.
بانوی نمونه 🧕🏻
✍️🏻ف.مرادی
نمیدانم تا به حال با اشک چشمانتان مطلبی را نوشتهاید یا نه!؟ خیلی سخت است اما گاهی یک حادثه، آنقدر تکاندهنده است که نمیتوانی اشک نریزی و ننویسی!
دوست داشتم جای آن مادر بودم و مالک انقلاب برایم زنگ میزد یا به عیادتم میآمد. آخر نمیدانی مالکی که اخلاص و تواضعش زبانزد خاصوعام است، مالکی که امام خامنهای مدظلهالعالی میفرماید: "من روزوشب به یادش می افتم"، کسی که مردم #غزه او را شهید القدس میدانند، اگر به دیدارت بیاید چه حالی دارد!
چه سعادتی این مادر دارد که مورد عنایت خاص سردار سلیمانی است. #حاج_قاسم در وصف این بانو میگوید:
"باعث افتخار ماست که بیبی سکینه از ماست."
و چه سِرّی در این دیدارها و تلفنها نهفته است که مادر شهید شفیعی میگوید:
"گاهی حاج قاسم از سوریه به من زنگ میزد و احوال مرا میپرسید، میگفت خستگیام در شد. برو مادر راحت بخواب".
او تنها همین پسر را داشت که تقدیم انقلاب کرد. او طایفه و قومی نداشت و همه هستی او پسرش بود که با کار در کوره و فقر بزرگش نمود. آن هم چه پسری! در مدیریت، تقوا و اخلاق سرآمد بود. آن قدر شایستگی داشت که جز فرماندهان سپاه کرمان شد و به خیل شهدا پیوست؛ آن هم درسن بیست سالگی.
آری! چنین مادری جای تقدیرواحترام خاص دارد؛ چراکه همه چیزش را برای اسلام داده است.
حاج قاسم شماره ۱۵۰وخردهای از خانواده شهدا را در دفترچه تلفن همراهش داشت که با آنها تماس میگرفت و احوالشان را میپرسید. مردی که نامش لرزه بر اندام دشمن میانداخت و هنوز هم میاندازد، این قدر لطافت روحی داشت. او مصداق بارز آيه رحما بینهم و اشدا علی الکفار بود. اینکه حضرت امام خامنهای، مدام تأکید دارد بر زنده نگهداشتن مکتب حاج قاسم، یک جنبهاش همین است که ما قدر مادران شهید را بدانیم و به آنها ارج نهیم. آن ها با تقدیم عزیزان دلشان به انقلاب، آن را با خون عزیزان خود آبیاری کردند. این انقلاب به وسیله خون شهدا بیمه شده و امید است که ما ادامه دهنده مکتب حاج قاسم باشیم.
چه بسیار مادران شهدایی هستند که گمنام و تنها زندگی کردهاند! باید آنها را به جامعه معرفی کنیم و الگوی راه خودمان و جوانان قرار دهیم.
خاطرات این مادر شهید، "مثل علی مثل فاطمه" را بخوانید و به دیگران توصیه کنید که بخوانند و سرمشق بگیرند.
نکند روزی برسد که بگوییم:
"شهدا شرمندهایم" و به این عبارت اکتفا کنیم؟!
#جهاد_روایت
#مادر_شهید_سردار_علی_شفیعی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍زهرا گندمکار دیل
می گویند او در باران می آید پس وقتی او بیاید باران می آید. باران های قبل از او اشکهای آسمان است برای غربتش وگرنه زمین و زمینیان آنقدر لايق این برکت آسماني نیستند.
گاهی از شادي نوشتن بیشتر دل می شکند، پس غم نویس های دلم را برای خودم نگاه می دارم .گاهی اشک شوق ریختن ،جان را بیشتر جلا مي دهد پس در باغچه خانه نشستم تا کمی شوق از آمدنش از بودنش از حضور روح افزایش از بوی عطر جان پرورش بنویسم.
قلم ، امروز دوست دارد از خوشبختی هابنویسد ، از خوشبختی آنهایی که امروز را روز ظهور دانسته اند و اشک شوق بر چهره یا غم فراق ظهور در دل داشته اند.
خوشا به سعادتمان که صاحب داریم در این عصر بی صاحبی، رفیق انیس داریم دراین آشفته بازار کینه پراکنی و پناه است برایمان در این روزگار آتش به جان مردمان افتاده. همه چیز داریم.....
قلم در دست خسته دل ، دوست دارم بدانم چرا پدرت آن شب میان جمکران به آن مرد سقا که آب به دستش داده بود فرمودند:شیعیان ما ظهور مرا به اندازه این لیوان آب هم نمی خواهند.؟این مردم نه، خود من شبیه پدر گم کرده ها نیستیم که دنبالش باشیم تا زمان پیدا کردنش، یوسف زمان خود را ،که باعث نجات ماست گم کرده ایم ،پس به چه شادیم در این روز جمعه؟نه اینکه شاد نباشیم برای آمدنش، کدام عاقلی شاد از آمدن معنای زندگیش نمی شود؟کدام عاشقی شاد از آمدن معشوق جانش نمی شود؟ولی همچنان بی خبر از خیمه تنهایی یوسف زهرا هستیم. در این روز جمعه از پدر و مادرش، دعای ظهورش را بخواهیم وشاد باشیم به امید ظهورش. حضرت آقای زمان، جان دلم محتاج دعایت هستم.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«روزمظلومان»
✍زهرا نجاتی
امروز، روزجهانی كودک بود.همان موجودات مظلوم عالم که همه حقوق به نامشان نوشته میشود اما باز میلیونها حقوقشان جلو چشم اهل دنیا دود میشود، به هوا میرود، ندیدگرفته میشود و سازمانهای حقوق بشری، نگاهشان به یکی دو قانون و مصوبش است و دست دروغگویان را رو نمیکنند و از حقوق مظلومِ کودکِ مظلومترِ امروز یاد نمیکنند.
امروز روزجهانی کودک است؛ درجهانی که در کشورهایی جهان اولی،حتی جنسیت کودکان به رسمیت شناخته نمیشود؛ چون به دروغ جنسیت نداشتن را از حقوقش شمردهاند.
تحریک عواطف پاک کودکانه و معصومیت از دست رفته آنان را به اسم آزادی جنسی کودک، ندید میگیرند.
به اسم سند 2030، روح کودک را مورد تجاوز قرار میدهند.
و در آخرین شاهکار جهانیشان، میان حقوق کودک چشمآبی اوکراین و اروپا، با کودکْ مردانِ شجاعِ چشمْ سیاهِ فلسطینی تفاوت میگذارند.
و نه تنها حق تحصیل و مسکن و مدرسه، برایشان قائل نیستند بلکه روزانه راحت، شاهد نسلکشی صدها نفره آنانند و به احترام این همه کودک کشی، تنها یک دقیقه سکوت میکنند.
روز جهانی کودک است اما یونیسف، نه تنها برای کودکان مظلوم فلسطین هیچ کار نمیکند بلکه حتی فکری به حال یک میلیون و پانصد هزار جنین سالانه سقط شونده امریکا هم، نمیکند!
سازمان جهانی بهداشت، هیچ برنامهای برای حدود هفتاد درصدکودکان نامشروع و تک والدی هلند، کوبا و بعضی کشورهای دیگر، نمیکند.
و حتی حتی در همین مملکت خودمان، فکر چندانی نه برای پنج هزار جنین سالانه سقط شده میشود،
و نه راهی پیش پای کودکانی گذاشته میشود که به جرم راست یا تهمت سندروم، توسط چرخهای بیرحم، قطعه قطعه میشوند.
اگرچه طول میکشد تا فرزندان، ثابت کنند آینده سازند نه ویرانگرِ آینده، اما نباید به همان اندازه طول بکشد این که بدانیم روز جهانی کودک با چند ادا و اطوار و تئاتر و عموهای تلویزیونی، مبارک نمیشود.
نباید تفهیم این موضوع که این که بچهها مانع رشد پدر و مادر و جامعه نیستند، بلکه اصلی ترین عامل رشد یعنی منابع انسانیش هستند، آن قدرها زمان ببرد.
روز کودک وقتی مبارک میشود که ظرفیت های روحی کودک، به جای سرکوب با سند بیست سی، با سند تعالی روحی که خدای رب العالمین اولین مربی عالم، پسندیده، رشد میکند و متعالی میشود.
#طوفان_الاقصی
#امام_زمان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«کودکانی که سازشان کوک نیست»
✍سیده ناهید موسوی
روز جهانی کودک در حالی سپری شد که طرح لبخند و تبریک در میان اهالی غزه جایش را به اشک و خون داده بود. قربانیان اصلی جنایات صهیونیستی ها در جنگ، کودکان هستند. به راستی فلسفه نامگذاری این روز چیست؟! مگر غیر از این است که کودک یعنی جوانههای امید یک سرزمین، و چه دردناک است نابودی بیرحمانه کودکان مظلوم اما مقتدر فلسطین.
تولد هر انسان، یک معجزه از طرف خداوند متعال است. و هر کودک با رزق و تقدیری معین پا به جهان میگذارد. تا اثری بیبدیل و غیرقابل تکرار از خود جای بگذارد. کودکان غزه اما، فرصت شکوفا شدن را یکی پس از دیگری از دست دادند و طعم ناب زندگانی را حس نکردند. آمار شهدای کودک در غزه اکنون به پانصد هزار نفر رسیده است و این یعنی یک تراژدی بزرگ را در روزی که به «روز جهانی کودک» متعلق است شاهد هستیم.
حمله پشت حمله و بمبارانهای متوالی که کور اصابت میکنند. و مدارسی که ملجاء خانوارهای آواره است تبدیل به مسلخ و گورهای جمعی شدند برای همان دانش آموزان کودکی که در مدرسه باید پرورش یابند اما تقدیر این است که این استعدادها در نطفه خاموش شوند. روپوشهای مدرسه تبدیل به کفن شدند و توشههای آخرت پُربار از معصومیتی پاک و خالص که به آسمانها سفر میکنند و نورانیت هرچه بیشتر این فرشتگان بر ظلمت و تاریکی دشمن میافزاید تا شایدجهانی علیه استکبار و ظلم به پاخیزد.
غزه دگرگون شد و جهانی درحال تجربه جدید، تغییر و دگرگونی است. تحولاتی از نوع آزادگی و برای انسانیت فریاد زدن تا دلهای خاموش و آکنده از ظلم و جور بیدار شود. و حال بهتری همچون همبستگی و وحدت، یکصدایی و شعار واحد برای آزادی فلسطین و حرکتی پویا برای فتح قدس به راه بیفتد و امیدی جان بگیرد تا بلکه دوباره ساز کودکان سرزمین فلسطین کوک شود.
نصرٌ من الله و فتح قریب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«فرصت ها»
✍ #سیده_موسوی
یکسال می شود این دفتر را خریدم. دیشب اتفاقی نگاهم بهش افتاد، ناراحت شدم چرا این مدت حفظ راشروع نکردم؟!
یاد حرف شهید حسین معز غلامی افتادم که میگفت:« اگر وقت نداری حداقل روزی یک آیه حفظ کن، ولی حفظ قرآن راقطع نکن»
میدانم توفیق میخواهد، اما کاری کنیم بگذاریم توفیق از ما گرفته نشود.
(الإمام عليٌّ عليه السلام : الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ ،فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ .
فرصت، چون ابر مى گذرد. پس، فرصتهاى كار خوب را غنيمت شمريد.)
از فرصت ها ساده نگذریم. چون روزی، ساعتی در حفرهی سرد و ترسناک؛ حسرت فرصت های که داده شده و ما ساده ازش گذشتیم خواهیم میخورد.
باید بعضی از کارهایم را بهم ربط بدهم، شاید این برکت و رحمت بزرگ نصیبم شد.
#قرآن
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
زنانی سختتر از گنبد آهین
✍فائزه سادات حسینی
امروزه رسانههای غربی اخبار بسیاری از فلسطین و غزه در کنار مقصر جلوه دادن حماس منتشر میکنند. هدف آنها نیز کاهش امید مردم به جریان مقاومت است. این امر بیشتر بر بیان آمار شهدای زن یا سیاستهای خشن دولت حماس علیه زنان تمرکز دارد. برآیند این خط و ربط رسانهای چنین میشود که زنان فلسطینی فارغ از نقش مادرانه خود، در مبارزه با اشغالگران جایگاهی نداشته و ندارند و همواره مقهور و مغلوب ارادهای مردانه بودهاند. آیا این القائات واقعیت دارد یا برساخته سیاستهای رسانههای حامی صهیونیزم است؟ کمی بررسی و سیر در تحولات اشغال فلسطین در دوران معاصر، نشان میدهد واکنش زنان فلسطینی همزمان با صدور «اعلامیه بالفور» برای تشکیل دولت یهود، در برابر اشغالگری بریتانیا آغاز شد. زهرا الأکوان Zahrat al-Uqhawan (گلهای داوودی1933ـ1948 the Chrysanthemum Flowers) در از نخستین مشارکتهای سازمانی زنان علیه تجاوزگران بود؛ گروهی که دو خواهر به نام محبا Mohebaو خورشید عرب Arabiya Khursheed آن را در شهر یافا تأسیس کردند. این سازمان ابتدا بر امور اجتماعی تمرکز داشت؛ اما وقتی که محبا، تیر خوردن پسر بچهای در آغوش مادرش را به دست سرباز انگلیسی دید رویکرد مسلحانه به فعالیت خود داد. زهرات العقوان تا زمان سقوط یافا در سال 1948 در مبارزه با گروههای مسلح یهودی شرکت داشت. کتاب جمهوری اسلامی و فلسطین به بانوان فلسطینی اشاره میکند که در قیام عزالدین قسام (1934 و 1935م) مردان خود را به نبرد تشویق میکردند؛ تجهیزات میفرستادند و به پرستاری مجروحین میپرداختند. تلاشهای مختلف زنان فلسطینی در طی این سالها سازماندهی قوی و منظمی نداشت. بیشتر هم بر امور اجتماعی همانند خیریهها، برپایی تظاهرات یا ارسال نامه به سران عرب تأکید و تمرکز داشت. پس از جنگ شش روزه در ژوئن 1967 رژیم صهیونیستی کرانه باختری، نوار غزه، بلندیهای جولان و صحرای سینا را غصب کرد. از آن زمان زنان سرزمین زیتون آشکارا به جناحهای مقاومت فلسطین پیوستند. شادیا ابوغزاله (Shadia Abu Ghazalah )عضو فعال جبهه مردمی برای آزادی فلسطین (PFLP) یکی از سرآمدان این راه بود. دختر نوزده ساله نابلسی هنگام آمادهسازی بمب به شهادت رسید؛ اما همحزبی او (لیلا خالد) توانست ضربه قوی و اقتدارشکنی به هیمنه رژیم صهیونیستی وارد کند. او در سال 1969 با گرفتن کنترل هواپیمای 707 خط اروپا و گذراندن آن از حیفای اِشغالی، خود را در کانون توجه رسانهها قرار داد. شیخ احمد یاسین گروه نظامی حماس را در اواخر دهه هشتاد میلادی تأسیس کرد. او به نیروی زنان باور داشت و گفتهاند که او خود بر بودجه سازمان زنان در حماس نظارت داشت؛ اگرچه این بخش برای عدهای دیگر اولویت نداشت. انتفاضه اول در دسامبر 1987 اتفاق افتاد و مشارکت زنان در آن باعث اقدامات سخت رژیم صهیونیستی مثل بستن کلاسهای آموزشی، قطع تلفن و افزایش بازداشت خانگی شد. از آن پس و بهتدریج توجهها به سمت فعالیتهای مهم زنان رفت؛ بهویژه که برخی از آنان در عملیات استشهادی هم شرکت میکردند. آیات الاخراس، (دختر هجده ساله اردوگاه دهیشه بیت لحم) در سال 2002 با کمربند انفجاری در اورشلیم به شهادت رسید. دو سال بعد هم دختری به نام ریم ریاشی وابسته به حماس در گذرگاه اریز شمال غزه، میان سربازان صهیونیستی عملیات استشهادی انجام داد.
حماس متوجه این قدرت و ظرفیت شد و تصمیم گرفت دیگر نقش زنان را در تربیت فرزندان نیکو برای مقاومت منحصر نکند و از آنان برای مسائل سیاسی مثل انتخابات پارلمانی سال 2006 استفاده کرد. پس در آن سال شش زن از گروه خود را بر کرسی نشاند که یکی از آنان شهید جمیله الشانتی بود. زنی که در مارس 2021 در جایگاه اولین بانو، عضو دفتر سیاسی حماس شد. او بعد از طوفانالأقصی نوزدهم اکتبر ۲۰۲۳ در شصتوشش سالگی در بمبارانهای پیاپی غاصبان سرزمین زیتون به شهادت رسید.
حاصل اینکه زنان در جریان مقاومت علیه استعمار بریتانیا و اشغالگری صهیونیستها در عرصه نظامی و سیاسی حضوری فعال و قوی داشتهاند؛ چراکه مقاومت تنها گزینه برابر آنان است؛ همان چیزی مجله مطالعات فمینیستی در مذهب، دانشگاه ایندیانا آمریکا (سالهای 2014 و 2021) در وب سایت فمینیستی WILPF به آن اشاره است. از نظر آنان اقدامات اسرائیل برابر زنان مقاومت همچون آب در هاون کوبیدن است و زن فلسطینی تنها با آن پیروز است. موضوعی که در پی مصاحبه با زنان و دختران فلسطینی در سال 2015 در پایگاه خبری الجزیره باعنوان «زنان در انتفاضه» منتشر شد و از زبان یک مادربزرگ فلسطینی و دختری پانزدهساله گفت: «ما برای سرزمینمان میجنگیم».
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
تأثیر نام
✍🏻زهرا کبیری پور
دخترم بر روی تمام عروسکهایش اسم میگذارد. چند وقت پیش عروسک دستبافتی را آورد و گفت: این عروسکم اسم ندارد و از من برای نامگذاری عروسکش کمک خواست، من اسم خدیجه را برای عروسکش پیشنهاد کردم، با چشمانی پر از تعجب، گفت: خدیجه؟!
