eitaa logo
ویکی فقه؛ دانشنامه علوم اسلامی
3.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
64 فایل
📣 کانال رسمی سایت ویکی‌فقه مدیر سایت ویکی‌فقه: @zolale_andisheh مدیر کانال: @ahmad110 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a59m.BM9SY 💮سایت‌های مرتبط: 🌐wikifeqh.ir 🌐eshia.ir 🌐lib.eshia.ir 🌐wikiporsesh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز شهادت مظلومانه آیت‌الله دکتر بهشتی و هفتاد و دو تن از یاران ایشان تسلیت باد. @wikifeqh_ir
⚡️ مقاله مناسبتی ✅ حمزة بن عبدالمطلب 🌸 حضرت حمزه، فرزند عبدالمطلب و عموى رسول خدا می باشد. وی در نبرد احُد به شهادت رسید و عنوان برترین شهید آن جنگ را از آنِ خود ساخت. پیکر پاک او و تعدادى دیگر از شهدا در محل کارزار احد دفن گردیدند. 🌸 جناب حمزه، در ماجرای یوم‌الإنذار حضور داشت و با اینکه هنوز مسلمان نشده بود، همچون ابوطالب از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) در مقابل آزار مشرکان حمایت می‌کرد. 🌸 براساس روایتی از امام سجاد (علیه‌السلام)، عامل اسلام آوردن حمزه، غیرت او در ماجرای آزار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و تلافی وی بوده است. 🌸حضرت حمزه، در چند سریه و غزوه پرچمدار سپاه اسلام بود. در غزوه بدر، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) حمزه، حضرت علی (علیه‌السّلام) و عُبَیْدة ‌بن حارث ‌بن عبدالمطلب را به مقابله با چند تن از سران مشرکان فرستاد. 🌸 در غزوه احد، که سال سوم هجرت واقع شد، جناب حمزه به دست وَحشی‌ بن حرب، غلام حَبَشیِ دختر حارث‌ بن عامر بن نَوْفَل یا غلامِ جُبَیر بن مُطْعِم، به شهادت رسید. 🌸 بر اساس گزارشی، هند برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود. او بعد از شهادت حضرت حمزه، کنار بدن وی آمد و او را مثله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست‌بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به مکه برد. . 🌸 پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) بر او نماز گزارد و سپس سایر شهیدان را در چند نوبت آوردند و کنار او نهادند و رسول خدا بر آنها و بر او نماز می‌گزارد. چنان‌که هفتاد بار بر او نماز گزارد. 🌸 پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم)، حمزه و علی (علیه‌السلام) و جعفر بن ابی‌طالب را بهترین مردم و جزو هفت نفر از بهترین کسان از نسل بنی‌هاشم و بهترینِ شهدا خوانده است. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/حمزة_بن_عبدالمطلب @wikifeqh_ir
⚡️ مقاله مناسبتی ✅ حضرت عبدالعظیم حسنی 🌸 حضرت عبدالعظیم حسنی (سلام‌الله‌علیه‌)، یکی از محدثین جلیل‌القدر و سادات بزرگوار حسنی و از شخصیت‌های بزرگ علمی، عملی و جهادی است که حرم ایشان در شهر ری از توابع تهران قرار دارد. 🌸 نسب حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام ) با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یعنی امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) و خاندان وحی منتهی می‌شود. 🌸 از مطالعه تاریخ زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السّلام) این مطلب روشن می‌شود که ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت (علیهم‌السلام) یعنی امام کاظم (علیه‌السلام) تا امام عسکری (علیه‌السلام) را درک کرده است اما قدر متیقن به محضر دو تن از ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) یعنی امام جواد و امام هادی (علیهم‌السّلام) رسیده و از آن بزرگواران نقل حدیث کرده است. 🌸 برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حل مشکلات دینی و یافتن پاسخ پرسش‌های اعتقادی و عملی‌شان، به ایشان ارجاع داده است. 🌸 درباره زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السّلام) جای شک و تردید نیست که از سوی امام معصوم (علیه‌السّلام) برای اصل زیارت وی توصیه شده است، لذا از وظایف اخلاقی و دین ما محسوب می‌شود که به زیارت آن بزرگوار بشتابیم و از فیض زیارت وی بیش از پیش بهرمند گردیم. 🌸 احادیث بسیاری در فضیلت و زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السّلام) روایت شده است که هر که زیارت کند قبر او را، بهشت بر او واجب می‌شود. همچنین براساس روایتی از امام هادی (علیه‌السلام)، ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم، همانند زیارت مرقد سیدالشهداء (علیه‌السلام ) دانسته شده است. 🌸 وی در روز پنج‌شنبه چهارم ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، در زمان هارون الرشید در مدینه متولّد شده و پس از مدت ۷۹ سال و شش ماه در روز آدینه پانزدهم شوال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود. 🌸 گزارشاتی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه ایشان مسموم و به شهادت رسیده‌اند. جمع میان این گزارش و گزارش رحلت این است که ایشان در اثر مسموم شدن، بیمار شده و به شهادت رسیده است. البته تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) می‌تواند قرینه ای بر شهادت ایشان باشد. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/حضرت_عبدالعظیم_حسنی_(علیه‌السلام) @wikifeqh_ir
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمایند: "بر من بسیار صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر من نوری است در قبر، و نوری است بر صراط، و نوری است در بهشت". @wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ صلوات بر پیامبر 🌸 صلوات در عرف شرع عبارت است از درود فرستادن بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت او (علیهم‌السّلام) یا دیگر مقربان درگاه الهی. 🌸 صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم‌السّلام) مستحب مؤکد است و روایات فراوانی در فضیلت و پاداش آن وارد شده است. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «دعا همچنان در پس حجاب می‌ماند و بالا نمی‌رود تا آنگاه که بر محمد و آل محمد (علیهم‌السّلام) صلوات فرستاده شود.» 🌸 در صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم)، خاندان آن حضرت نیز داخل می‌باشند؛ از این رو، صلوات بر پیامبر اکرم باید با صلوات بر خاندان آن حضرت توأم باشد و صلوات بدون آن، ابتر و ناقص است. 🌸 بنابر قول مشهور صلوات فرستادن هنگام ذکر نام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) مستحب است، حتی در حال نماز و هنگام قرائت اما برخی آن را واجب دانسته‌اند. 🌸 صلوات بر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت آن حضرت در تشهّد نماز واجب است. 🌸 بسیار صلوات فرستادن بویژه پیش، پس و میانه دعا، در رکوع و سجود، در طواف و سعی، عصر پنج‌شنبه، شب و روز جمعه و نیز هنگامی که نام خدا برده می‌شود، مستحب است. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/صلوات_بر_پیامبر @wikifeqh_ir
