eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
588 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
52 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃✨🍃 نباشیم...👌👌 در مسیحیت یک نماد مقدس است. چیزی مثل کبوترهای حرم.... گویند : پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه هایش غذا گیر نمی آورد. با منقارش از گوشت تنش می کَند و توی دهان جوجه هایش می گذاشت. این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد. از جوجه ها گفت: -آخیش! راحت شدیم از بس غذای تکراری خوردیم... فداکاری می کنیم، انتظار داریم در مقابلش ناسپاسی نبینیم اما بیشتر اوقات می بینیم. مرز میان ناسپاسی و خودخواهی باریک است.  دو جزو صفت های بد به شمار می روند. هر آدمی حق دارد زندگی کند. حق دارد خودخواه باشد. برای فداکاری بی اندازه هم مدال نمی دهد. آدم های خیلی فداکار در تنهایی شان گله می کنند از ناسپاسی.... اما ترجیح می دهند فداکار شناخته شوند تا آدمی که به فکر خودش است. به فکر خودتان باشید. از زندگی تان لذت ببرید. اینطور در گذر زمان کمتر پشیمان می شوید. برای فداکاری بی اندازه به آدم مدال نمی دهد..هفته ای سرشار از آرامش و خبرای خوب ،سپری کنید. 🙏 کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
🍃🌷▪️🍃🌷▪️ نامه یک شهید گمنام به مسؤولین کرمان "بسم رب الشهدا" آقای مسؤل مربوطه سلام. اطلاع می رساند پیکر اینجانب دهها سال در زیر شن های داغ خوزستان بود. صدای پای گروه تفحص را شنیدم خوشحال شدم که بالاخره روزی از این غربت و تنهایی بیرون می آیم، اما از آنجا که در هنگام انفجار مین، پلاک شناسایی من ذوب شده بود،  شهید گمنام و بعد از عملیات تفحص و پیدا شدن جنازه ام، باز هم تنهایی من ادامه پیدا کرد و هنوز ادامه دارد....... ! کاشکی مرا در گلزار شهدای کرمان یا اصلا در یک روستای دور دفن می کردید. اینطوری روزی صدها فاتحه و صلوات می شنیدم، اما حالا چه؟! کرمان، وسط میدان شلوغ کوثر، لای درختان انبوه، تک و تنها!!! واقعا این چه انتخابی بود؟ به جای فاتحه و صلوات باید حرف های برادران و خواهران نامحرم با هم را بشنوم.  تازه بعضی شأن سگ هم دارند! شخص خود شما از چند سال پیش، وقتی که من را اینجا دفن کردید و رفتید خدا وکیلی چند بار سر قبرم آمده اید؟ اگر یک بنده خدایی هم بخواهد بیاید سر مزار من فاتحه ای بخواند که در جا ماشین ها زیرش می کنند!!! فکر کردید واقعا؟ مثلاً فکرهایتان را ریختید روی هم و مرا اینجا دفن کردید که بعضی ها از من حساب ببرند و نصف شب نوشابه هایشان را جای دیگری باز بکنند؟ یکبارگی بفرمایید ما را گذاشته اید پارکبان! یا مسؤول انتظامات! یا رابط امر بمعروف و نهی از منکر میدان کوثر؟!! انصاف ها! من الان باید آن بالا در دامنه کوه صاحب الزمان کنار سردار و دوستان شهیدم باشم که هر لحظه  صدای دلنشین دعا و نوحه و قرآن توی گوشم باشد، نه اینجا زیر این آهنگ های عجیب و غریب خارجی که ماشین های عبوری و از گوشی های بعضی پخش می شود و تازه چه حرف هایی هم با هم می زنند!!! مسؤول! مدیریت فرهنگی بلد نیستید چرا هی از ما مایه می گذارید؟ هر حال از ما که گذشت ولی  بخدا جای اموات و شهدا وسط میدان و پارک و شهربازی نیست.!!! والسلام. 《شهید تنهای میدان کوثر کرمان》نویسنده : احمد یوسف زاده ، آزاده هشت سال دفاع مقدس و خالق اثرهای آن بیست و سه نفر و اردوگاه اطفال https://eitaa.com/Yareanehamra
✨🌸✨🌸✨ خداوند شرایط سختی را پیش رویتان قرار می‌دهد، خودش نیز شما را در عبور از آن یاری خواهد کرد. آسان نیست، اما در هر بالا و پایین درس هایی می‌آموزید که باعث قوی شدنتان می‌گردد ... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ✨ظهرتون بخیر و شادی، دلتون قرص و گرم به زندگی🙏 https://eitaa.com/Yareanehamra
✨🍃✨🍃 ی سلامتی امروز کانال همسفران دیارطغرالجرد: پژوهشهای علمی بهترین حالت نوشیدن آب، نشسته است. ایستاده آب می نوشید، آب به سرعت وارد روده ها شده و از جذب مواد مغذی جلوگیری می کند، همچنین باعث تورم معده و اختلالات کلیوی می گردد. ✨مراقب سلامتی خود باشیم. ✨https://eitaa.com/Yareanehamra
13.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌷🌸🍃🌸 سال قبل در چنین روزی خبری هولناک جهان را به لرزه دراورد،نه تنها ایران ونه تنها مسلمانان جهان، بلکه بشریت را به سوگ نشاند ، یکی از بهترین انسانهای روی زمین ،کسی که در هیچ قالب متعارف نمی گنجید همانقدر که دلش برای یک ایرانی از هر مکتب و عقیده و گرایش می سوخت همانقدر به فکر یک مظلوم مسیحی،سنی،کرد،بلوچ ،از سارایوو تا پنجشیر افغانستان، از بلوچستان تا کردستان ایران،از یمن تا لبنان و... که یک بزرگ زرتشتی،از ایران در هواپیما مشکلش را با ایشان در میان گذاشت او یادداشت کرد تا پیگیری کند و بعد از حل مشکل خودش شخصا تماس گرفت تا مطمئن شود که کار انجام شده است. # بهتر بگوئیم از قلب یک محروم آفریقایی تا بزرگان یک مجلس اروپایی که در یک جلسه پس از نام شهید سلیمانی،ایستاده و چند دقیقه تشویق کردند متحول شد. است اگر بخواهیم این شخصیت بی بدیل را در قالب فکری محدود و محصور خود حبس کنیم. متعلق به تمام انسانهاست... نه تنها ایران و اسلام...یادش بخیر...شهادت گوارای وجودش🌷 کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
🍃🌺❤️▫️🍃 نکته ی ظریف روانشناسی» ♡ما فقط وقتی دیگران را دوست داریم که طبق آرمان‌های ما رفتار کنند. این عشق نیست. آنگونه افراد هستند را بپذیریم. با کم و کاستی هایشان زندگی کنیم. بجای تغییر دادن اطرافیان، منش خود را تغيير دهیم. آن عشق و محبت واقعی است.... عشق های زندگیتان باشید. تا فرصت هست آنها را نگه دارید فقط و فقط بخاطر خودشان دوستشان داشته باشید نه بخاطر رسیدن اهداف خودتان.... https://eitaa.com/Yareanehamra
🍃🌺🍃🌺🍃 نکته ی اخلاقی : مثل زغال است...! اگرنسوزاند، سیاه میکند. تن کسی را زخمی میکنی، دیگر بعدش نوازش کردنش فقط دردش را بیشتر میکند.... حواسمان باشد. «مواظب رفتار، گفتار و کردار خود باشیم» کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/Yareanehamra ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
‍ 🍃🌸🍃🌩🌸 چرا امریکا از انقلاب اسلامی ایران عصبانی است؟ که یک ژنرال امریکایی در ایران به توطئه مشغول ولی شاه مملکت از حضور وی بی اطلاع بوده ،وامروز همان حکام پادشاهان ممالک اسلامی را گاو شیر ده خطاب میکنند.. آنها آنقدر احمقند ، از نصیحت محمد رضا که گفت: بی جهت من روی حمایت امریکا حساب میکردم، نصیحت میکنم سایر حکومتهای منطقه اینکار را نکنند درس نگرفتند ،از طرف دیگر خود هم اهل مطالعه تاریخ نیستند. ست که پی به عظمت انقلاب اسلامی میبریم. این فرار از زبان فرح دیبا همسر شاه اینچنین نقل شده است: #"عزیمت اشك آلوده محمدرضا و من در 26 دی ماه 1357 انجام شد. دخالت امریكا در امور داخلی ایران به اندازه ای رسیده بود كه دیگر حتی ما را هم در جریان امور قرار نمی دادند، مثلا ژنرال رابرت هایزر مدتها بود به ایران آمده و فعالیت می كرد در حالی كه ما اصلا اطلاع نداشتیم. وقتی محمدرضا فهمید ژنرال هایزر در تهران است بیشتر مشكوك شد و به من گفت: به محض اخذ رای اعتماد توسط بختیار كشور را ترك خواهیم كرد. ما در روزی كه بختیار به مجلس رفته بود در فرودگاه بودیم و جریان مجلس را از طریق تلفن بی سیم گوش می كردیم." کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #دویست و پنجاه و چهارمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )  #زندگی‌نامه شهید نجف کاظم
🌷🌷🌷 و پنجاه و پنجمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )   شهید شهاب‌الدین کامرانی شهید شهاب الدین کامرانی (محسن بیگی) نام پدر: احمد نام مادر: آمنه سوغندی تاریخ تولد: 1347/10/12 محل تولد: قم شغل: بسیجی، سرباز سپاه وضعیت تأهل: مجرد تاریخ شهادت: 1365/10/4 محل شهادت: شلمچه عملیات: کربلای چهار محل دفن: قم، گلزار شهدا علی ابن جعفر شهید شهاب الدین کامرانی (قسمت اول ) : خواهرگرامی شهید ☆شهید شهاب الدین کامرانی در دوازدهم دی ماه هزار و سیصد و چهل و هفت مقدس قم متولد شد. ☆پدرش، حاج احمد کامرانی، اصالتاً اهل طغرالجرد بود. چهار دختر و دو پسر داشت وشهاب، پنجمین فرزند ایشان بود. احمد ارادت خاصی به آیت الله مرعشی نجفی داشت و همواره میگفت: ،"نام آن مرجع عالی قدر را بر فرزندم نهادم تا او نیزچون شهابی برای دین اسالم بدرخشد. ☆شهاب الدین، دوران شیرین کودکی را پشت سر گذاشت. وارد مدرسه شد اما ادامه تحصیل نداد. ☆هنگامیکه بزرگتر شد به کار معرق وکاشی کاری حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها روی آورد. با همه و به ویژه بچه های هم سن خود، خیلی مهربان بود. آن زمان که هنوز در همه ی خانه ها تلویزیون نبود، پدرش از سفر مکه تلویزیونی آورد و او دوستان هم محله ای را دعوت میکرد و ضمن پذیرایی ، با آنها به تماشای برنامه های تلویزیون می نشستند. آن جایی که اکثر بستگان پدری او در طغرالجرد بودند تقریبا بیشتر ایام تابستان را در آنجا میگذراند و به دیدار اقوام می رفت. خویشاوندانی که اغلب آنها به شهادت رسیدند و چشم و چراغ آن سامان شدند. برجای مانده از شهید و دستی که به یاد حسین و عباس )علیهما السالم( فدا شد. ☆یکی از هم رزمان که خود که از جانبازان جنگ تحمیلی است، شاهد عینی لحظه به شهادت رسیدن شهاب بود. او نقل میکند: شهاب به شهادت رسید سر و دستش از بدن جدا شد. سنگرمان غرق خون شد تا حدی که دیگر آن سنگر قابل استفاده نبود و مجبور شدیم آن را با خاک پر کنیم. ادامه دارد. منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
وقتی_خدا_نقاشی_میکند_ببین_لذت_ببر_وشکر_گزار_نعمت_های_نشر_دهید_09135600441.pdf
3.73M
خدا نقاشی میکند.❤️ ببین لذت ببر وشکر گزار نعمت های خدا باشید.... «فتبارک الله احسن الخالقین» کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
🌨🌦❄️🌦 تلنگر به خودمان👌 کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی. ببینی به جز خودت هیچ کس توی دنیا نیست و تو صاحب تمام ثروت زمین هستی ! ! ! روز چه لباسی میپوشی؟ طلایی به خودت آویزون میکنی؟ چه ماشینی گردش میکنی؟ خونه رو برای زندگی انتخاب میکنی؟🍃 یک نصفه روز از هیجان این همه ثروت به وجد بیای اما کم کم می فهمی حقیقت چیه ! هیچ کس نیست که احساستو باهاش تقسیم کنی، لباس جدیدتو ببینه، برای ماشینت ذوق کنه، باهات بیاد گردش، کنارت غذا بخوره، همه این داشته هات برات پوچه 🍃 رانندگی با وانت یا پورشه برات فرقی نداره... دو هزار متری با 45 متری برات یکی میشه... 24 عیار توی گردنت خوشحالت نمیکنه... اسباب شادی هست اما هیچ کدومشون شادت نمیکنه چون کسی نیست که شادیتو باهاش تقسیم کنی وقته که میبینی چقدر وجود آدم ها با ارزشه... هر چیزی هر چند کوچیک و ناقص با دیگران بزرگ و با ارزشه. حاضر باشی همه دنیا رو بدی اما دوباره آدم ها کنارت باشند. در کنار هم بودن را بدانیم 🍃 https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #دویست و پنجاه و ششمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگینامه شهید شهاب الدین ک
🌷🌷🌷 و پنجاه و هفتمین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید شهاب الدین کامرانی (قسمت آخر ) : خواهرگرامی شهید ☆گل ها را به سویش بردیم اما نه جانی در بدن داشت و نه دستی در پیکر... یاد روضه علی اکبر علیه السلام افتادم. ☆با خودم زمزمه کردم: "جوانان بنی هاشم بیایید، علی را بر در خیمه رسانید. آن روز را به یاد عاشورا بودم. جان، به یاد تو صبوری میکنیم که چه ها کشیدی! اگرچه با رفتن برادر، دل ما شکست و قلب مان آزرده شد و پشتوانه محکمی را از دست دادیم ولی او به ملکوت اعلی پیوست و به آرزویش رسید. "الهی رضی،ً بِقضائِک و تسلیماً لِاَمرِک، ال مَعبودَ سواک،َ یا غیاثَ المُستَغیثین" گل را از که جوییم؟ از گلاب ☆یک روز جمعه خیلی دلم گرفته بود. به گلزار شهداء رفتم. کنار آرامگاه برادر نشستم و با او حرف زدم. درد دل وگلایه کردم که: »چرا به خوابم نمی آیی؟ که از گلزار بیرون آمدم، منتظر ماشین بودم. آقایی با ماشین جلوی من ایستاد و من سوار شدم. گفتم: "خیلی وقت است این جا ایستاده ام و منتظرم" ☆گفت: »شمابرای زیارت کدام شهید به گلزار آمده اید؟« گفتم: "شهاب کامرانی" ☆مکثی کرد و با چهره ای شگفت زده گفت: رضا ابراهیمی،دوست و همرزم شهاب هستم«. گفتم: من خواهر شهاب هستم. این ماجرا تعجب کردم وگفتم: »شهاب دوستش را فرستاد که من را به خانه برساند و شک ندارم که این اتفاقی نبوده. ☆خیلی از برادرم تعریف کرد وگفت: من و شهاب در جبهه با هم بودیم. او نذر چهل غسل شهادت کرده بود که چهلمین غسل به شهادت رسید و سرش از تن جدا شد. ☆آن گاه به قامت رشید برادرم اشاره کرد و گفت: هنگامیکه پیکر رعنای شهاب را میآوردند، پاهایش از خودرو بیرون مانده بود. ☆پس ازاین دیدار اتفاقی، یک بار ایشان را که خود نیز جانبازی سرافراز بود، به خانه دعوت کردیم و از خاطرات خود با شهاب برایمان سخن گفت. پس از آن دیگر نتوانستیم ایشان را پیدا کنیم. انشاءالله هر جا که هستند، سلامت باشند. و طوافی« به یاد » لبیک برادر ☆درمردادماه ،1398 خداوند به من توفیق تشرف به حج راعطا کرد. از آنجا که شهاب در زندگی بیشتر به من نزدیک بود، نیّت کردم که به نیابتش اعمال حج را به جا بیاورم. هر چند بر ذِمّه اش نبود. او سنی نداشت، چیزی هم برای خودش نداشت که از آن طریق مستطیع شود ولی دوست داشتم ثواب اعمال حج را به روح برادر شهیدم هدیه کنم. ☆پیش از آن که عازم مکه شوم، مادرم خواب دیده بود، مادر شهیدی که همسایه ما هستند،عکس های شهاب را آورده و قصد دارد آنها را به مکه ببرد. من که هیچ کس را از قصدم باخبر نکرده بودم، با شنیدن این خواب از زبان مادر، عزمم جزم تر شد و به لطف خداوند متعال موفق شدم نیتم را عملی نمایم و از این بابت شکر گزار خداهستم. نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra