eitaa logo
کلبه عُشاق
4.8هزار دنبال‌کننده
798 عکس
452 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مروج توحید
4_5888850000510718745.mp3
5.47M
«إِنَّ اللَّهَ یُحِّبُ الْتَّوَّابِینَ وَ یُحِّبُ الْمُتَطَهِّرِینَ»(بقره۲۲۲) 🎤در محضر (طال عمره) 🔽برگرفته از جلسهٔ 🆔@moravej_tohid www.moravejtohid.com     •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
📑 بُرشی زیبا و خواندنی از کتاب کهکشان نیستی 📝 📚 🟣 فصل ۵۶ از قولِ : 😤...دیگر صبر و تحملم تمام شده بود! به جای آنکه به داد اِسلام برسند نشسته بودند و مَجیز یک صوفیِ فلسفه زده را می‌گفتند. گویا اخراج و مُردن سید حسن مسقطی(برای مطالعه شرح احوال ایشان لطفا روی گزینه ی بزنید) برای محو شدنِ اثرِ این جماعت، افاقه نکرده بود؛ باید به طریقی دست آنها را از نجف کوتاه می‌کردیم.🤳 🔪 هم که رییس حوزه علمیه نجف بود آنطور که ما می‌خواستیم همراهی نمی‌کرد از همه بدتر آنکه فهمیده بودم او خود پیش از مرجعیتش در جلسات هفتگی دعای سماتِ قاضی که هر هفته جمعه‌ها برگزار می‌شده، شرکت می‌کرده است. این سیّدعلی قاضی و شاگردانش نجف را به گند کشیده‌اند. 🤨😳 سیّد سمیر که از دوستانم بود گفت باید چه کار کنیم شیخ عدنان! سیّد ابوالحسن اصفهانی هم فقط می‌گوید حوزه ی نجف باید حوزه باشد، اما مخالفِ تعجیل برای تغییر روند صوفی مسلکانه ی حوزه توسط قاضی و شاگردانش است. 😤گفتم چرا نمی‌فهمید که اسلام در خطر است؟🤥🙄 شیخ رائد که فهیم‌تر به نظر میآمد،گفت: شیخ عدنان، تو می‌گویی قاضی منحرف است، است، حوزه را به لجن کشیده، اما مشکل اینجاست که قاضی اهل حفظ ظواهر است!😳 شیخ عدنان من سفرهای بسیار کرده‌ام با بزرگانِ عالمِ اسلام بسیار نشسته‌ام اما حقیقتاً تا بحال هیچکس را مثل قاضی تا بدین حدّ، مقیّد به آدابِ شرع ندیده ام. 😤با عصبانیت فریاد زدم شیخ رائد اینکه می‌گویی مَدح قاضی است یا ذمّ(عیب) او؟😡👺 تو نمی‌دانی آدمِ منافق برای رسیدن به اهدافش هرچه در توان دارد حفظ ظاهر می‌کند؟🥶 سید سمیر جیگاری از جیب قبایش درآورد با آتش شمع روی میز روشنش کرد دودش را در گلویش داد و گفت مشکل پیچیده‌تر از این حرف هاست! 😤با عصبانیت گفتم منظورت چیست سیّد سمیر؟ آشنایی دارم که خود به قاضی شک داشت که تعریف می‌کرد: روزی در نزدیکی صافی صفا، دیدم که قاضی با پسرش محمّدحسن در حالِ حرکت...👋 ادامه دارد انشاالله... 🔜 برگرفته از: https://eitaa.com/babarokn
هدایت شده از مروج توحید
019.mp3
25.11M
هدایت شده از مروج توحید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨«لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا»(اعراف۱۷۹) 🎤در محضر (طال عمره ) 🔽 برگرفته از جلسهٔ 🆔 @moravej_tohid 🌐/www.moravejtohid.com           •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
از داخل مقبره عارفه ، بانو امین👆👆👆 شرح بانو امین قبلا در قسمت تقدیم شده است.
کلبه عُشاق
این هم نمای بیرونی 👆
در محضر سپاس از همراهی شما 🙏🙏 جلسه سی و هشتم👇👇 🆔 @moravej_tohid
📍تکیه کازرونی مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
علت پیشرفت بیماریها در دنیا.mp3
13.47M
🌫علت گرفتاری‌های مردم 🔹 یقین نداریم، (به‌همین‌خاطر) زندگی برای ما سخت است. 🔹 اين بی توکلی و بی اعتمادی به خدا، زندگی مردم را سخت کرده است. 🔹 نیّت مان را از مغازه رفتن، از اداره رفتن تغییر دهیم، بدانیم چگونه زندگی کنیم؟بدانیم چگونه کسب و کار کنيم؟ 🔹 باید توحید را در قلب خودشان‌ ببرند، در قلب خودشان‌ یقین کنند که رزاق خداست. 🔹 توحید در رزاقیت 🔹 خرابی کار اين است که شرک در قلبهاست، توحید، توکل در قلبها نیست. 💿برگرفته از جلسه ششم شرح حدیث معراج در محضر @moravej_tohid کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
کلبه عُشاق
#یذَره_کتاب 📑 بُرشی زیبا و خواندنی از کتاب کهکشان نیستی #توحید_عشّاق 📝 📚 🟣 ف
👆👆ادامه داستان👇👇 📑 برشی زیبا و خواندنی از کتاب کهکشان نیستی ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 📝📚🟣 فصل ۵۶ از قولِ : سیّدعلی قاضی با پسرش محمّد حسن در حال حرکت است. من می‌خواستم او را در تنگنا قرار بدهم که ادعای دروغش برای خودش هم مشخص شود، برای همین به سراغش رفتم و به او گفتم: از کجا معلوم که حرف‌های تو درست باشد؟ من می‌خواهم آن را از خود عجل الله تعالی فرجها شریف بشنوم.😳 قاضی به جای اینکه به صرافت بیفتد لبخندی زد و گفت: اگر می‌خواهی بشنوی خوب بیا برویم.🚶‍♂ او تعریف کرد؛: در همان لحظه دیدم هیچ اثری از نجف، خانه‌های گِلی اطراف آن و دیوار شهر نیست و من و قاضی و پسرش وسط بیابانی در حال حرکت هستیم. چشمانم را مالیدم که خواب نباشم. به دنبال آنها شروع به حرکت کردم اندکی رفتیم تا اینکه در انتهای بیابان، بلندی را دیدم.🧗‍♂ روی آن بلندی خیمه‌ای قرار داشت و افرادی نزدیک به آن در حال تردد بودند. آنجا بود که ترس بر وجودم سایه انداخت و پاهایم از حرکت ایستاد. احساس کردم پشیمان شده‌ام.🧎‍♂ رو کردم به قاضی و گفتم: من نمی‌خواهم بشنوم، برگردیم. قاضی نگاهی موشکافانه به سر تا پای من انداخت و گفت: تو خودت اصرار داشتی برویم و بپرسیم! من که لرزه بر اندامم افتاده بود گفتم: نمی‌خواهد، پشیمان شدم. تا این کلمه از دهانم خارج شد خود را در کنار دیواره شهر و نزدیک به صافی صفا یافتم. در حالی که قاضی و پسرش هم در مقابل من بودند. 🤦‍♂ 😤با خشونتی مضاعف گفتم: سید سمیر مگر من گفتم که قاضی نیست؟ تصرّف در خیال می‌کند. اصلاً کار ساحر همین است. از کجا معلوم که آن خیمه مربوط به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده باشد، چرا باید اینقدر ساده باشید؟🌬 سید سمیر گفت: من نمی‌گویم که قاضی بر حق است، می‌گویم قدرت‌هایی دارد که به این سادگی‌ها نمی‌توان پیروانش را از او منصرف کرد.👀 شیخ ثامر که نگاهش را از من می‌دزدید، رو به سید سمیر کرد و گفت: اگر اینطور باشد و این مسئله صرفاً در تصرف خیال یا منحصر باشد، داستانی را که مدتی قبل از یکی از بزرگان و مدرسان نجف شنیدم را باید چه کرد؟ 👋 ادامه دارد...انشاالله🔜 برگرفته از: کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
هدایت شده از مروج توحید
4_5897725722226594350.mp3
2.23M
✨«أَوَّلُ الدّینَ مَعْرِفَةُ الْجَبَّار وَآخِرُهُ تَفْوِیضُ الْاَمْرِ إِلَیْه» 🎤در محضر (طال عمره) 🔽برگرفته از جلسهٔ 🆔@moravej_tohid www.moravejtohid.com     •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ علم حقیقی چیست ؟ ما چه تحصیلاتی باید داشته باشیم تا برای همیشه سوالات زندگی مان را بتوانیم پاسخ دهیم ؟ چرا علم هایی که می آموزیم ما را عالم واقعی نمی کند ؟ علم چیست ؟ و ما چگونه رها میشویم ؟ آدرس تلگرام @Appmt 🌸دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید http://moravejtohid.com/app
هدایت شده از مروج توحید
4_5958368701941024528.mp3
31.82M
🎙 جلسه نوزدهم در محضر 🆔 @moravej_tohid
خیابان فیض این مسجد در سال ۱۲۸۲ هجری شمسی توسط سلیمان خان رکن المُلک بنا شده است. مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
کلبه عُشاق
👆👆ادامه داستان👇👇 #یذَره_کتاب 📑 برشی زیبا و خواندنی از کتاب کهکشان نیستی #توحید_عشّاق
👆👆ادامه داستان👇👇 📑 بُرشی زیبا و خواندنی از کتاب کهکشان نیستی 📝📚🟣 فصل ۵۶ از قولِ : ...😤(شیخ عدنان) درحالی که اخم‌هایم را در هم کرده بودم گفتم: بگو تا بدانیم با چه موجودی طرف هستیم شیخ ثامر!🤔 او گفت من به این قاضی بسیار داشتم از طرفی هم واقعاً دلم می‌خواست بدانم او که درباره‌اش می‌گویند و منحرف است چه احوالی دارد.😏 تا اینکه روزی نجف را به مقصد ترک کردم. نزدیکی‌های مسجد، قاضی را دیدم دل را به دریا زدم و با او شروع به صحبت کردم. بعد از اینکه مدتی از صحبتمان گذشت، روی زمین نشستیم تا پس از رفع خستگی به مسجد برویم.🧎‍♂ قاضی شروع کرد به سخن گفتن از و داستان‌های اولیاء و مقام اِجلال و عظمتِ و لزوم قدم گذاشتن در راه و اینکه یگانه هدف از خلقتِ انسان، رسیدن به مقامِ بندگی و معرفت الله است. شک و شُبهه من از بین نمی‌رفت و با خود می‌گفتم: نمی‌دانم که واقعاً در عالم چه خبر است؛ اگر صحبت‌هایی که این سیّد می‌کند حقیقت داشته باشد من تا به حال تلف شده و دیگر نباید اجازه دهم سرمایه‌ام از دست برود.✊ از طرف دیگر نمی‌توانستم به او اعتماد کنم. تا اینکه ناگهان بزرگِ سیاه رنگی از سوراخی که روی زمین بود بیرون آمد.و جلوی ما شروع به خزیدن کرد. 🐍 قاضی که گویا ابداً نترسیده بود، وقتی دید من از در حال زَهره تَرَک شدن هستم، با دست اشاره‌ای کرد و گفت: مُت بِاذنِ الله ! تا این کلام از دهان او خارج شد مار درجا خشکش زد،و بی‌جان روی زمین افتاد. قاضی هم انگار نه انگار که اصلاً اتفاقی افتاده است. و به صحبت‌های قبلیش ادامه داد. و از من خواست بلند شویم تا به مسجد برویم.🕌 😤(شیخ عدنان)من از شدت عصبانیت و اینکه تا چه اندازه می‌توانند ساده و خام باشند،با غُر و لوند گفتم : شیخ ثامرِ نادان! این هم همان است.جادوگر در خیال تصرف می‌کند!💥🎭 شیخ ثامر در حالی که ریش‌هایش را میخاراند گفت:شیخ عدنان من طرفِ تو هستم. اما آن مُدرسِ می‌گفت: پس از آنکه از قاضی جدا شدم و شروع به اعمالِ مسجدِ کوفه کردم، از خاطرم گذشت که آیا این مار واقعی بود یا قاضی برای من سِحر و کرده؟😎🧐 اعمالم را انجام دادم و فورا بیرون آمدم. و به جایی که نشسته بودیم رفتم، تا ببینم اثری از مار هست یا نه؟ در کمال تعجب دیدم به همان شکلِ خشک شده روی زمین افتاده است. حتی با پایم به آن لگدی زدم اما حیوان مثل چوب خشک شده بود.😳🤭 دوباره به سمت مسجدِکوفه برگشتم و با خود فکر کردم: اگر این مسائل واقعاً حقّ است، پس ما چرا تا این حد از این امور(توحید) هستیم. تا اینکه دوباره کنار درب مسجد به قاضی رسیدم. و او را دیدم که لبخندی بر لب دارد.😊 قاضی خنده‌ای زیرکانه کرد و گفت: خوب آقا جان هم کردی؟! من که شرمنده شده بودم صدای قاضی را دوباره شنیدم که با خنده می‌گفت: الحمدالله امتحان هم کردی. 😤(شیخ عدنان)من که دیگر کلافه شده بودم، در حالی که از شدت خشم نفسم بند آمده بود، فریاد زدم: این چیست که می‌گویی شیخ ثامر! و فقط و فقط به دست خداست. محال است کسی چنین قدرتی داشته باشد!...👋 ادامه دارد...انشاالله 🔜 برگرفته از: کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
هدایت شده از مروج توحید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»(فاطر ۱۵) 🎤در محضر (طال عمره ) 🔽 برگرفته از محبت 🆔 @moravej_tohid 🌐www.moravejtohid.com           •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
📍 مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn