🌷شهید نظرزاده 🌷
📿 🏝اســـم #پنــــجشنبه كه می آيد ناخــودآگاه ياد مسافران بهشتی🌸 🌴میافتيم.با #هدیه ای به زیبایی🥀 #ف
6⃣4⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا 🌷
💢هر سه شب قدرِ✨ سال ۹۶، مهمان #شهدای بهشت 🌸زهرا بودیم.
از بعد افطار می رفتیم تا سحر. آقانوید اهل یک جا #نشستن نبود. به مزار خیلی از شهدا سر می زد. .شب 🌙۲۱ ام اما بیشتر، کنار مزار #شهیدرسول نشسته بود، شاید سه ساعت⏰ پایین پایِ #شهید بود، گاهی سر به سنگِ کربلایی شهید میگذاشت و نجوا میکرد و با صورت خیس از اشک،😢 سر بلند می کرد.
♨️گاهی گوشی📱 به دست دعا می خواند و در عین #معنویتی هم که داشت اگر رفیقی رو سر مزار می دید تعریف و سر به سر #گذاشتناش هم به راه بود…
سرمزار چه گفت و چه چیزهایی شنید، نمیدانم، اما هرچه بود، #توانست رزق #شهادت رو برای سالش بگیره و تنها امضای سرنوشت سازِ حضرت صاحب الامر(عج)، پایین برگه تقدیرش نیاز بود…
💢شب 🌟۲۳ ام، بعد از اتمام مراسمِ حاج #شیخ_حسین_انصاریان راهی #بهشت_زهرا شدیم. نزدیکِ اذان صبح 🌥
بود که رفتیم کنارمزار
#شهید_مهدی_عزیزی.
این شهید عزیز سحرگاه ۲۴ رمضان سال ۹۲ #شهید شدند. گفتیم نزدیک سالگرد شهادتش هست و به برکت این روز، ان شالله به ما عنایت می کنه.اونجا آقانوید با حال منقلبی زیارت #عاشورا و روضه خواند و بعد گفت بریم به شهدا سر بزنیم.
♨️بین الطلوعین⛅️ آن روز، فرصت #طلایی و نهایی بود. تک تکِ مزار شهدای مدافع حرم و #شهدایی که بهشون ارادت خاص 🌷داشت، باهم رفتیم. تک تکِ این مزارها رو خم می شد، #می بوسید و براشون سوره قدرمیخواند و زیر لب چیزی میگفت.
آخرین مزار مزار #شهید_محرم_ترک بود، اولین شهیدِمدافع حرم.
💢بعد از #خواندن سوره قدر، آهی کشید و اینبار بلند گفت: " شهدا اومدم تک تک تون رو #بوسیدم، هدیه دادم بهتون و خواستم واسطه بشید. دعاکنید🤲 برای ما هم امضا کنند….."
حتما همان لحظه ها، #تقدیر سالش به محضرِ امام زمان (عج) رسیده و مولا با لبخندی شیرین،
♨️شهادت در معرکه را همانطور که دوست داشت، برایش امضا کردند…
ان شاﺀالله #تقدیر سال ما هم لبخند☺️ به لب مولامون آورده باشه✨
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
#سبک_زندگی_شهدا
#شهید_نوید_صفری
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•° #دلبده🖐🏻 حاجحسینیڪتامےفرماد:🦋 🌿بچہها͜͡꙰ اصراربرامر#حقداشتہباشید❲👊🏻❳ یہچیزےفهمیدےخوبہ❲💡❳
🌸🌳🌸🌳🌸
#حرف_قشنگ🦋☁️
🌻•حـاج#حسـینیڪتا
"شماهـاڪسۍرودردنــیآسراغدارید
ڪہقبلازاینڪہ#شمابدنیآ
بیاید،
🌾خودشوبـراتون#ڪشتہباشہ؟ :)
+ایــن#شهـداخیلےشماهارودوسٺدارن:)
بیاییددستـتوݩروازدســـت#شـهیدآن
جدانکنید.....❌
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️از بی برکتی عمرم خجالت میکشم😔 🥀 #شهید_محمود_کاوه از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ در سن۲۱ سالگی فر
🌾در #آستانه پاییز 🍁۱۳۳۴📅 به دنیا آمد با تقدیری پر #شجاعت
🍂در سال ۵۵ که به #سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان #گریخت و شد قطره ای در دریای انقلاب سبز🍀ِ پوش سپاه که شد انگار بارِ دِین و #مسئولیتش بیشتر شد!
اولین ماموریتش؛ حراست از بیتِ امام بود.لحظه ای آرام نبود.#همیشه در تکاپو برای مفید بودن؛
🍀 برای پریدن پای در غائله #کردستان نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند۱همپای #جهانآرا در #خرمشهر میگشت و شناسایی میکردسپس در #بازی_دراز جانشین فرمانده عملیات شد.دستش را در #ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه🏡 محبوب را با دستِ دل❤️ انجام داد
🍁ردپای #علیرضا در جای جای جبهه و جنگ☄ دیده میشودعملیاتهای زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ #پوتینش را به چشم سرمه کرده اند.فتحالمبین،الی #بیت_المقدس و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند
🍂حتی خاکِ #لبنان طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در #والفجر۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید
والفجر۲ اما زمان بال #گشودن بود
وقتش رسیده بود تا #حاج_عمران سکوی پروازش شودپرواز🕊 کرد به سوی #آسمان🌫بعضیها متولد میشوند برای جاودانگی ،برای #شهادت
میلادت مبارک جاودانه در تاریخ
به مناسبت سالروز تولد
#شهید_علیرضا_موحد_دانش🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 4⃣3⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ ♨️ #مثل_زغال 🔥 زغال های خاموش را کنار زغال های روشن میگذارند تا روشن
❣﷽❣
5⃣3⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
✍️ #اعتماد_وتوکل_به_خدا
🤔عجیبه‼️
خیلی از ماها تو مشکلاتمون به خانوادهمون، به رفیقامون #اعتماد میکنیم👇
☜رازِ دلمون رو پیششون میگیم
☜درد و دل میکنیم
☜ازشون کمک میخواهیم
☜و از راهنماییشون استفاده میکنیم
😳😳ولی به خدا اعتماد نمیکنیم.‼️
🔚 فقط میگیم #توکلبرخدا🗣
😟😰 در حالیکه تو کارهامون پُر از تشویش و نگرانی هستیم‼️
🤔پس اون توکّلی که ازش دم میزنیم چی میشه⁉️
✨✨✨✨✨
💢امام صادق(ع) فرمودند:
👈هر که به خدا #اعتماد کند، خداوند کارهاى دنیا و آخرتش را، که او را #بیقرار کردهاند، کفایت میکند.
📚 تحف العقول، ص۳۰۴
✨✨✨✨✨
👌کافی است #خدا بخواهد، به یکباره همه چیز کن فیکون خواهد شد.😍
🕋 إنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(یس)
✨فرمان نافذ او چنان است که چون اراده چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد.
☝️پس قول بدیم که از اعماق دلمون به خدا #توکل کنیم، و با همه وجودمون بگیم:
👇👇👇
🕋 ومَا تَوْفِیقِی إِلا بِاللَّهِ عَلَیهِ تَوَکلْتُُ (هود/ ۸۸)
✨توفیق من جز به(کمک) خداوند نیست. بر او توکل کردم.
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
راضی به رضای تو_39 - @ostad_shojae.mp3
10.95M
#راضی_به_رضای_تو ۳۹
🌸به مقام رضا نمیرسند؛
آنان که به دنبال برتری جویی و عُلُو هستند.
🍃غرور... اولین چیزی است که تا له نشود؛
رضای الهی حاصل نمیگردد!
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
| #ڪلام_شهـید🌷 📄| شهید حاج حسین خرازے: ☁️من اهمیت #نمےدهم درباره ما چہ مےگویند؛من مےخواهم دل💓 ولای
⚜♦️⚜♦️⚜
🔅سعیمان این #باشد ڪہ
خاطره شهدا را در ذهنمان زنده
نگهداریم و #شهدا را به عنوان
یڪ الگو
🔅 در نظر داشته باشیم
ڪہ #شهدا راهشان راه انبیاست
و پاسداران واقعی هستند ڪہ
در این راه #شهـید شدند ...
#پنج_شنبه_هاے_دلتنگی
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#شهید_حسین_خرازی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 9⃣2⃣#قسمت_بیست_نهم 💢چگونه مى توان این #حلقه ها را گشود
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
0⃣3⃣#قسمت_سی_ام
💢انگار اکنون این #اوست که #دل_نمى_کند،... که ناى رفتن ندارد،...
که #پاى_رفتنش به تیر مژگان بچه ها زخمى شده است.یک سو تو ایستاده اى ،
سدى در مقابل سیل عاطفه بچه ها و سوى دیگر حسین ، عطشناك این زلال عاطفه . حسین اگر دمى دیگر بماند این سد# مى شکنتد و این سیل جارى مى شود...
🖤و به یقین بازگرداندن آب رفته به جوى ، غیر ممکن است...
دستت را محکمتر به دو سوى خیمه🏕 مى فشارى و با #تضرع و #التماس به امام مى گویى:حسین جان ! برو دیگر!
و چقدر سخت است گفتن این کلام براى تو!... حسین از جا کنده مى شود....
پا بر رکاب #ذوالجناح مى گذارد، به سختى روى از خیمه برمى گرداند و عزم رفتن مى کند.
💢اما...
اما اکنون #ذوالجناح است که قدم از قدم بر نمى دارد... و از جا تکان نمى خورد.تو ناگهان دلیل #سکوت و #سکون ذوالجناح را مى فهمى که دلیل را #روشن ✨و آشکار پیش پاى ذوالجناح مى بینى ، اما نمى توانى کارى کنى که اگر دستت را از دو سوى خیمه رها کنى ...
🖤نه ... به حسین وابگذار این قصه را...
که جز خود #حسین هیچ کس از عهده این عمر عظیم برنمى آید. همو که اکنون متوجه حضور #فاطمه پیش پاى #ذوالجناح شده است... و #حلقه_دستهاى_فاطمه را به دور#پاهاى_ذوالجناح دیده است.
💢کى گریخته است این دخترك !
از روزن کدام #غفلت استفاده کرده است و چگونه خود را به آنجا رسانده است ؟
به یقین تا پدر را از اسب فرود نیاورد و به آغوش نکشد، آرام نمى گیرد....
گواراى وجودت فاطمه جان !
کسى که #فراستى به این لطافت دارد، باید که جایزه اى چنین را در بر بگیرد.
🖤هر چه باداباد...
#هلهله_هاى_سبعانه_دشمن!
اگر قرار است خدا با #دستهاى تو تقدیر را به تاءخیر بیندازد، خوشا به سعادت دستهاى تو!نگاه اشکبار و التماس آمیز فاطمه ، پدر را از اسب فرود مى آورد.
نیازى به کلام نیست.... این دختر به #زبان_نگاه ، بهتر مى تواند حرفهایش را به کرسى بنشاند.
💢چرا که #مخاطب حرفهاى او #حسینى است که #زبان_اشک و #نگاه را بهتر از هر کس دیگر مى فهمد.
#فاطمه از جا بر مى خیزد....
همچنان در سکوت ، دست پدر را مى گیرد و بر زمین مى نشاند، چهار زانو. و بعد خود بر روى پاهاى او مى نشیند، سرش را مى چرخاند، لب بر مى چیند،
بغض کودکانه اش را فرو مى خورد و نگاه در نگاه پدر مى دوزد:
🖤پدر جان ! منزل زباله یادت هست ؟ وقتى خبر #شهادت مسلم رسید؟
پدر مبهوت چشمهاى اوست:
تو #یتیمان_مسلم را بر روى #زانو نشاندى و #دست_نوازش بر #سرشان کشیدى!پدر #بغضش را فرو مى خورد...
و از پشت پرده لرزان اشک😢 به او نگاه مى کند.
💢پدرجان! بوى یتیمى در شامه جهان پیچیده است.و #ناگهان بغضش مى ترکد.. و تو در میان هق هق #پنهان گریه ات فکرمى کنى... که این دخترك شش ساله این حرفها را از کجا مى آورد.
حرفهایى که این دم رفتن ،#آسمان_چشم_حسین را #بارانى مى کند:بابا! این بار که تو مى روى ، قطعا یتیمى مى آید.
🖤#چه_کسى گرد یتیمى از چهره ام بزداید؟ #چه_کسى مرا بر روى زانوبنشاند و دست نوازش بر سرم بکشد؟ #خودت این کار را بکن بابا! که #هیچ دستى به لطف دستهاى تو در عالم نیست.با #حرفهاى دخترك،...
جبهه حسین ، یکپارچه #گریه و #شیون مى شود...
💢 و اگر #حسین ، بغض خود را فرو نخورد و با دست و کلام و نگاهش ، زنان و دختران را به آرامش نخواند،
گدازه هاى #جگر کودکان ، خیام را به آتش 🔥مى کشد.و حسین خوب مى داند... و تو نیز که این خواهش فاطمه ، فقط یک ناز کودکانه نیست ،
یک کرشمه نوازش #طلبانه نیست ،
یک نیاز عاطفى دخترانه نیست.
🖤 او دست ولایت حسین را براى #تحمل #مصیبت مى طلبد، براى تعمیق #ظرفیت ، براى ادامه #حیات.
تو خوب مى دانى و حسین نیز که این مصیبت ، فوق طاقت فاطمه است...
و اگر دست ولایت مدد نکند، فاطمه پیش از حسین ، قالب تهى مى کند و جان مى سپارد.این است که #حسین با همه عاطفه اش ، #فاطمه را در آغوش مى فشرد..
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
1_148877566.mp3
15.12M
#صوت_شهدایی
کجایی مهربونم، کجایی باباجونم...؟!
🎤 #سیدرضا_نریمانی
👈تقدیم به فرزندان شهدای مفقودالاثر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌙★🌙★🌙★🌙
.
♥️چشم پاک #دختری از جمله ای تر ★مانده است
♥️چشم های #پاکش اما
♥️خیره بر در #مانده است😔
★روی دیوار اتاق کوچک #تنهایی اش
♥️عکس 🖼بابایش کنار شعر مادر مانده است
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🔹ای تجلی آبی ترین آسمان امید
🔸دلـــها به #یاد_تو مي تپــــد💗
🔹و روشــنی نگاه #منتظران
🔸به افق خورشیـ☀️ـد #ظهـورتوست
🔹بیا و گـ✨ـَرد #گامهایت را
🔸توتیای چشــمانمان قرار ده😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌼صبــ☀️ـح شد
🍂این #صبحگاه روشن و زیبا بخیر
🌼 #بامداد دلکش و
🍂دلچسب و روح افزا😌 بخیر
🌼صد سلام از من
🍂به دستان پر از مهر #شما
🌼صبح من، صبح شما♥️
🍂صبح همه دنیا #بخیر
#شهید_غلامحسین_بسطامی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی ⑷ 📖از منطقه داشتیم برمی گشتیم شهر. در آن سرمای زمستان یک مرد کرد با زن و بچه اش، ک
⚜#تولد_خان_دایی(صدام)🌸🍂
💢علیرضا رضاییمفرد از #همرزمان علی درباره به عزا تبدیل کردن مراسم تولد صدام به #فرماندهی چیتسازیان توضیح میدهد: در یک سخنرانی پیش از انجام #عملیاتی علی بیان کرد که:
«امشب شب🌙 تولد صدام است. عدنان خیرالله گفته که به چادر زنان بغداد قسم ظرف ۴۸ ساعت آینده، فاو را از ایرانیها پس میگیریم.»
💢بسیجیا! #شیرینی تولد صدام رو شما باید زودتر بهش بدید. عدنان خیرالله برای صدام میخواد خوش #رقصی کنه، اما شما برای #آبروی امام زمان (عج) میجنگید....☄
💢شوق و شور، نیروهای آماده عملیات را گرفت.همان شب🌟 خط کارخانه نمک، #کُنج جاده فاو بصره شکسته شد.
اسم اون #عملیات هم شد عملیات صاحب الزمان (عج).
یاد شهدا با صلوات
#شهید_علی_چیتسازیان🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page335.mp3
686.5K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه حج✨
#قرائت_صفحه_سیصدو_سی_وپنجم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰روایتی از نحوه به شهادت رسیدن مدافع حرم #حامد_کوچک_زاده از زبان هم رزم شهید🌷 🌷هم اسم عملیات و هم ر
🚩 #شهادت یعنی،
متفاوت به آخر #برسیم و گرنه،
#مرگ پایان همه قصههاست …
#شهید_حامد_کوچک_زاده🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🚩 #شهادت یعنی، متفاوت به آخر #برسیم و گرنه، #مرگ پایان همه قصههاست … #شهید_حامد_کوچک_زاده🌷 🍃🌹🍃🌹
7⃣4⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
🍃نون والقلم
🔰بی هدف #کاغذ را سیاه 🖤میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمیآمد #طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و #ناگفته خم شد.
🔰دفتر #زندگی را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را #گم کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت!نشانی منزلگاه عشق💞 را گم کردیم ، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر #برویم و برسیم به حرم یار.
🔰اصلا شاید #ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست #دلم به نوشتن نمیرفت ، نشانی #حرم یار را گم کردم و در این وانفسای #دنیا غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک #یا_علی(ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک #یا_حسین(ع) بلد راه شدند و ندای لبیک #یا_زینب سر دادند ، ندایی که میگفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند!
🔰خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند ؛ #حامد هم یکی!دیگر از پرورش یافته مکتب علی (ع) و کارنامه قبولی و مهر #شهادت نمیگویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند 🌸و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب #معشوق مشق عشق نمیکند.❌
🔰حامد نیز #مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در #نور ✨خلاصه شود. آری همین است شرط عاشقی🥀 #جنون است.
🎈به مناسبت ایام ولادت🎈
#شهید_حامد_کوچک_زاده🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍀💐🍀💐🍀 🌻هر وقت #صحبت ازسوریه درمنزل میشد,میگفتن 3000 تاشیعه تو #محاصره هستن و واجب هست 🌻 که به فرما
#کلام_شهید 🌷
🔅مےنویسم...
هر آنڪس کہ #میخوانـد یا میشنود بدانـد...
🔅شرمنـده ام ازینـکه یک #جـٰان بیشتر ندارم تا در راه ولےعصر(عج) و نائب بر #حقش امام خامنـہاے(مدظله) فدا کنـم :))...
📝بخشے از وصیت نامه ی
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
🌷یادش با ذکر #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸در خاکی ترین #نقطه ی زمین
انسانهایی بودند که راه زمین تا #افلاک را را بلد شده بودندو #سیر سلوک الی الله را در کمترین زمان طی می کردند
فرشتگان زمینی که به واقع هر کدام شان از اولیاء خدا بودند
🍃خوب یاد دارم در آن #زمان، بزرگان زیادی می آمدند تا خود را به این انسان های خدایی نزدیک کنندو #غبطه می خوردند از این سلوک #شهیدان
زمانی آیت الله جوادی آملی جبهه #مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند.
🌸در میان رزمندگان #نوجوان باصفایی بود که 14 سال داشت. پایین ارتفاع #چشمه ای بود و باران 🌧گلوله☄ از سوی #عراقی ها می بارید. لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا #بنشینید و همانجا تیمم کنید.
🍃هنگامی که #آیت الله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان 14 ساله داشت به سمت #چشمه می رفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو #خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد.❌آخر #متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیت #الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید.
🌸آقا نوجوان را صدا کردند که #عزیزم کجا می روی⁉️گفت میروم پایین وضو بگیرم.#گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند می توانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با #تیمم کافی است.#نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند😄 زیبایی🌷 زد
🍃و گفت بگذارید #حاج آقا نماز آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی #خواند و برگشت.دقایقی بعد قرار بود عده ای از #بسیجیان بروند جلو و با عراقی ها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان 14 ساله بود.
🌸یکی دو #ساعت بعد آیت الله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند #جنازه ی آوردند. آیت الله جوادی آملی نشستند و دیدند همان #نجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته.آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اش روی #خاک نشستند،
🍃 عمامه از سر برداشتند و #خاک بر سر #مبارکشان ریختند و گفتند :
جوادی! فلسفه بخوان. جوادی! عرفان بخوان. امام به #اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟!من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار #نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست⁉️
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh