eitaa logo
المرسلات
10.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
542 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️لزوم عملیاتی کردن مفاهیم اسلامی در نظام اسلامی 🌀یکی از نیازهایی که مورد ابتلاء همه‌ی جوامع اسلامی و همه‌ی کشورهای اسلامی است و به آن نیاز دارند و بخصوص کشور عزیز ما که بحمدالله با نظام اسلامی اداره میشود به آن نیاز دارد، عبارت است از اینکه ما مفاهیم اسلامی را به مرحله‌ی عمل و به عرصه‌ی عمل بکشانیم. منظومه‌ی معرفتی و ارزشی اسلام یک مجموعه‌ی مفاهیمی است که آوردن این مفاهیم به میان مردم و آنها را به مرحله و منصّه‌ی عمل درآوردن، یک کار بسیار بزرگ و مهمّی است که ما هر جا این کار را نسبت به هر یک از این مفاهیم برای ملّت و کشور و برای آبروی اسلام و جمهوری اسلامی ارزشمند بود؛ و هر جا غفلت کردیم، محروم ماندیم. در واقع عرض بنده این است که عناوین و مفاهیم معرفتی اسلام جنبه‌ی عملیّاتی و ترجمه‌ی عملیّاتی پیدا کند و عمل به آنها ممکن و رایج بشود که این به خودیِ خود نمیشود و احتیاج به تلاش دارد. 🔰رهبر معظم انقلاب ۹۹/۱۲/۴ 📝متن کامل بیانات👇 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47396 @almorsalaat
🔊| راه حل زوائد علم اصول از نگاه امام خمینی 🔰استاد علی فرحانی 🔰مقرر: احسان چینی پرداز 🔸امروز ممکن است پذیرش علم اصول به عنوان علم زبان شناسی ادله چندان مشکل نباشد اما آنچه که گاهی ذهن برخی از متعلمین را به خود مشغول می کند مساله زوائد این علم است که البته های متعددی هم برای حل آن بیان می شود. 🔸راه حل فعلی برای درمان تورم: امروز به نیت تهذیب از همچون حقیقت شرعیه و مقدمه واجب و وضع .... سخن گفته میشود. و در بیان علت آن گفته می شود: اگر چه مساله ای چون مقدمه واجب ثمره علمی داشته باشد اما از باب اینکه این مباحث ندارند؛ باید حذف شوند. 🔸این در حالی است که اگر هم فرض کنیم تورمی داریم؛ اگر چه یکی از راه های حل این مشکل حذف است اما اینکه راه علاج این تورم منحصر در حذف باشد محل مناقشه است. ♨️این روش اشکالاتی دارد: 1⃣ اشکال اول 🔸چگونه می توان فهمید که یک بحث ثمره عملی ندارد؟! عمل و غایت ما چیست که این مباحث در آنها دخلی ندارند؟ 🔸وقتی بررسی می شود معلوم می گردد که غالبا –و نه همیشه- در پشت پرده این نگاه این چنین نوشته شده است: غایت فقه است و متناسب با آن باید برای حل مشکل تورم به رویکرد حذف ابواب رو آوریم. 🔸لذا گفته میشود مساله ای همچون مقدمه واجب؛ نه تنها در هیچ کجای و جواهر الکلام مورد استفاده قرار نگرفته است، حتی در مبحث اَجزاء و شرائط صلاه هم ثمره و استفاده ای ندارد. 🔸اما اشکال در اینجا است که دلیلی بر انحصار در فقه طهارت تا دیات نیست. 2️⃣اشکال دوم 🔸سلمنا که غایت قصوی ما در این مباحث، فقه طهارت تا دیات باشد و لاغیر اما باز هم از نقطه نظر نگاه به علم باید گفت: 🔸نگاه غلط و غیر سیستمی به علم؛ منجر به و قضاوت های اشتباه در مورد مسائل آن خواهد شد. 🔸علم اصول علمی است آلی و نه اصالی. اما علم آلی گاهی بسیط و ساده است و گاهی نیز پیچیده و نظری است. مثلا علم نحو یک علم آلی اما بسیط است، یعنی مسائلی همچون فاعل و مفعول و قیود و .. هر کدام احکامی داشته و البته در کمال وضوح است. 🔸حال اگر در یک علم آلی مسائلی نظری و مبتنی بر مسائل دیگر باشند به صورتی که مبنا متخَذ از استدلال باشد؛ رویکرد حذف نه تنها دردی دوا نمی کند بلکه تحصیل را هم ناممکن خواهد کرد. 🔸زیرا فرضا استدلالی که منجر به یک مبنا شده، یک استدلال غیر مباشر و آن هم از نوع قیاس باشد؛ این قیاس می بایست علی الاقل دو مقدمه داشته باشد که هر مقدمه به خودی خود، واجد 3 مفهوم تصوری(طرف اول و دوم و نسبت قضیه) می باشد. 🔸در این صورت، زایش یک مقدمه جدید متفرع بر دو مقدمه قبل خود یعنی 6 مفهوم تصوری قبل از خود می باشد.اما اگر به همین اکتفا نشده و مفاهیم قبلی نیز نظری باشند، باز هم مفترع بر مقدمات دیگر شده .... و هکذا ادامه پیدا کرده تا به بدیهی ختم شود. 🔸پس بنا بر این، برای زایش و نتیجه از مقدمات قبل و به وجود آمدن مقدمه جدید، باید مسائل نظری و تمام مقدمات قبل آن حل شود. 🔸اما اشکال این است که در این فضا اصلا کسی بیان کند مقدمات قبلی ثمره ندارد و می بایست حذف شوند؛ چه اینکه بدیهی است که اگر مقدمات قبل حذف شود گزاره تولید شده از آن مقدمات از بین رفته و در نتیجه غایت علم که بر روی مجموعه مسائل آن بار می شود؛ مخدوش خواهد شد‌‌. 