گفتم: بله خدیجه خانم و از آن سؤال کردم که آیا این بانو را میشناسد یا نه؟!
برای او توضیح دادم که حضرت خدیجه(س)، همسر پیامبر(ص)، مادر حضرت فاطمه(س) و مادربزرگ امام حسین(ع) است و چون میدانم به حضرت رقیه(س) خیلی ارادت دارد، گفتم حضرت رقیه(س) هم نتیجهی حضرت خدیجه(س) است.
کاش برق نگاهش را ثبت میکردم...
از آن روز خدیجه خانم شد عضوی از خانوادهی ما و جایگاه ویژهای در کنار دیگر عروسکانش به دست آورد و در پاسخ هر کسی که میپرسد چرا اسم عروسکت را خدیجه گذاشتی؟! با ذوق و شوق فراوانی بانو را معرفی میکند.
به گمانم اثر تربیتی خوبی داشت...
از اینجا میتوان به جایگاه و تأثیر نامگذاری کودکان و سفارش اهلبیت(ع) بر این مهم پی برد.
وقتی یک اسم میتواند برای یک عروسک بیجان تا این حد ارزش و اعتبار بدهد، با یک شخص حقیقی چه میکند؟!
کاش جوانان، در نامگذاری کودکانشان کمی بیشتر فکر کنند و از اسامی غریب و عجیب و به قول خودشان امروزی کمتر استفاده کنند.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
گلدوزیِ رشته عشق
✍نرگس سلیمانی
دوباره یکشنبه رسیده بود، روزی که کلاسهای خواهر وحجم کتابهای کیفش کم بود و او میتوانست برایم کتاب به امانت بیاورد. وقتی از کتابخانه مدرسه ناامید شوی همه امیدت میشود یکشنبهها و کیف پربرکت خواهرت، خواهری که نامردی نمیکرد و همیشه در انتخاب داستان کتابها، هوای دل خواهرکوچکش راداشت! این بار اما انگار اوضاع فرق کرده بود چراکه نه در ابتدای کتاب و نه انتهایش خبری از شهید و سلیقه آن روزهای من نبود! هرچند بیمیل اما کتاب راشروع کردم.
گلدوزی رادوست داشتم معتقدبودم کشیدن طرح زیبا مهمترین مرحله یک کار گلدوزی زیباست، وقتی فهمیدم محمدحسین قصه،طرح گلدوزی دخترش را میکشد عجیب عاشق شخصیت داستان شدم.
قمرسادات همسراو برخلاف بعضی خانمهای فامیلمان که جلوی بچه ها بدِهمسرشان رامیگفتند، وقتی پسرنوجوانش گله کرد که: "مادرمگرمابیکاریم به دنبال پدر به این شهروان شهر برویم؟!" اوبه زیبایی جواب دادکه :
"رشته ای برگردنم افکنده دوست
می کشد هرجاکه خاطرخواه اوست
رشته بر گردن نه ازبی میلی است
رشته عشق است وبرگردن نکوست"
همان وقت بودکه شعر را در دفترخاطرات دهنم نوشتم !یعنی محمدحسین چه کرده بودکه قمرسادات این گونه عاشقش شده بود؟!
همسایهمان فوت کرده بود،شنیده بودم پیرمرد همسری رااختیارکرده بود، برای من درآن سالها این اوج نامهربانی بود، چگونه انس چندین ساله را باتحمل مدتی کم میتوان کنارگذاشت؟! اما محمدحسین بعداز رفتن قمرسادات این گونه نبود گریهها کرد کلاس درسی را که هیچ وقت تعطیل نمیکرد، تعطیل کرد و کارش شده بودگریه در فراق قمرساداتش .
محمدحسین باهمه مردهایی که تا آن روز دیده بودم فرق داشت چشمهایش راکه عجیب مثل چشمان همت خاص بود، در ذهنم نشانه گذاشتم.
بعدها وقتی طلبه شدم درکلاس درس تفسیرالمیزان با شوردیگری حاضر میشدم، آن کتاب داستان زندگی علامه انگارمقدمه المیزان زندگی من شده بود، مقدمه ای که باعث شده بود تمام تلاشم رابرای فهم بهترش بکنم. تخیلات نوجوانی به سراغم آمده بود واین بار انگار روی جلدکتاب کناراسم علامه طباطبایی،اسم قمرسادات راهم به عنوان مولف المیزان میدیدم.
دیدن یادداشت استادم در مورد کنگره علامه طباطبایی،همه این خاطرات رابه یادم آورد!
کاش یادمان باشد علمای شیعه را چه زمانی وچگونه به نوجوانانمان بشناسانیم؛کتاب بهترین وسیله شناختن و شناساندن انسانهاست و چه بسا نوشتن در مورد آنها به زبانی ساده!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ماموریت جدید
✍فاطمه ابنعلی
زندگی آمیخته با رنج است. این را همه میدانیم و نیازی به یادآوری ندارد. مهم آن چیزی است که نوع زندگی ما را مدیریت میکند. فرقی ندارد اسمش را عزم، باطن، نیت و ... بگذاریم. آن شاکلهای که نوع مواجهه ما را با رنجها تدبیر میکند مهم است. گاهی محنتها و مشقتها چنان شعلههای سهمگین را به جانمان میافکند و چنان آتش میگیریم که گویی قرار نیست چیزی از ما باقی بماند. میسوزیم و رنج میبریم. رنج میبریم و خاکستر میشویم. گاهی هم دود میشویم و چون «هباءً منثوراً» چیزی از ما باقی نمیماند.
اما گاهی در میان شراشرههای سهمگینِ رنجها کسانی را میبینیم که میسوزند اما دود و خاکستر نمیشوند! جنسشان از پولاد است! آتش سوزان نرمشان میکند! این نرمش و انعطاف، خود آغازی است بر نو و تازه شدن. پولاد مذاب را دیدهاید که چگونه بعد از رنجِ آتش، در قالب جدید ریخته میشود و کارایی تازهتر و بهتری مییابد؟ گویی مرارت و سختی را به جان خریده تا تولد دوباره یابد!
باری!
این شاکله و ساختار ماست که تعیین میکند عاقبت دود شویم و معدوم یا کربن سیاهی که زبالهای بیش نیست یا پولادِ همیشه پاینده.
جنس آدمها بستگی دارد به اینکه چقدر به منبع ازلی و بینهایت وصل باشند؛ منوط است به نوع رابطه با خدا و حد تمرکز در قرابت با او. اگر ذهن و وجودمان متمرکز حول «الله» شود نه ترسی از رنجها و مشقتها به جانمان میافتد، نه محزون و نگران میشویم. بلکه میشویم همان پولاد آبدیدهای که آماده نقشپذیری جدید و موثرتر است!
همه اینها را گفتم که بگویم ملتی که در کوران بمبارانهای شدید، تشنه، گرسنه، داغدیده و بیخانمان است اما فرو نمیریزد و از اعماق وجودش میگوید:«حسبنا الله و نعم الوکیل» مانا و جاودان است و دارد آماده میشود برای نقش و ماموریت جدید.
#فلسطین
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«درباره تعلّق»
✍طیبه فرید
بالشم را پشت و رو می کنم. گلهایش خیسند. حکما او هم هنوز دارد با مرور خاطراتش گریه می کند. تعلق چه امتحان سختیست و آدم چقدر باید سرسخت باشد که کم نیاورد.فکرش را بکن!ذره ذره باید از دوست داشتنی هایت دل بکنی.چند وقت دیگر هم نوبت من است.این دل بریدن ها معنا دارد. خاطر آدم برای خدا خیلی عزیز است. می خواهد یواش یواش آماده اش کند برای اتفاق های بزرگتر!دل کندنهای سخت تر.انتقال از نشئهای به نشئهای....
امشب آخرین آدم هایی که از در تالار بیرون آمدند من و او بودیم. چشم های هردویمان خیس اشک بود. موقع خداحافظی کلی توی بغل هم گریه کردیم. او گریه می کرد چون دخترش داشت راهی خانه بخت می شد و من چون عین بچه ها هستم و هر کسی جلوام گریه کند بغضم می شکند .بگذریم که دیدن اشک وصله هایِ تنِ آدم حکمش به طریق اولی شدیدتر و سخت ترست....
(حاج آقای درونم بدون هماهنگی و بدون نعلین می آید وسط نوشتنم ویکجورِ عاقل اندر سفیه نگاه می کند و می گوید چرا عین آدم حرف نمی زنی چرا به جای طریق اولی نمی گویی بالاتر از آن!
کاش می شد به او بگویم چرا نخوابیدی؟چرا این وقتِ شب بدون نعلین پریدی وسط روایت...)
آدم تعلق دارد. وقتی خواهرم عروس شد این حال را تجربه کردم.یک مادر و شاید پدر، شب عروسی دخترشان گریه می کنند و هیچ توضیحی برای حالشان ندارند،حتی نمی دانند اسم این گریه ها را چه بگذارند.
چقدر خدا خوش سلیقه بوده که دخترها را آفریده وما دختردارها چه قدر خوشبختیم.مادر عروس دختر خاله ام بود. دخترش عروس سادات شد. کاااش دخترهای من هم بشوند.می دانم الان که دارم این کلمات را می نویسم او هنوز دارد گریه می کند......
دخترش خوشبخت شده، شوهرش آدم مومنیست،راه دور نرفته، جهیزیه اش را به شادی چیدند. با سلام و صلوات از زیر قرآن راهی شان کرده. اما چه کند مادرِ دختر است!!! امشب وقتی همه صندلی های تالار خلوت شد دلتنگی امانش نداد و بغضش ترکید.... تعلق امتحان سخت آدم هاست که خدا پیامبر بزرگی مثل ابراهیم علیه السلام را به آن امتحان کرد.اینروزها دست خودم نیست. دلم یک جای دیگرست،حتی خانه بخت رفتن آدم ها مرا یاد مادرهای غزه می اندازد.....جایی که باید یکشبه از بچه هایت دل بکنی.امروز دست های گرمش را می گیری توی دستهایت و فردا بدن سردش را باید به خاک بسپاری.
انگار تمام تعلقات در آن نقطه از زمین موقتی و اعتباری است.در غزه هر مادری می داند که نباید دل ببندد.....
نه به بچه هایش، نه به خانه اش و نه حتی به آینده!
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
در ستایش نامهنگاری
✍🏻زهرا کبیریپور
باید دل به بند بند نامهها داده باشید تا از سطر سطر هر نامهای حس هیجان در درون شما خروشیده باشد.
از کلمه کلمهی برخی از نامهها دشت وسیعی از عشق، اندوه، شور، هیجان، دلتنگی و رنج را میتوان احساس کرد؛ نامهها گاهی زوایای کشف نشدهی فراوانی را برای شما روشن میکنند.
گاهی حس درونیِ نویسندهی نامه آنقدر با شما عجین میشود که به راحتی میتوانید، حس لذتها، شادیها، احساسات، آرزوها و حتی هجران و مراثی او را با بند بند وجودتان حس کنید.
نامهها حتی گاهی نکات علمی، ادبی و پند و اندرزهای مفیدی را به شما میچشانند.
و تمام اینها درصورتی امکانپذیر است که شما اهلیِ نامه و نامهخوانی باشید.
من نامههای زیادی خواندهام؛ نامهی حضرت علی(ع) به امام حسن(ع)، نامهی حضرت علی(ع) به مالک اشتر و...
یا نامههای ابراهیم گلستان و سیمین دانشور، سیمین و جلال، نامهی عین صاد به فرزندش و نامههای شهداء در حساسترین نقطهی زندگیشان و ... و اگر بخواهم از بُعد ادبی و تاریخی اهمیت آنها را بیان کنم باید بگویم به عقیدهی من بخش قابل توجهی از ادبیات زبانی و تاریخِ دینی _ ملی ما در دل همین نامهها نهفته است.
در ادامه بخشی از نامهی امیرالمؤمنین به امام حسن(ع) را میخوانید، تمام کلمات این نامهی طولانیِ پدر پسری پُر است از رمز و رازهایی که میتواند مخاطب خود را تا جغرافیای وسیعی پوشش دهد. جدای از غنای ادبیِ این نامه، نمایان بودن روح بلند امیرالمؤمنین در بند بند کلمات آن است.
بخوانید:
«این نامه از سوی پدری (دلسوز و مهربان) است که عمرش رو به پایان است، او به سختگیری زمان معترف و آفتاب زندگیش رو به غروب (و خواه ناخواه) تسلیم گذشت دنیا (و مشکلات آن) است، همان کسی که در منزلگاه پیشینیان که از دنیا چشم پوشیدهاند سکنی گزیده و فردا از آن کوچ خواهد کرد.
این نامه به فرزندی است آرزومند، آرزومند چیزهایی که هرگز دست یافتنی نیست و در راهی گام نهاده است که دیگران در آن گام نهادند و هلاک شدند (و چشم از جهان فرو بستند) کسی که هدف بیماریها و گروگان روزگار، در تیررس مصائب، بنده دنیا، بازرگان غرور، بدهکار و اسیر مرگ، هم پیمان اندوهها، قرین غمها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشین مردگان است...(پسرم) قلب خویش را با موعظه زنده کن و هوای نفس را با زهد (و بیاعتنایی به زرق و برق دنیا) بمیران.
دل را با یقین نیرومند ساز و با حکمت و دانش نورانی و با یاد مرگ رام نما و آن را به اقرار به فنای دنیا وادار، با نشان دادن فجایع دنیا، قلب را بینا کن و از هجوم حوادث روزگار و زشتیهای گردش شب و روز آن را برحذر دار...»
اگرچه با آمدن تکنولوژی و پیشرفت کردن اطلاعرسانی نوشتن نامه کمرنگ شده است، اما چه خوب است که ما اجازه ندهیم این فرهنگ غنی به دست فراموشی سپرده شود.
در مناسبتهای مختلف به عزیزانمان نامه بنویسم و آنچه را که رو در رو و تلفنی از ابراز علاقهمان نتوانستیم بیان کنیم را در قالب نامه به گوششان برسانیم.
به فرزندانمان نامه بنویسیم و جملاتمان را برای او به یادگار بگذاریم. به گمانم تأثیر بسزایی در روح آنها خواهد گذاشت.
#نامهنگاری
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ضربه فنی
✍فاطمه میریطایفهفرد
لحظات پرشکوه مبارزه یک جوان ایرانی، وقتی که پشت حریف را به زمین میزند، فراموش نشدنیست. در کتیبهی ذهنمان، پر است از خاطراتی که طعم پیروزیِ بدون اما و اگر را به یادمان میاندازد.
پیروزی بر روی تشک، پیروزی بر ناداوریها، پیروزی بر لابی پشت پرده و در نهایت، یک پیروزی همه جانبه. چقدر این مدل پیروزی دلچسب است! چقدر لحظه بالا رفتن پرچم کشورت، ستودنیاست؟! بالای بالا، بالاتر از هر کشور دیگری.
امروز هم پرچم فلسطین بالاست. بالاتر از همه ظلمهای کشورهای اروپایی و آمریکایی، خیلی بالاتر از بیتدبیری کشورهای عربی.
امروز فلسطین معنی تازهای به مبارزه داد، مبارزهای همه جانبه و خستگیناپذیر.
مبارزهای که هر آزادهای را به کرنش وامیدارد.
امروز فلسطین، پرچم اسلام را بر قلل رفیع عزت و آبرو بالا آورد و شکوه تمدنی برگرفته از تعالیم آخرین پیامبر الهی را در چشمان نظارهگر دنیا به اهتزاز درآورد.
امروز به قول پیرِ مرادمان، نه فلسطین به عنوان یک کشور، بلکه حماس به عنوان یک گروه مردمی مبارز، توانست پشت اسرائیلِ تا بن دندان مسلح را به خاک بمالد و در مقابل همه نابرابریها بایستد و اسرائیل را ضربه فنی کند.
این پیروزی به پاس تمام مجاهدتهای زنان و مردان و حتی کودکان غزه است که زیر سنگینترین آتش خشم و نفرت اسرائیل تمام قد ایستادند. زنانی که لالایی آنان در گوش کودکان شهیدشان عرش الهی را میلرزاند. مردانی که شانههایشان از فقدان زن و فرزند میلرزد اما دستانشان برای مبارزه با دشمنِ آدمیت مشت میشود.
خدا بهترین گواه این لحظات است و خودش برای آنان کافیست.
این ضربه فنی، آبروی تمام همراهان این غده سرطانی را برد و ادعاهای پوشالی آنان در حل مخاصمه رو کرد. دستان چدنی آنان دیگر روکشی از مخمل ندارد و حتی شهروندانشان دیگر شهروندانِ مطیعی نیستند. گواه این سخن، تظاهرات گسترده مردان و زنان آزاده منهای هر دین و مسلکی در تمام نقاط دنیاست. مردان و زنانی که هویت گمشدهشان را در چشمان فلسطین قهرمان یافتهاند و چون ققنوس از آتش زیر خاکستر دوباره پر پرواز یافتند.
این ضربهفنی بر تمام آزادگان مبارک.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇵🇸وداعِ پیروزمندانه
✍آمنه عسکری منفرد
نگاه کنید!
این همه قدرت، استقامت و اقتدار را درکجای تاریخ میتوان یافت؟ آیا جز در لحظهلحظهی واقعهی عظیم عاشورا که جدال عقل و عشق را به تصویر کشیده بود، هیچ کجا جمعِ ایمان، اراده، مظلومیت، حقانیت و صبر را در نبرد حق و باطل، به چشم خود دیده بودید؟
مادران و پدران مقتدری که ۷۵ سال، درخت مقاومت را با خون آبیاری کردند تا نسل مقاوم امروز را اینچنین بالنده تربیت کنند که از مرگ در راه حق نهراسند و برای غاصب مستکبر رجز پیروزی بخوانند.
همانها که دیروز نام دلبندانشان را بر سینهشان مینوشتند تا بعد از شهادت مجهولالهویه دفن نشوند، امروز با پیکر فرزندان شهیدشان اینگونه عشقبازی میکنند.
مظلومان مقتدری که در نهایت طمأنینه و ایمان، پیکر پاک فرزندان شهیدشان را در آغوش میکشند، آنها را میبویند و بر سر و چشم و روی ماهشان بوسه میزنند، سپس با آرامشی وصف ناشدنی لباس آخرت را برتنشان میکنند و در کمال رضایت، امانت را به صاحبش برمیگردانند؛ درست شبیه مادرانی که در صحرای کربلا، لباس رزم بر تن فرزندانشان کردند تا فدای ولایت و امامسان شوند.
آری! اینان زنان و مردان دلیر مقاومت هستند که ایمان به راه و یقین به پیروزی قریب، اینچنین استوارشان ساخته که حتی مرگ دلبندشان بر ایمان راستین و آرامش عمیقشان میافزاید چراکه به یقین میدانند که در صبح سپید پیروزی، ارواح مطهر شهدا در کنارشان، قدس شریف را آزاد خواهند کرد.
سلام و درود خدا بر نسل پیروز، مؤمن و بااردهی فلسطین عزیز که با صبر و ایمانشان، مایهی فخر و نور چشم اسلام هستند.
#غزه
#طوفان_الاقصی
@AFKAREHOWZAVI
.
#هفته_بسیج
مرضیه عاصی عضو تحریریه مجتهده امین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: برگزاری هفته بسیج، گسترش فرهنگ بسیجی در جامعه، تجدید بیعت و آشنایی نسل جوان با آرمانهای انقلاب و دفاع مقدس است. بسیج، فهم درست اتحاد، اراده و اخلاص مسلمانان است و هفته بسیج فرصتی است برای گرامیداشت فداکاریها و جانفشانی هایی که برای سرافرازی سرزمینمان انجام شده است. در واقع بسیج با ظهور اسلام در میان ملتهای مسلمان رشد کرده است و نمیتوان گفت که بسیج فقط حاصل جنگ تحمیلی یا انقلاب اسلامی است، بلکه تلاش حضرت امام خمینی (رَحمَه الله عَلَیه) و عدالت خواهی میلیونها انسان باایمان، باعث تبلور دوباره بسیج در عصر حاضر بود.
متن کامل گفتگو در لینک👇
https://hawzahnews.com/xcxSJ
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«پدر دختری»
✍سیده ناهید موسوی
🥀کاش این تصویر را نمیدیدم، شاید این فقط یک لحظه باشد اما نه، این یک عمر است. یک دردِ عمیق جانسوز، پدر یک انسان نیست، پدر یک فرشته زمینی و کوه استواریست، پدر قهرمان همه داستانها و زندگیهاست. پدر یعنی یک دنیا ایثار و گذشت، فقط برای دیدن لبخند دختر... افسوس از روزگاری که بی رحمانه پدری را از دنیا میبرد گاهی روح و جسماش را و گاهی اینگونه فقط روحش را و جسمی بیجان میماند و یک جهان خلوت و سکوتی تاریک و سرد که سرشار از سردرگُمی و حیرانیست. آری پدر اینگونه است! مقتدر، قهرمان، دلسوز و قلبی تپنده برای فرزند...
🥀اما دختر، که اولین عشقاش پدراست و تا ابد تنها پدر میماند. قهرمان و فاتح تمام قِصهها و افسانهها پدر است. از گُل نازکتر از او نمیشنوی با همه کم و کاستیهایت دوستت دارد و بهترینها را برایت آرزو میکند. به وقتش با تمام دنیا هم میجنگد تا دخترش خَم به ابرو نیاورد و خاطرش مکدر نشود.
🥀من از داغی بزرگ سخن میگویم! وقتی پدری بمیرد، و دختر باقی بماند یقینا درونش هم همان روز میمیرد. و برعکس اگر دختری از دنیا برود و آمال و آرزوهایش زیرخاک مدفون شوند، همان پدر نه تنها کمرش میشکند،بلکه روحش هم میمیرد و زندگی خلاصه همین جمله است: «عشق فقط پدر دختریش خوب است.»
پ.ن: تصویر از پدری در غزه که با دختر شهیدش سلفی میگیرد.
#غزه
#پدر_دختری
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بانوی نمونه🧕🏻
#قمر_السادات_مهدوی
✍️🏻ف.مرادی
🔸️حضرت امام خامنهای در بزرگداشت کنگره علامه طباطبایی رحمهالله فرمودند:
"علامه مردی بزرگ و کمنظیر در عصر حاضر است و من به غیر از ایشان کسی را نمیشناسم. در زمانهای گذشته ما شیخ طوسی و علامه حلی داشتیم که تنوع علمی داشتند. او مردی است که تنوع علمی عجیبی دارد؛ در اصول صاحب مبنا است و در ریاضیات، عالم به هیأت است و در انساب فرد ماهریست. در فلسفه نوآور است و فلسفه را ارزنده کرده است. درتفسیر مفسر شگفتیسازی است. در المیزان به معنای واقعی کلمه، عمق مطالب، شگفتیآور است."
🔹️مردی که به این مقامات عالیه رسیده است حتماً در کنارش زنی است که ایمان و تعهدش بسیار بالاست و اوست که متخلق به اخلاق انسانی است. علامه در مورد او میگوید: در تمام مراحل زندگیام نشد، خانم کاری کند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمیکرد یا کاری را ترک میکرد و من بگویم کاش انجام میداد. هیچگاه به من نگفت فلان عمل را انجام دادی یا ندادی.
🔸️این زن چقدر بر نفسش کنترل داشت که یک عالم در مورد او اینگونه سخن میگوید. همسر علامه تمام لباسهایش را با دست خودش میدوخت و زنی بسیار قانع بود. او همسری بود، بسیار مهربان. برای علامه هنگام مطالعه چای میآورد اما طوری آن را کنارش میگذاشت که رشته افکارش گم نشود و حواس علامه پرت نگردد. تا جایی که میتوانست دغدغههای علامه را کم میکرد تا ذهن علامه آزاد باشد برای نوشتن المیزان.
کشمشها را در لابهلای صفحات مورد مطالعه همسرش میگذاشت تا او هنگام مطالعه آنها را بخورد.
🔹️زنهای جامعه امروزی چقدر با این شخصیت والا آشنا هستند و از او الگوگیری میکنند؟
او نه درس حوزه خوانده بود و نه تحصیلات دانشگاهی داشت اما به واقع مثل علامه در اوج عرفان و انسانیت میزیست.
🔸️خیلی مهم است که همسر انسان از آدم تعریف کند؛ با این صفاتی که کدبانو، با صفا و با محبت بود. این زوج روی متن شریعت حرکت کردهاند و اختلافی نداشتند. هرجا چالش و اختلاف هست به واسطه طغیان یکی از زوجین روی میدهد که از خط خارج شده باشد.
🔹️همسر علامه دختر فقیری نبود بلکه او دختر یکی از تجار تبریز است که در نازونعمت بزرگ شد؛ اما در خانه علامه، دنبههای گوشتی که علامه میگرفت را جدا میکرد و به روغن تبدیل مینمود. هیچ وقت به همسرش نمیگفت، روغن نداریم تا علامه ناراحت شود و از کارومطالعه باز نماند؛ چون میخواست ذهنش آزاد باشد و نوشتن بپردازد.
انصافاً یک روی المیزان علامه است اما روی دیگرش همسر اوست.
🔸️ما زنان چقدر در آزادسازی ذهن همسرانمان کوشیدهایم که به فکر مطالعه و بحث علمی باشد؟!
این ها معارفی است از حقایق زندگی بزرگان که ما از آنها غافلیم. باید اندکی تأمل و تفکر در حالات این زنان مرد آفرین بکنیم و آنها رو الگوی راهمان قرار دهیم.
یادش گرامی و راهش پر رهرو🍃🌸
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
نگاه فرازمانی
✍خالقی
#بخش_اول
انقلاب اسلامی برای به جریانانداختن مفاهیم جدید اسلامی بر اساس اندیشه، مبانی و اصول نهضت در جامعه، دو کار سخت را آغاز کرد. در مرحله اول «واژهسازی» که بار مفاهیم قرآنی و انقلابی را بیان میکند و دیگری «نهادسازی» که تحول و دنبال کردن آرمانها و اهداف نهضت است را بر عهده دارد. اگر مبنای حرکت عظیم انقلاب، براساس واژه و نهاد متناسب با فرهنگ انقلاب نبود و از بیگانگان وام میگرفتیم، آنگاه نهضت ما با ترازوی دیگری، اندازه گیری میشد؛ نه با اصول و مبانی که براساس مفاهیم طیّب و طاهر اسلام بنا شده بود. اما با تیز هوشی و فراست امام خمینی (رحمهاللهعلیه) در اوان انقلاب، این کار سخت به اذن الهی انجام گرفت.
از اینرو واژهسازیهای مهمی مانند جمهوری اسلامی به جای لیبرال دموکراسی، استکبار به جای امپریالیسم یا عدالت اجتماعی به جای سوسیالیسم... در اذهان مردم شکل گرفت. در قضیه نهادسازی نیز مانند، ایجاد نهاد مهم و اساسی که فهم، درایت، بصیرت، آیندهنگری و هنر امام خمینی (رحمهالله علیه) را نشان داد سپاه پاسداران بود. نهاد تازهای که از خود انقلاب رویید، رشد کرد و افتخار آفرید. از این زیباتر، هنر مطالبهی مردمی کردنِ انقلاب، توسط امام خمینی (رحمهالله علیه) که از معجزات نهضت بود؛ و باعث بوجود آمدن کلمه طیّبه بسیج با آن روحیهی الهی شد.
توصیفات زیبا، ملکوتی، عرفانی و عاشقانه از سوی امامین انقلاب نثار این بسیجیان غیرتمند شده است که همه کم و بیش از آن خبر داریم و شاید نیاز به بازگویی آن سخنان شیدایی نباشد. لکن اگر در جامعه اهل انصاف باشیم، این بسیجیان مخلص و باشرف به درستی در نگاه رهبر انقلاب معرفی شدهاند که بسیجی «متدین، متعبّد، مجاهد، طرفدار علم، بابصیرت، متخلق به اخلاق اسلامی، اهل جذب، در کار آباد کردن دنیا و سیاسی است، اما سیاست زده و سیاسیکار، اهل دنیا و تسامح در اصول، ریاکار، از خود راضی، علم زده، افراطی و بیانضباط، متحجر و خرافی» نیست، که نمونهی این بسیجی را بارها در زمانها و مکانهای مختلف مانند کرونا، کمکهای مومنانه، اردوهای جهادی، در علم و تحقیقات و... دیدهایم.
علاوه بر آن خصوصیات ارزنده، رهبر انقلاب در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۹۰ در جمع بسیجیان استان کرمانشاه دربارهی وظیفهی بسیج میفرمایند: «از جملهی اساسیترین کارهائی که بر عهدهی بسیج است و در بافت درونىِ هویت بسیج دخالت دارد، عبارت است از حمایت و دفاع از اصول مسلّم اسلامی. این هم در بیانات امام هست؛ اصول تغییرناپذیر اسلامی. اینجا بسیج، یک نقش فرادورهای پیدا میکند. بسیج نگاه میکند ببیند که این حرکت عمومی انقلاب و نظام از مسیرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است که انحراف به وجود نیاید؛ هر جا انحرافی مشاهده شد، بسیج در مقابل آن میایستد. این از جملهی خصوصیاتی است که مربوط به بسیج است؛ یعنی در مقابل انحرافات میایستد. خط مستقیم به سمت اهداف والای انقلاب اسلامی، بدون هیچگونه انعطاف و انحراف؛ از خصوصیات بسیج این است. این دیگر نگاهی از بالاست، نگاهی فرادورهای است؛ در واقع فرازمانی است. در بعضی از بخشها ممکن است اشکالاتی پیش بیاید؛ حرکت عمومی باید حرکت مستقیمی باشد. این نگاه، نگاه بسیجی است.»
🍃ادامه دارد
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
نگاه فرازمانی
✍خالقی
#بخش_دوم
آری بسیج از ابتکارات افتخار آفرین حضرت امام خمینی (رحمهاللهعلیه) است، اما چون وظیفهی مراقبت از انحراف انقلاب را دارد، باید هشیار باشد تا همواره دست اهریمنان را از نفوذ در درون این مجموعه گرانقدر کوتاه کند. او باید نیرویی توانمند، مخلص، بابصیرت، بیدار، با انضباط و آماده به کار باشد؛ این همان تفکر و روحیهی بسیجی است که اگر در تمام دستگاههای نظام حاکم باشد، پیشرفت در همهی میدانها حتمی خواهد شد. بنابراین با این نگاه، باید تفکر و روحیه را زنده نگه داریم. به همین دلیل، بسیجیان باید با پایبندی بر ارزشهای انقلابی و اسلامی، معارف ناب و سراسر معنویت و عقلانیتی که در بیانات و آثار امامین انقلاب، استاد مطهری، علامه مصباح یزدی و ... میباشد، خود را تجهیز کنند و آگاهیهای اسلامىِ خود را تعمیق و گسترش دهند تا در محیط پیرامونی خود اثر بگذارند.
مسئلهی مهم دیگر اینکه ارتباط معنوی خود را نیز با خداوند متعال را که بسیار ارزشمند است و آثار بسیاری در وجود انسان بر جا میگذارد؛ تقویت کنند، تا وجود گرانقیمت آنان از دستبرد شیاطین انس و جن در امان بماند. و اینگونه است که با هدایت امامین انقلاب، بسیجیان در پیشبرد اهداف انقلاب در اوج اخلاص و گمنامی به عظمتی شگرف دست پیدا کردند که از نمونههای پرارزش، بینظیر و آسمانی آن حاج قاسم عزیز ماست که در دنیا مثال زدنی شد. در نهایت باید گفت که بسیج، یک فرهنگ، گفتمان و یک ایدئولوژِی اصیل در جهان بشریت است و حد و مرز نمی شناسد. او فرازمانی است و متوقف نمیشود و همچنان با مقاومت و پایمردی به دنبال قوی کردن ایران اسلامی است و در راه ایجاد تمدن نوین اسلامی گام بر میدارد تا مسیر ظهور را هموار نماید.
🍃پایان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«هدف پیروزی است»
✍سیده ناهید موسوی
جمعهها متفاوتتر میشود، از جمعه هفتم اکتبر که طوفان الاقصی آغاز شد و جمعهای که اولین پیروزی فلسطین رقم میخورد تا مقاومت با تحمیل شرط و شروط خود بر رژیم صهیونسیتی پیروز این جنگ چهل و پنج روزه باشد و به معنای واقعی «ضربه فنی» شدن اسرائیل بر همگان عیان شود. و پرچم فلسطین همچنان برافراشته باقی بماند.
نیروهای مقاومت اکنون به سطح بالایی از قدرت نظامی_تسلیحاتی و امنیتی رسیدهاند و جاسوسان اسرائیلی با آن همه ادعا در قدرت و تجهیزات قادر به مقابله و رویارویی با این همه توانایی و عزم حماس برای نابودی رژیم غاصب نیستند. و اسرائیل نابودی محور مقاومت را هرگز نخواهد دید.
اما آتش بس چهار روزه پس از شهادت هزاران نفر از فلسطینیان شاید مرهمی بر خسارات مادی و معنوی آنها نباشد. ولی همین روند بازگشت مردم از جنوب به سمت شمال غزه به خانههای خود و ورود محموله های غذایی و کمکی، همراه آزادی اسرا به شروطی که محور مقاومت خواستار آن بود. کافی است تا شکست نتانیاهو و کابینه فشل آن رسوایی بزرگ را مقابل چشم مردم خود اسرائیل و کل مردم جهان ثبت کند. در حالیکه کارشناسان و مقامات رژیم غاصب اذعان دارند که محور مقاومت با تحمیل شروط خود و عقب نشینی نکردن از مواضع خود حتما مقدمه پیروزی خود را جشن خواهد گرفت.
آیا این آتش بس موقت مقدمهای برای آتش بس طولانی مدت خواهد شد؟! یا رژیم غاصب دست به جنابت های مختلف و غافلگیرانه میکند؟ اما واقعیت این است که اسرائیل در طول این مدت جنگ هیچ گونه دست آورد نظامی نداشت و تنها ضعف و ناتوانی از خود نشان داده است. و با قدرت رسانهای مواجه شد که حتی دروغ های خود را که به قتل کودکان و دیگر موارد نسبت داده شده به حماس را نتوانست اثبات کند.
کشورهای اسلامی از ابتدا حمایت و همبستگی خود را با ملت فلسطین اعلام کردند و مداین و پایتخت کشورهای یمن، اردن، قطر و حتی حامیان محور مقاومت در اروپا بابرپایی تجمعات گسترده این پیروزی و آتش بس را جشن و مقدمه نصرت فلسطین دانستند. و این پیروزی و موفقیت برای فلسطین در همه عرصههای نظامی و انسانی خواهد بود اما شکست تحقیر آمیز و ناپایداری بماند برای چهره پلید رژیم صهیونسیتی، که در تاریخ ثبت خواهد شد.
نصرٌ من الله و فتح قریب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
در فلسطین زندگی جاری است
✍زهرا نجاتی
مردم غزه بعد چهل و پنج روز، با تقدیم دوازده هزارشهید، با نسلکشیای که از آنها شده، بازخمها و جراحتهایی که در روحشان انباشته شده، میان خانه که نه مخروبهها برمیگردند تا برای بارهزارم به دنیا ثابت شود:
فلسطین پیروز است. اسراییل،خانه عنکبوت است. ثابت شود زبان دنیا امروز زبان مقاومت است. ثابت شود:«ان وعدالله حق» و «لینصرن الله من ینصره»
ثابت شود دشمن ما هم ابله هم است هم بدبخت. اگر هم چیزی دارد تکنولوژیست، همین. نه علم استفاده از آنها و نه فهم مسایل کنونی جهان.
اسراییل، نه در نبرد با ما، نه در نبرد با حزب الله لبنان، بلکه فقط درنبرد با جوانمردان غیور فلسطینی، چنان ضربه مهلکی خورد که مجبور به پذیرش آتشبس شد.
هفتهای بیش از 650 میلیون دلار، ضرر مالی و از دست دادن تعدادقابل توجهی ازفرماندهان و چندین تانک مرکاوای، روشن شدن ضعف اطلاعاتی و ازهمه مهمتر،فروریختن هیمنه پوشالیاش،سهم وحشیهایی شد که برخلاف تمام اصول دنیا، چهل و پنج روز بیوقفه، با کشتار زنان و مودمان، نسلکشی کردندـ
حالا در پایان این نبرد پراز لحظات باشکوه و عشق و عظمت، پر از صلابت اسلام و زبونی دشمن، این لحظهها رقم میخورند: لحظه شیرین وصال دختران با مادرانشان. لحظه شیرین جاگرفتن خمیر میان دستهای کوچک دخترکان،
لحظه پیچیدن بوی زندگی در آوارهای جنگ. خنده و شادی آوارههایی که علی رغم تمام غصههایشان، شادند چون سرزمینشان را پس گرفتند. چون باز هم ثابت کردند این مقاومت است که تا ابدخواهد ماند. گوارای وجودشان و وجودتان
#غزه
#طوفان_الاقصی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
زهرا کبیری پور پژوهشگر و عضو هیات تحریریه مجتهده امین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، درباره حیات سیاسی حضرت زهرا(س) عنوان کرد: یکی از ابعاد مهم دین ما بحث سیاست و پیگیری امور جامعه است و همانطور که از سیره پیشوایان ما به دست میآید، دین از سیاست جدا نبوده و نیست.
متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید👇
https://hawzahnews.com/xcxWR
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
آیا امکان الگوگیری از مادران اینستاگرامی وجود دارد؟
✍فائزه سادات حسینی
بنابر اعلان گزارش دیتا ریپورتال چهل و هشت میلیون ایرانی در شبکههای اجتماعی دارای حساب فعال هستند که مربوط به پینترست، اینستاگرام، یوتیوب و توییتر میباشد. این آمار پنجاه و چهار درصدی یک پیام بزرگ را به کشور منتقل میکند و آن تغییر احتمالی مرجعیت شناختی پدیدههاست. مرجعیت شناختی یعنی دیگر متخصصان و کارشناسان جایگاهی در جامعه ندارند و بیشتر مردم منتظر نظرات سلبریتیها و اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی هستند.
سلبریتیها افرادی هستند که تنهابهسبب برخی از ویژگیهای سرگرمکننده مثل بازیگری، خوانندگی، ورزشی و هنری و... در چشمان مردم قرار میگیرند. اما گروههایی دیگر از مردم در قالب تاییدکنندههای شخص سوم مستقل هستند که با شکل دادن ایدهآلها و ادراک عمومی بهعنوان اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی ( social media influencers or SMIs)شناخته میشوند.
اینفلوئنسرها دارای چهار شاخه هستند که یکی از دستههای مهم آنان میکرواینفلوئنسرها میباشند. اینها فالوورهایی از ده هزار تا پانصد هزار دارند که مامفلوئنسرها نیز جزء میکرو اینفلوئنسرها میباشند. مامفلوئنسرها تصاویر، فیلمها یا تجارب مادری خود را در وبلاگها و شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تیکتاک و ... با مخاطبنشان به اشتراک میگذارند.
نکته مهم در پیدایش این دسته بیشتر بر دو موضوع تبلیغات و تاثیرگذاریها متمرکز میباشد که موجب انتقادها و تحقیقات کارشناسان در حوزه سبک زندگی شد. با توجه بر اهمیت این موضوع هم کتابی بنام Momfluenced توسط سارا پیترسن در سال 2023 انتشار یافت که پیدایش تاثیرگذاران مادر را حاصل یک سبک زندگی نادرست، سرمایهداری، نژادی و توهمی تبیین میکرد. او که در بهار امسال با سایت تخصصی Vox مصاحبه داشت، در تشریح دغدغه خود برای موضوع مذکور گفت:« مامفلوئنسر سازهای بود که با شرکتهای فناوری و برندهای مصرفکننده بهعنوان راهی برای امرار معاش در رسانههای اجتماعی ایجاد شد. امروزه آنان یک تجارت بزرگ برای تبلیغکنندگان هستند، زیرا زنان اکثرا تصمیمات خرید خانه را میگیرند و بهویژه مادران اغلب کسانی هستند که اقلام بزرگی مانند کالسکه و تخت نوزاد را انتخاب میکنند. علاوه بر آن، مادران تاثیرگذار از یک اهمیت فرهنگی بهسبب انتقال معنا و چگونگی وظیفه مادری برخوردارند که بیش از هر زمان دیگر در ابتدا آنان این مفاهیم را توسط رسانههای اجتماعی به ما منتقل میکنند. درواقع آنان بیشتر تصاویر تبعیض جنسیتی، نژادپرستی و طبقهگرایی که در اعماق زندگی آمریکاییها نفوذ دارد، تکرار میکنند و حال نسخه زیباییشناسانهشان از نقشهای پدری و مادری، در ذهن ما نفوذ کرده است.». بنابراین یک وجه مهم مامفلوئنسرها بلندگو بودنشان در حوزه تبلیغات بود که بیشتر پیام سرمایهداری را نشر میکرد.
اما آنان یک جنبه دیگر هم بنام تاثیرگذاری بر سلامت روان مادران بهویژه افزایش سطح اضطراب و افسردگی داشتند. در این زمینه گزارش تحقیقی در سپتامبر 2022 در سایت Mother ly منتشر شد که حاصل تجربه برخورد دکتر کرک پاتریک با رسانههای اجتماعی پس از مادر شدنش بود. کتر پاتریک بر روحیات 464 مادری که صفحات مامفلوئنسرها را دنبال میکردند، متمرکز شد و بر وجود دو دسته از مامفلوئنسرها آگاهی یافت. اینها شامل مادران ایدهآل و مادران واقعبین بودند که موجب قیاس مادران واقعی با آنان و افزایش حسادتشان میشد. درواقع، مادران ایدهال کسانی بودند که بر تصویرهای تحسینبرانگیزی از مادری و جنبههای مثبت فرزندپروری تمرکز داشتند و به مشکلات مرتبط اشاره نمیکردند. همین برای مادران بویژه آن دسته زنانی که تازه فرزند اول خود را بدنیا میآوردند گزارشهایی از سرخوردگی و افسردگی در سطح بالایی دریافت میشد ولیکن مادران واقعبین اینگونه تصویرسازی نمیکردند و از مسائل مختلف فرزندان مثل خانههای بهمریخته روایتهایی داشتند. همین عامل باعث نزدیکی مادران به این گروه از مامفلوئنسرها میشد که کمی در آن احساس بهتری داشتند.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«توان ندارم»
✍ #سیده_موسوی
در خیال خویش با قلم و کاغذ در مدینهام. اما توان ندارم قدمی بردارم.
توان گذر از کوچههای بنیهاشم ندارم.
توان دیدن، آثار جرم بر در خانهی امابیها(س) ندارم.
توان دیدن، قامت شکستهی ابوتراب، فاتح خیبر ندارم.
آخر چگونه میتوان، چشمان پر غم حسن و حسین(ع) را دید و کلمات، بر کاغذ تر
چید؟!
ای امان از دل بیقرار علی(ع)، از بس در دل چاه، از غم فراق زهرا(س) گفت و چاه همچو رود گریست.
چاه هم آخر، دار الحزان علی (ع) گشت.
من کجای مدینه بروم که بازگوی زخم آلمحمد (ص) نباشد؟!
کجایی تک ستارهی «آل محمد»؟!
آقا جانم بازم هم #فاطمیه شد. نیامدی!
#فاطمة_الزهراء
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«تاجر مرگ» ٢
✍زهرا سبحانی
#بخش_اول
وصیت نامهاش را پاره کرد. حسابی به کت و شلوار فرانسوی دوختش برخورده بود. آن همه پول و اعتباری که در ذهنش برای خودش تصور میکرد با آگهی یک روزنامه، دود شد و رفت هوا.
آگهی به مناسبت مرگ برادر بزرگترش چاپ شده بود و دست به دست آدمها گشته بود تا به دست خودش هم رسیده بود؛ آنهم در خیابانهای کن فرانسه.
اگرچه میدانست آن روزنامهی فرانسوی، برادرش را با خودش اشتباه گرفته، با این حال آن آگهی، پرده از حقیقت تلخی برداشته بود که کل او را بهم ریخته بود؛"منفور بودن او در ذهن آدمها!"
تیتر آگهی آن روزنامه، یعنی «تاجر مرگ، مُرد» سخت نبود؛ طولانی هم نبود اما
چشمانش با خواندن هر کلمه از آن جمله تنگتر شده بود؛ نه اینکه چشمهایش ضعیف باشد ولی تیزی این حقیقت، چشمانش را مانند دلش آزرده بود...
به استکلهم که برگشت، در اولین فرصت، وصیت نامهاش را پاره کرد.
دستهای لرزانش را بر ریش و سبیل بورش کشید. حواسش به محکم بودن قدمهایش نبود هر بار که طول و عرض اتاق را میرفت و برمیگشت محکم پایش را بر زمین میکوفت. بیاختیار موهای یک طرفهاش را صاف و صوف میکرد. چی فکر میکرد و چی شده بود!
تا قبل از این حقیقت تلخ، تمام هم و غمش اختراع بود، بزرگترین اختراعاتش هم برای جنگهای زمان خودش حسابی به کار میآمد. و چه بهتر از این؟
اما از آن آگهی به بعد، تصور روزنامهنگاران و مردم از خودش، او را به وحشت انداخت.
گاهی وقتها همین اتفاقهای کوچک و از سر اشتباه دیگران، زندگی آدمها را به کل تغییر میدهد. حتی اگر کسی مثل آلفرد بدبین با آن روحیات عجیب و غریب باشد. حالا او مانده بود و افسار ثروتی که او را تاجر مرگ معرفی میکرد. تجارتی که برای آن ، حتی جان برادر کوچکترش را هزینه کرده بود تا رسیده بود به اختراع همین دینامیت و چندین اسلحهی دیگر.
و چه کسی باورش میشد که کاربرد اسلحه غیر از آدمکشی باشد؟
وصیتنامه را که تمام کرد، کمی خیالش راحت شد؛ به نیت نیک نامی بود یا چیز دیگر، خودش میداند و خدای بالای سرش!
میگویند خودش میخواسته با این کار، دیگر کسی به کارخانههای اسلحهسازیاش اشارهای نکند. و برای همین هم،
94 درصد ثروت حاصل از کارخانههای اسلحهسازی و... را با کلی شرط و شروط برای درست اجرا کردنش، وقف کرد.
یکی از شرطهایش این بود که ثروتش را تبدیل به اوراق سهامدار کنند و از سود حاصل به پنج نفر ایدهآل در رشتههای فیزیک، شیمی، ادبیات، پزشکی و در نهایت صلح، سالیانه جایزه بدهند.
شرط دوم، هر بار، هیأتهای متخصصی تشکیل شود که بر اساس شروط او، برگزیدگان را انتخاب کنند...
در نظرش آمد که کاری کرده، کارستان. کاری که دیگر هیچ کس صفات «تاجر مرگ» و «سوداگر جان انسانها» را برایش به کار نبرد.
جارچیهایی که نبض اخبار جهان دستشان بود به همین قسمت وصیت چسبیدند و آنقدر جار زدند تا کسی بقیهی وصیت را کندوکاو نکند.
چون میدانستند که ادامهی وصیت، به مذاق خلق الله خوش نمیآید. طبیعی هم بود، چه کسی دلش رضا میداد که به ثروت این چنین روحیهای دست بزند. روحیهای که وصیت کرده رگهایش را بعداز مرگ ببرند و جسدش را با فلان مادهی شیمیایی بسوزانند تا کودی شود برای گیاهان!
نصف این را هم اگر میشنیدند
دیگر بخشش آن همه ثروت با آن همه تحسین و خدابیامرزی تبدیل میشد «به مال بد بیخ ریش صاحبش» و کلی حرف و حدیث دیگر!
و اینطور شد که ادامهی وصیت، به اندازه بذل و بخشش به چشم نیامد. این روال کار جارچیها بود که فقط خوشمذاقی را در بوق و کرنا میکردند. با این حال دلشان نیامد که خاکسترش را کود گیاهی کنند، شاید هم از این ترس برشان داشت که فردا پس فردا، ذهن جستجوگر دنبال مقبره و نشان این اسلحهسازِ به فکرِ بشریت بیفتد و کف دستشان خالی باشد و این شد که همان یک جعبه پودر خاکستر را خاک کردند. و بالای سر آن را هم نماد خاصی گذاشتند که اهل فن معنیاش را بهتر میدانند.
با همهی این ظاهرسازیها، چرخ روزگار، که بر باید خودش میچرخد نه حساب و کتاب جارچیها،
در جنگهای مبهم جهانی که برای مردم زمانش آخر دنیا بود، جایزهی نوبل تقریبا متوقف شد؛ در عوض، دینامیت و اسلحههای آلفرد، حرف زور، زورمندان را به کرسی نشاند و کل فلسفهی علم در خدمت بشر را پوچ کرد.
گردونهی روزگار به همین رضایت نداد و درست در هشتاد و دومین سالگرد مرگ آلفرد نوبل
یعنی در سال1978 میلادی،
مناخم با عینک کاووچیاش، چشم در چشم جهان و دست در دست انور سادات بیریشه، گذاشت و مشترکا جایزهی صلح وصیت آلفرد نوبل را در دستانش گرفت.
اینکه روح آلفرد در آن لحظه چه شکلی شد و چه حالی داشت را فقط عالم بالا میداند، چون دنیای زندهها را متحیر و شگفت زده کرد.
🍃ادامه دارد
#غزه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«تاجر مرگ» ٢
✍زهرا سبحانی
#بخش_دوم
شاید هیأتی که مناخم را برای نوبل برگزید، یک لحظه خودش را جای مناخم فرض کرده بود و با منطق او، بیخیال ذهن شگفت زدهی جهانیان شده بود. منطقی که میگفت: «نیازی نیست به دیگران در مورد کارهایمان توضیح بدهیم ما فقط در مقابل خودمان مسئولیم نه دیگران»
این جملات را مناخم بلند بلند گفته بود همان شبی که با «اسحاق شامیر» سرکردهی یاغیهای اشترن، روی هم ریخته بودند که آفتاب نزده بریزند سر اهالی «دیر یاسین»؛ ته دلشان هم گفته بودند:
«خوبِ این عربهای مسلمان بشود که دیگر با هر ننه من غریبم صلحجویانه رفتار نکنند.»
مناخم معتقد بود که «با دیر یاسین باید شروعی رقم بخورد که هر کسی از آن حرفی به میان آورد تنش بلرزد
ابن تنها راه تصاحب سرزمین موعود ماست»
اسحاق هم زده بود روی دستش و «گل گفتی پسر» را آنچنان با هیجان گفته بود که سحر نشده، قشون قشون سرباز و خبرنگار مزدور، ریختند سر مردم بیپناهی که چند شب قبلتر، سربازهای اُردنی را از روستای خود بیرون رانده بودند که «ما دنبال جنگ نیستیم بگذارید در آرامش باشیم».
اما با همهی اینها وقتی نابرادری این یهودیهای تازه وارد را دیدند، با هر چه که در دست داشتند از خود دفاع کردند، طوری که مناخم درخواست کمک و سرباز بیشتر کرد. در نهایت این ابتکارات آلفرد بود که برندهی این جنگ نابرابر را مشخص کرد.
عکاسها صحنههای قساوت کسانی را ثبت کردند که معروف بودند به جنایتکاران ایرون، گروهی که ناز شست جنایتشان آنچنان وحشتناک بود که تا مدتها پُز محکم کردن پایههای اسرائیل را به هم کیشان خود میدادند.
از شرطبندی سر دختر یا پسر بودن جنینهای زنان حامله گرفته
تا بریدن دستها و انگشتها برای تصاحب النگو و انگشتر!
مردان را هم پشت یک اتوبوسی بستند و بعد از دوره کردن سر میدان به رگبار بستند. دخترها که دیگر گفتن ندارد اجساد نیمه سوخته، همه چیز را حکایت میکرد.
مزدورها صحنههای جنایت را ثبت کردند و پولش را هم تمام و کمال گرفتند گرچه تا سالها بعد، همچنان اظهار تأسف میکردند...
حقایق به تصویر کشیده شدهی آن روز، در میان روستاهای اطراف پخش شد. برای ما داعش دیدهها، شاید اینجور چیزها تازگی نداشته باشد چون داعش هم از خرخر چاقویی که با آن سر میبرید؛ فیلم میگرفت و در فضای مجازی پخش میکرد ولی برای مردم آن زمان تازگی داشت طوری که از وحشت جنایتها و از ترس جانشان، زمینهای آبا و اجدادیشان را رها کردند و در راه حفظ ناموسشان آوارگی را به جان خریدند.
مثل ما هم باید مرگ داعش را مدیون مردان شریفی بداند که ایستادند تا وطن، وطن بماند.
غروب آن روز وحشتناک، مناخم پیرزومندانه نگاهش را با اسحاق رد و بدل کرد که «دیگر بهتر از این نمیشه،این بار هم گل کاشتیم»
بار قبلی هم با کمک همدیگر هتل شاه داوود یا همان کینگ دیوید فلسطین را با دینامیتهای آلفرد نوبلِ دربه در دنبالِ صلح و نیکنامی را با خاک یکسان کرده بودند. آنجا فقط عرب مسلمان نبود، مسیحی و یهودی هم بود.
.
دو سه نفری که عِرق یهودیشان نمیگذاشت بیخیال آن یهودیها شوند، به مناخم اعتراض کردند که اول باید همکیشان خود را از هتل بیرون بیاوریم بعد...
🍃ادامه دارد
#غزه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI