eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همینکه با علی علیه السلام باشی، فاتح هستی چه برنده شوی چه بازنده شوی. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵شهر آباد با مردم دارا را دوست دارم نامسلمانانِ (اهل ذمه) یکی از شهرها خدمت امام علی علیه السلام آمدند و خبر آوردند در آن شهر نهری است که به مرور زمان پر شده و از میان رفته و حفر مجدّد ضروری است. آنگاه از آن حضرت خواستند که به حاکم شهر دستور دهد برای حفر نهر، مردم را به کار اجباری فراخوانَد. امیرالمؤمنین علیه السلام حفر نهر را پذیرفتند ولی اجباری را قبول نکردند و به عامل خود «قرظة بن کعب» چنین نوشتند: ✍️«امّا بعد، از سرزمین حکم‌رانی‌ات گروهی نزد من آمده و گفتند: در آنجا نهری است که پُرشده و تعمیرش برای مسلمانان بسیار سودمند است. اگر آنرا حفر کنند و از آنجا استفاده کنند هم سود خواهند برد و هم در پرداخت مالیات توانا می‌شوند. پس مردم را جمع کن. اگر موضوع چنان است که گفته‌اند به هرکس که مایل است نهر را حفر کند، به او اجازه تعمیر و حفر آن را بده و این را در نظر دار که نهر از آنِ کسی است که با آزادی و انتخاب خود در آن کارکند، نه کسی که مجبور شده باشد، اینکه [شهرشان را] آباد کنند و [از نظر مالی] تقویت شوند برایم محبوبتر از آن است که ضعیف بمانند (و لأن يعمروا و يقووا أحبّ إليّ من أن يضعفوا). 📚نهج ‏السعادة، ج 5 ص 32 📚بهج الصباغة ج 8 ص 566 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 162 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵«کید» در و جهاد فقیهان بر آن‌اند که در جنگ خدعه با دشمن جایز است اما مکر با او جایز نیست هرچند در مرزشناسی مفهومی و نیز اختلافاتی با هم دارند. با اینحال در فقه سخنی در باره خدعه در حکمرانی به میان نیامده است. در نهج البلاغه «کید در حکمرانی» و «کید در جهاد» مورد تأیید قرار گرفته است. 1️⃣امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر از او خواسته‌اند مکتوبات و مکاتباتی که در آن «مکاید» ذکر شده، به صورت طبقه‌بندی شده نگهداری شود و صرفا در دسترس افراد خاصی (وجوه صالح الاخلاق) باشد. (و اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاق‏) نامه 53 2️⃣در جای دیگری نیز وقتی مردم را دعوت به میکردند، آنان را مذمت کرده‌اند که وقتی مورد کید دشمن قرار می‌گیرید (تُکادون) چرا با او کید نمیکنید (تَكِيدُون)؟ (لَبِئْسَ لَعَمْرُ اللَّهِ سُعْرُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُون) خطبه 34 ↩️اینکه باید با مردم صادق باشد و عذر خود را با آنان در میان نهد، از ویژگی‌های حکمرانی علی علیه السلام است اما اینکه علی علیه‌السلام کید در حکمرانی را تجویز کرده باشد، کمتر مورد گفتگو قرار گرفته است. 🔻مهم آن است که بدانیم کید دقیقا به چه معنایی است؟ در قرآن در معنای ترفندها و نقشه‌های تردستانه و نهان‌روشانه به کار رفته است. مثلا این موارد را قرآن کید نامیده است؛ نقشه زلیخا برای به دام انداختن یوسف (إنه من کیدکنّ)، چشم‌بندی و تردستی ساحران در مقابله با حضرت موسی ع (انّ ما صنعوا کید ساحر)، سنت املاء و استدراج خداوند (و اُملی لهم انّ کیدی متین)، نقشه حضرت ابراهیم برای بتهای مشرکان (لأکیدنّ اصنامکم) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره163 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 هفدهم 1️⃣اهمیت خطبه بیان اوصاف مبغوضترین افراد در نزد خداوند متعال 2️⃣مضامین در اين خطبه پیرامون مبغوض ترین افراد نزد خداوند متعال سخن به میان آورده شده است: گروه اول: كسانی كه خداوند آنان را به حال خود واگذار کرده است که برخی ویژگی های آنان عبارتند از: 1. از راه راست منحرف گشته‌اند. 2. به سخنان بدعت‌آمیز و دعوت گمراه کننده دل می‌بندند. 3. نتیجه آن انحراف و این دلبستگی، آن است که خود آنان نیز مایه انحراف کسانی می‌شوند که فریب آنان را می خورند. 4. اینان ضالّ اند و مضلّ. ضالّ از هدایت گذشتگان و مضلّ آیندگان. 5. گناهان دیگران را به دوش می کشند (زیرا عامل گمراهی بودند). 6. در گرو خطایای خویش‌اند. گروه دوّم: كسانى كه بدون لياقت و استحقاق، بر مسند قضاوت مى‏نشينند و گرفتار جهل مركّبند. اینان دارای ویژگی‌های زیر هستند: 1. آنچه به دست آورده، جهالت و نادانی است. 2. دنبال یافتن پیروانی از میان جهّال شتابان است. 3. در تاریکی فتنه‌ها دوان است. 4. از دیدن منافع صلح و دوستی در میان مردم نابیناست. 