eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 مومن گنهکار را دوست بدار اما از عملش تبری بجو 🔸راوی به #امام_کاظم(ع) میگه: من یکی از #دوستان و مح
یک بیان عامی هم حضرت امیر خطاب به مالک اشتر دارن، البته که یک فرمان حکومتی است که باید برای تعامل حکومت با مردم الگو باشه اما به طریق اولی در تعامل مردم با یکدیگر هم مصداق داره: و أشعِر قَلبَكَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِيَّةِ‌، وَ المَحَبَّةَ لَهُم، وَ اللُّطفَ بِهِم، و لا تَكونَنَّ عَلَيهِم سَبُعا ضارِيا تَغتَنِمُ أكلَهُم؛ فَإِنَّهُم صِنفانِ‌: إمّا أخٌ لَكَ فِي الدّينِ‌، و إمّا نَظيرٌ لَكَ فِي الخَلق دلت را پُر از محبت به مردم و مهربانی و لطف در حق آنها کن و مبادا مانند حیوان درنده در فکر دریدن آنها باشی چرا که مردم دو دسته اند: یا برادران دینی تو هستند یا اگر برادر دینی تو نیستند اما در خلقت و آفرینش همانند تو هستند «» فعل امر از باب افعال که ریشه اش «شعار»، به معنای میباشد. (رک: معجم مقاییس اللغة) استفاده از این کلمه، میخواهد شدت التصاق را برساند یعنی همیشه رحمت نسبت به مردم را، مشی خود قرار بده و آن را هیچگاه کنار مگذار. جالب تر آنکه چنین محبتی اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه باید نسبت به همه مردم اعمال بشود، حتی و حتی غیر مسلمانان. نکته مهم اینکه حضرت در دسته‌بندی مردم ، شیعیان و اهل سنت را در یک گروه قرار داده و با عبارت جامع «» به همه آنها اشاره میکنند و غیر مسلمانان را در دسته دوم جای می‌دهند. .
🔰 بخش سوم: در روایت دیگری، دعائم الاسلام به نقل از امام صادق(ع) خطاب به شیعیان می آورد: 🔺«از خدا پروا كنيد و با هر كس همدم مي شويد، به همنشيني كنيد و با همسايگان باشيد و امانت را به صاحبانش برگردانيد و مردم را نخوانيد. (اتَّقُوا اللَّهَ وَ أَحْسِنُوا صُحْبَةَ مَنْ تُصَاحِبُونَهُ وَ جِوَارَ مَنْ تُجَاوِرُونَهُ وَ أَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ لَا تُسَمُّوا النَّاسَ خَنَازِير) 🔺اگر شيعه ما هستيد همانگونه كه ما سخن مي گوييم سخن بگوييد و مانند ما رفتار كنيد تا براستي شيعه ما باشيد» (إِنْ كُنْتُمْ شِيعَتَنَا تَقُولُونَ مَا نَقُولُ وَ اعْمَلُوا بِمَا نَأْمُرُكُمْ بِهِ تَكُونُوا لَنَا شِيعَة) 📌 روشن است که توصیه حضرت به صورت عام نسبت به است اما به صورت خاص نسبت به مطرح شده است. ▪️ از اين روايت دانسته مي شود كه در آن روزگار، برخي از ، پيروان مذاهب ديگر را با ها و القابی زشت نامگذاري مي كردند كه اهل بيت(ع) از اين رفتار زشت نهي فرمودند. در زمان ما نيز برخي از افراطي ها از هر دو مذهب، القاب زشتي به مخالفان خود نسبت مي دهند كه بي ترديد ناروا و برخلاف (ص) و اهل بيت(ع) مي باشد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 مرده‌اى در ميان زندگان 🔺حضرت امیر در حال سخنرانی بود که شخصی صحبت حضرت را قطع کرد و از ایشان خواست درباره «» برایشان سخن بگوید که حضرت نیز چنین فرمود: ▪️كسى كه با ، و (یعنی به نحو عملی) با زشتی ها مبارزه كند، همه خصلت هاى نيك و خوب را بدست آورده است (مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ وَ يَدَيهِ فَخِلالُ الخَيرِ حَصَّلَها كُلَّها) ▪️و كسى كه تنها با و با زشتی ها مبارزه كند، امّا با دست، با منکر به مبارزه نپردازد، دو خصلت نيك و خوب را به دست آورده است (وَ مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ وَ تارِكٌ لَهُ بِيَدِهِ فخَصلَتانِ مِن خِصالِ الخَيرِ) ▪️و كسى كه تنها با دل و با زشتی ها مبارزه كند، اما با زبان و دست، با منکر به مبارزه نپردازد، يكى از خصلت هاى نيك و خوب را به دست آورده است (وَ مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بِقَلبِهِ وَ تارِكٌ بلِسانِهِ وَ يَدِهِ فخَلَّةٌ مِن خِلالِ الخَيرِ حازَ) ▪️و كسى كه به هیچ نحو از قلب، زبان و دست با زشتی ها به مبارزه نپردازد، او همانا ! (وَ تارِكٌ لِلمُنكَرِ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ وَ يَدِهِ فَذلِكَ .) ➕ در روایت دیگری از منابع ، ابتدای روایت اینگونه آغاز میشود: وقتی مبعوث میشوند، میان یاران حق و یاران باطل درگیری رخ میدهد و خداوند اصحاب حق را پیروز میگرداند اما بعد از رحلت آن نبی، میان جانشینان و نسل های بعدی حق و باطل، درگیری رخ میدهد. در این بستر و ماجراست که حضرت این چهار دسته ای که بالا آمد را ذکر میکنند. (کامل روایت را اینجا بخوانید) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 علت یابی ترس پیامبر در ماجرای ابلاغ ولایت (بخش سوم) 🔰 در روایت مهم دیگری که به نقل از ع در سیدبن طاووس آمده و علامه مجلسی هم در آورده اند، ابعاد جدیدی از این ماجرا روشن میشود: 🔺جبرئیل خدمت پیامبر رسیده و میگوید: خداوند میفرماید، الان وقت اعلان (ع) است. (فَهَبَطَ إلَيهِ و قالَ لَهُ‌: حَبيبي مُحَمَّدُ! إنَّ اللّهَ يُقرِئُكَ السَّلامَ‌، و يَقولُ لَكَ‌: قُم في هذَا اليَومِ بِوِلايَةِ عَلِيٍّ عليه السلام؛ لِيَكونَ عَلَما لِاُمَّتِكَ بَعدَكَ‌، يَرجِعونَ إلَيهِ‌، و يَكونُ لَهُم كَأَنتَ‌) 🔺حضرت در پاسخ میفرمایند: جبرئیل! من از این اقدام ، از اینکه بواسطه این اعلان، اصحاب و مردم بهم ریخته و علی را نپذیرند، چرا؟ به خاطر هایی که علی(ع) از آنها ریخته، و این باعث بشود آنها، شان را آشکار کنند. (حَبيبي جَبرَئيلُ‌! إنّي أخافُ تَغَيُّرَ أصحابي لِما قَد وُتِروهُ‌، و أن يُبدوا ما يُضمِرونَ فيهِ‌.) 🔺جبرئيل بالا رفته و پس از اندکی مجدد بازگشته و را برای حضرت میخواند: «اى پيامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ كن، كه اگر نكنى، پيامش را نرسانده‌اى و خدا تو را از [گزند] مردم، حفظ مى‌كند». 🔺اینجاست که پيامبر، ، ترسان و هراسان برمیخیزد و در حالیكه پاهايشان از شدّت گرما مى‌سوخت، فرمان میدهند تا بستر برای نماز و سپس ابلاغ ولایت آماده شود. در ميان آنان، ، ، و ديگر مهاجران و انصار نیز بودند. (فَقامَ رَسولُ اللّهِ ص ذَعِرا مَرعوبا خائِفا مِن شِدَّةِ الرَّمضاءِ و قَدَماهُ تُشوَيانِ‌... ثُمَّ نادى بِالصَّلاةِ جامِعَةً‌، فَاجتَمَعَ المُسلِمونَ‌، و فيمَنِ اجتَمَعَ أبوبَكرٍ و عُمَرُ و عُثمانُ و سائِرُ المُهاجِرينَ وَ الأَنصارِ.) 🔺پس از نماز، حضرت به سخنرانى برخاست و مسئله ولایت را ابلاغ فرموده و آن را بر همه مردم، واجب نمودند. اینجا بود که عده ای شروع کردند به پچ پچ کردن و مخفیانه با یکدیگر زمزمه کردن. اینجاست که زمزمه های آغاز میشود و یک عده شروع کردند به صحبت کردن که نتیجه اش را بعدا در سقیفه میبینیم. (ثُمَّ قامَ خَطيبا و ذَكَرَ بَعدَهُ الوِلايَةَ‌، فَأَلزَمَها لِلنّاسِ جَميعا، فَأَعلَمَهُم أمرَ اللّهِ بِذلِكَ، فَقالَ قَومٌ ما قالوا، و تَناجَوا بما أسَرّوا) 🔰 نسبت به همین ، در گزارشی شواهد التنزیل نقل میکند که بعد از اینکه پیامبر ولایت حضرت امیر رو ابلاغ کرد، بن یمان از اصحاب برجسته پیامبر چنین گفت: 🔺سوگند به خدا دیدم که برخواست و با تکبر و عصبانیت از مجلس خارج شد در حالی که دست راست خود را بر دوش اشعری و دست چپش را بر دوش گذارده بود و با این حال راه می‌رفت، می‌گفت: (فَقَالَ حُذَيْفَةُ‌ : فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ مُعَاوِيَةَ‌ قَامَ - وَ تَمَطَّى وَ خَرَجَ مُغْضَباً وَاضِعٌ يَمِينَهُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ قَيْسٍ اَلْأَشْعَرِيِّ‌ وَ يَسَارَهُ عَلَى اَلْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ ثُمَّ قَامَ يَمْشِي مُتَمَطِّياً وَ هُوَ يَقُولُ‌:) 🔺معاویه: «ما سخنان محمد را تصدیق نمی‌کنیم و به ولایت علی اقرار نخواهیم کرد.» در این هنگام خدوند این آیات را نازل نمود: «او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند. بلکه تکذیب کرد و روی‌گردان شد، سپس بسوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبّرانه قدم بر می‌داشت!» (لاَ نُصَدِّقُ مُحَمَّداً عَلَى مَقَالَتِهِ وَ لاَ نُقِرُّ لِعَلِيٍّ‌ بِوَلاَيَتِهِ‌، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: «فَلاٰ صَدَّقَ وَ لاٰ صَلّٰى، وَ لٰكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّٰى، ثُمَّ ذَهَبَ إِلىٰ أَهْلِهِ يَتَمَطّٰى») 🔺و رسول خدا (ص) فهمید که باید او را بازگردانده و به قتل رساند، در این هنگام جبرئیل این آیه را تلاوت نمود: «زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن حرکت مده» و پیامبر سکوت کرد. (فَهَمَّ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ يَرُدَّهُ فَيَقْتُلَهُ فَقَالَ‌: لَهُ جَبْرَئِيلُ‌ : لاٰ تُحَرِّكْ بِهِ لِسٰانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ‌. فَسَكَتَ عَنْهُ‌.) 📌پ.ن: هر چند این روایت در منابع آمده و ممکن است بخشی از آن را تلقی به قبول نکنیم اما با توجه به شواهد و قرائن تاریخی، این کنش و اطرافیانش طبیعی به نظر میرسد و این موضع او دور از انتظار نبوده و نشان میدهد یک جریانی به دنبال ایجاد در این مسئله بوده اند که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 جهادِ تبیینِ «جدل گونه»، ممنوع! 1️⃣ کلینی در #کافی از امام صادق(ع) نقل میکنند: 🔺كار خود را #برای_
📌پ.ن: 1️⃣ نکته اول: این روایات، در عصر حاکمان جور صادر شده که ناظر به دعوت به تشیع و ولایت ائمه معصومین(ع) است. ▫️لذا این نهی یا به دلیل صادر شده و یا از این جهت که شیعیان، اصراری بر ترویج اعتقادات خود نداشته و اگر مخاطب نپذیرفت، اصرار و تحکّمی بر آن نداشته باشند، چون کار ختم به جدل میشود. اما از دل همین روایات، میتوان نکته ای کلی را استخراج کرده و آن را همین امروز نیز استفاده کرد. ▫️اینکه اگر امروز هم بناست «» کنیم، نباید عقاید خود را بر مردم کرد، نباید بر مطلب حق خود، اصرار بیش از حد ورزید، بلکه وظیفه ما صرفا و است. در گام بعد، پیرامون مسئله شکل میگیرد اما هرجا که بویی از به مشام آمد، باید از بحث کناره گرفت چون در مجادله، و تفکر جای خود را به میدهد لذا بحث نتیجه ای نخواهد داشت، بلکه نتیجه عکس هم خواهد داد. 2️⃣ نکته دوم: معنای این دسته روایات، ترک جهاد تبیین نیست بلکه در آیات و روایات متعدد دیگری بر این مسئله تاکید شده است. ▫️لذا نباید از این روایات داشت بلکه باید همه آیات و روایات را کنار هم دید و در کنار هم دیگر فهم کرد. سیره خود معصومین(ع) در تبلیغ و ترویج دین، خلاف این برداشت جبرگونه از این دسته روایات است. ▫️یا در روایتی به امام صادق(ع) گفته شد: خاندانی دارم که از من حرف شنوی دارند و سخن حق مرا میپذیرند، آیا آنها را به سوی امامت شما و تشیع دعوت کنم؟ حضرت نیز در پاسخ فرمودند: بله. چون خداوند در قرآن تاکید کرده اند مومنین باید نسبت به وضعیت هدایت خانواده و خاندان خود، اهمیت بدهند. (قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّٰهِ(ع): إِنَّ لِي أَهْلَ بَيْتٍ وَ هُمْ يَسْمَعُونَ مِنِّي، أَ فَأَدْعُوهُمْ إِلىٰ هٰذَا الْأَمْرِ؟ فَقَالَ‌: «نَعَمْ‌، إِنَّ اللّٰهَ -عَزَّوَجَلَّ - يَقُولُ فِي كِتَابِهِ‌: «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نٰاراً وَقُودُهَا النّٰاسُ وَ الْحِجٰارَةُ‌») 3️⃣ نکته سوم: اگر هم بناست و صورت گیرد، باید و مبتنی بر باشد، حتما باید مقتضیات زمانی و مکانی را لحاظ کرد، برخی جاها اساسا نباید تبلیغ کرد، برخی جاها با لحاظ نکاتی تبلیغ کرد، مخاطب را دید و... لذا این نهی معصومین از تبلیغ را نیز باید در همین چارچوب تحلیل کرد. ▫️یعنی اگر اهل بیت از دعوت اهل سنت به تشیع نهی کرده اند، دلایل متفاوتی میتواند داشته باشد، مانند تقیه یا توجه به اینکه اساسا تبليغ دين، فقط تا آن مرحله ای صحيح است كه حقائق برای مردم تبیین بشود، نه اينكه بخواهیم مردم را به و ، به یک آیین و مذهب در آوریم. حتى در تبليغ و و مشاجره و احيانا براى مردم، خارج از برنامه دين است. ▫️چرا که انسان ها بر اساس اراده و اختيارى كه دارند، شخصا بايد تصميم گرفته و از بین دو مسیر کفر و ایمان، یکی را درپیش بگیرند. هيچ فردى حتى پيامبر خدا هم نمیتواند اختیار انسان ها را سلب کرده و در نفوس انسان ها نفوذ كرده و با جبر و اكراه مردم را به سوى ايمان بكشاند. اساسا اراده خداوند بر این است که انسان ها براساس اراده و اختیار خود، مسیر حرکت شان را انتخاب کنند. ▫️بنابراین، سياق اين روايات، درباره اصرار و در تبليغ است، در صورتى كه خود پيغمبر هم چنين وظيفه‏ اى نداشت. پیامبر به شدت برای مردم دلسوزی میکرد، به حدی که نميتوانست گمراهی مردم را ببیند لذا در این راه به شدت به خود سختی میداد، تا آنجا که خداوند به حضرت فرمود: «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (الشعراء: 3)» یعنی «گويى مى‌خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى به خاطر اين‌كه آنها ايمان نمى‌آورند!» ▫️یا در جای دیگری میفرماید: «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهٰذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا (الكهف: 6)» یعنی «گويى مى‌خواهى، خود را به خاطر اعمال آنها از غم و اندوه هلاك كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند!» ▫️لذا تاکید خداوند بر این است که ای پیامبر من! بدان كه همه اين مردم مسلمان یا مومن نخواهند شد، آنها را رها كن كه بر تو جز ابلاغ چيزى نيست. خداوند مردم را بهتر ميشناسد، آنكه را شايسته مسلمانى بداند، او را به سراغ تو ميفرستد تا با چند جمله كوتاه تو، دلش روشن بشود و آنكه چنين شايستگى ای ندارد، اگر چه از خويشان نزديكت باشد، اما هر چه به او بگویى و اندرز دهى، در دل سختش تأثير نخواهد کرد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9