.
"شنبه یا پنج شنبه"
✍زهرا سبحانی، عضو تحریریه مجتهده امین
در روزهای اخیر، خبر تایید تعطیلی شنبه، توسط کمیسیون اجتماعی مجلس، نقل تمام محافل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه شده است. با توجه به وسعت اجتماعی این رویداد، پیگیری چند نکته خالی از فایده نخواهد بود!
1⃣ مهمترین نکتهای که از موضعگیریهای افراد جامعه در فضای مجازی برداشت میشود، نگاه فرهنگی جامعهی ایرانی به روز شنبه است!
عدهای این تعطیلی را تبعیت از فرهنگ یهود میخوانند و از باب تشابه به کفار، آن را نادرست و حرام میدانند.
در مقابل، عدهای معتقدند که این امر، ارتباطی به دین ندارد و با توجه به شرایط جهانی باید تصمیمگیری شود.
اگرچه، گروه اول در رد این نوع دیدگاه پاسخ دادهاند که نمیتوان منکر تاثیر نگاه فرهنگی شد چرا که علت تعطیلی خود شنبه در کشورهای دیگر، خاسته از نگاه فرهنگی آنهاست به طوری که در قارهای مثل اروپا، کشورهای یهودینشین (شرق اروپا) شنبهها تعطیل است و در اروپای غربی یعنی کشورهای مسیحینشین، یکشنبهها تعطیل!
🔍به نظر میرسد جامعهی نخبگان ابتدا باید به حل این مسئله بپردازد که مناسبات تجاری در خارج از فرهنگ تعریف میشود یا خیر؟
2⃣ انتشار این خبر، موجب کنجکاوی مردم شده است به طوری که چه مخالف و چه موافق به دنبال پاسخ به این سوالاند که مگر
چند درصد افراد جامعه، شغلشان تجارت و در قالب تجارت بینالمللیست؟
آیا اعضای محترم کمیسیون اجتماعی، با توجه به ده هزارم این آمار، شمولیت آن را برای همهی جامعه، پذیرفتهاند؟ همچنین این بزرگواران، از فعالیت بخش خصوصی در روزهای تعطیل کشور، یعنی پنجشنبه و جمعه بیاطلاعاند که برای پذیرش این موضوع، به آن مستدل شدهاند؟
3⃣با در نظر گرفتن ابعاد مختلف و پیچیدهی سند 2030 و متاسفانه نفوذ آن، در شاخههای حاکمیتی، با وجود مخالفت صریح و علنی رهبر انقلاب اسلامی، آیا در این خصوص دقت و تاملی شده؟
در سند مذکور،
بندهایی زیر هدف اصلی 17 در رابطه با تجارت عنوان شده که هوشیاری سایر احاد جامعه را میطلبد، به عنوان نمونه در بند
۱۰-۱۷ - سند 2030 آمده: «اســتقرار و ترویــج یــک نظــام تجــاری چندجانبــۀ جهانــی، قانونمــدار، بــاز و بــه دور از تبعیـض، تحـت نظـارت سـازمان تجـارت جهانـی، از جمله: مذاکـره در چارچوب دسـتورکار
توسـعۀ دوحـه سـازمان تجـارت جهانـی»
اضافه بر آن، مطالعهی اهداف فرعی 60 تا 63، این سند، اتفاقی دانستن تعطیلی شنبه را زیر سوال میبرد.
❇️ در پایان، با جستجوی تعطیلی ایام در روایات و احادیث، این مطلب روشن میشود که سفارش به اعمال مستحبی عبادی در روزهای جمعه و پنج شنبه، بیشتر از سایر روزهاست. ضمن اینکه در سورهی جمعه، به جواز فعالیت تجاری بعد از انجام فریضهی نماز اشاره شده است. همچنین در تفسیر این سوره آمده، اسلام با معاملات و فعالیتهای تجاری، مخالفتی ندارد مشروط بر اینکه این نوع فعالیتها و تفکر حاکم بر آنها، با دین و حاکمیت الهی، دشمنی نداشته باشند.
حال باید بررسی شود که این امر، شامل شرکتهای فراملیتی فعال در بخش خصوصی (که در خود سند 2030 به عنوان ابزار حاکمیت بر جهان در راستای نظم نوین جهانی نام برده) میشود؟
#گام_دوم_انقلاب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
✔️با حضور نویسندگان «مجلهی افکار بانوان حوزوی» برگزار میشود؛
💠 هماندیشی نویسندگان حجاب
🔻بیان راهکارهای بانوان نویسنده در مواجهه با مسأله بیحجابی
☑️ با حضور اعضای تحریریهی «بانو مجتهده امین» و «عصر زنان»
زمان: 6 تیرماه 1402، ساعت 17
🔸این رویداد به همت کانون فرهنگی تبلیغی مدادالفضلاء، مجموعه رسانهای فکرت و ستاد کانونهای مساجد استان قم برگزار میشود.
#حجاب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#تمدید_شد
📣چهارمین همایش ملی کتاب سال بانوان از سوی معاونت پژوهش جامعهالزهرا علیهماالسلام برگزار می شود.
📚شرایط آثار:
🔸آثار منتشر شده بانوان اعم از تألیف، ترجمه و تصحیح در عرصه علوم انسانی- اسلامی؛
🔸 مقالات علمی پژوهشی منتشر شده بانوان در عرصه علوم انسانی -اسلامی؛
🔸رساله های (دفاع شده) سطح 4 و دکتری بانوان در عرصه انسانی- اسلامی.
🗞موضوعات آثار:
تفسیر و علوم قرآن، علوم حدیث، منطق، فلسفه و کلام و ...
🔆محور ویژه:
آثار منتشر شده (بانوان و آقایان) با موضوع زن و خانواده
📙آثاری که در سالهای 1400 و 1401 تألیف و منتشر شدهاند، پذیرفته میشوند.
📆مهلت ارسال آثار به دبیرخانه همایش: پایان شهریور 1402
📪روش ارسال آثار:
1. تکمیل فرم ثبت نام از طریق سایت یا مراجعه حضوری.
2. ارسال یک نسخه از اثر به دبیرخانه.
تذکر: ارائه نسخه زبان اصلی اثر یا فایل PDF، برای کتاب های ترجمه شده ضروری است.
💎مراکز همکار:
مرکز مدیریت حوزه های علمیه
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
جامعه المصطفی العالمیه
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث
مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
دانشگاه قم
دانشگاه فرهنگیان
پژوهشکده زن و خانواده
جهاد دانشگاهی
دانشگاه علامه طباطبایی ره
دانشگاه تفرش
دانشگاه اصفهان
دانشگاه کردستان
دانشکده هدی
☎️راههای ارتباط با دبیرخانه:
تلفن۳۲۱۱۲۱۸۶_۰۲۵ یا ۳۲۱۱۲۱۸۹_۰۲۵
سایت همایش www.ketabebanovan.ir
پست الکترونیکی info@ketabebanovan.ir
🌐کانال معاونت پژوهش
🆔https://eitaa.com/jz2602
.
قتل فرزندان
✍م* صالحی
در آیهٔ ۱۴۰ سوره انعام آمده:" قطعا کسانی که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند، زیرا آنها آنچه را خدا به آنها روزی داده بود بر خود حرام کردند، بر خدا افترا بستند و گمراه شدند و هدایت یافته نبودند."
✍در این آیه از قتل فرزند سخن به میان آمده، که در گذشته دختران را زنده به گور میکردند و یا از ترس فقر، فرزندان خود را به قتل میرساندند.
دردناکتر از آن، امروزه، با وجود اینکه خود را متمدن و پیشرفته میدانیم اقدام به سقط جنین کرده و فرزند در رحم را به قتل میرسانیم...
البته نوعی هم قتل معنوی داریم.
قتل معنوی چیست؟!
والدینی که به تربیت دینی و اخلاقی فرزندان خود اهمیت نمیدهند و در رابطه با آموزش احکام، قران، معارف دینی، حجاب و... کوتاهی میکنند، فرزندان خود را از نظر روحی و معنوی به قتل میرسانند.
