eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
💥 💣 ☆ ♡ ☆ 💠 با توجه به شرایط بسیار سخت عملیات و همچنین فشارهای شدید روحی و جسمی وارده بر نیروها (ناشی از ناکامی ها و عقب نشینی ها)، از هر فرصتی برای تنویر افکار رزمندگان این یگان و زدودن غبار ابهام و تردید از قلوب نیروها استفاده کرد. ✔ 🏷 مجتبی صالحی پور؛ جانشین وقت واحد تدارکات ۲۷ در خصوص واکنش در قبال فشارهای موجود در بحبوحه می گوید: . ...هزار ماشاءالله، در رمضان خودش را به عنوان یک فرمانده تیپ خیلی قوی نشان داد. با توجه به فشاری که روی او بود، خیلی استقامت کرد. در تابستان ۶۱، خیلی سختی کشید. بخش عمده ای از این سختی ها، به خاطر ناسازگاری های تعدادی از بچه های سپاه تهران در آن ایام بود. کلّاً در خیلی تحت فشار روحی قرار داشت و با همه سعه صدری که از او سراغ داشتیم، پاره ای مواقع به عینه می دیدیم متحمّل چه رنج و عذابی شده. برخی مواقع از فرط تحمّل فشار روحی، عصبی می شد و در لحن کلامش، تندی عجیبی مشاهده می شد. ✔ وضعیت اداره تیپ در دوران با دوران سابق، زمین تا آسمان فرق داشت. در دوره فرماندهی ، ستاد قدرتمندی در اختیار ایشان بود. ضمن اینکه مسئولیت مستقیم اداره تیپ، عمدتاً روی دوش و در وهله بعدی، قرار داشت و با داشتن چنین فراغ بالی، راحت تر می توانست وظایف کلان خودش را در رابطه با جایگاه فرماندهی تیپ و ارتباط با رده های بالا انجام بدهد. ✔ امّا در تمام بار عظیم مسئولیت به گردن شخص بود؛ یعنی به جز و چراغی و کریمی که این دو نفر اخیرالذکر هم به خاطر تحمّل آثار جراحات حمله فتح خرمشهر و فتح مبین، قادر به فعالیت زیادی نبودند، حاجی هیچ کمک کار و یاوری نداشت... 🔰 ✅ @yousof_e_moghavemat
😍 📞 💥 🚩 📷 صبح روز جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱، محور دژهای مرزی کوت سواری. از راست به چپ: ابراهیم کمال‌آبادی(کادر ارشد واحد ادوات)، سردار و نفر آخر سمت چپ بهرام میثمی(مسئول واحد اطلاعات‌عملیات ۲۷ در مرحله‌ی دوم . 🤜✡🤛 🚩☘⛅ ۱۷ اردیبهشت اون روز هم جمعه بوده، ۱۷ اردیبهشت امروز هم جمعه است...عجیبه...حتماً حکمتی داره!!!😊 ✔ ⭐ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
. به یاد اسطوره حزب الله فرمانده گمنام فتح . در دی ماه ۱۳۶۰ به همراه چند تن از پاسداران سپاه انقلاب اسلامی استان همدان به جنوب رفته و از بدو تشکیل ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ در سمت قائم مقام فرماندهی تیپ منصوب شد. وی در سمت قائم مقام فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله در شرکت نمود و در همین سمت در اندکی پیش از در ۲خرداد ۶۱ به فیض شهادت نائل آمد. . بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ : حالا به عنوان نمونه، چون نام و یاد شهیدان هم در این جلسه بر زبان دوستان رفت، من هم عرض بکنم همین سردار عالی‏مقام، جاوید نشان، آقای که من از نزدیک این مرد برجسته را می‏شناختم و کار او، روحیه‏ی او و تلاش او را دیده‏ام و او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود- به نظر من بخصوص شما جوان‏های عزیز، شرح حال این برجستگان را که خیلی درس‏ها به ما می‏آموزد، بخوانید؛ خصوصاً در آن بخشی که مربوط به عملیات این سردار عزیز هست؛ چه در غرب، چه در فتح المبین، چه در بیت‏ المقدس- و نام این که به طور متصل با این مرد بزرگ همراه است، این‏ها از افتخارات بزرگ و از متخرجین این دانشگاهند.۱۳۸۷/۰۹/۲۴ . . 🔰 درباره شهید حاج محمود شهبازی می‌گوید: برادرمان ، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع می‌خواند. در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب را به عهده داشت می‌توانم به جرات بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام می‌گرفت، شرکت داشت. به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی همیشه در جبهه بود و در حال جنگ. . @yousof_e_moghavemat
پست ۱۰ ✅ (ع) در ساعات اولیه عملیات والفجر-۳، قرارگاه فتح۱ توانست در یک درگیری نسبتاً کوتاه، علاوه بر دور زدن و انهدام نیروهای دشمن، ارتفاع نَمِکلان‌بو و تپّه‌های اطراف آن را به سمت پاسگاه دُرّاجی، به تصرّف درآورد و با زدن خاکریزی تا پاسگاه دُرّاجی، خط پدافندی را تشکیل دهد. ۲۱_امام‌رضا (ع) ، خیلی سریع توانست نیروهای دشمن را در شرق رودخانه‌ی کنجان‌چم منهدم و ادامه‌ی خاکریز پاسگاه دُرّاجی تا فرّخ‌آباد را تکمیل نماید و مأموریتش را صدردصد موفق به انجام رساند. این تیپ موفق شد در همان شب اول، ۶۰ اسیر را به عقب تخلیه کند. از سوی دیگر در منطقه‌ی عملیاتی لشکر ۵نصر، مقاومت دشمن روی ارتفاعات زالو‌آب صورت گرفت که منجر به عدم سقوط آن شد. در‌ نقاط دیگر نیز، مقداری از جنوب ارتفاع ۲۷۰ به خاطر حساس ‌بودن آن، در دست دشمن باقی ماند و در شب‌اول به تصرف درنیامد که در عملیات تکمیلی تصرّف شد. ساعت هشت صبح عملیات است و هنوز ارتفاعات زالو‌آب و پاسگاه آن در دست دشمن باقی‌مانده است و سقوط نکرده است. سرانجام به دلیل فشار دشمن و نبودن نقطه‌ی مناسبی برای پدافند، کم‌کم نیروها به عقب باز می‌گردند. قلاویزان در دست دشمن مانده است و پیکرهای‌شهدا هم‌ در منطقه جامانده است. خطوط پدافندی تثبیت شده است و بر روی ارتفاعات زالوآب ،نیروهای دشمن در محاصره قرار گرفته‌اند. همچنین دشمن جهت باز‌پس‌گیری کلیه‌ی مناطق از دست‌رفته‌اش، بی‌وقفه درحال تلاش است... ¤ سردار ؛ جانشین @yousof_e_moghavemat
😎 💢 💥 💯 «...به عنوان یک معترضه‌ای همین‌جا بگویم، اصولاً خیلی پرجاذبه بود. انگار اصلاً در وجود این مرد دافعه نبود. حتی یک بار ندیدم برخورد خشنی با کسی داشته باشد. چرا، تند می‌شد، ولی در تندی هم خیلی خوددار و صبور بود و کماکان به طرفِ عتابِ خودش و خطاب می‌کرد. که هیچ. در هر ۲۴ ساعت حداقل یکی دو نوبت بایستی دادی می‌زد و به قول معروف گرد و خاک می‌کرد! تند بود. ، جاذبه‌اش بیش از دافعه‌اش بود، منتها در جنبه‌ی دفعی، هیچ از کم نمی‌آورد. خیلی قاطع و تند برخورد می‌کرد. خودم در مورد هر سه این بزرگواران در دوران تشکیل ۲۷ و نبردهای فتح‌مبین و الی‌بیت‌المقدس، به دفعات شاهد این نحوه برخوردهای‌شان بودم. در یک کلام، کلاً یک انسان جلالی و بامهابت بود. مهابت و ملاطفت را با هم داشت و یک انسان جمالی؛ اهل ملاطفت و جاذبه بود...» 《》 《》 📚 به نقل از ، سردار در کتاب ارزشمند و درخشان - صفحه ۲۴۰ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
😠 وقتی بچه‌های «سپاه مریوان»، «سپاه پاوه» و «سپاه همدان» جهت تشکیل ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ به جنوب عزیمت کردند، «حاج محمود شهبازی» تصمیم می‌گیرد که با «حسین همدانی» به همراه راننده‌اش، بازدیدی از جبهه‌ی چزابه داشته باشد. در راه بازگشت، شهبازی می‌خواهد گشتی هم در شهر بزند. دژبان آن‌ها را به داخل شهر راه نمی‌دهد و برخورد بدی با اینها می‌کند. شهبازی هم وقتی می‌بیند این‌ها زبان خوش حالیشان نمی‌شود، سوار ماشین شده و به راننده‌اش دستور می‌دهد که گاز بدهد و رد شود. راننده هم این کار را می‌کند و از پشت این‌ها را به رگبار می‌بندند که یکی از گلوله‌ها کمانه می‌کند و صورت یکی از آنها را زخمی می‌کند. خلاصه، این‌ها را بازداشت می‌کنند و می‌برند سپاه سوسنگرد. بعد خبر به گوش فرمانده سپاه سوسنگرد می‌رسد که از قضا از دوستان حاج‌محمود شهبازی بوده است. فرمانده هم از آنها عذرخواهی می‌کند و این‌ها را آزاد می‌کنند و این‌ها برمی‌گردند صبح روز بعد، حاج‌محمود دسته‌گلی را که به آب داده بوده، به تعریف می‌کند و خیلی متعجب به او خیره می‌شود و به او می‌گوید: «اول از همه، خدا رو شکر که قضیه به خیر گذشت. منتها حاج‌آقا شهبازی، من از شما می‌خوام بدون هماهنگی قبلی، تو همچین مناطقی تردد نکنین. اگر خدا نکرده، بلایی سر شما یا یکی از برادرهای من اومده بود، چی باید می‌کردم؟ جواب پدر مادر چشم به راه خودت و اون برادرهارو، چه کسی باید می‌داد؟» محمود شهبازی که می‌بیند، دیگ غضب معروف یواش‌یواش دارد به جوش می‌آید، می‌گوید: «حالا تو هم سخت نگیر احمد جان؛ اصلاً بادمجون بم، آفت نداره.» ناگهان صدای به‌شدت وحشتناکی بالا می‌رود: «حرف همون بود که به شما گفته شد برادر جان! اصلاً از امروز بدون هماهنگی با من، نبینم از جلوی چشمم دور بشیاااا! واگرنه این دوکوهه رو روی سر جفت‌مون خراب می‌کنم؛ متوجهی یا نه؟!!!» 😅 🌤 سردار @yousof_e_moghavemat
🚩 ☆ ♡ «...وقتی در مستقر شدیم، چیزی به نام سرویس‌بهداشتی و دستشویی اصلاً وجود نداشت. بچه‌ها در چاله‌چوله‌های بیابانی پشت دوکوهه رفع حاجت می‌کردند. که این وضع را دید، خودش دست به کار شد. رفت از بچه‌های ارتش، بیل و کلنگ امانت گرفت، لباس فرمش را درآورد و شروع کرد کندن. کسی که رئیس ستاد ۲۷ بود و بچه‌ها حرمت خیلی زیادی به او قائل بودند. از صبح کلّه‌ی سحر بیدار می‌شد و تا غروب، بیل و کلنگ دائم دستش بود و چند روز پیاپی فقط می‌کَند. کل بدنش خیس عرق می‌شد و بچه‌ها می‌ریختند سرش تا بیل و کلنگ را از دستش بگیرند، امّا مگر کسی می‌توانست؟!! اصلاً و ابداً!!! خلاصه، این کارِ همه را ترغیب کرد که در احداث دستشویی پای کار بیایند و ما توانستیم به اندازه‌ی کافی برای سه چهار هزار بسیجی که قرار بود به زودی به اعزام شوند، دستشویی و سرویس‌بهداشتی آماده کنیم و این ممکن نشد، مگر به یمن احساسِ مسئولیت شدید نسبت به رفع این مشکل...» 🌸 ✔ 🔸️فرازی از فرمایشات سردار در کتاب ارزشمند و درخشان / با تخلیص و اختصار😍 •°• °•° @yousof_e_moghavemat
🥰 ☆ ♡ اولین کسی بود که به عنوان فرمانده گردان در ۲۷ انتخاب و معرفی شد. خودش را مخفی کرده و خجالت می‌کشید. هم در به در دنبالش می‌گشت که او کجا رفته، چرا پیدایش نیست!!؟🤭 بعد از ۲۴ ساعت آفتابی شد و خیلی قاطع گفت: «من در حد همچین مسئولیتی نیستم. لطفاً تجدید نظر کنید.» ناگهان سگرمه‌های بدجوری رفت تو هم و صورتش از فرط عصبانیت مثل شاه‌توت سرخ شد.😅 ؛ قائم‌مقام تیپ هم توی جلسه حضور داشت. با یک ظرافت خاصی دخالت کرد و گفت: «قابل توجّه حضّار! امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: در هنگام غضب؛ نه تصمیم، نه دستور، نه تنبیه!» با تحیّر لحظه‌ی کوتاهی به آقای شهبازی نگاه کرد، بعد گفت: «لا اله الّا الله...لا اله الّا الله»🤭 ✔ 🌸 @yousof_e_moghavemat
⏳ ۱۱ فروردین ۱۳۶۱ 🎤 با 📌 احمد متوسلیان، در فرجام مرحله چهارم عملیات ، طی مصاحبه به عمل آمده با وی از سوی امیر رزاق‌زاده راوی اعزامی دفتر سیاسی وقت به ۲۷ محمد رسول الله ص در آغاز این گونه خود را معرفی کرده است: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، من احمد هستم، فرزند غلام‌حسین متولد 1332 تهران، از نظر وضعیت (تحصیلی) خودم، دروس ابتدایی را در مدرسه اسلامی مصطفوی گذراندم و دبیرستان را در مدرسه اخباریون گذراندم و بعد از آن هم خدمت سربازی را رفتم و انجام دادم که درجه‌دار وظیفه بودم و بعد از سربازی هم عرض کنم که وارد دانشگاه شدم و دانشجوی سال دوم بودم که در زمان شاه دستگیر شدم و . . . ⚪️ مکان: قرارگاه شاوریه، سنگر فرماندهیِ تیپ ۲۷ در عملیات فتح‌المبین زمان: یازدهم فروردین ۱۳۶۱ راوی: رزاق‌زاده @yousof_e_moghavemat
🤗🚩 «... نسبت به نام تیپ خودش، تعصب بسیار زیادی داشت. خدا گواه است هیچ‌وقت از او نشنیدم بگوید ۲۷ یا تیپ حضرت رسول. مُصِر بود با کلماتی شمرده بگوید . می‌گفت: این اسم مظهر قدرت این تیپ است و به رزمندگان تیپ ما برکت می‌دهد. من از نام‌گزاری یگان خودمان به این نام نیّت مهمی داشتم؛ دلم می‌خواست تا هر زمان که جنگ ادامه پیدا کند، در هر جا اگر اسم این تیپ آورده شود، گوینده و شنوندگان ملزم شوند بر جمال دل‌آرای خاتم‌الانبیا صلوات بفرستند، تا من هم در ثواب آن شریک بشوم. او یک چنین نیّتی داشت. حالا چون بعد از گذشت ۲۴ سال، هنوز هم شهادتِ او رسماً و قطعی اعلام نشده، بنده به یاد و شادی ارواح طیبه‌ی همه‌ی همرزمان شهیدمان در ۲۷_محمد_رسول_الله (ع) صلوات می‌فرستم...» ☆ ♡ ✅ از بیانات شریف و نورانی سردار سرلشکر پاسدار به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، صفحه ۴۹۸ @yousof_e_moghavemat
17.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات الی‌بیت‌المقدس سالروز شهادت سردار بزرگ و پرافتخار سپاه اسلام فرمانده‌ی مقتدر و دشمن‌شکن از ۲۷ فرمانده محور عملیاتی محرم در ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ ❤ 📽 فیلم / سکانس شهادت در اولین روز عملیات @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 🌸 ☘ ⚘ دوم خرداد ۱۳۶۱ سالروز شهادت سردار کم نظیر سپاه اسلام فرمانده دلاور و سلحشور از 🌹 ═══°✦ ❃ ✦°═══ ولادت: ۱۳۳۸ - تهران ادامه تحصیل تا مقطع سوم دبیرستان ترک تحصیل به علت فوت پدر و مشغول به کار در کارخانه‌ی چای مجدداً ادامه تحصیل در بحبوحه‌ی انقلاب پیوستن به نهاد مقدّس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خدمت در حفاظت فرودگاه مهرآباد عزیمت به جبهه غرب با آغاز جنگ و توفیق همرزمی با سرداران ، و و...در ارتفاعات انتقال به ۲۷ قبل از عملیات الی‌بیت‌المقدس انتصاب به فرماندهی گردان میثم به دستور سردار : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی آزادسازی خرمشهر. بارها زخمی شد. در یکی از عملیات‌های بازی‌دراز به شدت مجروح شد. به خیال اینکه شهید شده است، وی را همراه پیکرهای شهدا به عقب انتقال دادند. در روز اول عملیات الی‌بیت‌المقدس هم همین اتفاق افتاد. حتی محسن خالقی پشت بیسیم به خبر شهادت عباس را اعلام می‌کند؛ امّا در تقدیر وی چنین انگاشته بودند که او در آستانه‌ی ورود به خرمشهر شهد شیرین شهادت را نوش‌جان کند. چه اینکه پس از بهبودی نسبی مجدداً به خط مقدم بازگشت و در مرحله‌ی سوم عملیات به جمع یاران شهید خود پیوست. آرامگاه ایشان در گلزار شهدای ، قطعه ۲۶ - ردیف ۴۴ - شماره ۴۳ قرار دارد. 🌺💠🌺 @yousof_e_moghavemat