.
دو میل و یک گوله
انگشتانش گزگز میکرد. هر چند رج که میبافت، بافتنی را زمین میگذاشت و انگشتانش را مالش میداد و دوباره شروع میکرد به بافتن. یکی نیست به او بگوید، چه عجلهای داری، خب روزی چند رج بباف. بعد چندین سال میل بافتنی دستش گرفته بود. دلش نمیآمد بافتنی را کنار بگذارد. این دو میل و گوله کاموا او را به چهل سال قبل برده بود. اون زمانیکه ایران درگیر جنگ ناجوانمردانهای با صدام تکریتی و حزب بعث بود. آن زمان با خانمهای همسایه دور هم جمع میشدند. روزها به مسجد محل میرفتند تا در بستهبندی مواد غذایی و خشکبار برای ارسال به جبهه کمک کنند. در حین کار ذکر صلوات و دعا داشتند و شبها در نور ضعیف لامپ، شال و کلاه میبافتند. حالا بعد چهل و اندی سال، دوباره میل بافتنی دستش گرفتهبود. ولی حالا با اون زمان خیلی فرق میکند. در کمال امنیت و آرامش زیر لامپ پرنور، بدون ترس و دلهره، مشغول بافتن است. و در دلش برای رزمندهای که قراره این کلاه را سر کند، دعا میکند.«برادر لبنالیم! با قدرت بجنگ. ما خواهران ایرانی بیادتان هستیم و شما را چون رزمندگان دفاع مقدس، فرزندان و برادران خودمان میدانیم. برای پیروزی و سلامتیتان دعا میکنیم، اگر هم شهید شدید، شهادتتان مبارک.»
🖋چمنخواه
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
برای فاطمیه شمعی روشن کنید!
با کمک بهترین استادان کشور
در مسـیر تبیینِ مقاومت جهاد کنیـد!
▫️آموزشهای کاربردی و #رایگــان
▫️پاســـخ به شبهـات روز مقــاومت
▫️ارتباط و تعامل با اساتید مطرح
🔖گواهی مورد تایید سازمان تبلیغات اسلامی
اطلاعات بیشتر و ثبتنام در «مدرسهٔ شمع»👇
https://eitaa.com/joinchat/2184446670Cbffbff23ec
🔻"خاطره نگاشت": مخدّره چمن خواه
دو میل و یک گُوله
🔸دلش نمیآمد بافتنی را کنار بگذارد. این دو میل و گُوله کاموا او را به چهل سال قبل برده بود.
◀️لینک خبر
🔹خبرگزاری بسیج استان قم🔹
👇تنها مرجع رسمی اخبار بسیج و سپاه استان قم👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/865206465Cafebe35a6f
🔺#قم_سرآمد_شهادتوسرافرازی
🔻#قم_شهر_قیامواقامه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«سلام آقا جونم
چون شما رو دوست دارم، این گوشوارههام رو میدهم به لبنانیها»
همه آرزوی یک مادر برای فرزندش این است که او را عاقبتبهخیر ببیند...
عاشق ولیّ زمان شدن و ایثار به عشق او، نهایت برآوردهشدن این آرزو دردنیاست، مخصوصا اگر دخترت، تنها ۶ سال داشته باشد...
🖋آمنه عسکری منفرد
#ایران_همدل
#پویش_اهدای_طلا
#لبنان_تنها_نیست
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖هدیهای کوچک به خاطر عشقی بزرگ
از سیزدهم رجب سال گذشته که تعدادی از فرشتههای ۹ساله را با چادر نماز در حسینیه امام خمینی دید که چون به سن تکلیف رسیدند به دیدار رهبر انقلاب رفتند، لحظهشماری میکند تا زودتر ۹ساله شود، تا او هم از نزدیک آقا را ببیند. عشق به حضرت آقا را در برق چشمانش خوب میتوان فهمید، مخصوصا وقتی با دیدن جمال زیبای رهبر از قاب تلویزیون، با همان صدای شاد و شیرین کودکانهاش بلند میگوید:« دوستت دارم آقا...» این عشق به ولایت است که در خون شیعیان مولا علی از کودکی با جانشان آمیخته است و من زلالی و پاکی آن را با تکتک سلولهایم حس میکنم.
چیزی از جنس عشق به بچههای مظلوم و زخمی غزه و لبنان، مخصوصا وقتی این عشق با قطرههای بلورین اشک که مانند بندی از مرواریدهای درخشان در گوشه چشمان دخترکم حلقه زده و ناگهان سرازیر میشود و صورت ماهش را زیباتر میکند.
این را از کنجکاویهای کودکانهاش هم میتوان فهمید که گاه و بیگاه میپرسد: «مامان ما چی کار کنیم که اسرائیل تموم بشه؟» یا حتی از کلمات طنازانه دخترانهاش وقتی تصمیم گرفته بود تا من و پدرش را راضی کند تا عزیزترین عروسکش را در جشن غدیر به کودکان فلسطین هدیه کند، از آرزوکردن برای سیر شدن بچههای غزه که در جنگ هم خانه و زندگی و پدر و مادر خود را از دست دادند و هم گرسنهاند...
