eitaa logo
ذره‌بین درشهر
19.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی مدیریت کانال @Haditaheriardakani آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 سینمای آقای پاچه...‼️ 📽 آقای پاچه مرد بسیار شیک، تروتمیز، قدبلند و خوش تیپ و بسیار مودبی بود. به نظرم کارمند بود، ولی به آقای پاچه مشهور بود، دایر کرده بود، که تابلو نداشت و به سینمای آقای پاچه معروف بود. ۱۰ سال داشتم که اولین بار به سینما رفتم؛ سینمای آقای پاچه واقع در کوچه ی سینما، خیابان کرمان یزد، فیلم را نشان می داد. این سینما به اصطلاح، سینمای بود. سالن سینما تشکیل شده بود از یک محوطه ی محصورِ بدون سقف و بدون با یک دیوار سفید در جلو که صفحه نمایش بود. 📽 سه ردیف جلو را گذاشته بودند و یک تخته روی حلبی ها قرار داشت و عده ای از که برای آمدن به سینما می زدند روی آن می نشستند. بقیه صحن سینما، سنگ و آجر فرش بود، خودشان می آوردند و خانوادگی روی زمین می نشستند؛ آبگوشت و گاهی پلو خورش و نان و پنیر و آبدوغ خیار برقرار بود. مردم در حین ، آبگوشت را هم می خوردند و صدای گوشت کوبیدن هم بلند می شد، خانواده ها، بخصوص بچه ها سر و صدایشان از صدای فیلم بلندتر بود. هرکس فیلم را تعریف می کرد و بلند بلند پیش بینی می کرد که چه می شود. گاه آنها که فیلم را دیده بودند، بلند بلندموضوع را تا آخر برای دیگران تعریف می کردند؛ 📽 همین امر، اعتراض عده ای را بر می انگیخت و گاه می شد. معمولا اهل نیستند. خود این بساط هم بود. یک شب چند بچّه ی شر، یک مرتبه پیت های ردیف سوم را هل دادند و ردیف سومی ها افتادند روی دومی ها و دومی ها روی اولی ها و سر و صدا و اعتراض عده ای از یک سو و صدای قهقه ی عده ای از سوی دیگر بلند شد‌. 📽 گاه اتفاق می افتاد که ، خودش یا خانواده اش، بعد از اینکه ۲۰ دقیقه از فیلم گذشته بود به می آمد، مسئول سینما با صدا می زد آی عباس آقا، خانواده ی آقای تشریف آوردند، فیلم را از شروع کن. فیلم دوباره از اوّل شروع می شد. خوشحال می شدند که دوباره فیلم را می بینند و کف می زدند. گاهی هم خانواده ی روءَسا فکر می کردند به خاطر کف می زنند و را می گرفتند. 📽 یادم می آید یک شب فیلمی که از مهوش بود حدود صدا بلند شد عباس آقا از شروع کن. خانواده ی رئیس دارایی، خانواده ی رئیس دادگستری، خانواده ی رئیس شهربانی، خانواده ی فلان تاجر و .... آمدند و با صدایی که بلند می شد آی عباس آقا از نو شروع کن، کف زدن بچه ها آغاز می شد. قصه ی فیلم ها هم بود ولی نه به اندازه ی . 📽 حالا که صحبت از سینما شد، داستان ساختن سینما در را تعریف کنم. یک که مدت ها مقیم هند بود به یزد آمد و در (امام فعلی) زمینی خرید(زمین گاراژ سنگ) و را ساخت. این سینما ۲۵۰ متری مسجد واقع بود. وقتی زرتشتی ساخت سینما را شروع کرد عده ی زیادی آغاز به کردند. هر روز او با روبرو بود. 📽 بالاخره سینما ساخته شد ولی به جهت مخالفت عده ای که هم با سینما ساختن بودند و هم می گفتند سینما مسجد است، به مدت ۳ سال سینما تعطیل بود و آن شدند که در سالن سینما فیلم نمایش داده شود. بالاخره پس از ۳ سال که از ساخت سینما گذشت با کمک سینما شد. من هفته ای یکبار به سینما می رفتم و تقریبا تمام فیلم های این سینما را به طور رایگان می دیدم. علت آن بود که حلقه های فیلم باید با اتوبوس از به یزد می آمد و من حلقه های فیلم را از می گرفتم و برای می بردم. من دیدن فیلم به طور بود. 📚 از کتاب شازده حمام 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 🔹 همراهان محترم و بزرگوار، سه شنبه ها و جمعه ها با پست کتاب همراه ما باشید. @zarrhbin
🔹هر چند ماه یک بار اصغر را می دیدم. ۵_۴ سالی گذشت و من لیسانسم را گرفتم و سربازی را دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد می گذراندم. روزی با گاراژ اتفاق یزدی ها رفتم دیدم آنجاست یک هم به دور سرش بسته است. پرسیدم اصغر از کی شدی؟ گفت: سید بودم. گفتم: اصغر که سید نیستند، گفت: آدم وقتی می آید هم می شود. پرسیدم کار و کاسبی چطور است، گفت: بد نیست. داشتم با اصغر صحبت می کردم، دیدم یکی از صاحب ماشین ها آمد رو کرد به اصغر که حالا شده بود و گفت: من هزاری ۳۰ تومان بیشتر نمی دهم. اصغر گفت: سی و پنج تومان. بالاخره با هزاری سی و دو تومان به توافق رسیدند. اصغر گفت: چِکَش را بده. فهمیدم که آن صاحب ماشین دارد از اصغر پول می کند. اصغر ضمن پول هم می داد. 🔹سال ۱۳۵۴ اصغر را دیدم پرسیدم چه خبر؟ گفت: هفته ی دیگر پسرم را می کنم داد و گفت: به عروسی بیا. هفته ی دیگر سرشب به کوچه زردی مشهد رفتم دیدم جلو خانه ای است فهمیدم عروسی آنجاست. اصغر تر و تمیز با کت و شلوار و کراوات دم در خانه ایستاده بود و به مهمانان تعارف می کرد. من هم داخل حیاط خانه شدم. خانه حدود ۵۰۰ متر حیاط با ساختمان خوبی بود. عروسی با شام برگزار شد. دو حیاط آن طرف تر عروسی زنانه بود‌. آن خانه هم مال اصغر بود. 🔹من از سال ۱۳۵۵ جهت ادامه ی تحصیل به رفتم و بیش از اصغر را ندیدم. فکر سال ۱۳۶۵ بود که یک روز رفته بود گاراژ اتفاق یزدی ها از مرحوم حسین آقا میرجلیلی کارمند گاراژ اتفاق یزدی ها پرسیدم راستی اصغر کجاست؟ حسین آقا میرجلیلی گفت: می دانم مالی اش خیلی است. چون در مشهد پول می داد اوایل عده ای می خواستند کنند او هم به رفت، حالا کجاست نمی دانم! 🔹سال ۱۳۶۹ می خواستم به از بروم باید به طور می خریدم به فردوسی تهران بالاتر از چهارراه استانبول رفتم که بخرم. یک مرتبه توی یک مغازه ی دیدم که نشسته بود. فهمیدم مغازه ی صرافی راه انداخته است. به حکم دلار را ۱۲ ریال از فی کرد و گفت: ناهار مهمان من باش، قرار ناهار به وقت دیگری موکول شد. یکی دوبار به من کار کوچکی سفارش کرد که در مشهد برایش انجام دهم. چندبار در تهران اصغر و پسرش آقارضا را دیدم سال ۱۳۷۳ یک شب مرا به برای شام دعوت کرد. زنش سکینه، نامش شده بود. پسر سومش تازه ازدواج کرده بود. تازه عروسش هم آنجا بود. 🔹اصغر گفت: سه پسر و یک دخترش ازدواج کرده اند. گفت: که از ماجراهای ما هیچ ندارد، نشود. خانه ی شیک و قشنگ چهارطبقه ای در عباس آباد داشت. خودش طبقه ی هم کف زندگی می کرد و حیاط نسبتاََ بزرگی هم در اختیارش بود. بچه هایش هم در طبقات دیگر می کردند. روزی از حاج سید اصغر پرسیدم زندگی ان را چه کسی هستی؟ گفت مدیون آن آدم خدابیامرزی که ۵ ریالی را در آن شب در جلوی روی من انداخت و مرا از نجات داد. @zarrhbin 👇👇👇👇
#آبشناسان، حسن🌷 (۱۳۶۴_۱۳۱۵ ه.ش.) فرمانده تکاوران در دفاع مقدّس ✅ در محله ی امام زاده یحیی در #تهران متولد شد. پس از گرفتن دیپلم به دانشکده ی افسری رفت و با درجه ی ستوان دومی فارغ التحصیل شد. ✅ اولین دوره ی #تکاوری را در ایران به پایان رساند و دوره های عالی فرماندهی ستاد و چتربازی را نیز طی کرد. سپس برای تکمیل دوره ی تکاوریِ کوهستان به #اسکاتلند اعزام شد. در آن جا در مسابقه ای که بین تکاوران کوهستان ارتش های #جهان برگزار شد، #رتبه_اول را به دست آورد. ✅ با #پیروزی_انقلاب_اسلامی، آبشناسان به جمع #نظامیان_انقلابی پیوست. با شروع جنگ تحمیلی، با #محمدبروجردی فرمانده ی سپاه کردستان آغاز به همکاری کرد. ✅ از آن پس مسئولیت های سنگینی به عهده گرفت که #فرماندهی کمیته ی تکاوران کوهستان، #فرماندهی تیپ ۲۱ حمزه، #فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهداء از آن جمله بود. ✅ با تشکیل ستاد جنگهای نامنظم به فرماندهی #دکترچمران، به او پیوست و مهارت و #تخصص خود را در اختیار این ستاد گذاشت و به جنگهای پارتیزانی با اشغالگران بعثی پرداخت. ✅ در جبهه های #غرب به آبشناسان #ببرکردستان و در جبهه های #جنوب به ایشان #شیرصحرا می گفتند. آخرین مسئولیت او فرماندهی لشکر ۳۳ هوابرد(کلاه سبزها یا نیروی مخصوص) بود. ✅ سرانجام #آبشناسان، هنگامی که در سال ۱۳۶۴ #عملیات_قادر را در ارتفاعات #لولان_عراق فرماندهی می کرد، بر اثر اثابت ترکش توپ به #شهادت رسید؛ پیکر این شهید بزرگوار در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد... 📚 فرهنگ نامه ی نام آوران ( آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان)
، عباس🌷 (۱۳۶۶_۱۳۲۹ه.ش.) خلبان شهید ✅ ، از خلبانان برجسته و فداکار بود. در به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم، از میان دو رشته ی و نیروی هوایی، که در هر دو پذیرفته شده بود، را برگزید و برای آموزش به اعزام شد. ✅ پس از سه سال آموزش دوره های خلبانی، به بازگشت و در مشغولِ شد. ✅ ، که جوانی و انقلابی بود و حتّی دوران آموزش در آمریکا، او مورد توجه فرماندهانش قرار گرفت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در پایگاه هشتم شکاری اصفهان، شد. ✅ بعد از ناموفق بر ضد ، به سبب اعتمادی که به وی داشتند، او را به همان پایگاه کردند. سپس به ستاد فرمان دهی در آمد و شد و در طی ، خود نیز عملیات جنگی بسیاری انجام داد. ✅ سرانجام، در بهار سال ۱۳۶۶، هنگامی که از عملیات برون مرزی باز می گشت، گلوله ی تیربار ضد هوایی دشمن قرار گرفت و به رسید. هواپیمای او را، کمک خلبان سالم به زمین فرود آورد. مزار در جوار امام زاده سلطان حسین قزوین قرار دارد. یاد و نامش گرامی، راهش پر رهرو باد 📚 فرهنگ نامه ی نام آوران ( آشنایی با چهره های سرشناس ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 🍃 و این هم خاطره ای زیبا و از شهید بابایی که خواندنش خالی از لطف نیست. 💠 نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان، برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. 💠 به بنده ی حقیر (مسؤل وقت فرودگاه) اطلاع دادند دم درب مهمان داری؛ رفتم و با کمال تعجب را دیدم که راحت روی زمین نشسته. پس از سلام، عرض کردم جنابِ چرا تو این گرما اینجا نشستی؟ 💠 خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: این نگهبان بنده ی خدا گفت هواپیما روی باند است. و شما نمی توانی وارد شوی. من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم. 💠 در صورتی که فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند؛ ایشان نه به نگهبان اهانت کرد، و نه خواستار تنبیه او شد؛ بلکه از من خواست که نگهبان را مورد قرار دهم. 🍂 و چقدر این قصّه ها، شده است.... @zarrhbin
، علی🌷 (۱۳۵۶_۱۳۱۲ه.ش) بیدارگر و اندیشمند اسلامی ✅ در روستای مزینان از توابع به دنیا آمد. پدرش ، که شخصیتی و فعال در امور دینی و سیاسی بود، او را با خود به برد. ✅ در این شهر به رفت و پس از دبیرستان با ورود به دانش سرای مقدماتی، شد. ، جدا از هرگونه تحصیل رسمی، و جوششِ داشت که سبب شد بعدها به یکی از شخصیت های در پیدایشِ تبدیل شود. ✅ او پس از گرفتن در مشهد، با استفاده از بورس تحصیلی به رفت و در در رشته ی تحصیل کرد؛ ✅ او با ی بسیار و آشنایی با چهره های برجسته ی جهانِ علم و و نیز مرتبط شدن با مبارزانی از و دیگر کشورهای ، تجربه های تازه ای کسب کرد و به بازگشت. امّا به محض ورود، به خاطر سابقه ی مبارزاتش در خارج، و زندانی شد. ✅ پس از چندی معلّم مدارس مشهد گردید ولی به زودی استاد دانشکده ی ادبیات مشهد شد و خیلی زود در مقامِ ، برجسته و آگاه به مسائلِ و فکری، مورد استقبال قرار گرفت. ✅ به دعوت ، به آمد و در حسینیه ی ، که پایگاه وعظ و تبلیغ و بود، به سخنرانی و فعالیت پرداخت. این دوره، اوج فعالیت هایِ فکری بود تاثیر بسیار زیادی بر جامعه ی ایران گذاشت. ✅ به طوری که بعد از چند سال را کرد و شریعتی و پدرش را به انداخت. شریعتی ۱۸ ماه در زندان بود و پس از آزادی، در سال ۱۳۵۶ به طورِ ایران را کرد و به رفت اما به مرگِ در گذشت. ✅ پیکر او را به بردند و در گورستانی در کنارِ به خاک سپردند. از آثار اوست: انسان و اسلام، امت و امامت، شهادت، حج، فاطمه،فاطمه است، علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر، ابوذر، کویر، هبوط، پدر مادر ما متهمیم، بازگشت به خویشتن‌. یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد‌‌‌... 📚فرهنگ نامه ی نام آوران ( آشنایی با چهره های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 💠 و برای اطلاعات عمومی باید اضافه کنیم که نماز میت بر پیکر دکتر شریعتی توسط اقامه شد. و در پایان دکتر شریعتی در مورد حقیقت، اینگونه می فرمایند: من که تمام عمر شاهد قربانی شدن حقیقت ها به وسیله ی انسانهای مصلحت پرست بوده ام در مورد مصلحت پیدا کرده ام و اعتقاد یافته ام که هیچ چیز غیر از خودِ ، مصلحت نیست. @zarrhbin
، سید روح الله🌷 (۱۳۶۸_۱۲۸۱ه.ش.) رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران ✅ در شناسنامه، سید روح الله ثبت کرده اند؛ اما او را با نام می شناسند و در نیز به نام آیت الله خمینی شناخته می شود. در سال ۱۲۸۱ ه.ش در شهر به دنیا آمد. از ( منسوب به امام موسی کاظم علیه السلام) بود؛ ولی نام خانوادگی خود را از پدر شهیدش، مصطفی، که در ماههای اول تولد او به دست در راه خمین به قتل رسید، گرفت‌. ✅ روح الله تا ۱۵ سالگی زیر نظر مادرش پرورش یافت و مقدمات علوم را از برادر بزرگش، ، آموخت. در ۱۹ سالگی به رفت و در حوزه ی علمیه ی آن جا به تحصیل ادامه داد. سپس همراه استادش، ، به قم رفت. شیخ در آنجا را تاسیس کرد. امام خمینی علاوه بر و داشتن خوب در کودکی و نوجوانی، نیز داشت که سید علی یثربی کاشانی، سید محمد تقی خوانساری، میرزا جوادملکی تبریزی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، میرزا محمد علی شاه آبادی و از مهمترین آنان بودند. ✅ در ۲۷ سالگی با خانم قدس ایران، دختر یکی از علمای ، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۵ دختر و ۲ پسر بود. امام خمینی، که کودکی و نوجوانی را در سالهای و جنگ اول جهانی و سپس کودتای و دیگر تحولات مهم داخلی و خارجی گذرانده بود مردی و دارای بینش قوی علمی، دینی و سیاسی بود. ✅ در دوره ی آیت الله بروجردی، مورد توجه و اعتماد آن بود و دوباره از سوی ایشان به ملاقاتِ رفت تا به او بدهد. ✅ امام خمینی در سالهایی که در حوزه ی قم بود، بیش از هر چیز در تربیت شاگردانی و پیراسته از هواهای نفسانی کوشید. از این رو، بسیاری از شاگردانش، بعدها چهره های و خدمت گزارِ شدند. ✅ نقطه ی آغاز حرکتِ امام خمینی، پس از آیت الله بروجردی، از سال ۱۳۴۱ و در پی اقداماتی بود که رژیم دست نشانده ی به بهانه ی اصلاح امور بدان دست زد و نامش را گذاشت. اصلاحات ارضی، که موجب فروپاشی ساختارِ ایران شد، ارتباط آشکار با رژیم صهیونیستی، در پیش گرفتن سیاست های و گسترش غرب گرایی و توسعه ی اماکن فاسد و ضدّ اخلاقی و.‌‌‌.. سبب شد امام خمینی به آشکار با رژیم شاه برخیزد و علما و مراجع و قشرهای مذهبی را جلب کند. ✅ روحانی و امام موجب شد عامّه ی مردم به او بپیوندند و نهضت بزرگی در سراسر ایران برپا شود. رژیم شاه نیز نشان داد؛ امام را دستگیر کرد، به مدرسه ی ی قم حمله برد، در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، هزاران نفر را در تهران قلع و قمع کرد و سرانجام، امام خمینی را به شهر بورسا در و سپس نجف کرد. 👇👇👇👇
، مرتضی🌷 (۱۳۵۸_۱۲۹۸ه.ش.) روحانی اندیشمند و چهره‌ی متفکر انقلاب اسلامی ✅ در فریمان خراسان در خانواده‌ای به دنیا آمد. در نوجوانی به قم رفت و نزد عالمانی چون ، و درس خواند. ✅ سپس به مهاجرت کرد و تا پایان عمر، در این شهر به وعظ و خطابه، تالیف، تحقیق و مشغول گردید. ✅ از شاگردان برجسته‌ی امام خمینی و علامه طباطبایی و در عین حال و مبارزی سیاسی_اجتماعی بود. ✅ او و و و در جلب دانشجویان و روشن‌فکران به ، با یکدیگر داشتند. ✅ ضمن آن‌که از یک سو با هیئت‌های موتلفه‌ی اسلامی، که بود هم سویی و داشت، مدیریت فکری را هم در سال‌های نخست تاسیس آن به عهده گرفت و مدتی نیز فعالیت‌های ، زیر نظر او اداره می‌شد. ✅ به طور کلی، از نظریه‌پردازان و پیشگامان فکری انقلاب اسلامی و نماینده‌ی فکریِ در به شمار می‌رود. از این رو امام بر و آثار او تاکید بسیار داشت. ✅ که عضو و بود در شبِ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ هنگام خروج از جلسه‌ای، به دست ترور شد و به رسید. ✅ پیکرش را در قم، در حرم حضرت فاطمه‌ی معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپردند و سال روز شهادتش، 🌹 نام گرفت. ✅ آثار قلمیِ بسیار زیاد است و موضوعات گوناگونی در بر می‌گیرد. از او ده‌ها اثر بر جای مانده که بعضی از آن‌ها عبارت است از؛ مقدمه‌ای بر جهان بینی‌توحیدی، آزادی‌معنوی، امامت و رهبری، ده گفتار، توحید، حماسه‌ی حسینی، خدمات متقابل اسلام و ایران، داستان راستان، مسئله‌ی حجاب و نهضت‌های اسلامی در صدساله‌ی اخیر. یاد و نامش گرامی و راهش پُر رهرو باد... 📚 فرهنگ نامه‌ی نام آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
، جبّار🌷 (۱۳۴۵_۱۲۶۲ه.ش.) بنیان‌گذار آموزش ناشنوایان در ایران ✅ ، معروف به ، در ایروان ارمنستان به دنیا آمد. پدرش اهلِ و معمار و مجسمه‌‌ساز بود و در نقل داستان‌هایِ نیز مهارت داشت. ✅ ، تحصیلاتِ ابتدایی را در گذراند. مدتی به کارِ پرداخت؛ ولی در پیِ شروعِ به ایران آمد و در مرندِ آذربایجان، شد. ✅ پس از مدتی به رفت و در آن شهر، برای آموزشِ کودکان کَر و لال تاسیس کرد و نام آن را گذاشت. ✅ در سال ۱۳۰۶ به دعوتِ مدیر آموزش و پرورش فارس، به رفت و در آن شهر کودکستانی تاسیس کرد. ✅ شش سال بعد به منتقل شد و در تهران دبستان کر و لال‌ها را با امکانات و تجهیزاتِ بهتری تاسیس کرد و تا پایانِ عمر به این کار مشغول بود. ✅ با همکاری و حمایتِ کسانی چون ، ، و ، کانون کر و لال‌های ایران را بنیان نهاد. ✅ او از چهره‌های خدمت‌گزار و آموزش و پرورشِ ایران است. ✅ به جز تاسیس مدرسه، به ابتکارات و اقدامات دیگری نیز مانند ابداع روش جدید تعلیم الفبای فارسی، ساختن سروده‌هایی برای کودکان، چاپ نزدیک به ۵۰ و مقاله، انتشار مجله‌ی فکاهی و مجله‌ی هفتگی دست زد. ✅ او شرح زندگیِ خود از کودکی تا جوانی، و نیز کوشش‌ها و تلاش‌هایش را در راه آموزش‌ و پرورش، در منتشر کرده است. مزارِ در یوسف‌آباد تهران، در همان مدرسه‌ای که خودش تاسیس کرده بود، می‌باشد. نام و یادش گرامی و راهش سبز و پر رهرو باد 📚 فرهنگ نامه‌ی نام‌آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 📌 و چه خوب است بدانیم که هفته بزرگداشت مقام معلّم در کشور عزیزمان ایران، با شهادت معلم اخلاق و معرفت در روز ۱۲ اردیبهشت، شروع و با تولد معلم عزیزی چون در روز ۱۹ اردیبهشت به پایان می‌رسد. و حُسن خِتام، متن زیبایی از جبّار باغچه‌بانِ بزرگ که اینچنین می‌گوید: "من مانند یک علف صحرایی به وسیله‌ی باد و باران و تابشِ نورِ آفتابِ آسمانِ ایران، سبز شده‌ام و به رنگ و بوی ایرانیتِ خود افتخار دارم. قدرتِ من، فکرِ من، ایمانِ من، همه ایرانی است." @zarrhbin
، محمدرضا🌷 (۱۳۱۹ه.ش.) استاد آواز ایران ✅ پدرِ از قاریانِ برجسته‌ی در مشهد بود و نیز نخست در گام برداشت. ✅ ابتدا در ، هم تلاوت می‌کرد و هم می‌خواند. از همین‌جا، توجه شنوندگان به صدای زیبا و او جلب شد. ✅ که معمولاً در افطارهای ماه مبارکِ از رادیو پخش می‌شود، با صدای است. ✅ هنگامی که برای اجرای برنامه‌ی گل‌های رنگارنگ دعوت شد به آمد. نزد استادانی چون ، ، و شاگردی کرد و با رمز و رازِ بسیاری از استادان آوازِ آشنا شد. ✅ مدتی نیز در به تدریس در پرداخت. اجراهای او همراه با شعرهایی از ، ، و دیگر بزرگان ادب فارسی، در جلب توجه به بی‌تاثیر نبوده است. ✅ علاوه بر آواز در هم مهارت دارد. ✅ پاره‌ای از کارهای این استاد آوازِ عبارت است از، یاد ایّام، دلشدگان و بر آستانِ جانان. و نیز اثری به نام شب، سکوت، کویر که با همکاری اجرا کرده است. هر کجا هست به سلامت دارش...🌹 📚 فرهنگ‌ نامه‌ی نام‌آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 📌 و یادآوری این نکته لازم است که در اینستاگرام خود در واکنش به غیبت اینگونه نوشتند: " ابتذال، در غیبتِ بزرگانِ هنر می‌آید، ما نباید هنرمندان بزرگ کشورمان را طرد کنیم که اگر نابخردانه چنین کنیم باید منتظر ظهور ابتذال در عرصه‌ی هنر کشور و انقلاب باشیم." @zarrhbin
#جهان‌آرا، محمد🌷 (۱۳۶۰_۱۳۳۳ه.ش.) فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و شهید دفاع مقدّس ✅ در #خرمشهر به دنیا آمد. در جوانی عضو گروهی به نام #حزب‌الله‌خرمشهر شد. او بر ضدِ #رژیم‌_پهلوی مبارزه می‌کرد که دستگیر شد و یک سال به زندان افتاد. ✅ سپس در #رشته‌ی‌بازرگانی درس خواند و در دوره‌ی دانشجویی به #گروه‌چریکی‌منصورون پیوست و به مبارزه‌ی #مسلحانه روی آورد. ✅ #جهان‌آرا پس از پیروزیِ #انقلاب‌اسلامی، جهاد سازندگیِ #خرمشهر را تاسیس کرد و فرماندهی‌ِ #سپاه آن شهر را نیز به عهده گرفت. ✅ با وقوع #جنگ‌تحمیلی، او و همراهانش ۴۵ روز از ورودِ #دشمن به خرمشهر جلوگیری کردند. ✅ #خرمشهر که سقوط کرد، #جهان‌آرا به تهران رفت و در رده‌های بالای فرماندهی به خدمت ادامه داد. ✅ #سرانجام در مهر ۱۳۶۰، هنگامی که در یک هواپیمای سی ۱۳۰ با جمعی از #فرماندهان‌عالی‌رتبه‌و‌رزمندگان از #خوزستان عازمِ #تهران بود، هواپیما در نزدیکیِ تهران #سقوط کرد و همه‌ی سرنشینان آن به #شهادت رسیدند. یاد و نامش گرامی و راهش پر رهرو باد... 📚 فرهنگ نامه‌ی نام آوران ( آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 📌 و اما جمله‌ای ناب از #شهیدسیدمحمدعلی‌جهان‌آرا که اینگونه فرمودند: بچّه‌ها اگر شهر سقوط کرد دوباره آن را پس می‌گیریم، مواظب باشید #ایمان‌تان سقوط نکند. 🍃 فرا رسیدن #سوم‌خرداد سالروز آزادسازیِ #خرمشهر گرامی‌باد🌹 @zarrhbin