💢رفته بودیم برا شناسایی #والفجر ۸. وسط #اروندبودیم که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که #ماهیگیری میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف.
گفتم حسین یه دعاکن!
💢دستشو از آب درآورد سمت #آسمان و گفت:خدا یه #ابر بفرست!
همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند.
از کنار #عراقی ها رد شدیم رفتیم تو نیزار.
گفتم:هنوز باورت نکردم؟
گفت: #خدایا ابررا ببر!
ابر کنار رفت و همه جا روشن شد!
به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم #دختر برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم.
💢امیر گفت: من از #سپاه نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است!
عملیات #کربلای ۴ بود. لباس #غواصی به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش #آویزون کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟
گفت:بچه ها سختشونه با #مهمات زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه...
۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات #کربلای ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت.
#شهیدمحمد_حسین(امیر)_مهدی زاده🌷
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
...عراق ۱ متر آب💧 را در منطقه رها کرده بودتا امکان هر گونه پیشروی را از نیروهای ایرانی بگیرد و در داخل آب هم موانع زیادی از جمله تله های انفجاری
،💥 سیم های خاردار و انواع مین ها را قرار داده بود که نه با قایق 🚤و نه با #غواصی امکان پیشروی بود و بچه ها می بایست شب🌘 با لباس #غواصی🏊♂ داخل آب راه بروند. به گونه ای که تا دیگران در زیر آب باشند فقط سرشان از آب بیرون باشد.🥀
شرح سختی عملیات #کربلای ۵ که #شهیدرضاحسینینژاد در سن ۱۷ سالگی دراین عملیات شهید شد🕊
راوی علی حسینی نژاد
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
...عراق ۱ متر آب💧 را در منطقه رها کرده بودتا امکان هر گونه پیشروی را از نیروهای ایرانی بگیرد و در دا
#شهیدرضاحسینینژاد👆
#علی_حسینی_نژاد اینگونه نقل می کند:
که این شهید والامقام در #عملیات #کربلای ۵ شهید شدند. فاصله #عملیات ۴ و ۵ تقریبا دوهفته طول کشید. ۶۵/۱۰/۴ در عملیات #کربلای۴ که رضا عضو گردان #۴۱۰ #غواص🏊♂ بود تعدادی از نیروها ازجمله رضا در زمان عملیات نباید وارد اب می شدند و بعد از عملیات باید آنجا می ماندند
.🔻 محمد حسینی نژاد در آن #عملیات شهید می شود. حاج عباس #پدررضا در آن عملیات در گردان #خاکی بود. بعد از عملیات رضا خواست که بماند و در عملیات بعدی شرکت کند. ۱۵ روز بعد یعنی ۶۵/۱۰/۱۹ عملیات #کربلای ۵ شروع می شود. از نظر مکانی تقریبا ۸ کیلومتر با #عملیات قبلی فاصله داشت و بین این دو محور را درمحیط #شلمچه ، عراق ۱ متر آب را در منطقه رها کرده بود تا امکان هر گونه پیشروی را از نیروهای ایرانی بگیرد و در داخل آب هم موانع زیادی از جمله تله های انفجاری، سیم های خاردار و انواع مین ها را قرار داده بود که نه با قایق و نه با غواصی امکان پیشروی بود و بچه ها می بایست شب با لباس #غواصی 🏊♂داخل آب راه بروند. به گونه ای که تا دیگران در زیر آب باشند فقط سرشان از آب بیرون باشد
♦️علی اسماعیلی و رضا که ازدوستان صمیمی بودند با هم درحال حرکت بودند که ابتدا علی اسماعیلی #شهید می شود و چند لحظه بعد هم رضا مورد #اصابت #گلوله قرار می گیرد و شهید می شود.
رضا با اینکه سن کمی داشت ۱۷ سال اما از نظر تقوا و #ایمان یکی از مردان خالص خدا بود بسیار خنده رو و متین و محجب بود به هرحال #شهادت حقش بود وخوشا به سعادتش که به آن رسید
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅
✍🌹✍🌹✍🌹✍🌹✍🌹
به یاد شب شام غریبان
شهدای گمنام #کربلای_چهار ،
#حاج_اسماعیل_فرجوانی_و_یاران_با_وفایش ...
🌻با هر سختی و مشقتی بود در زیر #باران گلوله هایی که از زمین و آسمان بر سرمان می بارید و خستگی شب گذشته ؛ عبور از #اروند و شکستن خط و پاکسازی خط مقدم و سنگر های #عراقی ها و انتقال مجروحان تا قایق ها و خلاصه یک شب #غوغایی و هدایت نیروهای راه گم کرده شیرازی،به هر زحمتی بود امید معزی که ا ز ناحیه بازوی دست راست #مجروح شده بود را به ساحل جزیره مینو رساندم
🌼و خودم که خیلی خسته بودم ، روی گل و لای کنار رودخانه روی صورت افتادم و تقریبا از حال رفتم در آن حالت بی حالی که صورتم روی گل ها بود #بسیجیها منو که میدیدند پا می گذاشتند روی کمرم و می گفتند آخی این #غواصه طفلکی گناه داره؛ شهید شده و واقعا منو شهید کردند.😬
🌿به دلیل خستگی #ساعتی به همان حال بودم و کم کم بلند شدم و به راه افتادم. تا سر جاده رسیدم و با یک خودرو تا بیمارستان امام علی علیه السلام رفتم و کف پاهایم که بر اثر راه رفتن روی سیم های #خاردار تاول زده بود را پانسمان کردم و بعد خودم را به مقر موقت گردان کربلا در منطقه بریم ساختمان مقابل مسجد بهبهانی ها رساندم و تعدادی از دوستان را در آن مکان دیدم که هر کدام در کنجی خلوت کرده بودند و در فراق فرمانده و همرزمانشان گریه می کردند.
بعد از ساعاتی حمام کردم و لباس هایم را عوض کردم.دم غروب فرمانده گردان حاج علی رضا معینیان غواص ها را در اتاقی جمع کرد و گفت که امشب تعدادی داوطلب می خواهیم که بروند و جسد حاج اسماعیل فرجوانی و هر #تعدادی را که توانستند بیاورند. من و محمد رضا علیزاده و چند نفر دیگر داوطلب شدیم و حتی لباس های #غواصی مان را پوشیدیم. ولی در لحظه آخر، آقای معینیان فرمودند که از فرماندهی لشکر پیام آمده که #صلاح نیست این عملیات انجام شود به دلیل هشیاری نیروهای عراقی، و
#از_آن_شب_تا_کنون_غم_نرفتن_به_جزیره_سهیل_و_نیاوردن_بدن_مطهر_فرمانده_مان_به_دلمان_مانده_است.
راوی:علی اصغر مولوی
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شهید_محمدباقرفتح_اللهی
نام پدر: عزیزاله
محل تولد: سلطانیه
تاریخ تولد: ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۱۹/۱۰/۶۵
نام عملیات: کربلای ۵
منطقه عملیاتی: پاسگاه زید (شلمچه)
محل شهادت: —
مزار شهید: سلطانیه
♦️محمدباقر فتح اللهی فرزند زوج عزیزاله و سلطان به سال ۱۳۴۱ در #سلطانیه به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و ۲ پسر و ۵ دختر داشت. باقر پس از چندی پا به مدرسه گذاشت و توانست مقاطع ابتدایی، راهنمایی و #متوسطه را با موفقیت به پایان برده و با موفقیت دیپلم اقتصاد را از دبیرستان اخذ نماید.
وی در دوران انقلاب نیز فعالیتهای خود را علیه رژیم #شاهنشاهی آغاز کرد و در چندین نوبت در #راهپیماییها و تظاهراتی که علیه رژیم شاهنشاهی برگزار میشد، شرکت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، باقر #فعالیتهای فرهنگی خود را در مساجد آغاز کرده و با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران راهی جبهههای حق علیه #باطل شد
.
♦️وی در عملیاتهای مهمی چون بیتالمقدس، محرم، رمضان، #کربلای ۴ و ۵ و چندین عملیات دیگر شرکت کرد. محمدباقر برای اولین بار در سال ۱۳۶۱ #عازم جبهه شد و تا موقع شهادت همچنان در جبهه بود. باقر در جبهه دورههای آموزش #غواصی را یکی پس از #دیگری با موفقیت پشت سر گذاشت و به عنوان فرمانده گردان #غواصی از گردان #ولیعصر (عج) لشکر ۳۱ عاشورا رشادتهای فراوانی را در جبهه انجام داد. تا این که در تاریخ ۲۲/۱۰/۱۳۶۵ در عملیات #کربلای ۵ در #شلمچه به شهادت رسید.
🌾پیکر #مطهرش پس از #تشییع در گلزار روستای سلطانیه به خاک سپرده شد.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
حمیدخانزادهچرخاب نام پدر: جواد تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۳/۱ محل تولد: اردکان تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴(کربلا
زندگی نامه شهید حمید خان زاده چرخاب
#شهید_حمید_خان_زاده_
فرزند جواد درتاریخ ۱۳۴۶/۳/۱ هجری شمسی در خانواده ای متدیّن در #شهر_اردکان متولّد شد. پدرش مغازه دار و مادرش خانه دار بود. کودکی را با دسترنج پدر و در دامن مادری سیده و #متعهد پرورش یافت.شیر مادربا عشق به اهل بیت ، در مجالس عزاداری ابا عبدالله الحسین -علیه السّلام- با خونش عجین شد.قبل از دبستان به مکتب رفت و دو جزو قرآن را فرا گرفت.
🌾 پس از ۶ سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در دبستان رازی مزرعه سیف اردکان و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی حافظ اردکان با موفّقیّت پشت سر گذاشت. سپس برای دوره متوسطه در دبیرستان #شهید انصاری در رشته تجربی ثبت نام کرد و تا کلاس دوّم با علاقه و #پشتکار طی کرد . در کلاس سوّم بود که به جبهه اعزام شد و به شهادت رسید.#حمید جوانی بسیار خوش اخلاق و دوست داشتنی و درس خوان بود. بچّه ها را دور خود جمع می کرد و داستان های #مختلف برای آنها می گفت و به مجالس مذهبی و دینی می کشاند. در خانه و بیرون به پدر و مادر و اقوام و #همسایگان بسیار احترام می گذاشت.
🌻هرگز آزارش به کسی نرسید. غمخوار و کمک کار پدر بود. برای نماز و احکام دین بسیار #اهمیّت و ارزش قائل بود. دیگران را به تقوی و درستکاری سفارش می کرد.دانش آموز سال دوّم راهنمایی بود که به ندای امام خمینی در دعوت #جوانها به جبهه لبیک گفت. در اصفهان آموزش نظامی را فراگرفت و کلاس درس را رها کرد و #سنگر عزّت و شرف و دفاع از اسلام را به جای آن برگزید.او ۷ دفعه به #جبهه اعزام شد و مدت ۱۸ ماه و ۱۲ روز از بهترین زمان عمر و جوانی با برکت #خویش را در جهاد و دفاع از میهن اسلامی گذراند.والفجر مقدماتی اولّین #عملیّاتی بود که آن بزرگواردر شرکت کرد. مسئولیّت هایی چون مربی #غواصّی و در نهایت سر تیم شناسایی را در #جبهه بر عهده گرفت
♦️سرانجام این جوان خود ساخته و پاکباخته در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۴ در جزیره القطعه خرمشهر ،در #عملیّات_کربلای ۴ بر اثر اصابت ترکش به بازوی چپش مجروح شد. امّا به علّت اوضاع نامساعد طبیعی #منطقه و آتش پر حجم دشمن در منطقه ماند و با پرواز روح بلندش از قفس کوچک جسمش به ملکوت٬ به شهادت رسید و چون #مولایش امام حسین -علیه السّلام- جسمش در بیابان ماند و علاوه بر شهادت افتخار مفقود بودن را کسب کرد.سر انجام در #تاریخ ۱۳۷۴/۵/۷ جسم پاکش پس از ۸/۵ سال به وطن بازگشت و پس از #تشییع با شکوه در بهشت شهدای اردکان به خاک سپرده شد.
#روحششادوراهشپررهروباد.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شهیدی_که
برای یک #عملیات۵۰بارعرض_اروند را شنا کرد...
🔶در عملیاتی قرار بود نیروهایش را از عرض #اروند عبور داده و در نقطه خاصی در آن سوی اروند مستقر شود.
سردار شهید قبل از #عملیات، خود 50 بار عرض اروند را برای سنجیدن میزان توفیق نیروهایش در این #عملیات با لباس #غواصی طی كرد.
🔶افرادی كه به این #منطقه آشنایی دارند و اروند را می شناسند می دانند اروند چگونه رودی است، رودی كه 700 متر عرض و 70 كیلومتر سرعت دارد و با توجه به عمق زیادی که دارد، #كشتیها در آن پهلو می گیرند. سرعت زیاد آب آن موجب می شود تا شناگر خسته و از مسیر منحرف شده و اسیر امواج خروشان شود.
♦️همین ویژگیهای رود #اروند موجب شد كه این شهید بزرگوار در هیچیك از عبورهایی كه داشت در سوی دیگر رود از نقطه مورد نظر بیرون نیاید اما شگفت آنكه در شب #عملیات نیروهایش را از رود عبور داده و درست از نقطه مدنظر خارج ساخت.
#شهید_مهدی_شوشتری نشان از دو چیز داشت : اول همت این #سردار شهید، كه در قرآن آمده كم نگذارید، كه در اینجا مخاطب عموم مردم هستند و حال آنكه اگر عالمید باید سنگ تمام بگذارید و این شهید ترجمان #آیات قرآن بود، فرماندهی كه سنگ تمام گذاشت تا تلفات جانی كمتر باشد.
🔻خود #شهیدمهدی وقتی این خاطره را تعریف میكرد روی این نقطه انگشت میگذاشت كه در 50 بار نتوانستم ، اما شب عملیات با #عنایت خدا از نقطه مورد نظر بیرون آمدیم و این یعنی كه عالم غیب به ما كمك كرد و #خداوند نیز در قرآن به #پیامبر(ص) می فرماید 'گمان نكنید شما تیر انداختید بلكه خداوند تیر انداخت' و این #اعتقادی بود كه در شهید مهدی كه در دامن علم و دانش و #معارف قرآن بزرگ شده بود وجود داشت.
#راوی_استاد_رحیم_ازغدی
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
از نیل رد شدهای و به ساحل رسیدهای! ما غرق فتنه ایم دعا کن برای ما ... #غواصان #شهید_حسن_وکیلز
حسن وکیلزاده» در یکم شهریور ماه 1346 در روستای دیزج امیرمدار در یک خانوادهای #متدیّن و مذهبی دیده به جهان گشود و سرانجام در سال 1365 در منطقه عملیاتی #شلمچه به فیض شهادت نائل آمد.
🌼🌼🌼
#حسن قبل از #عملیات معاونت گروهان #غواصی را برعهده داشت و تلاش بیشتری برای آموزش غواصان انجام می دهد. به هر حال #عملیات کربلای 4 در اوایل دی ماه 1365 آغاز می شود و لشکر اسلام با هجوم به دشمن، ضربات سختی را وارد می کند و نتایج خوبی عاید رزمندگان اسلام میشود. 15 روز بعد عملیات بزرگ #کربلای 5 در منطقه ی شلمچه آغاز می شود و حسن در این عملیات به عنوان #غواص در جلو نیروها حرکت می کند و با طی 7 کیلومتر زیر آبی در ساعات اولیه #عملیات و بعد از شکستن خط #پدافندی دشمن به کانال و سنگر بعثیون وارد میشود و تا نزدیکی مزدوران صدام پیش میرود. تا اینکه در ساعت 30/1 نصف شب، نوزدهم دیماه 1365 بر اثر شلیک رگبار #بعثیون شربت شیرین شهادت را سر می کشد و به لقاء الله می پیوندد.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
💢رفته بودیم برا شناسایی #والفجر ۸. وسط #اروندبودیم که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که #ماهیگیری میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف.
گفتم حسین یه دعاکن!
💢دستشو از آب درآورد سمت #آسمان و گفت:خدا یه #ابر بفرست!
همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند.
از کنار #عراقی ها رد شدیم رفتیم تو نیزار.
گفتم:هنوز باورت نکردم؟
گفت: #خدایا ابررا ببر!
ابر کنار رفت و همه جا روشن شد!
به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم #دختر برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم.
💢امیر گفت: من از #سپاه نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است!
عملیات #کربلای ۴ بود. لباس #غواصی به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش #آویزون کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟
گفت:بچه ها سختشونه با #مهمات زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه...
۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات #کربلای ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت.
#شهیدمحمد_حسین(امیر)_مهدی زاده🌷
#یاد_شهدابا_صلوات🌷
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
از راست شهیدان: #محمدحسناکبری #رضاساکی #امیرطلایی شهادت هرسه: #کربلای۴🕊 ⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِک
#عشقبازیباامواج💧
#غواصشهیدامیرطلایی
تولد: #همدان
شهادت: ۶۵/۱۰/۴ #کربلای🕊
یادم نمیرود که حتی در جمع بچهها هم چند بار صدایش کردم و او با مهربانی جوابم را میداد تا اینکه این اسم نا آشنا برای آنهایی که نام اصلی او
را میدانستن سوال برانگیز شد.
روزهای آخر آموزش، فرمانده گروهان ما شهید
#حاجمحمودصاحبزمانی سراغم آمد و گفت:
این عبدا... عاصی که می
گی، کیه که ذکر محفل بچهها شده؟
او را با اشاره دست، از دور نشان دادم. از ته دل خندید و گفت: "اون که برادر،
#امیرطلاییه؟! "😂
از معمای نام عبدا... عاصی، گیج شدم و از خنده حاج محمود هم کلافه. جا
خوردم. لنگ لنگان ولی با شتاب رفتم سروقت امیر. داشت لباس #غواصی را داخل ساک میکرد. طعنه و تندی را قاطی کردم و پرسیدم: چطوری امیر آقای
طلایی؟!!😏
با خوشرویی سلام کرد و با خونسردی جواب داد:
امر بفرما برادر محمدی.
گفتم: ما را گذاشتی سر کار یا خودتو با اسم جعلی عبدا... عاصی؟
گونههاش از لبخند گرد شد و گفت: خدا نکنه که کسی را دست انداخته باشم. اسم اصلی من، بنده گنه کار خدا عبدا... عاصی و اسم شناسنامهایم
امیر طلایی.«از وقار و صبوریش شرمنده شدم. هر چه زمان میگذشت بیشتر
به تواضع و فروتنیاش پی می
بردم. اصلا اهل نام و شهرت نبود. هیچوقت
نگفت تحصیلات عالیه دارد و استاد هنرهای رزمی است. تا روزی که در امواج متلاطم #اروند پنهان شد
راوی:
#حاجحمیدمحمدی(همرزم شهید)
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
تبسمی کرد وبا لبخند گفت : باید از ناگفته ها ، ازشهدا گفت . واز جزیره مجنون و حماسه های خونینی که به
وقتی تعداد #غواص ها ، هفتادو دونفر
شد همه بغض راه گلویشان را گرفته
بود عجب عدد #مقدسی!
آن روز سه ناشناس سوار بر ترکِ
موتور سمت ما می آمدند . چفیه ها
راکنار زدند #پولکی ، #حمیدی نور
ازبچه های اطلاعات عملیات مجنون
بودند ونفرسوم بنام محرابی..
جوان ناشناس اما محجوب که خواب
دیده بود وبه اصرار تمام آمده بود
هرسه آماده #عملیات بودند .
به علی گفتم یکدست لباس #غواصی
نو به محرابی بدهد . آن شب کلی
گپ وگفت داشتیم به یاد عملیات های
گذشته .. وبعد هرکدام از #غواص ها
در دل تاریک شب به کنجی خزیده
ومشغول نجوا ..