معمولاً ما به تغذیهی جسمی فرزندانمان اهمیت زیادی میدهیم ولی به تغذیهی روح آنها کمتر توجه داریم و غافلیم که کوتاهی در این زمینه، مؤاخذه در قیامت را به دنبال دارد...
#تفسیر_کوتاه
#تربیت_فرزند
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مظهر خیر و برکت
✍مخدره چمن خواه
تولد حضرت جواد(علیهالسلام) در شرایطی صورت گرفت که خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد. امام رضا(علیهالسلام) در مناسبتهای مختلف میفرمودند: «این مولودی است که برای شیعیان ما با برکتتر از او زاده نشده است". عصر امام رضا(علیهالسلام)عصر ویژهای بود. حضرت در تعیین جانشین خود با مشکلاتی روبرو گشت که در عصر امامان قبلی بیسابقه بود. زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم(علیه السلام) گروهی که به «واقفیه» معروف شدند، بر اساس انگیزههای مادی امامت حضرت رضا(علیه السلام) را انکار کردند و از سوی دیگر امام رضا(علیهالسلام) تا حدود ۴۷ سالگی فرزند نداشتند. احادیث رسیده از پیامبر حاکی بود که امامان ۱۲ نفرند که ۹ نفر آنان از نسل امام حسین(علیهالسلام) خواهند بود. فقدان فرزند برای امام، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سوال میبرد و «واقفیه» این موضوع را دستاویز قرار داده، امامت حضرت رضا(علیه السلام) را انکار میکردند. بعد از شهادت امام رضا(علیهالسّلام)، امام جواد(علیهالسلام) در سن هشت سالگی به امامت رسیدند. درباره رشد عقلی این امام همام، همین بس که که پدر گرامیشان در مورد ایشان فرمودند: «من ابوجعفر را درجای خود نشاندم و جانشین خود قرار دادم. ما خاندانی هستیم که کوچکتران ما مو به مو از بزرگانمان ارث میبرند».
منصب امامت در خردسالی؛ باعث مناظرات و بحث و گفتگوهایی در بین شیعیان شد. علت اصلی پیدایش این مناظرات این بود که از یک طرف امامت او به خاطر کمی سن، برای بسیاری از شیعیان کامل ثابت نشده بود. از طرف دیگر در آن مقطع زمانی قدرت «معتزله» افزایش یافته بود و «مکتب اعتزال» به مرحله رواج و رونق گام نهاده و حکومت وقت در آن زمان از آنان حمایت و پشتیبانی میکرد. خط فکری اعتزال در اعتماد بر عقل محدود و خطا پذیر بشری افراط مینمود. «معتزلیان» دستورها و مطالب دینی را به عقل خود عرضه میکردند و آنچه را که عقلشان سریعاً تایید میکرد میپذیرفتند و بقیه را رد و انکار میکردند و چون نیل به مقام امامت در سنین خردسالی با عقل ظاهربین آنان قابل توجیه نبود. سوالات پیچیدهای را مطرح میکردند تا به پندار خود آن حضرت را در میدان رقابت علمی شکست بدهند.
ولی در همه این بحثها و مناظرات علمی حضرت جواد (علیهالسلام) در پرتو «علم امامت» با پاسخهای قاطع و روشنگر، هر گونه شک و تردید را در مورد پیشوایی خود از بین میبرد و امامت خود و نیز اصل امامت را تثبیت مینمود.
سخنان و مناظرات امام جواد(علیه السلام) و حل مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت، تحسین و اعجاب دانشمندان و پژوهشگران اسلامی اعم از شیعه و سنی را برانگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام واداشته و هر کدام او را به نحوی ستودهاند. همین مسئله عظمت علمی امام و برتری ایشان بر همه دانشمندان و مقامات عالی مملکتی، باعث حس کینه و دشمنی در وجود «معتصم» شد و در صدد قتل امام برآمد و سرانجام امام را در سن بیست و پنجسالگی مسموم و به شهادت رساندند.
♡به مناسبت شهادت امام محمدتقی(علیهالسلام).آخر ذیالقعده ♡
منبع:
منتهی الاعمال نوشته حاج شیخ عباس قمی
سیره پیشوایان نوشته مهدی پیشوایی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
به خاطر دو مثقال دوپامین فرد اعلا
✍سمیه رستمی، عضو تحریریه مجتهده امین
اینجانب خیر سرم مغز هستم آن هم مغز انسان. با دو نیمکره چپ و راست و یک فقره مخچه گوگول مگول و کلی مدار و سیمکشی در رأس اعضا بدن حضور دارم.
بای دیفالت کارمان ساماندهی به اوضاع احوال بدن است. بیست چهاری از اقصینقاط بدن گزارش میگیریم و مثلاً چهارچشمی مواظبیم چیزی کم و کسر نباشد.
اما چند وقتی است این روانشناسها و روانپزشکها که به ضرب زور کلاس و تست و پسگردنی مادر و فت پای پدر مدرک گرفتهاند؛ گفتهاند میشود مغز را با خنده الکی «گول» زد.
اسمش را هم گذاشتهاند خندهدرمانی. یعنی مغز را اوسکل موسکلی، چیزی فرض کرده باشند که گول بخوریم.
چون این خود ما هستیم فرمان میدهیم که در حیطه مدیریتیمان چه عضوی چه چیزی را کوفت کند.
بعد مگر مغز هر تازهبالغ با یونجه ارگانیک تناول کردهایم که بیاییم، خودمان به خودمان! دستور بدهیم «گول بخور! گول بخور!» و
طبق معمول ادامه شو اینجا بخونید👇
https://daftaretanz.ir/%D8%AF%D9%88%D9%BE%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86/
اینم لینک کانال نویسنده
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖بیتقوایی اجتماعی، ویروسی مهلکتر از کرونا
✍آمنه عسکری منفرد
یکی از زیباترین تعاریفی که میتوان برای تقوا تعریف کرد، تقوا به معنی «تمرکز برتکلیف» و در یک کلمه «تکلیفمحوری» است. بر این اساس، رکن و گوهر اصلی جامعه اسلامی و مکانیزم منحصربهفرد جامعهپردازی و ترقی اجتماعی تقواست و جامعه اسلامی، جامعهای است که بتواند رعایت تقوا را در فرد و سپس در جامعه به حداکثر برساند. طبق این تعریف، میتوان تقوای اجتماعی را به معنی تلاش برای تحقق آرمانهای اسلامی دانست. پس اگر تقوا بنیاد اخلاق و هنجارهای اجتماعی است، بیگمان ریشهی همهی ناهنجاریها نیز در بیتقوایی است. انسان متقی کسی است که نسبت به هرگونه پلیدی عقلانی و عقلایی و شرعی واکنش منفی نشان میدهد و به خود اجازه نمیدهد تا آن را مرتکب شود.
ملت ایران درتجربهی مقابله با ویروس مهلک جهانی کرونا در سال۹۸، در آزمون تقوای اجتماعی به معنی تمرکز بر تکلیفمحوری مانند تجربهی سالهای دفاع مقدس و بسیج عمومی کشور در پاسداری از آرمانهای نظام و دفاع از کشور سربلند شد. آن روزهای تلخ که با پدیدار شدن تهدید این بار در عرصهی سلامتی، همهی آحاد ملت دست به دست هم دادند و با بهکارگیری توصیههای رهبر معظم انقلاب؛ با عزم ملی، اتحاد و همدلی آحاد ملت در رعایت پروتکلهای اجتماعی خوش درخشیدند.
در روزهای پر از التهاب و اضطراب ناشی از شیوع بیوقفه ویروس جهانی کرونا، هر روز شاهد فوت تعداد زیادی از مردم دنیا و عزیزان و هموطنان خود بودیم و برای حفظ جان عزیزانمان مراکز آموزشی و مدارس به تعطیلی کشانده شد و ملت برای جهادی دیگر این بار در عرصه سلامت عمومی کشور به پا خواست. در این هنگام نیروهای مردمی با همراهی و همکاری بسیج و سپاه، به گندزدایی مراکز عمومی، بیمارستانها و پارکها پرداختند و عدهای با کمک در تغسیل و تدفین قربانیان کرونا و با برطرف کردن نیازهای خانوادههایی که درگیر بیماری و فوت عزیزانشان بودند، با آنها همدردی و همراهی کردند. نقش کانونی مساجد در بسیاری از محلهها به عنوان نقطهی مرکزی جمعآوری کمکهای مؤمنانه برای دوخت و تهیهی ماسک جهت پیشگیری و رفع نیازهای اولیهی اقتصادی اقشار آسیبپذیر جامعه، بسیار مؤثر و کارآمد بود.
همچنین برنامهریزی و همکاری نخبگان با دولت برای تولید واکسنهای ایرانی و همکاری دولت برای وارد کردن و تآمین واکسن از کشورهای امن منطقه و واکسیناسیون عمومی، تولید و تأمین ابزارهای درمانی همچون انکباتور برای کنترل بیماری و درمان همهی مردم در کل کشور نقش مهمی در کنترل بیماری داشت و بدین ترتیب همهی آحاد ملت در کنار دولت رزمایشی ایرانی اسلامی از تقوای اجتماعی به معنیِ «تکلیف محوری» را به نمایش گذاشتند و این تهدید بزرگ ملی را شکست دادند.
البته در این زمان نیز دشمن همیشه بیدار از پای ننشست و در مدت زمان تعطیلی آموزش حضوری مدارس و گسترش فضای استفادهی کودکان، نوجوانان و جوانان از فضای مجازی آموزشی به نفع اهداف شوم خود استفاده کرد.درکنار ارائهی محتوای آموزشی، ابتدا با ذائقهسازی مخاطب را هدایت کرده و در مرحلهی بعد با برنامهریزی از قبل تعیینشده و با صرف میلیاردها دلار، برنامهها و اهداف پلید خود را در قالبهای هنری جذاب؛ تحت عنوان فیلم، موسیقی و محتوای مسموم و ناامیدکننده از آیندهی روشن ایران قوی در شبکههای مجازی، به خصوص درشبکههای مجازی بیگانه در اختیار کاربران نوجوان و جوان قرار داد تا ذهنها را تسخیر و هدایت کند.
سپس در دوران اغتشاش و فتنه سال ۱۴۰۱ که از مدتها قبل و با هدف براندازی نظام برپا شدهبود، پیاده نظام غافل و فریبخوردهی خود را وارد میدان کرد. متاسفأنه با وجود تذکرات و توصیههای رهبر انقلاب در تمام سالهای بعد از انقلاب، خصوصا در سالهای اخیر مبنی بر اهمیت عرصهی جبههی فرهنگی و خطر وقوع جنگ نرم و شناختی از طریق رسانه خصوصا رسانههای بیگانه، به دلیل غفلت برخی والدین و مسئولین امر، دشمن در این زمینه تا حدی موفق بود و این اقدامات منجر به شهادت تعدادی از مدافعان امنیت و خسارات جانی و مالی شدیدی شد.
❗️اما...
متن کامل در صفحه نویسنده
#تقوای_اجتماعی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
صوت جلسه خانم علاسوند.mp3
22.2M
#صوت_نشست
♨️ جریان
سلسلهنشستهای تخصصی عصر زنان
♨️ موضوع:
هویت زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان
♨️ نشست پنجم
▫️دکتر فریبا علاسوند
🗓 برگزار شده در: یکشنبه ، ۲۸ خردادماه
https://eitaa.com/joinchat/683212834C1feea8e12e
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
شهادت امام جواد علیه السلام
امام جواد علیهالسلام پس از شهادت امام رضا علیه السلام، با وجود سن کم به امامت رسیدند و با اوضاع خاصى به لحاظ سیاسى و اجتماعی روبه رو شدند و توانستند به خوبی جامعه شیعه را رهبری کنند.
همزمانى حاکمیت مأمون و معتصم با دوران حیات پیشوای نهم از یکسو و وضعیت اجتماعى- سیاسی جامعه به ویژه فعالیت فرقههاى انحرافى و مذاهب شیعى از سوى دیگر، ایشان را بر آن داشت تا براى تحقق هدف راهبردی خود که همانا رهبری جامعه شیعیان و در امان نگه داشتن آنان از جور و ستم حکام وقت بود، گذشته از تصریح بر امامت خود و آشکار کردن علم و دانش و مبارزه با جریانهای انحرافی برای ایجاد وحدت بین مسلمانان نیز تلاش کنند.
همچنین با اعزام نماینده به کشورهای مختلف ارتباط خود را با شیعیان حفظ کردند اما در این میان معتصم عباسی نتوانست حضور امام جواد علیه السلام و فعالیتهای ایشان را تحمل کند و بنا بر قول مشهور با دسیسه و به دست همسر امام، ام الفضل دختر مامون عباسی ایشان را مسموم و جامعه را از نور وجود ایشان محروم گردانید.
♡دلم امشب ز داغت بی نهایت روضه میخواهد
تو غرقِ زهرِ جانکاه و من امّا دردِ هجرانت
از آن وقتی که زهرِ کین به جانت کارگر گشته
به سمتِ مشهدِ بابا تو بستی پلکِ چشمانت♡
✍شاعر:هستی محرابی
پ.ن:نگاره " وداع امام رضا(علیه السّلام) از مدینه " ، اثر رضا مهدوی، معاصر
#شهادت_امام_جواد
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«خون دلِ رازقی»
✍طیبه فرید
شیطان کاسه انگور رازقی را گذاشت روبروی مسیحا! خوشه انگور آرزو می کرد که زمان به عقب برگردد و دست کودکی بازیگوش بچیندش و یا اصلا گنجشک های باغ، سر شاخه دخل حبه هایش را بیاورند.اما برای این آرزو دیگر خیلی دیر شده بود چرا که سیاهی خوشه زهرآلود رازقی به لب های سرخ مسیحا رسیده بود ، عقربه های ساعت داشت از جا کنده می شد.
فرشته آمده بود روی زمین. آمده بود مسیح را با خود ببرد به بهشت!
فرشته رو کرد به بقیه خوشه گریان رازقی و گفت:
بی خیال آدم ها، اما تو که میوه بهشت بودی!!چرا؟
و دل رازقی توی کاسه، خون بود.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
یکی بیاید و در گوش ستارهها بگوید
✍فاطمه میری طایفه فرد
ستارهها سرشان را خم کردهاند تا زمین را ببینند. این چه سرّیاست که زمین، پرنورتر از آسمانها شدهاست؟ این کدام خانه است که نورش تا کهکشانها ادامه دارد؟ در زمین چه خبر است؟
بوی دلدادگی میآید، بوی دلدادگی دو محبوب خدا، بوی محبت و علاقهای از جنس ماورا، مشامی از عطر ولایت، از شاخههای پربارترین درخت ریشهدار.
رایحه عطر ابراهیم که قرار است در خانه علی(ع) و فاطمه(س) ادامهدار باشد، تا آخر تاریخ، تا خنکای نسیم ظهور، همان وقت که آدمیان تشنهی عدلاند و 《اینبقیهالله》میگویند.
قرار است خدا دو محبوبش را به هم برساند، دو محبوبی که اگر نبودند، آسمان و زمین و ستارگان نبود.
یکی بیاید و این حرفها را در گوش ستارهها بگوید: اگر نوری هست از ولایت علی(ع) است و اگر محبتی، از مادری زهرا(س).
در خانه پیامبر(ص) ولیمه میدهند، قرار است فاطمه(س) به خانه ابوتراب رود. قرار است تمام زنانگی یک زن، در چشم تاریخ، به نمایش گذاشتهشود. قرار است فاطمه(س) لباس عروسیاش را به مسکین دهد و تمام معادلات تاریخ را بر هم زند. قرار است لباس عروس، بهانهی کوچکی باشد برای نشاندادن عدم تعلق و دلبستگی.
خداوند با این پیوند، محبتش را به زمین کامل کردهاست. خوشبهحال ما که قرار است حسنین(ع) داشتهباشیم. قرار است زینب بیاید و صبوری و صفا یادمان دهد...
... قرار است ما، ما که آن طرف جغرافیای حجاز نشستهایم، دلمان خوش باشد به خورشیدی از توس.
یکی بیاید و در گوش ستارهها بگوید....
#ازدواج_آسمانی
#یاامیرالمومنین
#یافاطمه_الزهرا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
✍مرضیه رمضانقاسم
⁉️جدهی خدابیامرزم همیشه میگفت: الهی سفیدبخت شوی، من هم بادی به غبغب میانداختم و میگفتم: خانمبزرگ، معلوم است که سفیدبخت میشوم، آخر دختر نیستم که سیاه.بخت شوم؛ اما سر از خاک در بیاورد ببیند این مار خوش خط و خال، زندگی مرا زهر مار کرده، سیاهبخت شدم رفت.
"ما علم غیب نداشتیم" اما برخی از پیامبران و امامان با وجود علم غیب داشتن، در انتخاب همسر از علم غیبشان بهره نبردند و تحقیق هم نکردند تا همسر همکفو نصیب شان شود، نظیر: حضرت نوح، پیامبرمان در ازدواج با عایشه، امام حسن و امام جواد این بزرگواران نیز در امر ازدواج دچار معضل شدند؟
1⃣الگو و اسوه بودن
درست است پیامبران و ائمه دارای علم غیباند اما
۱)علم غیبشان ذاتی نیست بلکه آن حضرات شأن و قدرت دانستن علم غیب را دارند تا در مواقعی که حکمت الهی اقتضاء میکند از علم غیب استفاده کنند استفاده کنند اما در مواقعی که مصلحت الهی اقتضاء نمیکند از علم غیب استفاده نمیکنند چون رضای اهلبیت در رضای خداست پس در آن هنگام که در صحنهی امتحاناند از علم غیبشان استفاده نمیکنند.
۲)آن حضرات امام مردماند پس اگر در امور عادی زندگی از علم غیب استفاده کنند و در زندگی عادی از طریقی حرکت کنند که مردم نتوانند دیگر الگو و حجتِ بر مردم نیستند تا آنجا که پیامبر در حل و فصل دعاوی مردم، طبق علم غیبشان عمل نمیکردند بلکه بر اساس ظاهر قضاوت و از آنها شاهد و دلیل شرعی طلب میکردند.
2⃣ملاک حال افراد است
بنا بر عقل و نقل هر فرد باید همسر✍مرضیه رمضانقاسم
مناسب انتخاب کند اما اینکه فرمودید: برخی پیامبران و ائمه تحقیق نکرده ازدواج کردهاند مورد پذیرش نیست زیرا به عنوان مثال همسر امام مجتبی دختر یکی از مدافعان اسلام بود و همسرشان نیز موردی نداشت اما بعدها فریب پدر منافق و معاویه را خورد زیرا انسان قادر است از اختیارش سوء استفاده کند.
3⃣مصلحتاندیشی
ازدواج امام جواد با دختر مأمون ناخواسته و از روی اجبار و فشار مأمون بوده است و حکمتهای فراوان بر آن مترتب بوده است:
۱)حفظ جان حضرت
۲)حفظ جان شیعیان
۳)حفظ دین
4⃣پیشنهاد
در پایان بخاطر طرح سوالتان کمال تشکر را دارم در ضمن بابت مشکلی که با همسرتان داريد متاسفم و آرزو ميکنيم هر چه زودتر اختلافتان برطرف شود.
قطعا ميدانيد که همهي ما انسانها در زندگی دچار مشکلات هستیم البته نوع آنها به یکدیگر متفاوت است چون ذات دنيا با سختي، نقص، بيماري، کمبود و امثال آن بنا نهادهشدهاست.
بنابراین پیشنهاد حقیر این است که:
در برابر رفتار همسرتان شکیبا باشید زیرا طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) کسی که برای رضای خدا اخلاق بد همسر خود را تحمل کند خدا ثواب شکرگزاران به او عنایت میفرماید.
در خاتمه اذعان میدارم از مهمترین عوامل سعادت و خوشبختی در زندگی مشترک تفاهم، درک متقابل، آرمان مشترک، تعهد به اصول اخلاقی، انضباط و اهتمام به زندگی است زیرا در پرتو این اصول، میتوان عشق به زندگی را تقویت نمود و این عنصر اصلی را در زندگی حفظ کرد.
خواهشا به چند نکته که در ادامه خواهد آمد توجه وافر مبذول دارید:
۱.سعی کنید به خواستههای یکدیگر احترام بگذارید.
۲.به کلیه فامیل و آشنایان یکدیگر احترام بگذارید.
۳.اجازه دخالت به هیچکس را در زندگی مشترکتان ندهید.
۴.به هنگام به وجود آمدن اختلاف هیچ کس را مطلع نکنید و حتی دشوارترین اختلاف را در درجهی اول خودتان و یا توسط مشاور متخصص متعهد حل کنید.
۵.در هر مکان و محفلی از خوبیها و مُحَسنات یکدیگر تعریف و تمجید کنید، هرگز عیوب هم را در جمع مطرح نکنید.
۶.در تمام مدت زندگی به یکدیگر ابراز علاقه کنید و به هر مناسبتی که شده برای هم هدیه هر چند ارزان قیمت تهیه کنید.
۷.با تمام مشکلات به طور منطقی برخورد کنید و کمتر دچار احساسات شوید.
۸.هرگز به همدیگر دروغ نگوئید.
۹.در کارها به یکدیگر کمک کنید.
۱۰.خوش زبان باشید.
✅نتیجه اینکه:
بر ازدواج پیامبرانی چون حضرت نوح، لوط و امامانی چون امام حسن و امام جواد علیهمالسلام ایراد و اشکالی وارد نیست چون:
اولا: آن حضرات سعی میکردند در امور عادی زندگی بر اساس ظاهر عمل کنند پس اینگونه نبوده است که برای هر کاری از علم غیب خود کمک بگیرند.
ثانیا: همسران آن حضرات در عین اینکه خباثت اخلاقی و ایمانی داشتند، اما اهل خلافِ عفت نبودهاند.
ثالثا: طبیعیست که هر فرد در جستجوی همکفو خود باشد اما در مقام عمل ممکن است کسی که انتخاب میکند در ظاهر با یکدیگر همسان بودهاند ولی بعدها روشن میگردد اینگونه نبوده است.
رابعا: هیچ شخص غیر معصومی نمیتواند بطور تام و تمام کفو انسان معصوم باشد، لذا آن بزرگواران با هرکسی ازدواج میکردند او نمیتوانست کفو واقعی آنها باشد. بلکه تنها زوجی که از همهی لحاظ کامل، همسان و همکفو بودند حضرت علی و حضرت فاطمه سلامالله علیهما بودند.
@AFKAREHOWZAVI
قاب پنجره
✍️چمنخواه
بهدنبال نوشتن روایتی از یک شهید بودم. به یاد خانوادهی شهیدی که سر کوچهمان زندگی میکنند افتادم. از این رو در خانه شهید رفتم. زنگ در خراب بود. با دست چندین بار به در کوبیدم ولی جوابی نشنیدم. چندین بار به شیشه پنجره زدم، باز هم جوابی نیامد. ناامید قصد برگشت به خانه را داشتم؛ که صدای ضعیفی مرا صدا زد... پنجره باز شد. جلو رفتم و با مادر شهید سلام و علیک کردم. گفتم همسایهی انتهای کوچه هستم. از دیدنم خوشحال شد. نسبت به چند ماه گذشته خیلی تکیده شده بود. توانایی ایستادن نداشت. دستش را به پنجره تکیه داد تا نیفتد. از قاب پنجره با من صحبت کرد. گفتم مادرجان اجازه میدهید یک روز بیام خانهتان تا در مورد شهید با هم صحبت کنیم؟ گفت: بله بیایید. حتما از خاطراتش برایت میگویم. ولی....پرسیدم ولی چی؟ خدایا! چه چیزی پشت این ولی پنهان است؟ گفت: دخترم! بعد از آن پسرم که در دفاع مقدس شهید شد. پسر دومم در اثر ابتلا به سرطان و طی یک دوره بیماری سخت، تسلیم امر خداوند شد. همه امیدم بعد از خدا به همسرم بود که از من نگهداری و پرستاری میکرد و نمیگذاشت آب توی دلم تکان بخورد. خرید خانه، پخت و پز، جارو و... همه چی به عهده خودش بود. ولی او هم مرا تنها گذاشت. من ماندهام با این پسرم که ناراحتی اعصاب دارد. او نیز تمام کارهای خانه و بیرون از خانه را انجام میدهد؛ اما دوست ندارد کسی خانهمان بیاید. من نیز ناچاریم به حرفش گوش دهم. خیلی دوست دارم دعوتتان کنم، به داخل منزل بیایید و با هم صحبت کنیم؛ ولی میترسم پسرم ناراحت شود. پشت این چهرهی شکسته و این چشمانی که با یادآوری خاطرات، غرق اشک میشد، دنیایی از غم نشسته بود. همین جور که از او خداحافظی میکردم و به سمت خانه میرفتم. با خودم گفتم چقدر از خانواده شهدا غافلیم. غفلت از پدر و مادرهایی که ثمرهی عمرشان را برای دفاع از کشور و اسلام فرستادند؛ تا ما در امنیت و آرامش زندگی کنیم. خدایا ما را شرمندهی خانوادهی شهدا نکن.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
گمگشته این روزها
✍زهرا نجاتی
یادم هست اولین بار از زبان استادی شنیدم که مشکل اصلی بد بودن مردم نیست، مشکل کمتر دینداری کردن افراد مذهبی است.
قدیمترها انس و الفت زیر پوستی جامعه باشعرهای محتشم و کتاب حملهی حیدری، خیلی بیش ازحالا بود. مادرها در هنگام طبخ غذا بااشک آنچه پای سفره های محرم آموخته بوند، میخواندند.
حالا اما عموم مردم و حتی بعضی متدینین، بهقدری درگیر رفع مشکلات اقتصادی هستندکه نمازخواندنها هم مثل غذاخوردنها فوری و فوتی شده.
دیگر مثل قدیمها خانه به خانه دنبال روضه نمیگردیم و اشکها هم مهمان هردم چشممان نیستند. حالا خیلی سخت شده که به آرایشگاهی، پارکی، ورزشگاهی بروی و نمازت هم سر وقت باشد و موسیقی حرامی هم نشنیده باشی!
البته اگر دنبال دلیل و بهانه بگردیم، پُریم از بهانه های رنگارنگ؛ از ناگزیری برای دویدن دنبال قرصی نان، از سختی معیشت، از سرشلوغیهایمان، از محیط و تاثیرش بر نسلمان، درگیریهایی که ما و فرزندانمان داریم و هزار بهانهی دیگر.
اما شایدزمانش رسیده اعتراف کنیم که بعضی ازما متدینین نیز، از رنگ و لعاب دینی فاصله گرفتهایم.
قدیمترها، خیلی راحتتر میشد، دینداری کرد، موسیقیها کمتر روی جان و دل می نشست، در کوچه و بازار بعد انقلاب، رنگ و لعبتی از شهدا و ارزشها داشت. در هرکوی و برزن کمتر رابطه و نگاه حرام شکل میگرفت و آن عده هم که اهلش بودند، نیز کمترگناهشان را جارمیزدند.
حالا اما در نگاه ابتدایی، سختتر میشود دینداری کرد. آن هم در جهانی که پدوفیلیا و همجنسبازی در آموزشهای رسمی مدارس امریکا قرار میگیرد(مشرق، فروردین۱۴۰۲)
و در بعضی از جوامع دینی نیز، عدهای برای توجیه بیدینی خود با فهمی ناقص، متوسل شدهاند به (لااکراه فی الدین، بقره۲۵۷) و چشم به روی آیات دیگرقرآن،از جمله ادامهی همان ایه مذکور، بستهاند.
از منظری دیگر، متاسفانه باید اعتراف کرد: بعضی از مومنین نیز گاهی وقتها به حداقل رفتارهای دینی، دلخوش کرده و ساحت دین را به چندرفتاردینی، منحصر دانستهاند.عموم جامعه، حیطهی عبودیت الهی را منحصر به عبادت و نه موثردر زندگی فردی و اجتماعی میداند.در حالیکه در نگاه صحیح، دینمداری و توحید، باید به مثابهی ریسمان تسبیحی، تمام آیین و اعتقادات دینی را به هم و به ساحتهای تصمیمسازی زندگی، مرتبط بسازد.
حال اینکه طبق ادامه همان ایه شریفه که به عکس به کارگرفته میشود، تنها راه نجات و سعادت، تمسک به عروهالوثقی است؛ "پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: بعد از من فتنهای تاریك و ظلمانی خواهد بود تنها كسانی از آن رهایی مییابند كه به عروةالوثقی چنگ زنند، عرض شد:ای رسولخدا! عروة الوثقی چیست؟ فرمود: ولایت سیداوصیا است. عرض شد: یا رسولاللّه! سید اوصیا كیست؟ فرمود: امیرمؤمنان. عرض شد: امیرمؤمنان كیست؟ فرمود: مولای مسلمانان و پیشوای آنان بعد از من. باز برای این كه پاسخ صریحتری بگیرند عرض كردند او كیست؟ فرمود: برادرم علی بن ابی طالب.
(تفسیر نمونه، آیت اللّه مكارم شیرازی و دیگران، ج17، ص 68ـ69، نشر دارالكتب الاسلامیة).
به نظر میرسد دراین زمانه، راهی جز تقویت بنیهی دینداری، تقوا و در یک کلام تمسک به عروه الوثقی برای خودمان و فرزندانمان نیست.
بنابراین چه راهی بهتر از درب خانه اهل بیت، چه مأمنی بهتر از دامان اهل بیت علیهمالسلام؟ چه عشقی پاکتر از عشق آنان؟ همان کسانی که زندهاند و به حکم:«ینزل بهم الغیث؛ ارتزاق نعمت و باران همه خلق به برکت وجود آنان است؟»
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌹🌹🌹🌹
عرش را با ماه و با خورشید روشن کرده اند
آسمانی ها لباس نور بر تن کرده اند
عالم افلاک را گلزار و گلشن کرده اند
با حریرِ ابرها راهی معیّن کرده اند
شد خدا بانی و عاقد حضرت پیغمبر(ص) است
لحظۀ پیوستن نادعلی و کوثر است
سر به زیر و عشق دارد در نگاهش انعکاس
با وقاری فاطمی، محجوب! با احساسِ خاص
می درخشد بر سرش یک تاج گل از جنس یاس
کوری چشمانِ بدخواهان بخوان توحید و ناس
گفت پیغمبر(ص) برای من همین شد افتخار
لافتی الّا علی(ع) لا سیف الّا ذوالفقار
زیر لب میگفت زهرا(س): هست همتایم علی(ع)
شد ولیُ ألله و یار هر دو دنیایم علی(ع)
قامتش ألله اکبر دارد آقایم علی(ع)
رخت دامادی چه می آید به مولایم علی(ع)
خواند أنکحتُ و زوّجتُ پیمبر(ص) خطبه را
حضرت زهرا(س) بلی را گفت به شیرخدا
لحظۀ دیدار بود و عشق، نابِ ناب شد
دست پیغمبر(ص) وساطت کرد و فتح الباب شد
مصحف و نهج البلاغه عاشق و بیتاب شد
قندِ عالم در دلِ زهرا(س) و حیدر آب شد
دست در دست هم آوردند و شد حبل المتین
حضرتِ أمّ أبیها(س) با أمیرالمؤمنین(ع)
در زمین پیچید عطر عود و اسپند و گلاب
در نخستین لحظۀ پیوند غیرت با حجاب
چشم زهرا(س) خیره شد بر چشم های بوتراب
شد جهازش آینه، مهریه اش قران و آب
دست خالی آمدم! آمد خدا عیدی به دست
یک نخ از چادر عروسش را بگیرم کافی است!
