🌹🌹🌹🌹
عرش را با ماه و با خورشید روشن کرده اند
آسمانی ها لباس نور بر تن کرده اند
عالم افلاک را گلزار و گلشن کرده اند
با حریرِ ابرها راهی معیّن کرده اند
شد خدا بانی و عاقد حضرت پیغمبر(ص) است
لحظۀ پیوستن نادعلی و کوثر است
سر به زیر و عشق دارد در نگاهش انعکاس
با وقاری فاطمی، محجوب! با احساسِ خاص
می درخشد بر سرش یک تاج گل از جنس یاس
کوری چشمانِ بدخواهان بخوان توحید و ناس
گفت پیغمبر(ص) برای من همین شد افتخار
لافتی الّا علی(ع) لا سیف الّا ذوالفقار
زیر لب میگفت زهرا(س): هست همتایم علی(ع)
شد ولیُ ألله و یار هر دو دنیایم علی(ع)
قامتش ألله اکبر دارد آقایم علی(ع)
رخت دامادی چه می آید به مولایم علی(ع)
خواند أنکحتُ و زوّجتُ پیمبر(ص) خطبه را
حضرت زهرا(س) بلی را گفت به شیرخدا
لحظۀ دیدار بود و عشق، نابِ ناب شد
دست پیغمبر(ص) وساطت کرد و فتح الباب شد
مصحف و نهج البلاغه عاشق و بیتاب شد
قندِ عالم در دلِ زهرا(س) و حیدر آب شد
دست در دست هم آوردند و شد حبل المتین
حضرتِ أمّ أبیها(س) با أمیرالمؤمنین(ع)
در زمین پیچید عطر عود و اسپند و گلاب
در نخستین لحظۀ پیوند غیرت با حجاب
چشم زهرا(س) خیره شد بر چشم های بوتراب
شد جهازش آینه، مهریه اش قران و آب
دست خالی آمدم! آمد خدا عیدی به دست
یک نخ از چادر عروسش را بگیرم کافی است!
#مرضیه_عاطفی
#سالروز_ازدواج_حضرت_علی_ع
#و_حضرت_زهرا_س_مبارکباد
@shaeranehowzavi
رادیو مهدیاران.mp3
11.68M
📻 #رادیو_مهدی_یاران
|کانون مهدویت دانشکده هدی🦋|
🎬 قسمت هفتم :
ویژه برنامه سالروز ازدواج امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
گویندگان :
خانم ها🌿
✨محدثه صفایی
✨صبا نادری
✨فاطمه آقایی
✨فاطمه حیدری
✨سیده مهدیه مجاهدیان
نويسنده این بخش:
✨خانم فاطمه میری طایفه فرد✨
💌شنوندگان محترم می توانند
با ارسال نظرات خود به آیدی 👇 @moshaver_safaie
ما رو در تهیه و تولید برنامه رادیو مهدی یاران یاری نمایند.🌿
👈لطفا در نشر محتوای مهدوی کوشا باشید. 🙏
#امام_زمان_عج
#کانون_مهدویت_دانشکده_هدی
#رادیو_مهدی_یاران
✨قسمت های قبلی را
در کانال مهدویت دانشکده دنبال کنید
@huda_mahdaviat
.
پیروزیمان مبارک
✍ نظیفهساداتمؤذّن
درست ده روز پیش بود که خبر مکالمهی ۹۰ دقیقهای رئیسجمهور محترم با مکرون منتشر شد و عکسالعملهای مختلفی بر اساس اندیشههای مختلف به دنبال داشت.
حتی دلقکهای مجازی، که کوچکترین درکی از معادلات بینالمللی و روابط دیپلماتیک ندارند، حجم اندک شعور خود را در فضای مجازی به نمایش گذاشتند!
حالا پس از گذشت این ده روز، وقتی پلیس پاریس، تجمع تروریستهای رجوی را ممنوع اعلام میکند و پلیس آلبانی با حمله به مقر کثیف اشرف ۳، سامان این قاتلان دیوصفت را از هم میپاشد، ذهنهای مخالف و منصف هم به فکر فرو میروند و خواهناخواه به نتیجهبخش بودن تلاش دولت در عرصهی دیپلماسی اعتراف میکنند؛ حتی اگر آن را به زبان و قلم نیاورند.
هر ضربهای که به پیکر منحوس این گروهک تروریست وارد شود، پیروزی جدیدی برای ملت ایران رقم میخورد. فارغ از اینکه کدام دولت این پیروزی را رقم زده باشد.
اگر سیاسی و جناحی نبینیم، همه با هم شیرینی این پیروزیها را لبخند خواهید زد.
☆مبارکتان باشد ملت عزیز ایران☆
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«سکوی پرواز»
✍ #سیده_موسوی
از چه بگویم؟!
از حال دلی که خسته هست، در پی یار است؟
نه! این من هستم، او را گم کردهام.
حکایت من، حکایت کاغذ و قلم است.
کاغذ هست، کلمه هست اما قلم نیست.
چگونه این دل بنویسد، از حال غریبش وقتی حبیبی اش را ندارد.!
باز میگویم:«حبیب هست، این دل من است که نیست.»
پی حبیب میگردد در حالی خود را گم، کرده است.
دل من، شبانه سر سجاده نماز شب بنشین با «هو» به مناجات برخیز و چشمی تر کن ذکری بر لب بخوان!
اگر گم شده مسیر الله هستی، مقصد از سجادهی شب میگذرد.
چشم ببند، سفر کن به عمری که بی نماز شب گذشت،«افسوس صد افسوس چه ساده از راه شب گذشتم.» حال به حال خویش بعد اقامه، رکوع و سجود نماز شب، هرشب بنگر!
آیا باز هم در جستجوی «هو» هستی؟!
به راستی نماز شب استاد مقصدِ قرب اللّه است.
«نماز شب، سکوی پرواز است.»
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#نام_نویسی
💠 دوره طنزنویسی ویژه خواهران (حضوری)
🌸 در این دوره شما با قالبها و تکنیکهای ساده و کاربردی طنزنویسی آشنا میشوید.
مکان:قم، بلوار امین، مؤسسه مبتدا
✍️ نامنویسی و شرایط حضور 👇
🌐 @salehi6
🕰 زمان: ۱۳، ۲۰، و ۲۷ تیرماه
مهلت ثبت نام: تا دهم تیرماه
#کانون_مدادالفضلاء
#افکار_بانوان_حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
«آداب بی عمل؟!»
✍#زهرا_سبحانی
دیروز زینب مُرد!
سرهم کل دیدارمان را جمع بزنم به ده بار نمی رسد.
دوست بودیم؛ شاید هم نه!
اینکه چطور همدیگر را شناختیم بماند!
اینکه این روزها فکر و خیالم را به خودش مشغول کرده هم طبیعیست چون زیاد برای فکر کردن، داشت؛ مادر بود، 36 ساله و از همه مهمتر نوزاد سه ماهه داشت.
با پای خودش رفت بیمارستان البته به اصرار همسرش!
بیمارستان فوق تخصص، خصوصی، یک ماهی هم آنجا بستری بود.
حالش این اواخر آنقدر وخیم شد که حتی در آی.سی.یو هم نگهش نداشتند، بردنش خصوصیتر از خصوصی!
همانجا هم تمام امید خانوادهاش را با رفتنش، ناامید کرد؛ بدون آداب احتضار!
مسلمانی ما هم این روزها جای سوال دارد؟..
نه به دنیا آمدنمان آدابش رعایت میشود و نه رفتنمان!
اینطور که بویش میآید کمکم مثل خیلی از آدابی که فراموش کردیم اینها را هم باید دفن کنیم.
چهار بچه قسمتم شده؛ یادم نمیآید کامشان را با خرما گرفته باشند؛ یا با خاک کربلا!
جز این آخری که متخصص با آن ناخنهای مصنوعی عجیب و غریب، چطور کام بچه را پیدا کرد، هنوز در آن ماندهام؟!
فقط اینها نیست کلی چیز دیگری هست که حجب و حیا مانع گفتنش میشود.
اینها بماند، آن پول و هزینهای که برای چاپ «حلیة المتقین» میشود که آداب مسلمانی را متذکر شود؛ برای کِه؟ برای چه؟! وقتی آداب بیمارستان یا بهتر بگویم آداب who میچربد به قال النبی و قال امیرالمومنین علیهم السلام!
نمیدانم به چه کسی باید اینها را گفت و از چه کسی بخواهیم؟!
دردهایی که هر چقدر دندان سر جگر گذاشتیم جز سوختگی جگر، چیز دیگری عایدمان نشد؟!
مینویسیم از درد که شاید شنیده شود و شاید اعتنا شود؛ به امید روزی که درمان شود.
#آداب_اسلامی
#سبک_زندگی_اسلامی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
کمی دیرتر
✍نرگس ایرانپور
روی صندلی چوبی کنار در نشسته و نگاه پر از حسرتش را به عماد و امیر دوخته بود. نه لرزش عصبی دستانش را میتوانست پنهان کند و نه تکانهای پی در پی پایی که روی زمین ضرب گرفته بود. آدم حسودی نبود اما در این مورد حسرت تمام وجودش را گرفته بود. لبخند رضایتی که صورت عماد را پوشانده بود انگار به قلب او نیش میزد. ایستاد و کمی این پا آن پا کرد، دستش را به لبه صندلی فشار داد، ناله قیژقیژی بلند شد، تمام حسهای بد را یکجا زیر پا گذاشت و سمت عماد رفت:
_ مُمُمُمُباااااااااارکه ددددددداداش ببببببببببببه سسسسسسسلامتی.
عماد آغوش باز کرد و قدمی جلو گذاشت:
_ قربونت، قسمت خودت بشه آرش خان.
آرش با نفسی عمیق بغضش را فرو داد و سمت امیر رفت و با لکنتی که وقت حرف زدن در جمع، بیشتر آزارش میداد مختصر تبریکی هم به او گفت و خیلی زود خودش را به زمین فوتبال گوشه حیاط رساند. دکمه بالای پیراهنش را باز کرد و با ولع بیشتری هوای خنک اول صبح پاییز را به ریههایش فرستاد. روی سکوی سیمانی کنار زمین نشست و از سردی سوز هوا در خودش مچاله شد. دوباره خاطرات تلخی که از کودکی در ذهنش مرور میشد در مقابل نگاهش جان گرفت. دستهای سنگین پدر که با بهانه و بیبهانه به گناه جرم نکرده بر سر و صورتش فرود میآمد و تحمل روزهای تلخ بی مادری را برایش سنگینتر میکرد. پیش از آنکه لحظهای از آغوش مهر مادر سهمی داشته باشد، آرش به دنیا آمده و مادر از دنیا رفته بود و او را برای همیشه با لکه ننگ بد قدمی و به قول پدرش نحس بودن تنها گذاشته بود. ارمغان روزهای تنهایی کودکی و تنبیههای گاه و بیگاه پدر لکنتی بود که مجال حرف زدن را از او گرفته بود. لکنت گریبانگریش شده و بین او و هدفی که همیشه آرزویش را داشت به اندازه هزاران سال فاصله انداخته بود. از همان روزهای کودکی که دست مهربان روحانی مسجد محل، نوازشگر تنهاییاش بود آرزو داشت معمم شود و مبلغ باشد. آفتاب بی رمقی نیمی از سکوی سیمانی را طلایی کرده بود که سایهای پشت سرش احساس کرد. دستان گرم استاد معتمدی روی شانه آرش نشست و لبخندی مهربان به صورتش زد:
_ دیدم زود از مراسم عمامه گذاری اومدی بیرون نگرانت شدم.
عماد لبخند تلخی زد و گفت: « گگگگگگگگگفتتتتتتتمممممم بببببییییییاااااام یییییه ههههههوااااااایییییی بببببببخخخخخخووووورررررمممم»
استاد معتمدی دستی به محاسنش جوگندمیاش کشید و بی آنکه بخواهد حاشیه برود شروع به حرف زدن کرد:
_ ببین پسرم تو سالها تو حوزه درس خوندی و انصافاً هم خوب درخشیدی، حالا قرار نیست به خاطر یه مشکل که شاید هیچ نقشی هم در به وجود اومدنش نداشتی جا بزنی و عقب بکشی، میدونی چیه آرش جان وظیفه تو تبلیغ و برا همین کار اومدی حوزه»
آرش نگاهش را سمت زمین چمن مقابل نگاهش دوخت تا خیسی تیلههای عسلی چشمانش از چشم استاد دور بماند. با کلماتی که از بغض میلرزید ادامه حرف استاد را گرفت:
_ خخخخخخخخببب حححححححرف ممممممننننننم هههههههمییییینه اااااااستاد، ممممممن کککککههه بببببا ااااااین لللللکننننت ننننننننمیتتتتتونم مممممممننننببببببر بببببببرم.
استاد حرف آرش را برید و گفت: « پس حالا که نمیتونی منبر بری پس درس و بحث و ول کن و از حوزه برو، همین رو میخوای بگی پدر صلواتی؟ یه عمر اینجا آب و دون خوردی حالا کجا میخوای بپری؟»
نگاه پر حسرت آرش با نگاه پدرانه استاد یکی شد و سربه زیر انداخت.
استاد تسبیح فیروزه ایش را بین دستانش جابهجا کرد، دستان سرد آرش را در دست گرفت و ادامه داد:
_ پسرم، الان مردم تشنه معارفیاند که تو اونارو خوب بلدی تو باید سقای جوونایی بشی که به دنبال سرچشمه حقیقتند، حالا با زبان نشد، باقلم، با دست، قلم به دست بگیر و شروع کن، منبر تو کاغذ و قلم توئه. قلمی که از هزاران منبر تأثیرش بیشتره.
ریشههایی از امید در دستان آرش جوانه زد و در دلش نوری تابید، رفاقت با کاغذ و قلم آغاز راهی بود که او را به آرزوی دیرینهاش میرساند.
#روزتبلیغ
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖 جهاد به اقتضای نوکِ پیمانِ دشمن
✍ زینب نجیب
📌. جهاد در متون دینی مبارزه کردن در راه خدا با هدف گسترش اسلام یا دفاع از آن با جانومال و داراییهای خود، در مقابل دشمن است. البته واژهی جهاد در مواردی همچون، مبارزه با هوای نفس، امر به معروف و نهی از منکر، صحبت از عدالت نزد سلطان ظالم، تلاش برای زنده کردن سنتی نیکو، خوب شوهرداری کردن زن و تلاش مرد برای رزق حلال نیز بکار میرود؛ اما آنچه جوهر جهاد را از دیگر اعمال صالح متمایز میسازد؛ تلاش برای هدفگیری دشمن است. بهعبارتدیگر بسیاری از اعمال در زمرهی عمل صالح است اما وقتی قصد و نیت انسان و تلاش برای هدفگیری دشمن باشد؛ جهاد نام میگیرد. چنانکه رهبر انقلاب میفرمایند:«هر تلاشی را نمیشود گفت جهاد. در جهاد، حضور و رویارویی با دشمن، مفروض است. انسان یک تلاشی میکند، دشمنی در مقابل او نیست؛ این جهاد نیست؛ اما یکوقت شما میخواهید یک تلاشی را انجام دهید که بخصوص یک دشمنی سینهبهسینهی شما ایستاده است؛ این میشود جهاد.».( ۸ فروردین ۱۳۹۰، جمع مهندسان و کارگران صنعت نفت)
📌. بدین ترتیب اگر بنا باشد اهتمامی در مقولهی جهاد شود و نهفقط عمل شایسته و نیکو؛ به لوازم آن باید آگاه بود. یکی از این لوازم، معرفت به وجود و ماهیت دشمن است یعنی باید ابتدا دشمن را شناخت و در مراحل بعد راه و روش دشمن، نقشهی او و شیوهی مقابله با او را دریافت و سپس با «بررسی، تفحص، تعمق» و « تلاش، جهد، جدیت» و «همت، عزم، اراده» و «عشق و ایمان»، دشمن را مورد هدف قرارداد و اثر کار و تبلیغات او را خنثی کرد. عشق و ایمان، بصیرت و همت ستونهای اصلی هر جهادی است. رهبری معتقدند؛ اگر ایمان نباشد انسان، محوری برای حرکتِ خود ندارد. اگر عاشق این مسیر نباشد نمیتواند ادامه دهد. اگر همت نباشد به کارهای کوچک و فرازهای کوتاه اکتفا میکند و اگر بصیرت نباشد راه را عوضی خواهد رفت.(۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیدار جهادگران بسیج سازندگی)
📌. جهاد انواع بسیار دارد مانند جهاد نظامی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سازندگی، فکری و البته جهاد تبیین. همانطور که گفته شد وجه مشترک همهی آنها فرض دشمن است؛ نه شدت و قوت تلاش. چراکه گاهی انسان وقت و توانایی و استعداد و بسترهای بسیاری را صرف انجام امری میکند اما دشمن یا در آن نقطه دشمنی نمیکند و یا در اولویت او نیست. در این موارد نمیتوان نام آن عمل را جهاد گذاشت ولو عمل صالح باشد و نزد خداوند قابل اجر و پاداش.
📌. گاهی جهاد، جهاد نظامی است که دشمن با تمام قوای نظامی خود به جامعه مسلمین حملهور میشود و این وظیفهی همه افراد جامعه است که در حد توان و قدرت و باایمان به پیروزی از هیچ تلاشی دریغ نکنند. گاه جامعه مسلمین در شرایطی قرار میگیرد که در زمینهی علم از دیگر کشورها عقب است و دشمن بدخواه و کینهتوز در این جهت نیز چنگودندان نشان میدهد. مسلمانان باید مسئولانه بهپاخاسته و جهاد علمی کنند؛ چراکه پیشرفت علمی، کشور را قدرتمند میکند. بهعبارتی علم مایهی اقتدار جوامع است. لذا به همین دلیل بود که علم، ابزاری شد برای سلطهی سلطه جویان بر کشورهای دیگر.
📌. گاهی جهاد ما جهاد اقتصادی است و دشمن با ترفندهای مختلف با تحریم و فشار اقتصادی در این زمینه برای جامعه ایجاد مشکل میکند تا شرایط نارضایتی آحاد مردم را فراهم کرده و با چاشنی تبلیغات وسیع و بیان انواع و اقسام شبهات بستر رویگردانی از آرمانهای انقلاب را ایجاد کند که به فراخور چنین شرایطی با روشهای گوناگون مانند اقتصاد مقاومتی، کمکهای اجتماعی و همدلانه، فرهنگ سرمایهگذاری در تولید داخلی و حمایت از تولید ملی و غیره باید به مبارزه پرداخت.
📌. جهاد اقتصادی و جهاد علمی همیشه جواب میدهد چراکه هراندازه پیشرفتهای علمی صورت بگیرد بازهم راه برای علماندوزی و کوتاه کردن دست دشمن وجود دارد. اگر در حیطه علم، پیشرفت داشته باشیم در زمینهی مشکلات سیاسی، در زمینهی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و هم در زمینهی مسائل بینالمللی مطمئناً گرهگشاییهای بزرگ خواهد شد. گاه در حیطهی فرهنگی، دشمن به استحالهی هویت ملل، تغییر سبک زندگی آنها و سست کردن بنیانهای اعتقادی آنان میپردازد. به این مناسبت، باید به جهاد تبیین و روشنگری پرداخت. گاه دشمن همزمان روی چند عرصه متمرکز میشود. در چنین مواقعی، بصیرت در اولویتبندی جبهههای مختلف و تشخیص اهم از مهم، راهنمایی ولیِّ زمان و ولایتمداری مردم را میطلبد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
✔️«کلانتر آلبانی»
✍طیبه فرید، عضو تحریریه مجتهده امین
حاج ابراهیم خان آدم قانعی نبود. یعنی به کم قانع نبود وگرنه از زندها به او کم نرسیده بود! یک قلمش همین که از کدخدایی محله بالا "کفت شیراز"، رسیده بود به مقام کلانتری فارس و مردم به او میگفتند میرزا ابراهیم خان کلانتر! اما او حس میکرد برای بیشتر ازین شدن هم جا دارد، چشمش وزرا و وکلا را دیده بود و دلش خواسته بود. حس میکرد خیلی بیشتر ازین ها جا دارد برای شدن، مثلا صدارتی، وزارتی چیزی. نمیدانم چطور رویش شد اما خیلی گربه صفت زیرآب لطفعلی خان زند را زد و پشت ولی نعمتش را خالی کرد و دستش را گذاشت توی پوست گردو. دروازه شیراز را به روی او بست و راهش نداد تا سلطان خوش بر و روی زند، آواره کرمان و بم شود و این آخرین باری باشد که رنگ شیراز را می بیند. ابراهیم خان کلانتر آنقدر در حق لطفعلی خان خیانت کرد و برای خان قاجار پیغام و پسغام فرستاد که عاقبتِ کار، لطفعلی خان کت بسته تحویل آغا محمد خان شد و او دستور داد چشمهای نرگسِ مستش را در آوردند. بعد هم دادند غلامها که چنین و چنانش کنند. آخرش هم توی اسارت مُثلهاش کردند و دخلش را آوردند تا آخرین سلطان زند توی بیست و شش سالگیاش جوانمرگ بمیرد و داغش به دل خاندان زند بماند و سلسله زندیه هم به زمینِ خیلی گرم بخورد. البته سلاطین سر و ته یک کرباسند.آقا جانم میگوید« اینها همه تصرف در حق اولیا کردند ملکت و حکومت حق هیچکدامشان نبود.همهشان در حق خدا خیانت کردند». اینها را گفتم یک وقت نروید پشت ارگ کریمخان برای لطفعلی خان زند شمع روشن کنید و زانوی غم بغل بگیرید، بگذریم که به گواه تاریخ آدم خوشنامی بین مردم فارس و حومه بود. اصلا آغا محمد خان برای همین در اسارت، جانِ شیرینش را داد دست غلام ها اما گویا اساس در آوردن چشم خلق الله را خودش باب کرده.
رشته کلام از دستتان در نرود! نقل خیانت و گربه صفتی حاج ابراهیم خان کلانتر بود که الهی حجش به کمرش بزند. شاید اگر ویار صدارت و وزارت نمی کرد، زندیه میماند و آغا محمد خان آن همه در کرمان فسق و فجور نمیکرد و چشم مردهای کرمانی را در نمیآورد و زن و بچه مردم که عیال خدا بودند را اسیر و عبیر خودش نمیکرد. آغا محمد خان به محض جلوس بر مسند سلطنت قاجار، ابراهیم خان کلانتر را کرد اعتماد الدوله. هر چه نباشد او «تاج بخش» سلسله قاجار بود و با خیانت، تاج شاهی زندها را برداشته بود و گذاشته بود روی سر تاس آغای قوانلوی قاجار. حالا آرزوهای حاج ابراهیم خان برآورده شده بود و پت و پهن لم داده بود روی کرسی نیم بند صدارت.خوش نشینی که به احدی وفا نکرده بود.
اثر بعضی چیزها را هر کاری هم بکنی با هیچ شوینده ای نمی توانی پاکش کنی. مثل خیانت که علاج ندارد و آخرش مسکنت و بدبختی و فلاکت و ازین جور الفاظ رکیک است، اینها را گفتم که اگر خائنها را زیر مشت و لگد نظمیههای آلبانی دیدید فکر نکنید معجزه شده. این طبیعت دنیاست که عین دریا زباله هایش را پس بزند.
مخلص کلام اینکه آغا محمد خان که سرش را گذاشت زمین، فتحعلی شاه تکیه زد بر صندلی عاریتی شاهی، حاج ابراهیم خان اعتماد الدوله آنوسی الاصل هنوز داشت برای خودش صدارت می کرد و با استفاده از بندِ پ(پارتی) همه فک و فامیلش را آورده بود توی دم و دستگاه قاجار، بالاخره از جنس ناجور خودش هم یکی پیدا شد و زیرابش را زد. عاقبت دل فتحعلی شاه از او چرک شد و از ترس اینکه مبادا همانطور که به سلطان زند خیانت کرد به او هم خیانت کند، دستور داد توی غربت طالقان چشمهایش را به میل کشیدند و به شیوهای نگفتنی و در خور خائنها دخلش را آوردند! تا سرنوشت شومش را مستعدین خیانت ببینند و عبرت بگیرند که آدم خائن بهقول آقا جانم بیوطن است! هیچ کس او را نمیخواهد. توی دست مصرف کنندهها دستمال چرکی است که کارشان تمام بشود دورش می اندازند.
بگذریم که عبرت زیاد است و عبرت گیرندگان اندک.
سوم ذی الحجه ۱۴۴۴
#آلبانی╯
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌺🌺🌺🌺
بایدبرایسینهدلیدستوپاکنم
وانگهفدایحضرتخیرالنساءکنم
بایدتمامقدبنشینمبهراهِتو
عقدهزِعقدهازدلتنگمجداکنم
رنگپریدهازلبماینسینهسرخها
راهیشدندحقدعارااداکنم
رَمکردهاستدشتجنوندرنگاهتو
موجِچمناگربرسدمنچههاکنم!
دلرابهگوشهیوطنیجاگذاشتم
بایددلیبرایخودمدستوپاکنم
#مهتا_صانعی
#فراق
#هجران
#غزل_مهدوی
@shaeranehowzavi
.
✔️با حضور نویسندگان «مجلهی افکار بانوان حوزوی» برگزار میشود؛
💠 هماندیشی نویسندگان حجاب
🔻بیان راهکارهای بانوان نویسنده در مواجهه با مسأله بیحجابی
☑️ با حضور اعضای تحریریهی «بانو مجتهده امین» و «عصر زنان»
زمان: 6 تیرماه 1402، ساعت 17
🔸این رویداد به همت کانون فرهنگی تبلیغی مدادالفضلاء، مجموعه رسانهای فکرت و ستاد کانونهای مساجد استان قم برگزار میشود.
#حجاب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«کام شیرین»
✍سیده ناهید موسوی
ازدواج یکی از مهمترین انتخابها در طول عمر هر انسان میباشد و این سنت پسندیده باعث شکل گیری خانواده است. والبته ساختار اصلی جامعه را تشکیل میدهد.از دیدگاه قرآن، زندگی زناشویی و خلقت انسان بر مبنای «زوجین» از نشانههای خداوند در آفرینش به شمار میرود. در سوره روم شش مسئله در عالم خلقت به عنوان نشانههای وحدانیت خداوند در ربوبیت و الوهیت شمرده شده که یکی از آنها خلقت «زوج» برای آدمی است. «و از نشانههای او این است که همسرانی از نوع خودتان برای شما آفرید....»* جفت آفرینی زن و مرد، از اهدافِ بلند آفرینش و زمینه رشد و کمال آنها است. چه اینکه، هر یک از زن و مرد به تنهایی ناقص بوده و به دیگری نیازمند است. و همین نقص و احتیاج است که آنها را به سوی هم جذب میکند و با رسیدن به یکدیگر به آرامش و سکون دست مییابند. این امر اختصاص به انسانهای عادی و معمولی ندارد. بلکه پیامبران نیز که وارستگان جامعه هستند برای رعایت اصول تکوینی خویش به ازدواج روی آورده و جامعه کوچک «خانواده» را تشکیل میدادند.
در سوره نساء آمده ازدواج، یک میثاق غلیظ است. ضرورت و اهمیت تشکیل خانواده و ازدواج به قدری والاست که قرآن از ازدواج به «میثاق غلیظ» یاد کرده است. میثاق غلیظ حاکی از پیوند روحی میان زن و شوهر است. و در کل خانواده هسته طبیعی و سنگ بنای اجتماع بشری است. قرآن و کتب آسمانی به این واحد پر اهمیت، عنایت خاص داشته و شیوههای تحکیم آن را به طرق مختلف متذکر شدهاند. وقتی ما به عظمت عقد ازدواج که در قرآن آن را «میثاق» نامیده است، پی میبریم که توجه کنیم واژه میثاق در قرآن، بیانگر رابطه میان خدا و بندگانش درمورد اعتقاد به توحید و التزام به احکام الهی است و نیز بیانگر رابطه میان دولت و دولتی دیگر درباره کارهای عمومی و بزرگ است. پس قرآن برای عقد ازدواج از همه مواردی که واژه میثاق را به کاربرده، اهمیت بیشتری قائل است.
جامعه امروزی، شاهد افزایش آمار طلاق است که خود دلایل متعددی دارد. با توجه به وجود دو مقوله «ازدواج سنتی» و «ازدواج مدرن» و تمایل بیشتر جوانان به ازدواج مدرن و اعتقاد برخی به این که ازدواجهای گذشته پایدارتر از ازدواج های امروزی هستند. اما همگی به عواملی مانند، فرهنگ، آداب و رسوم، سبک زندگی و اعتقادات خانواده باز میگردد. ازدواج سنتی که با واسطه و خواستگاری خانواده آغاز میشود در مقابل آن ازدواج مدرن که با آشنایی طرفین و پررنگ بودن روابط آنها برای شروع زندگی مشترک است. اما اگر در هردو مدل ازدواج به تمامی معیارها بطور دقیق و مشخص پرداخته شود، و فضایل فراوان ازدواج همانند؛ عامل حفظ دین، تضمین کننده رزق و روزی انسان،مایه حفظ عفت و پاکدامنی،حافظ آبروی انسان و عامل بقای نسل در نظر گرفته شود،مشکلات به حداقل رسیده و در این صورت تجربه تلخ شکست و طلاق نیز کمتر دیده میشود.بی شک خانواده از عوامل اساسی شکل گیری ویژگی های شخصیتی افراد است، فرد عواطف و حالات هیجانی خود را از خانواده به ارث میبرد و ارزشها و ویژگی های خانواده را در خود درونی میکند. شخصیت و الگوهای رفتاری خود را در رابطه با سایرین شکل میدهد. نحوه اتخاذ تصمیمات توسط اعضای خانواده بر چگونگی برقراری ارتباط فرزندان در روابط آینده و موقعیت های دیگر بیرون از خانواده اصلی تاثیر میگذارد. بنابراین خانواده میتواند اثرات مثبت و منفی بر ازدواج فرزندان داشته باشد چنانچه الگوی خانواده سالم، به اعضای خود استقلال داده میشود و این استقلال با تاکید بر صراحت بیان، مسولیت، احترام به سایرین، باز بودن با دیگران و قبول جدایی و فقدان بوجود میآید.اگر اینگونه مسائل فراهم باشد بحث و تبادل نظر درباره گستره وسیعی از موضوعات و مشکلات بدون محدودیت زمانی به یک جهت گیری سازنده برای حل مشکلات و نیز اتخاذ تصمیمات مربوط به اقدام به ازدواج دست مییابند.و در مقابل هرچه شدت و فراوانی وقایع التهابزا در خانواده اصلی گسترده، بیشتر و سطوح اضطراب وارده بالاتر باشد، بلوغ عاطفی به تبع آن استقلال از خانواده کمتر بوده و احتمال شکست در ازدواج و تعارضات زناشویی بیشتر خواهد بود. پس اگر در محیط خانواده برای ایجاد ارتباطات باز و گسترده و امکان پذیرش رغبتها و عقاید وجود داشته باشد، فرزندان برای استقلال از خانواده و تمایل به ازدواج مناسب، بیشتر کمک خواهد کرد.
*روم،21
*نساء،21
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
زن غربی از عفاف زدائی تا عفاف خواهی
با حضور: سرکار خانم دکتر روح افزا
(تجربه زیسته خانم روح افزار را در این نشست بشنوید).
زمان: دوشنبه ساعت۱۸
در کانال دختر حوا به صورت مجازی این نشست را ببینید
👇👇👇👇
https://eitaa.com/dokhtarehavva
مجله افکار بانوان حوزوی
.
