☀️5) الف. معاویه بن عمار میگوید:
از امام صادق ع درخواست کردم دعایی برای روزی به من یاد بدهد. دعایی یادم دادم که چیزی که در جلب روزی از آن بهتر باشد ندیدم. فرمودند:
بگو:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّيِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَيِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنِيئاً مَرِيئاً مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِكَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ فَإِنَّكَ قُلْتَ «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» فَمِنْ فَضْلِكَ أَسْأَلُ وَ مِنْ عَطِيَّتِكَ أَسْأَلُ وَ مِنْ يَدِكَ الْمَلْأَى أَسْأَلُ.
خدایا روزیم بده از فضل گسترده و حلال و پاکیزهات روزیای گشترده و حلال و پاکیزه، که مایه بلاغ در دنیا و آخرت باشد، همین طور پیاپی نازل شود، لذیذ و گوارا و بدون هیچ گونه دردسری و نه منتی از جانب احدی از خلایق؛ مگر از جانب گستره فضب گسترده تو؛ که همانا خودت فرمودی «و از خداوند از فضلش درخواست کنید» پس، از فضل تو درخواست میکنم و از عطایای تو میخواهم و از دست پُرِ تو طلب میکنم.
📚الكافي، ج2، ص551
☀️ب. در فرازی از دعای امام سجاد در سحرهای ماه رمضان که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است آمده است:
اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» «إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً» وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِي أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِكَ إِلَهِي رَبَّيْتَنِي فِي نِعَمِكَ وَ إِحْسَانِكَ صَغِيراً وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِي كَبِيراً فَيَا مَنْ رَبَّانِي فِي الدُّنْيَا بِإِحْسَانِهِ وَ تَفَضُّلِهِ وَ نِعَمِهِ وَ أَشَارَ لِي فِي الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ كَرَمِه ...
خدایا تو خودت گفتی و سخن تو حق است و وعدهات راست: «و از خداوند از فضلش درخواست کنید» «همانا خداوند به شما مهربان است». و از خصلتهای تو این نیست – ای سرور من – که به درخواست کردن دستور دهی، و در عین حال از عطا کردن خودداری کنی؛ و تو کسی هستی که با عطاهایت همواره بر ساکنان ممکلتت منت میگذاری و با عطف توجه مهربانانهات بدانان روی میکنی! خدایا! در کوچکی مرا در نعمت و احسانت پروراندی و در بزرگی اسمم را بلندآوازه کردی؛ پس ای کسی که مرا در دنیا با احسان و تفضل و نعمتهایش پروراند و در آخرت مرا به عفو و کرمش حواله داد ...
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص581؛ إقبال الأعمال، ج1، ص68
@yekaye
☀️ج. از امام صادق ع دعایی برای شب نیمه شعبان روایت شده است بدین بیان:
اللَّهُمَّ أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، الْخَالِقُ الرَّازِقُ، الْمُحْيِي الْمُمِيتُ، الْبَدِيءُ الْبَدِيعُ، لَكَ الْجَلَالُ وَ لَكَ الْفَضْلُ، وَ لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْمَنُّ، وَ لَكَ الْجُودُ وَ لَكَ الْكَرَمُ، وَ لَكَ الْمَجْدُ، وَ لَكَ الْأَمْرُ وَ لَكَ الشُّكْرُ، وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ.
يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ، يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي، وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي، وَ اقْضِ دَيْنِي، وَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِي، فَإِنَّكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ كُلَّ أَمْرٍ حَكِيمٍ تَفْرُقُ، وَ مَنْ تَشَاءُ مِنْ خَلْقِكَ تَرْزُقُ، فَارْزُقْنِي وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ. فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْقَائِلِينَ النَّاطِقِينَ: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»، فَمِنْ فَضْلِكَ أَسْأَلُ، وَ إِيَّاكَ قَصَدْتُ، وَ ابْنَ نَبِيِّكَ اعْتَمَدْتُ، وَ لَكَ رَجَوْتُ، فَارْحَمْنِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
خدایا تویی زنده و قوامبخش، برتر و عظیم، آفریننده و روزی دهنده، زنده کننده و میراننده، اول و آغازگر، جلال و فضل برای توست؛ و حمد و منت هم تو را سزاست؛ جود و کرم از توست و امر و شکر هم برای تو، تو تنهایی و شریکی نداری!
ای تک و تنها و ای بینیاز، ای کسی که نه میزاید و نه زاده شده و نه هیچکس همتای اوست؛ بر محمد و اهل بیت او صلوات بفرست و مرا ببخش و مورد رحمت قرار بده و آنچه را برایم ضرورت دارد کفایت فرما، و بدهیام را ادا کن، و در روزیام وسعت بده؛ که همانا تو در این شب هر امر حکیمانهای را جدا می کنی، و هرکس از خلایقت را که بخواهی روزی میدهی؛ پس مرا روزی بده که تو بهترین روزیدهندگانی؛ که همانا خودت فرمودی و تو بهترین گوینده و سخنگویی: «و از خداوند از فضلش درخواست کنید» پس، تنها از فضل تو درخواست میکنم و تنها تو را قصد کردم و به فرزند پیامبرت اعتماد نمودم و به تو امید بستم؛ پس بر من رحم کن که تو رحمکنندهترین رحمکندگانی.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص843-844؛ المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص411-412
@yekaye
متن احادیث بند 5
☀️ الف. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ جَمِيعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَنْ يُعَلِّمَنِي دُعَاءً لِلرِّزْقِ.
فَعَلَّمَنِي دُعَاءً مَا رَأَيْتُ أَجْلَبَ مِنْهُ لِلرِّزْقِ قَالَ:
قُلِ:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّيِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَيِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ صَبّاً صَبّاً هَنِيئاً مَرِيئاً مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِكَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ فَإِنَّكَ قُلْتَ «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» فَمِنْ فَضْلِكَ أَسْأَلُ وَ مِنْ عَطِيَّتِكَ أَسْأَلُ وَ مِنْ يَدِكَ الْمَلْأَى أَسْأَلُ.
📚الكافي، ج2، ص551
☀️ب. رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ: إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ ...
اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» «إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً» وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِي أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِكَ إِلَهِي رَبَّيْتَنِي فِي نِعَمِكَ وَ إِحْسَانِكَ صَغِيراً وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِي كَبِيراً فَيَا مَنْ رَبَّانِي فِي الدُّنْيَا بِإِحْسَانِهِ وَ تَفَضُّلِهِ وَ نِعَمِهِ وَ أَشَارَ لِي فِي الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ كَرَمِه ...
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص581؛ إقبال الأعمال، ج1، ص68
☀️ج. وَ رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيُّ قَالَ: عَلَّمَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ دُعَاءً أَدْعُو بِهِ لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ هُوَ:
اللَّهُمَّ أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، الْخَالِقُ الرَّازِقُ، الْمُحْيِي الْمُمِيتُ، الْبَدِيءُ الْبَدِيعُ، لَكَ الْجَلَالُ وَ لَكَ الْفَضْلُ، وَ لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْمَنُّ، وَ لَكَ الْجُودُ وَ لَكَ الْكَرَمُ، وَ لَكَ الْمَجْدُ، وَ لَكَ الْأَمْرُ وَ لَكَ الشُّكْرُ، وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ.
يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ، يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي، وَ اكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي، وَ اقْضِ دَيْنِي، وَ وَسِّعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِي، فَإِنَّكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ كُلَّ أَمْرٍ حَكِيمٍ تَفْرُقُ، وَ مَنْ تَشَاءُ مِنْ خَلْقِكَ تَرْزُقُ، فَارْزُقْنِي وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ. فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْقَائِلِينَ النَّاطِقِينَ: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»، فَمِنْ فَضْلِكَ أَسْأَلُ، وَ إِيَّاكَ قَصَدْتُ، وَ ابْنَ نَبِيِّكَ اعْتَمَدْتُ، وَ لَكَ رَجَوْتُ، فَارْحَمْنِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص843-844؛ المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص411-412
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
1️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلیماً»
💢خداوند انسانهای متعددی آفریده است؛ و تعدد امکان ندارد مگر اینکه تفاوتی در کار باشد؛ و همین که دو موجود متفاوت و غیر از همدیگر باشند بدان معناست که یکی چیزی دارد که دیگری ندارد و البته در بسیاری از موارد دومی هم چیزی دارد که اولی ندارد. کسی که عاقل باشد و این واقعیت را بفهمد که لازمه آفرینش موجودات متعدد، تفاوت در داراییهای آنان است، هیچگاه درصدد نمیآید که آنچه مایه برتری تکوینی دیگری بر اوست را طلب کند.
💢در مورد زنان و مردان نیز چنین است: خداوند زنان و مردان را متفاوت آفریده؛ یعنی آنان را از جهات گوناگون بر همدیگر برتری داده است: در مردها یک ظرفیتها و امکاناتی را نهاده که در زنان نیست و بالعکس.
🤔اما این به معنای آن نیست که به لحاظ ارزشی یکی از این دو را بر دیگری برتری داده است: نصیب هریک از زنان و مردان، آن چیزی است که با کار و تلاش خود بدان میرسند.
💢البته هر انسانی میتواند از خداوند افزایش طرفیت و امکانات بخواهد؛ یعنی میتواند حتی به خداوند امید ببندند که مازاد بر تلاششان و از فضلش بدانها بدهد؛
اما آنچه مهم است این است که مستقیما از فضل خدا طلب کنند، نه اینکه چشم طمع به فضل و برتریای که خداوند به دیگری داده است بدوزند؛ چرا که خداوند به هر چیزی داناست و در این تفاوتهایی که بین انسانها قرار داده حکمتی را تعقیب میکند؛ و قرار نیست که به دلخواه ما نظام عالم را به هم بزند؛
بله،
فضل او زیاد است و اگر از فضل او، نه صرف برتریای که به دیگری داده، بخواهید به شما از فضلش میدهد.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی:
📝#فمینیسم و تفکیک #جنس از #جنسیت
💢خداوند زن و مرد را از جهات متعددی متفاوت آفریده است، هم از جهات بیولوژیک و زیستشناسی و هم از جهات روانشناختی و جامعهشناختی و نفشآفرینی هریک در نظام خانواده.
💢اما از سال 1979 روانشناس اجتماعی فمینیست، خانم رودا انگر اول بار به تفکیک جنس (sex) از جنسیت (gender) اقدام کرد و به کوشش جریان فمیسنیم امروزه برای بسیاری از افراد گمان میکنند که زن و مرد علیرغم داشتن تفاوتهای بیولوژیک (که به جنس آنها مربوط میشود) طبیعتا و ذاتا اقتضای هیچ تفاوت جنسیتی را ندارند و هر تفاوت جنسیتی (فرهنگی- اجتماعی) که بین زن و مرد پیدا میشود برساخته جوامع و محیط است❗️
💢با این حال، با پیشرفتهای علمی در قرن بیست و یکم، بویژه در زمینه علوم شناختی، وجود تفاوتهای واقعی غیربیولوژیک بین زن و مرد دوباره به طور جدی مطرح شد چنانکه شاهد شکلگیری موجی از فمیسنیتهای سابق هستیم که به خاطر توجه به همین تفاوتها، با تاکید شدید بر احیای خانواده سنتی برای شکوفایی زنانگی، منتقد شدید فمینیسم شدند، و به تدریج جریان فمینیسم خانوادهگرا را به عنوان بخشی از موج سوم فمینیسم (موج پست مدرن) رقم زدند؛
و حتی برخي با نشان دادن تفاوتهاي فيزيولوژيکي بين مغز زن و مرد به اين نتيجه رسيدند که مدلهاي آموزش به زن و مرد نيز بايد متفاوت باشد و طرفدار تفکیک جنسیتی نظام آموزشی در تمام مقاطع تحصیلی شدند.