#مرضیه_عاطفی
#سالروز_ازدواج_حضرت_علی_ع
#و_حضرت_زهرا_س_مبارکباد
@shaeranehowzavi
رادیو مهدیاران.mp3
11.68M
📻 #رادیو_مهدی_یاران
|کانون مهدویت دانشکده هدی🦋|
🎬 قسمت هفتم :
ویژه برنامه سالروز ازدواج امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
گویندگان :
خانم ها🌿
✨محدثه صفایی
✨صبا نادری
✨فاطمه آقایی
✨فاطمه حیدری
✨سیده مهدیه مجاهدیان
نويسنده این بخش:
✨خانم فاطمه میری طایفه فرد✨
💌شنوندگان محترم می توانند
با ارسال نظرات خود به آیدی 👇 @moshaver_safaie
ما رو در تهیه و تولید برنامه رادیو مهدی یاران یاری نمایند.🌿
👈لطفا در نشر محتوای مهدوی کوشا باشید. 🙏
#امام_زمان_عج
#کانون_مهدویت_دانشکده_هدی
#رادیو_مهدی_یاران
✨قسمت های قبلی را
در کانال مهدویت دانشکده دنبال کنید
@huda_mahdaviat
.
پیروزیمان مبارک
✍ نظیفهساداتمؤذّن
درست ده روز پیش بود که خبر مکالمهی ۹۰ دقیقهای رئیسجمهور محترم با مکرون منتشر شد و عکسالعملهای مختلفی بر اساس اندیشههای مختلف به دنبال داشت.
حتی دلقکهای مجازی، که کوچکترین درکی از معادلات بینالمللی و روابط دیپلماتیک ندارند، حجم اندک شعور خود را در فضای مجازی به نمایش گذاشتند!
حالا پس از گذشت این ده روز، وقتی پلیس پاریس، تجمع تروریستهای رجوی را ممنوع اعلام میکند و پلیس آلبانی با حمله به مقر کثیف اشرف ۳، سامان این قاتلان دیوصفت را از هم میپاشد، ذهنهای مخالف و منصف هم به فکر فرو میروند و خواهناخواه به نتیجهبخش بودن تلاش دولت در عرصهی دیپلماسی اعتراف میکنند؛ حتی اگر آن را به زبان و قلم نیاورند.
هر ضربهای که به پیکر منحوس این گروهک تروریست وارد شود، پیروزی جدیدی برای ملت ایران رقم میخورد. فارغ از اینکه کدام دولت این پیروزی را رقم زده باشد.
اگر سیاسی و جناحی نبینیم، همه با هم شیرینی این پیروزیها را لبخند خواهید زد.
☆مبارکتان باشد ملت عزیز ایران☆
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«سکوی پرواز»
✍ #سیده_موسوی
از چه بگویم؟!
از حال دلی که خسته هست، در پی یار است؟
نه! این من هستم، او را گم کردهام.
حکایت من، حکایت کاغذ و قلم است.
کاغذ هست، کلمه هست اما قلم نیست.
چگونه این دل بنویسد، از حال غریبش وقتی حبیبی اش را ندارد.!
باز میگویم:«حبیب هست، این دل من است که نیست.»
پی حبیب میگردد در حالی خود را گم، کرده است.
دل من، شبانه سر سجاده نماز شب بنشین با «هو» به مناجات برخیز و چشمی تر کن ذکری بر لب بخوان!
اگر گم شده مسیر الله هستی، مقصد از سجادهی شب میگذرد.
چشم ببند، سفر کن به عمری که بی نماز شب گذشت،«افسوس صد افسوس چه ساده از راه شب گذشتم.» حال به حال خویش بعد اقامه، رکوع و سجود نماز شب، هرشب بنگر!
آیا باز هم در جستجوی «هو» هستی؟!
به راستی نماز شب استاد مقصدِ قرب اللّه است.
«نماز شب، سکوی پرواز است.»
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#نام_نویسی
💠 دوره طنزنویسی ویژه خواهران (حضوری)
🌸 در این دوره شما با قالبها و تکنیکهای ساده و کاربردی طنزنویسی آشنا میشوید.
مکان:قم، بلوار امین، مؤسسه مبتدا
✍️ نامنویسی و شرایط حضور 👇
🌐 @salehi6
🕰 زمان: ۱۳، ۲۰، و ۲۷ تیرماه
مهلت ثبت نام: تا دهم تیرماه
#کانون_مدادالفضلاء
#افکار_بانوان_حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
«آداب بی عمل؟!»
✍#زهرا_سبحانی
دیروز زینب مُرد!
سرهم کل دیدارمان را جمع بزنم به ده بار نمی رسد.
دوست بودیم؛ شاید هم نه!
اینکه چطور همدیگر را شناختیم بماند!
اینکه این روزها فکر و خیالم را به خودش مشغول کرده هم طبیعیست چون زیاد برای فکر کردن، داشت؛ مادر بود، 36 ساله و از همه مهمتر نوزاد سه ماهه داشت.
با پای خودش رفت بیمارستان البته به اصرار همسرش!
بیمارستان فوق تخصص، خصوصی، یک ماهی هم آنجا بستری بود.
حالش این اواخر آنقدر وخیم شد که حتی در آی.سی.یو هم نگهش نداشتند، بردنش خصوصیتر از خصوصی!
همانجا هم تمام امید خانوادهاش را با رفتنش، ناامید کرد؛ بدون آداب احتضار!
مسلمانی ما هم این روزها جای سوال دارد؟..
نه به دنیا آمدنمان آدابش رعایت میشود و نه رفتنمان!
اینطور که بویش میآید کمکم مثل خیلی از آدابی که فراموش کردیم اینها را هم باید دفن کنیم.
چهار بچه قسمتم شده؛ یادم نمیآید کامشان را با خرما گرفته باشند؛ یا با خاک کربلا!
جز این آخری که متخصص با آن ناخنهای مصنوعی عجیب و غریب، چطور کام بچه را پیدا کرد، هنوز در آن ماندهام؟!
فقط اینها نیست کلی چیز دیگری هست که حجب و حیا مانع گفتنش میشود.
اینها بماند، آن پول و هزینهای که برای چاپ «حلیة المتقین» میشود که آداب مسلمانی را متذکر شود؛ برای کِه؟ برای چه؟! وقتی آداب بیمارستان یا بهتر بگویم آداب who میچربد به قال النبی و قال امیرالمومنین علیهم السلام!
نمیدانم به چه کسی باید اینها را گفت و از چه کسی بخواهیم؟!
دردهایی که هر چقدر دندان سر جگر گذاشتیم جز سوختگی جگر، چیز دیگری عایدمان نشد؟!
مینویسیم از درد که شاید شنیده شود و شاید اعتنا شود؛ به امید روزی که درمان شود.
#آداب_اسلامی
#سبک_زندگی_اسلامی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
کمی دیرتر
✍نرگس ایرانپور
روی صندلی چوبی کنار در نشسته و نگاه پر از حسرتش را به عماد و امیر دوخته بود. نه لرزش عصبی دستانش را میتوانست پنهان کند و نه تکانهای پی در پی پایی که روی زمین ضرب گرفته بود. آدم حسودی نبود اما در این مورد حسرت تمام وجودش را گرفته بود. لبخند رضایتی که صورت عماد را پوشانده بود انگار به قلب او نیش میزد. ایستاد و کمی این پا آن پا کرد، دستش را به لبه صندلی فشار داد، ناله قیژقیژی بلند شد، تمام حسهای بد را یکجا زیر پا گذاشت و سمت عماد رفت:
_ مُمُمُمُباااااااااارکه ددددددداداش ببببببببببببه سسسسسسسلامتی.
عماد آغوش باز کرد و قدمی جلو گذاشت:
_ قربونت، قسمت خودت بشه آرش خان.
آرش با نفسی عمیق بغضش را فرو داد و سمت امیر رفت و با لکنتی که وقت حرف زدن در جمع، بیشتر آزارش میداد مختصر تبریکی هم به او گفت و خیلی زود خودش را به زمین فوتبال گوشه حیاط رساند. دکمه بالای پیراهنش را باز کرد و با ولع بیشتری هوای خنک اول صبح پاییز را به ریههایش فرستاد. روی سکوی سیمانی کنار زمین نشست و از سردی سوز هوا در خودش مچاله شد. دوباره خاطرات تلخی که از کودکی در ذهنش مرور میشد در مقابل نگاهش جان گرفت. دستهای سنگین پدر که با بهانه و بیبهانه به گناه جرم نکرده بر سر و صورتش فرود میآمد و تحمل روزهای تلخ بی مادری را برایش سنگینتر میکرد. پیش از آنکه لحظهای از آغوش مهر مادر سهمی داشته باشد، آرش به دنیا آمده و مادر از دنیا رفته بود و او را برای همیشه با لکه ننگ بد قدمی و به قول پدرش نحس بودن تنها گذاشته بود. ارمغان روزهای تنهایی کودکی و تنبیههای گاه و بیگاه پدر لکنتی بود که مجال حرف زدن را از او گرفته بود. لکنت گریبانگریش شده و بین او و هدفی که همیشه آرزویش را داشت به اندازه هزاران سال فاصله انداخته بود. از همان روزهای کودکی که دست مهربان روحانی مسجد محل، نوازشگر تنهاییاش بود آرزو داشت معمم شود و مبلغ باشد. آفتاب بی رمقی نیمی از سکوی سیمانی را طلایی کرده بود که سایهای پشت سرش احساس کرد. دستان گرم استاد معتمدی روی شانه آرش نشست و لبخندی مهربان به صورتش زد:
_ دیدم زود از مراسم عمامه گذاری اومدی بیرون نگرانت شدم.
عماد لبخند تلخی زد و گفت: « گگگگگگگگگفتتتتتتتمممممم بببببییییییاااااام یییییه ههههههوااااااایییییی بببببببخخخخخخووووورررررمممم»
استاد معتمدی دستی به محاسنش جوگندمیاش کشید و بی آنکه بخواهد حاشیه برود شروع به حرف زدن کرد:
_ ببین پسرم تو سالها تو حوزه درس خوندی و انصافاً هم خوب درخشیدی، حالا قرار نیست به خاطر یه مشکل که شاید هیچ نقشی هم در به وجود اومدنش نداشتی جا بزنی و عقب بکشی، میدونی چیه آرش جان وظیفه تو تبلیغ و برا همین کار اومدی حوزه»
آرش نگاهش را سمت زمین چمن مقابل نگاهش دوخت تا خیسی تیلههای عسلی چشمانش از چشم استاد دور بماند. با کلماتی که از بغض میلرزید ادامه حرف استاد را گرفت:
_ خخخخخخخخببب حححححححرف ممممممننننننم هههههههمییییینه اااااااستاد، ممممممن کککککههه بببببا ااااااین لللللکننننت ننننننننمیتتتتتونم مممممممننننببببببر بببببببرم.
استاد حرف آرش را برید و گفت: « پس حالا که نمیتونی منبر بری پس درس و بحث و ول کن و از حوزه برو، همین رو میخوای بگی پدر صلواتی؟ یه عمر اینجا آب و دون خوردی حالا کجا میخوای بپری؟»
نگاه پر حسرت آرش با نگاه پدرانه استاد یکی شد و سربه زیر انداخت.
استاد تسبیح فیروزه ایش را بین دستانش جابهجا کرد، دستان سرد آرش را در دست گرفت و ادامه داد:
_ پسرم، الان مردم تشنه معارفیاند که تو اونارو خوب بلدی تو باید سقای جوونایی بشی که به دنبال سرچشمه حقیقتند، حالا با زبان نشد، باقلم، با دست، قلم به دست بگیر و شروع کن، منبر تو کاغذ و قلم توئه. قلمی که از هزاران منبر تأثیرش بیشتره.
ریشههایی از امید در دستان آرش جوانه زد و در دلش نوری تابید، رفاقت با کاغذ و قلم آغاز راهی بود که او را به آرزوی دیرینهاش میرساند.
#روزتبلیغ
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖 جهاد به اقتضای نوکِ پیمانِ دشمن
✍ زینب نجیب
📌. جهاد در متون دینی مبارزه کردن در راه خدا با هدف گسترش اسلام یا دفاع از آن با جانومال و داراییهای خود، در مقابل دشمن است. البته واژهی جهاد در مواردی همچون، مبارزه با هوای نفس، امر به معروف و نهی از منکر، صحبت از عدالت نزد سلطان ظالم، تلاش برای زنده کردن سنتی نیکو، خوب شوهرداری کردن زن و تلاش مرد برای رزق حلال نیز بکار میرود؛ اما آنچه جوهر جهاد را از دیگر اعمال صالح متمایز میسازد؛ تلاش برای هدفگیری دشمن است. بهعبارتدیگر بسیاری از اعمال در زمرهی عمل صالح است اما وقتی قصد و نیت انسان و تلاش برای هدفگیری دشمن باشد؛ جهاد نام میگیرد. چنانکه رهبر انقلاب میفرمایند:«هر تلاشی را نمیشود گفت جهاد. در جهاد، حضور و رویارویی با دشمن، مفروض است. انسان یک تلاشی میکند، دشمنی در مقابل او نیست؛ این جهاد نیست؛ اما یکوقت شما میخواهید یک تلاشی را انجام دهید که بخصوص یک دشمنی سینهبهسینهی شما ایستاده است؛ این میشود جهاد.».( ۸ فروردین ۱۳۹۰، جمع مهندسان و کارگران صنعت نفت)
📌. بدین ترتیب اگر بنا باشد اهتمامی در مقولهی جهاد شود و نهفقط عمل شایسته و نیکو؛ به لوازم آن باید آگاه بود. یکی از این لوازم، معرفت به وجود و ماهیت دشمن است یعنی باید ابتدا دشمن را شناخت و در مراحل بعد راه و روش دشمن، نقشهی او و شیوهی مقابله با او را دریافت و سپس با «بررسی، تفحص، تعمق» و « تلاش، جهد، جدیت» و «همت، عزم، اراده» و «عشق و ایمان»، دشمن را مورد هدف قرارداد و اثر کار و تبلیغات او را خنثی کرد. عشق و ایمان، بصیرت و همت ستونهای اصلی هر جهادی است. رهبری معتقدند؛ اگر ایمان نباشد انسان، محوری برای حرکتِ خود ندارد. اگر عاشق این مسیر نباشد نمیتواند ادامه دهد. اگر همت نباشد به کارهای کوچک و فرازهای کوتاه اکتفا میکند و اگر بصیرت نباشد راه را عوضی خواهد رفت.(۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیدار جهادگران بسیج سازندگی)
📌. جهاد انواع بسیار دارد مانند جهاد نظامی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سازندگی، فکری و البته جهاد تبیین. همانطور که گفته شد وجه مشترک همهی آنها فرض دشمن است؛ نه شدت و قوت تلاش. چراکه گاهی انسان وقت و توانایی و استعداد و بسترهای بسیاری را صرف انجام امری میکند اما دشمن یا در آن نقطه دشمنی نمیکند و یا در اولویت او نیست. در این موارد نمیتوان نام آن عمل را جهاد گذاشت ولو عمل صالح باشد و نزد خداوند قابل اجر و پاداش.
📌. گاهی جهاد، جهاد نظامی است که دشمن با تمام قوای نظامی خود به جامعه مسلمین حملهور میشود و این وظیفهی همه افراد جامعه است که در حد توان و قدرت و باایمان به پیروزی از هیچ تلاشی دریغ نکنند. گاه جامعه مسلمین در شرایطی قرار میگیرد که در زمینهی علم از دیگر کشورها عقب است و دشمن بدخواه و کینهتوز در این جهت نیز چنگودندان نشان میدهد. مسلمانان باید مسئولانه بهپاخاسته و جهاد علمی کنند؛ چراکه پیشرفت علمی، کشور را قدرتمند میکند. بهعبارتی علم مایهی اقتدار جوامع است. لذا به همین دلیل بود که علم، ابزاری شد برای سلطهی سلطه جویان بر کشورهای دیگر.
📌. گاهی جهاد ما جهاد اقتصادی است و دشمن با ترفندهای مختلف با تحریم و فشار اقتصادی در این زمینه برای جامعه ایجاد مشکل میکند تا شرایط نارضایتی آحاد مردم را فراهم کرده و با چاشنی تبلیغات وسیع و بیان انواع و اقسام شبهات بستر رویگردانی از آرمانهای انقلاب را ایجاد کند که به فراخور چنین شرایطی با روشهای گوناگون مانند اقتصاد مقاومتی، کمکهای اجتماعی و همدلانه، فرهنگ سرمایهگذاری در تولید داخلی و حمایت از تولید ملی و غیره باید به مبارزه پرداخت.
📌. جهاد اقتصادی و جهاد علمی همیشه جواب میدهد چراکه هراندازه پیشرفتهای علمی صورت بگیرد بازهم راه برای علماندوزی و کوتاه کردن دست دشمن وجود دارد. اگر در حیطه علم، پیشرفت داشته باشیم در زمینهی مشکلات سیاسی، در زمینهی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و هم در زمینهی مسائل بینالمللی مطمئناً گرهگشاییهای بزرگ خواهد شد. گاه در حیطهی فرهنگی، دشمن به استحالهی هویت ملل، تغییر سبک زندگی آنها و سست کردن بنیانهای اعتقادی آنان میپردازد. به این مناسبت، باید به جهاد تبیین و روشنگری پرداخت. گاه دشمن همزمان روی چند عرصه متمرکز میشود. در چنین مواقعی، بصیرت در اولویتبندی جبهههای مختلف و تشخیص اهم از مهم، راهنمایی ولیِّ زمان و ولایتمداری مردم را میطلبد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
✔️«کلانتر آلبانی»
✍طیبه فرید، عضو تحریریه مجتهده امین
حاج ابراهیم خان آدم قانعی نبود. یعنی به کم قانع نبود وگرنه از زندها به او کم نرسیده بود! یک قلمش همین که از کدخدایی محله بالا "کفت شیراز"، رسیده بود به مقام کلانتری فارس و مردم به او میگفتند میرزا ابراهیم خان کلانتر! اما او حس میکرد برای بیشتر ازین شدن هم جا دارد، چشمش وزرا و وکلا را دیده بود و دلش خواسته بود. حس میکرد خیلی بیشتر ازین ها جا دارد برای شدن، مثلا صدارتی، وزارتی چیزی. نمیدانم چطور رویش شد اما خیلی گربه صفت زیرآب لطفعلی خان زند را زد و پشت ولی نعمتش را خالی کرد و دستش را گذاشت توی پوست گردو. دروازه شیراز را به روی او بست و راهش نداد تا سلطان خوش بر و روی زند، آواره کرمان و بم شود و این آخرین باری باشد که رنگ شیراز را می بیند. ابراهیم خان کلانتر آنقدر در حق لطفعلی خان خیانت کرد و برای خان قاجار پیغام و پسغام فرستاد که عاقبتِ کار، لطفعلی خان کت بسته تحویل آغا محمد خان شد و او دستور داد چشمهای نرگسِ مستش را در آوردند. بعد هم دادند غلامها که چنین و چنانش کنند. آخرش هم توی اسارت مُثلهاش کردند و دخلش را آوردند تا آخرین سلطان زند توی بیست و شش سالگیاش جوانمرگ بمیرد و داغش به دل خاندان زند بماند و سلسله زندیه هم به زمینِ خیلی گرم بخورد. البته سلاطین سر و ته یک کرباسند.آقا جانم میگوید« اینها همه تصرف در حق اولیا کردند ملکت و حکومت حق هیچکدامشان نبود.همهشان در حق خدا خیانت کردند». اینها را گفتم یک وقت نروید پشت ارگ کریمخان برای لطفعلی خان زند شمع روشن کنید و زانوی غم بغل بگیرید، بگذریم که به گواه تاریخ آدم خوشنامی بین مردم فارس و حومه بود. اصلا آغا محمد خان برای همین در اسارت، جانِ شیرینش را داد دست غلام ها اما گویا اساس در آوردن چشم خلق الله را خودش باب کرده.
رشته کلام از دستتان در نرود! نقل خیانت و گربه صفتی حاج ابراهیم خان کلانتر بود که الهی حجش به کمرش بزند. شاید اگر ویار صدارت و وزارت نمی کرد، زندیه میماند و آغا محمد خان آن همه در کرمان فسق و فجور نمیکرد و چشم مردهای کرمانی را در نمیآورد و زن و بچه مردم که عیال خدا بودند را اسیر و عبیر خودش نمیکرد. آغا محمد خان به محض جلوس بر مسند سلطنت قاجار، ابراهیم خان کلانتر را کرد اعتماد الدوله. هر چه نباشد او «تاج بخش» سلسله قاجار بود و با خیانت، تاج شاهی زندها را برداشته بود و گذاشته بود روی سر تاس آغای قوانلوی قاجار. حالا آرزوهای حاج ابراهیم خان برآورده شده بود و پت و پهن لم داده بود روی کرسی نیم بند صدارت.خوش نشینی که به احدی وفا نکرده بود.
اثر بعضی چیزها را هر کاری هم بکنی با هیچ شوینده ای نمی توانی پاکش کنی. مثل خیانت که علاج ندارد و آخرش مسکنت و بدبختی و فلاکت و ازین جور الفاظ رکیک است، اینها را گفتم که اگر خائنها را زیر مشت و لگد نظمیههای آلبانی دیدید فکر نکنید معجزه شده. این طبیعت دنیاست که عین دریا زباله هایش را پس بزند.
مخلص کلام اینکه آغا محمد خان که سرش را گذاشت زمین، فتحعلی شاه تکیه زد بر صندلی عاریتی شاهی، حاج ابراهیم خان اعتماد الدوله آنوسی الاصل هنوز داشت برای خودش صدارت می کرد و با استفاده از بندِ پ(پارتی) همه فک و فامیلش را آورده بود توی دم و دستگاه قاجار، بالاخره از جنس ناجور خودش هم یکی پیدا شد و زیرابش را زد. عاقبت دل فتحعلی شاه از او چرک شد و از ترس اینکه مبادا همانطور که به سلطان زند خیانت کرد به او هم خیانت کند، دستور داد توی غربت طالقان چشمهایش را به میل کشیدند و به شیوهای نگفتنی و در خور خائنها دخلش را آوردند! تا سرنوشت شومش را مستعدین خیانت ببینند و عبرت بگیرند که آدم خائن بهقول آقا جانم بیوطن است! هیچ کس او را نمیخواهد. توی دست مصرف کنندهها دستمال چرکی است که کارشان تمام بشود دورش می اندازند.
بگذریم که عبرت زیاد است و عبرت گیرندگان اندک.
سوم ذی الحجه ۱۴۴۴
#آلبانی╯
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌺🌺🌺🌺
بایدبرایسینهدلیدستوپاکنم
وانگهفدایحضرتخیرالنساءکنم
بایدتمامقدبنشینمبهراهِتو
عقدهزِعقدهازدلتنگمجداکنم
رنگپریدهازلبماینسینهسرخها
راهیشدندحقدعارااداکنم
رَمکردهاستدشتجنوندرنگاهتو
موجِچمناگربرسدمنچههاکنم!
دلرابهگوشهیوطنیجاگذاشتم
بایددلیبرایخودمدستوپاکنم
#مهتا_صانعی
#فراق
#هجران
#غزل_مهدوی
@shaeranehowzavi