eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
747 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
119 ویدیو
1.4هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانی که قبل از شهادت، شهید شد (۱) حجت احسان بخش شهید راه آزادی قدس، سعید کریمی شهید دهه هفتادی و از مستشاران ایرانی حاضر در سوریه بود که ۳۰ دی ۱۴۰۲ در حمله رذیلانه رژیم صهیونیستی به دمشق به شهادت رسید. با خانواده ی محترم این شهید بزرگوار به گفتگو نشستیم. پدر شهید حاج آقا حسین کریمی شغل شان راننده تاکسی است، مادر شهید حاج خانم مهری کریمشاهی خانه دار است و همسر شهید سرکار خانم فائزه بنی حسن نیز همراه شهید در سوریه زندگی می کردند و فرزندشان آقاهادی ۲ ساله از شهید به یادگار مانده است. در بخش اول این گفتگو می‌خوانیم: 🔸کمی از خصوصیات رفتاری آقا سعید برای ما بگویید. 🔹«سعید ما خیلی اهل تلاش و زحمت بود. از همان نوجوانی که به سرکار می رفت اهل خمس بود و یادم است که در همان نوجوانی اش می دیدم نماز شب می خواند. اینکه حاج قاسم گفت که باید شهید بود تا شهید شد، حرف دقیقی زد و سعید ما واقعا این طور بود و شهید زندگی کرد. سعید خیلی از کارهایی کرده که ما بی خبریم و بعد از شهادتش کم کم دارم از بعضی از رفقا و دوستانش بعضی موارد را می شنوم و حتی خیلی از کارهایش را دوستانش هم نمی دانند. خیلی متواضع بود. طوری که وقتی جانباز شد و دستش مجروح شد تو سوریه آوردندش ایران، برای کارهای بیمارستانش رفته بودم، پرستار بهش گفت دستت چی شده، گفت خوردم زمین! من ناراحت شدم، خودم به پرستار گفتم پسرم سوریه بوده و دستش مجروح شده، یعنی به هیچ وجه حاضر نمی شد کارهای خوبش را علنی کند. وقتی هم می آمد ایران، می گفت کاری است در خدمتم و مشغول کمک به ما می شد، بهش می گفتم آنجا چیکار می کنید؟ با شوخی می گفت می خوریم و می خوابیم.» 🔸نظر خود شما راجع به اعزامش به سوریه چه بود؟ 🔹«من حقیقت را بگویم، خودم مخالف بودم سعید برود سوریه، می گفتم می خوای خدمت کنی همین جا در ایران خدمت کن، نرو آنجا، دائم می آمد با من صحبت می کرد که من را قانع کند، می گفت خدا هرچی بخواهد همان می شود. اگر خدا بخواهد من در ایران می میرم؛ نخواهد هم هیچ اتفاقی نمی افتد. خیلی ها ماندند و با یک تصادف مردند و شهید نشدند. بالأخره من را قانع کرد و رفت. جانباز که شد باز مخالفت کردم که برود، برای خودش هم می گفتم، گفتم دستت خوب نشده برای چی می خواهی بروی؟ برای جنگیدن باید دستت سالم باشد، با یک دست که نمی توانی بجنگی، می گفت حاج قاسم هم دستش جانبازه و الان کف میدان در حال جنگ است. حدود نُه سال سوریه بود و یک سال هم عراق بود، من می دانستم پسرم شهید می شود اما گفتم بعد از ۳۰ ، ۴۰ سال مثل حاج قاسم و سید رضی خدمت می کند و بعدش شهید می شود نه به این زودی، ولی یکی از همکارهایش حرف جالبی به من زد در این زمینه، گفت سعید در این چندسال که بود قطعا بیشتر از ۳۰ سال کار کرده از بس سخت کوش و فعال بوده. من و مادرش هر موقع که سعید می رفت سوریه، واقعا فکر شهادتش به ذهن مان می رسید به خودمان می لرزیدیم ولی بعد شهادتش، خودم آرامش عجیبی پیدا کردم و نگران مادرش بودم که سکته نکند که دیدم مادرش از من قوی تر است و این آرامش یقینا از طرف خداست و فکر کنم خدا قبل از شهادتش صبرش را به ما داده بود. البته خیلی دلتنگش هستیم، هادی پسر دو ساله ی سعید هر موقع عکس بابایش را می بیند می گوید بابا کجاست؟ یا اگر زنگ خانه را می زنند سریع می گوید بابا اومده؟ و هنوز پسرش منتظر بابایش است که بیاید و این برای ما خیلی سخت است و دلتنگی ما را بیشتر می کند...» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
این سه چیز را در شب قدر از خدا بخواهید شب قدر، شب روشن‌شدن «اندازه‌ها» است. بیایید در شب قدر از خدا بخواهید که اندازهٔ سه چیز را برای ما روشن کند. ۱. خودِ «خدا» اندازه‌اش را برای ما بگوید تا حدی که دل ما روشن شود. با درس و بحث و کتاب نمی‌توان رب را فهمید. تشخیص ربّ عالم، یک «دلِ بیدار» می‌خواهد. شب قدر شرایط به گونه‌ای است که خدا کمک می‌کند این‌ها را بفهمیم. خیلی مقام بلندی است که آدم بفهمد جهان ربّ دارد و این ربّ حکیم در زوایای حیاتش حاضر است. ۲. اندازهٔ «خودتان» را به شما بفهماند. در شب قدر انسان باید به بصیرتی برسد که بفهمد «بنده» است؛ این که من مرد هستم یا زن، بی‌پول هستم یا پولدار و... همه دروغ و سراب است. انسان باید در شب قدر از خدا بخواهد که قدرش را به او بنمایاند که اگر هرکسی، قدر خود را بفهمد دیگر برای چیزهای بی‌ارزش تلاش نمی‌کند. این که ما بنده هستیم در شب قدر برای انسان باید مشخص شود؛ البته کار مشکلی است اما باید به خدا التماس کرد که خدایا «بندگی» مرا به من نشان بده. ۳. از خدا بخواهیم که قدر و اندازهٔ این «دنیا» را هم به ما بفهماند. دنیا «متاعِ غرور» است، محل «امتحان» است. باور کنید که اگر این سه چیز را شما در شب قدر بگیرید از مرز «انسانِ طبیعی» بیرون می‌آیید؛ یعنی نسبت به افراد معمولی ادراک بسیار بالایی پیدا می‌کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
چرا بعضی‌ها بعد از وعده‌های غذایی ماه رمضان دچار سرگیجه و تهوع می‌شوند؟ برخی افراد دقایقی پس از یک وعده ی غذایی، به ویژه در ماه رمضان، دچار علایمی چون تهوع، سرگیجه یا سردرد می شوند. البته که تشخیص درست و درمان مناسب، نیازمند بررسی های بیشتر و دریافت شرح حال و انجام معاینه است، اما می توان گفت شایع ترین سبب این حالات، ضعف معده و به ویژه دهانه ی بالایی آن است. به این عزیزان توصیه می شود پرخوری نکنند، همراه غذا از سالاد، ماست، ترشی و نوشیدنی استفاده نکنند. از شیرینی های نامناسبی چون زولبیا و بامیه بپرهیزند. لقمه های غذا را بسیار بجوند. از سبزی های مقوی گوارش چون جعفری و ریحان بهره ببرند. بهتر است تا چندی، برنج را به صورت چلوگشنیز، آماده و میل کنند. حدود نیم ساعت پس از هر وعده، یک قاشق مرباخوری رب به، مربای به یا گشنیز خشک بخورند. مصرف عرق نعنا را به عنوان ضدنفخ، باید بسیار محدود شود چون می تواند موجب تشدید مشکل شما بشود.هم چنین بهتر است دست کم تا ۲ـ۱ ساعت پس از صرف غذا نخوابند و از غذاهای چرب، سنگین، نفاخ و خیلی شیرین پرهیز کنند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سومالی سومالی به تأکید بر میراث و فرهنگ سنتی خود مشهور است و این تأکید را می‌توان در آشپزی و آیین‌های سنتی ماه مبارک رمضان برای تهیه خوراک‌ها، شیرینی و دسرهای ویژه این ماه نیز دید. بخشی از آیین‌های مهم ماه مبارک رمضان در سومالی به تهیه غذاها و شیرینی‌های ویژه افطار اختصاص دارد. از جمله مهم‌ترین این شیرینی‌ها می‌توان به شیرینی دارچینی ویژه، سینابون، بسبوسه، شیرینی‌های لقمه‌ای خاص و نان کندویی اشاره کرد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
باقالاقاتق 👩‍🍳مواد لازم: باقالا: ۳ پیمانه تخم مرغ: ۲ عدد شوید تازه خردشده: ۱ پیمانه سیر تازه خردشده: ۳ حبه نمک و زردچوبه: به مقدار لازم روغن: به مقدار لازم 👩‍🍳طرز تهیه: قابلمه ای را روی حرارت قرار دهید و مقداری روغن داخلش بریزید تا داغ شود. بعد سیرهای ریز خردشده را در روغن تفت دهید. وقتی سیر طلایی شد باقالا و شوید خردشده را به آن اضافه کنید و تفت دهید. بعد از کمی تفت دادن، مقداری آب داخل قابلمه بریزید تا به جوش بیاید. بعد به آب در حال جوشیدن مقداری نمک و زردچوبه اضافه کنید و بگذارید خورش با حرارت کم بپزد. بعد از پخته شدن باقالا تخم مرغ را داخل خورش بریزید و هم نزنید تا تخم مرغ خودش را بگیرد و سفت شود،. خورش آماده شده را از روی حرارت بردارید و میل کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
جوانی که قبل از شهادت شهید شد (۲) حجت احسان بخش 🔹سرکار خانم فائزه بنی حسن همسر گرامی آقا سعید کریمی، قطعا ایام سختی را گذراندید، بفرمایید با اینکه از شغل آقا سعید مطلع بودید چه شد با ایشان ازدواج کردید؟ 🔸همسر شهید: «خب، قبل از ازدواج با آقا سعید در رؤیاپردازی هایم آرزو می کردم با همچین شخصی ازدواج کنم. من خواستگارهایی قبل از آقاسعید داشتم که ساعت ها با آن ها صحبت می کردم ولی به تفاهم نمی رسیدیم. وقتی که آقاسعید آمدند انگار مُهری بر دهان من زدند و همان موقع مِهرش بر دلم افتاد و بله را گفتم. این مِهر در این ۶ سال هر روز بیشتر و بیشتر می شد. بعد از شهادتش خیلی دلتنگم و این دلتنگی خیلی اذیت کننده است برای منی که هرجایی که می روم و نبودنش را حس می کنم خیلی سخت است و قلبم را فشار می دهد این دلتنگی... برای پسرم آقا هادی که ۲ ساله است خب خیلی نگران بودم حقیقتا و کم کم دارد نگرانی ام کم می شود چون به خود سعید سپردم که کمکم کند و ان شاءالله مسیر پدرش را ادامه دهد. یادم است در جلسه ی خواستگاری یکی از نکاتی که به من گفت از محدودیت های کاری اش بود و گفت احتیاج به همراه دارم. و من در این ۶ سال دوران ازدواج مان، تلاش کردم همراه آقا سعید باشم. همان طوری که مادر آقا سعید گفتند و به درستی اشاره کردند سعید بسیار سخت کوش بود و این مطلب را من به چشم دیدم مخصوصا زمانی که همراه آقا سعید در سوریه بودم. سعید به شدت کار می کرد و وقت می گذاشت برای کارش و دغدغه داشت و من نگرانش بودم چون کار حساسی داشت سعی می کرد به نحو احسن کارش را انجام دهد و واقعا مسئولیت پذیر بود. من یک بار بهش گفتم این قدر خودت را اذیت نکن سعید جان، تو تلاشت را می کنی. گفت نه، من مسئولم، باید دقیق باشم، دارد هزینه می شود. این همه خون شهدا ریخته شده است. ممکن است با یک اشتباه یک بی گناه کشته بشود... یک شب دیدم در حال خودش است. بهش گفتم سعید چیه، تو فکری؟گفت خیلی دوست دارم یک کار تأثیرگذار انجام بدهم. گفتم می خواهی چکار کنی دیگر؟ الان در سوریه هستی و یکی از کارهای مهم را داری. به عکس حاج قاسم در اتاق اشاره کرد و گفت می خواهم مثل حاج قاسم کار تأثیرگذار انجام بدهم... من فکر می کنم سعید مزد سخت کوشی هایش در این سال ها را گرفت. هم از نظر خودسازی معنوی هم از نظر کاری بسیار زحمت می کشید و سخت کوش بود. و نوع شهادتش به خوبی ثابت می کند که مزد سخت کوشی ها و زحماتش طی این سال ها را گرفت.» 🔹شما همراه آقاسعید در سوریه زندگی می کردید، قطعا زندگی دور از خانواده و وطن آن هم با داشتن یک کودک ۲ ساله و نبود امکانات خیلی سخت بوده، خیلی از خانم ها قبول نمی کنند چنین کاری کنند، شما چطور حاضر شدید این سختی را به جان بخرید و همراه آقا سعید به سوریه بروید؟ 🔸«خب راستش، برای رفتن به سوریه خیلی ها مخالفت کردند و من هم مقداری نگران هادی ۲ ساله مان بودم چون کوچک بود ولی من گفتم چون من همان ابتدا قول دادم که همراه باشم با سعید این جا هم همراهی کنم و چون شهادت برای خانم ها کمی دور است در این جا گفتم شاید در سوریه به فیض شهادت نائل شوم که توفیق نشد. سوریه هم بودیم آقا سعید به سبب کارش گاهی ۴۰ تا ۵۰ روز نبودند و این برای من خیلی اذیت کننده و سخت بود ولی من هر سختی و مشکل را تحمل می کردم که فقط در کنار آقا سعید باشم. تنها دغدغه ی من پسرم هادی بود وگرنه یکی از دوران شیرین زندگی ام در سوریه بود فقط به خاطر این همراهی که با سعید داشتم... خبر شهادت سعید را من ابتدا از زیرنویس شبکه خبر متوجه شدم و چند ساعت طول کشید که پیکرش را از زیر آوار بیرون بکشند و آرزویم بود برای بار آخر صورتش را ببینم...» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سلام بر قرآن ناطق ماه منیر داستانپور تشنه ام، درست مانند بیابانی که سال هاست آب به لب های خشکیده اش نرسیده! آسمان چشمانم آن قدر باریده که حتی اشکی در چشم خانه باقی نمانده است. در کوچه های غبار گرفته ی کوفه پی اش می گردم اما نمی یابمش! از او جز ردپایی نمانده! ردپایش را دنبال می کنم و امیدوارم او را بیابم. پدر خاک را! مگر نه اینکه او ساقی کوثر است؟! پس سیرابم خواهد کرد و از این تشنگی مرگ آور نجاتم خواهد داد. به دنبال قدم هایش، افتان و خیزان جلو می روم تا به خانه ی محقری در حاشیه ی کوفه می رسم. روی زانوانم به زمین می افتم و نیمه جان بر در می کوبم. ـ آیا کسی هست که قطره ای آب بر من بنوشاند؟ زنی پریشان خاطر در می گشاید. چشم هایش غرق پشیمانیست. ـ تو او را دیده ای؟ من صدایی شنیدم. کسی به خدای کعبه قسم یاد کرد... زن به چشم هایم خیره می شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
به نام خداوند بخشنده مهربان... 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 🏴سلام! صبح زیبای چهارشنبه بهاری‌تون به‌خیر، طاعات و عبادات‌تون قبول درگاه پروردگار مهربان🏴 «وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ ۚ أُولَٰئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا. و برای کسانی که پیوسته کارهای زشت مرتکب می شوند، تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد [و در آن لحظه که تمام فرصت ها از دست رفته] گوید: اکنون توبه کردم. و نیز برای آنان که در حال کفر از دنیا می روند، توبه نیست. اینانند که عذابی دردناک برای آنان آماده کرده ایم.» (سوره نساء، آیه ۱۸) @zane_ruz
فروش زن روز به ۵۰۰۰۰ رسید این رپرتاژ کوتاه نیز شادمانی دست اندرکاران مجله را در همان سال ابتدایی چاپ مجله از فروش بالای آن می رساند. شنبه ی گذشته فروش هفتگی مجله زن روز در تهران و شهرستان ها به پنجاه هزار نسخه رسید و این امر در تاریخ مطبوعات ایران برای یک مجله هفتگی که حتی هنوز یکسال نشده کاملا بی سابقه است. زن روز در هشتم اسفندماه سال گذشته با تیراژ پانزده هزار نسخه در هفته انتشار یافت و از آن پس به طور مرتب همه ماهه قریب به ۳۵۰۰ نسخه بر تعداد فروش آن افزوده شد بقسمی که هفته ی گذشته فروش مجله به ٥٠١٤٨ نسخه رسید و امروز پرفروش ترین مجله ی ایران است. تیراژ زن روز هنوز هم متوقف و ثابت نشده و هر هفته کماکان افزوده می گردد. وجود این فروش بزرگ به علت اینکه نوع کاغذ و مرغوبیت چاپ و گراور زن روز از نوع گران و پرهزینه و هم پایه ی مطبوعات خوب دنیاست این مجله هنوز برای مؤسسه ی کیهان نفع مالی ندارد زیرا هر شماره ی آن طبق حساب دقیق ۱۳٫۹۰ ریال تمام می شود در حالی که کیهان آن را به موزعین در تهران به قیمت نسخه ای ۱۳ ریال و در شهرستان ها حتی چیزی کمتر از ۱۳ ریال می فروشد. بنابراین اختلاف بهای تهیه و تک فروشی باید از راه درآمد آگهی جبران بشود که مجله ضرر نکند و خوانندگان عزیز بتوانند آن را همه هفته بخوانند. مؤسسه کیهان سربلند و مفتخر است که برای بیداری فکر زنان آزاد و روشنگر ایران چنین نشریه ای را به خانواده های ایرانی تقدیم می کند و از همه خانم های گرامی که از مرز ارس گرفته تا اقصی نقاط بلوچستان این مجله را با شوق و علاقه همه هفته می خرند و می خوانند و در حقیقت کیهان را در ادامه ی انتشار آن یاری می دهند ممنون و سپاس گزار است. گرچه زن روز هنوز یکساله نشده ولی این طفل نوخواسته پنجاه هزار دوست وفادار و دست کم دویست هزار خواننده دارد. آمار حاکی است که هر مجله را لااقل چهار نفر می خوانند و دویست هزار خواننده ی عزیز و گرامی در عرض یازده ماه گذشته در چهارده استان ایران برای خود گرد آورده است. آیا از این بهتر نعمتی هم در دنیا یافت می شود؟ زن روز سخنگو و زبان زنان امروز در عین آن که از داشتن این همه دوست غرق در شادی است قول می دهد که روزبه روز خود را بهتر بیاراید و برای ترقی، تعالی مقام و منزلت زن ایرانی با جرأت بیشتر بکوشد تا هر سال بر انبوه دوستدارانش جمعی دیگر افزوده شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آیت الله جوادی آملی: قرآن می فرماید هر کس مضطر شود حتما خداوند دعایش را مستجاب می کند. ((أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ)). مضطر یعنی کسی که به غیر خداوند امید ندارد. مانند کسی که در وسط دریا کشتی او در حال غرق شدن است و به جز خداوند به هیچ‌کس و هیچ چیزی امید برای نجات ندارد. کسی که به این حال دربرابر خداوند دعا کند دعایش مستجاب می شود. اما مردم از این آیه برداشت اشتباه دارند. در گرفتاری ها و شفای بیماران می‌گویند چند بار آیه امن یجیب بخوانید. خواندن این آیه ثواب دارد، اما شفای مریض و استجابت دعا با خواندن آیه نیست. هیچ روایتی نداریم که برای شفای مریض و برآوردن حاجات این آیه را بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
توصیه‌هایی برای نوجوانان روزه‌ اولی نوجوانان روزه اولی از مصرف زیاد مواد قندی و شیرین در وعده ی سحری پرهیز کنند چون مصرف این مواد سبب افت قند خون می شود و توانایی یادگیری آن ها را در طول روز کاهش می دهد. نوجوانان به علت گذراندن دوران رشد به توجهات بیشتری نیاز دارند. رعایت تنوع و تعادل در استفاده از همه گروه های غذایی بسیار مهم و ضروری است. منابع خوب پروتئینی مانند انواع گوشت، ماهی، تخم مرغ و حبوبات باید در برنامه غذایی آن ها گنجانده شود. نوجوانان علاقه ی خاصی به خوردن مواد غذایی کم ارزش دارند که فقط پرکننده ی معده است و به خصوص در ایام روزه داری نباید مصرف شوند و بهتر است به جای این گونه خوراکی ها از منابع غذایی دارای آهن و روی، ویتامین A و ویتامین۱۲B از جمله انواع گوشت، حبوبات، تخم مرغ، شیر و لبنیات، انواع خشکبار و مغزها که در رشد و خون سازی نقش دارند در ایام روزه داری به مقدار کافی مصرف کنند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
معرفی کتاب «سوره‌ی افلین» نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه معصومه تاوان کتاب با خوابی عجیب شروع می شود، خواب کشته شدن اسماعیل در زمان ضحاک. قرار است اسماعیل را بکشند و مغز سرش را به مارهای دوش ضحاک بدهند. این خواب محور کلی داستان را ترسیم می کند. در شب ۱۲ بهمن ماه سال ۵۷ خلیل در حالی که به دنبال پسرش اسماعیل می گردد در هیاهوی مردم گم می شود و مدام از مردم می خواهد آرام تر انقلاب کنند. خلیل خود فردی آرامش طلب است و گریز از هیاهو اما وارد همهمه ی انقلاب می شود. کتاب «سوره ی افلین» پر از استعاره های دینی و تصاویری است که برای مخاطب یادآور کتب مقدس به خصوص قرآن عزیزمان است. در واقع دیزگاه تلاش کرده رمان را در بستری پیش ببرد که شمای خواننده بار دیگر به تفکرات خود بیندیشید و شاید به تکرار دوباره ی تاریخ این بار در بستری دیگر بیندیشید. این که آیا هر فرد می تواند پیامبری درونی داشته باشد؟ آیا باید برای رسیدن به فهم عمیق خود از امروز خود باید چند نفس را قربانی کرد؟ اگر به دنبال خواندن کتابی تاریخی در منظری دینی هستید در واقع سوره ی افلین این نیاز شما را مرتفع می کند. ✨بخشی از کتاب: مردی که کنار گربه ها کز کرده بود گفت: «آقا من خیلی می ترسم. من کارگرم کارگر خانه ی یک سرهنگ اگر اسمش را بگویم حتما می شناسید من را فرستاد خبر بگیرم. اوضاع از چه قرار است. آخر همه فرار می کنند من دوست دارم امام خمینی بیاید ولی شاه هم به من بدی نکرده...» مردی که زیر سقف کوتاه نشسته بود از جایش پرید سرش خورد به سقف و آخی کرد. تو اگر ایرانی باشی اگر غیرت داشته باشی می فهمی شاه به همه ی ما خیانت کرد همه چیز را به تاراج برد من شش سال در زندان های ساواک بودم در سیاه چال هایش. من یک کمونیستم یک کومونیست توده ای این آدم های حقیر ما را بدبخت کرده اند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
جیبوتی فرهنگ آشپزی جیبوتی به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص آن از آفریقا، هند و غرب آسیا تأثیر گرفته است با این حال ویژگی های اصیل خود را نیز حفظ کرده است. تهیه شیرینی‌های ویژه ماه مبارک رمضان بخشی از مهم‌ترین آیین‌های خانوادگی در این کشور محسوب می‌شود. کیک‌های شیرین محلی، شیرین بادامی، دسرهای ژله‌ای مانند و دسر مشهور «مخبزه» از جمله مشهورترین شیرینی‌ها و دسرهای محبوب ماه رمضان در این کشور مسلمان است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
تماشاگه ایران @zane_ruz
تماشاگه ایران @zane_ruz
ما و علی حنانه قدسی چشمانم به چشمان علی است قلبم به شدت در سینه می تپید، نفسم به شماره افتاده است، همان موقع که به خانه حمله کردند تا علی را ببرند خشم تمام وجودم را گرفت اما علی فرمان نداد و الا من از هر کسی به مرگ در راه علی مشتاق تر بودم. سکوت علی، دستان بسته اش. سر به عقب برنمی گردانم و همان طور عقب عقب راه می روم. اهانت به دختر رسول خدا خونم را به جوش آورده، کاش علی تنها با چشمانش اشاره کند تا این شمشیر را از قلاف بیرون بکشم و با آن ها چنان کنم که در تاریخ بنویسند مقداد در راه دفاع از ناموس علی چنان کولاکی به پا کرد که کسی را زنده نگذاشت... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
به نام خداوند پذیرنده توبه‌ها... ✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨ 🍀🌸اعضای گرامی کانال زن روز، سلام! صبح زیبای پنجشنبه بهاری‌تون به‌خیر و شادی. طاعات و عبادات‌تون قبول درگاه حق🌸🍀 «وَاللَّهُ يُريدُ أَن يَتوبَ عَلَيكُم وَيُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعونَ الشَّهَواتِ أَن تَميلوا مَيلًا عَظيمًا. خدا می‌خواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، امّا آنها که پیرو شهواتند، می‌خواهند شما بکلی منحرف شوید.» (سوره نساء، آیه ۲۷) @zane_ruz
خشک‌مغزان متحجر سمانه زاهد از فرازهای مهم و قابل عبرت تاریخ اسلام، روزگار حکومت جانشین برحق رسول الله، حضرت علی علیه السلام است که بعد از ۲۵ سال، حق غصب شده اش به او بازگردانده شد و او به عنوان خلیفه مسلمین عنان امور را در دست گرفت. نکته ی مهم و قابل تأمل در مورد دوران حکم رانی مولای متقیان این است که بخش اعظمی از این دوران صرف مبارزه با جریانات و گروه هایی شد که با ادعای مسلمانی، علم مخالفت و دشمنی بر ضد خلیفه برحق مسلمین را بلند کرده و بر روی او شمشیر کشیدند. خود ایشان در سخنی می فرمایند: «من مأمور به جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین هستم.» ناکثین (پیمان شکنان) به فرماندهی طلحه و زبیر و همراهی عایشه همسر پیامبر، اولین جریان و گروهی بودند که به دشمنی با حضرت علی علیه السلام برخاستند. برجسته ترین ویژگی افراد این جریان جاه طلبی، قدرت طلبی و رانت خواهی بود. معاویه و یارانش دومین گروه دشمنان علی علیه السلام را تشکیل می دادند که با نام قاسطین شناخته می شدند. این جریان با دین فاصله ی بسیار داشت و از آن فقط به عنوان ابزار بهره می جست. اما جریان سوم، جریان خشک مغز خوارج است که قرار است در این نوشتار مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: در ابتدای سربرآوردن خوارج حضرت امیر به آن ها آزادی عمل داد، زندانیشان نکرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه ی آنان از بیت المال را قطع نکرد. آن ها در اظهار عقاید خود آزاد بودند و حضرت و یارانشان هم با آنان وارد بحث شده و سعی می کردند با استدلال، مبانی غلط فکری آن ها را مشخص و روشن نمایند. البته راه و روش خوارج چندان بر استدلال استوار نبود. آن ها براساس آن که علی علیه السلام را کافر می پنداشتند در نماز جماعت به او اقتدا نمی کردند و از هر فرصتی برای آزار رساندن به حضرت یا توهین به او بهره می بردند. مثلا روزی حضرت علی علیه السلام بر منبر بود. مردی آمد و سؤالی پرسید. علی علیه السلام بداهه جواب او را داد. ناگهان یکی از خوارج از بین مردم فریاد زد: «قاتَله الله ما افقهَه؛ خدا بکشد این را، چقدر دانشمند است!» اطرافیان خواستند متعرض او شوند اما امیرالمؤمنین فرمود او به من تنها فحش داد. خوارج در ابتدا یک فرقه ی یاغی و سرکش بودند اما کم کم برای خود اصول و عقایدی تنظیم کردند و به تدریج رنگ مذهب به خود گرفتند و به عنوان طرفداران یک مذهب دست به فعالیت های تبلیغی زدند. آن ها به خیال خام خود ریشه ی مفاسد دنیای اسلام را کشف کردند. به این نتیجه رسیدند که عثمان و علی و معاویه همه بر خطا و گناهکارند و ما باید با مفاسدی که به وجود آمده مبارزه کنیم برای همین امر به معروف و نهی از منکر را در پیش گرفتند. آن ها پس از آنکه از توبه ی علیعلیه السلام مأیوس شدند، انتقاد و بحث و روش های آرام را کنار گذاشتند و به فکر انقلاب افتادند. آن ها در منزل یکی از هم مسلکان خود گرد آمدند. او خطابه پر شور ایراد کرد و تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر، افراد را دعوت به قیام کرد. پس از این خوارج دست به طغیان زده و غارتگری و آشوب در پیش گرفتند. هدفشان هم این بود که حکومت علی علیه السلام را تضعیف کرده و از پای دربیاورند. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در ویژه‌نامه نوروزی مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
باور نکرده‌ایم که عالم حساب و کتاب دارد. همان‌طور که در عالم ماده همه‌چیز حساب دارد، در عالم ماوراء ماده هم همه‌چیز حساب دارد. ما باور کرده‌ایم اگر یک لحظه دست به برق بزنیم، برای همیشه از بین می‌رویم و این را واقعیت می‌دانیم؛ یعنی می‌دانیم در محدودهٔ عالم ماده، اعمال ما در زندگی ما اثر دارد؛ چون مادهٔ هندسه نظم و نظام دارد و هر حرکتی در این نظام، اثر خود را دارد و برای هر مقصدی باید راهی را برگزید و یک اشتباه گاهی یک عمر پشیمانی می‌آوَرَد. در یک کارخانه یک حرکت نادرست شما می‌تواند سبب مرگ خودتان یا دیگران یا آسیب‌های مالی و جانی جدی شود. ما باور نکرده‌ایم همهٔ عالم نظم و نظام دارد و به‌هم‌پیوسته است و همهٔ اعمال ما در زندگی‌مان اثر دارد. اگر دروغ بگوییم، اگر دزدی کنیم و اگر گناه کنیم، همهٔ این‌ها در این عالم و در زندگی ما مؤثر است. می‌گوییم ما که نمی‌فهمیم اگر نماز نخوانیم و روزه نگیریم، چه می‌شود. ما که نمی‌فهمیم بی‌ادبی به پدر و مادر با ما چه می‌کند، یا یک عزم جدی بر گناه چه اثری در روح و زندگی ما دارد. ما ارتباط‌ها را نمی‌دانیم، راه‌ها را نمی‌شناسیم؛ بعد گمان می‌کنیم حالا که ما نمی‌فهمیم، لابد اینها اثر چندانی در زندگی ما و جامعه ندارند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97