eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
•○🌸 به روی هر پر فطرس دخیل بسته ملڪ ڪہ بال او متبرک شده بہ شالِ حسین!
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم که جان را نسخه‌ای باشد ز لوح خال هندویت تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی‌حاصل من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت
از طعم و برق تو هنوز این چنین حتی ندیدم در
شاید به پاس حرمت ویرانه‌های عشق مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
ای زلیخا دست از پیراهن یوسف بکش... عشق تو روزی خودش دامان او خواهد گرفت...
"آسمان ماه شعبان نور باران می شود" کودکی غرق نیایشهای جانان می شود نورآمد در درون ظلمت شهری عبوس درمدینه یک بغل احساس باران می شود خانه ارباب از عطر علی سرشار شد آینه در آینه حیدر نمایان می شود سجده طولانی سجادشد سرفصل عشق باعلی بن الحسین ایمان دوچندان می شود ذکر لبهای دل رنجیدگان در طول راه با نگاه حضرت سجاد آسان می‌شود آمده چشم و چراغ راه زین العابدین زینت شب زنده داران،ماه شعبان می شود
به دور از غم، میان جمعی و خوشحال و خندانی تو از یک آدم بی‌همدم تنها چه می‌دانی؟ اگر چه تلخ می‌گویی و دورم می‌کنی اما به چشمانت نمی‌آید‌ که قلبی را برنجانی به هرکس می‌رسم نام تو را با ذوق می‌گویم شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی چه رازی عشق دارد با خودش تا حرف قلبت را نمی‌گویی، پشیمانی و می‌گویی پریشانی‌؟ کسی که عزم رفتن کرده با منت نمی‌ماند نمی‌گویم‌ بمانی چون که می‌دانم نمی‌مانی خیال خام من این بود پنهانت کنم اما نمی‌دانم چرا از پشت هر شعرم نمایانی ..
شب های دلتنگی دگر باران نبارد کاش آری برای جان سپردن دوری ات کافیست !!!
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم...
تا تشنه شدم وعده ی آبم دادند دیدند که شاعرم شرابم دادند فریاد زدم که زنده هستم با عشق با غسل وکفن ولی جوابم دادند
دعای هرشب و صبحم شده همین نفرین جهان به کام تو اما قیامتی هم هست
شبیه ات هرکه را دیدم کشیدم از ته دل، آه... مرا دیوانه می خوانند این مردم، نه خاطر خواه پر از دلتنگی ام چون برکه ی چشم انتظاری که محاق افتاده با اندوه می گیرد سراغ از ماه شکستم ،سوختم، ویران شدم،نفرین به هرکس که جدایی بین ما انداخت در آغاز بسم الله پریدن با تو را آموختم در عاشقی هامان ولی بی عشق ممکن نیست بیرون آمدن از چاه تو دل بردی و دل دادم، حسودان دردشان آمد تمام قصه ی ما بود ،در یک جمله ی کوتاه..‌. مرا دیوانه می خوانند... خاطر خواه نه ...اما به آنکه فتح قلبم کرده می گویند «نادر شاه»
گفتی که به جز من به کسی دل نسپردی نفرین به سخن‌چین! که برایم خبر آورد..
اندکی صبر کن ای بار سفر بسته به دوش ارزش عشق نه اینست تو ارزان مفروش اندکی صبر کن ای خسته حذر کن ز سفر چشم دل باز کن از رُوزَنه دنیا منگر اندکی بیش نمانده ست از این جان تهی بر من ِ غمزده یک بار دگر کن نگهی بی تو آرام ندارد دل وامانده ، مرو خاطرت کنج دلِ غمزده جا مانده ، مرو بِنِگر دیده ی خونی که روان است چو رود می روی لیک نه از خاطرم ای بود و نبود این دل آن نیست که از یاد برد خاطر تو گفتمت راز دلم ، خواه بمان ، خواه برو 🌻🌻
کتابت همه ی عمر از تو یک سطر است که قطره قطره ی دریا هنوز اَلقَطره است
‏یا حضرت عباس، قدم رنجه کن آرام بگذار به چشمان ملائک، قَدَمت را... 🎊 🖇💌
تابه کی یکسره یکریزنباشی شب وروز ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
یک گره مانده، آنهم به دست تو وا خواهد شد... 🖇💌
ای فدائیانِ دربار حسین و مجتبی چشمتان روشن که سرلشکر به دنیا آمده... 🎉 🖇
ارمنی یک بار رو زد، حاجت خود را گرفت خوشبحال ما که عمری در پی‌ات آواره‌ایم... 🎊 🖇💌
سجده بیاورید به شکرانه، عاشقان امشب خدا دوباره "علی" آفریده است... 🎊 🖇💌
سجاد شدی سجده کند عرش به پایت بُگذار به چشمان ملائک قدمت را... 🎊 🖇💌
بهر دلشادیِ مادر که خودش از عجم است ما را بنویسید غلامان عجم‌زاده‌‌ی خود... 🎊 🖇💌
دل به هرکس میدهی وقت نیازت میرود سایه هم از ترس شب ، شبها رهایم میکند...
حس غزلم را خفقان کشت جماعت ازبس هیجان خوردم و ابراز نکردم