اصلا انگار حال و هوایِ دنیای ما که به ظهور نزدیک میشود، فریاد میزند که تحولات این سالها و این روزها حتی در احوالات کودکان دنیا از جنسِ دیگری است، از جنس بزرگشدنهای حیرتانگیز، شاید هم از جنسِ لبیکِ عبدالله ابن حسن به امام حسین(علیهالسلام) در قتلگاه و یا حتی لبیکِ علی اصغر ششماهه...
این را از تمام احوالات دختر ۶ سالهام که این روزها با سرعت برق و باد، عاقل و بالغ میشود میفهمم، مثل حال پسران خردسال و نوجوان غزه که در یکسال اخیر بعد از طوفانالاقصی یکباره مرد شدهاند و در خرابههای خانههاشان، مردانه، سنوارشدن را مشق میکنند و یا دختران کوچکی که هنوز به سن تکلیف نرسیده، به رسم مادران عفیفهشان حجاب بر سر دارند و با شهادت مادر، برای کوچکترها مادری میکنند.
اما از وقتی دیدم که دخترم ، حتی هنگامی بازی با حال و هوای کودکانه در چالههای پرآب از باران پاییزی، سیراب شدن بچه های تشنهی غزه و باریدنِ باران در فلسطین را با صدای بلند آرزو میکند، یقین کردم که نسل همین فرزندان امام خامنهای، زمینهساز ظهور خواهندشد. همینان که در خردسالی، خیلی زودتر از معمول، بالغ شدهاند که نسبت به احوالات دنیای پیرامون خود واکنش نشان میدهند و تصمیمهای بزرگ میگیرند. تصمیمهایی که بویِ خوش ایثار و بخشش میدهد و عِطرِ خوش اطاعت از ولایت دارد.
حالا که دختر شش سالهام تصمیم گرفته، تنها گوشواره اش را که هدیه تولدش بوده ببخشد، سجدهی شکر و لبخند رضایت، تنها پاسخی است که شیرینی این لحظه را برایمان جاودانه میکند، مخصوصا حالا که دوست دارد حتما از این هدیهی خود برای آقا جانمان فیلم و عکس بفرستد.
🖋آمنه عسکری منفرد
#ایران_همدل
#پویش_اهدای_طلا
#لبنان_تنها_نیست
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
مسلم دیار ما
✍تقی زاده
از همان اولی که فهمیدم امام کیست و رهبری یعنی چه و انقلاب را درک کردم. همه زندگیام شد عشق به رهبر و راه شهدا.
خیلی دوست داشتم برای کشور مسلمان و انقلابی ام کاری کنم.
از حدود ۱۴ سالگی دیگر تمام هدف گذاری من شده بود شاد کردن دل رهبرم .
راستش اول آقا را دوست داشتم، خیلی رابطه ام با امام زمان جوش نخورده بود مجلس امام حسین (ع) هم شرکت میکردم، ولی مجلس روضه ی بیت رهبری جور دیگری می چسبید. تمام تلاشم عمل به حرفهایشان بود. به خاطر آقا حواسم به درسهایم، سخن گفتن و نشست و برخاست و حجابم و خلاصه همه چیزم بود، چون همه می دانستند من عاشق امامم هستم، حتی دفترچه ای درست کرده بودم با عکسهایشان و همه جا با خودم می بردم...
همیشه مواظب همه کارهایم بودم، مبادا از اخلاق نادرست من گزندی به او برسد مبادا بگویند دوستدار رهبری درس نخوان است، خوش اخلاق نیست، نامرتب است ...
وای خدا می داند که چه شوری بود از این عشق در دلم...
این عشق با من بزرگ شد ولی شد معبر رسیدن به مهدی فاطمه (عج)، آقا سید علی دستم را گرفت و با عشق مهدی فاطمه(س) پیوند داد، مسلمی بود که به خانه دلم آمد و مرا تا اوج دوست داشتن پسر فاطمه پرواز داد. آن قدر پیوندم با او محکم شد که شدم سرباز مکتبش و همسر یکی از سربازان سرباز خانه اش، روزی خور خاص خوان کرمش...
چه خوش نشستی به دلم، ای پیک خوش قدم ...
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
انتشار یادداشت «حماسه تمدنی بانوان در محور مقاومت» به تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۳ در خبرگزاری حوزه به آدرس زیر
https://hawzahnews.com/xdbWS
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📚«برایت نامی سراغ ندارم»۶
(روایت های سفر سوریه)
🌱خط روایت
✍️به قلم طیبه فرید راوی اعزامی راوینا
روز اول که رسیدیم فهمیدم دستمان بلحاظ امنیتی حسابی بسته و خبری از سوژه جدی نیست.از ایران پیام می رسید که این ها ۱-۲-۳خط روایت است و حول این هابنویسید.در سوریه هم جلسات متعددی برگزار می شد که حرف از خط روایت های متنوعی می زد.یکی از مسئولین که کلا معتقد بود بروید این کارها زمانش پنج سال دیگرست که گرد و خاک جنگ فروکش می کند.یکی هم گفته بود یعنی چی زندگی و همسر و بچه هایتان را گذاشتید آمدید اینجا؟!گزینه های روی میز در حال افزایش بود فقط تفاوتش با مطالبی که از ایران می آمد این بود که معمولا با اشراف به مسایل میدانی مطرح می شد.یکی از نگاه تربیتی،یکی دیگر از منظر مدیریتی!یکی ناظر به مسائل داخلی ،آن یکی ناظر به کل دنیا.خط روایت های میدانی سوریه اطلاعات جدیدی از شرایط موجود می داد البته ما هم چند نفر آدمِ خالی الذهنِ قلم به دست نبودیم که بی هیچ پیشینه ی قبلی آمده باشیم وسط میدان!گیر افتاده بودیم بی هیچ سوژه و مشاهده ای با کلی خط روایت.تنها جایی که می شد نازحین را دید ،حرم موقع زیارت بود.آنجا هم گفته بودند تابلو بازی در نیاورید.بین حزب الله آدمهای اطلاعاتی هستند که رد شما را می زنند و دولت سوریه شما را بر می گرداند.باید تا پیدا شدن راه چاره خلاقیتی می زدیم.از گفت وگو با لبنانی ها در هتل های این ور و آن ور به بهانه شارژ تلفن و اداره حرم حضرت رقیه به دست افغانستانی ها تا زندگی سخت زن های مهاجر فوعه وکفریا در اردوگاه که بنا به تقدیر در سفر دمشق همسفرشان بودیم،همه این ها می توانست موضوعی برای نوشتن باشد.موضوعاتی که می شد با خلاقیت خط روایت خودش را پیدا کند.
روی مصلای حرم حساسیت زیادی بود.آقای عظیمی شبِ قبل از حرکت گفته بود «هرجا دیدید قضیه رو امنیتی کردن بدونید خبرا اونجاست.»مصلی اولین محل اسکان مهاجرین بود.البته اسکان موقت.کف جامعه لبنان از هر شهر و ده کوره ای می آمدند آنجا و این یعنی می شد با گفت وگو از حس وحال مردم نسبت به مقاومت خبر گرفت.قصه این روزهای سوریه قصه مردمی بود که وسط جنگزدگی و خرابی زیر ساخت های شهری ،توی بی آبی و تاریکی و گرانی مازوت برای فصل سرما میزبان مهاجرینی شده بودند که خانه و زندگی شان شده بود خط مقدم جبهه ها.زن هایی که مردهایشان توی جبهه بودند و خودشان بچه های قد و نیم قد را زده بودند زیر بغلشان و فقط با لباس تنشان راهی سوریه شده بودند.قیمت خانه و بعضی اجناس توی بازار به هم ریخته و سوری ها با اشراف به اینکه اقتصادشان درگیر می شود به روی لبنانی ها آغوش باز کرده بودند.روزهای اول وقتی به تهدیدها فکر می کردم از نزدیک مصلی رد نمی شدم اما کمکم به بهانه نماز رفتم میان مهاجرین.وقتی موقع نماز سر و کله شیعیان هند و سوریه را در مصلی دیدم فهمیدم راه برای ورود هست خصوصا که لبنانی ها تا می فهمیدند ایرانی هستم سریع ارتباط می گرفتند و دست وپا شکسته گفت وگوهائی میانمان شکل می گرفت.بعضی از مهاجرین بی پرده می گفتند عامل این مشکلات جنبش حماس و ماجرای طوفان الاقصاست.بعضی دیگر تحلیل واقع بینانه تری داشتند مثل این که جنگ دیر یا زود اتفاق می افتاد...چه فلسطینی ها هفت اکتبر می زدند و چه نمی زدند.
توی مصلی خط روایت های جدیدی داشت شکل می گرفت.دختر یکی از علمای لبنان مدیریت زنها و کودکان هم وطنش را به دست گرفته بود،او با بکار گرفتن بعضی از دختران مهاجر اطلاعات جامعی از نازحات جمع آوری کرده بود و در طول اسکان موقت هیچ کسی را بلاتکلیف نمی گذاشت.حتی از بین مهاجرین دختران جوانی پیدا کرده بود و هسته اولیه یک گروه تاریخ شفاهی را پایه گذاری کرده بود.
دیروز بعد ده روز شرایط گفت و گوی رسمی پیش آمد...با جانبازهای پیجری!
آدم هایی با سرو صورت زخمو زیل و دست وپِل آش و لاش که چشم بسته معتقدند زندگی وسط مقاومت معنا پیدا می کند و ایران صداقتش را نشان داده و فرماندهان ایرانی و سید القائد می فهمند دارند چکار می کنند.
القصه اینکه اینجا ما دنبال واقعیت میدانیم و در حال تلاش.از میدان حجیره وکف بازار و توی دل مصلی گرفته تا نشستن پای حرف بچه های حزب الله که خودشان جمع اضدادند و شدت تعبد توی جهانبینی شانبه استدلال های عقلی رایج می چربد.این حرف حقیست که خط روایت واقعی را باید وسط کشمکش ها و حوادث میدان پیدا کرد.
https://eitaa.com/tayebefarid
@ravina_ir
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«شهادت»
«شهادت، آرزوی هر انسان آزاده و عبد مخلص خداست.
دیدم، خواندم و شنیدم کسانی به این لیاقت رسیدن، که دنبال شهرت و بزرگی نبودهاند. به دنبال رضایت خدا بودهاند تا خلق خدا!!
هزاران بار با عمل، نفس خود را به قربانگاه برده اند.
وطن من هزاران مرد و زن این چنین دارد، چه در انقلاب، چه در هشت سال دفاع مقدس، جان خود را برای اسلام و وطن هدیه کردند.
اما میان این شهدا، شهیدانی داریم گاهی در حقشان بی توجهی شده و مظلوم واقع شدهاند. آن هم شهدای ناجا.
با اینکه اسم و فامیل انها ذکر میشود ولی توجهی درخور به آنها نمی شود.
یا شهدای جوان، سرباز مرزبان ها!
شهادت سعادت است و هرکه لیاقت دارد،
او را از جام شهادت سیراب می کنند.»
هنیئا الشهداء
✍سیده الهام موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
جنگ رسانه ها
✍🏻فاطمه تقی زاده
امروز ما در کشور مشکل کمبود سلاح، بمب یا موشک و نیروهای مسلح نداریم ما بسیار در این زمینه توانمندیم، اما مشکل ما آنجاست که کمبود تفکر داریم، کم فکر میکنیم و زیاد حرف میزنیم و هر حرفی را گوش میدهیم جز آنچه را که باید... در میدان جنگ رسانه ای، دشمن به راحتی تحریف میکند، دروغ می گوید.
جنگ، جنگ رسانههاست،جنگ روایت ها، زمانی که با چشممان میبینیم، موشکهایمان به مکانهایی خورده است که صدای آژیر از آنجا بلند شده بود و با اصابت موشکها صدایش قطع شد یعنی نقطه حساس و مهمی را زدهایم، ولی مشکل کجاست؟ آنجا که وقتی میشنویم میگویند، ایران دشت و بیابانهای اسرائیل را زده است، دیدههایمان را باور نمیکنیم و آنچه را که از دیگران می شنویم، باور می کنیم.
تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیم و به گوش و چشم و فکرمان اجازه ورود دروغ پردازیهای رسانه ای را بدهیم نمیتوانیم فاتح میدان باشیم.
حواسمان باشد پیروزیهای شیرین را که با رشادتها و جانفشانیهای سربازان وطن و سربازان گمنام امام زمان به دست آمده است با تحریف و تدلیس دشمن نابکار هدر ندهیم.
تا به تواناییهای خودمان باور نداشته باشیم، دشمن هرچه را که بخواهد به راحتی در ذهن ما فرو کرده و پس از آن شروع به فتح خواهد کرد...
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
روزهای عجیبی می گذرانیم. گمانم این حس همه ی آدم های دنیا باشد. چه آن ها که با جریان پرشتاب این روزها همراهند، چه آنها که از لجاجتشان تلاش می کنند برعکس شنا کنند. چه آن عده ای که بلاتکلیفند و به نظر خودشان بی خیال دو طرف شده اند و نمی دانند آخرش یکی دستشان را می گیرد و یک وری می برد و چه آن قومی که تلاش می کنند سر راه این رود خروشان سد باشند. همه ی ما در انتظار سرنوشتیم. این روزها غصه دارم که برای این راه هیچ کاری نکرده ام.
از صبح که چشم باز می کنم مدام دنبال نسبتم با جبهه مقاومت می گردم. پای اجاق گاز از بچه های غزه و لبنان عذرخواهی میکنم. غذای هر روزمان نذر شهدای مقاومت است. هر جمله ای که می نویسم فاصله اش را با این مسیر می سنجم. کتاب هایی که می خوانم، فیلم هایی که می بینم...
پای شستن ظرف ها به زن لبنانی فکر می کنم و آشپزخانه ای که دیگر نیست. وقتی به دوستم فکر می کنم که خانه و همسر و دخترها را گذاشته و رفته تا روایت مقاومت را قلم بزند و به جانهای خواب و تبدار ما بچکاند، بغضم می گیرد. می گویم بغض، بخوانید گریه های ناتمام. همسرش را که می بینم، دل بزرگش را تحسین می کنم.
به چهره ی شهدا که نگاه می کنم، پشت چشم هایشان خودم را می بینم و بچه هایم را.
این روزها هوای پاییزم...
خوشحال از پیروزی نزدیک، غمگین از دست هایی خالی...
کجای این پازل ایستاده ام؟ نسبتم با جبهه ی مقاومت چیست؟
کاش دستی بیاید و بیدارم کند.
دوازدهم آبان 1403
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📚 #بستهفرهنگی/ کتاب و نشر
•┈┈┈•••✾•••┈┈┈•
📗 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد؛
زنده کردن خاطرات روزهای انقلاب با زمزمه کردن «بانگ آزادی»
📗 خط حزبالله ۴۶۸ | حمله به محاسبات غلط باند جنایتکار
📗 کتاب «وزیر نفت منم» و روایتهایی درباره شهید تندگویان
📗 انتشار چهل و یکمین هفتهنامه سفارت ایران در واتیکان + دانلود
📗 شماره جدید نشریه خط با عنوان جهان پابرهنهها از سوی خانه طلاب جوان منتشر شد.
📗 معرفی تازههای نشر انتشارات حوزه علمیه خراسان؛ شخصیت متعادل
📗 کتاب دوجلدی «کشاف» "فهرست نسخههای خطی کتابخانههای یمن" منتشر شد
📗 انتشار هشتادوپنجمین پیششماره نشریه عربی «الآفاق» + دانلود
📗 کتاب زندگی خبرنگار فلسطینی به بازار نشر رسید
📗 روایت تسخیر؛ جامع، خواندنی و قابل اعتماد
📗 بسته پیشنهادی روز دانش آموز؛
کتاب «دانش آموز انقلابی» رهنمودهای رهبر معظم انقلاب
📗 دانلود کتاب | انتظار با طعم فوتبال
📗 انتشار هشتصد و نوزدهمین شماره هفتهنامه افقحوزه + دانلود
📗 با چهرهای متفاوت؛
نهجالبلاغه جوانان به بازار آمد + موشنگرافی
📗 رمان «یحیی سنوار» را در ایرانصدا بشنوید
📗 بیستوهشتمین شماره ماهنامه شبهات منتشر شد + دانلود
📗 نظریه مردمسالاری دینی آیتاللهالعظمی خامنهای منتشر شد
📗 دانلود کتاب | زندگی حضرت فاطمه معصومه(س)
💡برای دسترسی به محتوای خبر لینکهارا لمس کنید.
@HawzahNews / خبرگزاریحوزه
🔖فصل رویش نسلِ انقلابی
بررسی ابعاد گوناگون پدیدهی انقلاب اسلامى ایران در سال ۵۷ به عنوان یک پدیدهی اجتماعی، مانند هر پدیدهی دیگری دستاوردهایی را برای جامعه و حتی بشریت، نتیجه داده است که میزان و سطح دستاوردهای آن مانند دیگر پدیدهها، نشان از قدر و اهمیت و بزرگی آن پدیده دارد.
با این مقدمه، میتوان گفت پیام انقلاب اسلامی ایران به دنیا این است که اسلام مکتبى است که نهتنها توانایى سازماندهى یک مبارزه عظیم را دارد؛ بلکه در دوران پیچیدهی عصر ماشینى، با همهی معارضهها و تضادهایى که سیاستهاى جهانى دارد، قادر به حل مشکلات جامعه و اداره آن بوده، بقا و ماندگاریاش را تضمین مىکند.
نکته مهمتر اینکه؛ بقا و تداوم انقلاب مهمتر و حتى مشکلتر از حدوث انقلاب است، زیرا تداوم هر انقلابى، بسته به شرایط و قواعدى است که بقاى آن را تضمین مى کند و طبق قاعدهی فلسفیِ «علت مُبقیه شى ء، همان علت موجده آن است»، اگر عوامل پدیدآورندهی هر حادثه، همچنان پایدار باشند موجب تداوم حیات آن حادثه خواهند شد. بنابراین آنچه باعث پیدایش و پیروزى انقلاب گردید، عامل بقاى آن نیز به شمار مىرود و زنده نگهداشتن ارزشهای انقلاب نظیر؛ تقوا، زهد، جهاد و شهادت، در بارور نمودنِ نسل جدید و پرورش آنها با هویتِ صحیح، نقشی مهم در پویایی انقلاب اسلامی و ارزشهای آن دارد.
اینک در سالروز تاریخی تسخیر لانهی جاسوسی آمریکای جنایتکار به دست دانشجویان و دانشآموزان غیور در سال ۵۷ و همزمان با گذشت یکسال از شروع طوفان کوبندهی الاقصی در فلسطین اشغالی که با شهادت بیش از ۴۰ هزار زن و کودک و پیر و جوان غزه و لبنان؛ این صدای خردشدن هیمنهی پوشالی و استخوانهای استکبار و استبداد جهانی است که باردیگر از حرم جمهوری اسلامی ایران، گوش فلک را پرکرده و تمام آزادگان جهان را به خونخواهی از مظلومان غزه و لبنان، تا محو کامل رژیم غاصب اسرائیل از صحنهی روزگار فرامیخواند. این بار نیز حضور پرشور مردمِ بصیرِ ایران در راهپیمایی عظیم روز ۱۳ آبان، خون تازهای در رگهای انقلاب به جریان خواهد انداخت که در سایهی این حضور معنادار، رویشهای جدید انقلابی از جوانان و نوجوانان عزیز و انقلابی را به رخ دنیا خواهد کشید. همانها که با اقتدا به خونِ شهدای مدافع حرم و مدافع امنیت، باردیگر با انقلاب و آرمانهایش عهد خون بسته، گوش بهفرمانِ جهادِ ولیّ جامعه، صفبه صف ایستادهاند.
آری! این انقلاب، بارها ثابت کرده که مدرسهی انسان سازی است و همچون بستری مساعد و حاصلخیز، انسانهای بزرگی را در طولِ حرکتِ خود به کمالات و فضایل قدسی و متعالی سوق داده و خواهد داد. ما معتقدیم زنده بودن انقلاب به زنده بودنِ راهِ انقلاب است که با گذشت چهار دهه از پیروزیِ آن، نه تنها در ایران؛ بلکه در همهی دنیای اسلام، همچنان در حال «هویت سازیِ اسلامی» و «صدورِ اندیشهی انقلابیِ اسلام» است که بیانگر پویایی نظام جمهوری اسلامی ایران و قدرت آن در خنثی کردن توطئههای استکبار دارد که هر لحظه برای ضربهزدن به ارکان این نظام الهی، دندان طمع تیز میکند.
باور ما این است که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام روحالله خمینی(قدسسره الشریف)؛ یک پدیدهی زنده، زاینده و رویاننده است که نشانهی استمرار و تداوم آن، ظهور نسلی از شهدای مدافع حرم و مدافع امنیت جوانی است که اگرچه امام روحالله و انقلاب را درک نکردهبودند، اما عشق به ولایت را با جان آمیختند و مردانه پای آرمانهای امام و انقلاب، گوش به فرمان ولیّ ایستادند و امروز پیامِ حضور در راهپیمایی عظیم یومالله ۱۳ آبان، اعلام برائت کامل از استکبار و فریادِ اتحاد ملت تا نابودی کامل استکبار جهانی و در راس آن، آمریکای جنایتکار و اسرائیل خونخوار است که به اذنالله ریشهی ظلم و طغیانشان را به زودی برخواهدکند.
🖋آمنه عسکری منفرد
#سیزده_آبان
#تسخیر_لانه_جاسوسی
#ایران_مقتدر
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بهناماو
دشمن شناسی بهترین راه مبارزه است.
در این یادداشت علمی به بررسی گروههای مختلف یهودیان میپردازد.
در روند این تحقیق چقدر وجود شهید سنوار برایم ارزشمندتر میشد.
کسی که از تهدید دشمن فرصتی برای تحقق آرمانش ساخته بود.
گویی با سلاح خودشان به جنگ با دشمن رفته باشد.
این چند سطر، هرچند کوچک و ناقابل، هدیه به روح بلند شهید القدس، یحیی #سنوار.
متن در خبرگزاری رسمی حوزه 👇
https://hawzahnews.com/xdc5D
یادداشت علمی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
جلسه ای که جای ام یاسر در آن خالی بود
✍ سعیده رحیمی
دیروز بعدازظهر، دانشگاه باقرالعلوم ع درقم، نشست متفاوتی با مهمان عزیزی داشت؛
خانم سیده هدی موسوی خواهر شهید سید عباس موسوی (دبیرکل اسبق حزب الله لبنان)
قرار بود درباره ی بانوان مقاومت گفت و شنود کنیم.
اما سیده هدی، سخنرانی اش درباره ی خط رسانه ای دشمن بود.
برای ما از افکار مردم کوچه و بازار لبنان می گفت و از حال و هوای زینب گون بانوان مقاومت...
و یک جمله ی زیبا که قطعا عربی اش بلیغ تر است ؛ رهبران مقاومت از رحم شهادت زاده می شوند!
لحظه ای بی اختیار ، یاد ام یاسر افتادم، همسر سید عباس
همان که در همهی صحنههای زندگی اش حضور داشت. همیشه با او بود در عراق، زمان تحصیل در حوزه ی نجف، در بعلبک و در تمام روزهای پر حادثه ی شروع فعالیت حزب الله لبنان، حتی در لحظه ی شهادتش و در محل شهادت.
ام یاسر همیشه با او بود، حتی وقت پرواز تنهایش نگذاشت.
حالا بعد پنجاه سال ، از رفتن سیدعباس و ام یاسر، حزب الله زنده است و همچنان خود را سربازی از سربازان حضرت روح الله می داند. الحق که مکتب خمینی شجره ی طیبه ای است اصلها ثابت و فرعها فی السماء .
الحمدلله
اما جای ام یاسر دیروز خالی بود...
کاش می دانستیم حوزه علمیه خواهران بعلبک را چگونه بنیاد کرد؟
یا در تبلیغ های خانگی اش به زنان روستاهای بعلبک، از چه می گفت؟
یا حالش در شبهایی که انتظار سید را می کشید چگونه بود؟
یا در گوش سید چه گفت که با او سفر کرد و خود را از رنج فراق رهانید.
باید عاشقانه زیستن را از او آموخت.
کاش ام یاسرها تعریف شوند.
روحشان شاد
#بانوان_مقاومت
https://eitaa.com/srahimi50313
زینب؛ در قواره یک لشکر در عاشورا های روزانه سال ۲۰۲۴ دارد خودنمایی می کند.
کربلا از آن زمین چند زرع در چند زرع ،رسیده به مساحت وسیعی از کره زمین.
زینب دارد هر روز دهها مجلس یزیدی را بر هم می زند و دهها مسجد اموی مسلک را می لرزاند.
زینب دارد هر شب در خرابه های شامات ، دخترکان غبارالوده را پناه میدهد و قصه های پدران و برادرانشان را زمزمه می کند.
زینب دارد هر روز سرها به نیزه می بیند و کاروان کاروان را سرپرستی می کند.
زینب دیگر یک زینب نیست.
زینب ها دارند برای پدران شان زینبی می کنند.هر پدر یک زینب می خواهد . زینبی که مادرش او را تربیت کرده باشد برای یاری پدرش.
می بینیم زینب های زمانه را که رسم شان ایستادن و ماندن و علم بر دوش گرفتن است.
روایت ، رسالت زینب هاست.
کو به کو و شهر به شهر و کتاب به کتاب و رسانه به رسانه...
این عرصه های خالی و آدم های بی خیال سرگرم زندگی را باید یک زینب بشوراند و حدیث پدرانگی پدر سردارش را مجلس به مجلس بگوید.
مسجد اموی یا اینستای سرمایه داری ؛ فرقی نمی کند وقتی قرار است علم بر زمین نیفتند و مظلومیت در غروب روز دهم ، به تاریکی نکشد.
ظلم چنان بیداد می کند که در زنده بودنمان و سخت جانی مان شک می کنیم. نمرده ایم از این همه داغ ؟!
زینب ها دارند جولان می دهند و خطبه می خوانند.
مبادا ما سر به زیر انداخته گان تاریخ باشیم و در مجلس عزای بعد از این ماتم بگیریم و حسرت بخوریم!
سنگر مان را بسازیم. هر کس برای خودش .یکی با میل وکاموا، یکی با اهدای طلا، یکی با عَلَم ،یکی با قلم ...
زینب ها لشکر های یک نفره اند.
#مریم_قربانزاده
https://eitaa.com/khane_8
آقا سید حسن!
بعد از شهادت شما، اشک در چشمان کودکان مظلوم فلسطینی یخ زد. مادران آواره چادرهایشان را به دندان گرفتند. پدران داغدار به گوشهای تکیه زدند. ما که دورتر بودیم لحظهای قلبمان از حرکت ایستاد. اشک و آه هیچوقت مرهم داغهای بزرگ نشد. همهی آزادگان جهان متحیر بودند که حالا بعد از سید چه میشود؟ امام خامنهای مثل همیشه پدری کرد برایمان:" خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند!"
و خون شما جاری شد توی دستهای جوانان حزب، توی قلب پدری داغدار، مادری غمزده، کودکی مضطرب. جان تازهای گرفتند و جانانه ادامه دادند. خون شما حتی به آسمانها رفت و آن رازهایی که آوینی میگفت را فاش میکند!
راستش آقا سید، ما به نمازی که قرار بود توی قدس بخوانید دل بسته بودیم. چشم ما برای کفنهایی که از پوشاندن اجساد عاجز بود، خون بود ولی دلمان به امضای شما زیر "قطعا سننتصر" خوش بود. با رفتنتان شاد شدند و فکر کردند کار حزب تمام است. بعدش سوریه، سپس عراق و آخر هم ایران!
یادتان هست دو سال پیش برای آشوب های خیابانی ما پیام میفرستادند که رژیم را عوض کنید؟
حالا خودشان در چهلمین روز عروج شما به آنچه مکر کرده بودند دچار شدند. میخواستند ۷۳ تن بمب روی شما بریزند و راهت را نابود کنند، ولی خودشان از درون آتش گرفتند.
آقا سید شهادت در نگاه دنیا پرستان خسران است، دستاورد نیست. ما اما یاد گرفتهایم بعد از حادثهها چون زینب سلامالله علیها بیایستیم و رجز بخوانیم. شهادت در راه حق، احدیالحسنین است. قربانی بزرگی است که نصرت الهی را در پی دارد.
این امت در راه مقاومت کم شهید نداده. ما مطمئنیم شما برمیگردی و در قدس نماز میخوانی. رو میکنی به ما و لبخند میزنی
و فقط آدمهایی میفهمند معنی لبخندت را که در روزگار سختی مطمئن باشند: "قطعا سننتصر"
✍حمیدیان
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
غمهای نمکشیده(کالبدشکافی غم)
برخی از ما، همّ و غممان داشتن نعمتهای دیگران یا از بین رفتنِ نعمت آنهاست؛ به همین خاطر دائما غمگین هستیم؛ زیرا غمها در حسرت نداشتهها یا نرسیدنهاست که متولد میشوند، رذائل بر خانهی دل مستولی میگردد؛ چون باطل آید، فضائل از خانهی دل رخت برمیبندند، عطر فضائل را نیز با خود میبرد آنگاه دل، آکنده از تعفنِ عفونت حسد میشود؛ با نکاح زیادهخواهی و خودبینی غم متولد و مهمانان ناخواندهی دل میگردد.
آری غمهای از این جنس، کاذباند زیرا از سنخ غمهای مقدس نیستند بلکه غمهای دنیایی هستند که حرص، طمع و دنیا پرستی آن را بر قلب عارض میکند؛ اما همین غمهای پوشالی گاه نویسندهی همین متن را علیرغم دانستن و نوشتن آن، زمینگیر کرده و ساعتهای عمرش را به باد فنا داده است و گاه ساعتها اندیشیده است که چه باید بکند تا گرد و غبار غفلت از آخرت و ذکر دنیا از وجودش زدوده شود؛ امروز در همین افکار بود که بیاد جملهی زیبا و خردمندانهی عقیلهی بنیهاشم افتاد که آن حضرت در نهایت اندوه حقیقی که کوه را به لرزه در میآورد، در کمال اقتدار و صلابت بانگ ما رایت الا جمیلا سر داد؛ بنابراین باید به عقیله توسل و تأسی کنیم خواهیم دید که غمهای ما در برابر غم آلالله، نم در برابر یم است؛ آنگاه دیگر در هنگام مواجهه با غمهای پوشالی بیاختیار ناله سر نمیدهیم بلکه با صبر و حلم میگوئیم: "میان همه دلها امان از دل زینب" تا شیرزن کربلا به فریادمان برسد و غمهایمان را احلی من العسل کند
✍مرضیه رمضانقاسم
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
.
💎یک رویداد ملی؛
🔆 قم؛ برگزار کننده «کتاب سال بانوان»
⭐️ شناسایی هزار بانوی مؤلف
⏱ آیین اختتامیه چهارمین همایش ملی کتاب سال بانوان، ششم آذر به همت جامعه الزهرا(ع) و با حضور اصحاب پژوهش و برترینهای این همایش ملی در قم برگزار میشود.
🖌 تلاش چندینساله کتاب سال بانوان، به شناسایی جمع گستردهای از بانوان نخبه و نویسنده انجامید.
🖍شناسایی حدود هزار بانوی نویسنده از موفقیتهای همایش کتاب سال بانوان از ابتدا تا اکنون بوده که در پی آن «مجمع بانوان مؤلف» با هدف استمرار ارتباط علمی و پژوهشی با بانوان راهاندازی شد.
🔗متن کامل در «رحا مدیا»
🖌مدادالفضلا در ویراستی
https://virasty.com/HOWZAVIAN/1730900066826134492
#جامعه_الزهرا
#تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
🆔 @howzavian
.
قائم مقام فاطمه...
✍️نجمه صالحی
خورشيد نجابت و ادب!
زهرای دمشق!
مظهر شور و شعور در صحرای طف!
فرهنگ سبز حسینی در دستان تو بانو گذاشته شد و چه زیبا تمام هویت زن در اسلام را به تصویر کشیدی!
زهراترین ستارهٔ زهرا خوش آمدی!
#میلاد_حضرت_زینب
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
@zemzemh60
دخت علی.mp3
5.58M
اورا خدا نام نهاد، زینب.
انگار نامش با مصائب گره خورده است.
همینست که اورا امالمصائب میخوانند.
شاهدم اشک های رسول خداست که بر گونه های نوزاد میریخت.
نبی خدا که او را در آغوش گرفت، لحظه ای کربلا برایش مصور شد.
صورت بر صورتش گذاشت و بر مصائبش گریست.
قدم که به این دنیا گذاشت، انگار پروانه هارا میهمان بیت رسولالله کرده بود.
آمده بود تا مونس زهرا شود.
غمخوار حسن شود و همدم حسین.
و شاید خدا لبخند علی را دیده بود که اورا زینب نام نهاد؛ زینت پدر!
حکمت خداراشکر، اورا زینب نامید تا آینه علی باشد در دنیا.
کردار و رفتارش چون علی باشد و گفتارش نیز علوی.
چون پدرش، با صلابت سخن بگوید و خطابه ای کند. چنان که ستون های کاخ یزید را به لرزه در بیاورد.
او همانند علی بود، اسوه صبر و تسلیم محض امر خدا و چون پدر صبر بر مصائب کرد تا دین نبوی پابرجا و اسلام زنده بماند.
آری! زینب، زینت پدر بود و مونس مادر. مادر که فاطمه باشد دختر زینب میشود؛ عابده آل علی.
او در ذهن ما، در کربلا و سختیهایش تصور میشود اما حسین چه از او دیده بود که در میان وداعشان فرمود: خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نكن.
و انگار از همان بدو تولد، از همان موقعی که در قلب آلمحمد جای گرفت، شده بود پرستار تک تک آنها.
خدا میدانست، قلب های این خاندان، قرار است داغهایی بس طاقت فرسا برخود ببیند و شاید خدا زینب را فرستاد تا مرهم شود بر تمام زخم هاشان.
چه خوب میلاد پرستار کربلا، روز پرستار نامیده شد.
زینب الگوی صبر و ایمان، ایثار و فداکاریست برای این فرشتگان زمینی.
پس، ای الگوی پرستاران سرزمینم، میلادتان مبارک.
[زینب رضوی یک دهههشتادی]