eitaa logo
برش‌ ها
408 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
452 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
برش‌ ها
🔰گزیده معراج السعاده (33): 🔆علم عقاید (2) 🔺در ایجاد #باور_قلبی، چیزی که بیش از همه چیز تأثیر دارد
🔰گزیده معراج السعاده (34): 🔆علم عقاید (3) 🔺در مورد شایسته است که در ابتدای سن تمییز، به آنها به صورت حفظ و بدون براهین عقلی، آموزش داده شود و به تدریج معانی اعتقادات برای آنها توضیح داده شود تا در دل پیدا کند. 🔺بعد از این مرحله، به جای آموزش تفصیلی براهین عقلی و ارجاع به کتاب های کلامی، آنها را با و روایات همنشین کرده و مراقبت بر و انجام عبادات را تعلیم شان داد و باید از هم نشینی آنها با صاحبان جلوگیری شود. 🔺 اگر بعد از ورود به ، نوجوان اهل دنیا شد، از این مرتبه نه سقوط می کند و نه عروج؛و اگر با همین عقاید بمیرد اهل ایمان است. 🔺 اما اگر سعادت یارش شد و به عبادت و مشغول شد، حقایق عقاید بر او معلوم می گردد. ؛ صفحه 106-107. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha
▪️حسینیه 🔺خانه‌دار شدن شهید صیاد طول و تفصیل دارد. بالاخره بعد از کش و قوس‌ها و چانه‌زنی‌های فراوان صیاد را راضی کردیم که ماشینش را بفروشد و خرج خانه کند. 🔺 با کمک چند نفر از همکاران خانه را برایش آماده کردیم. قرار شد با خودش برویم و خانه را ببینیم. رفتیم. خوب همه‌جا رو بازدید کرد. حیاط، طبقه‌های بالا و زیر زمین که یک سالن وسیع داشت و یک اتاق کوچک‌تر. 🔺 خانه تازه رنگ‌شده بود و موکت هم نداشت. برگشت یکی از بچه‌ها را صدا کرد و گفت: «آقای جمشیدی! برو بازار چندمتر پرچم بگیر و بیار دور تا دور این اتاق نصب کن. از این پارچ هایی که روش شعر نوشته‌شده؛ "باز این چه شورش است" از همون‌ها بگیر و بیار» . 🔺من و تیمسار ازگمی به‌هم نگاه کردیم که صیاد چه کار می‌خواهد بکند. 🔺گفت: که «از این سالن استفاده شخصی نمی‌کنیم. این‌جا می‌شه که همان هم شد. 🔺 شب‌های اول هر ماه امام حسین و ائمه را آن‌جا برگزار می‌کرد. خودش جارو دست می‌گرفت و قبل‌از آمدن مهمان‌ها، حیاط و پیاده‌روی جلوی در را آب‌وجارو می‌کرد. هرچه اصرار می‌کردم که «حاج‌آقا! بدید من جارو می‌کنم»، فایده نداشت. 🔺وقتی هم که مهمان‌ها می‌آمدند، کفش‌ها را جفت می‌کرد. بعد می‌آمد توی سالن؛ همان کنار در دو زانو می‌نشست. ع ع ؛ کتاب علی صیاد شیرازی. نویسنده: فاطمه غفاری. ناشر: روایت فتح. نوبت چاپ: هفتم-1395. صفحات 204-205 ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از اما بعد اى دوست عزیز! اولین وصیت من به شما این است که دست از حسین و حسین علیه السلام برمدارى. ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰دو تحریف معنوی در هدف امام حسین علیه السلام 🔺حسین می گوید من نهضت كردم برای ، برای اینكه را زنده كنم، برای اینكه با مبارزه كنم. نهضت من یك اسلامی است. ما آمدیم یك چیز دیگری گفتیم. دو تا بسیار عجیب و ماهرانه در اینجا كردیم. (نمی دانم بگویم ماهرانه یا جاهلانه) . 🔹یك جا گفتیم حسین بن علی قیام كرد كه كشته بشود برای اینكه باشد، كشته شد برای اینكه گناهان ما آمرزیده شود. حالا اگر بپرسند آخر این در كجاست؟ خود حسین چنین چیزی گفت؟ پیغمبر گفت؟ امام گفت؟ چنین حرفی را چه كسی گفت؟ می گوییم ما به این حرفها چه كار داریم؟ امام حسین كشته شد برای اینكه گناهان ما بخشیده شود. نمی دانیم كه این فكر را ما از دنیای گرفته ایم. ملت مسلمان خیلی چیزها را ندانسته از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفت. یكی همین است. ... فكر نكردیم این حرف مال دنیای مسیحیت است و با روح اسلام سازگار نیست، با سخن حسین سازگار نیست. 🔺به خدا قسم به ابا عبد الله است. و اللّهِ اگر كسی در روز روزه داشته باشد و این حرف را به حسین بن علی نسبت بدهد و بگوید شهادت حسین برای چنین كاری بود و از او نقل كند، روزه اش باطل است. است. ابا عبد الله كه برای كردن قیام كرد، ما گفتیم قیام كرد كه سنگری برای گنهكاران بشود. ما گفتیم حسین یك تأسیس كرد، بیمه ی گناه. 🔺گفت شما را از نظر گناه بیمه كردم. در عوض چه می گیرم؟ شما برای من بریزید، من در عوض گناهان شما را جبران می كنم، اما شما هرچه می خواهید باشید، باشید، باشید. ما می گوییم یك ابن زیاد در دنیا كم بود، یك عمر سعد در دنیا كم بود، یك سنان بن انس در دنیا كم بود، یك خولی در دنیا كم بود، امام حسین خواست خولی در دنیا زیاد شود، عمر سعد در دنیا زیاد شود، گفت أیها الناس هرچه می توانید بد باشید كه من بیمه ی شما هستم! . ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 102-103. ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔺آخر شب بود و همه خواب بودند. مادر بود و محمد که به بهانه جمع کردن وسایلش نشسته بود؛ اما می‌خواست وصیت کند و آرام‌آرام شروع کرد: «می‌دانی مادرجان! این دفعه‌ی آخری است که ما همدیگر را می‌بینیم. این‌بار که بروم دیگر برنمی‌گردم». 🔅مادر خندید و گفت: «هر خونی لیاقت شهادت ندارد مادرجان. تو دعا کن خدا بهت لیاقت بدهد» . محمد یک‌به‌یک وصیت‌هایش را می‌گفت: ➕«مامان! دوست ندارم دنبال جنازه‌ام گریه کنی... ➕از خدا بخواه کمکت کند، را که بهت داده، خودت به او پس بدهی. دوست دارم توی قبرم بایستی و به خدا بگویی: خدایا! این امانت الهی ای را که به من دادی، به خودت برگرداندم.» ➕وقتی برایم مراسم می‌گیری خیلی مراقب باش. دوست ندارم بی‌حجاب توی مراسم عزایم شرکت کند. اصلاً هرکس درستی نداشت، بگو برود بیرون. ➕من به مسجد محل خیلی علاقه دارم. وقتی پیکرم را آوردند ببرید . 🔺بعد هم رفت سر حرف اصلیش: «من خیلی مادرها را دیده ام که بچه‌شان را توی قبر گذاشتند، اما موقعی که می‌خواستند از قبر بیرون بیایند دیگر نمی‌توانستند. شما این‌طور نباش. 🔺 فقط دعا کن که در شهادتم از سبقت نگیرم. دوست دارم که بدن من هم سه روز روی زمین بماند. 🔅وصیت‌های محمد تمام شد؛ اما خدا آرزوی او را شنید. وقتی‌که گلوله آرپی‌جی پشت سر محمد را کاملاً برد و بچه ها او را کناری خواباندند تا فردا پیکرش را به عقب منتقل کنند، فردایی که شد سه روز بعد. بدن محمد سه روز زیر آفتاب داغ جنوب روی زمین ماند. مجموعه از او؛ ؛ صفحات 53-59 و 71-72. @boreshha
فرازی از : 🔺برادر عزيزم مي‌دانم ... خواهشي كه از شما دارم براي من نكنيد، ‌براي مظلوميت آقا ابا‌عبدا...(ع ) گريه كنيد و از خواهرم مي‌خواهم كه باشد و از خداوند مي‌خواهم كه به او هم صبر عنايت نمايد. 🔺همسر عزيزم ...اگر خداوند به من ... پسر داد آن را طوري بزرگ كن كه نان را از راه حلال به دست بياورد و به كمك كند و از بچگي آن را عاشق ابا‌عبدا...‌(ع) كن و تربت آن را در دهانش بگذار و آن را مانند مولايمان (ع) آزاد مرد بزرگ كن و به آن بگو كه هيچ وقت جلوي زورگويان سر خم نكن و خداوند را براي رضاي آن عبادت كن. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰دو تحریف معنوی در هدف امام حسین علیه السلام 🔺تحریف معنوی دومی كه از نظر تفسیر و توجیه رخ داد این بود كه گفتند می دانید چرا امام حسین رفت و كشته شد؟ یك فقط برای او بود و به او گفتند تو برو خودت را به كشتن بده. معلوم است، اگر یك چیزی دستور خصوصی باشد، به ما و شما دیگر ارتباط پیدا نمی كند، یعنی قابل پیروی نیست. اگر بگویند حسین چنین كرد، تو چنین بكن! می گوید حسین از یك دستور خصوصی پیروی كرد، به ما مربوط نیست، به دستورات اسلام كه دستورات كلی و عمومی است مربوط نیست! آن یك دستور خصوصی مخصوص خودش بود. حال تفاوت این دو چگونه است؟ خودش فریاد كشیده است كه علل و انگیزه ی قیام من مسائلی است كه بر اصول كلی اسلام منطبق می شود، احتیاجی به دستور خصوصی نیست. 🔺دستور خصوصی در جایی می گویند كه دستورهای عمومی وافی نباشد. امام حسین در كمال صراحت فرمود اسلام دینی است كه به هیچ مؤمنی- حتی نفرمود به امام- اجازه نمی دهد كه در مقابل و ستم، و گناه بی تفاوت بماند. امام حسین به وجود آورد ولی مكتب عملی اسلامی. مكتب او همان است، ولی اسلام بیان كرد و حسین عمل كرد. در درجه ی اول بیش از هركس دیگر عمل كرد. 🔺مكتب عملی اسلام را ماهرانه [تحریف كردیم ] برای اینكه این حادثه را از مكتب بودن خارج كنیم و قهراً از خارج كنیم. وقتی از مكتب بودن خارج شد، دیگر قابل پیروی نیست. وقتی كه قابل پیروی نشد، پس دیگر از حادثه ی كربلا نمی شود استفاده كرد. 🔺از اینجا ما حادثه را از نظر اثر مفید داشتن كردیم. خیلی به نظر كوچك می آید كه بگویند دستور خصوصی بود. ولی می گوییم وقتی گفتی دستور خصوصی، معنایش این است كه دستورهای عمومی در این زمینه ها كافی و وافی نیست، یعنی اگر دستور خصوصی نمی رسید اسلام دستوری نداشت كه بگوید در چنین شرایطی باید حركت و كرد، بلكه اسلام می گفت هرچه [به نظرتان می رسد عمل كنید. این ] خیانتی است به حسین بن علی علیه السلام. آیا خیانتی از این بالاتر هم در دنیا صورت گرفته است؟ ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 103-104. ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔰عماد عاشق سلام‌الله‌علیها بود. 🔹یک ماه قبل‌از شهادتش که باهم رفته بودیم دمشق، زیارت حضرت رقیه (س)، وقتی می‌آمدیم بیرون، چشم‌هایش کاسه‌ی خون بود. آن‌قدر گریه کرده بود که انگار داشت برای همیشه خداحافظی می‌کرد. 🔺چندروزه آخر زندگی‌اش هم در دمشق اقامت داشت. مکرر به زیارت حضرت رقیه (س) می‌رفت. 🔹شب آخر، چند ساعت قبل‌از آن انفجار هم به زیارت رفته بود؛ شاید هم حاجت بیست و پنج‌ساله‌اش را از دختر سه‌ساله امام امام حسین علیه‌السلام گرفت که در همان روزهای شهادت حضرت رقیه شهید شد. ع س ؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه، نویسنده: سید محمد موسوی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول؛ ۱۳۹۶؛ خاطره شماره 90 و 91. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
: مولای‌ من‌! یا اباعبدالله‌(ع‌)! با خداوند پیمان‌ بستم‌ و با شما عهد، که‌ در راه‌ خداوند گام‌ بردارم‌، در حالی ‌که‌ جانم‌ را به‌ کف‌ دست‌ گرفته‌ و خونم‌ را به‌ خاک‌ جبل‌ عامل‌ آمیخته‌ام‌. همان‌طور که‌ خون‌ شما بر خاک‌ مقدس‌ کربلا ریخته‌ شد؛ و امروز به‌ عهدی‌ که‌ بسته ‌بودم‌، وفا می‌کنم‌. ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰فلسفه ی دستور برای امام حسین (ع) (1) عرض كردیم كه ائمه ی اطهار حتی به روایت از پیغمبر اكرم گفتند كه این [حادثه ] باید زنده بماند، فراموش نشود، مردم بنشینند و بگریند. چرا چنین گفتند؟ هدف آنها از این دستور چه بوده است؟ 🔺اینجا هم باز یك هدف واقعی است و یك هدف مسخ شده: یك بار آمدیم گفتیم این فقط به خاطر این است كه برای حضرت زهرا سلام اللّه علیها باشد. ایشان با اینكه در بهشت هستند، با اینكه همراه فرزند بزرگوارشان هستند و خود امام حسین هم فرمود: «وَ هِیَ مَجْموعَةٌ لَهُ فی حَضیرَةِ الْقُدْسِ» و در روز اول فرمود: «وَ ما اَوْلَهَنی اِلی اَسْلافی اِشْتِیاقَ یَعْقوبَ اِلی یوسُفَ» من آرزو دارم كشته شوم چون به پدرم، به جدم و به مادرم ملحق می شوم؛ با اینكه امام حسین ملحق به مادرش هست، مع ذلك حضرت زهرا در بهشت نشسته دائماً بی تابی می كند و ما مردم ی سروپا باید بیاییم یك مقدار گریه كنیم كه حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا كند. آیا شما توهینی بالاتر از این برای حضرت زهرا پیدا می كنید؟ گفتند ائمه كه دستور دادند گریه كنید، هدف از این دستور این بوده كه حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا كند. 🔺دیگر، گفتند [علت دستور ائمه علیهم السلام ] چیز دیگری است. امام حسین در كربلا به دست یك عده مردم تجاوزكار كشته شد، پس این تأثرآور است، باید متأثر بود. من هم قبول دارم، امام حسین بی تقصیر كشته شد. من هم قبول دارم، امام حسین به دست یك عده مردم ظالمِ متجاوز كشته شد. اما همین؟ یك آدم بی تقصیر به دست یك عده مردم متجاوز كشته شد؟ روزی هزار نفر آدم بی تقصیر به دست آدمهای با تقصیر كشته می شوند. روزی هزار نفر آدم در دنیا به اصطلاح نفله می شوند. تأثرآور هم هست، اما آیا این نفله شدنها ارزش دارد كه قرنهای زیاد، ده قرن، بیست قرن، سی قرن ادامه پیدا كند؟ دائماً ما بنشینیم و اظهار تأثر كنیم كه حیف! حسین بن علی نفله شد! خونش هدر رفت! بی تقصیر كشته شد! به دست یك عده افراد متجاوز كشته شد! . 🔺حسین بن علی بی تقصیر كشته شد، به دست افراد متجاوز كشته شد، اما چه كسی گفته حسین بن علی نفله شده است؟ چه كسی گفته خون حسین بن علی هدر رفت؟ اگر در دنیا انسانی شما پیدا كنید كه نگذاشت یك قطره ی خونش هدر برود حسین بن علی است. اگر كسی در دنیا پیدا كنید كه نگذاشت شخصیتش یك ذره هدر برود، حسین بن علی است!... آدمی كه كشته شدنش سبب شد كه نام او پایه ی كاخ ستمكاران را، یك قرن، دو قرن، سه قرن، ده قرن، بیست قرن بلرزاند، این آدم نفله شد؟ ! هدر رفت؟ ! ... تو به حسین بن علی توهین می كنی كه می گویی نفله شد. حسین بن علی كسی است كه [به او] گفتند: «اِنَّ لَكَ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ لَنْ تَنالَها اِلاّ بِالشَّهادَةِ» [1]. پس وقتی حسین بن علی آرزوی شهادت می كرد آرزوی نفله شدن را می كرد كه بعد من و شما بیاییم اظهار تأثر كنیم كه نفله شد، هدر رفت؟ ! 🔺خیر، آنها كه آمدند توصیه كردند كه باید عزای حسین بن علی زنده بماند، چون او یك به وجود آورد، می خواستند مكتبش زنده بماند، برای اینكه در دنیا شما هرگز یك كه نمونه ی مكتب حسین بن علی باشد پیدا نمی كنید. اگر شما نمونه ای مانند نمونه ی حسین بن علی پیدا كردید آن وقت بگویید چرا ما هر سال باید یاد حسین بن علی را تجدید كنیم؟ آنچه كه در حسین بن علی در این حادثه ی عاشورا و در آن ابتلاء و مصیبت پیدا شد از ، از جلوه ی ایمان، از جلوه ی ، از به جهان دیگر، از ، از ، از ، از استقامت، از ، از طمأنینه ی نفس، از ثبات، از ، از ، از آزادی خواهی و آزادی طلبی، از اینكه در فكر انسانها باشد، از اینكه در ها باشد، اگر شما نمونه ای در دنیا پیدا كردید، آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی را زنده كنیم. بدیل و مثل ندارد. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 106-105. ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : ما سال‌هاست که در راه خدا، برای مظلومیت (ع) و یارانش و اهل بیت به سر و سینه زدیم و کردیم، آیا ما فقط تا حد عزاداری و شیعه اهل بیت هستیم؟ اگر ما سخت‌تر شود، آیا قبول می‌شویم یا از خارج می‌شویم؟ آیا به مرحله عمل رسیدی، عمل می‌کنی یا جا می‌زنی؟ بین حرف و عمل خیلی فاصله هست، باید عمل کرد. حالا که این راه را انتخاب کردیم، انشالله که قبول می‌شویم. ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🚨🚨طالبان در ولایت بامیان درحال درآوردن پرچم های عزای حسینی و نصب پرچم های خود در این استان شیعه نشین هستند. ◾️نفرین بر مسئولین غرب گرا، که از خود غرب برای کشورهای اسلامی خطرناک ترند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰فلسفه ی دستور برای امام حسین (ع) (2) 🔺[دستور آنها] برای این است كه بلكه پرتوی از بن علی در روح ما و شما بتابد. اگر اشكی كه ما برای او می ریزیم در مسیر روح ما باشد، روح ما كوچكی با بكند، ذره ای از او، ذره ای از او، ذره ای از او، ذره ای از او، ذره ای از تقوای او، ذره ای از او در ما بتابد و چنین اشكی از چشم ما جاری شود، آن هرچه دلتان بخواهد قیمت دارد. 🔻اگر گفتند به اندازه ی یك هم یك دنیا ارزش دارد، باور كنید. اما نه اشكی كه برای باشد، بلكه اشكی كه برای باشد، برای باشد. اشكی كه نشانه ای از هماهنگی كردن و پیروی كردن از حسین بن علی باشد، بله یك بال مگسش هم یك دنیا ارزش دارد. 🔺خواستند كه همیشه مردم این مكتب عملی را ببینند. اولاً ببینند خاندان پیغمبر دلیل بر صدق و گواه خود پیغمبر هستند. ...حسین فرزند پیغمبر است. وقتی كه ایمان خودش را به تعلیمات او نشان می دهد پیغمبر جلوه می كند و پیغمبر در عالم متجلی می شود. [مردم می گویند] ببینید [این پیغمبر] چقدر راستگوست كه فرزندش وقتی سر دوراهی قرار می گیرد: در یك طرف مال و ثروت هست، وعده هست، هزار جور خوشی هست، همه گونه وعده ها به او می دهند، ولی در آنجا حقیقت و دین از میان رفته است، مظلومها زیاد هستند، ثروتهای ملتها همه در اختیار یك افراد خاصی قرار گرفته است؛ آن طرف دیگر را نگاه می كنند، در آنجا هست، جوانان هست، اسیر شدن زن و فرزند هست، تشنگی هست، تیر و شمشیر هست، ولی زنده شد، زنده شد، عدالت زنده شد، اسلام زنده شد؛ می بینند فرزند پیغمبر این راه را در پیش می گیرد. از اینجا می فهمند این پیغمبر چقدر راستگو بود! . ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 108-107. ع ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ذکری از (ع) 🔺حسین بن علی علیه السلام در گویی رنگ‌آمیزی می‌کند؛ اما رنگ‌آمیزی با خون، برای اینکه رنگی که از هر رنگ دیگر در تاریخ ثابت‏‌تر است همین رنگ است. تاریخِ خودش را با خون می‏‌نویسد. ... امام حسین علیه السلام پیام خود را نه روی سنگی نوشت و نه حجّاری کرد. آنچه او گفت، در هوای لرزان و در گوش افراد طنین انداخت؛ اما در دلها ثبت شد به طوری که از دلها گرفتنی نیست. و خودش کاملاً به این حقیقت آگاه بود؛ را درست می‌دید که بعد از این، حسین کشته شدنی نیست و هرگز کشته نخواهد شد. شما ببینید آیا اینها می‌تواند تصادف باشد؟ 🔻ابا عبدالله در روز عاشورا در آن ساعات و لحظات آخر استنصار می‌کرد، باز هم یاور می‌خواست، یاورهایی که بیایند نه‏ یاورهایی که بیایند نجاتش بدهند. امام حسین، دیگر بعد از کشته شدن اصحاب و برادران و فرزندانش بدون شک نمی‌خواهد زنده بماند؛ ولی یاور می‌خواست که باز هم بیاید کشته بشود. این است که حضرت‏ «هَلْ مِنْ ناصِرٍ ینْصُرُنی» می‌فرمود. صدایشان به خیمه‌ها رسید. زنها گریستند، فریاد گریه‌‏شان بلند شد. 🔺امام حسین علیه السلام برادرشان حضرت ابوالفضل و یک نفر دیگر از اهل بیت را فرستادند، فرمودند: بروید زنها را ساکت کنید. آنها آمدند و ساکت کردند. بعد خودشان برگشتند به خیام حرم. اینجاست که شان را به دست ایشان می‌دهند. این طفل در بغل عمه‌‏اش زینب، خواهر مقدس اباعبدالله است. حضرت این طفل را در بغل می‌گیرد. اباعبدالله نفرمود خواهر جان! چرا در میان این بلوا، در فضایی که هیچ امنیتی ندارد و از آن طرف تیر پرتاب می‌شود و دشمن کمین کرده، این طفل را آوردی، بلکه او را در بغل گرفت و در همین حال تیری از سوی دشمن می‌آید و به گلوی طفل مقدس اصابت می‌کند. اباعبدالله چه می‌کند؟ 🔺ببینید چگونه است؟ تا این طفل این چنین شهید می‌شود، دست می‌برد و پر می‌کند و به طرف آسمان می‏‌پاشد که ‏ای آسمان، ببین و شاهد باش! در آن لحظات آخر که ضربات زیادی بر بدن مقدس ابا عبدالله وارد شده بود که دیگر روی زمین افتاده بود و بر روی زانوهایش حرکت می‌کرد و بعد از مقداری حرکت می‌افتاد و دوباره برمی‏‌خاست، ضربتی به گلوی ایشان اصابت می‌کند. نوشته‌اند باز دست مبارکش را پر از خون کرد و به سر و صورتش مالید و گفت: من می‌خواهم به ملاقات پروردگار خود بروم. اینها صحنه‏‌های تکان دهنده صحرای کربلاست، قضایایی است که را برای همیشه در دنیا جاوید و ثابت و باقی ماندنی می‌کند. صفحه 351-350. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش‌ ها
🔰گزیده معراج السعاده (34): 🔆علم عقاید (3) 🔺در مورد #کودکان شایسته است که در ابتدای سن تمییز، #اعتق
🔰گزیده معراج السعاده (35): 🔅علم اخلاق و احکام 🔹، غرض اصلی بعثت رسول اکرم (ص) و عامل رستگاری انسان می باشد. یادگیری آن بر هر کس به فراخور استعداد و حوصله اش واجب عینی می باشد. 🔸هر کس باید مقداری از وقت خود را صرف آموزش و کمالات و آفات آن و طریقه درمان بیماری های آن کند. 🔹اما ؛ هر کسی باید به قدر حاجت و ضرورت احکام مورد نیاز خود را از راه و یا به دست آورد. اگر کسی به هیچ یک از این دو طریقه ملتزم نباشد، نزد خداوند محکوم خواهد بود. ✳️دونکته: 💢یک: هدف از آموزش این علوم و بندگی خداوند است. اگر کسی تمام وقت خود را صرف آموزش این علوم و مقدمات آنها کند و از عبادت باز بماند، نتیجه اش و عمر و تضییع مایه سعادت خواهد بود. 💢دو: در آموزش، باید مسیر طالب علم الهی به سمت باشد و از هر آنچه که مانع آن شود باید پرهیز کرد. پس اتلاف عمر در فهمیدن وجوه و احتمالات کلمات و سَبْک استنباط عامه لطفی ندارد. 📌؛ صفحه 109-107. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔰روضه حضرت علی اکبر (ع) 🔺از جوانان اهل بیت پیغمبر اول کسی که موفق شد از اباعبدالله کسب اجازه کند، فرزند جوان و رشیدش علی اکبر بود که خود اباعبدالله درباره‌اش شهادت داده است که از نظر اندام و شمایل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبیه ترین فرد به پیغمبر بوده است. سخن که می‌گفت گویی پیغمبر است که سخن می‌گوید. آن قدر شبیه بود که خود اباعبدالله فرمود: خدایا خودت می‏‌دانی که وقتی ما مشتاق دیدار پیغمبر می‌شدیم، به این جوان نگاه می‌کردیم. آیینه تمام نمای پیغمبر بود. 🔻این جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدرجان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسیاری از اصحاب، مخصوصاً جوانان، روایت شده که وقتی برای اجازه گرفتن نزد حضرت می‌آمدند، حضرت به نحوی تعلّل می‌کرد (مثل داستان قاسم که مکرر شنیده‌اید) ولی وقتی که علی اکبر می‌آید و اجازه میدان می‌خواهد، حضرت فقط سرشان را پایین می‌اندازند. جوان روانه میدان شد. 🔺نوشته‌اند اباعبدالله چشمهایش حالت نیم خفته به خود گرفته بود: «ثُمَّ نَظَرَ الَیهِ نَظَرَ ائِسٍ» به او نظر کرد مانند نظر شخص ناامیدی که به جوان خودش نگاه می‌کند. ناامیدانه نگاهی به جوانش کرد، چند قدمی هم پشت سر او رفت. اینجا بود که گفت: خدایا! خودت گواه باش که جوانی به جنگ اینها می‌رود که از همه مردم به پیغمبر تو شبیه‌‏تر است. جمله‌ای هم به عمر سعد گفت، فریاد زد به طوری که عمر سعد فهمید: «یابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللهُ رَحِمَک» خدا نسل تو را قطع کند که نسل مرا از این فرزند قطع کردی... . 🔻این‏ طور بود که علی اکبر به میدان رفت. مورخین اجماع دارند که جناب علی اکبر با و از جان گذشتگی بی‌نظیری مبارزه کرد. بعد از آن که مقدار زیادی مبارزه کرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش- که این جزء است که مقصود چه بوده و برای چه آمده است؟ 🔺گفت: پدرجان‏ «الْعَطَش»! تشنگی دارد مرا می‌کشد، سنگینی این اسلحه مرا خیلی خسته کرده است، اگر جرعه‌‏ای آب به کام من برسد نیرو می‌گیرم و باز حمله می‌کنم. این سخن جان اباعبدالله را آتش می‌زند، می‌گوید: پسر جان! ببین دهان من از دهان تو خشک‌تر است، ولی من به تو وعده می‌دهم که از دست جدّت پیغمبر آب خواهی نوشید. این جوان می‌رود به میدان و باز مبارزه می‌کند. 🔺مردی است به نام حمید بن مسلم که به اصطلاح راوی حدیث است، مثل یک در صحرای کربلا بوده است. البته در جنگ شرکت نداشته ولی اغلب قضایا را او نقل کرده است. می‌گوید: کنار مردی بودم. وقتی علی اکبر حمله می‌کرد، همه از جلوی او فرار می‌کردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعی بود، گفت: قسم می‌خورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. 🔻من به او گفتم: تو چه کار داری، بگذار بالأخره او را خواهند کشت. گفت: خیر. 🔻علی اکبر که آمد از نزدیک او بگذرد، این مرد او را غافل‌گیر کرد و با محکمی آن چنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمی‌توانست خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: «یا ابَتاه! هذا جَدّی رَسولُ الله» پدر جان! الآن دارم جدّ خودم را به چشم دل می‌بینم و شربت آب می‏‌نوشم. 🔺اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد، اسبی که درواقع دیگر اسب سوار نداشت. رفت در میان مردم. اینجاست که جمله عجیبی نوشته‌اند: «فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الی‏ عَسْکرِ الْأعْداءِ فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً» . و لا حول و لا قوّة الّا بالله ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 326-325. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢روضه حضرت ابوالفضل (ع) ‏ 🔺چه کم و کسری در زندگی عباس بن علی، همان طوری که مقاتل معتبر نوشته‌اند، وجود دارد؟ قبلاً اگر نبود برای ابوالفضل جز همین یک افتخار، با ابوالفضل کسی کاری نداشت. با هیچ کس غیر از امام حسین کاری نداشتند. خود امام حسین هم فرمود اینها فقط به من کار دارند و اگر مرا بکشند به هیچ کس دیگر کاری ندارند. وقتی که شمر بن ذی الجوشن از کوفه می‌خواهد حرکت کند بیاید به کربلا، یکی از حضاری که در آنجا بود و از طرف مادر [با ابوالفضل علیه السلام‏] خویشاوندی داشت، به ابن زیاد اظهار کرد که بعضی از خویشاوندان مادری ما همراه حسین بن علی هستند، خواهش می‌کنم امان نامه‌ای برای آنها بنویس. ابن زیاد هم نوشت. شمر خودش هم در یک فاصله دور [با ابوالفضل علیه السلام نسبت داشت،] یعنی از قبیله‌‏ای بود که قبیله‌‏ ام البنین با آنها نسبت داشتند. 🔺در عصر عاشورا این پیام را شخص او آورد. حالا عظمت را ببینید، ادب را ببینید! این مرد پلید آمد کنار خیمه حسین بن علی علیه السلام فریادش را بلند کرد: «اینَ بَنوا اختِنا، اینَ بَنوا اختِنا» خواهرزادگان ما کجا هستند؟ خواهرزادگان ما کجا هستند؟ ابوالفضل در حضور ابا عبداللّه نشسته بود و برادرانش همه آنجا بودند. اصلاً جوابش را ندادند تا امام فرمود: «اجیبوه وَ ان کانَ فاسِقاً» جوابش را بدهید هر چند آدم فاسقی است. آقا که اجازه داد، جواب دادند. آمدند گفتند: «ما تقول؟» چه می‌گویی؟ 🔺شمر گفت: مژده و بشارتی برای شما آورده‌ام، از امیر عبیدالله برای شما امان آورده‌ام، شما آزادید، الآن که بروید جان به سلامت می‌برید. گفتند: خفه شو! خدا تو را لعنت کند و آن امیرت ابن زیاد و آن امان نامه‌ای که آورده‌ای. ما امام خودمان، برادر خودمان را اینجا رها کنیم به موجب اینکه ما تأمین داریم؟!. 🔺در شب عاشورا اول کسی که نسبت به ابا عبدالله اعلام یاری کرد، همین برادر رشیدش ابوالفضل بود. بگذریم از آن مبالغات احمقانه‌ای که می‌کنند، ولی آنچه که در تاریخ مسلم است، ابوالفضل بسیار رشید، بسیار شجاع، بسیار دلیر، بلند قد و خوشرو و زیبا بود (وَ کانُ یدْعی‏ قَمَرَ بنی هاشم) که او را «ماه بنی هاشم» لقب داده بودند. اینها حقیقت است. شجاعتش را البته از علی علیه السلام به ارث برده است. 🔺روز عاشورا می‌شود، بنابر یکی از دو روایت، ابوالفضل می‌آید جلو، عرض می‌کند برادر جان، به من هم اجازه بفرمایید، این سینه من دیگر تنگ شده است، دیگر طاقت نمی‌آورم، می‌خواهم هرچه زودتر جان خودم را قربان شما کنم. من نمی‌دانم روی چه مصلحتی- خود ابا عبدالله بهتر می‌دانست- فرمود: برادرم! حالا که می‌خواهی بروی، پس برو بلکه بتوانی مقداری آب برای فرزندان من بیاوری. (این را هم عرض کنم: لقب «سقّا» (آب‌‏آور) قبلاً به حضرت ابوالفضل داده شده بود، چون یک نوبت یا دو نوبت دیگر در شبهای پیش ابوالفضل توانسته بود برود، صف دشمن را بشکافد و برای اطفال ابا عبدالله آب بیاورد. این‏جور نیست که سه شبانه روز آب نخورده باشند؛ خیر، سه شبانه روز بود که [از آب‏] ممنوع بودند، ولی در این خلال توانستند یکی دو بار آب تهیه کنند. از جمله در شب عاشورا تهیه کردند، حتی غسل کردند، بدنهای خودشان را شستشو دادند). فرمود: چَشم. 🔺حالا ببینید چه منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است، چقدر شجاعت است، چقدر دلاوری است، چقدر انسانیت است، چقدر شرف است، چقدر معرفت است، چقدر فداکاری است! یک تنه خودش را به این جمعیت می‌زند. مجموع کسانی را که دور این آب را گرفته بودند چهارهزار نفر نوشته‌اند. خودش را وارد شریعه فرات می‌کند. اسب خودش را داخل آب می‌برد. 🔺 این را همه نوشته‌اند: اول، مشکی را که همراه دارد پر از آب می‌کند و به دوش می‌گیرد. تشنه‌ است، هوا گرم است، جنگیده است، همین طوری که سوار است تا زیر شکم اسب را آب گرفته است، دست می‌‏بَرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس می‌آورد. آنهایی که از دور ناظر بوده‌اند گفته‌اند اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد. آبها را روی آب ریخت. آنجا کسی ندانست که چرا ابوالفضل آب نیاشامید، اما وقتی بیرون آمد یک رجزی خواند که در این رجز مخاطب خودش بود نه دیگران. از این رجز فهمیدند چرا آب نیاشامید. دیدند در رجزش دارد خودش را خطاب می‌کند، می‌گوید: یا نَفسُ مِن بَعدِ الحُسینِ هونی‏ وَ بَعدَهُ لاکنْتُ انْ تَکونی‏ هذَا الْحُسَینُ شارِبُ الْمَنونِ‏ وَ تَشْرَبینَ باردَ الْمَعینِ‏ هیهاتَ ما هذا فِعالُ دینی‏ و لافعالُ صادقِ الْیقینِ‏ ادامه در مطلب بعدی 👇