eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 35 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِينَةً فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنِّي وَ أَسْلَمَتْنِي فَحِينَئِذٍ لَا يَطِيشُ السَّهْمُ وَ لَا يَبْرَأُ الْكَلْمُ بر من از سوی خداوند سپر مقاومی [قرار داده] شده است. وقتی که روز [موعود] من فرا رسد آن سپر از من جدا می‌شود و مرا تسلیم [مرگ] می‌کند. در آن روز دیگر تیر خطا نخواهد رفت و زخم درمان نخواهد شد. ✍️روایت کرده‌اند که یک روز امیرالمؤمنین علیه السلام در سخنرانی می‌کردند. هم پای منبر بود. امام خودشان شنیدند که ابن ملجم می‌گفت: «مردم را از دست تو راحت خواهم کرد». امام روی گرداندند اما یاران امام او را دستگیر کردند و با دست بسته به محضر امام آوردند. حضرت به یارانشان فرمودند: چه می‌خواهید؟ به امام گفتند که از او چه شنیده‌اند. حضرت فرمودند: هنوز که مرا نکشته است! رهایش کنید! خداوند مرا در سپری مقاوم نگه‌می‌دارد ... (منهاج البراعة ج 4 ص 386) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 36 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 علی علیه السلام، حقی الاهی یا ناشی از مردم؟ برای فهم سخنان علی علیه‌السلام درباره و حکومت باید به چهار نکته مهم توجه داشت؛ 1️⃣علی علیه السلام حکومت و خلافت بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله را حق خود می‌دانست. 2️⃣ این حق را حقی خداداد (نه به دست آمده از بیعت مردم) می‌دانست. 3️⃣در زمان حکومت خلفا دستگاه تبلیغاتیِ حاکمیت، چنان افکار عمومی را تغییر داده بود که حتی در میان لشکریان امام علی علیه السلام نیز تنها عده کمی بودند که به نظریه امامت و خلافت بلافصل امام علی علیه السلام اعتقاد داشتند و بقیه از باب اینکه با حضرت بیعت کرده‌ بودند خودشان را موظف به همراهی با حضرت می‌دانستند، حضرت به این امر تصریح کرده‌اند (قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ) (کافی ج 8 ص 58و59) 4️⃣ امام علیه السلام در برخی سخنان خود تصریح کرده‌اند که حکومت حق ایشان بوده که از ایشان سلب شده اما گاه برای قانع کردن کسانی که به نظریه امامت بی‌اعتقاد شده‌ بودند، حضرت ناچار می‌شدند در سخنان خود از کلیدواژه‌هایی مانند بیعت که مورد قبول آنها بود، استفاده کنند. شواهد زیر که از نهج البلاغه انتخاب شده، به تایید مقدمه اول و دوم می‌پردازد: 👈الف) در فرموده‌اند: به خدا سوگند از لحظه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله حق من از من گرفته شد (فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ) 👈ب) در خطبه وقتی می‌خواهند به قدرت رسیدن خلیفه سقیفه را بیان کنند، فرموده‌اند: «دیدم میراث مرا به غارت برده‌اند» (اری تراثی نهبا) میراثی که در سقیفه به غارت رفت چه بوده؟ آنچه در سقیفه به غارت رفته (حکومت) "میراثی" بوده که از پیامبر به ایشان رسیده است. 👈ج) در به برادرشان عقیل نوشته‌اند: قریش ''سلطنت برادرم'' را از من ربود (فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي) منظور از سلطان ابن ام همان حکومتی که بود که از پیامبر صلی الله علیه و اله برایشان باقی مانده بود. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 37 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 علیه السلام 📢به مناسبت حمله موشکی عاشقان علی علیه السلام به پیروان معاویه لعنه الله وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأ يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ، أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ فَأَمَّا أَنَا ـ فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ـ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ ما يَشاءُ. به خدا سوگند کسی که دشمن را بر خود مسلط کند [تا دشمن] گوشتش را بخورد، استخوانش را بشکند و پوستش را بدرد قطعا [انسانی] بسیار زبون و ناتوان است و قلب بسیار ضعیفی دارد. شما اگر می‌خواهید، چنین باشید اما من به خدا سوگند به جای اینکه چنین فرصتی به دشمن بدهم با شمشیر چنان ضربتی نصیبش می‌کنم که استخوان جمجمه‌اش قطعه قطعه [به آسمان] پرواز کند و [استخوانهای] دست و پایش به [سوی زمین] سقوط کند. بعد از آن هم خدا بزرگ است. 🔹بدون توضیح https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 28 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 (قسمت اول) «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) ✍️عنصر زیباشناختی: تمثیلی بدیع و شگفت انگیز. 📝انس و اشتیاق حضرت به ، حتی با تمثیل "طفل و سینه مادر" هم قابل بیان نبوده است لذا حضرت «انس و اشتیاق خودشان با مرگ» را به "انس طفل به سینه مادر" تشبیه نکرده‌اند بلکه با کاربست «» اشاره کرده‌اند که انسشان به مرگ حتی از آن هم بیشتر است. توجه شود که در تشبیه، مشبه را به مشبهٌ‌به الحاق می‌کنند اما حضرت می‌خواهند بگویند من از مشبهٌ‌به فراتر رفته‌ام. () 🔹حضرت نمی‌خواهند بگویند در آینده که مرگ به سراغم آمد، انیس مرگ خواهم شد بلکه می‌خواهند بفرمایند همین امروز که در قید حیات هستم با مرگ اُنسی دارم که از اُنس طفل با سینه مادرش هم فراتر است. (توجه شود که حضرت برای بیان این تشبیه از وصف () استفاده کرده‌اند. و حمل مشتق بر زمان آینده یا همان المتلبس بالمبدأ فی المستقبل است و لفظ را بدون نمی‌توان بر معنای مجازی حمل کرد.) 👈نکته اول) خلاصه آنکه واژه «آنَس» خبر از اُنسی می‌دهد که در همان زمان حیات دنیوی ایشان برقرار بوده است بدین بیان که حضرت امیر(عیه السلام) خودشان در عمل به «موتوا قبل أن تموتوا» پیشگام بوده‌اند. 👈نکته دوم) نتیجه عملی این انس با مرگ چیست؟ حضرت با مرگی انس گرفته‌اند که همان گذار از دنیا به آخرت است و حجابها را کنار می‌زند و به انسان چشم آخرت‌بین می دهد. چنین اُنسی است که «لَو کُشِفَ الغِطَاءُ مَا ازدَدتُ یَقینَاً» را و «أَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ» را در پی دارد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 38 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 📢أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْر گره "هر گونه کینه" را از [دل] مردم باز کن و رشته "هر گونه دشمنی با مردم" را از [دل] خودت بگسل. 📝شهروندان ممکن است کینه ورز بشوند. است که کینه را از دل مردم برکند. بویژه آنکه ممکن است مردم کینه‌ی حاکمان را به دل بگیرند. هرچند ''کینه‌ورزی مردم با حاکمان''، خود می‌تواند معلول عوامل گوناگونی باشد اما بی‌تردید یکی از این عوامل، نوع با مردم است. حضرت به فرمان داده‌اند به گونه‌ای رفتار کند که اسباب کینه‌توزی مردم (از جمله کینه توزی آنان با حاکم) از بین برود. از سوی دیگر به خود مالک نیز سفارش کرده‌اند به هیچ روی با مردم انتقام جویانه و از سر کینه‌توزی رفتار نکند. امام علیه السلام افزون بر توصیه‌ای که به مالک کرده‌اند، فرماندار بصره را نیز از رفتار انتقام‌جویانه با مردم برحذر داشته‌اند. مردم از شورشیان حمایت کرده و به سختی شکست خورده و کشته‌های زیادی هم داده بودند. همین امر موجب شده بود کینه‌ای بین یاران علی علیه‌السلام و اهالی آن سرزمین به وجود آید. بعدها که والی بصره شد همین کینه موجب شد با اهالی بصره با مهربانی کافی برخورد نکند. حضرت در نامه‌ای ( ) که به وی نوشتند ابتدا با یادآوری برخی خوبی‌های مردم بصره سعی کردند قلب ابن عباس را با مردم آن سامان مهربانتر کنند سپس به وی دستور اکید دادند که با مردم با غلظت و درشتی رفتار نکند. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 38 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 📢أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْر گره "هر گونه کینه" را از [دل] مردم باز کن و رشته "هر گونه دشمنی با مردم" را از [دل] خودت بگسل. 📝شهروندان ممکن است کینه ورز بشوند. است که کینه را از دل مردم برکند. بویژه آنکه ممکن است مردم کینه‌ی حاکمان را به دل بگیرند. هرچند ''کینه‌ورزی مردم با حاکمان''، خود می‌تواند معلول عوامل گوناگونی باشد اما بی‌تردید یکی از این عوامل، نوع با مردم است. حضرت به فرمان داده‌اند به گونه‌ای رفتار کند که اسباب کینه‌توزی مردم (از جمله کینه توزی آنان با حاکم) از بین برود. از سوی دیگر به خود مالک نیز سفارش کرده‌اند به هیچ روی با مردم انتقام جویانه و از سر کینه‌توزی رفتار نکند. امام علیه السلام افزون بر توصیه‌ای که به مالک کرده‌اند، فرماندار بصره را نیز از رفتار انتقام‌جویانه با مردم برحذر داشته‌اند. مردم از شورشیان حمایت کرده و به سختی شکست خورده و کشته‌های زیادی هم داده بودند. همین امر موجب شده بود کینه‌ای بین یاران علی علیه‌السلام و اهالی آن سرزمین به وجود آید. بعدها که والی بصره شد همین کینه موجب شد با اهالی بصره با مهربانی کافی برخورد نکند. حضرت در نامه‌ای ( ) که به وی نوشتند ابتدا با یادآوری برخی خوبی‌های مردم بصره سعی کردند قلب ابن عباس را با مردم آن سامان مهربانتر کنند سپس به وی دستور اکید دادند که با مردم با غلظت و درشتی رفتار نکند. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده در یکی از گروههای حوزوی پست فوق (، شماره 38) بازنشر شده بود. جناب استاد علی محمدی در ذیل این پست نوشته بودند: ⏬⏬ ✍️سلام جناب عشایری عزیز دو سوال: 1ـ أطْلِقْ عَنِ آیا به همان معنی أطْلِقْ مِنِ است؟ یعنی صدر عبارت به معنی باز کن از... است یا به معنای باز کن درباره ... ؟ که اگر دومی باشد، ظاهرا عبارت دال بر لزوم بازشدن هر گونه کینه حاکم نسبت به مردم است. 2ـعبارت «سَبَبَ كُلِّ وِتْر » تقریبا توسط تمامی مترجمان به همین معنایی که شما نوشته اید، ترجمه کرده اند (رشته "هر گونه دشمنی با مردم" را از [دل] خودت بگسل.)، در حالیکه «وتر» در لغت به معنای «تنهایی و منفرد شدن» است، نه «دشمنی»، هرچند ممکن است از لوازم دشمنی ورزیدن، تنها شدن هم باشد. اگر «وتر» را به همان معنای لغوی آن یعنی «تنهایی» بگیریم، معنای عبارت این است که «و ریشه انزوا و تنهایی خودت را از بین ببر» حال اگر این دو فراز را ناظر به هم و لازم و ملزوم بگیریم، و پاسخ دوم به سوال اول را هم بپذیریم، ترجمه عبارت این می شود: هر گونه گره کینه و دشمنی را در خصوص مردم از دل خود بازکن و بدین طریق، ریشه انزوا و تنها شدن خود را بخشکان.... ، شماره 24 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 29 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 (قسمت دوم) «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) 🔹عنصر زیباشناختی: تشبیه شگفت آور «انس امام با مرگ» به «انس طفل با سینه مادر» () 🔸وجه شَبَه: حفظ حیات همان طور که طفل برای «حفظ حیات ظاهری‌اش به سینه مادر انس می‌ورزد» امام نیز برای «حفظ حیات اخروی خویش به مرگ انس می‌ورزند». انسان در آخرت است (وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ) لذا کسی که انسی به آخرت ندارد مرده‌ای متحرک است (أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياء) امام علیه السلام نیز برای حفظ آن حیات است که به انس می‌ورزند. بدانیم انس با مرگ تضمین کننده‌ی حیات اخروی انسان است. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 30 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 (قسمت سوم) «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) عنصر زیباشناختی: تمثیلی بدیع و شگفت انگیز () ✍️وجه شَبَه: آرامش دهندگی 🔹«انس با سینه مادر» موجب آرامش طفل است؛ «انس با مرگ» هم موجب آرامش حضرت علی علیه السلام است. حضرت امیر با موتی که طعم هستی دارد و بازگشت به سوی معشوق است (الیه راجعون) انس داشتند و این انس موجب ایشان می‌شد؛ چرا که «الا بذکر الله تطمئن القلوب». این که در چشم علی علیه السلام، «کم ارزشتر از آب بینی بز»، «بی‌ارزشتر از استخوان خوک در دست جذامی» و «منفورتر از غذای مانده در لای دندان»است چگونه می‌تواند آرامَش بکند؟! او که جانش با آب "حیات موت" انس داشت، جسمش را نیز به دوش گرفت و از این دنیا رفت تا خود قدری بیاساید و ما را با درد بی‌پدری رها کند. https://telegram.me/banahjolbalaghe
با نهج البلاغه
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده در یکی از گروههای حوزوی پست فوق (#با_معارف_نهج، شماره 38) بازنشر شده
..... ...... درباره یادداشت استاد علی مجمدی عزیز⏬ دو نکته در سخن جناب استاد علی محمدی وجود دارد؛ یک) جناب استاد، کلمه «اطلق عن» را در برابر «اطلق مِن» قرار داده و آن را به معنای «بازکن درباره‌ی...» دانسته‌اند. به نظر بنده می‌رسد که بسیاری از افعال جوانحی به جای مِن با عن متعدی می‌شوند در قرآن کریم تعبیر «طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسا» شاهد اين مدعا است. از سوی دیگر در این دو جمله متوالی، یک بار تعبیر «اطلق عن الناس» و یک بار دیگر تعبیر «اقطع عنک» به کار رفته است که باید تقابل بین «عنک» و «عن الناس» را معنادار بدانیم. به عبارت دیگر این تقابل اجازه نمی‌دهد جمله‌ها را به گونه‌ای معنا کنیم که در هر دو جمله حاکم بخواهد چیزی را از نفس خودش باز بکند. نکته لطیفی که در این جا دیده می‌شود این است که حضرت درباره خودِ حاکم کلمه «اقطع» (ببُر) را به کار برده‌اند که ملازمه با شدت و سخت‌گیری دارد اما درباره مردم کلمه «اطلق» (باز کردن) را به کار برده‌اند که چنین دلالتی ندارد. دو) کلمه‌ی «وتر» در لغتِ برخی قبائل حجاز به معنای خونخواهی است و مترجمانی که این کلمه را به معنای دشمنی و انتقام‌جویی گرفته‌اند احتمالا به این معنای کلمه توجه داشته‌اند از سوی دیگر در لغت دیگر قبایل هم کلمه «وتر» به معنای «تنها» است نه «تنهایی» و بر این اساس با «منزوی» ملازمه دارد نه «انزوا». بنابراین عبارت «سَبَبَ كُلِّ وِتْر » را هم نمی‌توان به معنای «همه اسباب انزوا» دانست. درباره ( ، شماره 24) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 24 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 دکتر : اگر بدانید که [بیش از] چهل مرتبه شرح شده، اگر بدانید که بخش‌هایی از آن به بسیاری از زبانهای شرقی و غربی ترجمه شده، اگر بدانید که نهج البلاغه دروازه‌های جدید و مکتب‌های تازه‌ای را به روی دانش نقد ادبی گشوده است، اگر بدانید که نهج البلاغه بر سخن خطیبان فصیح عرب فضیلت دارد، اگر بدانید نهج البلاغه مشهورترین و بزرگترین مجموعه [حدیثی] است که به عصر خلفا مربوط است، اگر بدانید نهج البلاغه شرق و غرب عالم را پیموده چندانکه هیچ یک از کتابخانه‌های عربی و غیرعربی که کتب مرجع را نگهداری می‌کنند خالی از نهج البلاغه نیست و اگر بدانید کسانی که نهج البلاغه را انکار می‌کنند ارزش ادبی آن را انکار نمی‌کنند، در آن صورت باید بپذیرید که (ره) با جمع آوری این کتاب خدمت بزرگی به ادب و زبان و اخلاق کرده است. عبقرية الشريف الرضي، ج 2 ص 2 https://telegram.me/banahjolbalaghe
با نهج البلاغه
..... ...... درباره یادداشت استاد علی مجمدی عزیز⏬ دو نکته در سخن جناب استاد علی محمدی وجود دارد؛
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده یادداشت کوتاهی از استاد محمودرضا عصاری زیدعزه العالی درباره عبارت «أطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْر » سلام برادر عزیزم با تشکر از شما بخاطر مطالبی که در کانال نهج البلاغه قرار می دهید و پوزش که بسیاری از اوقات از تامل در در آن محرومم دو نکته در باره مباحثه ارزشمند شما و آقای محمدی به ذهن قاصرم رسید : 1- اختلاف بین شما دو بزرگوار شاید نشات گرفته از ابهامی است که در مفهوم "عن" وجود دارد، ادبا معنای عن را تجاوز گرفته اند این معنا در اموری چون "رمیت السهم..." واضح است ولی در بسیاری از موارد محتاج تحلیل است بعنوان مثال در ماده "سوال" تجاوز سوال از یک شیئ بمعنای آن است که آن شیئ متعلق سوال قرار گرفته است در ماده" اطلاق" نیز تجاوز بمعنای آن است که ناس متعلق اطلاق عقده واقع شده است با این تفاوت که متعلق سوال یعنی موضوع سوال و متعلق اطلاق یعنی آن نقطه ای که گره کینه از آن باز می شود 2-مطابق کلام استاد محمدی "عن الناس" حال از" عقده" خواهد بود زیرا مراد چنین میشود : گره هر کینه را که نسبت به مردم داری از خودت باز کن. بعبارت دیگر عن الناس از متعلقات بالواسطه فعل است که این ترکیب خلاف اصل است و محتاج قرینه. با تشکر از شما دو بزرگوار ،امید است اشتباه مرا تذکر دهید. ، شماره 25 https://telegram.me/banahjolbalaghe
..... بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده پاسخ استاد علی محمدی به یادداشت «بانهج البلاغه»👇👇👇 سلام علیکم و رحمت الله ممنون از بذل توجه و عنایت در باره نکته اول) ـ اینکه برخی از افعال جوانحی با «عن» متعدی میشود حرفی نیست،ولی اینکه این متعدی شدن با «عن» به جای متعدی شدن با «من» است، را نمی دانم. ـ در مثال قرانی ««طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسا» به نظر میرسد متعدی شدن با «عن» هم به علت ذکر «من بعضیه» است و هم اینکه معنای طاب عن، متضمن معنای رضی عن نیز می باشد. (الله اعلم) ـ علاوه بر این به نظر می رسد که با صرف نظر از دو نکته فوق، اگر معنی عبارت «أطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ» ، «گره "هر گونه کینه" را از دل مردم باز کن » باشد، دیگر فعل «أطلق» جوانحی نیست تا مشمول کبرای ادعایی شود. ـ همچنین «تقابل عنک و عن الناس» نیز در ترجمه ای نیز که بنده ارائه دادم به نحوی دیگر برقرار است. به این نحو که در فراز اول حاکم چیزی را از ناحیه خود قطع می کند و در فراز دوم حاکم چیزی را که علیه وی است، مرتفع می سازد. درباره نکته دوم) ـ معنای «وتر» در خونخواهی نیز ریشه در همان معنای «تفرد» دارد. (التحقیق به خوبی توضیح داده است.) ـ ظاهرا «وتر» معنای مصدری هم دارد، و اگر نداشته باشد همین اشکال سخت شدن معنای «سبب کل وتر»، به استعمال «وتر» در معنای «خوانخواهی» و «دشمنی» نیز وارد است. با تشکر 🌹🌹🌹 ، شماره 26 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 30 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 (قسمت سوم) «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه». (به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابوطالب به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به سینه مادرش بيشتر است) عنصر زیباشناختی: تمثیلی بدیع و شگفت انگیز () ✍️وجه شَبَه: آرامش دهندگی 🔹«انس با سینه مادر» موجب آرامش طفل است؛ «انس با مرگ» هم موجب آرامش حضرت علی علیه السلام است. حضرت امیر با موتی که طعم هستی دارد و بازگشت به سوی معشوق است (الیه راجعون) انس داشتند و این انس موجب ایشان می‌شد؛ چرا که «الا بذکر الله تطمئن القلوب». این که در چشم علی علیه السلام، «کم ارزشتر از آب بینی بز»، «بی‌ارزشتر از استخوان خوک در دست جذامی» و «منفورتر از غذای مانده در لای دندان»است چگونه می‌تواند آرامَش بکند؟! او که جانش با آب "حیات موت" انس داشت، جسمش را نیز به دوش گرفت و از این دنیا رفت تا خود قدری بیاساید و ما را با درد بی‌پدری رها کند. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 24 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 دکتر : اگر بدانید که [بیش از] چهل مرتبه شرح شده، اگر بدانید که بخش‌هایی از آن به بسیاری از زبانهای شرقی و غربی ترجمه شده، اگر بدانید که نهج البلاغه دروازه‌های جدید و مکتب‌های تازه‌ای را به روی دانش نقد ادبی گشوده است، اگر بدانید که نهج البلاغه بر سخن خطیبان فصیح عرب فضیلت دارد، اگر بدانید نهج البلاغه مشهورترین و بزرگترین مجموعه [حدیثی] است که به عصر خلفا مربوط است، اگر بدانید نهج البلاغه شرق و غرب عالم را پیموده چندانکه هیچ یک از کتابخانه‌های عربی و غیرعربی که کتب مرجع را نگهداری می‌کنند خالی از نهج البلاغه نیست و اگر بدانید کسانی که نهج البلاغه را انکار می‌کنند ارزش ادبی آن را انکار نمی‌کنند، در آن صورت باید بپذیرید که (ره) با جمع آوری این کتاب خدمت بزرگی به ادب و زبان و اخلاق کرده است. عبقرية الشريف الرضي، ج 2 ص 2 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 39 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵از نقد مشفقانه تا منافقانه إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا كَشَفُوا وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا [منافقان] اگر [از کسی] درخواستی بکنند اصرار و پافشاری می‌کنند و اگر [کسی را] سرزنش کنند [رازهایش را] برملا می‌کنند و اگر [درباره کسی] قضاوت کنند بی‌انصافی می‌کنند. ✍️ وقتی چیزی را از کسی بخواهند تا آن چیز را به دست نیاورند دست از سرش بر‌نمی‌دارند اما مؤمنان وقتی از کسی چیزی می‌خواهند شرایط او را درک می‌کنند. ✍️منافقان وقتی کسی را می‌کنند چون قصد خیر ندارند به گونه‌ای سرزنش می‌کنند که در حضور دیگران آبرویش را ببرند اما مومنان وقتی می‌خواهند کسی را اصلاح کنند اولا اصلا از () استفاده نمی‌کنند ثانیا اگر هم تنها راه اصلاح او سرزنش باشد میکنند و آبرویش را نمی‌برند. ✍️منافقان وقتی درباره دیگران می‌کنند می‌کنند اما مؤمنان وقتی می‌خواهند درباره دیگران قضاوت بکنند را رعایت می‌کنند. 🔷 راستی باب در ‌های ما باز است. از رسانه‌های مدعی اخلاق تا رسانه‌های متهم به بی‌اخلاقی کدام یک مؤمنانه می‌کنند؟ کدام یک مؤمنانه نقد می‌کنند، کدام یک مؤمنانه قضاوت می‌کنند؟! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 25 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 🔷فلسفه ترغیب به زهد در نهج البلاغه این که نهج البلاغه پر از و ترغیب به زهد است، چه چیز را نشان می‌دهد؟ بله، [یک] بیماری را نشان می‌دهد، این نسخه‌ی امیرالمؤمنین که این قدر راجع به دنیا گرم و پرشور و پرهیجان و زیبا و بلیغ حرف می‌زند، نشان می‌دهد که مردم بدجوری گرفتار دنیا شده بودند. بیست و سه سال مردم بدجوری اسیر شده بودند و [حضرت علی علیه السلام با] این دست گره‌گشا سعی می‌کند گره‌های این کمند را از دست و پای آنها باز کند. در نهج البلاغه وقتی ما به ذکر می‌رسیم اوجی میبینیم، احساس می‌کنیم کلام امیرالمؤمنین در باب دنیا اصلا یک لحن و لَون دیگر است، البته از صدها نمونه که در این زمینه وجود دارد من نتوانستم که این چند سطر را یادداشت نکنم و اینجا نخوانم از بس زیباست.« فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا يُونِقُ مَنْظَرُهَا وَ يُوبِقُ مَخْبَرُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَ ضَوْءٌ آفِلٌ وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ سِنَادٌ مَائِلٌ حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا وَ اطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِيَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ الْمَضْجَعِ وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ ». () ببینید چقدر است، البته قابل نیست، باید بلغا و شعرا بنشینند کلمه کلمه اینها را بسنجند و ترجمه کنند. آن که ... توجه من را جلب کرد این بود که وقتی در باره دنیا صحبت می‌کند می‌فرماید: « غُرُورٌ حَائِلٌ وَ ضَوْءٌ آفِلٌ وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ سِنَادٌ مَائِلٌ». بعد نکته‌ای را ذکر میکند « حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا» آن چنان دنیا با جلوه‌هایش و فریبندگیهایش خودنمایی می‌کند که [حتی]آنان که از دنیا می‌گریختند و از آن وحشت داشتند، به آن انس میگیرند «إطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا» آنها که حاضر نبودند به دنیا دست بزنند، در کنار دنیا احساس آرامش میکنند. این همان بیماری است، یعنی همان انسانهایی که در دوران پیغمبر خانه و زندگی و باغهای مکه و ثروت و تجارت، و حتی زن و بچه را رها کردند و برای اسلام در کنار پیامبر به مدینه آمدند، با گرسنگی ساختند، با سختی ساختند، همین‌ها ... پس از رحلت پیامبر وقتی از دنیا می‌روند طلاهایی را که از اینها مانده برای تقسیم بین وارث باید با تبر بشکنند، اینها مصداق «حتی اذا آنس نافرها و اطمأن ناکرها» است. این اوج سخن امیر المؤمنین است. ( شماره 2) http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23350 https://telegram.me/banahjolbalaghe
به کانال «با نهج البلاغه» بپیوندیم @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 40 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرُدّ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ خداوندا تو می‌دانی هر آنچه که از ما سر زد نه تنازعی برای [رسیدن به] قدرت بود و نه جستجوی ثروت بی‌ارزش دنیا بود بلکه صرفا برای این بود که شعائر دین تو را بازگردانیم و اصلاحات را چنان در سرزمین‌های تو آشکار کنیم که بندگان مظلومت در امنیت فرو روند و حدود تعطیل شده‌ات به نیکی اجرا شود. حضرت علی علیه السلام در این سخن کوتاه به چند هدف از اسلامی اشاره فرموده‌اند: 1️⃣احیای که مردم در پرتو هدایتگری آنها به سوی سعادت اخروی‌ـ‌دنیوی هدایت شوند. 2️⃣اصلاحاتی که منجر به شود. 3️⃣اصلاحاتی که منجر به الاهی شود. 🔷دو نکته مهم: 1️⃣از عبارت « فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُون» برداشت می‌شود که برای اقشاری است که در معرض ظلم و ستم قرار دارند. 2️⃣تعبیرهایی مانند «دینک»، «بلادک»، «عبادک» و «حدودک» که همه آنها به ذات خداوند متعال اضافه شده دلالت می‌کند که رویکرد حکومتی امیرمؤمنان علیه السلام یک بوده و همه فعالیتهای حکومتی ایشان حرکتی بوده است که در نهایت به جلب رضایت خدای متعال منتهی می‌شده است. این نکته را نشان می‌دهد چون در حکومتهای غیرالاهی نیز ممکن است حاکمیت به سوی عناصری مانند اصلاحات یا امنیت حرکت بکند ولی هدف حاکمیت در این حرکات جلب رضای خداوند نیست. https://telegram.me/banahjolbalaghe
به کانال تلگرامی «بانهج البلاغه» بپیوندیم. @banahjolbalaghe
به کانال تلگرامی «بانهج البلاغه» بپیوندیم. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 41 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵آثار سه‌گانه يَا بُنَيَّ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِيَةٌ لِلْمَقْت. امام علی علیه السلام به فرزندشان محمد بن حنفیه فرمودند: ای فرزند عزیزم، من نگران فقیر شدن تو هستم. از دست فقر به خدا پناه ببر چراکه فقر موجب نقص در دین، از بین برنده عقل و پدیدآورنده کینه‌ شدید است. 🔷 بر اساس این رهنمود امام علیه السلام عبارت است از: نقص دینی از بین رفتن عقل کینه‌ورزی ✍️نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که برای رهایی از شر فقر علاوه بر کار و تلاش، باید به خداوند پناه برد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 ده خصلت کامل کننده عقل از دیدگاه 🌹امام هشتم 🌹علیه السلام روزی امام رضا علیه السلام فرمودند: عقل هیچ کس کامل نمی‌شود مگر اینکه این ده خصلت در او وجود داشته باشد: 1️⃣به نیکی و خیر او امیدی باشد، 2️⃣از شر او آسوده باشند، 3️⃣کمترین نیکی را وقتی از دیگران صادر می‌شود زیاد بداند 4️⃣بیشترین نیکی را وقتی از خودش صادر می‌شود کم بداند 5️⃣از اینکه مردم نیازهایشان را به او ارجاع بدهند خسته نشود 6️⃣از آموختن دانش در تمام عمر خسته نشود 7️⃣فقر در راه خدا را از بی‌نیازی بیشتر دوست بدارد 8️⃣ذلیل شدن در راه خدا را از عزت در دشمنی با خدا بیشتر دوست بدارد 9️⃣گمنامی را بیشتر از شهرت دوست بدارد بعد فرمودند: اما 👈دهمین خصلت👉 و چه می‌دانید دهمین خصلت چیست؟ یکی پرسید: مگر دهمین خصلت چیست؟ حضرت فرمودند: دهمین خصلت آن است که هیچ کسی را نبیند مگر آنکه [با خودش] بگوید او از من بهتر و باتقواتر است؛ چون به هر حال مردم دو دسته‌اند: دسته‌ای بهتر و باتقواتر از تو و دسته‌ای نیز شرور و پست هستند. [وقتی دسته دوم را می‌بیند با خودش] بگوید: شاید خوبی‌های ایشان مخفی است و همین مخفی ماندن برایشان خوب است در حالی که خوبی‌های من آشکار است و همین آشکاری برایم بد است وقتی هم دسته اول را می‌بیند در پیشگاهشان کند تا به ایشان ملحق شود. (تحف العقول) به مناسبت زادروز مبارک علیه السلام ، شماره22 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 31 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷عنصر در خطبه 221 «وَ عَاثَ فِي كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِيدُ بِلًى سَمَّجَهَا» (و در هر يك از اعضاى آنان پوسيدگى تازهاى فسادآفرین شده و آنها را زشت ساخته است) عنصر زیباشناختی: جمع میان اضداد – ترکیب دو بار معنایی مثبت و منفی – متصف ساختن یک شی به ضد وصف خویش. توضیح: 1. پوسیدگی (بِلَی) و جدید بودن با یکدیگر در تضاد نیستند لکن پوسیدگی از آن جهت که با کهنگی تلازم دارد می‌تواند با تازگی تضاد داشته باشد پس در ترکیب «جدید بلیً» میان دو ضد جمع شده است. 2. پوسیدگی، بار معنایی منفی دارد ولی جدید بودن و تازگی دارای بار معنایی مثبت است. ترکیب میان این دو معنا که دو بار معنایی متضاد دارند شیرینی خاصی برای شنونده ایجاد می کند. 3. جدید بودن با لذت‌بخش بودن یک ملازمه عادی دارد با این حال حضرت امیر(ع) امر جدید را متصف به زشت کنندگی (سمّج) کرده است که از این جهت با آن لذت بخش بودن منافات دارد و به نحوی می‌توان گفت که جدید بودن را به وصفی غیر از آنچه مورد انتظار شنونده است متصف کرده است(عنصر غافلگیری در زیبایی شناسی). 4. همین مطلب را میان فساد انگیز بودن (عاث) و جدید نیز می توان مطرح کرد که در این صورت از باب مجاز عقلی خواهد بود. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵از خطای مسلمان صدر اسلام تا مجلس عده‌ای از مسلمان به خاطر سابقه دوستی که با برخی نامسلمانان داشتند با آنها روابط خوبی برقرار کرده بودند آياتی از سوره آل عمران نازل شد و اوصاف پيدا و پنهان نامسلمانان را تبيين و مسلمانان را به خاطر دوستی با آنان سرزنش کرد و فرمود چرا کسانی را دوست می‌داريد [و با آنان سلفی می‌گيريد] که شما را دوست ندارند! (تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ) خداوند متعال در بیان ماهیت کسانی که نباید با آنها سلفی گرفت فرمود: 1. اگر توفیقی به شما روی نهد [و پیشرفتی بکنید] برایشان دردناک است [و تحریمتان می‌کنند تا جلوی پیشرفتتان را بگیرند] اما اگر عقب بمانید لذت می‌برند (إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها) 2. وقتی [در پارلمان شما و] نزد شما هستند با شما خوشرويی می‌کنند اما وقتی خودشان با خودشان خلوت می‌کنند از دست شما عصبانی هستند [و عليه شما قطعنامه صادر می‌کنند] (إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظ) 3. در فشار آوردن و آسیب رساندن به شما از هیچ چیزی کوتاهی نمی‌کنند (لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا) 4. هر چیزی راکه به شما آسیب برساند دوست دارند (وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ) 5. حتی در همین زبان ظاهریشان نیز کینه و دشمنی آشکار است (قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِم) هرچند کینه‌ای که در دل مخفی می‌کنند بسیار بزرگتر است (ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَر) خوب است شیفتگان آن سلفی کذایی یک بار دیگر آیات 118 تا 120 سوره آل عمران را بخوانند و به ندای «یا ایها الذین آمنوا» لبیک بگویند. https://telegram.me/banahjolbalaghe