5. انسان نمایان، او را عالم می خوانند. 6. صبح كه از خواب بر مى‏خيزد در پی امور بیهوده و زیان‌بار است تا اين وضع همچنان ادامه مى‏يابد تا از اين آبهاى گنديده سيراب مى‏شود و انبوهى از مسائل بيهوده را جمع مى‏كند، آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مى‏نشيند (و عجیب آنکه) تضمين مى‏كند حقايقى را كه بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد. 7. هر گاه با مسأله مبهمى رو به رو گردد، براى روشن ساختن آن، افكار بيهوده و حرفهاى پوچ و توخالى را پيش خود آماده مى‏سازد و به نتيجه نادرست آن حكم مى‏كند. 8. در برابر شبهات فراوانى كه وى را احاطه كرده، همانند عنكبوت است كه تارهايى دور خود مى‏تند و بر آن تكيه مى‏كند. 9. نمى‏داند درست حكم كرده يا به خطا رفته است، به همين دليل اگر (به حسب تصادف) درست حکم کرده باشد باشد، از اين بيم دارد كه خطا كرده باشد، و اگر راه خطا را پيموده است، اميد دارد (تصادفا) صحيح از آب در آيد. 10. نادانى است كه در تاريكيهاى جهالت سرگردان و حيران است‏ و چون نابينايى در ظلمات پر خطر، به راه خود ادامه مى‏دهد و تسلط علمی بر احکام شرعی ندارد. 11. همانند تندبادى كه گياهان درهم شكسته را بى‏هدف به هر سو پراكنده مى‏كند، روايات را در هم مى‏ريزد (تا به گمان خويش از آن نتيجه‏اى به دست آورد) 12. اين نادان مغرور نه براى حل مسائلى كه بر او وارد مى‏شود قابل اعتماد است و نه براى مدحى كه مدّاحان چاپلوس در باره او سر مى‏دهند شايستگى دارد 13. گمان نمی کند در آنچه مورد انکار اوست علمی نهفته باشد و جز آنچه او فهميده است نظر ديگرى در كار باشد. (جهل مرکب) 14. هر گاه مطلبى بر او مبهم شود، كتمان مى‏كند چرا كه از جهالت خويش آگاه است‏ (این امر منافاتی با جهل مرکب ندارد؛ زیرا به آنچه گمان می کند فهمیده است، جهل مرکب دارد ولی نسبت به برخی مسائل دیگر علم به جهل خود دارد) 15. خونها از داورى ظالمانه‏اش فرياد مى‏كشند و ميراثهاى بر باد رفته از قضاوت او صيحه مى‏زنند. 16. جاهل زیسته و جاهل از دنیا می روند. 17. اگر آیات قرآن تحریف شود خریدار آن بوده و اگر به درستی تفسیر شود از آن رویگردان خواهند بود. 18. معروف نزد آنان منکر و منکر در نزد آنان معروف است. در ضمن بیان چند خصلت پایانی، حضرت امیر علیه السلام از این قاضیان جاهل به خداوند شکایت می کند. 👇👇👇ادامه در فرسته بعدی👇👇👇
👆👆👆ادامه‌ی فرسته‌ی قبلی👆👆👆 3️⃣لطایف خطبه 1. با توجّه به تعبيراتى كه ارباب لغت در معنى «قَمَشَ» ذكر كرده‏اند كه آن را به معنى جمع و جور كردن اشياى پراكنده و بدون تناسب و نيز اشياى بى‏ارزش يا كم ارزش دانسته‏اند، نكته اين تعبير در كلام امام (ع) به خوبى روشن مى‏شود كه اين نادانهاى عالم‏نما به دنبال شبه معلوماتى مى‏روند كه نه ارزشى دارد و نه تناسب منطقى در جمع آن ديده مى‏شود. مرحوم «علامه خويى» در شرح اين كلام مى‏گويد: منظور اين است كه مطالبى را از دهان اين و آن و از روايات غير معتبر و از طريق قياس و استحسان و منابعى از اين قبيل، جمع‏آورى مى‏كند (كه حجمش زياد امّا ارزشش بسيار كم يا بى‏ارزش است) (پیام امام، ج1، ص583) 2. از عبارت «لم یعضّ علی العلم بضرس قاطع» تعبیری دلکش است که در آن، علم به غذا تشبیه شده است. همانگونه که غذا را باید با دندانهای آسیا جویده و سپس فرو برد، علم را نیز باید به درستی فهم کرد و صرف دریافت آن از استاد یا کتاب علمی کفایت نمی کند. همانگونه که غذایی که خوب جویده نشود برای بدن مضرّ است، علمی که خوب فهمیده نشود نیز زیان بار خواهد بود. 4️⃣مصادر خطبه اصول کافی، ج1، ص55/ الارشاد شیخ مفید، ص109/ الاحتجاج مرحوم طبرسی، ج1، ص390/ اصول المذهب قاضی نعمان، ص135 و ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵آیا گستاخی‌های اشعث را میتوان الگوی مقبول آزادی اعتراض در حکومت علی شمرد؟ 1️⃣پرده‌ی اول: جنگ جمل پایان یافته است. علی علیه السلام و یارانش در شهر کوفه در اوج عزت و اقتدار هستند. مکاتبات و ارسال سفیر به سوی معاویه هم به نتیجه‌ای نرسیده است. علی علیه السلام در یک سخنرانی رسما اعلام میکند که نظامیان برای اعزام به آماده شوند. اربد فزاری در میان سخنرانی علی ایستاد و به او اعتراض کرد که می‌خواهی ما را به جنگ برادران شامی‌مان بکشانی همانطور که در جمل به جنگ برادران بصری‌مان کشاندی؟! این بار فریبت را نمی‌‌خوریم! مالک اشتر از گوشه‌ی مسجد برخاست و گفت: کسی نیست او را خاموش کند؟ (من لهذا أیها الناس؟)‌ فزاری از ترس گریخت. مردم تعقیبش کردند. در بازار زیر دست و پای جمعیت کشته شد. امیرالمؤمنین نیز سررسید. پرسید قاتلش کیست؟ گفتند: عده‌ای از قبیله همدان و گروه‌هایی دیگر. حضرت فرمود: دیه‌اش را از بیت المال بپردازید(وقعة صفین ص 94). 🔹جالب این است که امام نه مالک را به عنوان سبب قتل و نه تعقیب کنندگان را به خاطر مباشرت در قتل توبیخ یا نهی نفرموده است! 2️⃣پرده‌ی دوم: روزگار پس از جنگ نهروان است. عمار و ابن تیهان و هاشم مرقال در صفین، محمد بن ابی‌بکر در مصر، مالک در قلزم همگی شهید شده‌اند. دولت علی علیه السلام اقتدار سابق را ندارد. کار به جایی رسیده که هرچه ناله می‌کند یک لشکر ساده از این شهر کاملا نظامی، تجهیز نمی‌شود. از دست این مردم سست‌عنصر در حال سخنرانی به صورت خودش سیلی می‌زند و بلند بلند گریه می‌کند!( نهج) در این روزها که یاران اقتدارآفرین علی، در شهر نیستند اشعث بدون هیچ نگرانی خطابه امام را قطع می‌کند و به او بی‌احترامی می‌کند! این روزها وقتی از مردم کوفه می‌خواست مانند اصحاب پیامبر باشند، یکی راحت برخاست و به او گفت: نه تو محمد می‌شوی و نه ما مانند اصحابش! (ما أنت بمحمد و ما نحن بأولئک)! یکی دیگر با تعریض به اینکه قدر خوارج را ندانستی، گفت: چقدر به اصحاب نهروانی‌ات نیاز داری امروز! و ... بعد مردم از هر گوشه‌ای چیزی گفتند و مجلس را به هم زدند (ابن ابی الحدید 2/90) در میانه غوغا کسی گفت: «استبان فقد الأشتر على أهل العراق أشهد لو كان حيا لقل اللغط و لعلم كل امرئ ما يقول»! ↩️پ ن: قطع سخنرانی امام توسط کسانی مانند اشعث، در ماههای آخر حکمرانی امیرالمؤمنین علیه السلام رخ داده است. در این مقطع زمانی، نظام سیاسی و اقتدار حکومت امام دچار تزلزل شدید شده بود، از این جهت این اعتراضات و حرمت شکنیها، الگوی حکمرانی برای شرایط عادی محسوب نمیشود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 164 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 ظرافت ادبی در خطبه 17 🔸رجلٌ... قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ مردی که اشباه الناس او را عالم می‌نامند ولی عالم نیست. با شتاب و عجله معلوماتی را انباشته کرده که قلیلش از کثیرش بهتر است. ✍️ در عبارت «جمع ما قل منه خیر مما کثر» برخی نسخ‌ کلمه «جمع» را با تنوین و برخی نسخ به صورت مضاف گزارش کرده‌اند. طبق نسخه‌‌‌ای که «جمع» اضافه شده است، کلمه «ما» مضاف‌الیه برای «جمع» است. تقدیر معنا چنین است: "جمع ما قلیله خیر من کثیره." جمله «قلّ منه خیرٌ» صله است برای ما. در این جمله باید تعبیر «قلّ منه» مبتدا (!) و کلمه «خیرٌ» خبر باشد. اشکال، این است که «قل منه» که فعل است، چگونه می‌تواند مبتدا باشد؟ ◀️به این مشکل دو جواب داده‌اند: الف) کلمه «ما» قبل از کلمه «قلّ» در تقدیر است یعنی «جمعِ ما [ما] قلّ منه خیر»، که به خاطر نامانوس شدن تکرار، «ما» از عبارت حذف شده است. ب) "قلّ" از فعل‌هایی است که با «أن» مقدر به تأویل به مصدر می‌روند مانند «تسمع بالمعیدی خیرٌ من أن تراه». البلاغه 55 https://eitaa.com/banahjolbalaghe‌
بسم الله 🔵روزی که امیرالمؤمنین علیه السلام برای همسنگرش حمزة دلتنگ شد. ابن‌ ابی‌الحدید نقل کرده است که پس از سقیفه وقتی که حضرت را با آزار و اکراه برای بیعت حاضر کردند، حضرت در حالیکه به قبر پیامبر اشاره میکرد این آیه را تلاوت کرد: « يا ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» و بعد فرمود: وا جعفراه و لا جعفر لي اليوم وا حمزتاه و لا حمزة لي اليوم. 📚شرح ‏نهج ‏البلاغة (ابن ‏أبي‏ الحديد)، ج 11، ص 111 55 شهادت سیدالشهداء https://eitaa.com/banahjolbalaghe‌
بسم الله بازیبابی های نهج... مدارا نکن با ...❗ 🔵 نامه ۳۱ نهج البلاغة اذَا کانَ الرِّفْقُ خُرْقاً، کانَ الْخُرْقُ رِفْقاً جایی که مدارا کردن (موجب) ناسازگاری و تندی بشود ، ناسازگاری و تندی مدارا کردن بحساب می آید. بنابراین در جایی که مدارا کردن سبب سوء استفاده میشود و نتیجه اش ناسازگاری خواهد بود ، دیگر مدارا نکن و درشتی کن. درشتی در چنین جایی همان فایده مدارا کردن را خواهد داشت. 🌹عنصر زیبایی شناختی : 1️⃣ این معنا می توانست با بیان دیگری مطرح شود که ساده تر و روان تر باشد اما بیان لُغز گونه و معماگونه امام علیه السلام سبب دیریاب شدن معنا شده و مخاطب را دچار چالش میکند و به فکر فرو می برد تا خودش به مقصود برسد. آنچه موجب دیریاب شدن معنا در تعبیر شده حمل دو کلمه متناقض بر یکدیگر است. 2️⃣ یکی از زیبایی هایی که در علم بدیع# تحت عنوان عکس# مطرح می شود این است که دو جمله گفته شود که در اولی کلمه ای مقدم شود که همین کلمه در دومی موخر است. همچنین در عبارت اول کلمه ای موخر شود که همین کلمه در دومی مقدم است مثل عادات السادات ، سادات العادات (مختصر المعانی ص۴۱۸) . در این کلام هم حضرت بشکل هنرمندانه با جابجا کردن کلمات مقصودشان را بیان کردند تا اثرگذاری در مخاطب بیشتر شود. 3️⃣ طباق# یا تضاد# عنصر دیگری است که بر زیبایی این کلام افزوده است.‌
بسم الله 🔵ده ویژگی جامعه کوفه از منظر امیرالمؤمنین علیه السلام 1. در شداید ملی تکیه‌گاهی برای رهبرشان نبودند (وَ مَا أَنْتُمْ بِرُكْنٍ یمَالُ بِكُم) 2. مورد اعتماد رهبرشان نبودند(مَا أَنْتُمْ لِي بِثِقَةٍ سَجِيسَ اللَّيَالِي) 3. ندای رهبرشان را لبیک نمی‌گفتند (يُرْتَجُ عَلَيْكُمْ حَوَارِي) 4. به جای عزت ذلت را برگزیده بودند (ا رضیتم... بالذُّل من العِزّ خَلَفا) 5. آماده جهاد نبودند (إذَا دَعَوْتُكُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّكُمْ دَارَتْ أَعْيُنُكُم) 6. در برابر نقشه دشمن هیچ نقشه‌ای نداشتند (تُکادون و لاتکیدون) 7. دشمنشان بیدار بود و خودشان خفته (لَا يُنَامُ عَنْكُمْ وَ أَنْتُمْ فِي غَفْلَةٍ سَاهُون) 8. پشت یکدیگر را در هنگام نیاز خالی می‌کردند (غُلِبَ وَ اللَّهِ الْمُتَخَاذِلُون) 9. به جای آخرت دنیا را برگزیده بودند (ارضیتم بالحیاة الدنیا من الاخرة عوضا) 10. در برابر تجاوز دشمن به منافع سرزمینی یا فراسرزمینی‌شان خشمگین نمی‌شدند (تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 165 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله انتخاباتی شماره 1 🔵دولتمرد مطلوب امیرالمؤمنین علیه السلام کندرو است یا تندرو؟ دولتمرد مطلوب علی علیه السلام تندرو است درجایی که تندروی حزم‌اندیشانه باشد (لایخاف... بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ) و کندرو است در جایی که کندروی پسندیده باشد (وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ). 🔻کلمه «احزم» در هنگام تندروی کلمه بسیار دقیقی است. تندروی حزم‌اندیشانه تندروی بدی نیست. کسی که قبل از اقدام به تندروی، عاقبت تندروی خود را مورد تأمل قرار داده باشد، به فواید تندروی‌اش اندیشیده باشد، هزینه‌های آن را برآورد کرده باشد. بعد هزینه‌های تندروی را با فایده‌های آن مقایسه کرده باشد. تندروی‌اش به ضرر دولت و مردم نخواهد بود. در اندیشه سیاسی علی علیه السلام تندروی به دو نوع تندروی حزم‌اندیشانه (ممدوح) و تندروی بدون حزم‌اندیشی (مذموم) تقسیم می‌شود. 🔻کلمه «امثل» نیز برای کندروی کلمه دقیقی است. کندروی باید پسندیده باشد. کلمه «امثل» را به معنای «افضل و نزدیکتر به خیر و درست‌تر و ...» دانسته‌اند (نهایة ابن اثیر 4/297) این تعبیر نشان می‌دهد که کندروی همیشه خوب نیست. کندروی نیز دو نوع است: یکی «کندروی پسندیده‌ای که در آن اهم و مهم شده باشد» (ممدوح) و دیگری «کندروی از روی ترس و عادت و محافظه‌کاری» (مذموم). ↩️پ ن: نه کندروی همیشه خوب است نه تندروی همیشه بد است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 166 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله انتخاباتی2 🔵افراط و تفریط در منازعات مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَم. از منظر امیرالمؤمنین علیه السلام کسی که در منازعه و مخاصمه کوتاهی کند، مظلوم واقع خواهد شد و کسی که در این راه افراط کند در دام گناه گرفتار خواهد شد. و کسی که در مناظرات به دام گناه بیفتند هرچند با استفاده از همان گناهش ظاهرا پیروز شود ولی دو نکته درباره او باید مورد توجه قرار بگیرد: یکی آنکه بر خصمش غالب شده اما خودش مغلوب گناه شده و دیگر آنکه چنین کسی هرچند ظاهرا برنده باشد ولی واقعا بازنده است (مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوب‏) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 167 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله انتخاباتی3 🔵چرا در ادبیات سیاسی اسلام شهروندان، «رعیة» نامیده شده‌اند؟ جامعه‌ی اسلامی ... تشکیل شده ... از قسمتهای کوچک و بزرگ... یکی از این بخشها... آن قسمتی است که مدیر جامعه آن را تشکیل میدهد. او ...متصدی این کار است. متصدی این کار هیچگونه امتیازی را طلب و توقع نمیکند و عملاً هیچگونه امتیازی به او تعلق هم نمیگیرد؛ ... از آن طرف مردم در تعبیر نهج‌البلاغه رعیت‌اند، یعنی آن کسانی، آن جمعی، که رعایت آنان و مراقبت آنان و حفاظت و حراست آنان بر دوش ولی امر است. 📎 البته مراقبت و حفاظت یک وقت نسبت به یک موجود بیجان است این یک مفهوم پیدا میکند، یک وقت مربوط به حیوانات است این یک معنی [دیگر] پیدا میکند. اما حراست و حفاظت یک وقت مربوط به انسانهاست، یعنی [والی]، انسان را با همه‌ی ابعاد شخصیتش، با آزادیخواهی‌اش، با افزایش‌طلبی معنویش، با امکان تعالی و اوج روحی‌اش، با آرمانها و اهداف والا و شریفش، اینها را به عنوان یک مجموعه در نظر بگیرید. این انسان باید با همه‌ی این مجموعه مورد رعایت قرار بگیرد. ◀️ این همان چیزی است که در فرهنگ آل محمد در طول زمان مورد ملاحظه بوده و اسدی [در توصیف حکمرانی اهل بیت علیهم السلام] می‌گوید: «ساسة لا كمن يرى رعية الناس سواء و رعيته الانعام»، [اهل بیت] سیاستمدار [هستند اما نه مانند آن] سیاستمدارانی که مراعات انسانها را مانند مراعات حیوانها نظر میگیرند. .... بیانات آیت الله در اولین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه 29/3/1360 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 168 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵 ظرافت ادبی در خطبه 17 🔸رجلٌ... قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ
بسم الله استاد علیرضا بابایی درباره خطبه 17 برایمان نوشته اند:👇 ✍️احتمال سوم: «ما» مبتدا و «خیر» خبر بوده و جمله اسمیه در جایگاه مفرد حکایت شده و واژه «جمع» بدان اضافه شده است. معنا: انباشتن «قلیلش از کثیرش بهتر است». چنانچه در فارسی گوییم: از باب «کاچی به از هیچیه». احتمال چهارم: جمع به «شیء» محذوف اضافه شده است. در این صورت «ما» مبتدا و «خیر» خبر بوده و جمله اسمیه بعد نعت آن است . ظاهرا این دو احتمال همسو بوده و اولی بر اساس نحو مفهومی (معنا گرایانه) و دومی بر اساس نحو دستوری باشد. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کلمه کهل در نهج البلاغة در زبان عربی به معنای میانسالی است. برخی از لغویان در تبیین معنای این کلمه به مقطع سی تا چهل سالگی، برخی به عبور از چهل سالگی و برخی دیگر به مقطع پنجاه‌سالگی اشاره کرده‌اند اما هیچ کس آن را به معنای پیری ندانسته است. با این حال در زبان فارسی کلمه کهولت به معنای پیری به کار می‌‌رود. 🔻در نهج البلاغة درباره بعثت پیامبر آمده است: «حَتَّى بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلى ‏الله ‏عليه ‏و آله) شَهِيداً وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً خَيْرَ الْبَرِيَّةِ طِفْلًا وَ أَنْجَبَهَا كَهْلًا» در فِقره آخر آمده است که پیامبر در دوران طفولیت بهترینِ موجودات (خیر البریة طفلا) و در دوران کهولت و میانسالی نیز نجیب‌ترینِ موجودات (انجبها کهلا) بودند. عجیب آنکه، برخی از مترجمان نهج البلاغه کلمه‌ی «کهلاً» را در این جمله به معنای «پیری» برگردانده‌اند! ،‌ شماره 61 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 هجدهم 1️⃣فضای صدور این خطبه در مقام مذمت قضاتی انشاء شده که به رأی خویش، در یک مسأله واحد، احکام ضد و نقیضی صادر می‌نمایند و رسواتر آنکه حاکم جامعه که آنان را به منصب قضاوت نشانده، رأی همه را تأیید می‌نماید. برخی معتقدند که این خطبه، بخشی از خطبه سابق است (پیام امام، ج1، ص608) 2️⃣اهمیت خطبه 1. بیان پاره ای از پیامدهای شوم جدایی قرآن از اهل بیت علیهم السلام. 2. ابطال قول به تصویب با ادله پنجگانه (ر.ک: ابن ابی الحدید، ج1، ص288) 3⃣مضامین خطبه 1. گاهی چند قاضی، در یک مسأله واحد، احکامی متناقض با یکدیگر صادر می نمایند و حاکم جامعه که آنان را بر منصب قضا نشانده است همه آن آراء ضد و نقیض را تأیید می نماید! 2. نه خداوند امر به چنین اختلاف در قضاوت نموده و نه دین او ناقص است تا لازم باشد هر کس بر اساس رأی خود حکمی صادر نماید و نه صاحبان این آراء، شرکاء خداوند متعال هستند تا بخواهند طبق نظر شخصی خود حکمی صادر کرده و خداوند ناگزیر از پذیرش آنها باشد. 3. دین خداوند کامل است و نیازی به صدور احکام قضائی بر اساس نظرات شخصی نیست. 4. میان آیات قرآن کریم اختلاف و تنافی وجود ندارد تا کسی مدعی شود که اختلاف نظر قضات، مستند به آیات مختلف قرآن است. 5. ظاهر قرآن زيبا و عجیب و باطنش ژرف و عميق است، نكات شگفت‏آورش هرگز تمام نمى‏شود، اسرار نهفته‏اش پايان نمى‏گيرد و ظلمات (جهل و گمراهى) جز در پرتو انوارش بر طرف نخواهد شد. 4⃣مصادر خطبه مطالب السؤول طلحه شافعی، ج1، ص141/ الاحتجاج طبرسی، ص139/ دعائم الاسلام قاضی نعمان، ج1، ص93 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵عمل کردن به قرآن کافی نیست؟! امیرالمومنین علیه السلام در یکی از آخرین سخنرانی‌هایش با یادکرد یاران نزدیکش، فرموده است: أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ ... ای دریغا از برادرانم که قرآن را مى‏خواندند و خوب به كار مى‌بستند... در این فراز از خطبه معنای لطیفی دارد. برای درک این معنای لطیف، دونکته باید مورد دقت قرار بگیرد: نخستین نکته این است که شهر به مثابه‌ی یک دارالقرآن بزرگ، پر از قرآن بود! حضرت در چنین فضایی به یاد سرداران بزرگی مانند عمار و مالک و ... افتاده بود و به هم میزد که آنچه مهم است "اِحکام القرآن" است نه . دومین نکته‌ نیز این است حضرت نمی‌فرمود برادران من به قرآن عمل می‌کردند بلکه می‌فرمود: قرآن را تلاوت می‌کردند و آن را «إحکام» می‌کردند (تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ). إحکام مصدر باب افعال به معنای کاری را متقن و درست و کما هو حقه انجام دادن است.( أَحْكَمَ الأَمر: أَتقنه). قرآن را درست و کما هو حقه به کار گرفتن به چه معنایی است؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره169 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 تشتت و تفرق جامعه ریشه بردگی و شکست جامعه فاعتبروا بحال وَلَدِ إِسمَاعِیلَ وَبَنِی إِسحَاقَ وَبَنِی إِسرَائِیلَ عَلَیهِمُ السَّلاَمُ. فَمَا اءَشَدَّ اعتِدَالَ الاْحْوَالِ، وَاءَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الاَمْثَالِ! تاءَمَّلُوا اءَمرَهم فی حالَ تشتُّتِهِم وَتَفَرُّقِهِم، لَیَالِیَ کَانَتِ الاَکَاسِرَةُ وَالْقَیَاصِرَةُ اءَرْبابا لَهم، یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الآَفَاقِ، وَبَحْرِ الْعِرَاقِ، وَخُضْرَةِ الدُّنْیَا، إِلَی مَنَابِتِ الشَّیحِ، وَمَهَافِی الرِّیحِ، وَنَکَدِ المَعَاشِ... از سرگذشت فرزندان اسماعيل و اسحاق و بنى اسرائيل عبرت بگيريد چه شگفت است تشابه احوال ملتها با هم و همانندی ويژگيها و كارهايشان با يكديگر! در حالت تشتت و تفرق آنها دقت كنيد همان زمانى كه كسراها و قيصرها مالك آنان بودند! و سرانجام ايشان را از سرزمينهاى آباد از كرانه‏هاى دجله و فرات و از محيطهاى سر سبز و خرم راندند و به جاهاى كم گياه و بى‏آب و علف، محل وزش بادها و جاهايى كه زندگى در آن سخت و دشوار است تبعيد كردند، 🔻امیرالمؤمنین علیه السلام در ، عامل آن سرنوشت تلخ فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق و اسرائیل را «تشتت و تفرقشان» می‌داند. مقدم کردن «تفرق و تشتت» بر دیگر اوصاف آنان در این سیاق، نشان می‌دهد که ریشه‌ای‌ترین عامل زبونی آنان در برابر کسراها و قیصرها همین تفرق و تشتت بوده است. گویا از منظر امام، عبرت‌آموزترین خصوصیتشان که موجب بردگی آنان در برابر کسراها و قیصرها شد، همین تشتت و تفرق بوده است! 🔸برای گرفتار نشدن یک نهضت در دام تشتت و تفرق باید سرمایه‌های انسانی، گروه‌ها و سلایق مختلفی را که نمره‌ی متوسط یا بالاتر دارند، اولا حفظ کرد و ثانیا آنها را اصلاح کرد و ارتقا داد نه آنکه شبانه روز به فکر ترفندها و بهانه هایی برای جداسازی و حذف آنان بود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره170 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
🔵 چهار پیشنهاد کانال با نهج البلاغه به رئیس دولت سیزدهم👇 بسم الله الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام و المسلمین رئیسی رئیس جمهور منتخب ملت ایران سلام علیکم احتراما، با عرض تبریک به مناسبت اعتماد مردم به امانتداری جنابعالی چند پیشنهاد برای دولت جنابعالی با تأکید بر نهج البلاغه تقدیم می‌شود: 1. بیت القصصِ جدتان را تأسیس کنید. اولین دولتمردی که اتاقی را مشخص کرد تا افرادی که به آن ها ستم شده است مطالبشان را در آن بیندازند امیرالمومنین علی (علیه السلام) بود(صبح الاعشی ج 1 ص 414، ابن ابی الحدید ج 17 ص 87). شما نیز می‌توانید صندوقی را برای رسیدگی به شکایات مردمی معرفی کنید. هرچند رسیدگی به امور کلان و اصلاحات بنیادی کشور در اولویت است اما سعی کنید حتی الامکان شخصا به نامه‌ها و درخواستهای مردم رسیدگی کنید چراکه به قول امیرالمؤمنین علیه السلام، رسیدگی دقیق و مؤثر به امور کلان، عذر قابل قبولی برای غفلت از مشکلات کوچک مردم نیست (فإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِم). 2. تفکیک مطالبه‌گران از مُرجِفان در اندیشه سیاسی جدّ بزرگوار شما، کسانی که با ایجاد تردید موجب بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت می‌شوند با معترضان بی‌غرض و مطالبه‌گران تفاوت جدی دارند. ایشان در نامه به حذیفه (وقتی او را به ولایت مداین می‌گماشتند) و قیس بن سعد (وقتی او را به ولایت مصر می‌گماشتند) سه‌گانه‌ی «محسن، عامه و مُریب» را طراحی کرده و از والیان خود خواسته‌اند در مواجهه با رعیت، با محسنان به احسان و با عامه به رفق رفتار کنند اما بر مُریبان سخت بگیرند (و اشدد علی المریب). حضرت با اینکه در برابر مریبان، دستور سختگیری داده اند اما فرموده‌اند جامعه‌ای که رعیتش نتواند از دولتش بدون لکنت حق خودش را استیفا کند، مقدس نخواهد شد (نامه 53). 3. طرح فعال برای بازگشت ایرانیان مهاجر به کشور امیرالمؤمنین علیه السلام والی فارس را از سختگیری (العَسف) با مردم نهی کرده و در ضمن آن فرموده‌اند: سختگیری موجب می‌شود مردم به جلای وطن و آوارگی روی نهند (فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاء). می‌توان کارگروه دلسوزی را مامور کرد که رویه‌ها و قانونهای کشور را در ساحتهای مختلف تولید، خدمات، فرهنگ و هنر، آموزش و تحصیلات و ... از این جهت که آیا تا کنون سختگیریهای ناموجهی در آنها وجود داشته یا نداشته، بازخوانی کنند و اگر مشکلی از این جهت وجود داشت حل کنند. در کنار آن به صورت فعال (نه منفعلانه) برای بازگشت مهاجران علاقمند برنامه‌ریزی کرد. همزمان برخی دلالان سودجوی مهاجرت را که با وعده‌های ناموجه هم‌وطنان را ترغیب به مهاجرت می‌کنند، نیز کنترل و محدود کرد. هرچند حساب فراریانی که شایستگی زیستن در بین این مردم پاک و در زیر سایه اسلام عزیز را نداشته‌اند، جداست. 4. دلجویی از رنجیدگان امیرالمؤمنین علیه السلام در آغازین روزهای حکمرانی‌شان باغیان و یاغیان جمل را در بصره سرکوب کردند. در سرکوب این یاغیان، مردم بصره نیز به شدت از این جنگ خونین آسیب دیدند. پس از آن، حاکمی که از جانب امیرالمؤمنین علیه السلام بر بصره حکمرانی می‌کرد، با مردمی که دلخوری از حکومت علی علیه السلام گاه از قلبشان به قالبشان نیز کشیده می‌شد، برخورد سخت و دورکننده‌ای داشت. حضرت در نامه‌ای به حاکم بصره وی را توبیخ کرده و از او خواستند به مردم بصره چنان احسان کند که در قلبشان ترسی از حاکمیت باقی نماند(فحادِث اهلَها بالإحسان الیهم و احلُل عقدةَ الخوف عن قلوبهم...). در کشور ما نیز حاکمیت با برخی برخوردهای ناگزیر موجب رنجیدگی خانواده‌ها، گروهها یا شهرهایی شده است، بد نیست نامه حضرت به والی بصره (نامه 18 نهج البلاغه) را مجددا مطالعه و رهنمودهای آن حضرت را برای دلجویی از این رنجیدگان به کار گیرید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 56 (تشکیل دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران) https://eitaa.com/banahjolbalaghe‌ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵 چشم دولتمردان کی روشن میشود⁉️ - عهد نامه مالك اشتر وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ اَلْوُلاَةِ اِسْتِقَامَةُ اَلْعَدْلِ فِي اَلْبِلاَدِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ اَلرَّعِيَّةِ و همانا برترين روشنى چشم دولتمردان ، برقرارى عدل در شهرها و آشكار شدن محبّت مردم [ نسبت به دولت ] است. 🌹عنصر زیبایی شناختی : ابن اثیر می نویسد : ماده قرّ به معنای سرد شدن ( بَرَدَ ) است بنابراین قرّ العین به معنای سرد شدن چشم است. سپس در واکاوی حقیقت این اصطلاح می نویسد : اشک چشم اگر بخاطر حزن و اندوه جاری شود گرم است و اگر بخاطر سرور و شادمانی جاری شود سرد است. لذا این تعبیر اوج شادمانی و سرور را می رساند. ( النهایة ج۴ ص۳۸) هم چنین ن ک: حاشیه چلبی ص۳۱ و ریاض السالکین ج۱ ص ۳۴۶ 📚 در علم بیان به این صنعت کنایه# گفته میشود. «قرّ العین» کنایه از یک شادمانی عمیق است. همان شادی و فرحی که هنگام ریختن اشک شوق در انسان وجود دارد. البته لزوما ریختن اشک شوق برای این معنا ضرورتی ندارد بلکه خاصیت تعبیر کنایه همین است که معنای لغوی لزوما حضور ندارد بلکه پُلی برای معنای کنایی است. ✅ حاصل اینکه اجرای عدالت و محبت مردم دو عنصر اساسی برای شادی و خرسندی دولتمردان است. 🔔 طرح یک سوال : معروف است که تعبیر قرة العین را در زبان فارسی روشنی چشم یا چشم روشنی ترجمه می کنند. با توجه به مطلب فوق ، معنای چشم روشنی برای قرّ العین صحیح و دقیق است؟🤔 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 56 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵دنیازدگان سپاه علی علیه السلام در عکی در آوردگاه صفین به نزد معاویه رفت و به او گفت: برای مردان قبیله ما به اندازه سهم جنگی چهارهزار نفر را مقرر بکن تا ما هم تو را خشنود کنیم. معاویه گفت: باشد. ✍️نصر بن مزاحم نوشته است از وقتی قبیله عک با چنین قراری گذاشتند و معاویه هم عطایای آنان را برایشان فرستاد, بیماردلان همگی به معاویه امید بستند و چشم به پول‌پاشی او دوختند (لم يبق من أهل العراق أحد في قلبه مرض، إلّا طمع في معاوية و شخص بصره إليه) تا آنکه خبرشان به علی علیه السلام رسید و او را آزرده‌خاطر کرد. 🔺بعدا معاویه گفت: به خدا قسم، چنان با پول و ثروت، دل یاران مورد اعتماد علی را به خودم متمایل خواهم کرد و بینشان پول‌پاشی خواهم کرد تا دنیای من در میان آنان بر آخرت علی غلبه کند. 📚بهج الصباغة ج 6 ص 491 📚 ↩️شاید به این خاطر بود که علی علیه السلام ناجار بود اینقدر از و دنیازدگی سخن بگوید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره171 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵نهج البلاغه و مسیحیان 🔻دکتر (محقق و کشیش لبنانی):🔻 ما برای امام علی بن ابیطالب(ع) ارزش و احترام خاصی قائلیم. زیباترین نوشته‌های من آنهایی است که درباره امام علی(ع) نوشته ام. حتی بخش قابل توجهی از کتاب‌هایی را که در موضوع ادبیات عرب و متون دانشگاهی تدوین کرده‌ام نیز به امام علی بن ابیطالب اختصاص داده‌ام زیرا او امام همه مردم جهان است نه فقط امام شیعیان. ما نیز به او نیاز داریم و به خاطر تعلیمات انسانی‌اش که انسان ‌ها را به همدیگر نزدیک می‌کند، برایش احترام و ارزش قائلیم. بخش‌هایی از نامه‌های امام علی(ع) در برخی کلیسا‌های لبنان تدریس می‌شود و دانشجویان، گروه‌های علمی تشکیل می‌دهند و هر گروه، بخشی از نهج البلاغه را می‌آموزند و همگی به امام علی بن ابیطالب(ع) احترام می‌گذارند. ،49 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله کاش میشد علی ع را به زمانی ببریم که مردم آن زمان قدرش را بدانند... https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵ترجمه إِنَّ لِلْخُصُومَةِ قُحَماً 1️⃣چنانکه سید رضی نیز تذکر داده کلمه قحم به معنای مهالک یعنی هلاکتها و نابودیها است. یعنی دشمنی موجب نابودی می‌شود. 2️⃣تنوین درکلمه «قحما» از نظر نحوی تنوین تنکیر است اما از نظر بلاغی غرضش تکثیر است. چنانکه در آیه «أإن لنا لإجراً» گفته شده است که تنوین تنوین تکثیر است و منظور ساحران این بود که آیا اجر زیادی نصیب ما خواهد شد؟ ↩️در اینجا نیز کلمه «قحم» را باید «نابودیهای و مهالک فراوان» ترجمه کرد. ✔️متاسفانه بسیاری از ترجمه‌های موجود از چنین دقتی برخوردار نیستند. ،‌ شماره 62 https://eitaa.com/banahjolbalaghe