📚(برای توضیح تفصیلی و اسناد این مدعا، ر.ک: جنسیت و دوستی (سوزنچی)، ص46-47 و 69-70)
👈شايد سادهترين و واضحترين مصداقي كه براي اين تفاوتهاي ذاتي بتوان نشان داد، #عاطفه_مادری و #لذت_مادری است، كه هرچند مدتها به خاطر غلبه رويکردهاي فمينيستي نادیده گرفته میشد، اما امروزه دوباره مورد توجه واقع شده، و بهويژه اگر میزان و شدت آن با #عاطفه_پدری و #لذت_پدری مقايسه شود، ترديدي در تفاوت واقعي و طبیعی روحيات زن و مرد باقي نميگذارد.
@yekaye
👇ادامه👇
ادامه نکته تخصصی #انسانشناسی درباره #فمینیسم
💢آنچه در جریان فمینیسم در یک قرن گذشته رخ داد این بوده که عدهای راه احیای #حقوق_زنان را در این دیدند که #تفاوتهای_زن_و_مرد را انکار کنند و در واقع، آن برتریهایی که خداوند به مردان بر زنان داده بود را معیار انسانیت قلمداد کنند و همانها را برای زنان طلب کنند.
در واقع آنان ناخودآگاه معیار انسان را «مرد»ها قرار دادند و خواستند که زنان را به صورت مردان بازسازی کنند؛
در حالی که خداوند در این آیه به ما تذکر میدهد که زن و مرد هر یک مدار خود و نصیب خود از تلاش خویش را دارد و هیچیک از این دو نباید دیگری را برتر مطلق ببیند و مثل دیگری بودن را طلب کند.
🤔بله،
هم مردان و هم زنان میتوانند بیش از آنچه فعلا هستند باشند، و راهش این است که به وضع موجود خود بسنده نکنند و از خداوند از فضلش طلب کنند، اما این طلب فضل، نباید با معیار قرار دادن شخص دیگر باشد
(یعنی هر فضل و برتریای را نگاه کنیم که آیا واقعا برای ما مفید و در راستای وجودی ما هست یا نه، و اگر چنین بود آن را طلب کنیم، نه صرفا از این جهت که چون دیگرانی هستند که از فضلی برخوردارند حتما آن فضل برای ما هم فضل و برتری میآورد.)
💢خداوند اگر تفاوتی بین زن و مرد قرار داده، از روی علم بوده است؛
و سابقه یک قرن اخیر تمدن غرب نشان داد که مخالفت با این تفاوتها و #یکسانپنداری_زن_و_مرد، نهتنها به احیای حقوق زنان منجر نخواهد شد، بلکه الگوی زنان را عملا مردان قرار میدهد و چون زن مرد نمیشود خروجیاش #نامرد (Pseudo-man) خواهد بود، که نه زن بودن خود را حفظ کرده و نه واقعا مرد شده است.
📚این مطلب را به تفصیل در سخنرانی «زن به مثابه نا-مرد» توضیح دادهام:
در ایتا:
🔖https://eitaa.com/souzanchi/556
در فضای وب:
🔖http://www.souzanchi.ir/the-redefinition-of-womens-identity-in-islam-and-feminism/
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
2️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلیماً»
درباره ارتباط این آیه با آیات قبل (که نهی از خوردن اموال به باطل و به هلاکت انداختن بود) چند تحلیل وجود دارد:
🍃الف. خداوند ابتدا از خوردن اموال به باطل و قتل نهی کرد، سپس در این آیه کاری که رعایت این دستورات را برای انسان آسان میکند برشمرد و آن این است که هرکس بدانچه خداوند به او داده راضی باشد و برتریهای دیگران را آرزو نکند؛ که اگر چنین شد دیگر به سراغ ظلم به جان و مال دیگران نخواهد رفت. (قفال، به نقل از مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج10، ص64)
🍃ب. ابتدا اعمال جوارحی را ذکر کرد تا ظاهر انسان از گناه پاک شود سپس سراغ اعمال جوانحی و قلبی (حسد و آرزو کردن وضعیت دیگران) رفت تا باطن انسان از اخلاق ناپسد پاک گردد. (مفاتيح الغيب، ج10، ص64)
🍃ج. در اسلام مسائل اقتصادى و اخلاقى بهم آميخته است. (تفسير نور، ج2، ص279)
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
3️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ»
درباره اینکه مقصود از «آنچه را که خداوند بدان برخی از شما را بر برخی دیگر تفضیل داده است، آرزو مکنید» چیست، دیدگاههای متعددی ابراز شده است (با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا همگی ممکن است منظور بوده باشد):
🍃الف. هیچکس اموال، نعمتها، همسر و سایر چیزهایی که خداوند به دیگران داده را طلب نکند. (ابنعباس، به نقل از مجمعالبیان، ج3، ص64؛ و حدیث1)
🍃ب. این گونه نباشد که مردان آرزو کنند که ای کاش زن بودند ویا آنچه به زنان داده شده به آنها داده میشد، یا زنان آرزو کنند ای کاش مرد بودند و یا آنچه به مردان داده شده، به آنها داده میشود زیرا خداوند به مصلحت هرکس آگاهتر است. (بلخی، به نقل از مجمعالبیان، ج3، ص64؛ و نیز: فقه القرآن، ج2، ص344)
🍃ج. چنین نباشد که مرد یا زن حقوق شرعیای که خداوند به نفع دیگری (مثلا بیشتر بودن سهمالارث و امکان تعدد زوجات برای مرد یا حق مهریه و نفقه برای زن) قرار داده را طلب کنند. (المیزان، ج4، ص336)
🍃د. چشمتان به داشتههای دیگران نباشد و مقیاستان برای تلاش و به دست آوردن اموال و ...، آنچه دیگران دارند، نباشد.
🍃ه. خوشبختی برای آدمی در سه مرتبه قابل ذکر است: مرتبه نفسانی (که یا مربوط به قوه نظری است مانند خوش استعدادی و خوش فکری و زیرکی و بیشتر از دیگران دانستنِ و یا مربوط به قوه عملی مانند عفت و شجاعت و حکمت عملی که جامع این سه عدالت است) مرتبه بدنی (مانند زیبایی و سلامت و عمر طولانی و ...) و خوشبختیهای ناشی از امور بیرون از انسان (مانند کثرت اولاد صالح و دوستان و ثروت و ریاست و شهرت و محبوبیت و ...) برتریهای انسانها نهایتا به این سه قسم برمیگردد که مشاهده برتری دیگران در هریک از اینها ممکن است محل آرزوی انسان قرار گیرد. (مفاتيح الغيب، ج10، ص64)
و ...
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
4️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ»
به دادههاى الهى راضى باشيم و حسودانه، آرزوى برتريهاى ديگران را نداشته باشيم. (تفسير نور، ج2، ص279)
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
5️⃣ «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ»
مقصود از این تعبیر، میتواند ناظر به بهره دنیوی باشد یا اخروی یا هردو؛ که هریک به نوبه خود میتواند اقسامی داشته باشد:
🍃الف. بهره اخروی:
🌱الف.1. هریک از زن و مرد ثواب و عقاب اعمالش را بر حسب آنچه از وظایف بر دوش اوست، دریافت میکند، پس خلاف این تدبیر را آرزو نکنید. (قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص64؛ و مفاتيح الغيب، ج10، ص66)
🌱الف.2. مردان با انجام وظایفشان در قبال زنان بهره و ثواب خود را میبرند و زنان هم با ادای وظایفشان در قبال مردان. (مفاتيح الغيب، ج10، ص66)
🌱الف.3. هرکسی به اندازه آنچه از طاعات کسب کرده ثواب میبرد، پس سزاوار نیست که با حسد به دیگران همان بهره خود را ضایع کند؛ یعنی تقدیر کلام این است که چنین نباش که آرزوی بهره دیگران را داشته باشی و دارایی خودت را ضایع کنی. (مفاتيح الغيب، ج10، ص66)
🌱الف.4. ...
🍃ب. بهره دنیوی:
🌱ب.1. هریک از زن و مرد بهره و نصیب خودش را از آنچه در دنیا کسب میکند (از تجارت و زراعت و سایر انواع کسب و کار) خواهد داشت پس سزاوار است که هرکس به سهم خود و آنچه خداوند برای او قرار داده، راضی باشد. (مجمع البيان، ج3، ص64؛ مفاتيح الغيب، ج10، ص66)
🌱ب.2. این ناظر به ارث است، (ابن عباس، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص64) که در همین زمینه سه تحلیل ارائه شده است:
▫️- هریک از زن و مرد سهمش از ارث را بر اساس آنچه خداوند تقسیم کرده دریافت میکند؛ که در این حالت، اکتساب به معنای رسیدن و احراز کردن است. (مجمع البيان، ج3، ص64؛ مفاتيح الغيب، ج10، ص66)
▫️- اهل جاهلیت ارث بردن زنان را قبول نداشتند و خداوند این را باطل کرد و فرمود هرکس ارث و سهم خود را میبرد. (مفاتيح الغيب، ج10، ص66)
▫️- این آیه نه ناظر به تقابل، بلکه بیان حق هریک از زن و مرد (به عنوان انسان) در اموالی است که از او برجای میماند. یعنی هر انسانی، چه زن باشد چه مرد، حق دارد در یک سوم اموالی که در زندگی دنیا به دست آورده وصیت کند و وارثان باید این سهم وصیتکننده را برای او به رسمیت بشناسند و در راهی که او خواسته آن مقدار از اموال وی را خرج کنند. (فقه القرآن، ج2، ص321)
🌱ب.3. این آیه دلالت بر استقلال مالی هریک از زن و مرد دارد: یعنی هم مردان و هم زنان، اگر کسب و کاری انجام دهند، خودشان از آن نصیب میبرند و این گونه نیست که کسی کسب و کاری انجام دهد ولی از آن نصیبی نداشته باشد.
📜 نکته #تاریخی
#حق_مالکیت_زنان در غرب و اسلام
استقلال مالی زنان و حق مالکیت آنان را که کشورهای غربی در قرن 19 (ظاهرا اول بار در بریتانیا در سال 1882) و بعد از انقلاب صنعتی و برای استفاده از نیروی کار ارزان زنان برای زنان به رسمیت شناختند، اسلام 1400 سال قبل، و نه برای بهرهکشی از زنان، بلکه در راستای عدالتی که در میان همه انسانها، از جمله بین زنان و مردان باید برقرار باشد، به رسمیت شناخت.
🌱ب.4. ...
🍃ج. با توجه به اینکه کلمه نصیب عام است میتواند شامل تمام مصادیق فوق (اعم از بهرههای دنیوی یا اخروی) بشود. (مفاتيح الغيب، ج10، ص66)
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
6️⃣ «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ»
انسان، تنها مالك بخشى از دست رنج خود است. بخش ديگر سهم فقرا و حكومت اسلامى است. (تفسير نور، ج2، ص280)
📖نکته تفسیری
این برداشت مبتنی بر این است که حرف «مِن» من تبعیضیه باشد، و مفهوم مخالف را هم بپذیریم؛ آنگاه تعبیر «نصیب من ما کسبوا: بهرهای از آنچه کسب کردهاند» دلالت دارد که چه زن و چه مرد، صاحب تمام آنچه خودش به دست آورده نیست؛ بلکه صرفا بهرهای از آنچه به دست آورده از آن اوست.
💠بحث تخصصی #اقتصادی:
فلسفه واجبات مالی
در واقع،
چهبسا این آیه به نحو غیرمستقیم اشاره دارد به فلسفه برخی از واجبات مالی که بهنوعی حق الله محسوب میشود (مانند خمس و زکات)؛ و میفرماید که گمان نکنید چون با زحمت خودتان مالی به دست آوردید تمام آن کاملا در اختیار شماست و اگر واجبات مالیای بر دوش شما نهاده شده شما بر خدا منت دارید! چرا که در آنچه انسان کسب میکند علاوه بر اینکه هزاران عوامل طبیعی و ... در کارند که اگر آنها نباشند ذرهای از تلاش انسان به ثمر نمیرسد، خود فکر و قدرت وی بر انجام کار نیز از افاضه الهی است.
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
7️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ»
به جاى تمنّاى آنچه ديگران دارند، در پى كسب و تلاش باشيم. (تفسير نور، ج2، ص280)
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
8️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ ... وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ؛ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلیماً»
غالبا چنین است که هر فضلی که میخواهیم درخواست، ابتدا آن فضل را در دیگران دیده و به فضل بودن آن پی بردهایم و سپس آن را درخواست میکنیم.
به تعبیر دیگر،
همین که بخواهیم از خداوند فضلی را درخواست کردیم، عموما فضلی که به کسی دیگر داده را تمنا کردهایم.
پس چه معنی دارد که ابتدا میفرماید «آنچه را که خداوند بدان برخی از شما را بر برخی دیگر تفضیل داده است، آرزو مکنید» سپس میفرماید «از خداوند از فضلش درخواست کنید»؟
🍃الف. مقصود این است که به جاى چشمداشت به داشتههاى ديگران، به فضل و لطف خدا چشم داشته باشيد. (تفسير نور، ج2، ص280)
💠نکته #اخلاقی
در واقع،
اگر انسان میخواهد از فضل خداوند طلب کند، مقیاسش دارایی دیگران نباشد، و چشمش به دنبال داشتههای دیگران نباشد، بلکه از خود خداوند و مستقیما از فضل او درخواست کند؛ زیرا فضل به دست خداست، و اوست که به هر صاحب فضلی فضلش را عطا کرده و میکند: «يُؤْتِ كُلَّ ذي فَضْلٍ فَضْلَه» (هود/3). زیرا خداوند برتریهایی که به برخی افراد داده و به دیگران نداده، کاملا بر اساس علم و حکمتش بوده است. (المیزان، ج4، ص338)
🍃ب. منظور این است که به خصلتها جهت صحيح بدهيم. آرزو در انسان هست، امّا جهت اين آرزو را درخواست نعمت از خدا قرار دهيم، نه سلب نعمت از ديگران. (تفسير نور، ج2، ص280)
🍃ج. چهبسا این تمنی مذموم، تمنای از دیگران باشد؛ و در مقابل، آن درخواست ممدوح، درخواست از خود خداست؛ یعنی از افراد آنچه خداوند بدان وسیله آنان را برتری داده، طلب نکنید؛ بلکه از خود خداوند طلب کنید.
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
9️⃣ «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»
هم كار (اکتسبوا)، هم دعا (اسئلوا الله).
📚 (تفسير نور، ج2، ص280)
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
🔟 «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»
چرا نفرمود «وَ سْئَلُوا اللَّهَ فَضْلَهُ: از خداوند فضل او را درخواست کنید» و فرمود: از خداوند از فضلش درخواست کنید»؟
🍃الف. این تعبیر مستلزم ابهام در فضل مورد درخواست میشود و این دو خاصیت دارد:
🌱الف.1. تعلیم به ادب دعا و درخواست از خداوند است، زیرا انسان به نفع و ضرر واقعی خویش آگاه نیست، و چه بسیار دیدهایم که کسی مال و فرزند و ... را دائما درخواست میکرده اما همانها نهایتا وبال گردنش شدند؛ پس در عین حال که فضل خدا را طلب میکند، مصداقش را مبهم میگذارد که خود خداوند آنچه به صلاحش است به وی دهد. (الميزان، ج4، ص338)
🌱الف.2. آنچه مورد درخواست است چیزی نباشد برخلاف حکمت الهی در این تفاضلی که خداوند بر حسب تکوین یا تشریع مقرر فرموده است؛ و به نحوی اشاره است به فراز قبلی که گفت فضلی را که خداوند به دیگران داده آرزو نکنید. (الميزان، ج4، ص339)
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا ا
.
1️⃣1️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلیماً»
با توجه به اینکه «علیم بودن خداوند» در پایان آیه را ناظر به کدام فراز آیه در نظر بگیریم معانی متعددی قابل برداشت است که همگی میتواند مد نظر بوده باشد:
🍃الف. ناظر به فراز اول: «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ»
🌱الف.1. خداوند نه فقط به ظاهر، بلکه به باطن شما عالم است؛ پس داشتههای دیگران را آرزو مکنید که اگر به داشتههای دیگران حسد بورزید، جز گناه برای خود به دست نیاوردهاید. (مجمعالبیان، ج3، ص64)
🌱الف.2. اگر خداوند، چيزى به كسى داد يا از او گرفت، حكيمانه و آگاهانه است. در واقع، ايمان به علم خداوند سبب بازداشتن انسان از طمع و چشم داشت [به داشتههای دیگران] است. (تفسير نور، ج2، ص280)
🌱 الف.3. ...
🍃ب. ناظر به «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ»
🌱ب.1. اینکه خداوند مقدر فرموده که هرکس از کسب و کار خود سهم ببرد (از جمله اینکه حق مالکیت زنان را به رسمیت شناخته) بر اساس علمش بوده است؛ لذاست که به رسمیت شناختن این استقلال – برخلاف آنچه در غرب رخ داد – از باب مطامع سرمایهداران و همراه با تخریب روابط زن و شوهر و نهاد خانواده نبود. (توضیح در تدبر5، فقرهی ب.3)
🌱ب.2. اگر خداوند برای هرکس وظایف مالی تعیین کرد (یعنی هرکس از بخشی، و نه از همه آنچه به دست آورده سهم دارد) (تدبر6) بر اساس علم خداوند بوده است.
🌱ب.3. ...
🍃ج. ناظر به عبارت «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»
🌱ج.1. اگر فضل میخواهید طلب کنید، از خود خداوند طلب کنید نه بر اساس داشتههای دیگران؛ زیرا با توجه به تفاوت انسانها شما آگاه نیستید که آنچه دیگری دارد واقعا برای شما هم خوب است یا خیر.
🌱ج.2. ناظر به ابهامی که در تعبیر «من فضله» وجود دارد (توضیح در تدبر10.الف) یعنی وقتی خداوند به مصلحت درخواست کننده آگاهتر از خود اوست پس سزاار است که درخواست کننده به طور کلی تقاضای فضل خدا کند و معین نکند. (مفاتيح الغيب، ج10، ص67)
🌱ج.3. ...
@yekaye
961) 📖 وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیءٍ شَهیداً 📖
💢ترجمه
و برای هریک قرار دادیم موالی [افرادی که اولیترند] از آنچه باقی گذاشتند والدین و خویشاوندان و کسانی که با شما پیمان بستهاند [با آنها همقسم شدهاید] پس نصیب آنان را بدیشان بدهید که خداوند بر هر چیزی شاهد است.
سوره نساء (4) آیه 33
1398/8/26
19 ربیعالاول 1441
@yekaye
🔹موالِی
▪️درباره ماده «ولی» گفته شده که اصل آن، دلالت بر «قرب» و نزدیکی میکند، چنانکه تعبیر «تَبَاعَدَ بعد وَلْىٍ» یعنی بعد از نزدیکی دور شد. (معجم المقاييس اللغة، ج6، ص141)
▫️ برخی دقت بیشتری به خرج دادهاند که نه به هرگونه قرب و نزدیکی، بلکه دلالت دارد بر وقوع چیزی در ورای چیز دیگر (که وراء، اعم از جلو یا پشت سر است) در حالی که رابطهای بین آنها باشد، و در واقع، «قرب» و نزدیکی لازمه و اثر این معناست، نه اصل آن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص203)؛
▫️به تعبیر دیگر، به معنای اتصال دو چیز است بدون اینکه فاصلهای بین آنها باشد (مجمع البيان، ج3، ص65)؛
▫️و این استعاره گرفته میشود برای نزدیکی از حیث مکان، نسبت، دین، دوستی، نصرت، اعتقاد، و ... (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۵)
چنانکه فعل «ولی یلی» - که کاربرد رایج آن به صورت «وَلِيَ يَلِي» است، اما ندرتاً به صورت «وَلَي يَلِي» هم به کار رفته است (المصباح المنير، ج2، ص673) - در جایی به کار میرود که چیزی در پس چیز دیگری باشد «قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ» (توبه/123) ویا در پی او بیاید؛
▫️ و حتی برخی اگرچه کلمه «وَلْي» را به همان معنای «قُرْب» دانستهاند، اما اشاره کردهاند که برخی این کلمه را هم به معنای «حصول امر دومی بعد از امر اول بدون فاصله» دانستهاند (المصباح المنير، ج2، ص673)
▪️مصدر ثلاثی مجرد آن «ولایت» است که هم به صورت «وَلَايَةُ» و هم به «وِلَايَةُ» به کار میروند و برخی گفتهاند اولی به معنای «نصرت دادن» و دومی به معنای کاری را برعهده گرفتن میباشد، هرچند که گفته شده «وِلَايَةُ» و «وَلَايَة» شبیه «دِلَالة» و «دَلَالة» است و حقیقتش همان کاری را برعهده گرفتن (مفردات ألفاظ القرآن، ص885) و تدبیر امور کس دیگری را عهدهدار شدن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص204) است؛ و در هر دو آیه «ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهاجِرُوا» (انفال/22) و «هُنالِكَ الْولايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً» (کهف/44) این کلمه هم به فتح و هم به کسر واو قرائت شده است.
