eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
933 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💙ĂMĨŘ ĤÕŜŜÊĨŇ💙
درباره ی کسانی که بچه هایشان را دیر یا زود به دنیا می‌آورند، تا تاریخ تولدشان رُند شود، طنز بنویسید. ♦️نمایشگاه باغ @anarstory
هدایت شده از 💙ĂMĨŘ ĤÕŜŜÊĨŇ💙
مثلاً: از کلینیک به خانه آمدم. شکمم اندازه ی هندوانه ی شبِ یلدا شده است. البته اکنون اوایل آذر هست و تا شب یلدا زیاد مانده است. شوهرم از سرکار آمد و با لبخند گفت: _سلام به خانومِ خونه. اون کوچولو چطوره؟ _علیک سلام به مردِ خونه. خوبه. با لگداش، سلام می‌رسونه. _پس کِی به دنیا میاد این وروجک؟ مگه تاریخ زایمانت امروز فردا نیست؟ _چرا. ولی می‌خوام یه کاری کنم که ۹۹/۹/۹ به دنیا بیاد. _اولاً من ۶۶/۶/۶ بودم، یا تو ۷۷/۷/۷ بودی، که می‌خوای این بچه ۹۹/۹/۹ به دنیا بیاد؟! دوماً دست خودت نیست که! یهو بچه میاد و تو هم نمی‌تونی کاری کنی. _نه. بچه ی من عاقله. باهاش حرف می‌زنم که چندروز دیگه هم صبر کنه و یه دفعه ۹۹/۹/۹ به دنیا بیاد. _آخه خانومِ من، مگه اون بچه می‌فهمه؟ اصلاً می‌خوای چی بهش بگی؟ دستی به شکم گردالویم می‌کشم و می‌گویم: _گل پسرم، قند عسلم. میشه چند روز دیگه بیای؟ میشه چند روز دیگه همین جایی که هستی بمونی؟ می‌خوای زود بیای که چی بشه؟ اینور کرونا هست، گرونی هست. غم و غصه هست. اینور پوشکی نیست که مای بِیبیت کنیم. اصلاً غذایی نیست که تو بخوری و بعدش پوشک لازم بشی. پس یه کم دیگه صبر کن و اون داخل شنا کن، تفریح کن، تا روز ۹۹/۹/۹ که به دنیا بیای. وقتی به این دنیا بیای، به خاطر شرایط جامعه، انواع کمبودها رو حس خواهی کرد. پس بزار به خاطر کمبودها هم که شده، حداقل یه تاریخ تولد رُند داشته باشی، که وقتی بزرگ شدی و هرکی پرسید متولد چند هستی؟ تو با افتخار بگی ۹۹/۹/۹. ♦️نمایشگاه باغ @anarstory
ماما یو بابا قَهیَن و من مُتِبَجِه،‌ ایشم بخاطیه، تاییخ تَبَلُدِ منه. بَصّشُون شده . بابا: این بچه، باید به موقع، به دنیا بیاد. مامان: چیزی نمیشه. بابا: آخر، این بچه رو ناقص، بدنیا می یاری.! از تَس. جم ایشم یه ورِ دلِ ماما. ماما: اااا وااا چرا اینجوری می کنه؟! خودشو مثل جوجه تیغی مچاله کرده.... بچه درست بشین. دارم اذیت می شم. من از تَس؛ نفس نِ تونم بِتِشَم. اِستیِس دِرفتَم.... اَصّن، مَیه، قَیایه، از ایجّا بِیَم؟! ن ن ن ن ن!!..... «من ایجا یو دوس دایم...... بیشّر، اُودَمو جَم، می ٬تونَم... ماما: نه پسرم. الان وقتش نیست. خواهش می کنم. تاریخ تولد لاکچری که یادت نرفته؟ ماما، جید میتشه: ـ بلند شوووووو، حالم خیللللللی بده.ه ه ه.. بابا: باشه باشه. نترس الان میریم. خدایاااااا چیکار کنم.. - ماشینو بیییییار. ـ اااالان. اااالان. اونی تِه مث، لُویه، تو دَیَنَمِه پیشیده ‌توی دَردَنَم. دایه تَفَم می تُنه... - واییییی.... خدا.... داره.... بچه، بدنیا می یاد. دارم میمیرم..... ـ رسیدیم.. رسیدیم. عزیزم. تحمل کن. ـ بچه، اووووومد...... وای کَیّم دَد می ٬تونه....اِندار مِصّ ماما، میدرِن، دِرفتَم.....ایندا دیه تُجاس؟!. لویه رو قَط می تُنَن. بابا: عزیزم، اجازه بده پرستارا، کارشونو بکنن.... منو می بَیَن.. وای چ آب دَرمی ....خُشّم، می تُونَن. توی شیشه، زِنْنُونیم تَردَن.. بابا: خدا رو شکر بخیر گذشت.... ماما با گریه: چی می گی؟ دوماه زودتر بدنیا اومد. بابا: خدارو شکر سالمه. ماما: وای....تاریخ تولد لا کچری چی میشه ؟! بینوایان @ANARSTORY
نور ✅دوستان تازه وارد، این گروه دست گرمیست. یعنی با انجام تمارین و خواندن آموزش‌ها، فکر و ذکرتان نوشتن شود و قالب مورد نظرتان به دست بیایید. مثل فوتبال که قبل شروع مسابقه، گرم می‌کنند تا حین بازی، دچار مصدومیت نشوند. شما هم تمارین باغ انار را انجام دهید تا دست و ذهنتان باز شود تا وقتی وارد کلاس های خصوصی نویسندگی شدید، دست و ذهنتان، رباط صلیبی پاره نکند. برای انجام تمارین و خواندن آموزش‌ها، هشتگ‌های زیر را جست‌وجو کنید👇 برای شرکت درکلاسهای خصوصی نویسندگی به آیدی زیر مراجعه کنید.👇 @evaghefi