eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
44 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
از چشم خود مرا گِله هست و ز یأس نیست دانم که هرچه کرد به جانم، امید کرد 🆔@abadiyesher
میدونم بین آتیشا و دودی میدونم باز زخمی و کبودی عروسک جون بیا پیشم ببینم تو که اینقدر دل نازک نبودی میدونم هم شب و هم روز جنگه برامون انتفاضه هفت سنگه ولی بازی و سرگرمی میونِ حیاط مسجدالاقصی قشنگه منم از خونه و از شهر دورم منم دلتنگتم سنگ صبورم منم مثل توام دورت بگردم گل سر نیست روی موی بورم بیا مرهم روی زخما بذاریم بباریم و بباریم و بباریم درسته بین آتیشا و دودیم عروسک جون باید طاقت بیاریم یکم دیگه تحمل کن عزیزم توکل کن، توکل کن عزیزم یه وقتایی که کم شد آب و دونه به گنجشکا توسل کن عزیزم نباید دیگه حالا کم بیاریم زمینامونو بی صاحب بزاریم عروسک جون بیا اینبار وقتی درختارو زدن زیتون بکاریم 🆔@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصمت اللهی و ماه هشتم آل عبا مرهم درد گرفتاران افتاده ز پا آستان‌بوسی تو اکسیر اعظم بهر ماست هم شفیقی، هم رفیقی، هم به قلب ما شفا 🆔@abadiyesher
دنیا غم هجران تو را نیز سرآورد پیراهن خونین تو را از سفر آورد آه این چه حریفی‌ست که در دور غم از او چون باده طلب کردم خون جگر آورد موج غم عشق تو به هرسو که دلش خواست آزرده دلم برد و دل آزرده‌تر آورد گفتی که به جز من به کسی دل نسپردی نفرین به سخن‌چین که برایم خبر آورد گفتم که حریف غم عشق توام اما دردا که مرا نیز غم از پای درآورد تو نم‌نم بارانی و من قطره‌ی اشکم هرکس که تو را دید مرا در نظر آورد در خاطر ما خاطره ی تلخ خزان بود این باغ چرا بار دگر برگ و بر آورد 🆔@abadiyesher
سارا نوشت،‌ قصه‌ی دارا شروع شد باران گرفت و مستی دریا شروع شد بادی وزید، کاسه مجنون شکست،‌ بعد ناز و ادا و عشوه‌ی لیلا شروع شد تا سجده کردمت آن روز، واقعاً کافر شدم، و دعوی فتوا شروع شد نرگس‌ترین نگاه تو امشب کنار من! خوابم گرفت، قصه و رویا شروع شد بال و پرم شدی که به پرواز آری‌ام مریم شدی، قنوت مسیحا شروع شد دارم هبوط می‌کنم از چشم نرگسی‌‌ات از آن دقیقه بازی دنیا شروع شد حتی هزار بار سیب هوس را بیاوری من می‌خورم که فتنه‌ی حوّا شروع شد 🆔@abadiyesher
ابری که می گذشت به آهنگ گریه گفت دنیا مکان ماندن ما نیست بگذریم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@abadiyesher
پرنده‌ها که می‌پرند از صدای انفجار انارهای سرخ، محو می‌شوند در غبار و دفتری که پاره است، تند برگ می‌خورد ورق ورق کتاب را گرفته موج انفجار یکی یکی مدادهای رنگی از کنار میز یکی یکی فشنگ‌ها که از کنار تیربار... کنار تخته، دانه‌ دانه گچ که پخش می‌شود جنازه‌ی معلمی گرفته دست خود انار و دست‌های کوچک قلم گرفته توی مُشت و دست‌های کوچک قلم‌شده به هر کنار قطار کرده روی خط، حروف سرخ و ساده را جنازه‌های کودکانه‌ای که می‌شود قطار... میان کادر، خنده‌های سرد یک جنازه است شبیه خنده‌های خشک مهرماه یک انار 🆔@abadiyesher
زخم جگر سوخته ات کاری شد تدفین تو نیز کار دشواری شد دیدند به جای گل فقط تیر آمد از چوبه‌ی تابوت تو خون جاری شد 🆔@abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
مداحی آنلاین - چه بگویم نگفته هم پیداست - سید رضا نریمانی.mp3