▫️برخی توضیح دادهاند که ولایت اگرچه مثل اغلب کلمات ابتدا در معانی محسوس و مادی به کار رفته و سپس در معانی معنوی به کار رفته، اما وقتی آن را در معنای معنویاش در نظر میگیریم لازمهاش آن است که ولیّ با کسی که ولایتش را عهدهدار شده نسبتی داشته باشد گه کس دیگری چنان نسبتی را ندارد، و هر شأنی از آن شخص را که دیگری بتواند در آن شخص پی بگیرد، ولیّ است که عهدهدارش میشود؛ همانند ولیّ میت که عهدهدار اموال او میشود یا ولیّ طفل که تدبیر امور طفل را عهدهدار میگردد و یا ولیّ نصرت که یاری کردن همه جانبه فرد مورد ولایت خود را عهده دار میگردد و خداوند بدین معنا ولیّ بندگانش در تمامی امورشان در دنیا و آخرت است؛ و همین طور سایر ولایتها. (الميزان، ج6، ص12)
▫️و شاید به همین جهت است که خداوند متعال در آیات متعدد هرگونه رابطه ولایت بین مومنان و کافران را نفی کرده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ إلى قوله: وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (المائدة/51) ، «لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ» (التوبة/23)، «وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ» (أعراف/3)، «ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ» (الأنفال/72)، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ» (الممتحنة/1)؛ اما بینن خود کافران و نیز بین کافران و شیاطین رابطه موالات در دنیا را پذیرفته «إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (الأعراف/30)، «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ» (الأعراف/27)، «فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ» (النساء/76) هرچند این رابطه در آخرت را بین خود آنان نیز انکار کرده است: «یَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً» (الدخان/41) (مفردات ألفاظ القرآن، ص885-886)
@yekaye
👇ادامه👇
ادامه توضیح ماده «ولی»
▪️این معنای در پی هم آمدن ویا پشت سر هم بودنی که امر سومی بین آنها نباشد، بنوعی معنای سزاوارتر بودن را میرساند، از این روست که کلمه «أولی» به معنای «سزاوارتر» (یعنی نسبت اولی با دومی از هر امر ثالثی بیشتر است) از همین ماده درست شده است: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ» (آل عمران/68) «إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما» (نساء/135) «أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ» (انفال/75 و احزاب/6) «ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا» (مریم/70) «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (احزاب/6) و «أَوْلى لَكَ فَأَوْلى» (قیامت/34 و 35) که در خصوص مورد اخیر برخی این احتمال را که در اینجا «أولی» فعل متعدی در معنای «نزدیک کردن» ویا به معنای «انزجر» باشد، منتفی ندانستهاند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص887)
▪️«مولی» (جمع آن: «موالی») هم که به معانی آزادکننده، بردهی آزادشده، بلکه صاحب برده و خود برده [وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ؛ نحل/76]، رئیس و سروری که از او اطاعت میشود، نزدیکان و خویشاوندان بویژه پسرعمو [وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي، مریم/5؛ِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَواليكُمْ، احزاب/5]، همقسم، پسرعمو، ناصر و یاور [بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرينَ، آل عمران/150؛ أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا، بقره/286؛ أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ، انفال/40]، همسایه، وارث [لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ؛ نساء/33]، و شخص سزاوارتر، به کار میرود، از همین باب است چرا که همه اینها در جهتی از جهات به شخص مربوطه (بنده به صاحبش، دو همقسم یا همنشین یا پسرعمر و ...) به همدیگر، یا رئیس به مرئوسین از جهتی (مثلا یاری کردن، یا تدبیر وی را برعهده گرفتن یا ...) سزاوارتر از دیگرانند؛
▫️و یا وقتی قرآن کریم میفرماید «النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ» (حدید/15) یعنی این نار به شما سزاوارتر است. (مجمع البيان، ج3، ص65)
اغلب اهل لغت بر این باورند که «ولیّ» (جمع آن: أولیاء) و «مولی» به یک معنا هستند ؛ و هر دو هم در معنای فاعلی (اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا، بقرة/257؛ إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ، أعراف/196؛ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ، آل عمران/68؛ [جَعَلْنَا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ، اعراف/27]؛ ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا، محمد/11؛ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ، أنفال/40؛ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى، حج/78؛ وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ» (التحريم/4؛ ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِ، أنعام/62) و هم در معنای مفعولی [أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ، یونس/62؛ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاس، جمعه/6؛ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطان، نساء/76؛ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا، مریم/45؛ وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي، مریم/5] [چنانکه گاه در یک آیه هردوی معنای فاعلی و مفعولی با هم به کار رفته است: «يَوْمَ لا يُغْني مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً» (دخان/41)] (مفردات ألفاظ القرآن، ص885)
▪️البته برخی به تفاوت ظریفی بین «ولی» و «مولی» قائلند و آن اینکه «مولی» چهبسا مصدر میمی یا اسم مکان باشد که در صورت اخیر یعنی کسی که به نحوی به ولایت متلبس شده باشد (الميزان، ج4، ص341)
و برخی نیز بر اسم مکان بودن «مولی» اصرار دارند و گفتهاند یعنی محل ولایت؛ و آن مصداقی است که ولایت در آن بروز و ظهور مییابد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص204)
و آن وقت فرقشان این میشود که «ولیّ» بر وزن فعیل، صفت مشبهه است و صرفا دلالت بر اتصاف به صفت ولایت دارد؛ اما «مولی» و صیغه «مَفعَل» که برای اسم مکان به کار میرود، دلالت بر تمرکز فعل و محا تجمع و سرچشمه آن کار قرار گرفتن دارد، از این رو، تعبیر «مولی» تعظیم و تجلیل بیشتری [در خصوص جایی که در معنای فاعلی به کار میرود] دارد. (همان، ص205)
▪️ «والی» هم گاه به همین معنای «ولیّ» به کار میرود: «وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ» (الرعد/11) (مفردات ألفاظ القرآن، ص885)
@yekaye
👇ادامه👇
ادامه توضیح ماده «ولی»
▪️این ماده وقتی به باب تفعیل (ولّی یولّی تولیة) میرود به معنای این است که چیزی را در امری و یا کاری، ورای چیز قبلی قرار دهند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص206)؛
▫️بدین ترتیب تعبیر «ولّی وجهه کذا» که به معنای روی آوردن به چیزی است: «فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ» (البقرة/144) «وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» (بقره/149 و 150) «فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى قَوْمِهِمْ مُنْذِرينَ» (احقاف/29) «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره/115) «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» (بقره/177) یعنی روی خود را به سمت آن چیز و در پی توجه به آن چیز قرار دادن؛
▫️و وقتی با تعبیر عنه بیاید «وَلَّى وجهَهُ عن کذا» به معنای رویگردان شدن از چیزی است، گویی روی خود را در ورای آنچه در آن بوده قرار میدهد و از مواجهه قبلی با آن به جهت ورای آن برمیگردد: «سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ» (بقره/142)
[که گاهی بدون حرف «عن» و با قرینههای کلام، این مفهوم رویگردان شدن (و نه روی آوردن) فهمیده میشود:] «فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً» (نمل/10 و قصص/31)، «إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ» (نمل/80 و روم/52) «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً» (انفال/16) [«وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً» (اسراء/46)، «وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ» (آل عمران/111)، «وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ» (احزاب/15) «سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ» (قمر/45)، «وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً» (لقمان/7) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص206)
▪️اما وقتی به باب تفعل برود به معنای پذیرش ولایت است؛ [در این حالت کلمه «متولی» نیز همانند «ولیّ» در دو معنای فاعلی و مفعولی به کار میرود؛ یعنی]
▫️هم در خصوص کسی که «ولایت و سرپرستی کس دیگری» را میپذیرد تا عهدهدار امور او شود: «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها» (بقره/205) ، «يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى» (نساء/115)
▫️و هم در مورد کسی به کار میرود که «ولایت ولیّای بر خود» را پذیرفته است: «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» (مائده/56) ، «لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (مائده/51) ، «كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّه» (حج/4) «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم» (مجادله/14) «إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ ... أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (ممتحنه/9) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص204)
▪️و همانند باب تفعیل، اگر با حرف اضافه «عن» بیاید (چه صریحا و چه در تقدیر) به معنای اعراض کردن و رویگردان میباشد؛ که این اعراض کردن گاهی با جسم است و گاهی با گوش ندادن و بیاعتنایی کردن: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا» (نجم/29) ، «فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حينٍ» (صافات/174) «فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ» (ذاریات/54) «فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْءٍ نُكُرٍ» (قمر/6)، «أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْه» (انفال/20) ، «قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّل» (نور/54)، «فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاق» (بقره/137) ، «فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغ» (آل عمران/20)، «فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُم» (بقره/274) ، «إِنَّ الَّذينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطان» (آل عمران/134) (مفردات ألفاظ القرآن، ص887)
[به نظر میرسد در آیه «وَ الَّذي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظيمٌ» (نور/11) بتوان «تولی» را در هر دو معنایش صحیح دانست]
@yekaye
👇ادامه👇
ادامه توضیح ماده «ولی»
▪️البته ظاهر کلام برخی از محققان این است که چهبسا خود کلمه «تولی» (بدون حرف عن، حتی در تقدیر) بتواند بر اساس همان معنای اصلیاش به نحوی بر معنای اعراض و رویگردانی دلالت کند، بدین جهت که در پشت سر دیگری قرار گرفتن میتواند به معنای خروج از برنامه وی قلمداد شود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص206)
که با توجه به کثرت فراوان کاربرد «تولی» بدون «عن» در معنای اعراض، این احتمال بعدی نیست و اگر چنین باشد بعید نیست که اساساً ماده «ولی» از مواد متضاد باشد؛ یعنی از موادی باشد که در دو مفهوم ضد هم به کار میروند (شبیه «قسط» که هم در معنای عدل به کار میرود و هم در معنای ظلم) و آنگاه چهبسا نهتنها در باب تفعّل، بلکه در باب تفعیل هم همین قاعده برقرار باشد؛ و نهتنها تشخیص کاربرد آن در معنای رویگردان شدن، بلکه تشخیص کاربرد آن در معنای روی آوردن، به کمک قرینهها باشد.
🔸از کلماتی که به معنای «ولیّ» نزدیک است، «نصیر» است؛ در تفاوت این دو گفتهاند از طرفی ولایت یاری کردنی است که از روی دوست داشتن انجام میشود اما نصرت مطلق یاری کردن و کمک رساندن است، حتی اگر مثلا برای ریا باشد؛ و از طرف دیگر، ممکن است کسی که ولایت دیگری را برعهده دارد به هر دلیلی امکان نصرت وی را نداشته باشد. (الفروق في اللغة، ص184)
📿ماده «ولی» و مشتقات آن 231 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹الْأَقْرَبُونَ
▪️در آیه 19 همین سوره بیان شد ماده «قرب» در اصل به معنای نزدیکی و در مقابل «بُعد» (دوری) میباشد؛ که برای نزدیکی به لحاظ خویشاوندی تعابیر «قُرْبة» و «قُرْبَى» و «قَرابة» به کار برده میشود و گفته میشود «فلانٌ قَرِيبي، و ذو قَرابتي»
در قرآن کریم تعابیر «اولوا القربی» (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى؛ نساء/۸)، «ذو قربی» (بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى،؛ بقره/۸۳؛ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى، فاطر/۱۸) [و «أقربین»: «فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» (بقره/۲۱۵)، «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» (شعراء/۲۱۴)] به کار رفته است
و عموما «ذا مقربة» (يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ؛ بلد/۱۵) را به نیز معنای دارای «قرابت» (خویشاوندی) و معادل «قُربی» (خویشاوند) دانستهاند که نزدیک بودن در نَسَب و رَحِم (خویشاوندی) محسوب میشوند.
🔖جلسه 933 http://yekaye.ir/an-nesa-4-8/
@yekaye