🔸حال اگر علم آلی را چنین تصور کردیم آن موقع اجازه قضاوت نسبت به زیادت و عدم زیادت مسائل علم داریم. 3️⃣اشکال سوم 🔸باز هم اگر دو اشکال اخیر کنار گذاشته شود می توان اثبات کرد که تک تک مباحث دارند؛ مثلا مساله حقیقت شرعیه ثمره عملی دارد...که البته طبیعتا اثبات این مطلب نیاز به بحث جداگانه ای دارد و از حوصله این نوشتار خارج است. ❇️ مبنای امام(ره) در مواجهه با تورم 🔸بر فرض وجود تورم؛ امام قائل اند که برای حل این مشکل؛ نیازی به حذف ابواب علم نیست. 🔸بلکه مباحث الالفاظ – که غالبا توهم تورم در باب الفاظ رخ می دهد- زبان شناسی معصوم(ع) محسوب می شوند.در نظام عقلاء محیط های مختلفی وجود دارد که هر محیط هم عوارض خاصی بر خطاب بار می کند. 🔸با توجه به اینکه کلام شارع در محیط خاص عقلایی انشاء شده است؛لازم است در ابتدا به خوبی صورت گرفته و بعد از آن تبیین شود که خطاب شارع در کدام محیط صورت گرفته است. 🔸بنابر این اگر محیط شناسی صورت گیرد، علم بسیار مختصرتر و کوتاه تر می شود. چرا که بسیاری از اشکال و جواب ها و مباحثی که در ابواب بیان شده است ناشی از خلط محیط های دیگر عقلایی، با محیط خطاب شارع می باشد در نتیجه بدون نیاز به حذف ابواب یا مسائل؛ خود به خود بسیاری از رد و اثبات ها حذف شده و علم بسیار کوتاه تر می شود. @almorsalaat 🔊صوت بیانات استاد👇👇👇
025-rahkareemamdartahzibeelmeosul@almorsalat.mp3
5.24M
🔊| راه حل زوائد علم اصول از نگاه امام خمینی 🎙استاد علی فرحانی ♨️ پیاده کامل بیانات استاد👇👇👇 https://s16.picofile.com/file/8424005884/15.pdf.html @almorsalaat
250-99.12.06.mp3
7.9M
استاد علی فرحانی جلسه۲50 ۹۹/۱۲/6 @majazi_almorsalaat
☀️ عملی برای سه شب آینده سه شبِ سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه های رجب و شعبان و رمضان از ایام خاص سال اند. به نقل از امام صادق (ع) عملی برای شب های این ایام (لیالی البیض) نقل فرموده است. این عمل، جمع سه ماه، سه روز و سه سوره خاص است که امام (ع) می فرماید مختص امت اسلام است: 🔺شب سیزدهم: 🔅2رکعت 🔺هررکعت:حمد(1)+یس(1)+ملک(1)+توحید(1) 🔰شب چهاردهم: 🔅4رکعت 🔺هررکعت:حمد(1)+یس(1)+ملک(1)+توحید(1) 🔰 شب پانزدهم: 🔅6رکعت 🔺هررکعت:حمد(1)+یس(1)+ملک(1)+توحید(1) 🕌 متنِ زیبای روایت: 🔴 قال جعفر بن محمد صلوات اللّه عليه: أعطيت هذه الأمّة ثلاث أشهر لم يعطها أحد من الأمم، رجب و شعبان و شهر رمضان، و ثلاث ليال لم يعط أحد مثلها: ليلة ثلاث عشرة و ليلة أربع عشرة و ليلة خمس عشرة من كل شهر، و أعطيت هذه الأمة ثلاث سور لم يعطها أحد من الأمم: يس و «تَبارَكَ الْمُلْكُ» و «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ»، فمن جمع بين هذه الثلاث فقد جمع أفضل ما أعطيت هذه الأمّة.فقيل: و كيف يجمع بين هذه الثلاث؟ فقال: يصلّي كل ليلة من ليالي البيض من هذه الثلاثة الأشهر، في الليلة الثالثة عشر ركعتين، يقرء في كل ركعة فاتحة الكتاب و هذه الثلاث سور، و في الليلة الرابعة عشر اربع ركعات، يقرء في كل ركعة فاتحة الكتاب، و هذه الثلاث سور، و في الليلة الخامسة عشر ستّ ركعات، يقرء في كل ركعة فاتحة الكتاب و هذه الثلاث سور، فيجوز فضل هذه الأشهر الثلاثة و يغفر له كلّ ذنب سوى الشرك (الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج‌3، ص: 230) ⭕️ ۴ رکعت به معنای دو‌ نماز دو رکعتی و ۶ رکعت هم سه نماز دو رکعتی است. @ofoqemobin
در این جلسه در ادامه بحث از ملاک لفظی بودن و یا عقلی بودن مباحث، قول محقق عراقی در دلالت هیئت بر وجوب بیان شد. ایشان قائلند که هیئت انصراف به وجوب دارد. هر چند محقق خراسانی، انصراف را نیز احتمال داده اند و آن را با رد مناشئ آن نقد کرده اند، اما باز هم قول محقق عراقی قابل توجیه است. چرا که مناشی انصراف را نمی توان در موارد خاصی منحصر کرد چرا که انصراف در واقع استظهار و وجدانی است. در پایان جلسه نگاه امام در دلالت لفظی و حقیقت دلالت التزامی بیان شد. @almorsalaat
میلاد امیرالمومنین (ع) مبارکباد. @almorsalaat
🌀ابعاد شخصیتی امیرالمومنین در کلام امام خمینی (ره) 🔰این بزرگوار شخصیتی است که دارای ابعاد بسیار است و مظهر اسم جمع الهی است که دارای تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهی در ظهور و در بروز در دنیا و در عالم، با واسطه رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است. و ابعادی که از او مخفی است، بیشتر از آن ابعادی است که از او ظاهر است. همین ابعادی هم که دست بشر به آن رسیده است و می‌رسد، در یک مردی، در یک شخصیتی جمع شده است، جهات متناقض، جهات متضاد. انسانی که در حال این که زاهد و بزرگترین زاهد است، جنگجو و بزرگترین جنگجوست در دفاع از اسلام. اینها در افراد عادی جمع نمی‌شود، آن که زاهد است، به حسب افراد عادی، جنگجو نیست، آن که جنگجوست زاهد نیست. در عین حالی که در معیشت آن طور زهد می‌کردند و آن طور در خوراک و در آن طور چیزها به حد اقل قناعت می‌کردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را، و این هم جزء اموری است که جمعش، جمع متضادین است. در عین حالی که دارای علوم متعدده و دارای علوم معنویه و روحانیه و سایر علوم اسلامی است، در عین حال می‌بینیم که در هر رشته‌ای، مردمی که اهل آن رشته‌اند او را از خودشان می‌دانند، پهلوان‌ها حضرت امیر را از خودشان می‌دانند، فلاسفه حضرت امیر را از خودشان می‌دانند، عرفا حضرت امیر را از خودشان می‌دانند، فقها حضرت امیر را از خودشان می‌دانند، هر قشری که اهل یک رشته است، حضرت امیر را از خودش می‌داند. و حضرت امیر از همه است، دارای همه اوصاف است و دارای همه کمالات. 🔰بعضی کمالات حضرت که شاید یک قدری مخفی مانده باشد از ادعیه حضرت معلوم می‌شود. دعای کمیل یک دعای عجیبی است، بسیار عجیب. بعض فقرات دعای کمیل از بشر عادی نمی‌تواند صادر بشود. إِلهی‌ وَ سَیِّدی‌ وَ مَولایَ و ربی صَبَرْتُ عَلی‌ عَذابِکَ فَکَیْفَ اصْبِرُ عَلی‌ فِراقِکَ کی می‌تواند این طور بگوید؟ کی این طور عشق به جمال خدا دارد که از جهنم نمی‌ترسد لکن می‌ترسد که وقتی در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبه‌ای برسد که محروم بشود از عشق او؟ از فراق، حضرت امیر می‌نالد، از فراق حضرتِ حق تعالی ناله می‌زند. این عشقی است که در باطن قلب او گداخته شده همیشه، و تمام اعمالی که از او صادر می‌شود، از این عشق صادر می‌شود، از این عشق به خدا صادر می‌شود. ارزش اعمال روی این عشق و محبتی است که به حق تعالی هست، روی این فنا و توحیدی است که در انسان هست، و این سبب شده است که ضَرْبَهُ عَلیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الثَّقَلَین. فرضاً که این ضربت را کس دیگر از دفاع اسلام زده بود اما از روی این عشق نبود، کارش هم اسباب این شده بود که اسلام ترویج پیدا کند، لکن چون مبدا، مبدا عشقی نبود، «افضل من عباده ثقلین» نخواهد شد. انگیزه اعمال، انگیزه روحانیت اوست نه صورت او. شمشیر زدن، یک دست پایین آوردن است و یک کافر را کشتن، این دست پایین آوردن و کافر را کشتن، از خیلی اشخاص ممکن است صادر بشود، لکن گاهی اصلًا اجر ندارد و اصلًا فضیلت ندارد و گاهی فضیلت دارد تا برسد به آن جایی که افْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الثَّقَلَیْن. این روی آن عشق و توحیدی است که در قلب او هست، روی آن است که دست، دست او نیست، چشم، چشم او نیست، ید الله است، عین الله است. اینها را ما با لَقْلَقه لسان می‌گوییم و نمی‌توانیم تصورش را بکنیم، البته تصدیقش کردیم به این که این طور است، اما تصورش را نمی‌توانیم بکنیم که چه جور است وضعیت. @almorsalaat
🌹روز را به بزرگوارمان شیخ که بر جمع کثیری از طلاب حوزه حق علمی و معنوی دارند، تبریک 💐 عرض می کنیم. 🤲انشالله خدای متعال به حق امیرالمومنین (ع) سایه ایشان را بر سر ما مستدام بدارد و شرایط استفاده بیشتر از این نعمت الهی را برای ما مهیا فرماید. 🙏از طرف همه شاگردان @almorsalaat
📚 معرفی چند کتاب به مناسبت میلاد حضرت امیر (ع) ⭕️ 1- اگر می خواهید در مورد اثبات ولایت حضرت امیر (ع) و جوهره عقاید شیعه بیشتر بخوانید، کتاب ارزشمند قاضی نور الله شوشتری را مطالعه کنید. ایشان به دلیل نوشتن همین کتاب به شهادت رسید. متن کتاب هنوز استوار و بسیار قابل استفاده است. (البته این کتاب با شروحش بسیار مفصل و حدود 34 جلد است). در این باب کتاب هم بسیار عالیست، کتاب ، و هم از کتابهای آسانتر و مشهورتر هستند که در این موضوع قابل استفاده اند. ⭕️ 2- اگر به دنبال فهم سیره سیاسی و حکومتی حضرت هستید کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) و بخش مشکلات علی (ع) که در جلد 16 مجموعه آثار به چاپ رسیده است را مطالعه کنید. در این موضوع کتاب «الصحيح من سيره الامام علي عليه السلام» از مرحوم علامه نیز مانند سایر آثار ایشان بسیار ارزشمند است. ⭕️ 3- اگر می خواهید پیرامون مقام تکوینی و حقیقی حضرت امیر (ع) مطالعه کنید خوب است به ذیل این آیات در تفسیر شریف المیزان مراجعه کنید: - «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات ...» سوره بقره : 124 - «و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا ...» سوره انبیاء : 74 در این موضوع کتاب امام شناسی مرحوم هم قابل استفاده است. ⭕️4- اگر به دنبال شناخت تاثیر معرفتی و معنوی امیرالمومنین (ع) بر عالم اندیشه و عرفان هستید رساله علی (ع) و فلسفه الهی مرحوم علامه و مباحثات ایشان با هانری کربن در کتاب «رسالت تشیع در دنیای امروز» را به مطالعه بگیرید. ✏️سید محمد هاشمی التماس دعا @ofoqemobin
🔰 توصیه‌ رهبر انقلاب برای مشتاقان محروم از مراسم اعتکاف بسمه تعالی امسال نیز بسیاری از متعبّدان از فضیلت اعتکاف محرومند. پیشنهاد میشود که در هر یک از سه روز نماز جناب جعفر طیار را به‌جا آورند. @khamenei_ir @almorsalaat
raayate-shoroote-tarif-dar-tarife-anavine-elmi.mp3
954.5K
🔊| آیا شروط منطقی تعریف در تعریف عناوین علمی نیز باید رعایت شود؟ 🎙استاد علی فرحانی 📌تدریس رسائل ج۴ (تعادل و تراجیح)، جلسه۲ @almorsalaat
⁉️|چرا ما تعطیل کنیم؟ 🌀از اتلاف سرمايه گرانبهاى عمر برحذر باشيد كه براى انسان حسرتى بزرگتر از آن پيش نمى‏آيد. وقت را مغتنم بدانيد و عزم راسخ بيابيد تا در همه احوال، خود را فراموش نكنيد و از كسب گوهر معرفت باز نمانيد. نكته‏اى از پير دانايم جناب استاد علامه شعرانى- جانم به فدايش- حلقه گوش خاطرم است: 🌀در مدرسه مروى تهران حجره داشتم و از آنجا به سه راه سيروس كه اكنون چهار راه سيروس است براى درس به منزل آن حضرت كه دانشگاه دانش‏پژوهان بوده تشرف مى‏يافتم. روزى از روزهاى زمستان كه برف سنگين و سهمگين تماشائى آن كوى و برزن را هموار كرده بود كه گوئى شاعر در وصف باريدن آن برف گفته: 🔸در لحاف فلك افتاده شكاف 🔸پنبه مى‏بارد از اين كهنه لحاف‏ 🌀براى حضور در مجلس درس، دو دل بودم، هم به لحاظ مراعات حال استاد و منزل آن جناب، و هم به لحاظ كسوت و وضع طلبگى خودم كه كوس «عاشقان كوى تو الفقر فخرى» مى‏زدم بالأخره روى شوق فطرى و ذوق جبلى به راه افتادم و برهه‏اى از زمان بر در سرايش مكث كردم و با انفعال، حلقه بر در زدم چون به حضورش مشرف شدم عذرخواهى كردم كه در چنين سرماى سوزان مزاحم شدم. 🌀فرمودند: از مدرسه تا بدين جا آمده‏اى، آيا گدايان روزهاى پيش كه در كنار خيابانها و كوچه‏ها مى‏نشستند و گدائى مى‏كردند امروز را تعطيل كردند؟ عرض كردم: بازار كسب و كار آنان در چنين روزهاى سرد، گرم است. فرمودند: گداها دست از كارشان نكشيدند، ما چرا تعطيل كنيم و گدائى نكنيم. 📚علامه حسن زاده آملی، دروس معرفت نفس، ص219 @almorsalaat
مقامِ غیرقابل توصیف (سلام اللَّه علیها)، هم در حرکت به سمت ، همراه امام حسین؛ هم در حادثه‌ی روز ، آن سختیها و آن محنتها؛ هم در حادثه‌ی بعد از شهادت (علیه‌السّلام)، بی سرپناهی این مجموعه‌ی به جا مانده‌ی کودک و زن، به عنوان یک ولىّ الهی آنچنان درخشید که نظیر او را نمیشود پیدا کرد؛ در طول تاریخ نمیشود نظیری برای این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پیدرپی، در دوران زینب، در ، در شام، تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگری است برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و پیش بردن جامعه‌ی اسلامی. برای خاطر همین مجاهدت بزرگ، (سلام اللَّه علیها) در نزد خداوند متعال یک مقامی یافته است که برای ما قابل توصیف نیست. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹ @qom_khamenei_ir
025-99.12.09.mp3
7.47M
استاد علی فرحانی جلسه25 99/12/09 @majazi_almorsalaat
251-99.12.09.mp3
5.23M
استاد علی فرحانی جلسه251 99/12/09 @majazi_almorsalaat
عبارت: الأمر الثاني في أنّ المسألة عقليّة إن المسألة- بناء على كون النزاع في الملازمة و عدمها- عقليّة محضة لا لفظيّة. و دعوى كون النزاع في الدلالة الالتزاميّة، و هي مع كونها عقليّة من الدلالات اللفظيّة بوجه، مردودة: أمّا أو لا: فلأن في كون الدلالة الالتزاميّة من الدلالات اللفظيّة بحثا، لأنّ اللفظ لا يكون دالا لفظيّا إلا على ما وضع له، و دلالة الالتزام دلالة المعنى على المعنى، و لهذا لو حصل المعنى في الذهن بأيّ نحو يحصل لازمه فيه. در جلسات گذشته مبانی مختلف در ملاک لفظی بودن یک مسئله و اختلاف در قول به دالّ و دلالت بیان شد. حضرت امام (ره) معتقدند که در دلالت لفظی، دالّ، لفظ است و لفظ هم فقط بر مدلول مطابقی دلالت می کند. و در دلالت التزامی نمی توان گفت که دلالت لفظ بر معناست بلکه دلالت معنا بر معنا به خاطر ارتباط ذهنی بین آن دو معناست. اما از جهت حجیت و اینکه آیا حجیت ظهور منحصر در مدلول مطابقی است و مدلول التزامی، از صغریات عقل است و یا اینکه مدلول التزامی هم صغرای ظهور محسوب می شود؟ بستگی به نگاه ما به نظام حجیت دارد. امام در انوار الهدایه توضیح می فرمایند که نظام حجیت مشهور را قائل نیستند و جای ظهور، عقلا، عقل و ... را به خوبی تبیین می کنند. @almorsalaat
در جلسات قبل بیان شد که حضرت امام (ره) در تنبیه دوم این سوال را مطرح می کنند که اگر قاعده لاضرر را از احکام سلطانی بدانیم، در مسائل مختلف فقهی غیرسلطانی که از این قاعده استفاهد می شده است، چکار باید کرد؟ ایشان در مرحله اول بیان کردند که دلیلی که در آن مسائل استفاده می شود، منحصر به لاضرر نیست، لذا سلطانی بودن لاضرر سبب فقدان دلیل در آن مسائل نمی شود. در مرحله دوم که در این جلسه به آن پرداخته شد چنین می فرمایند: «مع أنّ بقاء مسألة أو مسائل بلا دليل لا يوجب انعقاد ظهور لدليل الضرر أو أنّ الحكم بخلاف ظاهره» به این معنا که برفرض هم که مسائلی بدون دلیل باقی بمانند، سبب نمی شود که دست از ظاهر دلیل برداریم. استاد در مقدمه توضیح این عبارت دو نگاه مختلف فقهی اصولی، در مواجهه با نگاه ها و دیدگاه های قدمای اصحاب و تاثیر فهم و برداشت آنها را با مثال های مختلف تبیین کردند. @almorsalaat
252-99.12.10.mp3
7.23M
استاد علی فرحانی جلسه252 99/12/10 @majazi_almorsalaat
عبارت: 🔹أمّا ثانيا: فلأنّه يشترط في الدلالة الالتزاميّة أن يكون اللازم لازما للمعنى المطابقي أو له و للتضمني، فإذا دلّ اللفظ على المعنى و يكون له لازم ذهنيّ يدلّ عليه و لو بوسط، تكون الدلالة التزاميّة، و ما نحن فيه ليس كذلك، لأنّ‏ دلالة الأمر على كون متعلّقة مرادا للآمر ليس من قبيل دلالة اللفظ بل من قبيل كشف الفعل الاختياريّ عن كون فاعله مريدا له، فالبعث المتعلق بشي‏ء إنّما هو كاشف عن كون فاعله مريدا له لأجل كونه فعلا اختياريّا له، لا لأجل كونه دالا عليه مطابقة، حتّى يكون لازمه لازم المعنى المطابقي، و تكون الدلالة من الدلالات اللفظية. 🔹هذا مضافا إلى ما عرفت من أنّ هذا اللزوم ليس على حذو اللزومات المصطلحة، مع أنّ اللزوم ليس ذهنيّا، مع أنّ محلّ الكلام أعمّ من المدلول عليه بالدلالة اللفظيّة. 🔹ثمّ إنّه بما عرفت في أوائل الكتاب- من الميزان في المسائل الأصوليّة- تكون المسألة أصوليّة. 🔹و ربما يقال: إنّها من المبادئ الأحكاميّة و إن كان البحث عن الملازمة، لأنّ موضوع الأصول هو الحجة في الفقه، و البحث إذا كان عن حجّيّة شي‏ء يكون من العوارض، فيبحث في الخبر الواحد عن أنّه حجة في الفقه أولا، و كذا سائر المسائل، فعليه يكون البحث عن الملازمات خارجا عن المسألة الأصوليّة، لعدم كون البحث في الحجة في الفقه. 🔹و فيه ما عرفت: في محلّه- بما لا مزيد عليه- من عدم تطبيق ما ذكر و ما ذكروا في موضوع العلوم و مسائلها على الواقع، هذا هو الفقه، فقد جعلوا موضوعة أعمال المكلّفين، و ادّعوا أنّ موضوع كلّ علم ما يبحث فيه عن عوارضه الذاتيّة، مع أنّ مسائل الفقه ليست كذلك حتّى الأحكام التكليفيّة، فإنّها ليست من العوارض حتّى يقال: إنّها أعراض ذاتيّة، و لو سلّم فيها فكثير من مباحث الفقه لا ينطبق عليها هذا العنوان، كالنجاسات، و الطهارات، و أبواب الضمان، و أمثالها، و إن ترجع بالأخرة إلى ثمرة عمليّة. و بالجملة: فالمسألة على ما ذكرنا من الضابط أصوليّة. 📚مناهج ج1 ص327 @almorsalaat
❇️وجدانیات؛ یک مشترک لفظی 📝سجاد انتظار 📚دانش معرفت شناسی امروزه به عنوان پیش نیاز جدی دانش فلسفه مطرح است و فلاسفه معاصر اهتمام جدی به طرح مباحث مربوط به ذهن دارند و معتقدند بدون شناخت ، نمی توان را شناخت. با مرور مباحث این دانش و مقایسه آن با منطق اسلامی می توان اذعان کرد که بخش معظم و محوری مباحث این دانش را بررسی مواد قیاس تشکیل می دهد که با عنوان در علم منطق طرح شده است. گرچه در کنار آن ها مسائل دیگری نیز که بی ربط با مباحث کلام جدید و نیز مباحث زبان شناسی نیستند مورد بررسی قرار می گیرد. 🔍همین جهت اشتراک باعث می شود که پرسشی به مدافعین دانش معرفت شناسی متوجه شود و آن اینکه چه تفاوتی بین علم منطق و علم معرفت شناسی وجود دارد در حالی که جدی ترین مباحث منطقی که به باب برهان و مبادی برهان مربوط است بعینه در معرفت شناسی نیز مطرح می شود؟ تفاوت های گوناگونی بین دانش منطق قدیم و معرفت شناسی جدید می توان شناسایی کرد اما یکی از تفاوت های جدی که در رابطه با این دو علم قابل ذکر است اختلاف آن ها در سعه و ضیق مبادی اقیسه است. رویکردی که در دانش معرفت شناسی برای حل مسائل این دانش وجود دارد باعث می شود که دایره مبادی اقیسه به شدت محدود شود. 📌از نگاه دانش معرفت شناسی، بشر در نقطه آغاز حرکت فکری، در دنیایی تاریک و بدون سرمایه ای مطمئن برای طی مسیر قرار دارد و هر چه در دست او است در معرض خطا است بنابراین ابتدائی ترین کاری که باید بکند این است که ضمانتی را برای پیوند علمی بین خود و واقع بجوید آنگاه بر اساس آن به افزایش دایره اطلاعات خود همت بگمارد. در این موقعیت، تنها راه چاره را اتکاء به می داند و سپس در تلاش است تا بین ادراکات حضوری و حصولی خود پلی ارتباطی برقرار کند. در این فرآیند به طور طبیعی تنها بین دو دسته از ادرکات خود با علم حضوری می تواند پیوند ایجاد کند که عبارت اند از و ؛ و در نتیجه هر آن چه که غیر آن ها است گزاره های نظری و نیازمند اثبات خواهند بود. این در حالی است که در نگاه منطق اسلامی سرمایه های ابتدائی بشر محدود به این دو نیست بلکه شش دسته از گزاره های یقینی می توانند او را در سیر فکری پشتیبانی کنند. 📌اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود. تفاوت دیگری که به تبع این نوع زاویه دید ایجاد می شود تفاوت گزاره های اولیات و وجدانیات نیز هست. یعنی بر اساس رویکرد معرفت شناسانه اولیات و وجدانیات که خود با تلاش فکری به ضمانت انطباق با واقع می رسند (و همین مقدار تلاش، مرهون سیر متمادی فکری برای بشر است!) محدوده ای از گزاره ها را در بر می گیرند که لزوما منطبق با محدوده این دسته از گزاره ها در نگاه منطقی نیست. این تفاوت را می توان از کیفیت بازگشت این گزاره های حصولی به علم حضوری –بر اساس اعتقاد معرفت شناسان- به دست آورد. 🖌در این جا ما به عنوان نمونه به تفاوت بین وجدانیات در دانش معرفت شناسی با وجدانیات در دانش منطق بر اساس کیفیت بازگشت این دسته از گزاره ها به علم حضوری می پردازیم. (همین مساله در اولیات نیز مطرح است که بررسی آن با توجه به تفاوت های حاکم بر این دو دسته از گزاره ها فرصت دیگری را می طلبد.) 🔍پیش از این بحث لازم است تذکری کوتاه داده شود که از نگاه منطقی، سرمایه های فکری بشر شش دسته است که هر کدام از آن ها نیز مشتمل بر عده ای از گزاره ها هستند. همه این گزاره ها و هستند اما یقینی بودن آن ها از یک سو به معنای هم عرض بودن آن ها نیست و از سوی دیگر هم عرض نبودن آن ها دلیل بر غیر یقینی بودن برخی از آن ها نمی باشد. در نگاه منطقی برخی از یقینیات تاخر رتبی از برخی دیگر دارند و نخستین رتبه، از آن اولیات است که مبدا سایرین است اما ضمانت تطابق همه آن ها یقین (حصولی) است و بازگشت به علم حضوری بی معنا است؛ به تعبیر دیگر ضمانت انطباق آن ها را باید درون خود آن ها جست و به تعبیر دقیق تر ضمانت انطباق (معرفت شناختی) دغدغه منطقی نیست. 📍اما در نگاه معرفت شناختی، وجدانیات چگونه ضمانت تطابق می یابند و کیفیت آن چگونه است؟! همانطور که گفتیم از نگاه دانش معرفت شناسی، تنها نقطه قابل اتکا دانش حضوری است بنابراین وجدانیات نیز برای بهره مندی از ضمانت تطابق باید با دانش حضوری پیوند بیابند. این پیوند به این شکل توضیح داده می شود که مزیت وجدانیات در این است که حاکی و محکی این گزاره ها هر دو درون نفس حضور دارند و انسان می تواند به هر دو آن ها به صورت حضوری اشراف داشته باشد؛ زیرا مفاهیم و صور نفسانی پدیده هایی ذهنی اند و مطابَق آن ها نیز پدیده های درونی مانند ترس و درد و... هستند بنابراین نفس می تواند به هر دو اشراف داشته باشد؛ 📍این خصوصیت باعث می شود که انطباق مفهوم بر مصداق نیز توسط فاعل شناسا به صورت حضوری و بدون واسطه مفاهیم احراز شود بر خلاف موارد دیگر از ادرکات که همواره، مفهوم درون نفس و مصداق خارج از آن قرار دارد. با توجه به این توضیح باید توجه داشت که در نسبت با وجدانیات ما با سه پدیده درون نفسانی مواجهیم که هر سه آن ها با علم حضوری درک می شوند: 1-حاکی(مفهوم) 2-محکی(مصداق) 3-محاکات (انطباق) 📍مطابق این توضیح پس از تحدید دایره یقینیات، تحدید دیگری در دایره وجدانیات اتفاق می افتد به این صورت که تنها گزاره هایی از وجدانیات، ضمانت انطباق بر واقع را حائز اند که معلوم حضوری در نفس برقرار و مستدام باشد. وجدانیات گزاره هایی هستند که در قسم دانش حصولی شمرده می شوند اما از پدیده های درون نفسانی و معلوم به علم حضوری حکایت می کنند؛ این ملاک ما را ناچار می کند که تنها گزاره هایی را واجد ضمانت انطباق بدانیم که محکی آن ها ، به صورت معلوم حضوری در نفس باقی باشد تا بتوان انطباق آن ها را رصد کرد! در غیر این صورت هر گونه احتمال دخالت نفس و تصرف آن در محتوای گزاره وجود دارد!! 📍تحدید دیگری که بر اساس توضیح فوق اتفاق می افتد در همین مقدار از گزاره های وجدانی است. از آن جا که باید محکی با علم حضوری درک شود تا انطباق مفهوم بر آن نیز به صورت حضوری احراز شود، ناچار اگر در متعلق گزاره ای وجدانی پدیده ای مادی و جسمانی قرار داشته باشد آن بخش از معلوم ضمانت انطباق را نخواهد داشت؛ به طور مثال همه می دانیم که علم انسان نسبت به درد دندان از جمله گزاره های وجدانی است اما مطابق توضیح فوق تنها علم به اصل درد دارای ضمانت انطباق است ولی دندان به عنوان یک جزء از بدن چنین ضابطه ای ندارد. بدن یک پدیده جسمانی است که حضور جمعی ندارد بلکه امتداد جسمانی دارد و به همین جهت تنها به علم حصولی قابل درک است. 📍در مقابل این تحدید ها، معیار فوق ای نیز از جهت دیگر در محدوده گزاره های وجدانی ایجاد می کند. این توسعه بر اساس تحت پوشش قرار گرفتن مشاهدات عرفا –حداقل در محدوده شهود نفس و شئون آن- توسط عنوان وجدانیات است زیرا اگر همزمان با شهود نفس، ذهن نیز گزاره ای حصولی از آن بسازد آن گزاره نیز ضمانت انطباق را دارا است گرچه پس از اتمام شهود، آن گزاره نیز از اعتبار می افتد؛ بنابراین مشاهدات عرفا نیز جزء بدیهیات شمرده می شوند! با توجه به این توضیحات می توان ادعا کرد که اصطلاح وجدانیات در دانش معرفت شناسی تنها یک مشترک لفظی با این اصطلاح در دانش منطق است چرا که این حجم از تفاوت در دایره این گزاره ها از تفاوت اصل معنای یقینیات و وجدانیات خبر می دهد و با مراجعه به عبارات منطقیین در مبادی اقیسه می توان این تفاوت اساسی را لمس کرد. 🔍اگر بخواهیم در مقام نقد این نگرش سخن بگوییم باید اذعان کنیم که همه این تفاوت ها در حقیقت نقض هایی نسبت به خود این نگرش هستند؛ 1️⃣یک منطقی وجدانیات را به منظور استفاده در قالب قیاس و برهان در ضمن مبادی اقیسه بر می شمارد؛ آیا می توان گفت که اعتبار استدلالی که در آن از گزاره ای وجدانی استفاده شده است تنها محدود به لحظاتی است که علم حضوری به معلوم در نفس باقی باشد و پس از آن، اعتبار این استدلال منقضی می شود؟! 2️⃣آیا در نگاه یک منطقی، تنها ادراک حصولی درد به پشتوانه علم حضوری به آن بدیهی است و منشا درد امری نظری است!؟ یعنی آیا درد وجدانی و دندان نظری است!؟ آیا برای تشخیص نوع درد و تفکیک درد معده از دندان نیاز به برهان هست!؟ آیا مقتضای این تفسیر از وجدانیات این نیست که مفاد گزاره های مختلفی مانند «من دندان درد دارم» «من سر درد دارم» «من معده درد دارم» یکسان باشد؟چرا که فقط علم به اصل درد بدیهی است... 3️⃣آیا مشاهدات عرفا می توانند در قالب قیاس و به عنوان یکی از مبادی بدیهی آن به کار می روند؟! آیا باید گفت که این دست از مسائل نیز مشمول قاعده قد یکون الشئ بدیهیا لکن یجهله الانسان؟! در این صورت تمام حقیقت عالم را باید در زمره مبادی اقیسه بر شمرد! 4️⃣ابهام جدی این روش تحلیل در این جا است که تمام ابعاد یک گزاره وجدانی که از اقسام علم حصولی است به صورت علم حضوری توضیح داده می شود؟! یعنی حاکی و محکی و حتی انطباق آن ها بر هم نیز به صورت حضوری توضیح داده می شود؛ ♻️حقیقت ماجرا این است که این سبک تحلیل از اساس با هویت علم حصولی تضاد دارد. اگر علم حصولی به صورت صحیح تلقی و تصویر شود جایی برای این رویکرد باقی نمی گذارد. توضیح این مطلب نیازمند قلم فرسایی بیشتر است اما به منظور طرح اصل مدعا به دو نکته جدی اشاره کرده و تفصیل مطلب را به عبارات فلسفی موکول می کنیم: 🔰نکته نخست این است که در علم حصولی، رابطه فاعل شناسا با مفهوم و مصداق آن یک است. در این رابطه طولی مفهوم و مصداق به صورت هم عرض و در یک رتبه در برابر فاعل شناسا قرار نمی گیرند بلکه وساطت مفهوم بین فاعل شناسا و مصداق اجازه دسترسی مستقیم به مصداق نمی دهد؛ بنابراین تصویر فوق در وجدانیات برای تصحیح انطباق آن ها گمانی بیش نیست. انسان هیچ گاه در علم حصولی به صورت مستقیم به مصداق دسترسی ندارد و همیشه از پس پرده مفاهیم است که به اشیاء می نگرد؛ در این رابطه، تفاوتی بین این که مصداق درون نفس باشد یا بیرون از آن وجود ندارد زیرا اگر پدیده ای درون نفس نیز باشد اما با علم حصولی به آن نگریسته شود همین ارتباط طولی، انسان را در زندان علم حصولی منحصر می کند. 🔰دقت بیشتر به این نکته ما را مضطر به این تصدیق خواهد کرد که انسان در رتبه نخست ادراکات خود، هیچ گونه دسترسی به خارج بدون وساطت مفاهیم ندارد و همین امر انسان را در رتبه نخست ادراکاتش به موجودی رئالیست به صورت افراطی در عین پایبندی به ایده آلیسم به صورت افراطی بدل می کند. البته تردیدی نیست که در رتبه های متاخر، امکان خطا مطرح می شود که در دانش فلسفه این مساله مورد اهتمام است. 🔰نکته دیگر که جدی تر از نکته گذشته است (به این دلیل که از مساله ای جدی تر نتیجه گیری می شود) این است که رابطه مفهوم و مصداق را که با کلمه انطباق از آن یاد می شود نباید همانند خود مفهوم یا خود مصداق، پدیده ای مستقل و یا حتی ربطی در نظر گرفت چرا که این ارتباط اساسا ارتباطی نیست بلکه خود مفهوم نیز امری مستقل و عینی نیست و اساسا مفهوم بودن مفهوم و انطباق بر چیزی دو پدیده غیر از هم نیستند؛ فلاسفه صدرائی در مبحث که از نتایج مستقیم بحث است تشریح کرده اند که مفاهیم دارای دو اعتبار هستند که بر اساس یکی از این دو، مفهوم امری عینی است و بر اساس دیگری مفهوم امری نسبی و قیاسی است. آن چه که انطباق مفاهیم بر مصادیق را تامین می کند تنها و تنها حیثیت نسبی و قیاسی آن ها است که امری اعتباری، غیر اصیل و بی اثر است و ابدا به علم حضوری درک نمی شود بلکه همین جهت است که علم حصولی را برای انسان به ارمغان می آورد به گونه ای که اگر این جهت در انسان نمی بود جاهل به تمام معنا می شد. ❇️البته پر روشن است که این جهت نیازمند تدقیق و تامل در معنای صحیح مبحث اصالت الوجود، وجود ذهنی و ارتباط این دو با هم است؛ اما متاسفانه هر دو این بحث ها در فلسفه معاصر مورد بی مهری گرفته اند. مبحث اصالت الوجود با تمام زوایای دقیقش مورد کنکاش قرار نمی گیرد و در عین حال مبحث وجود ذهنی از رسوبات اصالت الماهیه شمرده می شود!!! این در حالی است که علامه طباطبایی رحمه الله علیه این بحث را در بدایه الحکمه به طور کامل در جایگاه خود حفظ کرده است و در نهایه الحکمه ضمن یک ارتقاء، آن را از فروع اصالت الوجود بر شمرده است.
📌سرّ دشمنى مقدس با دانشمند 🌀اين جمله از قديم معروف است كه طلبه وقتى كه تنبل شد مقدس مى‏ شود و حكيم اگر تنبل شد عارف، و فقيه اگر تنبل شد اخبارى. هميشه تيپ پيش‌نماز و بى‏‌سواد كسانى هستند كه استعدادى نداشته‌‏اند؛ يعنى از طبقه‏‌اى بوده‌‏اند كه در حوزه‏‌هاى تحصيلى عقب مى‌‏مانده‏‌اند و قهراً عقده حقارتى هميشه در خود در مقابل طبقه فاضل احساس مى‏‌كرده‌‏اند و از اين معنى است كه حس حسادت و انتقامى در آنها نسبت به طبقه فاضل پيدا مى‏‌شود. و بشر در اين گونه مواقع هميشه در طلب سنگرى است كه از آنجا انتقام خود را بكشد و براى اين طبقه سنگرى بهتر از دين نيست كه تير اغراض شخصى را از آنجا پرتاب كنند و به اين ترتيب طبقه مقدس‌‏مآب و خشك مقدس پيدا مى‏‌شود و با حربه تكفير و تفسيق و شورانيدن عوام مقصود خود را عملى مى‏‌سازد و از فضل انتقام مى‏‌كشد و عقل و علم را محكوم مى‏‌كند، و البته اگر موفق به كسب فضيلت مى‏‌شد هرگز اين چماق را بلند نمى‏‌كرد و اگر احياناً مقدسى نباشد كه اهل صفا نباشد بدبين نيست‏. 🔰يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏15، ص: 108 @almorsalaat
namaz-haye-mostahabb.mp3
2.36M
🔉| الصلاه خیر موضوع 📌توضیحی درباره نمازهای مستحبّ و خاطراتی از نمازهای بزرگان 🎙استاد علی فرحانی @almorsalaat
هدایت شده از المرسلات
♨️ فلسفه اسلامی 🔰استاد علی فرحانی 🔸بدایه الحکمه/ علامه طباطبایی eitaa.com/almorsalaat/1007 🔸نهایه الحکمه/ علامه طباطبایی eitaa.com/almorsalaat/1182 🔸مبانی حکمت متعالیه eitaa.com/almorsalaat/1026 🔸الشواهد الربوبیه/ ملاصدرا eitaa.com/almorsalaat/1346 🔸اشارات/ بوعلی سینا eitaa.com/almorsalaat/1347 @almorsalaat
253-99.12.11.mp3
4.34M
استاد علی فرحانی جلسه253 99/12/11 @majazi_almorsalaat