eitaa logo
دیباج
92 دنبال‌کننده
344 عکس
50 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
📢به‌مرور، خلاصه‌ای از بخش‌ها و عناوین متنوع و جذاب کتاب، در کانال «دیباج» تقدیم حضور علاقمندان می‌گردد. إن شاء الله @Deebaj
📖 📌رها و ناهشیار می‌نویسم تلاشی است برای آشنا کردنِ خواننده‌ی جستاردوست با اصول و قواعد جستارنویسی. جستارنویسی به سفری اکتشافی شبیه است و جستارنویس، در مسیر این سفر، می‌کوشد راهی برای همساز کردنِ ناهمسازها بیابد، میان قلمروهای شخصی و عمومی پل بزند، از دلِ تضادها به تشابه‌ها برسد، دانشِ علمی و شناخت شهودی را با هم آشتی دهد و طعم لذت‌بخشِ کشف جهان غریبه را به ما بچشاند. برای نوشتن جستار باید جست‌وخیز بازیگوشانه‌ی ذهن را به شکلی معنادار و فهم‌پذیر روی کاغذ بیاوریم و تکه‌پاره‌های پراکنده را کنار هم بچینیم تا الگوی کلی حاکم بر آن‌ها را بیابیم یا با ابزار کلمه، نظمی بر آن‌ها حاکم کنیم. 📌بر خلاف تصور خیال‌انگیز و احساسات‌زده‌ی رایج درباره‌ی نوشتن و نویسندگی، فرایندِ ترجمه‌ی افکارِ درهم و جسته‌گریخته به کلمه‌ها و جمله‌های منسجم، روشن و گویا نوعی مهارتِ حرفه‌ای و فوت‌وفن دقیق و حساب‌شده می‌طلبد؛ مهارتی که ادر لارا، جستارنویس، خاطره‌پرداز و مربیِ نویسندگی، در کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم راه‌هایی برای پرورش آن به خواننده پیشنهاد می‌کند. منبع: سایت: https://atraf.ir/ @Deebaj
📖 🔶نوشتن قصه خود(شخصی‌نویسی) در جستارنویسی، شخصی‌نویسی؛ یعنی نوشتن درباره حقایق زندگی واقعی خود، طرفداران زیادی دارد. اتفاقی که میان نویسنده قصه‌های حقیقی و خوانندگان این قصه‌ها می‌افتد شبیه دوستی است. دوستی واقعی هم یعنی تبادل اسرار، باج‌گیری عاطفی از یکدیگر، سپرانداختن و نشان‌دادن ضعف‌هایت به دیگری. به دوست چیزهایی می‌گویی که به هیچ‌کس نمی‌گویی. شخصی‌نویسی نوعی طبیعی‌بودن و صداقت هم دارد که به دلم می‌نشیند. شخصی‌نویسی بحث و جدل را متوقف می‌کند. @Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیباج ۱۶۲ 🔶چشم‌هایش 🖊ع.ر.م 🔹لطفا اگر دختر ندارید این کلیپ را باز نکنید! 📌 هیچ‌کس جز پدری که تمام کوه غصه را با دیدن لبخند دخترش بر زمین می‌گذارد و عاشقانه او را در آغوش می‌کشد، نمی‌تواند عمق پیام این تصاویر را درک کند. 📌همیشه با خودم می‌گویم: چهاردیواری هر خانه‌ای فقط با گل وجود دخترکان است که رنگ باغ و عطر بهشت به خود می‌گیرد. 📌و اکنون این پدر، گل پرپرشده بوستانش را در لفافه‌ای سپید به دل تیره خاک می‌سپارد؛ اما پیش از آن بر جایی بوسه می‌زند که همیشه به انتظار بازگشت پدر به در و یا به انتهای کوچه دوخته می‌شد؛ «چشم‌هایش». و پدر به شوق انعکاس تصویر خود در آینه آن چشم‌ها، باشتاب و شوق به خانه بازمی‌گشت. @Deebaj
✅از سخن امامان علیهم‌السلام 🔶بُعد منزل نبود در سفر روحانی 🛑..عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَهَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ، وَ کَانَ الْمُتَکَلِّمُ مِنَّا یُونُسَ وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً. فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ عَلَیهِ السَّلامُ، فَأَیَّ شَیْ‏ءٍ أَقُولُ؟ فَقَالَ: «قُلْ: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً، فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِید.» 🔰از «حسین بن ثُوَیر» نقل شده است: من و «یونس بن ظَبیان» و «مفضّل بن عمر» و «ابو سلمه سرّاج» نزد امام صادق (علیه‌السلام) نشسته بودیم. از بین ما، یونس که از همه ما بزرگتر بود، سخن می‌گفت. یونس به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کرد: فدایتان شوم، من خیلی یاد امام حسین (علیه‌السلام) می‌افتم. (در چنین حالتی) چه بگویم؟ حضرت فرمودند: بگو: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» این را سه بار تکرار کن؛ چراکه سلام، به ایشان می‌رسد، چه از نزدیک و چه از دور.» 📚الكافي، ج۴، ص۵۷۵ 🖊به نقل از: @mirasehadisi @Deebaj
دیباج ۱۶۳ 🔶عصاره زیبایی 🖊ع.ر.م 📌آفریدگار جهان، هم دارنده هرگونه کمال و زیبایی است که مرغ عقل بشر توان پرکشیدن تا بلندای آن را داراست و هم صاحب کمال‌ها و زیبایی‌های فراتر از اوج پرواز خرد انسانی است. 📌آن سرچشمه کمال و جمال چون خواست بر آفریدگان تجلی یابد، انسان را آفرید و از میان آنان سلسله پیامبران را برگزید و در انتهای سلسله، جمال خود را بر وجود خاتم پیامبران نقش زد و جهانیان خدا را در وجود او مجسم دیدند.- پاک و پیراسته است خدای بزرگ-. 📌تصویر زیبای خاتم پیامبران را سیزده آینه شفاف و بی‌غبار در گذر تاریخ انعکاس دادند و آینه وجود فاطمه سلام‌الله‌علیها یکی از آن آینه‌ها است. 📌نه تنها خلاصه خوبی‌ها و زیبایی‌ها در وجود نورانی فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها جمع است که حتی او به زیبایی‌هایی فراتر از درک آدمی نیز آراسته است. 📌پدر بزرگوارش درباره او فرمود: «اگر [خوبی‌ها و] زیبایی‌ها به صورت انسانی درآید، او فاطمه خواهد بود، بلکه او برتر [از آن] است؛ به‌راستی که دخترم فاطمه برترین انسان روی زمین از نظر عنصر و ذات و از نظر شرافت و بزرگواری است.» @Deebaj
✅از دیگران 🔶سرمایه محبت زهرا سلام‌الله‌علیها اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم این است گوهری که به دریا نمی دهم عمری بود که گوشه نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی دهم گر لحظه ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی دهم در سینه ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه ی سینا نمی دهم تا زنده ام ز درگه او پا نمی کشم دامان او ز دست تمنا نمی دهم سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم @Deebaj
صلوات بر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها @Deebaj
✅از سخن بزرگان 🔸نیش کلام 📌بعضی‌ها عادت دارند در خانه وقتی می‌خواهند یک تذکری به شوهرشان بدهند یا شوهر می‌خواهد یک تذکر به خانم بدهد یا والدین می‌خواهند یک تذکر به بچه بدهند؛ می‌گویند: «اگر دستت درد نمی‌گیرد این ظرف‌ها را بردار و بگذار آنجا» یا می‌گویند: «اگر پایت درد نمی‌گیرد در را هم ببند»، «اگر زبانت درد نمی‌گیرد یک تلفنی به فلانی بزن»! 📌این چه عادتی است؟! این‌ها تربیت شیطانی است، این‌ها راه خدایی نیست، این روش امامان شما نبوده، این روش پیغمبر شما نبوده. نعنا داغ ریختن روی کلمات، فلفل آن را زیاد کردن، درست نیست. @haerishirazi @Deebaj
از سخن بزرگان 🔶جلوه حیا و عفاف 🖊مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی 📌در واپسین روزهاى زندگى، اسماء دختر عمیس را که از مهاجران حبشه و از نزدیکان وى بود طلبید. دختر پیغمبر به اسماء گفت: - من خوش نمى‏ دارم بر جسد زن جامه اى بیفکنند و اندام او از زیر جامه نمایان باشد. - من در حبشه چیزى دیدم اکنون صورت آنرا به تو نشان مى‏ دهم. سپس چند شاخه تر خواست.شاخه‏ ها را خم کرد. پارچه‏ اى بروى آن کشید. دختر پیغمبر گفت: - چه چیز خوبى است.نعش زن را از نعش مرد مشخص مى‏ سازد. چون من مردم تو مرا بشوى! و نگذار کسى نزد جنازه من بیاید. 📌در آخرین روز زندگانى آبى خواست. بدن خود را نیکو شست و شو داد، جامه‏ هاى نو پوشید و به غرفه خود رفت. خادمه خویش را گفت تا بستر او را در وسط غرفه بگستراند. سپس روى به قبله دراز کشید دست‏ ها را بر گونه ‏ها نهاد و گفت من همین ساعت‏ خواهم مرد. 📌به نقل علماى شیعه، شوهرش على(ع) او را شست‌و‌شو داد. ابن سعد نیز همین روایت را اختیار کرده است. لیکن ابن عبد البر گوید دختر پیغمبر اسماء را گفت تا متصدى شست و شوى او باشد. و گویا اسماء در شست و شوى فاطمه (ع) با على علیه السلام همکارى داشته است. ابن عبد البر نوشته است نخستین کس از زنان که در اسلام براى او بدین سان نعش ساختند فاطمه (ع) دختر پیغمبر (ص) بود. سپس مانند آنرا براى زینب بنت جحش (زن پیغمبر) آماده کردند. منبع: زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها @Deebaj
دیباج ۱۶۴ 🔶... و ناگاه ماه خاموش شد! 🖊علی‌رضا مکتب‌دار آن روز هم مثل همیشه، در آن دوردست‌ها، خورشید درخشان، آهسته‌آهسته رخ در نقاب سرخ شفق کشید. پرستوها در آسمان گلگون چرخی زدند و کم‌کم در خط افق ناپدید شدند. صدای گام‌های شب به‌گوش می‌رسید. سیاهی شب، سرخی شفق را کنار زد و بر طاق آسمان نشست. ستاره‌ها چون پولک‌هایی نقره‌ای، چشمک‌زنان پدیدار شدند و ماه در گوشه‌ای به تماشای ستارگان نشست. هیاهوی روز جای خود را به آرامش شبانه‌ داد و جویبار رهگذران، به یک‌باره خشکید. ساز شب با نغمه سکوت کوک شد تا صدای مرغ شبخوان بهتر به گوش رسد. کودکان عرصه کوچه را رها کردند و خود را در آغوش گرم خانه انداختند. مادران آنان را در بغل گرفتند، شکنج موهایشان را صاف کردند، دستی که به عطر مهر آغشته بود را بر صفحه صورت‌هایشان کشیدند و آنان را به ناز در کنار خود نشاندند. همه چشم‌ها به در دوخته بود تا خورشید از قفای در پدیدار شود و در کنار ماه و ستارگان آرام گیرد. در گوشه‌ای از شهر اما، خانه‌ای بود که ماه آن به مُحاق رفته بود و ستارگانش چند روزی بود که رنگ به چهره نداشتند. ماه در بستر افتاده بود و ستارگان گرداگردش طواف می‌کردند. و ناگاه ماه خاموش شد! ستاره‌ها، پریشان و سراسیمه ماه را در آغوش گرفتند. قطره‌های اشک همچون مرواریدهای غلطان، راهِ گونه می‌گرفتند و به‌آرامی بر چهره ماه می‌غلطیدند. یکی باید خورشید را خبر می‌کرد. ستاره‌ها هراسان در طلب خورشید، راه مسجد را در پیش گرفتند. خورشید تا به بالین ماه برسد، چند بار بر زمین نشست. @Deebaj
فرزانگان 🔶نیشابور، فراکشیده‌ترین شهر ایران @Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بانگ ملکوت ۳ 🔶خانواده قرآنی پروردگارا! من و فرزندانم را به پادارندۀ نماز قرار ده، پروردگارا! دعاى مرا بپذير! اى پروردگار ما، مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روز شمار بيامرز! @Deebaj
دیباج ١٦٦ 🔶مفاخر نیشابور 🔹فضل بن شاذان 📌او در اواخر قرن‌‌ دوّم هجري در نيشابور متولّد شد و نزد پدرش؛ شاذان كه يكی از فقهای بزرگ عصر خود بود، كسب علم نمود. 📌ابن شاذان، برای كسب علوم بالاتر به نزد امام‌‌ جواد(ع)، امام‌‌ هادی(ع) و امام‌‌ حسن عسكری(ع) رفت و جزو اصحاب آن بزرگواران گرديد. 📌وی افتخار حضور در محضر چهار امام معصوم علیهم السلام و شاگردی آنان را دارد.  📌کتابی از فضل بن شاذان به دست امام حسن عسکری علیه السلام رسید. امام با ورق‌زدن به مطالعه کتاب او پرداخته، فرمود: «خدایش رحمت کند! اهل خراسان به منزلتش غبطه می‌خوردند زمانی‌که فضل بین ایشان زندگی می‌کرد.» 📌مقبره وي در حدود ۷ كيلومتري، جنوب‌‌ شرقي شهرستان نيشابور، نزدیک آرامگاه خیّام، واقع شده که سالانه صدها هزار نفر برای زیارت به آنجا می‌شتابند. @Deebaj
دیباج
✅دیباج هفتاد و نهم 🔶رادمردی از دیار گیلان علی‌رضا مکتب‌دار 📌آنگاه که
بازنشر 🔶به مناسبت ۱۱ آذرماه، سالروز شهادت قهرمان مبارزه با استعمار و استبداد @Deebaj
از دیگران 🔶در گناه خود نگر! 📌چه کسی جرأت دارد، در این دنیایی که هیچ‌کس بی‌گناه نیست، مرا محکوم کند؟ @Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بزرگان 🔶بــــوی مــادر 📌سیزدهم آذر، سالروز درگذشت «سعدی سینمای ایران»؛ علی حاتمی است. ساخته‌های او غالبا انعکاس فرهنگ اصیل ایرانی است و فیلم زیبای «مادر» از آن میان، جایگاهی ممتاز دارد. تصویرگری‌های جذاب از عرف حاکم بر خانواده ایرانی در کنار موسیقی دلکش مرتضی حنانه، عطر حضور مادران را در فضای زندگی می‌پراکند. @Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی حال خوب 🔶رها در سپهر کودکی به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم خواهد رفت آنچنانی که فقط خاطره‌ای خواهد ماند لحظه‌ها عریانند به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز تو به آیینه، نه! آیینه به تو خیره شده ست تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید @Deebaj
دیباج ۱۶۷ 🔶ریحانة النبي (ص) 🖊ع.ر.م 📌مردمان حجاز، حتی پس از برآمدن خورشید فروغ‌بخش اسلام و پراکندن عطر جان‌فزای وحی در سپهر جهان نیز دختر را خوار می‌داشتند! 📌هنوز آثار مسمومیتی که از زهر جاهلیت بر عقلشان نشسته، از میان نرفته و زخم‌هایی که از نِشتر تعصب بر جانشان فرود آمده، التیام نیافته بود. 📌تا پیامبر خدا نفس‌های قدسی‌اش را در میان مردم می‌پراکند، منافقان شهامت آن را در خود نمی‌یافتند که جغد شوم خیال باطل خود را از خرابه‌های وجود فروریخته‌شان خارج سازند و در فضایی که به نور وجود پیامبر روشنایی یافته بود، به پرواز درآورند. 📌تیغ گفتار منطقی پیامبر و رفتار حکیمانه و بِخْرَدانه او، لته‌ (کهنه‌پارچه)های بافته از تار جاهلیت و پود عصبیت آنان را در هم می‌درید و چهره کریه آنان را آشکار می‌ساخت. 📌موجودی که پیش از این، تیره خاک جایگاه شایسته او بود و حضورش بر روی خاک، مایه ننگ و بی‌آبرویی، اکنون چنان مقام و مرتبه‌ای یافته بود که پیامبر او را پاره تن خویش می‌خواند و نغمه «فداها ابوها» را در وصفش می‌سرود. 📌موجودی که پیامبر او را مایه برکت، اسباب آمرزش، مایه بشارت، بهترین فرزندان، گل خوش‌بو، مایه انس، برات رهایی از آتش دوزخ و ... می‌دانست، همچون خاری در چشم جاهلان متعصب می‌نمود. 📌ابرهای سیاهی که از تراکم نفرت فروخفته جاهلی نسبت به موجودی چنین ارزشمند، پدید آمده بود، پس از رحلت پیامبر خدا، با غرش رعد خشونت عرب بدوی، مجال باریدن یافت و سیلی سهمگین به راه انداخت و آن سیل، بنیان زندگی یگانه یادگار پیامبر را نشانه گرفت. @Deebaj