eitaa logo
فلسفه ذهن
960 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📙 «آگاهی، کارکرد و بازنمایی» نام مجموعه مقالاتی از نِد بلاک - فیلسوف ذهن شناخته‌شده دانشگاه نیویورک - است که در ۶۱۷ صفحه توسط انتشارات MIT و در سال ۲۰۰۷ بچاپ رسیده است. 📕 این مجموعه در ۵ فصل (مشتمل بر ۲۷ مقاله) گردآوری شده که در فصل اول به تبیین نظریه و نقد آن می‌پردازد. فصل دوم به تعریف و تفکیک مفاهیم اختصاص دارد که نقد تئوری در باب آگاهی را نیز شامل می‌شود. در فصل سوم رویکردهای تجربی به آگاهی مورد بررسی قرار می‌گیرند و در پس اکتشاف همبسته‌های نورونی در به بحث گذاشته می‌شود. فصل چهارم، امکان فقدان () را به بحث می‌گذارد و از «مسئله دشوارتر» آگاهی می‌گوید. و بالاخره فصل پنجم دیدگاه (رایج‌ترین رویکرد تقلیل‌گرای دو‌ دهه اخیر به آگاهی) را از جنبه‌های مختلف نقد می‌کند. 📗 بلاک با این‌که خود فیزیکالیست تقلیل‌گراست، اما در این مجموعه مقالات، انتقادات مختلفی به سایر دیدگاه‌های فیزیکالیستی (مانند کارکردگرایی و بازنمودگرایی) مطرح کرده است. اشکالات فیلسوفانی مانند دیوید چالمرز و ندبلاک همواره مورد توجه و ارجاعات گسترده در ادبیات بوده است. @PhilMind
📚 📙 ویراست دوم «ارزیابی و مدخلی بر تئوری‌های آگاهی» در سال 2016 و توسط انتشارات راتلج عرضه شده است. 📘 ویلیام سیگر - استاد دانشگاه تورنتو - در این کتاب، رویکردهای مختلف نظری به را بررسی و سعی کرده بحث درباره ماهیت آگاهی و امکان فهم علمی (ساینتیفیک) از آن را پیش ببرد. 📗 کتاب در فصل 1 با چیستی و توضیح مسئله آگاهی شروع می‌شود. فصل 2 به تشریح دیدگاه درباره نقش مغز در ایجاد اختصاص دارد؛ دیدگاهی که به اعتقاد سیگر، یک تئوری مولکولی-ترکیبی است که یک نیروی علی قوی برای مغز در تولید تجربه آگاهانه تعریف می‌کند. 📕 فصل 3، نظریه مغز و آگاهی را بررسی می‌کند و نقد مهم خلط بین منشاء آگاهی با خود آگاهی را درباره این دست تئوری‌ها وارد می‌داند. در فصل 4,5 نیز به تئوری‌های مرتبه بالاتر (HOT Theories) درباره آگاهی و ناتوانی آن در تبیین آگاهی حیوانی می‌پردازد. 📒 فصل 6 به نظریه‌های خودبازنمودی (Self-Representational Theories) اختصاص دارد و فصول 7,8 دیدگاه حذف‌گرایانه را نقد و بررسی می‌کند که آگاهی را توهم برساخته مغز در طول دوران تکامل می‌داند. 📔 فصل 9، نظریه‌های توجه‌محور را موضوع بحث قرار داده و فصول 10,11 بر تئوری‌های بازنمودگرایانه (Representational Theories) تمرکز دارد. فصل 12 نیز را در قیاس با آگاهی بررسی می‌کند. 📓 فصل‌های 13,14 از دیدگاه‌های (Panpsychism) بحث می‌کند و فصل آخر (15) درباره خنثی است. @PhilMind
🧨 در مقاله "why you can't make a computer that feels pain" علیه وجود استدلال می‌کند. دیدگاه دنت درباره یا ، با عنوان (Eliminativism) در شناخته می‌شود که اساساً وجود خصیصه سابجکتیو و پدیداری حالات آگاهانه را انکار می‌کند؛ نه این‌که بدنبال تبیینی فیزیکالیستی و تقایل‌گرایانه از آن باشد. 🧨 استدلال او در این مقاله متکی به سندرم‌های کلینیکی درد است که آن‌ها را تفکیک واکنشی (reactive dissociation) می‌نامد. در پزشکی بخوبی روشن شده که داروهایی مانند مرفین و برخی شیوه‌های جراحی باعث می‌‌شوند حس ناخوشایند درد از بین برود، اما جنبه تحریک حسی آن کماکان باقی بماند. این اتفاق بطور تیپیکال در بیمارانی رخ می‌داد که تحت جراحی لوبوتومی پری‌فرونتال (تخریب بخش‌های قدامی لوب فرونتال مغز که در اوایل قرن بیستم برای درمان برخی از اختلالات روانی بکار می‌رفت)، قرار می‌گرفته‌اند. همچنین در جراحی سینگولوتومی قدامی دوطرفه که آخرین خط درمان برای بیماران وسواسی اجباری (OCD) است، جدایی جنبه افکتیو درد از جنبه حسی آن دیده می‌شود. 🧨 دنت در این‌جا مواردی از لوبوتومی و مصرف مرفین را مثال می‌زند و نتیجه می‌گیرد که کوالیای درد، فاقد هرگونه نقش تبیینی است و بنابراین فرض وجود آن در نظریه‌های علمی، جایگاهی ندارد. در واقع دنت معتقد است مفهوم عرفی ما از درد در برابر پیشرفت‌های علمی در تحقیقات مربوط به درد، نمی‌تواند مقاومت کند. 🧨 از نظر دنت، فرد مبتلا به تفکیک واکنشی، کاملاً آگاه است و صادقانه باور دارد که ۱) درد دارد و ۲) درد او ناخوشایند و دردناک نیست. واضح است که باور ۲ در چنین افرادی، با مفهوم عرفی و متعارف درد تعارض دارد. پس ما با یک مفهوم متناقض از درد روبروییم و از آن‌جا که شیء یا یک رویداد منطقاً متناقض نمی‌تواند وجود داشته باشد، پس چیزی به معنای عرفی درد، چیزی جز توهم نیست. 🧨 کافمن در پاسخ به دنت می‌گوید ما باید میان «باور به درد داشتن» و «درد داشتن» تمایز قائل شویم. به عبارت دیگر خطاناپذیری، ویژگی ضروری مفهوم ما از درد است و نه ویژگی ضروری باورهای ما درباره درد. ما معمولاً درد را به حیوانات و نوزادن هم نسبت می‌دهیم، اما بسختی به آن‌ها نسبت می‌دهیم که باور دارند که درد دارند. به عبارت دیگر باور به این‌که درد داریم، ویژگی ضروری مفهوم ما از درد نیست. 🧨 فراتر از این، اگر بخواهیم موارد تفکیک واکنشی را دقیق‌تر ارزیابی کنیم، در می‌یابیم که در صورت صحت این گزارش‌ها، بخش هیجانات و عواطف منفی ناشی از وجود درد در این افراد وجود ندارد. به عبارت دیگر این بیماران، جنبه آزارندگی درد را متوجه نمی‌شوند. حال آیا افراد مبتلا به تفکیک واکنشی، اصلاً مبتلا به درد هستند؟ به نظر می‌رسد پاسخ منفی است. 🧨 اگر کسی واقعاً هیچ احساس سابجکتیو از درد نداشته باشد، ویژگی مقوّم درد را ندارد؛ ولو این‌که رویدادهای نورونی مرتبط با درد در سیستم عصبی وی اتفاق بیفتد. در بدن ما اتفاقات فیزیولوژیک زیادی رخ می‌دهد که از آن‌ها آگاه نیستیم. آن‌چه درد را درد می‌سازد، حس درد است و نه فیزیولوژی درد. @PhilMind
📚 📙«فلسفه علوم اعصاب، ذهن و آگاهی» بقلم دکتر کیوان الستی توسط نشر هرمس و در ۱۶۰ صفحه بچاپ رسیده است. 📘مقدمه کتاب ضمن اشاره به اینکه شواهد علمی موجود در یا ، از جنس شواهد سرراست و بین‌الاذهانی موجود در فیزیک و زیست‌شناسی نیستند، هدف از این تألیف را «معرفی برخی از تفاوت‌های فلسفه علومی که دغدغه مسائل مرتبط با ذهن را دارند در مقایسه با فلسفه علوم دیگر که تا امروز بیشتر با آن‌ها برخورد داشته‌ایم»، عنوان می‌کند. 📗فصل اوّل به کلیاتی درباره نظریه‌های فیزیکالیستی ذهن می‌گذرد و فصل دوم بطور خاص بر نظریه ( و دیگران) تمرکز دارد و با مروری بر ، استدلال‌ها له و علیه حذف‌گرایی را بررسی می‌نماید. 📕فصل سوم به موضوع تبیین در علوم اعصاب اختصاص دارد و توانایی مکانیزم‌های موجود در برای تبیین همه اموری که به ذهن نسبت می‌دهیم را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. فصل آخر (چهارم) نیز به شواهد علمی می‌پردازد و با توضیح تمایز میان و مسائل آسان آگاهی، روش‌های متفاوت برای سنجش آگاهی (روش‌های عینی، رفتاری، درون‌بینی) را مرور می‌کند. @PhilMind
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥برخی مدافعان درباره ، را هم از قبیل حیات می‌دانند. تا مدتها طرفداران () قائل به روح حیوانی یا چیزی شبیه آن، بعنوان وجه تمایز موجودات زنده و غیر زنده بودند. که از پیشروان (توهمی بودن جنبه کیفی آگاهی) است هم بر چنین تشابهی تأکید دارد👆 💥اما فارق مهمی که در این قیاس وجود دارد، کارکردی بودن ماهیت حیات است؛ حیات موجود زنده را کارکردهایی مانند تولید مثل و رشد و تغذیه و ... شکل می‌دهد و اساسا حیات، چیزی ورای این کارکردها نیست. آگاهی اما علاوه بر جنبه کارکردی، یک‌ جنبه کیفی و پدیداری هم دارد که در منظر سابجکتیو و اول‌شخص، تجربه می‌شود. 💥مثلا یا فقط در دریافت و محیط، ، هدایت و و ... خلاصه نمی‌شود. بلکه علاوه بر این‌ها - که با عنوان () یا می‌شناسیم - یک جنبه کیفی و درونی هم دارد: () 💥هر تلاش علمی که بدنبال تقلیل/ تبیین دومی به/ با اولی باشد، صرفا صورت را پاک می‌کند. @PhilMind
21.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ مایکل گرازیانو - استاد و روانشناسی دانشگاه پرینستون - در این گفتگو از دیدگاه دفاع می‌کند👆 ❇️ طبق نظر حذف‌گرایان ( و گرازیانو و ...)، اساسا تجربه پدیداری وجود واقعی ندارد و توهمی بیش نیست. آن‌چه واقعا بعنوان آگاهی وجود دارد، همین جنبه‌های اطلاعاتی و کارکردی است؛ یعنی دریافت و و خروجی‌های زبانی و رفتاری مرتبط با آن. لذا بحث درباره جنبه سابجکتیو و تجربه درونی را باید کنار گذاشت. ❇️ از این منظر هم دارای آگاهی‌ست و می‌توان بزودی به آپلودکردن و انسان‌ها در کامپیوتر هم رسید. نه بدین معنا که روبات‌ها و کامپیوترها دارند یا خواهند داشت؛ بلکه بدین معنا که خود ما هم چنین چیزی نداریم و آگاهی () را باید در حد مطلع بودن () فروکاست؛ در حد پردازش اطلاعات و دسترسی‌پذیری و گزارش‌پذیری و هدایت رفتار و ...؛ به بیان گرازیانو، در حد توجه و توصیفات این توجه. ❇️ دیدگاه حذف‌گرایی البته اقبال چندانی در میان فیلسوفان ندارد؛ چراکه مبتنی بر انکار امر شهودی و همگانی‌ست. ضمن اینکه توهمی‌بودن پدیده سابجکتیو، بسیار چالش برانگیز می‌نماید. توهم در مورد ادراک امر آبجکتیو از لحاظ مثلا تطبیق محتوای ادراک با دنیای خارج، سنجیده می‌شود. اما توهم بمعنای عدم تطابق محتوای تجربه درونی با جهان سابجکتیو عجیب است. و اینکه آیا توهم مختلف، خودش یک حالت ذهنی پدیداری نیست؟ @PhilMind