❕«لاتارینو» لاتارینو میشود
✍مهتا صانعی
مستند «لاتارینو» توجهم را به خودش جلب کرد. آنچنان که ذهنم دوست داشت آن را مجزا از هم ببیند. «لاتاری» اولین پلان مجزا شده از «لاتارینو» بود که به ذهنم رسید. همان معنای قرعهکشی یا بلیط بختآزمایی معروف که داستان خودش را دارد. انگار من هم میخواستم فرم مخصوص لاتارینو را از اسمش دریابم. پلان بعدی واژهی «نو» بود، هم به معنای نه و هم به معنای نو و تازه. آنچه در فنآوریِ روز شاهد هستیم. چرا میگویم «نَه» ! مستند میخواهد بگوید که فنآوریهای روز ترسناک هم هستند، مالباخته هم هستند، افتضاح هم میشوند، دردِسر هم میآفرینند. بیا برویم تا آشناتر شویم.
بیا به محتوا نزدیک شویم. مستند لاتارینو دربارهی استارتآپها حرف زد. مجموعهای از خلقِ بیانتهای رقابتها در جهان تکنولوژی بود. صحبت از آپهایی که خیلی وقتها به گوشمان خورده بود اما توجه خاصی به آنها نداشتیم یا صرفا توجهمان برای حل مسایل جاری مان بود که وظیفهی آنها بود که برایمان زانو بزنند تا ما از دنیای آپ و تاپ عقب نمانیم. لاتارینو میخواست بگوید تکنولوژی را دوست داشته باشیم اما نه به اندازهی طغیان دادهها و سرمایهها. نه به اندازهی از دست دادن اصالتها و فرهنگها. لاتارینو از تجهیز علم و تکنولوژی توام با فرهنگ استفاده از آنها صحبت کرد تا به آدم مدرن بگوید همه چیز استارتآپ نیست و اینطور نخواهد بود که اگر بلیط بختآزماییات در این ورطه شانس نیاورد تو دیگر نخبه نیستی یا حرفی برای گفتن نداری. مستند از استارتآپهایی چون دیجیکالا صحبت میکند. یک استارتآپ موفق در ایران. باید به الگوها توجه کرد تا بلیط بختآزماییمان سوخت نشود.
«لاتاری داستان تخیلی دهکدهایست که هر سال مردمان دهکده دور هم جمع میشدند و آیین قربانی کردن را با لاتاری یا همان بلیط بخت خودشان انجام میدادند»
برای من پیوند خوبی بین اسم و معنای مستند پیدا شد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
بی تفاوتی مسئولین در جمع آوری سگها، لزوم اجرای فرمان آتش به اختیار(قسمت ۱)
✍سادات حمیدی
دولت روزانه 770 میلیون تومان برای جلوگیری از انتقال بیماری هاری در اثر سگ گزیدگی در ایران هزینه میکند.(خبرگزاری میزبان) تبلیغات مشمئز کننده خواص غربگرا تحت عنوان "سلبریتی" در نگهداری سگ و غذا دادن مردم به سگها فرع بر این قضیه هست و پیرو حدیث «النّاسُ عَلي دينِ مُلُوكِهِمْ» مدیریت ناشایسته در این موضوع را از طرف مسئولین مربوطه آشکار می سازد.
متاسفانه علیرغم این همه اطلاع رسانی خبرهای تهدید سگهای ولگرد و شخصی به نظر می رسد، مسئولین هیچ دغدغه ای بابت به خطر افتادن جان مردم خصوصا کودکان و زنان ندارند مثل اینکه با زبان بی زبانی به مردم گفته می شود :" شما بزنید زار خود ما می کنیم کارخود". این اخبار بسیار فاجعه بار نیز عموما جز از طریق برخی فعالان دلسوز مردمی و منابع غیر رسمی اطلاع رسانی نمی شود.
اصلا به نظر می رسد جان سگها اولویتش بیشتر از جان انسانها است و در مورد این موضوع فقط توصیه هایی دارندکه بیشتر به نفع حیوانات به نظر می رسد الگویی از سازمان صهیونیست بهداشت جهانی :1-کنترل !جمعیت سگهای بلاصاحب، 2- خدمات پیشگیری پس از تماس برای همه3- واکسیناسیون دسته جمعی سگها 4-شستشوی فوری و کامل زخم انسان سگ گزیده با آب و صابون 5- پرهیز از نزدیک شدن به سگهای ولگرد 6- تحریک نکردن حیوان (همشهری -7 مهر 1401)
مسئولان وزارت بهداشت ایران تحت تاثیر این سازمان علنا بر خلاف نص صریح قرآن و کلام ائمه اطهار علیهم السلام اولویت را در مقابل انسان به حیوان داده است غافل از اینکه جان انسان اینقدر اهمیتش زیاد است که خداوند می فرماید: وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ﴿مائده 32﴾ ؛ و هر کس انسانی را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گویی همه انسان ها را زنده داشته است. حال اگر این انسان مومن باشد که ارزش جانش را نمی توان حساب کرد معصومین علیهم السلام ارزش مومن را از سه جهت جان و حتی مال و بدگمانی نسبت به او از کعبه بالاتر می دانند( ر.ج کنید- پایگاه خبرگزاری رسمی حوزه )، ارزش کعبه را چه کسی می تواند قیمت گذاری کند که بتوان ارزشمند تر از آن را که جان مومن است را قیمت گذاری کرد؟!
آنها با کوتاهیهایشان اگر آسیب خصوصا از دست رفتن جان اتفاق بیفتد در گناه این امر شریک هستند(مائده32)
انسان خون گریه کند جا دارد،آیا این جمهوری اسلامی است که اینگونه آلوده به ضلالت سران نظم نوین شده است؟!
#ادامه_دارد
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
بیتفاوتی مسئولین در جمع آوری سگها، لزوم اجرای فرمان آتش به اختیار(قسمت۲)
✍سادات حمیدی
هزینه نزدیک به یک میلیارد تومان در روز هزینه بسیار قابل توجهی است تازه این آمار مربوط به سال گذشته است و امسال با توجه به گرانی ها و بیشتر شدن آمار گزیدگی حتما خیلی بیشتر شده است. این خبر قابل تأمل است با هزینه سالانه سگ گزیدگی می توان قریب به 6 بیمارستان در تراز نخست جهانی یا 60 مدرسه با ابعاد وسیع ساخت و یااینکه 30 هزار وام عادی 100 میلیون تومان ازدواج به جوانان پرداخت کرد( موسسه مصاف)البته این غیر از هزینه هایی است که صرف سگهای شخصی می شود.
چه کسی از این هزینه های شگفت آور سود می برد که قربانی شدن کودکان در مقابلش ارزش دارد؟
مایه خجالت است که بخواهیم با مسئولین اینگونه صحبت کنیم :
"ما را به امید شما خیری نیست شر مرسانید".
نخواستیم کودکان گرسنه را پشتیبانی کنید فقط مواظب باشید این کودکان مظلوم خوراک سگها نشوند.
حال با این وضع مسئولین وزارت بهداشت که سالهاست چند فقره اطاعت محضشان از این سازمان شیطانی که اخیرا کاملا صلاحیتش را با برافراشته کردن پرچم هم جنس گرایی و به رسمیت شناختن هرزگی قوم لوط برای مسلمانان از دست داده است،
فاجعه جمعیتی و گرفتاری های عوارض واکسن و اجرای مخفیانه سند ننگین ۲۰۳۰ را برای مردم ایران به ارمغان آورده است و در قضیه معضل سگ نیز اعتراف می کنند که: اقدامات و فعالیتهایی که هر سال برای پیشگیری از حیوانگزیدگی در کشور انجام میشود، به حد کفایت موثر و کارآمد نبوده است.(همشهری - ۷ مهر ۱۴۰۱) فرمان آتش به اختیار مقام معظم رهبری در این قضیه کاملا مصداق دارد.
معتمدین و دلسوزان شهر و روستا و محله خصوصا بسیج و طلبه ها افسران جنگ نرم که در مشکلات مختلف خصوصا بیماری کرونا به داد مردم رسیدند آتش به اختیار به داد فرزندان مظلوم شیعه برسند، برای جمع کردن سگها و پاک کردن سرزمین متبرک به خون مطهر شهدا از نجاست سگ وارد عمل شوند، بعد از سالها کاملا مسجل شده است گوش شنوایی نیست، صبر مردم لبریز شده است ، جان مردم خصوصا فرزندان معصوم ایران مستضعفین نورچشم امام در خطر است، مگر مقام معظم رهبری نفرمودند : خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریّت کند، آنجا آتشبهاختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.( امام خامنه ای ۱۳۹/۰۳/۱۷)
اصلا چرا هرسال این سازمان شعار بی ربط به مسائل مهم و حتی بعضا تهدید برای جهان ارئه کند شعار:
""امحای سگ نجات کودک عزیز ایرانی بلکه کودکان معصوم در سراسر جهان " شعاری خوب هدیه پیروان و دوستداران امیرالمومنین ع در ایام عید مبارک غدیر باشد برای ملت جهان، تبلیغی بر نوع دوستی این امام عظیم الشأن و زمینه سازی برای ظهور و مبارزه با شیطان و سگ پرستان در مقابل شعار مبهم به نفع سرمایه داری این سازمان صهیونیستی: "پایان مرگ ناشی از هاری با رویکرد سلامت واحد".
#پایان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
سوم تیر، سالروز برکناری وثوقالدوله از دور دوم نخستوزیری (1299 شمسی)
✍زينب نجیب
وثوق الدوله طی دو دوره نخست وزیر ایران بود که دوره دوم او از مرداد 1297 تا تیر 1299 ادامه داشت و به واسطه قرارداد 1919 این دور نخست وزیری وی حائز اهمیت بیشتری است.
قرارداد 1919 یک قرارداد استعماری بود که اداره امور نظامی،سیاسی و اقتصادی کشور را به دست مستشاران انگلیسی میسپارد و نقش مهمی در بدنامی وثوقالدوله داشت.
پیش از آن بسیاری از شخصیتها و رجال سیاسی کشور، وثوق را فردی میهنپرست میدانستند و حتی بارها از او برای رسیدن به مناصب سیاسی حمایت کرده بودند حتی آیتالله مدرس در سال اول زمامداری وثوقالدوله، او را تقویت میکرد و در تمام کارها به او مشورت میداد، ولی پس از اعلام انعقاد قرارداد 1919، مدرس در رأس مخالفان قرارداد و وثوقالدوله قرار گرفت و تمام تلاش خود را برای عدم اجرای قرارداد بهکار برد.
هرچند وثوقالدوله سعی داشت نشان دهد که با توجه به وضعیت کشور در زمان انعقاد قرارداد بهترین کار ممکن را مبتنی بر منافع ملی انجام داد اما بعدها تاریخ نشان داد که منافع شخصی وثوق بر مصالح کشور ارجحیت داشته است؛ زیرا او بابت امضای قرارداد 1919 رشوه زیادی از انگلیس دریافت کرده بود. بااینحال خبر انتشار این قرارداد، پایان دوره دوم نخستوزیری وثوق را رقم زد و باعث برکناری او شد.
پ.ن
عجیب تاریخ تکرار میشود. البته گاهی تکرار تاریخ همیشه با یک نیت واحد و مقصد مشترک وقوع نمییابد. یعنی یک اتفاق به دو شکل صورت میگیرد اما یک نتیجه در بر دارد.
مثلا گاهی فردی همچون وثوقالدوله به اسم "منافع ملی" اما به کام خود قراردادی امضا میکند که جز "مضار ملی" چیزی ندارد و گاهی فردی همین مسیر را میپیماید اما نه برای رشوه و منفعت شخصی بلکه به دلیل استعمار فکرش.
آری، نوع دوم از نوع اول بسیار خطرناکتر است چراکه در نوع اول همچون وثوقالدوله، با افشای رشوه و فساد، حقیقت، خودش را نشان میدهد و حق و باطل نزد آحاد مردم مشخص میشود اما در نوع دوم مانند قضیه برجام و یا قضیه موشکی تحریف منافع ملی چنان صورت میگیرد که ذهنها به غلط اقناع شده و نهتنها منفعت ملی و شخصی، تأمین نمیشود بلکه یک ملت متحمل خسارت جبرانناپذیری خواهند شد.
بنابراین باید بههوش بود که دشمنی دشمن همچنان باقیست فقط روشها پیچیدهتر و هوشمندانهتر شده است.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#فرهنگ_مهدویت۱۹
مهدی منتَظَر(علیهالسلام) در نهجالبلاغه
✍چمن خواه
موضوع امام شناسی و التزام به پیروی از مقام امامت و ضرورت وجود یک رهبر اسلامی واجد شرایط در هر زمانی، تنها مربوط به شیعه و یک گروه خاصی نبوده و نیست. بلکه واقعیتی است که ریشه عمیق اسلامی دارد و مسلمانان با انواع فرقه گراییها و مذاهب گوناگون عقیدتی و فقهی همه معتقد و معترف به آن بوده و هستند.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «مَن ماتَ وَ لَم یعرف امام زَمانه ماتَ میتة جاهلیة»« کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناخته باشد مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهلیت باشد که در حال شرک و بت پرستی از دنیا رفتند».
امام علی(علیهالسلام) درخطبه ۱۵۰ میفرماید: «ای مردم اکنون هنگام فرارسیدن فتنههایی است که به شما وعده داده شده و نزدیک است برخورد با رویدادهایی که حقیقت آن بر شما ناشناخته و مبهم خواهد بود. دانسته باشید آنکس که از طریق ما (مهدی موعود منتظر) به راز این فتنهها پی برد و آن روزگار را دریابد. با مشعل فروزان هدایتدرآن کام مینهد.و به همان سیره پیامبر(صلیالله علیه واله) و امامان (علیهالسلام) رفتار نماید؛ تا گرهها را بگشاید و بردگان و ملتهای در بند و ظلم و خودخواهی را از اسارت آد سازد. تودههای گمراهی را متلاشی و پراکنده سازد و حق طلبان را گردهم آورد. جدایی و تفرقه اسلام و مسلمانان را تبدیل به یکپارچگی نموده و سامان بخشد.
حضرت مهدی(علیهالسّلام) سالهای طولانی در پنهانی از مردم به سر میبرد، آنچنان که اثرشناسان، اثر قدمش را نمیشناسند گرچه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنهها آماده می گردند و چنان شمشیرها صیقل میخورند. دیده هایشان با قرآن روشنایی گیرد و گوشهاشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند.
امام علی علیهالسلام درخطبه ۱۵۲ اینگونه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می شناساند.
« همانا طلوع کننده آشکار شد و درخشنده ای درخشید و آشکارشونده آشکار گردید.و آنکه از جاده حق منحرف شد به راه راست بازگشت. خداوند گروهی را به گروهی تبدیل و روزی را برابر روز قرار داد و ما چونان مانده در خشکسالان که در انتظار بارانند انتظار چنین روزی را میکشیدیم همانا امامان دین(علیهالسّلام)از طرف خدا تدبیر کنندگان امور مردم و کارگزاران آگاه بندگانند. کسی به بهشت نمی رود جز آنکه آنان را شناخته و آنان او را بشناسند و کسی در جهنم سرنگون نگردد، مگر آنکه منکر آنان باشند و امامان دین هم وی را نپذیرند. همانا خدای متعال شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزید. زیرا اسلام نامی از سلامت است و فراهم کننده کرامت جامعه میباشد راه روشن آن را خدا برگزید و حجت های آن را روشن گردانید».