10.79M
🔳 (ع) 🌴چه بگویم نگفته هم پیداست 🌴غم این دل مگر یکی و دوتاست 😭😭😭 🎙 👌 بسیار دلنشین 🍃🖤🍃😭
ظریف استعفید😂😂😂 هست کابینه پیف ،استعفا گشته وارونه قیف ،استعفا هست کابینه ی جنابِ شما سخت سست و ضعیف،استعفا نامزدهای پست ها هستند در سیاست نحیف،استعفا سهم بنده و جمعِ یارانم هست در آن خفیف،استعفا بعضی از اهلِ آن کمی جورند با جناحِ حریف،استعفا آمدم صبح تا ز در بیرون کَنده شد بندِ کیف ،استعفا ظهر رفتم تنی به آب زدم خیس بود ازچه لیف؟،استعفا بدتر از آن چرا کفِ حمام بود خیلی کثیف؟ استعفا خودمانیم وه چه می چسبد بعدِ نامِ ظریف،استعفا
ظریف استعفید(۲)😂😂😂 آی مردم ظریف استعفید بار چندم ؟!! ظریف استعفید کرد شخصی سوال علت چیست؟ گفتمش :چُم😂:ظریف استعفید خبرش رفته است از تهران تا ری و قم ،ظریف استعفید ری وقم که همین بغل هستند رفته تار رُم ،ظریف استعفید بود از سهم کم در این دولت در تلاطم،ظریف استعفید داشت ناراحتی از اینکه بود در توهم ،ظریف استعفید روی کولش گذاشت از غصه کوله نه دُم ،ظریف استعفید هر که دارد غمِ وطن گوید با تبسم☺️:ظریف استعفید کاش گورِ تمام مزدوران بشود گُم ،ظریف استعفید گرچه دولت، تمام مستعفی ست در تقدُم،ظریف استعفید خدا راشکر
☺️☺️
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم نگاهش روشنی بخش مسیر سالکان باشد هدایت میشود از چشم های او هدایت هم سراپا مثل پیغمبر، سراسر حیدری دیگر به خَلق و خُلق و رفتار و به گفتار و ملاحت هم تجلّیِ جمال حق، تداعیِ جلال حق نجابت دارد آری در نگاه خود، صلابت هم حَسن صورت، حَسن سیرت، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش، عبارت هم چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز "که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد محبت کرد بر آن کس که بود اهل اهانت هم ضمانت می کند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری میکند، آنجا شفاعت هم فدای غربت مردی که مظلوم است و مسموم است جگر از زهر پر خون است و از زخم شماتت هم چه داغی بدتر از این؟! همسر او قاتلش بوده غریبی بود سهم او از این دنیا، شهادت هم *مصراع از هلالی جغتایی 🆔@abadiyesher
به خاک پای کریم اهلبیت(ع) سپرده ام غزلم را به اختیار حسن پریده مرغ دلم باز در مدار حسن زبان چگونه بگوید فضائل او را چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟! کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن و همنشینیِ او با جزامیان یعنی که خار ها همه گل می‌شود کنار حسن کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست که بین معرکه هر کس شود شکار حسن فدای همت مردانه اش که افتاده جمل به زیر قدم های استوار حسن برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی که آمدند به میدان دو یادگار حسن دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت به قلب معرکه میرفت با شعار حسن که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد هجا هجا شد فرزند نامدار حسن ## روایت است به محشر نمی‌شود غمگین هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد کسی که رفته به پابوسی مزار حسن 🆔@abadiyesher
دوباره سرمه كشيدي و شاعري دق كرد چقدر حومه ي چشمان تو بلا خيز است 🆔@abadiyesher
ﺣﮑﻢ ﺗﯿﺮ ﻣﮋﻩ ﺍﺕ ﻗﺘﻞ ﻣﺮﺍ ﻭﺍﺟﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﯽ ﺟﻬﺖ"ﺟﺮﻡ ﻭ ﺟﺰﺍ"،" ﻓﻘﻪ ﻭ ﻣﺒﺎﻧﯽ"ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ 🆔@abadiyesher
زهی بهار که از راه می‌رسد، این‌بار که ذکر نعت رسول است بر لب اشجار هزار چشمه خطابش کنند در اوراد هزار شاخه سلامش دهند در اذکار زمین ز حلّۀ سبز محمّدی، مفروش هوا ز عطر خوش نام مصطفی، سرشار حدیث سرمدی‌‌اش، شمع خلوت اوتاد صفای احمدی‌اش، شرح سینۀ ابرار ز باغ حُسنش، تلمیح کوچکی‌ست، بهشت ز حُسن باغش، تشبیه ساده‌ای‌ست، بهار دلیل خلق جهان است، یا اُولِی‌الألباب! ز چشم غیر نهان است، يَا اُولِی‌الأبصار! پیمبری که وجودش مگر بشارت نیست که هم بشارت از او رحمت است و هم انذار به جز جمال محمّد که جلوه‌اش ازلی‌ست کسی نچیده ز باغ جهان گل بی‌خار خوشا سرودن نامش که هر زمان تازه‌ست چو نغمه‌ای که شود دلنشین‌تر از تکرار.. شفیع و شافی اُمّت، رسول خاتم حق به جان او صلوات خدا، هزاران بار دلا ز نعت خصالش دمی مبند زبان هم از درود و سلامش دمی فرو مگذار کسی که بر سر خلق است، سرور و مولا کسی که در دو جهان است، سید و سالار دلا اگر به هوای بهشت می‌نالی دل از جهان بکَن و بر جهان او بسپار درود هر دو جهان بر رسول و آل - بگو! به دشمنان نبی لعنت خدا - بشمار! 🆔@abadiyesher
چرا تا شکفتم چرا تا تو را داغ بودم ، نگفتم چرا بی هوا سرد شد باد چرا از دهن حرفهای من افتاد .... 🆔@abadiyesher
ای ساقیا مستانه رو آن یار را آواز ده گر او نمی آید بگو آن دل که بردی باز ده افتاده ام در کوی تو پیچیده ام بر موی تو نازیده ام بر روی تو آن دل که بردی باز ده بنگر که مشتاق توام مجنون غمناک توام گرچه که من خاک توام آن دل که بردی باز ده ای دلبر زیبای من ای سرو خوش بالای من لعل لبت حلوای من آن دل که بردی باز ده ما را به غم کردی رها شرمی نکردی از خدا اکنون بیا در کوی ما آن دل که بردی باز ده تا چند خونریزی کنی با عاشقان تیزی کنی خود قصد تبریزی کنی آن دل که بردی باز ده از عشق تو شاد آمدم از هجر آزاد آمدم نزد تو بر داد آمدم آن دل که بردی باز ده" 🆔@abadiyesher
بایست بنا شود شبستان حسن یک صحن پر از آینه حیران حسن باید چه کنیم چون نخواهد گنجید ابعاد جهان درون ایوان حسن 🆔@abadiyesher
کسی که درد و بلای عظیم می‌گیرد همیشه روضه برای کریم می‌گیرد همان که ثروت خود را دوبار بخشیده است و باز تا صف محشر سهیم می‌گیرد به جای زائر کویش همیشه بوسه‌ی ناب ز روی خاک مزارش نسیم می‌گیرد دو نیمه‌ی دل عاشق، حسینی و حسنی است به وقت ذکر حسن(ع)،هر دو نیم می‌گیرد دلی که تنگ حسن(ع) می‌شود در این وادی سراغ مرقد عبدالعظیم(ع)می‌گیرد خوشا به حال کسی که برات کرب و بلا به جای کنگره‌ها از کریم می گیرد...! 🆔@abadiyesher
یا کریم اهل بیت باید برایت شعر تازه از کَرَم... نه! از گنبد و صحن و سرا و از حرم...نه! باید نگویم قصه‌ی پر غصه‌ات را باشد، ز لب افتاد، اما از سرم ...نه! 🆔@abadiyesher
در گوشه‌ی میخانه شبی عکس تو را عشق بر پیکر هر ساغر و پیمانه کشیدم.... 🆔@abadiyesher
تو شیرینِ منی، من مثلِ فرهاد دلم با یادِ رویت می‌شود شاد پیامت حالِ من را تازه کرده دقیقاً مثلِ باران عصرِ مرداد. 🆔@abadiyesher
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم 🆔@abadiyesher