eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.8هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
278 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️ 💚 به روایت برادرشهید💚 🍂 تکفیر عـلـیه مـدل مـقـاومـت شـیـعی یک بار از پرسیدم دولت موضعش درباره مقاومت چیست🍃؟اصلا می شود را داخل به حساب آورد🤔؟گفت وقتی سازی یکی از در سوریه علی رغم تلاش به مشکل برخورده بود🍃. رزمندگان الله وارد شدند ک همراهی آنها با نیروهای ارتش سوریه منجر به شدن منطقه شد.✌️ می گفت خود از این رزمنده ها کرده بود که بروند پیش او☝️. همیشه وقتی از او سوال می کردم از جنگ در سوریه چیست؟می گفت: این است که مقاومت در را که است کنند.☺️✌️ این همه ، ، و پول که ریخته اند آنجا برای همین است.☝️ می خواهند مدل مقاومت در برابر اسرائیل را با مقاومت سلفی_جایگزین کنند.⚡️ یک بار گفتم خب بعدش چطور می شود؟مقاومت سلفی می خواهدبا اسرائیل چه کند؟🤔 نمی دانم اما کشورهایی که از ها می کنند نمی خواهند چیزی به نام مقاومت در برابر وجود داشته باشد.😒 🍂 هیـچ جـاگـیـر نـمـے آیـنـد از گشورهای لبنان،عراق،و سوریه و ... داشت وگاهی درباره شان چیزهایی می گفت:یک بار پرسیدم شیعه های ☝️ یا؟گفت شیعه های و پذیرترند☺️👌،شیعیان هم در و بی نظریند🙂✌️.دلشان هم خیلی با است.❤️ طوری که تا پیش شان نام (ع)وزینب(ع) را می بری ، را از دست می دهند.🙁😢 گفتم های_ایران کجای کار هستند؟ های آیند.😍☝️ ... @modafeaneharaam
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️ 💚 به روایت برادرشهید💚 🍂 از ریـال سـعـودے تـا دلار آمـریـکـایے داشتیم با هم یکی ازعکس خودش را می دیدیم که توی آن با ،بالا سر تعدادی از های ها ایستاده بود.✋ درباره این و درگیر ی اش با تکفیری ها توضیح می داد که پرسیدم:این جریان های را چه کسی می کند؟🤔 گفت توی هایشان از و تا پیدا می شود!😏 در زمانی که هنوز صحبتی از نقش در بحران و حمایت این کشور از ها در رسانه ها بر سر زبان نبود، ترکیه را دست می دانست.👺 برای حرفش یک بار عکسی نشانم داد که خودش در یکی از مقرهای گرفته بود.📷 عکس ای بود که برای از استفاده کرده بودند.☝️ 🍂 مـردم دار و مـردم بـاور یکی از تعریف میکرد: در با میگرفت. یکبار در یکی از مناطق چند شدیم که روی زمین نشسته بودند. یکی از بچه ها گفت شاید باشند.❌ یک جلو پایشان زد خیلی و کردند.😰 رفت جلو و شروع کرد با آنها به کردن. خودش را معرفی کرد و بعد به آنها گفت:(ع) هستیم و شما در پناه ما هستید.☺️ وقتی این را گفت شدم.بعد طوری با آنها حرف زد که را کردتا جایی که تعدادی از ها را به ما نشان دادند👀. در هم از مردم منطقه استفاده می کرد. یک بار یکی از اهالی منطقه را با خودش سوار ماشین کرده بود که ببرد .🚙 من به اینکارش کردم اما جوری با مردم می کردکه با او می کردم.😒 ... @modafeaneharaam
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️ 💚 به روایت برادرشهید💚 🍂 اسـتـاد آمـوزش هـاے فـشـرده چندباری درباره رفتنم به با کردم.🙂 اما هربار که می شد می آورد که نیازی به نداریم😒 نهایتا یکبار که توی ماشینش دوباره سر بحث را باز کرده بودم گفت جنگ شهری است☝️ و پیچیدگی های خودش را دارد.☹️ انجا به نیروی نیاز داریم👌. مربی بود همیشه فکر میکردم اگر روزی لازم شد به هردلیلی بردارم هست که می تواند سریع مرا آماده کند.✌️ وقتی گفت نیروی غیر متخصص لازم نداریم گفتم حالا اگر روزی به وروی نیروی مردمی نیاز بود😕 و در کاربود،چند روز طول می کشد به یکی مثل من بدهی؟😕 :دوهفته . فکر کردم دارد می کند چون همیشه از در می گفت.☹️ توقع داشتم بگوید مثلا باید آموزش ببینی.😐 بعد از که داشتم این حرف ها را برای یکی از نقل می کردم. :دوهفته را خیلی گفته، نیروی را روزه آموزش داده بود👌 و از او یک نیروی تک درست کرده بود،💪فهمیدم مرا !هر بار که حرف رفتن را پیش می کشیدم همین کار را می کرد.😒🙂 🍂 رمـز و راز شـهـادت آبان 1392بعد از 💔 در با راه افتادیم سمت که به مراسم برسیم.جمعیت زیادی برای تدفین پیکر آمده بود😔 من سعی کردم تا جایی که میتوانم خودم را به محل تدفین نزدیک کنم برای همین چند دقیقه از جدا شدم🍃.خیلی شلوغ بود و نمی شد جلو رفت.چند دقیقه ای تقلا می کردم جلوتر بروم اما وقتی دیدم نمی شود منصرف شدم و برگشتم عقب پیش .☹️ کاملا دور از جمعیت ایستاده و تکیه زده بود به دیوار.🙁 زیپ کافشنش را بخاطر سردی هوا تا زیر گلو بسته بود و سرش را انداخته بود پایین.😒 دست هایش را هم کرده بود توی جیب شلوارش و کف یکی از پاهایش را داده بود به دیوار.🍃 یک سماور بزرگ چند متر آن طرفتر گذاشته بودند جلوی امامزاده.🕌 رفتم دوتا چای گرفتم یکی از چای ها را آوردم و به تعارف کردم🙂 با دست اشاره کرد که نمی خواهد ک چایی را نگرفت.☹️ ایستادم کنارش چند دقیقه ای توی همین حالت بود. را کاملا انداخت طوری که نگاهش به زمین هم نبود و انگار داشت توی لباسش را نگاه می کرد😒.نمی دانم چرا کردم توی با حرف می زند.😔 اینکه بعدی باشد یک لحظه برق از رد شد.😢 هم شد. بعدی بود😭 که دو ماه بعد در منطقه به ملحق شد🕊.حالت آن روزش در مدام جلوی است و یادم نمی رود.😔💔 ... @modafeaneharaam