مقصود امام از این فراز خطبه اینست که هدف از شناسایی امامان راستین تنها شناختن نام آنها و نام پدرانشان و اطلاع بر تاریخ ولادت و درگذشتشان نیست بلکه هدف اصلی از این وظیفه بزرگ اسلامی شناختن امام با ویژگی های علمی و سیره اخلاقی اجتماعی سیاسی و دیگر شئون شخصی و امامت ای و اعتراف عقیدتی و عملی به مقام ولایت او و شناخت به عنوان شیعه و در خط پیروی آنان بودن است. این همان معرفت و شناسایی است که مایه رفتن به بهشت و رهایی از جهنم است. به قول محقق طوسی (علیه الرحمه) :«اصل وجودش لطف است و دخالتش در امور لطفی دیگر و عدم تصرف یا غیبتش از ناحیه ماست».
#امام_مهدی_علیه_السلام
#امام_علی_علیه_السلام
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌹🌹🌹🌹
ای بانی روضه های هل من ناصر
گریان اسیران پریشان خاطر
آب و گل ما سرشته از طینت توست
ما زنده ترینیم؛ به قال الباقر
#طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی
@shaeranehowzavi
.
🍀خط قرمزهای گمشده
✍زهرا نجاتی
بچه که بودیم، کسانی به عنوان پایههای انقلاب کنارمان بودند که بعدترها فهمیدیم نفش مانع اگرنداشتند که خیلی جاها داشتند، نقشان چندان هم موثر نبوده است.
درخانوادههای ما، هم اختلاف بود، هم نبود. یادگرفته بودیم سرمسایل سیاسی به قدری حرف برنیم و اظهارنظرکنیم که مطمین هستیم. پدر، مرد با تقوایی بود نه به معنای تقوای موسوم. همین تقوای نیمبنددر نمازخواندن و ارتباط نداشتن با نامحرم. نه. پدرحقا با تقوا بود از ان تقواها که حالا کمترکسی به ان پایبند است. تقوای سیاسی.
👈بینش خانواده اما همیشه حول و حوش رهبری گشته.کسی یا کسانی هم اگرکمی فاصله گرفتهاند، از نظرات هم شاید، اما از نظررهبری هرگز.
و این همیشه برایم جالب بوده که میشوددرعین داشتن بصیرت سیاسی با تقوا بود، بهتان نزد، هوشیار بود و راحت به هرکس مهر و برچسب نزد.
تا جایی حرف زد که اطمینان هست و حتی در مورد دشمن هم به ناجوانمردی و توهین لب نگشود.
نتیجه هم جالب بود نه دعوای سیاسی از ان دست ها که در بعضی خانهها، مد است، داشتیم نه اطاعت بی قید وشرط، هرکس به قدر وسعت و بصیرتی که سعی میکرد با رعایت تقوای همه جانبه و به شرط اطاعت محض از ولایت فقیه، درک میکند، حدنگه دارد، به بصیرت برسد و طبق تشخیصش عمل کند.
👈اینهارا نمیگویم که بحث خانوادگی کرده باشم. اقلا نه. فقط. اینها را میگویم به خاطر اینکه خیلیازمعضلات جامعه فعلی ما پشتبند این قضیه حادث شده که آدمها همه افتادهاند دنبال دعواهای سیاسی.
👈 خیلیها راحت یکدیگر را به زد و بند سیاسی و بندبازیهای سیاسی، به معنای عامش، محکوم میکنند اما آن رنگ و بوی سیاسی که قرار بود عین دیانتمان باشد، خیلی راحت تبدیل شده به دلیل بی تقواییهایمان. دلیل تهمت زدنهایمان به اسم بصیرت داشتن. نمیدانم باید درگوشی گفت یا این درد را فریاد زد که به جای اینکه اتحاد مومنین ومسلمین مارا به همان جامعه مومنینی تبدیل کند که خداوند درسوره نور از ان دم میزند و آبروی مومنی را بردن، ابروی همه را بردن میداند و روش برخورد با تهمت ناموسی به مومن را، سبحان الله گفتن و ساکتکردن طرف مقابل میداند،دنبال دست گذاشتن روی نقاط افتراق همدیگر، افتادهایم.
دست گذاشتهایم روی اینکه بهاسم دینداری و انقلابیگری، فردگرایی داشته باشیم.
هرکس فقط خودش را قبول داشته باشد و دیگران را چون روی خط قرمزهای او نه خدا، قدم برمیدارند، محکوم کند به زیادهروی و کندروی و نفهمی و انقلابیگری و هرچه.
👈خواستم بگویم قصه بدحجابی خواهران و دختران ما، همهاش هم قصه جاسوسی و دشمنی نیست، بخش زیادیش به خاطراین است که عده ای ازهمانها که زمانی پایه و ستون انقلاب، شناخته میشدند، حق دیانت و خواهر و برادری دینی را تبدیل کردند به حقوق شهروندی.
درحقوق شهروندی طوری جاافتاده که گفتن اینکه سیگارت را خاموش کن، جایز است اما گفتن اینکه خواهرم، بیحجابیت، آرامش مردم، خودم، بچهام را برهم میزند، سطح آموزش درس و دانشگاه را پایین میآورد، احساس ناامنی را گسترش میدهد، حرام و زشت جا انداخته.
لازم نیست با بیححابها همزیستی مسالمتآمیز به معنای مماشات با بیقانونی سیاسی و دینی داشت اما لازم است نه بافقط با آنها، که همه ما مردم جامعه اسلامی، باهم خیلی بیشترمهربان و علاقهمند به سرنوشت همدیگر، رفتار کنیم. سعادت آنها را سعادت خودمان جابیندازیم و سعادت فردیمان را به سعادت جامعه گره بزنیم.
این نیاز به گفتمان سازی و جا انداختن این مفهوم و ادبیات یین تمام سطوح جامعه،ازجمله همان بیحجابها دارد. برای این مهم، همه باید هم حقوق الهی را جا بیندازیم، هم حقوق مومنی برهم، از جمله حق امر به معروف و نهی از منکر را.
کاش حقوق معنوی شهروندی، مثل ارامش روانی، هم مثل ساعت حمل زباله، فرهنگ سازی میشد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
عرفه روز شناخت
✍نجمه صالحی
عرفه کلمهای عربی، به معنای فهم و شناختن چیزی همراه با تفکر و تدبر در آثار آن است.* روز عرفه مصادف با روز نهم ذیحجه و یکی از مقدسترین روزها در تقویم اسلامی و دومین روز از سفر حج است.
در روز عرفه دعایی به پیشوای سوم شیعیان منتسب شده که به منشور تربیتی امام حسین علیهالسلام شبیه است و در آن به یادآوری نعمتهای خداوند، روش تربیتی تضرع، ایجاد امید و ....میپردازد.
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه، مراحل سیر و سلوک إلی الله را به خوبی در قالب دعا بیان نمودهاند؛ آموزههای عرفانی عملی خاصی نظیر توحید، ایمان، یقین، توکل، توبه، فقر و... که هر یک باید در مرحلهای خاص طی شود تا به مرحله بعدی برسد. مهمترین محورهای این دعا، محور خداشناسی، انسانشناسی، راهنماشناسی، هستیشناسی و معادشناسی است.
دعای عرفه از شروع تا پایانش بر اساس توحید بنا نهاده شده و با وجود مضامین متعدد یک متن جامع و به هم پیوسته در موضوع یکتاپرستی و سرشار از دلالتهای تربیت اخلاقی عرفانی است که در دو زمینه خودتربیتی و دیگرتربیتی است.
بر خلاف تصور عموم، سال دقیق قرائت دعای عرفه مشخص نیست و منابع متقدم، نکتهای ذکر نکردهاند! به عبارت دیگر پژوهشگران، این دعا را مربوط به آخرین حج امام حسین علیهالسلام نمیدانند؛ زیرا بر اساس یافتهها ایشان در سفر حجی که قبل از واقعه کربلا بود، در عرفات توقف نداشتند.
درباره خروج امام حسین علیهالسلام از مکه دو دیدگاه وجود دارد، برخی آن را حج ناتمام نامیدهاند زیرا معتقدند امام علیهالسلام حج خود را تبدیل به عمره مفرده کردند و از مکه خارج شدند، اما بنابر دیدگاه دیگر، امام حسین علیهالسلام از ابتدا نیت عمره مفرده داشتند نه حج!
به هر روی، وجود این دعا و فرازهای ناب آن در هر بازهی زمانی که بیان شده باشد؛ چراغ راه هدایت دلهای زنگار گرفته است و هر ساله شیعیان با تأسی به امام سوم خویش، این دعا را در روز عرفه در صحرای عرفات و دیگر مناطق دیگر جهان میخوانند.
☆گفتم عرفه فرصت دیدار مهیاست
هر ساعت این روز خبر دار ز آقاست
خوش آنکه دلش هم نفس یوسف زهراست
اما همه ی عشق فقط روضهی سقاست☆
*راغب اصفهانی، مفردات، ص۵۶۰.
#دعای_عرفه
#نهم_ذی_الحجه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مراقبه_۲
فخری مرجانی
بنابراین؛ قرآن، كسانی را خطاب قرار میدهد كه ایمان آوردهاند:«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوااللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّاللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ».
در این آیه، تقوای الهی را دو بار تكرار میكند: اولی انجام وظیفه است؛ یعنی انجام واجبات و ترك محرمات: «وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» باید نفس به آنچه فرستاده است، توجه كند.
اگر انسان تقوای اوّلی را پیشه كند، قابلیت پیدا میكند به نفس و فطرت خود برسد و این نفس توجه كند كه من این هیکل و جسم نیستم. یعنی آنقدر مجاهده كند كه به حقیقت خود برسد. مجاهدهای سخت، اما ضروری است.
الآن نمیتوانم حس كنم كه منم كه میبینم؛ بلكه به چشم توجه میكنم. حداكثر اگر كمی از علوم دبیرستانی بلد باشم، میگویم مركز بینایی در مغز است! اما نمیتوانم بفهمم كه من میگویم، من میشنوم. چشم و گوش و سایر حواس بدنى هیچیك درك و شعور ندارند، چشم نمىبیند و گوش نمىشنود؛ بلكه وسیلۀ دیدن و شنیدن را براى نفس آماده مىسازد.
اگر انسان، ایمان و توجه اولی پیدا كند؛ آنگاه آن ایمان اولی را در ترك محرمات و انجام واجبات جدی بگیرد، کمکم میتواند به حقیقت برسد. راه دور و درازی نیست. راهی بسیار نزدیك و مستقیم و شدنی است؛ من را احساس خواهد کرد. «وانّ الراحِلَ الیك قریبُ المسافه وانّكَ لا تَحتَجِبُ عن خلققك الّا ان تَحجُبَهم الاعمالُ دوننك» و هركه به سوی تو سفر كند، راهش بسیار نزدیك است و تو از نظر بصیرتِ خلق پنهان نیستی؛ جز آنكه اعمال آنها حجاب از شهود جمالت گردیده است. (دعای ابوحمزه ثمالی)
وقتی به حقیقت نفس رسید، این نفس باید توجه پیدا كند؛ یعنی حقیقت خود انسان باید توجه پیدا کند كه: «ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» به آنچه فرستاده است برای فردا.
اگر انسان به چنین رشدی برسد و مشاهده كند كه اعمال او به حقایق حساستر و بالاتری تبدیل میشود؛ آنوقت جدی و حساس خواهد شد، چون اهمیت آن را میفهمد. و در نهایت مثل كسی است که کالای با اهمیتی درست میكند و اهمیت آن را می داند، بعد از پایان کارش، دوباره آن را بررسی میكند كه نكند اشكالی داشته باشد. این همان تقوای دوم است «وَاتَّقُوا اللَّهَ» که با دید مشتری ریزبین به آن نگاه می¬كند؛ نگاهكردنی برای اصلاح نواقصی كه احیاناً وجود دارد.
در رحم مادر، خودم اختیار دخالت در ساختار این جسم را نداشتم، اما الآن اختیار دست خودم است. آنجا من كارهای نبودم، بالأخره هرچیزی ساخته شد، چند روز بعد، خاك میشود! اما الآن من برای زندگی آن عالم، دوست زیبایی درست میكنم. باید توجه كنم كه این دوست خیلی باوفا باشد، ثابتقدم باشد و وسط راه، من را رها نكند. باغی كه برای آن عالم درست كردهام را درست بررسی كنم. الآن دست خودم است. اگر از باطن رسیدم، دیگر نمیگویم کار خیر انجام دادم و تمام شد! یکبار كار خیر كردم، چند بار بررسی میكنم، نكند آفت داشته باشد، نكند از بین برود و....
چنین انسانی از عُجب، غرور، خودبرتربینی، توقّعات طلبكارانه از خدا و هر چیزی كه عمل صالح را بعد از انجام تهدید میكند، به دور است.
«إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» و خدا هم مراقب ماست.
#حقیقت_خود
#نظام_هستی
#چیستی_انسان
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«رنگ عشق»
✍زهرا نجاتی
بعدِروزی پرکار رسیدهام به خانه، محکم در میزنم و میدانم بین بچهها دعواست و از بین پنجتا یکیشان میآید و در را باز میکند و باحالی بین بغض و شادی می پرسد:_مامان چرا دیر آمدید؟!
من درآغوشش میگیرم، میبوسمش و میگویم:«ببخشید قشنگم.»
نه قامت بلندی دارم، نه چادرم جنس کذایی دارد اما وقتی نگاهم از دامن چادر مشکیام روی ریزش چادر روی کفشهایم، سر میخورد، انگار مشکی میشود رنگ عشق. برعکس دنیای رنگی رنگی درونم. برعکس کمد لباسهای رنگیم در مهمانی و منزل.
اما ازشکوه تلفیق مشکی چادر و مشکی شلوار وکفش، خوشم می آید.
افسردههم نیستم. این را از لبخندشادی بچههایم میفهمم. از بوسههای شب بخیرشان، از شیطنت های گاه وبیگاه با همسر وقتی وسط خماری ظهرگاهی خانه، به شوخی دنبال هم میکنیم وخودمان و بعد بچه ها قاه قاه می خندیم.
اما شکوه مشکی چادرم را دوست دارم. هیچ ارتباطی هم به بدبینی به مردها ندارد. مردهای محترم زیادی دیدهام که مشکی چادرم، مرا نزدشان ارزشمتدتر کرده اما این را هم دیدهام که بعض دیگر مردها،به محض خیره شدن به مشکی چادرم، چشمهایشان پایین می افتد. نگاهشان روی زمین سر میخورد. تیغ نگاه هرجفتمان میخکوب زمین میشود. این را در جلساتی که میروم، درخرید، درمطب، درمغازه، در پاساژ و خیابان خیلی دیدهام.
شکوه مشکی چادرم را دوست دارم حتی وقتی باعث میشود تابستان زیبا را با روسری و مانتو شلوار نخیِ نخی بگذرانم. حتی وقتی ناچارم میکند در گزینش روسری دقت بیشتری کنم تا سر نخورد. تا نگاهها را همچنان روی زمین، بسراند.
همینطور که به شکوه چادرم و ریزشش روی کفشها فکر میکنم، چهارمی در را باز میکند و مرا در آغوش میگیرد و میان بغض ولبخند میگوید:_ چرا این قدر دیر آمدید؟
و من بغلش میکنم و میگویم:«ببخش عزیزم، جلسه داشتم.»
#حجاب
#عرفه
#سبک_زندگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرفه که میشود...
✍🏻 زهرا کبیریپور
و چون خورشید هشتم ذیالحجه در آسمان ظاهر شد بار و بنه او را بسته دید که از مکه به سمت کوفه روان میشود و میفرماید:
من را صدا میکنند...
و ما شیعیان هر سال همراه با نام او به بالای کوه عرفات خیالمان میرویم
و خدا را با بند بند سخنان او به گواهی میخوانیم
و ما هر سال که دعای عرفه میخوانیم
فراز به فراز کلام مبارک او را میبوییم و میبوسیم
سلام به او
و به شب عرفهی او
و به مناجات نورانی او
در تمام بندهای أنتالذی اش
و تمام أنا الذیها..
که پناهگاه ما برای طلب توبه و استغفار است.
#عرفه
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI