eitaa logo
فلسفه ذهن
965 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 «نظریه های و در »، اولین مجلد از چهار کتاب ترجمه مجموعه مقالات کلاسیک درباره تئوریهای مسئله ذهن - بدن است که این جلد به دیدگاه دوئالیستی و نقد آن می پردازد. 💠 مجموعه مقالات کتاب - که توسط دکتر حمید وحید انتخاب و بوسیله جمعی از مترجمان (دکتر جعفر مروارید، دکتر بیژن منصوری، محمدرضا محسنی نیا و ...) ترجمه شده - معرفی امهات دیدگاه دوئالیستی را در کنار تبیین اشکالات عمده فیزیکالیستی علیه آن انجام می دهد. 💠 اولین بخش در واقع فصل نخست کتاب فلسفه ذهن جیگون کیم درباره چیستی و انواع این حالات است. سپس مقاله هاورد رابینسن درباره تقریرهای مختلف دوگانه انگاری را می خوانیم. در ادامه گزیده هایی از کتاب تأملات ، ارائه می شود. 💠 آنگاه مقاله گیلبرت رایل - فیلسوف رفتارگرا - در حمله به با عنوان «اسطوره دکارت» می آید که در واقع فصلی از کتاب او بنام «مفهوم ذهن» است. 💠 سپس نوبت به برخی دفاعیه های معاصر از دوگانه انگاری می رسد که مقاله «دفاعی کوتاه از دیدگاه دکارتی» از جان فاستر و مقاله «اصالت ظهور دفعی و آگاهی» از چارلز تیلور، آنها را نمایندگی می کنند. 💠 صورت‌بندی جدید کیم از اشکال تعاملات علیه دوئالیسم و پاسخ دیوید جل به او، مقالات بعدی هستند. در انتها نیز مقاله همپل در دفاع از رفتارگرایی و مقاله هیلری پاتنم در نقد آن آمده است. 💠 این کتاب در ۴۵۰ صفحه و توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به چاپ رسیده است. @PhilMind
پرسش یکی از دوستان کانال که توضیحش در پست بعد می آید👇
اهمیت تبیین تجربی 🔰 رابطه صورت با مادّه را رابطه اتّحادی می‏داند که بر اساس آن، در ترکیب و - هرچند می‏توان بلحاظ تحلیل عقلی، یک حیث مجرد و یک حیث مادّه در نظر گرفت - در متن وجود خارج با یک حقیقت واحد روبرو هستیم. 🔰 همچنین مطابق قاعده "النفس فی وحدتها کلّ القوی"، قوای متکثّر – بعنوان مرتبه نازله نفس واحد بسیط – فعل خویش در عضو متناسب بدن را به انجام می‏رسانند و در عین حال، تمام این قوا به نحو اندماجی در وحدت جمعی نفس بسیط، موجودند. 🔰 برخی اساتید و محققان فلسفه اسلامی، به تحلیل عقلی حکمت متعالیه درباره اتحاد صورت با مادّه در یک وجود واحد، اکتفا کرده یا بحث کثرت اندماجی قوا در بسیط را برای تبیین رابطه علّی نفس – بدن کافی میدانند. اما دو مرحله از تأمّل در این‏جا وجود دارد: 🔰 اوّل آن‏که اگر کسی آموزه‏ های عرفانی درباره توحید افعالی و وحدت شخصیه وجود را مقبول و مستدلّ نداند، بسیاری از توضیحات صدرا در مورد شئون متکثّر قوا در عین وحدت جمعی نفس را هم در نخواهد یافت و این قبیل تبیین‌ها قابل تخاطب با فیلسوفان و دانش‌پژوهان خارج از منظومه فکری عرفانی و اسلامی نیست. 🔰 دوّم آن‏که با فرض پذیرش تعابیر فوق بعنوان یک تصویر روشن فلسفی، باز پرسش اساسی رخ می‏نماید که این نفس مترفّع در سطح و مرتبه مادّه نیست و تحت قوانین فیزیکی قرار نمی‏گیرد. کما این‏که صدرا نیز سخن از بساطت و و کثرت اندماجی و ... می‏گوید که بوضوح متمایز از ساختار و قواعد عالَم فیزیکی است. 🔰 در نتیجه کما کان اشکال فیزیکالیست‏ها برقرار می‏ماند که همان تبیین چگونگی اتّصال سطح غیرمکانی و فرافیزیک با سطح مکانی، جهت‏ مند و فیزیکی است و ابهامات از منظر فیزیکالیستی را اعاده می‏کند. 🔰 بنابراین اگر قصد یافتن پاسخ و تخاطبی با پارادایم فیزیکالیستی باشد، بنظر می‏رسد یا باید تبیین‏های فوق با بیانی روشن و قابل تفاهم در فضای ایضاح شوند (که البته بعید می‏نماید)، یا بسراغ تبیین‏های تجربی رفت که قرابت بسیار بیشتری با مباحث فیزیولوژیک و پرسش‏های فیزیکالیستی دارد. 🔰 شایان ذکر است خود صدرالمتألهین نیز در مباحث مربوط به روح بخاری، چنین تلاشی را – هرچند اشکالاتش خواهد آمد - مبتنی بر علوم طبیعی زمان خویش انجام داده است. مهمترین مباحث فلسفی درباره ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
15.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ سینوی - دکارتی، جوهر نفس را بکلی متمایز از جوهر بدن توصیف می کرد. در این دیدگاه متصدی دو نوع عملکرد است: یکی در نسبت با بدن که تدبیر آنست، و دیگری در نسبت با خودش که ادراکات است. این دو دسته افعال از نظر بوعلی مانع یکدیگرند و جمع این دو برای نفس بسیار صعب است. ( ، شفا، ج۲، النفس، ص۱۹۵) ♻️ نقش بدن در افعال مختص نفس (ادراک معقولات و حتی ادراک حسی و ...) در حد «علت اِعدادی» و زمینه ساز آن معرفی شد. علیتی که از هیچ نوع چهارگانه علیت (فاعلی، غایی، مادّی، صوری) نبوده و توصیف نقش علّی مغز برای ادراکات نفس را کماکان مبهم باقی می گذارد. ♻️ یافته های اما نشان داد با آسیب دیدن نواحی مختلف مغز، کارکرد خاصی از ذهن ناپدید یا مختل می شود. اگر حافظه چهره ها یا مکان ها در نفس مجرد نگهداری و بکارگرفته می شود، چرا با آسیب دیدگی ناحیه خاص یا کیفیت خاص نورونها، این اطلاعات بکلی از بین می رود؟ ♻️ این قبیل دستاوردهای ، دیدگاه بویژه از نوع (و نه در ) که جوهر و قلمرویی کاملا جدا برای نفس ترسیم می کند را به چالش می کشد. هرچند فلسفه صدرائی نیز برای تبیین چگونگی علت مُعدّه - یا هرگونه نقش علّی و بدن برای ادراکات و - با پرسشهایی جدی روبروست. مهمترین مباحث فلسفی درباره ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
صوت و فایل پی دی اف نشست در پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی، با موضوع «امکان ؛ از رویکردهای کلاسیک محاسباتی در تا و »، دکتر مهدی همازاده، دوشنبه ۲۲ دیماه ۹۹ 👇👇 @PhilMind
🖥 تیم کرین در کتاب «ذهن مکانیکی» (انتشارات راتلج)، نظریه‌های مختلف پیرامون تفکّر و بازنمایی ذهنی و ارتباط آن با مسئله ذهن - بدن و آگاهی را توضیح داده است. 🖥 این کتاب مقدماتی در ویراست سوم (سال 2016) بنحوی اساسی بازنویسی و به روز رسانی شده و فصولی درباره ذهن بدن‌مند و برون‌گرایی در باب محتوا نیز بدان افزوده شده است. 🖥 کرین - فیلسوف دانشگاه کمبریج - سعی کرده با رویکرد فیزیکالیستی مباحث ذیل را برای مخاطبان غیر آشنا با مباحث تخصصی فلسفی و در ۱۳ فصل توضیح دهد: 🖥 فصول ۱ تا ۳ چیستی بازنمایی و بازنمایی ذهنی را بررسی می کند. فصل ۴ از تصویر علًی تفکرات می گوید و فصل ۵ به روان‌شناسی عرفی و ماهیت علّی تفکّرات می‌پردازد. فصل ۶ به بازنمایی و‌ محاسبه گرایی اختصاص دارد و فصول ۷ و ۸ امکان تفکر ماشین و مکانیسم تفکر را مرور می کند. فصول ۹ و ۱۰ خطاهای بازنمایی و پایه های زیست شناختی بازنمایی ذهنی را به بحث می گذارد. فصل ۱۱ امتداد ذهن و فصل ۱۲ نیز مفهوم غیر تحویل گرایانه از بازنمایی ذهنی را بررسی می کند و فصل ۱۳ ارتباط ذهن مکانیکی و آگاهی را دنبال کرده است. مهمترین مباحث فلسفی ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
14.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مغز/ذهن ماشینی 🔲 ماروین مینسکی، استاد شناخته شده MIT در ویدیوی فوق درباره الگوی ماشینی مغز و امکان ساخت تمام حالات ذهنی آگاهانه در قالب پردازش های سطوح بالای کامپیوتری صحبت می کند. 🔲 این نگرش بطور کلی در چارچوب مطرح می شود که فرآیندهای پیچیده پردازش داده ها را تأمین کننده تجربه های سابجکتیو در و و ... می داند. 🔲 ند بلاک در قالب آزمایش فکری در مقابل این دیدگاه استدلال می‌کند: تصوّر کنید تمام جمعیت چین، یک ذهن انسان را شبیه‏ سازی می‏ کنند (هرکدام از یک میلیارد جمعیت چین، نماینده یک نورون مغز باشند). به تمام شهروندان چینی بیسیم‌هایی داده شده که آن‏ها را با یکدیگر مرتبط می‏ سازد. مردم همچنین از طریق بیسیم به یک بدن مصنوعی مرتبط هستند که از طریق آن می‏ توانند محرّک‏های حسّی را دریافت کنند و سیگنال‏های خروجی را برای تولید رفتار فیزیکی به آن برسانند. 🔲 طبق کارکردگرایی ماشینی باید نتیجه گرفت که چنانچه انتقال‏های درست با یکدیگر و با ورودی‏ها و خروجی‏ها شبیه‏ سازی شود، آن‏ها در مجموع یک ذهن آگاه به شمار خواهند آمد. ولی این نتیجه، اگر نگوییم یاوه‏، لااقل خلاف شهود است. 🔲 برخی کارکردگرایان حاضر به پذیرش نتیجه شده‏ اند که مغز چینی (یا یک روبات برنامه‏ نویسی شده)، واقعاً دارای حالات ذهنی حقیقی است. 🔲 ولی آزمون فکری فوق خیلی‏ها را متقاعد کرد که به افراط رفته است. (Arkoudas & Bringsjord, 2014, The Cambridge Handbook of AI.) مهمترین مباحث فلسفی ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
درباره روح بخاری 🎗روح حیوانی یا در ، واسطه اتّصال بین نفس مجرّد و بدن مادّی است که بگونه‌ای هم‌سنخی بین این دو را تأمین می‌کند. در این دیدگاه بین بدن و قوای نفس، جرم لطیف گرمی وجود دارد که در درون اعصاب نفوذ می‏ یابد و حامل قوای مختلف نفس است. (‏_سینا، المبداء و المعاد، صص95-94) 🎗در واقع در وهله اوّل به این بخاری تعلّق می‏ یابد و بواسطه آن در وهله ثانی، در اعضاء بدن منتشر می‏ شود. (، الاسفار الأربعه، ج۴، صص۱۵۲-۱۵۱) 🎗در نگرش صدرا البته همین حدّ واسط نیز خود دارای دو واسطه دیگر در دو طرف بالا (بسمت ) و پایین (بسمت ) است؛ در طرف نفس و خون لطیف در طرف بدن. (همان، صص۷۶-۷۵) وی همچنین تأثیر علّی نفس بر را بواسطه روح حیوانی می‏ داند که بوسیله رشته‏ های عصبی از مغز در سایر اعضاء بدن جاری می شود. (صدرالمتألهین، مفاتیح الغیب، ص27) 🎗مهم‏ترین دلیلی که صدرا بر وجود این روح بخاری ارائه می‏ دهد این است که اگر قطع رشته‏ های عصبی یک عضو اتّفاق بیفتد، آن عضو هم چه بسا فاقد حسّ و حرکت شود. وی این مسئله را بمعنای نفوذ و سریان روح بخاری از طریق رشته‏ های اعصاب در تمامی اعضاء بدن می‏ داند که بدلیل شدّت لطافت، توانسته در شبکه عصب‏ها نفوذ یابد. (ن.ک: صدرالمتألهین، المبداء و المعاد، ص250 / نیز: الاسفار الأربعه، ج۹، ص۷۶) 🎗از منظر تجربی اما یافته‏ های و بیوشیمی، مواد و مکانیسم‏های قطعی در ارگانیسم بدن و بویژه در کارکردهای نورونی را مشخّص و فرضیه فوق را ابطال کرده است. 🎗بدین ترتیب آن‏چه بعنوان روح بخاری تلقّی می‏ شد که قوای را از طریق عروق و عصب‏ها به اعضاء بدن انتقال می‏ دهد، متناظر با همین انرژی الکتریکی خاصّی است که توسّط مایع درون آکسون‏ها و رشته‌های عصبی جریان می‏ یابد و مثلاً به انرژی حرکتی در ماهیچه تبدیل می‌شود. در واقع یک واسطه که حظّی از تجرّد دارد (انرژی)، همان نقشی که فیلسوفان مسلمان برای روح بخاری در نظر داشتند را ایفا می‏ نماید. 🎗از منظر استدلالی نیز اشاره به یک جرم لطیف واسطه که هم واجد بخشی از خصوصیات مادّي باشد و هم بخشی از خصوصیات مجرّد، پرسش درباره قواعد تأثیر علّی موجود فرامکان (نفس مجرّد) بر موجود مکان‌مند (جرم لطیف) را پاسخ نمی‏ گوید و بلکه بر ابهامات می‏ افزاید. 🎗آیا مکان و مکان‏مندی را باید دارای درجات مختلف از شدّت و ضعف بدانیم که در تمامی مراتب مادّی تا مجرّد بنحوی حضور دارد، یا این‏که بالاخره مکان‏مندی در نقطه‏ ای به پایان می‏ رسد و موجود فراتر از آن، مجرّد تامّ است؟ اگر شقّ دوّم صحیح است - که در ظاهر بسیاری عبارات فیلسوفان اسلامی نیز همین‌طور آمده - همچنان پرسش از قوانین و چگونگی اتّصال علّی دو طرف این مرز، وجود خواهد داشت. 🎗حتّی تأثیر و تأثّر جرم لطیف (روح بخاری) از / بر جرم غلیظ (بدن مادّی) و این‏که چطور یک نیروی علّی از جرم لطیف (بدون وزن) به / از جرم غلیظ منتقل می‏ شود، خود ابهامی مجزّا درست می‏ کند. مهمترین مباحث فلسفی ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
آزمون علیه 🌖 پاتنم در مقاله مشهور «The Meaning of Meaning» سیاره ای فرضی ترسیم می کرد که کاملا شبیه زمین ماست؛ فقط با یک تفاوت که مایع شفاف رافع عطش در آن سیاره که اقیانوس های آنجا را هم پر کرده و آن را «آب» می نامند، از ساختار مولکولی XYZ تشکیل شده و نه H2O. هرچند ویژگیهای ظاهری این دو مایع (شکل و رنگ و بو و ...) و کارکرد آنها (رفع عطش برای ساکنان هر سیاره و آبیاری گیاهان و ...) یکسان است. 🌖 حال همزاد مرا در آن سیاره فرض کنید که مولکول به مولکول، مشابه من است. باور همزاد من در آن سیاره به اینکه «آب، خنک است»، درباره XYZ است و باور من به جمله فوق، درباره H2O است. 🌖 در تبیین تفاوت دو باور مذکور ناتوان بنظر می رسد. زیرا باور من و همزاد من از نظر ساختار علّی ورودی ها و خروجی ها یکسانند. سیگنالهای حسّی کاملا مشابهی از مایع H2O و XYZ به مغز من و همزادم وارد می شوند (چون ویژگیهای ظاهری هر دو مایع کاملا یکسانند)، و کارکردهای خروجی هم یکی است. در حالیکه حالت ذهنی (باور) ما یکی نیست؛ باور من درباره H2O است و باور او درباره XYZ. 🌖 البته در برابر این اشکال، به تفاوت کارکردهای خروجی - برمبنای نظریه غایت شناختی و به انضمام تئوری طبیعت گرایانه درباره محتوا - پاسخ می دهد: کارکرد باور من، بازنمایی از / یا دلالت بر H2O است و کارکرد باور همزاد من، بازنمایی از / یا دلالت بر XYZ. 🌖 در واقع کارکردگرایان غایت شناختی (مانند سوبر) با استفاده از مفاهیم ، کارکردهای زیستی در گونه های طبیعی را با وجود یا بقای آن گونه ها مرتبط می دانند که به فرآیندهای بیوشیمی هر نوع ارگانیسم و نیز ویژگیهای محیطی آنها بستگی دارد. 🌖 اشکال کارکردگرایی ماشینی این بود که هر حالت ذهنی را منحصرا در قالب یک ساختار ورودی و خروجی خاص تبیین می‌کرد و هرچند در ساختار فیزیکی ( انسان یا مغز اسب یا مغز سیلیکونی یا تراشه های الکتریکی یا ...) را می پذیرفت، اما تحقق پذیری چندگانه در ساختار خروجی ها را بر نمی تابید. 🌖 کارکردگرایی غایت شناختی مشکل تنوع ساختار خروجی ها را با فراروی از آنها در تعریف کارکردگرایی و جایگزینی اهداف زیست شناختی حل می کند، اما محدود به گونه های طبیعی می ماند و قابل تعمیم به نیست. 🌖 همچنین اشکال (که قبلا در پست ۲۳ دسامبر آمد) و اشکال و (که خواهند آمد) نیز علیه هر دو نسخه کارکردگرایی، کار می کنند. مهمترین مباحث فلسفی ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
🚆 سوفیا - از نسل روباتهای اجتماعی - برای رسیدگی به سالمندان و بیماران کرونایی به تولید رسید. 🚆 هرچند وقتی آن بیمار سالمند از سوفیا در پاسخ ناله های خویش میشنود که: «حالت رو درک میکنم»، یا در واکنش به بهترشدن شرایطش، میشنود: «خوشحالم که می بینم بهتری»، احتمالا به پای همدلی واقعی نمیگذارد. آن پیرمرد/زن بیمار میداند که سوفیا براساس برنامه نویسی یا طراحی مدل کارورزی، جملات فوق را در این موقعیت‌ها بر زبان می آورد. 🚆 این البته به مسئله معروف مربوط میشود: ما چطور وجود ذهن در دیگران را احراز میکنیم؟ کارکردگرایان میگویند از طریق رفتارهای مشابه من. در نتیجه به اعتقاد آنان که را براساس ساختار محرّکهای ورودی و خروجی‌های رفتاری تعریف میکند، مسئله اذهان دیگر را هم حل کرده و راه اسناد آن به دیگران را توضیح داده است. از نظر ایشان (لااقل )، سوفیا هم اگر بدرستی طراحی شده باشد، دارای همان حالات درونی خواهد بود. 🚆 اما در اینجا اشکالی با الهام از استدلال زبان خصوصی ویتکنشتاین وجود دارد؛ ما انسانها وقتی میتوانیم الفاظ دالّ بر حالات خصوصی و سابجکتیو را استفاده کنیم که وضع آنها برای معانیشان را بشناسیم و در نتیجه، آن معانی را تجربه کرده باشیم. (بنابراین احراز در دیگران صرفا برمبنای خروجی‌های رفتاری نیست). ولی سوفیا الفاظ «خوشحالی» و «تأسف» و ... را نه با ارجاع به حضور معانیشان، بلکه با ارجاع به الگوی برنامه نویسی یا مدل کارورزی استعمال میکند. مهمترین مباحث فلسفی ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind