مدیریت زمان.pdf
599.6K
#بخوانید و #بشنوید
♨️ ♨️اصول #مدیریت_زمان و #برنامه_ریزی
🔰گفتاری از #استاد_علی_فرحانی
✅در موضوع برنامه ریزی و مدیریت زمان بر اساس امتداد فلسفه اسلامی و آیات و روایات
📌این متن پیاده و تنظیم اولیه بیانات استاد است که توسط یکی از اعضای کانال صورت گرفته.
🔉صوت استاد را میتوانید از لینک زیر بشنوید👇
b2n.ir/movba
📕همچنین متن pdf را میتوانید از لینک زیر دانلود کنید👇
b2n.ir/movba.x
#پای_درس_استاد #روش_تحصیل #طلبه_موفق
@almorsalaat
المرسلات
#بخوانید و #بشنوید ♨️ ♨️اصول #مدیریت_زمان و #برنامه_ریزی 🔰گفتاری از #استاد_علی_فرحانی ✅در موضوع
با سلام
اولا تاکید میکنم که این متن (یا صوت) را با دقت مطالعه کنید.
ثانیا همینطور که مستحضرید و استاد هم در ضمن جلسه بیان می کنند، این موضوع (مدیریت زمان) دارای ابعاد متعددی است، به صورتی که طبیعتا در یک جلسه امکان بررسی همه ابعاد این موضوع و بیان ادله عقلی و نقلی آن وجود ندارد.
👈لذا #درخواست داریم:
1⃣پس از استماع صوت و یا خواندن متن، #سوالات خود را برای ما بفرستید. ما #سوالات را برای استاد ارسال میکنیم.
2⃣ما از استاد درخواست کرده ایم که ادامه این بحث را بیان کنند. شما هم از استاد بخواهید که این بحث مهم را بر اساس ادله عقلی و نقلی ادامه دهند و تکمیل کنند.
@almorsalaat
#پیام_شما 👆 👆
باسلام
🔹در پله اول سعی کنید که مجموعه صوتی طلبه موفق را بشنوید و بر اساس آن برنامه ریزی و عادت علمی خود را تصحیح کنید. اگر این جلسات به خوبی استماع شود، در واقع از جهت برنامه ریزی و مسیر درس خواندن، سوالی باقی نمی ماند.
🔹در پله بعد باید مشخص شود که از جهت محتوایی از هر علمی چه مقدار را دریافت کرده اید و در چه مرحله ای هستید. برای این مرحله راهکار این است که برخی از موضوعات اصول و فلسفه را به انتخاب خودتان مشخص کنید و در مورد آنها یک تقریر از داشته های علمی خودتان بنویسید. سپس آن را با محتوای یکی از تدریس های استاد مثلا الموجز یا اصول فقه مقایسه کنید. بعد از این مرحله می توان تصمیم مشخص تری گرفت.
🔹از جهت ارتباط با استاد، من پیام شما را برای ایشان می فرستم و انشالله سعی میکنم تماس تلفنی ای را هماهنگ کنم.
#مشاوره_تحصیلی_مجازی #پیگیری
@almorsalaat
#پیام_شما👆👆
انشاءالله که استاد این جلسه رو ادامه بدن و سایر جوانب بحث هم مشخص بشه.
#مدیریت_زمان
@almorsalaat
#یادداشت
✍️آیا فلسفه بخوانیم؟
🌀تاملی پیرامون اعتقاد آخوند خراسانی (ره) در ارتباط با خاص نبودن معنای حروف
🔰حجت الاسلام سجاد انتظار
💠 یکی از موضوعاتی که برای برخی از محصلین حوزه مطرح است این است که آیا خواندن #فلسفه ضرورت دارد یا نه؟ و در صورتی که ضرورت داشته باشد به چه اندازه و در چه سطحی نیاز به فراگیری آن است؟
به طور معمول در پاسخ این سوال چنین گفته می شود که اگر کسی بخواهد به ارزش ذاتی فلسفه در به دست آوردن نگرشی کلان به عالم هستی برسد باید این علم را به طور مستوفی تحصیل کند بنابراین نمی تواند به سطح خاصی از این علم مانند آراء #مشاء یا #اشراق به تنهایی اکتفاء کند و در نتیجه چاره ای جز اندوختن آراء صدر المالهین و فلاسفه بعد از ایشان نیست. اما اگر کسی به دنبال تحصیل چنین نگرشی نیست و تنها از آن جهت به این علم می پردازد که مقدمه لازم برای فهم علم اصول است در این صورت می تواند به آراء مشاء و #بوعلی (ره) اکتفا کند زیرا مستوای مباحث فلسفی که در علم اصول مخصوصا در دوره نجف وجود دارد بالاتر از مباحث مشاء نیست.
💠به نظر می رسد که این پاسخ گرچه برای کسانی که نسبت به فلسفه موضع دارند خوشآیند هست اما از حقیقت امر و میدان علم اصول فاصله دارد. بدون تردید سخنان آخوند خراسانی به عنوان بزرگترین اصولی نجف مشحون از مباحث فلسفی است که قضاوت پیرامون آن ها بلکه حتی تفسیر عبارات ایشان بدون تسلط بر #حکمت_متعالیه امکان پذیر نیست. ما به عنوان نمونه در این جا به بررسی یکی از عبارات ایشان می پردازیم که از جمله عبارات ابتدائی ایشان و مربوط به #وضع_حروف است. در ضمن این عبارات متوجه خواهیم شد که ایشان علیرغم تسلط وافی به بخشی از مساله که مربوط به فلسفه مشاء است به دلیل عدم اشراف کافی به حکمت متعالیه دچار انحرافی عجیب در این بحث شده است و برخی از #شاگردان ایشان با همان رویکرد استاد خود دچار انحرافاتی به مراتب نازل تر شده اند.
آخوند خراسانی در این بحث معتقد است که وضع حروف بر خلاف اعتقاد مشهور به صورت عام-خاص نیست بلکه از جنس وضع عام-موضوع له عام است اما برخی از شاگردان به دلیل اینکه این ادعا را نپذیرفته اند مجبور به نفی کلی حکایت گری حروف شده و به #ایجادی بودن آن ها اعتقاد پیدا کرده اند و به این ترتیب با دو خطای پی در پی در دو مرحله از سخن مشهور فاصله گرفته اند. اکنون به قدر وسع به این بحث می پردازیم
💠آخوند خراسانی در ضمن تحقیقی که پیرامون موضوع له حروف ارائه می کند چنین می فرماید: لأن الخصوصية المتوهمة إن كانت هي الموجبة لكون المعنى المتخصص بها #جزئيا_خارجيا فمن الواضح أن كثيرا ما لا يكون المستعمل فيه فيها كذلك بل كليا و لذا التجأ بعض الفحول إلى جعله جزئيا إضافيا و هو كما ترى و إن كانت هي الموجبة لكونه #جزئيا_ذهنيا حيث إنه لا يكاد يكون المعنى حرفيا إلا إذا لوحظ #حالة لمعنى آخر و من #خصوصياته القائمة به و يكون حاله كحال #العرض فكما لا يكون في الخارج إلا في الموضوع كذلك هو لا يكون في الذهن إلا في #مفهوم آخر و لذا قيل في تعريفه بأنه ما دل على معنى في #غيره فالمعنى و إن كان لا محالة يصير #جزئيا بهذا #اللحاظ بحيث يباينه إذا لوحظ ثانيا كما لوحظ أولا و لو كان اللاحظ واحدا إلا أن هذا اللحاظ لا يكاد يكون مأخوذا في المستعمل فيه و إلا فلا بد من لحاظ آخر متعلق بما هو ملحوظ بهذا اللحاظ بداهة أن التصور المستعمل فيه مما لا بد منه في استعمال الألفاظ و هو كما ترى مع أنه يلزم أن لا يصدق على الخارجيات لامتناع صدق الكلي العقلي عليها حيث لا موطن له إلا الذهن ف امتنع امتثال مثل سر من البصرة إلا بالتجريد و إلغاء الخصوصية هذا مع أنه ليس لحاظ المعنى حالة لغيره في الحروف إلا كلحاظه في نفسه في الأسماء و كما لا يكون هذا اللحاظ معتبرا في المستعمل فيه فيها كذلك ذاك اللحاظ في الحروف كما لا يخفى.
💠ایشان در ابتدا به توضیح مقدمه ای دقیق از مشاء می پردازند تا از آن در استدلال خود بهره گیرند؛ مطابق اعتقاد مشاء امور عالم مانند یک طیف منشوری به سه صورت تحقق دارند؛ دسته نخست #جواهر هستند که موجوداتی #مستقل در ذهن و خارج اند و وابستگی به چیزی ندارد؛ دسته دوم #اعراض هستند که علیرغم استقلال ماهوی شان، در #تحقق خود وابسته به جواهر اند و از خواص آن ها هستند؛ مشاء در تعبیری فنی و دقیق از اعراض چنین یاد می کنند که: #وجوده_فی_نفسه_عین_وجوده_لغیره؛ یعنی اعراض موجوداتی بینابین هستند که از یک نظر شبیه جواهر اند زیرا ذات و ذاتیات دارند و از جنس ماهیت هستند اما از جهت دیگر شبیه دسته سوم موجودات هستند؛ دسته سوم موجوداتی هستند که نه در ذهن و نه در خارج هیچ استقلالی ندارند و کاملا #وابسته به طرفین خود هستند و به آن ها وجود رابط گفته می شود. اعراض با اینکه دارای ماهیت هستند اما تحقق خارجی ان ها مانند وجودات رابط است یعنی در تحقق خود کاملا وابسته به غیر هستند.
نکته ای که در این جا باید یادآوری کنیم این است که توضیحات دقیق ایشان نشان می دهد که اشراف کافی بر تقسیم موجودات از نظر استقلال وارتباط دارند بنابراین برخی از اصولیون که در مقام رد سخن ایشان به بیان دوباره این تقسیم پرداخته و از ضرورت وضع برای هر کدام از این موجودات سخن گفته اند نمی تواند ردیه ای بر سخن آخوند خراسانی باشد. ایشان علی رغم اعتقاد به انحاء موجودات در میفیت وضع حروف مناقشه دارند.
💠 آخوند خراسانی با استفاده از مقدمه فوق به تصویر خاص بودن معنای حروف می پردازد و سپس توالی فاسد متعدد این تصویر را بیان می کند و در نهایت عام بودن موضوع له حروف را نتیجه می گیرد. از نگاه ایشان حرفی بودن یک معنا و مفهوم با توجه به مقدمه گذشته به این است که آن مفهوم وابسته به غیر باشد. چیزی که این #وابستگی را تامین می کند #لحاظ انسان است یعنی مفهوم زمانی خاص و جزئی خواهد بود که لاحظ، آن را به عنوان حالت چیزی دیگر و خصوصیات چیزی دیگر تصویر کند. این لحاظ باعث می شود که آن مفهوم تحقق فی غیره داشته باشد و چنین تحققی، موجب #تشخص و #خاص بودن آن مفهوم می شود.
ایشان پس از روشن ساختن کیفیت تشخص و خاص بودن یک مفهوم، با برشمردن لوازم فاسد این مطلب نتیجه می گیرند که نباید لحاظ انسان را در حریم معنا دخالت داد و وقتی لحاظ از حریم معنا خارج شود تشخص آن مفهوم نیز از بین می رود و در نتیجه آن مفهوم #کلی و #عام خواهد شد. لوازم فاسد تعلق لحاظ به معنا و مفهوم موارد زیر هستند:
-لزوم اجتماع دو لحاظ در مقام استعمال که خلاف وجدان است
-مجازیت کاربرد حروف در معانی خارجی و اختصاص کاربرد حقیقی آن ها به محیط ذهن
-لزوم دخالت لحاظ در معنای حروف و عدم دخالت لحاظ در معنای اسماء
نتیجه بطلان دخالت لحاظ در معنای حروف از نظر آخوند(ره) این است که معنای حروف را باید عام و کلی بدانیم
💠حقیقت آن است که ایشان علیرغم تصویر صحیح انحاء موجودات، در تحلیل خواص مفاهیم، از مساله بزرگ و مهمی غفلت کرده اند و آن تفکیک حیث #اندراج مفاهیم از حیث #مقیسیت آن ها است. در حکمت متعالیه و بر اساس تقسیم وجود به ذهنی و خارجی این مطلب تحقیق شده است که مفاهیم دارای دو اعتبار هستند؛ هر مفهومی از یک جنبه #حاکی از خارج است و بر مصداق خارجی خود #انطباق می یابد و از جنبه دیگر یک موجود واقعی است در عداد سایر موجودات که ذیل مقوله ای از مقولات #مندرج می شود. مفهوم از جهت مقیسیت، امری #اعتباری و غیر اصیل است و از جهت تحقق و اندراج آن، موجودی #حقیقی است که #اصالت ماهیت یا وجود آن مورد نزاع قرار می گیرد.
اگر با نظر گرفتن این تفکیک به عبارت ایشان بنگریم خواهیم دید که آن چه مورد تعلق لحاظ است حیث اندراج مفاهیم است و جنبه قیاسی مفاهیم مورد لحاظ قرار نمی گیرد؛ بنابراین تشخص مفاهیم نیز مربوط به جنبه اندراجی آن ها است و حیث مقیسیت نمی تواند متصف به تشخص گردد زیرا تشخص شان وجود است. از سوی دیگر آن چیزی که وصف کلیت(عام) یا جزئیت(عام) را می پذیرد حیث انطباق مفاهیم است نه جنبه اندراج آن ها؛
بر این اساس هر مفهومی که در ذهن باشد از جنبه اندراج خود، متعلق لجاظ واقع می شود و در نتیجه تشخص می یابد و در این جهت تفاوتی ندارد که آن مفهوم در انطباق خود، قابلیت صدق بر بیش از یک مصداق را دارد تا کلی باشد یا قابلیت صدق بر بیش از یک مصداق را ندارد تا جزئی باشد. مفهوم چه جزئی باشد و چه کلی باشد با تعلق لحاظ به وجود آن، یک وجود متشخص عینی خواهد بود.
متاسفانه محقق خراسانی با در هم آمیختن این دو حیث، از نفی تعلق لحاظ که به وجود مفاهیم مربوط می شود کلیت مفاهیم را که به مفهومیت مفاهیم مربوط است را نتیجه می گیرد.
این خلط در بیانات امام با تعبیر خلط بین #معلوم_بالذات و #معلوم_بالعرض مطرح است.
💠 با تفکیک دو جنبه فوق اکنون می توانیم بگوییم که ملاک ربطی یا مستقل بودن یک مفهوم را باید در حیث انطباق مفاهیم جست. اگر مفهومی دارای ذات و ذاتیات باشد و رابطه اش با مصداق خود رابطه #طبیعی و #فرد باشد آن مفهوم مستقل و اسمی است اما اگر مفهومی فاقد ذاتیات باشد و صدق آن بر مصداق خارجی اش به صورت انطباق #عنوان بر #عنون باشد آن مفهوم حرفی و ربطی است.
نکته تکمیلی در باب مفاهیم ربطی این است که ملاک ربط بودن یک مفهوم #در_ذهن ، وابستگی یک معنای حرفی به دو مفهوم دیگر است نه وابستگی آن به لحاظ یا نفس مدرک و یا مواردی از این دست؛ بنابرین ظرفیت در جمله «زید فی الدار» به خاطر اندکاک در دو مفهوم زید و دار است که حرفی است نه به دلیل تعلق لحاظ لاحظ؛ کما اینکه این نسبت در تحقق خارجی خود وابسته به تحقق خارجی زید و دار است.
نتیجه دیگری که از این بحث می توان گرفت این است که جمله مشهور«ربط به ذهن نمی آید» به این معنا است که ربط به صورت مستقل از طرفین به ذهن نمی آید اما در ضمن طرفین به ذهن می آید و می توان آن را به نحو #اجمال تصویر کرد چرا که اگر چنین نباشد هیچ #تصدیقی در ذهن شکل نمی گیرد.
📚تحقیق دقیق این مباحث را می توان در کتاب #مناهج_الوصول امام خمینی (ره) در ضمن بحث از تطابق قضایای #ملفوظه #معقوله و #محکیه و هم چنین تقسیم ربط به #ربط_تصوری و #تصدیقی جست و جو کرد.
#فلسفه #اصول
@almorsalaat
#یادداشت
🌀تحولی که نشد ...
🔺به مناسبت دیدار امروز رهبر انقلاب با مسئولین آموزش و پرورش
🔰محسن ابراهیمی @ebrahimi845
🔹آموزش و پرورش بزرگترین و مهمترین مرکز تربیت نیروی انسانی در کشور است و صلاح و فساد آینده کشور و ضمانت بقای انقلاب، در این مجموعه رقم می خورد.
🔹از همان اوایل انقلاب حضرت امام (ره) و سایر بزرگان انقلاب، مسئله تحول در آموزش و پرورش را همانند تحول در سایر نهادها و سازمان های کشور، مطرح کردند. رهبر انقلاب هم به صورت جدی و مجدانه و مصرانه تقریبا از سال ۸۵، لزوم تحول در آموزش و پرورش را درخواست کردند و لوازم، مبانی و دلایل آن را نیز تبیین کردند.
🔹در همین راستا سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و با همکاری اصحاب حوزه و دانشگاه در سال۹۰ تدوین و تصویب شد.
🔹اما متاسفانه علیرغم تاکیدات زیاد رهبر انقلاب بر لزوم اجرایی کردن سند، اما هنوز به دلایل مختلف این سند به طور کامل اجرایی نشده است.
🔹وقتی بیانات امام و رهبری در این زمینه را بخوانیم، متوجه می شویم که این عرصه جهت تحقق تمدن نوین اسلامی بسیار سرنوشت ساز است و هر روز تاخیر در تحول و اسلامی سازی آموزش و پرورش، تاخیر در تحقق تمدن اسلامی را به دنبال دارد.
🔹همین طور که رهبر انقلاب هم فرموده اند، از مهمترین نهادها و شاید مهمترین نهادی که می تواند نقش اساسی در تحقق این تحول ایفا کند، #حوزه_علمیه است. هم از جهت تبیین نظام #تعلیم_و_تربیت اسلامی و هم از جهت تربیت معلمان و هم از جهت تهیه محتوای آموزشی.
🔹اما متاسفانه در سالهای اخیر این نقش به خوبی ایفا نشده است. بخشی از این عدم ایفای نقش از طرف آموزش و پرورش است که به خوبی حوزه علمیه را دخیل در این مسئله نکرده است اما بخش مهمتر، از طرف حوزه است که نتوانسته است، محتوای لازم را تهیه کند.
🔹در پاسخ به خودم این شعر به یادم آمد که می گوید: "کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی". چرا که حوزه اگر هنری داشت، امر رهبری به تحول در حوزه علمیه را محقق میکرد تا از برکات آن، به آموزش و پرورش هم می رسید. اما متاسفانه با این وجود که دستور رهبری به تحول در حوزه به دهه ۷۰ برمیگردد، اما هنوز #سند_تحول در حوزه هم آماده نشده است.
🔹جالب این است که رهبری از سالی که مسئله تحول در آموزش و پرورش را مطرح کرده اند، هر ساله آن را پیگیری می کنند و در جلسه با فرهنگیان بر آن تاکید دارند. اما تحول در حوزه را گمان می کنم که آخرین بار در سال ۸۹ مطرح کردند. امیدوارم که ایشان ناامید نشده باشند.
🔹انشاءالله که جواب صاحب حوزه را بدهیم.
#تحول #حوزه_علمیه
@almorsalaat
🌀فلسفه مادی، فلسفه کسی است که فلسفه نمی داند/ نقش تعیین کننده کتاب اصول فلسفه در بی پایگی فلسفه مادی
🔰استاد شهید مطهری
🔺در سال 29 در محضر درس حضرت استاد، علّامه کبير آقاي طباطبايي روحي فداه که چند سالي بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شرکت کردم و فلسفه بوعلي را از معظّم له آموختم و در يک حوزه درس خصوصي که ايشان براي بررسي فلسفه مادّي تشکيل داده بودند نيز حضور يافتم. کتاب #اصول_فلسفه و روش رئاليسم- که در بيست ساله اخير نقش تعيين کنندهاي در ارائه بيپايگي فلسفه مادّي براي ايرانيان داشته است- در آن مجمع پربرکت پايه گذاري شد.
🔺براي من که با شور و شوق و علاقه زائد الوصفي فلسفه الهي و فلسفه مادّي را تعقيب و مطالعه و بررسي ميکردم، در همان سالها که هنوز در قم بودم مسلّم و قطعي شد که فلسفه مادّي واقعاً فلسفه نيست و هر فردي که عميقاً فلسفه الهي را درک کند و بفهمد، تمام تفکرات و انديشههاي مادّي را نقش بر آب ميبيند و تا امروز که بيست و شش سال از آن تاريخ ميگذرد و در همه اين مدّت از مطالعه اين دو فلسفه فارغ نبودهام، روز به روز آن عقيدهام تأييد شده که فلسفه مادّي فلسفه کسي است که فلسفه نميداند.
#اندیشه_مطهر #فلسفه
@almorsalaat
💢صحیفه سجادیه، قدیمیترین کتاب بعد از قرآن است.
🔰استاد شهید مطهری
🌐🌐🌐🌐🌐🌐
⚡️صحيفه سجاديه دعاهاي بسيار معتبري است- هم از نظر سند و هم از نظر مضمون- از زين العابدين علي بن الحسين سلام اللَّه عليه که علماي شيعه از صدر اسلام به اين کتاب توجه کردهاند، و بعد از قرآن تنها مجموعهاي است که از اواخر قرن اول و اوايل قرن دوم هجري به صورت يک کتاب در دست بوده است. نهج البلاغه هم کتاب است ولي نهج البلاغه خطب [و نامهها و کلمات قصار] علي عليه السلام است که در ميان مردم متفرق بود، سيد رضي در قرن چهارم اينها را جمع کرد و به صورت يک کتاب درآورد. اصول کافي در قرن چهارم به صورت يک کتاب جمع آوري شده و کتابهاي ديگري قبل از اصول کافي بوده است. کتابهايي مثل مصحف فاطمة سلام اللَّه عليها و کتاب علي عليه السلام- که گاهي ائمه از آن اسم ميبردند- الآن در دست ما نيست. بنابراين بعد از قرآن، قديمترين کتاب شيعي که از اول به صورت کتاب به وجود آمده و الآن در دست ماست صحيفه سجاديه است که جناب زيدبن علي بن الحسين وقتي که در جنگ با امويان شهيد ميشد همين کتاب همراهش بود و آن را به کسي سپرد، و از آن دو نسخه بوده که در ابتداي صحيفه اين را نوشتهاند.
📚فلسفه اخلاق ص۳۷
#اندیشه_مطهر #صحیفه_سجادیه
@almorsalaat
💠دعای مکارم الاخلاق، ویژگی های مسلمان اخلاقی ایده آل و معرف مکتب اخلاقی اسلام
🔰استاد شهید مطهری
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🔺يکي از دعاهاي صحيفه سجاديه دعايي است به نام «دعاي مکارم الاخلاق» يعني دعاي اخلاق مَکرُمتي. ... اسم اين دعا دعاي مکارم الاخلاق است، شايد به اين علت که يک جمله از آن اين است: وَ هَبْ لي مَعالِي الْاخْلاقِ. ... [بسيار مناسب است، زيرا براي] معرفي مکتب اخلاقي اسلام يکي از بهترين نمونهها دعاي مکارم الاخلاق است.
🔺و از جمله آرزوهايي که من سالهاست دارم اين است که يک وقتي توفيق پيدا بکنم اين دعا را به فارسي ترجمه و مخصوصاً شرح بکنم، فلسفهها و نکاتي را که در اين دعاي شريف هست تشريح کنم و در اختيار فارسي زبانان خودمان قرار بدهم. اين جزء آرزوهاي من است. اميدوارم خداي متعال اين توفيق را به من عنايت کند و خود وجود مقدس علي بن الحسين سلام اللَّه عليه از خداي متعال بخواهد که اين توفيق براي من پيدا بشود. (فلسفه اخلاق۳۷)
🔺 اين دعا دستورالعمل اخلاق است به صورت دعا؛ يعني در اين دعا اين که مسلمانِ اخلاقي ايدهآل بايد چگونه باشد به صورت دعا بيان شده است. (آشنایی با قرآن ۱۲ ص۱۶۶)
#اندیشه_مطهر #صحیفه_سجادیه
@almorsalaat