شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی ❤️ #بخش_اول سلام. من داستانمو مینویسم براتون اگر خوب بود تو کانالتون بزارید. دوازده س
#بخش_دوم
بابام خیلی پولدار بود ، اونقدری که تو کل شهر سرشناس بود و همه براش تا کمر خم میشدن .
اون روز سرمو به شیشه تکیه داده
بودم و دستمال جلوی دماغم نگه داشته بودم که بابا گفت دیدی مادرت تو رو نمی خواد ولی برات بهشت می سازم بابا جان .
وارد خونه که شدم دیدم همون پرستاره با یه تاپ و شلوارک و آرایش غلیظ تو خونمونه ، اومد منو بغل کرد و بعدشم بابامو ...
بعد اون روز افسانه شده بود زن بابای من ، کسی که زندگی ما رو نابود کرد..
افسانه کار به کار من نداشت از طرفی هم چشم دیدن منو نداشت چون بابام گفته بود بعد من دلش نمیخواد بچه دار بشه
هجده سالم بود که برای کنکور درس میخوندم و مهندسی به رشته ای تو دانشگاه آزاد تهران قبول شدم ، اولش بابا مخالفت میکرد اما افسانه شده بود دایه مهربون تر از مادر و بالاخره بابا راضی شد که برم تهران ،
برام یه ماشین مدل بالا خرید و بهترین اتاق خوابگاه رزرو کرد .
توی دانشگاه بهتر از همه میپوشیدم و بهتر از همه میگشتم
تو کلاسمون یه پسر بود که خیلی دلش میخواست بهم بفهمونه دوسم داره ولی من نسبت بهش بی اعتنا بودم و اصلا اهمیتی نمیدادم.
من تو تهران خیلی دنبال این بودم تا بتونم حداقل یک بار دیگه مادرمو ببینم ، همه دلخوشی یه دختر مادرشه و من يهو ازش محروم شده بودم .
تو دانشگامون یه بوفه بود که یه پسری توش کار میکرد ، سر و وضعش ساده بود و لباسای معمولی میپوشید ، مشخص بود وضع مالی خوبی ندارن .
من تو تهران هیچ کسی رو نمیشناختم و بعد دانشگاه همیشه میرفتم تو بوفه و با گوشیم ور میرفتم ، یه روز که با تلفن داشتم صحبت میکردم و از مادر بزرگم خواهش میکردم آدرس مادرمو بده
پسره صدامو شنید و وقتی به آدرس از مادر بزرگ پدریم گرفتم فقط اشک شوق میریختم ،
پسره که حالا فهمیده بودم اسمش احمد اومد جلو و گفت چیزی شده ؟ میخواین کمکتون کنم ؟
آدرس گذاشتم جلوش و گفتم میخوام برم اینجا، بلدي ؟
احمد به برگه نگاه کرد و گفت آره ولی تنها نرو اینجا خانم ، تو شهرکه از تهران دوره خدایی نکرده اتفاقی نیفته براتون...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نظر_اعضا 🌱
سلام خدمت ادمین عزیز خدا قوت ، میخواستم اگر اجازه بدید در مورد دوستانی که در مورد صیغه کردن آقایون بحث میکنن بگم که من خسته شدم از این بحث ها لطفا قرآن و حدیث بخونیم در این مورد باور کنیم خدا نه به مردها سخت میگیره نه دل زنی می شکنه ، اگر مرد اجازه عقد چهار تا🌷سوره نسا🌷 و صیغه 40تا داره تمام و کمال خدا توضیح داده شرایط گفته ،و فکر کنم شامل هیچ مردی نمیشه مگر اینکه واقعا همسرش مشکل داشته باشه ،کدوم مردی میتونه واقعا دوتا همسرش رو به یک اندازه دوست داشته باشه سخن های پیامبر و هم لطفا مطالعه کنیم ،کتابهای متعددی هست مثل 🌷اصول کافی نهج الفصاحه🌷و..... ،حدیث داریم که اگر مردی یک سیلی به زنش بزنه برابر با هفتاد تازیانه در قیامت هست ،دنیا حساب کتاب داره ، در ضمن اگر آقایون خیلی مسر هستند به این امر و حق میدونن، بله خانمها هم حق مطالبه مهریه عندالمطالبه دارن که مرد باید بی چون چرا بده ،اگر زن بخواد باید حتی پول شیری که به بچه میده مرد پرداخت کنه 🌷سوره بقره،🌷 مرد باید نفقه تمام کمال بده ، حدیث داریم زن حق داره اندازه چوب کبریت جهیزیه نبره ، اگر زن بخواد باید خدمتکار داشته باشه ، و هزاران حق دیگه ،اگر آقایون صیغه رو حق خودشون میدونن خانمهاهم حق دارن ،حالا اگر زن حقشو بخواد مردها آمپر میچسبونن، اگر میخواهید صیغه کنید بسم الله ولی اگر خداوند و رسولش رو قبول دارید پس حق خانمهاتونو تمام کمال بپردازید و طبق فرمایش پیامبر مهربانی و قرآن مبارک باید اندازه ذره ای در احساسات و مادیات فرقی قائل نشید آیا می تونید ؟به امید زندگی خوش و خرم برای همه عزیزان
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام میشه مشکل من رو در کانال تون قرار بدید.من 14سالمه تویه خوانواده 4نفره زندگی می ک
#پاسخ_اعضا 🧡
در مورد اون دختر خانم ۱۴ساله ای که گفت وضع مالی شون که خوب شد یه دفه کولر و ماشین و تلویزیون سوخت چشم زخم حق هست واقعی هست حتی ممکنه کسی از چیزی خوشش بیاد باز چشم زخم بزنه در ضمن چون وضع مالی تون خوب شده اگه خدای ناکرده بخاطر فخر فروشی بدیگران وسایل تون رو نشون دیگران بدید که چه بسا حتی یه موقع دل کسی بشکند یا غصه بخوره و.... اه اونها هم دامنگیر انسان میشه اگه مذهبی هستید در مفاتیح الجنان بگردید و دعاهای چشم زخم و .... رو پیدا کنید
💙💜💙💜💙
اولی رو توضیح بدهید به عزیز
اینکه چشم خوردن واقعیه و اگر واقعا مشکلات در خونشون هست روضه حضرت مسلم رو بگیرند و آش پخش کنند و متوسل به اعمه بشوند که آنها باز کننده مشکلات هستند❤️
💙💜💙💜💙
سلام
درمورداون شخصی که گفته بوددرشهرصاحب خونه شدیم ،اقوام اومدن وچشم خوردیم
درروایات اومده که چهارگوشه ی خانه راآب نمک بذارید
هرروزآیت الکرسی تلاوت کنیدوبه خود وخانه تان واعضای خانواده فوت کنید
هرروزعصرنزدیک غروب اسپنددودکنیدودرخانه بگردانید
برای چشم زخم ودفع امواج منفی که واردخونه تون شده عالی وبی نظیره
ماخودمونم تقریباهمچنین مشکلی داشتیم اماباگذاشتن آب نمک درچهارگوشه ی خانه خداروشکربلاهاوبیماریهاازخونه مون دفع شدسلامت وتندرست باشیدانشاالله🌺🌺🌺
💙💜💙💜💙
سلام اون خانمی که بعد از اومدن به شهر کلی پیشرفت کردن و ولی بعد مدتی چند تا از وسیله هاشون خراب شده
اول از همه باید بگم که خواهر من چشم زخم کاملا واقعی هست و باید بهش یقین بساری
پیامیر همیشه برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین علیه السلام توی کودکی همیشه فلق و ناس میخوندن و به این دو بزرگوار فوت میکردن
میگن روزی پیامبر یا امام علی از کنار مزاری رد شدن و رو به اصحابشون کردن و گفتن میدونید که ۹۰ درصد این ادم هایی که زیر خاک هستن به خاطر چشم زخم مرده انده و چند نفر فقط برای مرگطبیعی 😐😳
شما هم برای رفع چشم زخم همیشه فلق و ناس بخونید و اینکه اسپند و نمک همیشه دود کنید توی خونه و توی گوگل در باره ی راه کار های رهایی از چشم زخم از علما ی برجسته سرچ کنید
و صدقه حتمااااااااا بدهید برای رفع بلا
یاعلی ✋🏻
بدای ظهور منجی هم صلوات ❤️
💙💜💙💜💙
سلام...ما یکی از دوستامون همین اتفاق براشون افتاد البته این اتفاق یه مدت برای ماهم پیش اومد چون یهو مدل زندگیمون رو عوض کردیم شما ایت الکرسی رو به چند قسمت بنویسید یعنی از ایه اول تا پنجم مثلا بعد تو یه برگه دیگه از پنجم تا هفتم این برگه هارو به ترتیب تو قسمت های مختلف خونه بزارین مثلا لایه حاشیه سقف خونه جاهایی بزارین که ارتفاع باشه و بی احترامی نشه خداروشکر هم برای ما جواب داد هم برای دوستمون اون بنده خدا هم هر کار میکرد کارش نمیگرفت و تا اینکه اینکارو کرد و الان وضعش خداروشکر خیلی خوبه
🧡❤️🧡❤️🧡❤️
سلام خدمت ادمین ودوستان همراهان کانال در مورد اون خانمی که شوهرشون تصادف کردن ...عزیزم شما میتونید وکیل تون عزل کنید به سادگی به راحتی برین رو پرونده ی متن بنویسید که وکیلتون عزل کردین
💙💜💙💜💙
سلام ..اون خانمی که گفتن شوهرشون تصادف کرده و نمیتونن قرارداد رو فسخ کنن.
فسخ یکی از راههای انحلال قرارداد است. فسخ می تواند دلیل قانونی داشته باشد یا قراردادی. با این توضیح که گاهی اوقات قانون اجازه ی فسخ و انحلال قرارداد را به یکی از طرفین می دهد و گاهی اوقات نیز شرح مندرج در قرارداد این حق را اعطا می کند. به دلیل پیچیدگی قرارداد و قواعد حاکم بر آن ضروری است قبل از انعقاد قرارداد با وکیل متخصص قرارداد مشاوره نمایید.
💙💜💙💜💙
سلام.
دوست عزیزی که آدرس خرازیی در اصفهان خواستند:
اصفهان،میدان امام،بازار بزرگ،بازار قهوه کاشیها،روبروی بازار زرگرها، فروشگاه فادیا،
البته توی اون گذر پر از عمده فروشی خرازی هست.
🧡❤️🧡❤️
سلام به ادمین عزیز و اعضای کانال. دوستی آدرس خرازی عمده فروشی در اصفهان میخواستند.دربازار میدان امام ورودی خیابان حافظ از مغازه دارها سراغ تیمچه قهوه کاشی روبگیرید . اونجا خرازی عمده فروشی هست
#پرسش_اعضا 🧡
سلام خسته نباشید،تو رو خدا پرسش منم بزارید تو کانالتون.
من نزدیک به سه سال هست که عقد کردم و یک ساله که شوهرم مریض شده😞 یکی میگه شاید چهل کسی افتاده روتون، و یکی از فامیل های دورمون گفتن که شوهرم رو طلسم کرده به نظر شما چیکار کنم تا شوهرم خوب بشه برم پیش کسی واسم سر کتاب باز کنه؟ یا کسی تجربهای در این خصوص داشته تورو خدا راهنماییم کنید زندگیم وسط زمین و اسمون گیر کرده😓😢😭
❣❣❣❣❣❣
سلام لطفا اگرمیشه پیام منوبزاریدکانال .اگرکسی تونست راهنمایم کنه،من ساکن کرمانشاهم وبخاطرشغل شوهرم منتقل میشیم بوشهر،چون باردارم وهیچ اطلاعاتی راجع به شهربوشهرندارم.ازخانماخواهش میکنم اگردکترمتخصص زنان خوب وبیمارستان خوب براسزارین توشهربوشهرمیشناسن بهم معرفی کنن.چون دست تنهام هستم ،لطفااگراطلاعی دارید راهنمایم کنید.ممنون
❣❣❣❣❣❣❣
سلام حبیبه جون عزیزم😍
دوستان عزیزم سلام. اول یه تشکر بکنم از خانمی که عکسی از ژل شون گرفتن وبرام فرستادن خیلی تاثیر گذاشت الهی خیر ببینید وهمچنین خانمی که گفتن کرم لک بر ترنجان عطاری ها دارن اما هر جا گشتم نداشتن 😐.
عزیزای دلم میخواستم یه کرم دور چشم خوب وبا قیمت مناسب بهم معرفی کنید که هم چین وچروک هارو ببره وهم سیاهی دوره چشم رو واقعا تاثیر بذاره دوستای نازنینم الهی خیر ببینید وگره از کارتون باز شه به حق امام زمانم
برای سلامتی امام زمان صلوات
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام خسته نباشید،تو رو خدا پرسش منم بزارید تو کانالتون. من نزدیک به سه سال هست که عقد
#پاسخ_اعضا 🧡
سلام .ان خانمی که قرار هست بخاطر شغل شوهرشون بیان بوشهر زندگی کنند.بله دوتا بیمارستان سلمان فارسی وبیمارستان خلیج فارس بخش زنان وزایمان داره ودرمانگاه هم دارند وتعداد زیادی از متخصصین زنان وزایمان هم در این مراکز مشغول خدمت هستند .نگران نباشید امکانات پزشکی خوبی انجا فراهم هست.
💙💜💙💜💙
سلام
خانمی که سوال کرده بود
بخاطر کار شوهرش از کرمان بوشهر امده
منم بوشهریم
لینک من براش بده تا راهنمایش کنم کجا بره که قیمت مناسب ازش بگیرین
💙💜💙💜💙
در مورد اون خانمیکه همسرش یکساله مریض شده و احتمال میده که طلسم شده باشه خواهشا به حرف این و ان توجه نکنید خب انسان مریض میشه خیلی ها هستند که ده ساله مریضه و در بیمارستان یا خونه در رختخواب هست ایا لابد طلسم شده؟! خب مریضی پیش میاد یکی هم برا همسر شمآ چه بسا این مریضی رو خداوند برا همسرت قرار داده که کفاره گناهش بشه و اه و ناله اش بدرگاه خداوند بیشتر بشه و.... ضمنا طلسم و سحر و جادو اثاری داره که اگه اون اثار رو داشته باشه بایستی بره پیش کسی که مطمئن است و اون سحر و طلسم رو باطل کند.
اگه خاستی بری پیش کسی و سر کتاب باز کنی بنده که به این افراد اعتماد ندارم مگر اینکه ادم مومن و متدین و خداترسی باشه بهرحال مریضی پیش میاد و دلیل نمیشه که کسی انسان رو طلسم و جادو کرده. برا احتیاط دعاهایی که چشم زخم رو برطرف میکنه یا طلسم رو بر طرف میکنه از مفاتیح الجنان پیدا کن خودت یا کسی در خونه ات بخونه و بنویسید و بزارید در خونه بالای دیوار نصب کنید
💙💜💙💜💙
سلام
حالتون خوبه
اون خانومی که گفتن چله به شوهرش افتاد و عقد هست و شوهرش مریض شده و هنوز توی عقد هست بهش بگید با این شماره تماس بگیره یه حاج آقا هستش کارش خیلی خوبه شاید تاریخ عقدش روز بدی بود بهش میگن چکار کنن مشکلش حل بشه
💙💜💙💜💙
سلام وقتتون بخیر برای تیرگی و چروک و خطوط دور چشم کرم دور چشم لدورا رو پیشنهاد میدم خیلی عالیه ۱۴۵ قیمتش هست خطوطی که از بین میرن هم برنمیگردن مگه خطوط جدید تشکیل بشن که دیگه باید مراقبت کنین
موفق باشید🌹
💙💜💙💜💙
سلام عزیزم میگم اون خانمی که کرم دورچشم میخواست کرم دورچشم ام ان دی فوق العاده هسش
اگرشد آیدی منو بدید من بهش بگم
💙💜💙💜💙
سلام،شبتون بخیر
در جواب خانمی که کرم دور چشم قیمت مناسب میخواستن...
یکی از آشنا های ما از کرم دور چشم سینره استفاده میکردن ک قیمتش هم زیر ۶۰ هزارتومنه..
تأثیر خوبی هم داشته و راضی بودن از کرم👍
امیدوارم شما هم از کرم راضی باشین و مشکلتون حل بشه😘❤️
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_دوم بابام خیلی پولدار بود ، اونقدری که تو کل شهر سرشناس بود و همه براش تا کمر خم میشدن . اون
#بخش_سوم
نمی دونم چرا اون لحظه به حرف احمد اعتماد کردم و گفتم پس چیکار کنم
که احمد گفت من میبرمتون ، بزارید شیفتم تموم بشه من میبرم .
باشه ای گفتم و منتظر موندم تا شاگرد بعدی مغازه بیاد و با احمد راه افتادم سمت آدرسی که گرفته بودم ، توی تمام مدت احمد مدام سوال میپرسید و من جوابی نمیدادم.
وقتی رسیدیم به آدرس پیاده شدم و زنگ آپارتمانو زدم ، صدای یه خانمی پیچید تو در که گفت کیه و من با بغض گفتم هدى ام .
منتظر اومدن مامانم بودم که مادر بزرگم اومد دم در ، یه نگاه بهم انداخت و گفت چی میخوای؟ بابای بی همه چیزت که دختر منو بدبخت کرد حالا که دخترم حاملس تو اومدی بچشو بگیری ازش ؟
با گریه گفتم من نوه توام.
مادر بزرگم گفت برو حوصلتو ندارم تو هم بچه ی همون مردیکه هرزه ای ، غیر پول خدا بهتون چی داده ؟
از حرف مادر بزرگم دست و پام میلرزید و هنوز میخواستم جواب بدم که درو بست و رفت تو خونه.
حالم خراب بود نشستم تو ماشین و شروع کردم با احمد درد و دل کردن ، از بچگیم گفتم از این که همه هوش و حواس بابام زنش بود و من تو اون خونه غریب ترین آدم بودم .
احمد به حرفام با جون و دل گوش میداد و اون شب شمارمو گرفت .
وقتی رفتم خوابگاه احمد بهم پیام داد و حال و احوالمو پرسید بعد اون روز رابطه من و احمد شروع شد ، از خودش و خانوادش زیاد نمی گفت ولی من از همه چی براش میگفتم ، خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکردم عاشق احمد شدم .
دختر مایه دار دانشگاه شده بوده عاشق شاگرد بوفه دانشگاه ، هر کی میشنید میزد زیر خنده ولی من که گناهی نداشتم دلم آرامش میخواست
رابطه با احمد روز به روز بیشتر میشد و تو خوابگاه با کسی دمخور نمی شدم.
واسه تعطیلات بین ترم که برگشتم شهر خودمون فهمیدم افسانه حامله شده ، انگار دنیا رو سرم خراب شده بود
هنوز یک ماهه حامله بود ولی مینشست رو مبل و دستشو رو شکم صافش میذاشت و بابامم مدام نازشو میکشید انگار نه انگار من دخترش بودم .
یه شب که افسانه نیم ساعتی غر و ناز اومد و لیست بلند و بالا از چیزایی که هوس کرده بود به
بابام داد گفت سرم درد میکنه و میرم تو اتاق بخوابم
وقتی رفت به بابام گفتم مگه قرار نبود من تنها بچت باشم ؟
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا 🧡
#پرسش
سلام خسته نباشید
ممنونم بابت کانال عالیتون
مشکل من در مورد خواهرمه
خواهرم چندین سال پیش با یکی از اقواممون ازدواج کرد دوران نامزدی باهم خیلی خوب بودن یعنی خواهرم از بس عاشق شوهرش بود هرچی اون میگفت همون کار رو انجام میداد برای همین زندگی خوبی داشتن تا اینکه عروسی کردن کم کم روابطشون سرد شد چون دامادمون اصلا در قید و بند هیچی نبود روابطش با دخترا خیلی راحت بود همه اش در حال چت کردن بود البته اینا رو ما اصلا نمیدونستیم چون هیچوقت خواهرم به روی خودش نمیاورد اول عروسیشون شوهر خواهرم هیچ طلایی برای خواهرم نخرید خودمون بهش طلا دادیم خواهرم شاغل بود دامادمون خونه هم نداشت تو خونه یکی از اقوام نشستن بعد چندتا وسیله خونه خرید که اونم بعد از عروسی با فروش طلاهای خواهرم و وامی که خواهرم گرفته بود بدهیش رو صاف کرد. خواهرم خیلی صبوری کرد ولی فایده نداشت شوهرش اصلا مسئولیت پذیر نبود هیچوقت هم خونه پدرم همراه خواهرم نمیومد هر وقت ما هم میرفتیم خونه خواهرم یا نبود یا خیلی باهامون بی تفاوت بود که دیگه دوست نداشتیم بریم. خلاصه خواهرم مریض شد دیگه شوهرش میرفت تهران یکی دوماه طول میکشید برنمیگشت سربازیش هم نتونست تموم کنه ولش کرد درسی که خونده بود هم تموم نکرد دیگه خواهرم خسته شد طلاق گرفت بعد از طلاق کم کم روحیه ی خواهرم بهتر شد چون شاغل هم بود و خانواده ی ما خیلی باهم روابط گرمی داریم زود روحیه اش درست شد کم کم خواستگارا اومدن ولی اصلا حاضر نبود ازدواج کنه دو مورد که خیلی خوب بودن راضیش کردیم صحبت کنه برای یکیشون که واقعا جوون مومن و برازنده ای بودن خانواده هم اصرار کردن ولی قبول نکرد دیگه سخت نگرفتیم تا اینکه یکی از پسرای محله که درس خونده و پسر مثبتی بود البته کار آزاد داشت اومد خواستگاریش ، اول قبول نکرد گفتیم صحبت کن دیگه چندین بار صحبت کردن ،پسره هم گفت من هرچقدر بخواد صبر میکنم دیگه با تلفن و پیام باهم در تماس بودن بعد از سه ماه خواهرم گفت جوابم مثبته دیگه باهم عقد کردن تا یک ماه خواهرم خوشحال بود کم کم افسردگی گرفت حالا نزدیک یک ساله عقد هستن کلا پشیمون شده چرا ازدواج کرده میگه شماها اصرار کردین من گفتم آمادگی ازدواج ندارم حالا هم نامزدم میخواد بیاد پیشم حالم بد میشه تا حالا با چندتا مشاور هم صحبت کرده فایده نداره البته انگار خودش نمیخواد میگه دوسش ندارم که بخوام براش تلاش کنم یه نکته که در مورد نامزد خواهرم بگم فوق العاده کمرو هست به زور تو یه جمع سلام علیک میکنه خواهرم میگه این اخلاقش رو دوست ندارم مشاور گفته با چند جلسه مشاوره کمروییش درست میشه ولی خواهرم دیگه انگار توانایی جنگیدن برای زندگیش رو نداره میگه میخوام همیشه تنها زندگی کنم بگیم برو مشاور هم حالا دیگه بدش میاد میگه برای زندگی اولیم خیلی تلاش کردم چون عاشقش بودم برای این دیگه نمیتونم میگه هر وقت گریه میکنم نامزدم دست تو موهام میکشه ولی نمیگه چته یا برام حرف بزنه تا من حالم خوب بشه همه اش ساکته حالا لطفا اعضای گروه کمکم کنید چه رفتاری نشون بدیم یعنی بذاریم طلاق بگیره یا راهکار دیگه ای هم داره؟
مادرم خیلی ناراحته میگه پسر سالمی هست خونه و ماشین هم داره الان سرکار هم هست حیفه بخواد از دستش بده ،یه نکته دیگه خواهرم بیماره که البته خیلی خفیفه تا چندماه دیگه آمپولاشم قطع میشه ولی مادرم میگه شاید هرکسی با این بیماری کنار نیاد خواهرم الان طوری شده که حتی رستوران هم با نامزدش نمیره میگه حالم بد میشه
لطفا راهنماییم کنید🙏
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
توجه ❌❌❌❌👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@azsargozashteha
@ranjkeshideha
@hezarrahenarafte
مجموعه کانالهای ما👆🏻❤️
لطفا همگی در هر سه کانال عضو باشید سوالات شما به صورت تصادفی در یکی از کانالها قرار میگیرد
ادمین کانال اول 🌹: خانم حبیبه 💚
ادمین کانال دوم و سوم 🌹:خانم ستاره
از همراهیتون سپاسگذاریم 🙏🏻
#مهم ❌❌❌❌👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 🧡 #پرسش سلام خسته نباشید ممنونم بابت کانال عالیتون مشکل من در مورد خواهرمه خواهرم چن
#پاسخ_اعضا 🧡
سلام خوبید محصولات لدورا برای سیاهی و چروک خیییییلی معجزه مبکنه منم استفاده کردم خوبه
💙💜💙💜💙
سلام عزیزم من بوشهری هستم برای اون خانمی ک قرار بود بخاطر شغل شوهرش بیاد بوشهر میخواستم بگم خیابون سنگی دکتر لیلا عباسی و چهاراه دادگستری هم دکتر رحمانی هستن ویزیتشون ۸۰ تومنه ولی درمامگاه ملت هم هست ارزونتر از اونجا هستن دکتر زنان خوب هم داره بیمارستان هم خیابان بهمنی بیمارستان سلمان فارسی یا تامین اجتماعی بهش میگن خوبه ولی اگه بیمه تامین اجتماعی نداشته باشی خیلی گرون حساب میکنن البته با بیمه رایگانه و بیمارستان خلیج هست نزدیک برجه وبیمارستان خاتم الانبیا هم مال سپاه هست اگه دفترچه سپاه داشته باشین هم خوبه، اما بهتون بگم بیمارستانها الان پر از کرونایی هست مخصوصا خلیج ک مخصوص کرونایی ها هست باید خیلی مراقب باشی
💙💜💙💜💙
در مورد خانم محترمی که همسرشان تصادف کردن و وکیلشون اقدام مناسبی نکرده
دو جور تصادف داریم
تصادف منجر به خسارت
تصادف منجر به جرح و قتل
تصادف منجر به خسارت نیازی به مراجعه به کلانتری و پلیس راهنمایی ندارد و طرفین به اتفاق میرن شرکت بیمه و خسارت زیاندیده پرداخت میشه
در تصادفات جرحی و قتلی باید پلیس راهور ترسیم کروکی کنه بعد کلانتری محل بر اساس کروکی تشکیل پرونده بده و طرفین رو به مرجع قضایی معرفی کنه تا رای دادگاه صادر و خسارت زیاندیده پرداخت بشه معمولا نیازی هم به وکیل نیست چون روند پیگیری تصادفات خیلی روتین و آسونه و مشکلی نداره
حالا اگر اون خانم نوع تصادف رو مشخص کنند توضیحات بیشتری داده میشود
💙💜💙💜💙
به خواهرتون بگین انسان تا زنده است باید برای خوشبختی و سعادت خودش تلاش کنه
بهش بگین هنوز قدرت خدا تمام نشده
هنوز درب رحمت الهی بسته نشده
هنوز آسمان به زمین نخورده
هنوز نسل بشر منقرض نشده
یک بار تجربه نا موفق داشتی دنیا که به آخر نرسیده
خداوند از رحمت خودش برات خواستگار خوب فرستاده و فرصت داده تا زندگیت رو از نو بسازی
این فرصت رو از دست نده
تلخکامی های گذشته رو فراموش کن و زندگی جدیدی شروع کن
به خدا توکل کن و به خدا امیدوار باش
💙💜💙💜💙
سلام
میخواستم درمورد خانمی ک خواهرشون تو ازدواج مجدد مشکل پیدا کردن و نمیتونن شوهرشون را قبول کنن بگم من احساس میکنم روانشناسی ک ایشون مراجعه کردن زیاد قوی نبوده و ب این علت مشکلشون حل نشده پیشنهاد میکنم پزشکشون را عوض کنید و پیش یک روانپزشک ماهر و با تجربه ببریدشون و اگر نامزدشون انسان منطقی هست پدر یا مادرتون مخفیانه باهاشون صحبت کنن و انتطاراتی ک خواهرتون ازش دارن را بگن بهشون و بخوان ک کم رو بودن خودش را تحت درمان قرار بده. انشاءالله مشکلشون حل بشه و ب زودی خبرای خوش ب ما بدید.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#تغییر_نگرش 💚
#سبک_زندگی 🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_سوم نمی دونم چرا اون لحظه به حرف احمد اعتماد کردم و گفتم پس چیکار کنم که احمد گفت من میبرمتو
#بخش_چهارم
بابام با تحقیر نگام کرد و گفت خجالت نمی کشی ؟ حقت بود منم مثل مادرت جوری میزدم تو دهنت تا خون بالا بیاری نه این که همه زندگیمو به پات بریزم ، مگه من حق زندگی ندارم که حالا میگی چرا بچه دار شدین ؟ تو رفتی تو شهر خودت زندگی میکنی ما رو راحت بزار.
اون شب با اشک و غصه از خونه بیرون زدم و رفتم خونه مادربزرگ پدریم ، تنها کسی که تو این سالها از سر دلسوزی بهم محبت میکرد .
بین درد و دلامون بهش گفتم عاشق یه پسری شدم و خیلی کاریه میخاد بیاد خاستگاریم
، مادر بزرگم وقتی شنید احمد چیکارس خیلی بد باهام برخورد کرد و گفت مردیکه بوی پول به دماغش خورده
ولی من این چیزا حالیم نبود و عاشقانه احمد دوست داشتم
وقتی برگشتم تهران به احمد ماجرای حاملگی افسانه رو نگفتم و اون فکر میکرد من هنوز تک فرزندم
یه روز که باهم مشغول حرف زدن بودیم به شوخی گفت بابات که بیفته بمیره تو میلیارد میشی
از حرفش ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم و فقط گفتم همین الانشم هستم چون بابام تک فرزنده و مادر بزرگم وصیت کرده بعد مرگش همه مال و اموالش به من برسه .
تو همون اوایل ترم دو بود که یه شب هر چقدر به احمد زنگ زدم و پیام دادم گوشیشو جواب نداد
دلم هزار راه رفته بود هر چی من زنگ میزدم بی فایده بود فقط منتظر بودم تا روز بشه و برم دانشگاه تا احمد و ببینم ولی وقتی رفتم بوفه دیدم نیست ،
به دوستش که شاگرد اونجا بود گفتم که گفت احمد یکی دو روز پیش تسویه کرده و از اینجا رفته .
دنیا رو سرم خراب شد یعنی احمد برای چی منو ول کرده بود ؟ من که اونو دوسش داشتم و بینمون مشکلی نبود .
تا چهار روز به هر دری زدم تا احمد و پیدا کنم ولی فایده نداشت ،
گوشیش خاموش بود و هر چی به رفیقش زنگ میزدم می گفت احمد این اواخر خیلی ناراحت بوده و میگفته میخواد خودشو سر به نیست کنه....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❣
سلام ادمین عزیز .من یه دختر پونزده سالم ،میخوام هم درد دل کنم که از بس نگه داشتم تو خودم دارم خورد میشم ،هم یه توصیه ویژه به پدر مادرا که بچه نوجوون دارن بکنم.
من فرزند اول یه خانواده نسبتا پرجمعیتم ،دخترم و حساس ،از لحاظ جسمی و مالی تامین میشم ولی از لحاظ روحی صفرم .
جدا از محبتایی که بهم نمیشه بگم من بیماری دارم و از عوارضش افسردگیه شدیده ،اوایل خانوادم بهم توصیه میکردن که درمان کنم اما درمان نشدم تا الان که وحشتناک شده ،خانوادم انگار با بیماری و درد کشیدن من راه اومدن اما خودم نه ،هر وقت هم گلایه میکنم کلی به خاطر بیماریم تو سرم میزنن و میگن مقصر خودتی که این کار میکنی ،فلان میخوری و.....
حتی زحمت ندادن یادشون بمونه منو ببرن دکتر تا صدای فامیل در اومد ، بازم یادشون رفت و بیخیال شدن.
از عوارض بیماری من ضعف شدید جسمیه ،یعنی با دو دقیقه کار شارژم تموم میشه ،بعد یه ریز تو سرم میزنن که از تنبلیته نه بیماریت و کلی دختر فلانی که عین کوزت کار انجام میده رو تو سرم میکوبن .
بچه درسخون بودم ولی بازهم به خاطر همین بیماری نتونستم به درسم برسم ،باز گذاشتن به پای تنبلیم و بچه فلانی رو کوبیدن فرق سرم.
وقتی میخوام تنها باشم ،اصلا مجوز تنهایی نمیدن
پدر و مادرای عزیز ،قسمتون میدم ،چرا نمیذارید نوجونتون تنها باشه و یخورده واسه خودش باشه؟؟؟ به والله که نوجون تو تنهاییش حتما کار غلط نمیکنه ،یه آدم حق داره یه مدت تنها باشه .
دو دقیقه تنهاییم ،جوری در رو میکوبن میان تو که انگار ضد انقلاب گرفتن ،یعنی میترسیم از فردا اول یه گاز اشک آور بندازن تو اتاقمون بعد هجوم بیارن.
ما نوجوونا غرور داریم ،شمارو به خدا اینقدر تحقیرمون نکنین.
ببخشید زیاد شد هرچند که بازم مشکلات هست ،ولی اگه هم کسی راه حلی برای من به ذهنش رسید کمک کنه ،تو این سن مشکوک به تومور مغزی و ام اس شدم ،خانوادم قبول نمیکنن.
یا حق
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا 🌱
#درخواست_راهنمایی
سلام.التماست میکنم مشکلم رو بزاری زودتر چون زمانی ندارم
بنام خدا.الهام۱۷ ساله.من یه دختر مذهبی هستم.به ترتیب یع خواهر و برادر بزرگتر از خودم دارم.من سالها پیش عاشق پسرعموم شدم.ایشونم همینطور.خونشون روستا بود.ما هیچگونه ارتباطی(چت.تماس و..)باهم نداشتیم.حدود پنج سال هست که این علاقه شکل گرفته.ما فقط سالی یکبار اونم عید ها همدیگه رو درحد یک سلام ساده میدیدیم.ایشون۲۴سال دارن.سه سالی هست که از طریق خانوادشون اومدن خاستگاری ولی خانوادم جوابی ندادن.دوسالی هست که من یه خواستگار سمج دارم ایشونم از اقوام دور هستند.۲۸سال دارن.و کارمند سازندگی هستند فکر کنم.ادم خوبی هست ولی به شدت به زن داداشش گوش میده.و این خاستگاری هم از اول از طریق همین زن داداشش(که دختر خاله من میشه)صورت گرفت.من این اقا رو اصلا دوست ندارم.از زمستون تا حالا چند هفته ای یبار خانواده عموم میان خونمون برای هواستگاری و خانواده این اقا هم همش زنگ میزنن.پدرم هم با دوتا خانوادع رودربایسی داره.چند باری از من پرسیدند و من گفتم که پسرعموم رو میخام و اصلا نمیتونم به اون اقا جواب مثبت بدم و...تا چند ماه پیش یه مشکلاتی پیش اومد که من گفتم من مشکلی ندارم ولی باید با اون اقا حرف بزنم.من درهم شکستم برای خانوادم.ولی نگفتم که جوابم مثبت هست.همون شب خانوادم رفتن و بهشون قول منو دادن بدون اینکه من چیزی بدونم ولی خودشون فکر میکردن من میدونم😭.چند باری بعد از اون دفعه که بحثش پیش میمومد به مادرم میگفتم که دیگه نمیخام درموردشون بشنوم و من به هیچ عنوان قبول نمیکنم.یه شب که دوباره زنگ زد پدر اون اقا و من گفتم راضی نیستم پدرم گفت من بهشون قول دادم همون موقع ولی چون قبول نمیکنی خودم میبرمشون خاستگاری دخترعمت.منم خوشحال شدم و فکر کردم دیگه تموم شده.حالا دیشب که دوباره زنگ زدن بابام گفت خودم بهتون اطلاع میدم که تا قبل از محرم بیاید(فک کنم برای نامزدی و..😭)بعد ک تلفنو قطع کرد اومد با من حرف زد و گفت که پسرخوبیه و سالمه و...بهم گفت چون از خانوادش خوشت نمیاد من خودم برات خونه اجاره میکنم.و...من هیچوقت تا الان روی حرف پدرم حرف نزدم.و پدرم منو به اندازه دنیا دوس داشته تا الان.دیشب سرمو انداختم پایین بهش گفتم من نمیتونم قبول کنم قبلا هم گفتم.ک بهم گفت یعنی چی من به مردم قول دادم و نمیشه بزنم زیرش ابروم میره و... اگر قبول نکنی من دیگه بقران قسم باهات کاری ندارم😭اخه مگه گناه من چیه.توی این چند ماه انقدی گریه کردم و فشار روم بوده که قلبم درد میگرفته و من که همیشه نمره اول کلاس بودم درسم افت کرده و حتی یه خط از کتابم رو نخوندم.😭💔بخاطر خانوادم خیلی بهش فکر کردم ولی نمیتونم.نمیشه من حتی عکس اون اقا رو میبینم حالم بهم میخوره.از لحاظ ظاهری خیلی خوشتیپ هستن ولی من نمیتونم قبولش کنم.من پسرعموم رو دوست دارم.😭
#ادامه_دارد
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 🌱 #درخواست_راهنمایی سلام.التماست میکنم مشکلم رو بزاری زودتر چون زمانی ندارم بنام خدا
#ادامه
.من پسرعموم رو دوست دارم.😭پسرعموم یبار که پدرم جواب منفی داد فکر کرد که منو دادن به اون اقا بخاطر همین خودکشی کرد که خداروشکر دوستش پیداش کرد و رسوندنش بیمارستان.تا اینکه بازم خانوادش برای خاستگاری اومدن.من بی اون نمیتونم دووم بیارم.دوسش دارم.من انقد سختی کشیدم تو این زندگی که خیلی پخته هستم.طوریکه همه فامیل به من احترام میزارن و منو شاه دختر صدا میکنن.شنیدم پدرم به مادرم میگقت امشب زود از سرکار میاد که بره و به اقوام خبر بده و بهشون بگه و...😭💔من تا الان دل به خدا بسته بودم و تنها امیدم این بود که خدا کمکم کنه.ولی الان انگار همه چیز تموم شده با اینکه هنوز امید دارم.من مثله هرروز الان خونه تنهام.و تنها راه حلی که برای خلاصی خودم دارم اینه که زندگیمو همینجا تموم کنم.میدونم گناهه ومن خیلی میترسم😭ولی حتی فکر کردن به این موضوع تمامم رو به اتش میکشه.داداشم گفت باید گوشیتو خاموش کنی امشب وقتی گفتم من نمیتونم قبول کنم میگفت تو خیلی پروو هستی و دهنتو ببند و ...😭من خیلی حالم بده و فکر داره دیوونم میکنه.من از این چیزا که قول دادن و اینا سردرنمیارم.من از طرفی نمیخام ابروی پدرم بره و بگن زد زیر قولش😭💔و از طرفی هیچطوری نمیتونم با این اقا نامزد کنم چون کس دیگه رو میخام.😭من ازتون خواهش میکنم به من بگید میشه به پسرعموم برسم؟چکار کنم؟فقط لطفا از فراموش کردنو و اینکه بچه هستم و این دوس داشتن نیست حرف نزنید.😭من چکار کنم خانوادم میخان اونا رو دعوت کنن بیان خونمو.هرجقد فکر میکنم تنها راهی ک ارومم کنه اینه که خودکشی کنم.من همین حالا که این کلمه رو میگم هم تنم میلرزا ولی دیگه راهی ندارم.چون خانوادمو میشناسم.و خودمو هم میشناسم.نمیتونم تحمل کنم.😭و اینو بگم که پسرعموم دیپلم داره و قول داده که بره و ثبتنام کنه دانشگاه و ادامه بده.پسرعموم تهران داخل یه رستوران حسابدار بود.این مدت اومده بود شهرمون و حالا باید برمیگشت ولی چون من ازش خواستم با اینکه شرایطش بد بود موند و نرفت.خانوادم میگن چون کارمند نیست ما دختر نمیدیم😭من چکنم.من زمان زیادی ندارم میخام قبل از اینکه اتفاقی بیفته نظراتتون رو بخونم شاید خدا کمکم کنه😭❤️ادمین لطفا بزار پیامم رو.ممنون از زحماتت.🙏🙏از همتون التماس دعا دارم.دعا کنید منو عشقمو خدا بهم برسونه😭❤️
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه .من پسرعموم رو دوست دارم.😭پسرعموم یبار که پدرم جواب منفی داد فکر کرد که منو دادن به اون اقا
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام به همه
برای دختر گل ۱۷ ساله عاشق عزیزم چقدر شخصیتت شبیه من هست، من هم نوجوانی مثل تو فکر میکردم
الان ۳۰ ساله هستم و دوتا بچه دارم ، ازدواجم هم تحمیلی بود، اما خدا لطف کرد و مهر شوهرم رو به دلم انداخت
اما میخوام بهت بگم که قوی باش ، نذار هیچ کس برات تصمیم بگیره ، از تجربه و نظراتشون استفاده کن اما نذار کسی بهت ظلم کنه ، باحفظ احترام بقیه جرئت داشته باش وزندگیت رو جوری بساز که خودت دوست داری.
به طریقی محترمانه وبا حفظ غرور خواستگارت باهاش صحبت کن و بگو من راضی نیستم و این ازدواج عاقبت نداره و... احتمال زیاد عقب بره
در مورد پسر عموت بیشتر فکر کن ، کسی که خودکشی کنه آدم قوی نیست، همه مردم به نحوی مشکل دارن باید بجنگیم؛ مهم تلاش ما هست برای حل مشکل یا حل میشه یا باید بپذیریم (واقعیت دنیا وزندگی همینه)
با سیاست دل پدرت رو بدست بیار ، بهش بگو تو دنیا ازهمه برام عزیزتری و اگر روزی ازدواج کردم میخوام بارضایت وحمایت شما باشه،میتونی به کسی که پدرت قبولش داره بگی تا باهاش به طریقی صحبت کنه البته پدرت نفهمه که تو گفتی بهتره ، من خیلی هارو میشناسم که پدرشون مخالف ازدواجشون بوده اما با صبر و محبت دختر کم کم راضی شده، اما بالجبازی نه
حتما حتمابا مشاور در ارتباط باش اگر قوی باشی وتلاش کنی حتما خدا خودش کمکت میکنه ومشکلت حل میشه
برات دعا میکنم
💙💜💙💜💙
سلام در جواب اون خانومی که پسر عموشون رو دوست دارن و الان بفکر خود کشین
عزیزدلم اگر خودکشی کنی چی میشه؟ ازدواجت بهم میخوره و در هر صورت ابروی پدرت میره و علاوه بر این ها غصه دار هم میشن
شما که اینقدر پدرتو دوست داری راضی به غمو غصش هستی؟
من خواهرم یک ازدواج اینطوری داشت و بعد از دوسال زجر کشیدن خودشو خانوادم و پسره جدا شد بدون اینکه بذاره پسره بهش دست بزنه چون دوسش نداشت و از چهرشم بدش میومد ولی تصمیم اشتباه گرفت و بله داد و با اینکه از شب بله برون پشیمون شده بود به خاطر ابرو و... چیزی نگفت
اسم این کار شما عشق به پدر نیس خدا هم راضی نیس به زور و به خاطر این مصلحت ها ازدواج کنی چون تهش یه عمر عذاب خودتو همون پدرته که فک میکنه الان به صلاحت داره کار میکنه ولی سخت در اشتباهه
محکم و قوی پای حرفت وایستا و با احترام بگو نمیخوام باهاش ازدواج کنم
الان دیگه عهد قجر نیس کسی زورکی ازدواج کنه که ..نمیتونن دست و پاتو ببندن بنشوننت سر سفره عقد که.. اصلا اون خطبه باطله وقتی راضی نیستی
تهش پدرت و خوانوادت چند ماه سرکوفت میزنن و سرسنگینن و قهرن بعد تموم میشه بهتر از یه عمر تباه شدن و اذیت شدن خودته
اصلا نذار با این حرفا که ابروی پدرم نره این تصمیم صد در صد اشتباه رو بگیره قوی باش عزیز دلم قوی باش و جلوشون وایستا اونا قرار نیس با اون ادم زندگی کنن پس حق ندارن بجات تصمیم بگیرن
💙💜💙💜💙
سلام راجب به خانومی که گفتن پسر عموشون رو میخوان
عزیزم تو با خود اون آقای 28 ساله حرف زدی؟ بهشون گفتی که حسی بهشون نداری؟
بنظرم باهاشون حرف بزنید مطعنن شمارو درک میکنه
بگید که هیچ علاقه ای بهش ندارید و حتی به مرگ هم به جای زندگی با ایشون فکر کردید
امیدوارم به کسی برسی که باهاش خوشبخت میشی🌹
💙💜💙💜💙
سلام
برای اونن خانمی که بین خواستگاری اون آقای کارمند و پسر عمو شون گیر کردن
خواهر عزیز من
عاقلانه تصمیم بگیر همه زندگی عشق و عاشقی نیست اگه واقعا آدمی هستی که میتونی با شرایط سخت و زندگی معمولی با پسر عموت کنار بیای و بعد حسرت شرایط خوب و زندگی بهتر دیگران رو نداشته باشی حتما هر کاری میتونی انجام بده تا با پسر عموت ازدواج کنی و اگرنه سعی کن عاقلانه بسنجی شاید الان خیلی داغ باشی و بگی من فقط پسرعمو رو دوست دارم ولی همه چیز دوست داشتن تنها نیست چون وقتی به هم برسین و زندگی شروع بشه مشکلات هم شروع میشه اونوقت دیگه دوست داشتن دردی رو دوا نمیکنه و دیگه نمیشه حسرت گذشته رو خورد
پس اول با خودت کنار بیا که اگه قرار نیست کم بیاری و پای حرفت هستی و پسر عموت رو با همه شرایطش قبول میکنی وتا آخرش هستی
میتونی با اون پسر تماس بگیری وبه خودش بگی که اصلا تمایل به ازدواج با اون نداری و ازش بخواهین که عقب بره
و اگر هم فکر میکنی که آدمی هستی که شاید نتونی با سختی ها کنار بیای و بعدا حسرت میخوری به این پسر وشرایطش هم فکر کن چون اون جوری که گفتی پسر شرایطش خوبه
بازم اول خودت
ببین با خودت چند چندی؟
چون اگه با پسرعموت ازدواج کنی و بعد به مشکل بخوری مطمئنا خانواده ات هم دیگه ازت حمایت نمیکنن
پس خوب فکر کن
وشرایط رو بسنج
اگر هم برات مقدوره از یه مشاور مذهبی کمک بگیر البته نه هر مشاوری
انشالله که خوشبخت بشی
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا ❤️ سلام به همه برای دختر گل ۱۷ ساله عاشق عزیزم چقدر شخصیتت شبیه من هست، من هم نوجوانی م
دوستان گلم پیامها زیاد بود باقی ارسالیها به پی وی این دوست عزیزمون فرستاده میشه
مرسی از همگی🧡
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی 👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_چهارم بابام با تحقیر نگام کرد و گفت خجالت نمی کشی ؟ حقت بود منم مثل مادرت جوری میزدم تو دهنت ت
#بخش_پنجم
بعد چهار روز بالاخره گوشیم زنگ خورد، احمد بود ، اشک میریختم و هق هق میکردم
وقتی گوشی رو جواب داد سلام کرد و گفت هدی بیا فلان جا صحبت کنیم
وقتی رفتم پیشش گفت ببین من دوست دارم ولی تو رو به من نمیدن ،
یه چاقو دستش بود که گفت یا بیا بریم باهم عقد کنیم یا منو بکش .
چشاش سرخ بود و میگفت این چند شب اصلا نخوابیده
بهش گفتم باشه قبول تو صبر کن برم به خانوادم بگم بعد عقد کنیم ولی میگفت تو بری شهر خودتون منصرفت میکنن
با هزار زحمت راضیش کردم که وقتی من رفتم شهر خودمون اون و پدر و مادرشم بیان خواستگاری
شب راه افتادم و صبح دم در خونه بودم ، بابام وقتی منو دید
شوکه شد و گفت چرا بی خبر اومدی؟؟
همون دم صبح همه چیو براش تعریف کردم و گفتم قراره برام خواستگار بیاد..
بابام زد زیر خنده و گفت خب بیاد تو مگه کم خواستگار داری ؟ نصف این شهر خواستگارتن
پاشدم و گفتم فقط همینو می خوام ..
بابام اون روز اونقدر کتکم زد که همه بدنم کبود شده بود
گوشیمم ازم گرفت و از خونه بیرون زد ،
افسانه اومد بالا سرم و گفت این کارا چیه میخوای باباتو سكته بدی؟
برای اولین بار به پاش افتادم و گفتم کمکم کن تا برم از اینجا ،
گوشیمو از کشو بهم داد و زنگ زدم به احمد و گفتم خانوادم رضایت نمیدن ..
صدای احمد از اونور گوشی میومد که نعره میکشید و بابامو فحش میداد و میگفت میکشمش حالا که دست روت بلند کرده
با احمد صحبت کردم و گفتم از خونه بیرون بزنم ولی گفت نه همونجا بمون من و مامانم میایم خواستگاری من همه چی رو به مامانم گفتم و اونم پشتمونه
با هزار فکر و خیال اون روز دوباره برگشتم به اتاقم.
شب که بابام اومد خونه سر و صداش از تو حیاط میومد که داشت با یکی بحث میکرد...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی 👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#نکته_ی_روز 🧡
5 اصل تغییرناپذیر زندگی که با پذیرش بدون قید و شرط آن می توانیم تاب آوری خود را افزایش دهیم ...
1-هیچ چیز پایدار نیست، همه چیز تغییر میکند و پایان میپذیرد.
2-رنج بخش جدایی ناپذیر زندگی است.
3-همیشه برنامهها و کارها طوری که ما برنامه ریزی کردیم و انتظار داریم پیش نمیرود.
4-زندگی همیشه منصفانه و عادلانه رفتار نمیکند.
5-آدمها همیشه مهربانانه و دوستانه و وفادار نیستند.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی 👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#دردو_دل_اعضا 🧡
#پرسش
سلام دوستان توو رو خدا راهنماییم کنید
من ۱۵ سالمه و نامزدم ۲۲ سالشه ما باهم نامزدیم مشکل من اینه ک من از نامزدم هییچ محبتی نمیبینم الان ۵ ماه هستش ک نامزد کردیم اولای نامزدیم خیلی محبت میکرد منم خیلی محبت میکردم بش همیشه سراغمو ازم میگرف من بهش پیام ندادنی بهم پیام میداد و اینم بگم نامزدم خیلی گذشته داره یعنی قبل از من خیلی دختر بازی میکرده و با دختر ها رابطه داشته همون اول هم ب من همه رو گف ک اونا مثل دستمال کاغدی بودن برام ازشون ک استفاده میکردم مینداختم دور ب همه چی رو گف ،گفت ک نمخوام ازت هیچ چیزی رو پنهون کنم ولی ........
حالا الان اصلا پیام نمیده تا من پیام ندم پیام نمیده محبت هم نمیکنه اصلا بهش میگم دوست دارم بهم میگه یوووخ بابا اخلاقش هم زیاد خوب نیس من خیلی کمبود محبت دارم من از خانواده م هم محبت ندیدم اصلا و ابدا الان همین دیشب من بهش پیام ندادم اونم پیام نداد اصلا بپرسه حالم رو اینم بگم بهش پیام دادنی هم حرفی نداریم بزنیم جز سلام و علیک همین بعد دیگه همش میگم چخبر میگه سلامتی اون از من میپرسه چخبر منم میگم سلامتی متاسفانه هیچ حرفی هم نداریم ک بهم بگیم همیشه من بهش پیام میدم
الان خیلی وقته دیگه اعصاب ندارم همش تو خودمم همش اهنگ های غمگین گوش میکنم خیلی شکستم . بخودمم خیلی میرسم از لحاظ تیپ و قیافه هم خیلی خوبم تو رو خدا راهنماییم کنید حرف طلاق رو هم نزنید ک نمیتونم طلاق بگیرم چون خانواده ام پشتم نیستن و بخاطر ابرو هیچ وقت نمیزارن طلاق بگیرم .التماس دعا
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی 👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#تغییر_نگرش 💚
#سبک_زندگی 🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 🧡 #پرسش سلام دوستان توو رو خدا راهنماییم کنید من ۱۵ سالمه و نامزدم ۲۲ سالشه ما باهم
#پاسخ_اعضا 🧡
در مورد اون دختر خانم ۱۵ ساله که نامزد۲۲ ساله داره و ۵ ماه هم هست که نامزد کرده با توجه به حرفای خودت و ابنکه از جهت ظاهری خیلی خوب هستید و نامزد سابق هم دختر باز بود بنظر من چون نامزدت اینطور ادمی بود که با این و ان رابطه حرام داشت و خدا رو بالاسرش نمیدید ازدواج شما با ایشان اشتباه بود و صلاح نبود ولی حالا که ازدواج کرده بنظرم با توجه به اینکه اقا از لحاظ چشم حساس است نامزدت کلا چشمش رو باید کنترل کند چرا که او عادت به این کارها قبلن کرده و الان مقابله با نفسش کارش رو دشوار کرده و چون شما هم براش عادی شدید و او هم قبلا هوس باز بوده و دختر بازی هم لذت داره لذا احتمالا مشکل از همون لحاظ باشد پس او باید کلا چشمش رو پاک نگه داره یعنی تنها ظاهر شما کافی نیست بلکه او هم باید حرکتی کند و چشمش رو پاک نگه داره و احتمال هم داره دوباره با اون دخترهای سابق مرتبط شده لذا از این بابت کنترلش کنید و کمکش کنید که دست از این کارهای سابق برداره در ضمن پیش یه مشاور متخصص هم برید تا بلکه دلش فقط با شما باشد
جنس اقا اینطوره که اگه کنترل چشم نداشته باشه همسرش از چشمش خواهد افتاد و بعضا دنبال هوس بازی ها و گناهان بزرگ هم خواهد رفت پس همسرت باید چشمش رو کنترل کند تا رابطه تون گرم بمونه و اینکه در دین اسلام نهی شده از نگاه به زنان مردم یکیش بخاطر سرد نشدن روابط زن و شوهر و گرم باقی ماندن رابطه انها و خانواده شون هست
💙💜💙💙💜
در جواب عزیزی که شوهرشون کم محبت یک کلام عزیزم همسرت هر اخلاقی داره تغییر نمی کنه و نخواهد کرد ببین با خانوادش چطور با تو هم همینه چون اونطوری بزرگ شده شکل گر فته بعد ازدواج نه حتی با بچه دار شدن هم تغییر نخواهد کرد قرار نیست با ازدواج کسی تغییر کنه قرار که باهمون خلقیات باهم زندگی کنیدفقط اگر اون کم سراغتو میگیره تو هم هی جلو دست پاش نباش اجازه بده دلش برات تنگ بشه هواتو کنه من همسرم و خیلیای دیگه هر طور اخلاقشان بوده الانم همونطوری هستن به خودت ارزش بده توانای ومهارت هاتو ببر بالا هرچی خودتو بالا ببری احترام دیدگاه دیگران به تو بهتر میشه و هیچ وقت این کم محبتی هارو به خانواده نگو کلا هیچ کدوم مشکلاتت رو به خانواده شوهرت نگو چون زمینه دخالت کردن براشون باز میشه فقط با یه بزرگتر از خانواده خودت اونم اگه میبینی واقعا منطقی راهنمایی میکنه درد دل کن کلا هرچی مساعلتون بین خودتو ن حل شه بهتر هیچ وقتم بد همسرت به خانوادت نگو از ارزش احترام جایگاهش کم میکنی.همیشه همسرت رو با آقا و جانم صدا ن موقع سفره انداختن کنارش بشین چیزی میخوای تا کمر دولا نشو بردار به همسرت بگو واز اون بخواه برات بکشه اگه میبینی ممکنه بد برخورد کنه ضایع شی قبلش تو خلوت بهش یاد بده همسر خودم از اول کم محبت بود یعنی به ندرت ابراز میکرد من اونقدر به مناسبت های مختلف جشن گرفتم ابراز علاقه کردم که یه کمی راه افتاد اما بعد یه مدت آدم خسته میشه از این که جوابی نمی گیره من دلمو با خصوصیات دیگش خوش کردم هرچند برام سخته تو هم اگه می بینی شوهرت اهل دود دم نیست چشم پاک کاری با عرضه هست بچه ننه نیست میتونی روش حساب کنی وگرنه اگه اهل فحاشی تنبلی از خودش اراده نداره با بی محبتی که داره زندگی باهاش ارزش نداره.ولی تو آرومم باهاش صحبت کن بگو من با کلمات محبت آمیز رمانتیک روحیم انگیزم میره بالا احساس خوشبختی میکنم بگو دریغ نکن از زندگیمون وبگو دوستم داری تا نگی من از کجا بفهمم.سعی کن طناز باشی چشمش از زیبایی طراوت تو مات شه ماسک بزار لاک بزن همیشه تمیز باشه بدنت .ببین به چی علاقه داره چه رفتاری چه پوششی تو جهشو جلب میکنه اون کارو انجام بده که محبتش جلب شه ولی هیچوقت تا قبل عروسی رابطه کامل نداشته باش مثلا یکی از قربون صدقه رفتن هرکی یه جوری جذب میشه علایقش بفهم و سوره طلاق بخون برای مهر محبت زن و شوهر خوبه ذکر یا ودوود رو بگو تو نت بزن دعاهای زیادی هست که به آب یا شیرینی بخونی بدی به همسرت برای زیاد شدن محبت خوبه. به هر حال یکی زبانی یکی با کار کردن یکی با کادو گرفتن محبت خودشو نشون میده فقط تو همیشه آراسته زیبا خوش بو خو پوش باش بعد اروم حرف بزن راه برو کارای سخت نکن همیشه دستکش بپوش موقع ظرف شستن فکر نکن تند تند کار کنی یعنی زرنگی نه از ظرافتت کم میشه موقع خرید کردن به بودجه شوهرت توجه کن فکر نکن کم توقع باشی هیچی نخوای دلش ضعف میره برات که چه خانم قناعت کنی دارم نه عادت میکنه به همین رویه و دیگه باورش میشه که در همین حد یا اصلا باید کمتر هم باشه از طرفی یادت باشه ولخرجی نکنی .کلام آخ اگه سبک سنگین کردی دیدی بدی هاش،بیشتر نمیشه به عنوان یه
مرد بهش تکیه کرد هرچند تلخ اما جدا شو سنی نداری که بخوای از حالا سوختن ساختن بشه زندگیتو همش حسرت بعد پای یه بچه بیا وسط وضعیت الانت هرچی باشه بهتر از بعد عروسیت مردمم یه مدت حرف می زنن بعد یادشون میره گناه داره
هم ادامه بدید حتما نکه ولش کتی برز دنبال خیاطی کا کمک خرج شی این حرفا برات آرزوی خوشبختی دارم
💙💜💙💜💙
سلام خدمت همه دوستان ودختر نازنینی که پنج ماهه عقد کرده ومحبت نمی بینه😊
عزیزم شما تازه اول راهی آهنگ غمگین گوش میدم وافسرده ام چیه
پاشو پاشو برو تو کانالهای همسر داری عضو شو یه خرده شیطنت یاد بگیر ازشوهرت دلبری کن
هر چی تو خودتو کنار بکشی کسایی هستن که بیان از شوهرت دلبری کنن ودلشو به دست بیارن
اصلا این فکر ها را نکن شیطون شو 😉آقایون از زنهای شیطون بلا خوششون میاد از همین لحظه تصمیم بگیر دل شوهرتو به دست بیاری
براش پیامهای عاشقانه بفرست در ساعات مختلف منتظرم نباش جواب بده تو بفرست
هدیه های کوچیک درست کن با متن عاشقانه بهش بده
یه خرده به سر وگوشش دست بکش😁بعدشم بهش بگو منم دوست دارم برام پیام عاشقانه بفرستی کم کم خودش یاد میگیره👌😍😘
💙💜💙💜💙
سلام در رابطه با دوستی که مشکلش را گفته و15سالشه
به نظر من باعقبه ای که این آقاداره این خانم حتما بایداین موضوع را باخانواده مطرح کنه تا هم درکش کنن وهم کمکش کنن
علاوه بر این اون آقاچون با دختران زیادی رابطه داشته تنوع طلب شده فکرنمیکنم همچین فردی برای یک عمر زندگی ،آدم مطمئنی باشه خیلی باید تغییر کنه تا بچسبه به زندگیش
این خانم حتما هم با نامزدش باید حرف های قطعیشو بزنه وهم باخانوادش
💙💜💙💜💙
سلام درجواب دختر خانمی که گفتن نامزدشون کم محبت میکنن
اولا چرا باید برای یه همیچین چیز کوچیکی بگیم طلاق بگیر
اگه مردت اهل کارو زندگی هس اگه معتادنیس اگه خدا وپیغمبر سرش میشه باهاش توخوب تا کن
محبت کن اکثرآقایون محبت کردن بلد نیستن همسرمنم بلد نیست زبونی محبت کنه ولی وقتی بخاطر من وبچه هاش میره سرکار یا گاهی مارو میبره یه جای یه چیزی میخوریم میفهمم که دوستمون داره فقط بلد نیست ابراز کنه
بعدم چرا همش منتظریم یکی ازبیرون بیاد حال مارو خوب کنه اول باید خودمون، خودمونو دوست داشته باشیم
مثلا غروبا خودمون به صرف چای وشیرینی دعوت کنیم برای خودمون وقت بذاریم، لباس خوشکل بپوشیم
موهاتو گاهی سشوار وگاهی اتو بزن به خودت برس خودتو تحویل بگیر گاهی خودتو به صرف بستنی دعوت کن
گاهی خرید برو حتی اگه قصد خریدم نداری روزی یه رب حداقل پیاده روی کن
شبا زود بخواب ورزش کن به خودت برس واصلا منتظر نباش یکی دیگه بهت حال خوب بده خودت مثبت فکرکن وفکرکن بگو همه دوستم دارن حتما سرشون شلوغه که کمتر به من سرمیزنن
💙💜💙
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_پنجم بعد چهار روز بالاخره گوشیم زنگ خورد، احمد بود ، اشک میریختم و هق هق میکردم وقتی گوشی رو
#بخش_ششم
بابا اومد تو خونه و منم از اتاقم بیرون زدم و هر چی اشاره کرد برو داخل اصلا بهش محل نذاشتم
احمد و مادرش اومده بودن، برای بار اول مادر احمد دیدم یه زن نسبتا چاق و سبزه بود که وقتی چشمش به خونه و زندگی ما افتاد گل از گلش شکفت
همون جلوی سالن نشست رو یه مبل و گفت تا عروس منو ندین از اینجا جم نمی خورم، پسرم خواب و خوراک نداره میترسم با این کارا از دستش بدم
افسانه به چشم تحقیر بهشون نگاه میکرد ، مادرش یه روسری چروک گره زده بود زیر چونش و حتی چادرش اونقدر چروک بود که انگاری از دهن گاو بیرون اومده بود .
با تعجب نگاه میکردم بهش که بابام گفت هدی بیا این معرکه ای که گرفتیو جمع کن به این خانم و آقا بگو تمایلی به وصلت باهاشون نداری و اگر دوباره مزاحم بشن ازشون شکایت میکنی.
احمد از جاش باشد و گفت شکایت چی دوسش دارم میخوام بگیرمش ، هدی خدا شاهده بگی منو نمیخوای همینجا خودمو میکشم
نگاهی به بابام انداختم و گفتم ولی من احمد و دوست دارم ، اصلا عاشقشم نمیتونم فراموشش کنم .
نمی فهمیدم چه جوری خر شده بودم ، بابام گفت هدی جوری میزنم که نتونی از جات پاشی عاشق چیه این یه لاقبا شدی آخه ؟
مادر احمد گفت اگر یه لاقباعه شما هوای زندگیشو داشته باش بشه دولاقبا . خدا رو خوش میاد باهاشون اینجوری کنی ؟
بابا زل زده بود به من که گفتم اگر رضایت ندى امشب همراهشون میرم و بی آبروت میکنم .
بابا سرخ شده بود و تند تند نفس میکشید و گفت وسایلتو جمع کن فردا باهاش برو عقد کن...
مگه میشد بابا به این راحتی رضایت بده ؟؟
مادر احمد گفت پس ما هم اینجا میمونیم هم از تو خیابون موندن راحت تره هم میدونیم بلایی سر این طفل معصوم نمیارید.
افسانه رفت سمت در ورودی و گفت پکیج اتاق مهمان خرابه شما امشب همون تو ماشین بخواب فردا سر بزار رو تخت پادشاهی.
خونه که خلوت شد افسانه بدون حتی یک کلمه حرف رفت سمت اتاقش و من موندم و بابا...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی 👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
#مادرانه ❣
سلام ستاره خانم خوبین
من وقتی که 8 ساله بودم پدرم فوت کرد
منم چون تک فرزند بودم تا 12 سالگی من، مادرم کار میکرد با اینکه 27سال سن داشت حتی ازدواج مجدد نکرد بخاطر من، از 12 سالگی رفتم کنار دست بنا کارگری کردم😊 و با اولین حقوقم برای مادرم لوازم آرایش خریدم اخه از اون موقع که پدرم فوت کرد مادرم دیگه آرایش نکرد وقتی لوازم آرایشی ها رو دادم بهش از شوق چشماش برق زد و بغض کرد، اما هیچوقت اونا رو استفاده نکرد بهم گفت اینا یادگاری از اولین حقوقته، منم چون دلش نشکنه با حقوق بعديم براش لوازم آرایش خریدم باز هم تا اونارو استفاده کنه بالاخره مادرم نیاز به روحیه داشت هنوز جوون بود ديد الان 3ساله که مادرم فوت کردن اما من هنوز اون لوازم آرایشی ها رو دارم و هروقت که چشمم بهشون میفته اشک تو چشمم جمع میشه❤️ قدر پدر و مادر هاتون بدونید اینا الماسای زندگی شما هستن😇
از صبوری شما و کانال خوبتون مرسی
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
سلام و درود. من تو پایه های مخابرات تبریز بازی میکردم تقریبا نوجوان بودم و وضعیت مالیمون خوب نبود. داشتیم برا مسابقات آماده میشدیم و آخرین تمرینمون بود و فرداش میرفتیم مازندران برا بازی گفتن اولیاهاتون بیاد و تو تمرین شرکت کنن و حمایتتون کنن. پدر و مادر منم بیسواد هستن و سنتی و سنشونم بالاس. به مادرم گفتم گفت تو برو من خودم میام. نیم ساعتی از تمرین گذشته بود و اولیای همه اومده بودن جز من و همه برا پسراشون آبمیوه و میوه آورده بودن. وسط تمرين يهو دیدم یکی صدام میکنه برگشتم دیدم مادرم رفته زیر درخت پتو انداخته و فلاکس و سبزی و پنیر و بربری رو چیده و لقمه گرفته و صدام میکنه. اولش خجالت کشیدم ولی مربیمون اومد گفت زود برو با مادرت بشین. چند دقیقه بعد کل تیم اومد و هر کی یه لقمه زد و رفت.
هنوزم که هنوزه یادم میوفته اشکم جاری میشه. فدای تمام مادرا بشم.
آقای باغ آبادی هرکجا هستی موفق باشی بهترین مربی اخلاق
#مادرانه هاتونو برامون بفرستید👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی 👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
سلام ستاره جان لطفا این مشکل منم بزارید ....🌹
من چند وقت پیش رو چونم یه دونه ی تقریبا بزرگ در اومد منم صوزتم خیلی کم دونه میزنه اونم هرکاریش کنم جاش میره و نمیمونه روی صورتم این دونه هم چون درد میکرد کندمش اما جاش موند الان داره روی چونم دونه درمیاد عین همون این هارو دست نزدم اما جاشون داره میمونه لطفا اگه راهی برای از بین بردن جاشون هست بهم بگین 🙏🙏🌹
❣❣❣❣❣❣❣❣
سلام به همه عزیزان 🌹
سوالم اینه که تا چه رتبه در کنکور تجربی دانشگاه آزاد پزشکی قبول میشم؟؟؟
البته اگر از خانواده محترم جانباز یا شهیدان هم باشن
❣❣❣❣❣❣
سلام ادمین محترم
لطفا پیام منو زودتر بذارید وقت ندارم😊
من از دانشگاه به بعد موهای زائد چونه ام خیلی زیاد شده و وقتی اصلاح میکنم دو روزه درمیان
کسی از مخاطبین تو اصفهان و شاهین شهر دکتر خوب و تاثیرگذار میشناسه برم برای لیزر
البته بگم من از خوزستانم و برای چند روز اینجام و نمیتونم مرتب بیام و برم ایندفعه هم برای کار اداری اومدم، جای جوش و کک و مک هم دارم ممنون میشم یه دکتر خوب بهم معرفی کنید خدا خیرتون بده
❣❣❣❣❣❣
سلام مجدد، من همون پسر 25 ساله مذهبی ام که نامزدم به حرف دوستاش گوش میداد و فقط میگفت طلاق میخوام ، با صحبت هایی که اعضا کردن و راهکار هایی کع دادن بالاخره من دیدم بی فایدس و ایشون فقط گوش به حرف دوستاشه ،بنابر این طلاق توافقی گرفتیم، الان از اعضا خواهش میکنم مخصوصا اون دسته از اعضا که مث من تو سن کم طلاق گرفتن میخوام راهنماییم کنن از تجربیات بعد طلاق بگن از راهکارها بگن تا من بتونم دوران بعد طلاق را پشت سر بزارم و اینده درخشان بسازم ،در ضمن اگه کسی کانال یا گروهی با موضوع طلاق و دوران بعد طلاق داره لطفا لینکش رو به ادمین محترم بدین تا در اختیار من بزارن ، ممنون از کانال خوبتون
خواهش میکنم زودتر پیام منو بزارین
ایدی ادمین 👇🏻❣
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#ویزیت و #مشاور طب اسلامی 👇🏻🌱
https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a