بسيار صلوات فرستادن بر محمد و آل‌محمد (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) بعد از نماز عصر روز پنجشنبه تا آخر روز جمعه از اعمال مستحب در این دو روز است. @wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ قاعده ترجیح بلامرجح 🌸 ترجیح بلامرجّح بدین معناست که فاعل، یکی از دو امر متساوی و متماثل را بدون غایت و مقصدی خاص برگزیند. 🌸 فلاسفه و متکلمان به اتفاق، «ترجّح بلامرجّح» را محال می‌دانند و در این باره میان ایشان اختلافی نیست. اما در باره بدیهی یا نظری بودن امتناع «ترجیح بلامرجّح» اختلاف نظر دارند. 🌸 اغلب فلاسفه آن را قاعده‌ای عقلی و از بدیهیات به شمار آورده اند، تا آن‌جا که بداهت آن را در حد بداهت «قضیه الواحد نصف الاثنین» دانسته اند اما گروهی این قاعده را نظری انگاشته و براهینی در اثبات آن آورده‌اند. 🌸 برهان قاعده ترجیح بلامرجح: اِستوا و رجحان، متنافی و متناقض‌اند و شیئی که نسبتش به وجود و عدم متساوی است، اگر یکی از دو طرف بر دیگری بدون مرجّح رجحان یابد، مستلزم جمع نقیضین می‌شود و بنابراین محال است. 🌸 کاربرد قاعده ترجیح بلامرجح در فلسفه: 🔹فلاسفه در اثبات این مدعای خود که ملاک احتیاج ممکنات به علت، امکان است، از «قاعده امتناع ترجیح بلامرجّح» استفاده کرده و گفته‌اند که ممکنات برای خارج شدن از حالت تساوی نسبت به وجود و عدم، یعنی امکان ذاتی، محتاج به علت و مرجّح خارجی اند. 🔹 فلاسفه در بحث ضرورت بالقیاسِ علت و معلول نسبت به یکدیگر به قاعده استحاله ترجیح بلامرجّح پرداخته و گفته‌اند که رجحان یکی از دو طرف وجود و عدمِ معلول بر دیگری، بدون مرجّح خارجی، مستلزم اجتماع نقیضین است، بنابراین ترجیح نیازمند مرجّح بوده و مرجّح باید به هنگام ترجیح حضور داشته باشد، زیرا حضور نداشتن مرجّح به هنگام ترجیح به معنای بی نیازی معلول از آن است و چون مرجّح، عدم یا عدمی نیز نمی‌تواند باشد، پس وجود مرجّح هنگام حصول و وجود راجح لازم است. 🔹فلاسفه در مبحث «علت غایی» نیز به این قاعده استناد کرده اند، زیرا با قول به امتناع ترجیح بدون مرجّح، نظم ضروری فعل با غایت آن اثبات می‌شود. 🌸 کاربرد قاعده ترجیح بلامرجح در فلسفه لایبنیتس: «اصل جهت کافی» در «فلسفه لایبنیتس» بیان دیگری از مفاد قاعده امتناع ترجیح بلامرجّح است. اصل جهت کافی عبارت است از این‌که هیچ چیز حقیقی یا موجود و هیچ قضیه‌ای صادق نمی‌شود مگر این‌که جهت عقلی کافی برای این‌که باید چنان باشد، و نه طور دیگر، داشته باشد. 🌸 این قاعده در عرفان نظری، کلام و اصول فقه نیز کاربرد دارد. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/ترجیح_بلامرجح @wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ توکل 🌸 یکی از مفاهیم عام در اخلاق اسلامی که ناظر به صفتی نفسانی و بیانگر رابطه‌ای خاص میان انسان و خداوند است، مفهوم «توکّل» می‌باشد. 🌸 توکل، اعتماد قلب در امور، بر خدا می‌باشد بطوری‌که بندگان جمیع امور خویش‌ را بر خداوند حواله دهند و از هر نیرو و قدرتی دیگر در امور خویش تبری جویند و تنها به‌ یک قدرت وابسته باشند و او خدا است و تنها او را اساس عمل و تاثیر بدانند. 🌸 ریشه و اساس «توکّل»، توحید است و جز با حصول توحید شکل نمی‌گیرد، بر همین اساس برخی از عالمان اخلاق، توحید و توکّل را در کنار هم مطرح کرده‌اند. 🌸 از دقت در ماهیت توکل می‌توان رابطه ایمان و توکل را بخوبی دریافت بنحوی‌ که کمی ایمان و زیادی آن در کمی و زیادی توکل تاثیر مستقیم دارد زیرا این حقیقت‌ بدیهی است انسان اگر به چیزی ایمان داشته باشد و او را موجد و تمام موثر در وجود و اطوار آن بداند طبیعی است که به غیر او دیگر توجهی ندارد حاجات خود را از او می‌خواهد و در حل مشکلات خویش تنها باو روی می‌آورد.‌ 🌸 قرآن کریم ده‌ها بار به صراحت و کنایت انسان‌ها و به ویژه مؤمنان را به توکل به خداوند فرا خوانده است و در برابر این اعتماد و اطمینان بندگان، وعده خداوند مبنی بر کفایت امور آنان را اعلام می‌دارد. از جمله در قرآن آمده است: 🔹"وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند". 🔹 "إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلين؛ خداوند توکّل کنندگان را دوست می‌دارد". 🌸 در سوره انفال آیه ۲ خداوند مومنان واقعی را با چند صفت چنین معرفی می‌کند:‌ «انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوکلون‌؛ مومنان واقعی کسانی هستند که به هنگام یاد خدا قلبشان می‌ترسد و به هنگام تلاوت آیات خدا، ایمان‌شان زیادتر می‌شود و اینان بر پروردگارشان توکل‌ می‌کنند.» 🌸 درجات توکّل: ⚜ اولین درجه توکّل به خداوند آن است که اعتماد و اطمینان انسان به او، همانند اعتمادش به وکیلی باشد که برای انجام کارهایش برمی‌گزیند. در واقع این پایین‌ترین درجه توکل است و به آسانی قابل دستیابی است و مدت زیادی هم مستمر می‌ماند و با اختیار و تدبیر انسان هم منافاتی ندارد. ⚜ در دومین درجه توکّل، انسان از اصل توکّل غافل و در وکیل خود یعنی خداوند فانی است؛ ‌بر خلاف نوع اول که توجه فرد بیشتر به رابطه قراردادی وکالت است. این درجه از توکل کمتر تحقق پیدا می‌کند و زودتر از بین می‌رود و حداکثر یکی دو روز بیشتر دوام ندارد، و تنها برای افراد خاصی حاصل می‌گردد. ⚜ عالی‌ترین درجه توکّل آن است که انسان همه حرکات و سکنات خویش را به دست خداوند بیند. تفاوت این نوع از توکل با نوع دوم در این است که در این جا شخص حتی التماس و درخواست و تضرّع و دعا را هم رها می‌کند و باور دارد که خداوند امور را به حکمت خویش تدبیر می‌کند، اگرچه او هم التماس و درخواست نکند. نمونه‌ واقعی این نوع توکل، اتکال حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) است. 🌸 انسانی که بر خدا توکل می‌کند، در عین این که به موجب توکّل برای ابزار و اسباب، تاثیر مستقل قائل نیست، ولی وظیفه دارد که برای فراهم آوردن آنها بکوشد و آنچه را به سببیّت آن یقین یا گمان دارد، به کار گیرد و در این جهت از تعقّل و‌ اندیشه خویش بهره برد، زیرا سنّت خداوند بر این قرار گرفته است که امور عالم با اسباب و علل خاص خود پیش رود. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/توکل @wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ حسّ مشترک 🌸 حس مشترک، از قوای باطنی است که صور حاصل از حواس ظاهری در آن جمع و به وسیله آن ادراک می‌شوند. 🌸 ابن‌سینا نخستین‌بار از این قوه به نحو مستقل یاد کرده و آن را همان فنطاسیا در زبان یونانی دانسته است. 🌸 فلاسفه قبل از ابن‌سینا مانند کندی و فارابی، همچون ارسطو، حس مشترک را قوه‌ای مستقل ندانسته‌اند و عملکرد نفس در مرتبه حواس را حس مشترک دانسته‌اند. اما ابن‌سینا و بیش‌تر فیلسوفان اسلامی بعد از او، حس مشترک را نامی خاص برای یکی از قوای باطنی می‌دانند. 🌸 ادراک محسوسات مشترک، همواره مقارن با محسوسات مختص بوده و سبب کامل شدن معرفت به یک شیء می‌شود. مثلاً احساس رنگ شیء توسط بینایی، همیشه همراه احساس بُعد، شکل، حرکت و مدت است. همچنین از طریق این حس می‌توان به ادراک محسوسات بالعرَض دست یافت. مثلاً با دوباره دیدن شیئی که قبلاً آن را دیده و مزه آن را چشیده‌ایم، بدون چشیدن دوباره، مزه آن را می‌توانیم تصور کنیم. 🌸 دلیل ابن‌سینا برای وجود حس مشترک، صدور احکام جزئی درباره تمایز میان محسوسات است که نمی‌توان آن‌ها را به حواس (به دلیل کثرتشان) و به عقل (به دلیل کلیت احکام عقلی) نسبت داد. وی همچنین شواهدی تجربی بر وجود حس مشترک ارائه کرده است؛ از جمله مدوّر پنداشتن امری که با سرعت در مداری می‌چرخد. 🌸 فخررازی از کسانی است که دلایل ابن‌سینا را در اثبات حس مشترک نپذیرفته است. به نظر او انتساب ادراکات حواس ظاهری به غیر از خود آن‌ها امری خلاف وجدان است. همچنین اثبات قوه‌ای که قادر به ادراکات متعدد باشد خلاف قاعده «الواحد» (از واحد جز واحد صادر نمی‌شود) است. 🌸 سهروردی نیز با توجه به مبنای تعدد قوای ابن‌سینا، دلیل وی برای اثبات حس مشترک را ناکافی دانسته است. به نظر وی، همان‌گونه که در حس مشترک ادراکات متکثر می‌توانند به قوه واحد منتسب باشند، نمی‌توان با استناد به تعدد افعال و ادراکات، از تکثر قوا دفاع کرد و حکم وهم را مخالف افعال متخیله دانست. 🌸 ملاصدرا حواس باطنی و از جمله حس مشترک را قائم به نفس و مجرد دانسته است که بدن و مغز تنها زمینه حصول ادراکات را در نفس فراهم می‌آورند. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/حسّ_مشترک @wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ عدالت 🌸 عدل و ظلم از جمله واژه‌هایی هستند که بحث درباره آنها، دامنه‌ای وسیع دارد. رفتار انسان، از وظایفی که نسبت به خداوند دارد، تا جزئی‌ترین فعلی که از او در ارتباط با خود با دیگران سر می‌زند، می‌تواند مصداق عمل عادلانه و یا ظالمانه باشد. 🌸 "عدل" در لغت ضد ظلم و جور و هم معنی قسط است ."العَدالة" و "المُعادَلة" لفظی است که در حکم و معنی مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن عدل به مساوات در آن مورد هم به کار می‌رود. 🌸 "عدل" در اصطلاح به معنای رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم و تجاوز به کار می‌رود از این‌رو عدل را به معنی "اعطاء کل ذی حقٍ حَقَّه" گرفته‌اند، و برخی در معنای عدل توسعه‌ داده‌اند و آن را به معنای «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن » به کار برده‌اند. 🌸 عدالت یکی از اصول مذهب شیعه و یکی از صفات خداست. پس خداوند عادل است و جهان را بر مبنای عدالت آفریده است. خدای متعال، نسبت به هیچ کس ظلم و ستم نمی‌کند و کاری را که عقل سالم آن را زشت می‌شمارد، انجام نمی‌دهد. 🔹عدالت در اخلاق: افعال انسان در عدالت، به میانه‌روی و اعتدال انجام می‌شود. عدالت اخلاقی، در حقیقت شامل تعادل و عدالت میان قوای درونی انسان و انعکاس آن بر رفتار ظاهری است و مصداق آن انبیاء و ائمه (علیهم‌السلام) می‌باشند. 🔹 عدالت از نظر فقهی: عدالت عبارت است از ملکه و نیرویی که سبب می‌شود انسان واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند. اسلام برای ترویج این صفت، امتیازات و شخصیت‌هایی به افراد داده است، مثل رهبریت، مرجعیت قضاوت، شهادت، امامت جماعت و... 🔹 عدالت در قرآن: عدالت به همراه مشتقات، وجوه و نظایرش به دو گونه فعلی و اسمی در قرآن آمده‌ است. «تعدیل کردن، به عدالت و مساوات رفتار کردن، به عدالت حکم کردن،انصاف دادن، عوض دادن و...» از وجوه فعلی و «برابر، مقدار، دادگری، فدیه، تحریف‌ناپذیری، زوال‌ناپذیری و...» از وجوه اسمی آن می‌باشد. 🌸 برای عدالت آثاری اجتماعی ذکر شده است: 🔺پایداری اجتماع: عدالت از جمله اصولی است که به کار بستن آن سبب قوام و پایداری اجتماع است، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «جَعَلَ اللهُ الْعَدْلَ قِواماً لِلْاَنامِ وَ تَنْزیهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَ الْآثامِ وَ تَسْنِیةً لِلْاِسْلامِ؛ خداوند عدالت را برای استواری مردم و پاکیزگی از ستم و گناهان و وسیله علوّ و سربلندی اسلام قرار داده است.» 🔺رشد فضایل اخلاقی: امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّةُ؛ ملت با عدل اصلاح می‌شود.» این سخن بیانگر این حقیقت است که با حاکمیت عدل، امور مختلف زندگی مردم، سامان می‌یابد و زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم می‌شود. 🔺پایداری و قدرت دولت: امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «ثُباتُ الدُّوَلِ بِاقامَةِ سُنَنِ العَدلِ؛ پایداری دولت‌ها با برپایی سنت‌های عادلانه است.» 🔺 آبادی و برکت: این دو اثر ارزنده نیز در دو جمله از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) بیان شده است. «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ؛ با عدالت برکت‌ها فزونی می‌یابد.» همچنین «ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛ شهرها به هیچ چیز همانند دادگری آباد نمی‌شود.» 🌸 با فطری بودن جاذبه عدل، این سؤال مطرح است که عامل انحراف بشر از مسیر عدل چیست؟ از برخی آیات قرآن استفاده می‌شود که «امیال نفسانی» و نیز «حب و بغض»‌های بیجا از جمله انگیزه‌های بشر در سرپیچی از اجرای عدل است. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/عدالت @wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ مساوقت وحدت با وجود 🌸 هر موجودی از جهت موجود بودنش، واحد است. حتی کثرتی هم که در خارج تحقق دارد، از آن جهت که موجود است دارای یک کثرت است و واحد می‌باشد و هر واحدی هم یا وجود عینی دارد، یا لااقل وجود ذهنی دارد، پس وحدت و وجود با یکدیگر تلازم دارند. 🌸 ین دو مفهوم (وحدت و وجود) از حیث قوت و ضعف هم با یکدیگر موافق هستند؛ یعنی هر چه وجود چیزی قوی تر باشد وحدت آن نیز اتم خواهد بود. 🌸 عده‌ای این قاعده را قبول ندارند و نقض هائی بر آن وارد می‌کنند ولی مشهور فلاسفه ، این نظریه را قبول کرده و به اشکالات آن جواب داده‌اند. 🌸 ایرادات وارد شده به قاعده مذکور: 🔹 ایراد اول: ممکن است برخی مخالفین بگویند وحدت، وصفی است که حمل بر مفاهیم و ماهیات می‌شود با صرف نظر از وجود آنها مثل وحدت نوعی و وحدت جنسی در حالی که وجود تا زمانی که ماهیت موجود نشده است بر آن حمل نمی‌شود پس از موجود شدن هم در حقیقت بر موجودیت ماهیت حمل شده است نه بر خود ماهیت. پس این دو مفهوم، در صدق بر اشیاء، متساوی نیستند. 🔺در جواب از این ایراد می‌توان گفت؛ اگر چه حمل وجود بر نوع و جنس ، ممکن نیست (چون نوع و جنس، وجود خارجی ندارند) ولی به اعتبار وجود ذهنی آنها، می‌توان وجود را بر آنها حمل کرد. 🔹ایراد دوم: کثیر، از جهت کثیر بودنش، موجود است ولی واحد نیست. پس نتیجه می‌گیریم، برخی از موجودات، واحد نیستند. پس انقسام موجود به واحد و کثیر با مساوقت وجود با واحد منافات دارد. 🔺جوابی که از این ایراد داده شده این است که: واحد دو اعتبار دارد؛ اعتبار اول: وحدت مطلقه و فی نفسه که شیء، بدون قیاس بعضی از مصادیقش با برخی دیگر لحاظ می‌شود در اینصورت واحد با وجود مساوق و ملازم است و حتی کثیر هم به این اعتبار واحد است؛ اعتبار دوم: وحدت نسبی ، که شیء با قیاس بعضی از مصادیقش با برخی دیگر لحاظ می‌شود که در اینصورت برخی از مصادیق، مصداق عدم انقسام هستند (واحد) و برخی مصداق انقسام (کثرت مثل عشرة) پس هیچ تعارضی بین تقسیم موجود به واحد و کثیر و مساوقت وجود و واحد نیست. 🔹ایراد سوم: وحدت از معانی انتزاعی عقلی و معقول ثانی است که اگر حقیقت خارجی بخواهد داشته باشد، باید خود وحدت هم وحدتی داشته باشد (به خاطر مساوقت وجود با وحدت) و هکذا وحدتش هم باید وحدتی داشته باشد و این تا بی نهایت ادامه دارد و مستلزم تسلسل است. 🔺جوابی که از این ایراد داده‌اند این است که؛ وحدتی که خود وحدت دارد، عین ذات آن می‌باشد، نه زائد بر آن. پس وحدت ذاتا واحد است و محتاج به وحدت عارضی دیگری نمی‌باشد. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/مساوقت_وحدت_با_وجود @wikifeqh_ir