eitaa logo
دفتر شعر من
105 دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
صادق شهید شد که شود راهی بهشت منصور پس به والی یثرب چنین نوشت نزد خودت بخوان و سپس گردنش بزن صادق برای خویش وصیی اگر بهشت چون مدتی گذشت رسیدش چنین پیام در پاسخ نوشته ی آن دیو بد سرشت منصور و موسی و اخ و اُمَّش وَ شخص من بر کیست این سفارش منصور سرنوشت منصور خشمگین شد از این ماجرا و گفت زین جمع هر که را بکشی خبط هست و زشت صادق که شد شهید، خدای یگانه خواست، معلوم تا شود چو تو دیوانه ای چه کشت کاظم چو در پناه خداوند عالم است ای تیره بخت تیر تو آید به روی خشت ای عسکری به راه امامان سلوک کن حتماً به روز حشر شوی لایق بهشت سوم اردیبهشت نود و شش  آخرین بازنگری ۴آبان ۱۴۰۲
بار دیگر گرفته راه نفس چشم دارد هوای باریدن رفته خورشید تا شود آغاز دوره ای از خزان تابیدن کوچه ای در مدینه مضطرب است باز  تشییع و دفن در کار است باز اوضاع کوچه کوچی شد یاد زهرا فتاد و ضربت دست باز گویا کسی رها شده است از ستم های حاکمی جابر بر نتابد دروغ، صادق را جهل را علم زاده ی باقر دیگر از زیر پای او نکشد ظالمی در نماز سجاده نبرندش دگر به جور به قصر ندهندش ز جام غم باده بقعه ای در بقیع می یابد تا ز ظلم ددان بیاساید تا پس از سالها نواده ی جهل بقعه اش را خراب بنماید بر مزار امام صادق نیست سنگ قبری چراغ و فانوسی بر مزارش به غیر گرد و غبار نبود زائران مأنوسی آن که در قرنهای پیش از این بود دلواپس مسلمانان که نگردند دور از ایمان چون به غیبت رود امام زمان اشک می ریخت همچو ابر بهار این چنین می نمود او نجوا خواب را بی گمان ز چشمانم غیبت تو ربوده ای آقا هست قلبم اگر چه پر از غم از بلا و مصیبت پیشین بیش از آنم غمین از آینده که به اندوه قلب توست عجین علت گریه را چو پرسیدند گفت در جفر چونکه کاویدم دیدم آنجا زمان غیبت را شک به دلهای مسلمین دیدم ارتداد گروهی از امت روی گرداندن از ولایت ما سوخت قلبم ز ناگواریها که دهد رخ به دوره ی آنها بیست و نهم تیر نود و شش
عصر او عصر بحث ادیان بود عصر چالش میان فلسفه ها عصر زندیق های ضد خدا عصر دین با قرائت خلفا شیعه آماج تیر اهریمن آمده خصم با تمام قوا دین حق را مدافعی باید تا برافرازدش به دهر لوا مثل رودی روان بود ز علوم آنکه باشد رئیس مذهب ما صادق و کاشف الحقایق و نیز فاضل و طاهر و امام هدی گشت دین از کلام او احیا شبهه سازان یکی یکی رسوا تربیت کرد از بَرِ اسلام او هزاران مبلغ کوشا مذهب جعفر از درخشش خود کور می کرد چشم دشمن را سخت مشغول خلق مذهب شد هی بنا کرد خصم مدرسه ها گشت شیطان از او چو مستأصل بر کمان کرد تیر کین و جفا شد شهید ره خدا جعفر تا بماند سریر جور به جا سالها چون گذشت از آن دوران نسلی از آن تبار نا زیبا کرد حتی مزار او ویران تا نماند نشانی از مولا غافل از آن که شیعه را در دل تا ابد دارد این بقیع بقا آن چراغی که ایزد افروزد هر که پف کرد خود رود به فنا نهم مرداد نود و پنج
دین حق زنده شد از خون ابا عبدالله نشر دین یکسره مدیون ابا عبدالله یک حسین بن علی، جعفر صادق دوم شیعه پس یکسره ممنون ابا عبدالله هفتم دی نود و چهار 
. لعن بر آنکه تابع شیطان گشت و بشکست با خدا پیمان پای بنهاد روی شانه ی حق تا شود بهر مدتی سلطان نعمت حق از او مبدل گشت زد به پیغمبر خدا بهتان گشت دشمن به آیه های خدا بهر حق چونکه بود پشتیبان به تمسخر گرفت شان امام تا بیابد به زعم خود رجحان برتری داد بر تبار نبی هر چه بی مایه جاهل و نادان عسکری کشته گشت صادق تا کذب چندی دگر دهد جولان ۸خرداد ۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/CeH8eoLoj7d/?igshid=MDJmNzVkMjY=
گفت مالک بهتر از جعفر ندیده چشمها بوحنیفه گفت افقه تر ز او باشد  کجا؟ اوست آن آیینه کز آن می شناسی رب خویش او علم سازد به عالم بستری بر بسط کیش در فتور دیو و دد از دین حق گوید  سخن قال صادق ها فراوان گشت در هر انجمن مذهب ما جعفری گردید نامش چونکه او با احادیث خودش داده است بر آن آبرو او اباعبدلله است و رهروی جدش حسین بهر اسلام است صادق بی گمان زیور و زین بود او شیخ الائمه لحظه لحظه در تلاش تا نبیند روی دین از شبهه و بدعت  خراش عسکری بر جای آور رسم و آیین وفا صادق آل عبا را بارها آور ثنا گر رسیده چیزی از اسلام بر دستانمان جمله از صادق بود بی هیچ تردید و گمان هفتم دی نود و چهار  آخرین بازنگری ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
هر شیعه ای که شیعه ی صادق نمی شود هر سینه ای که سینه ی لایق نمی شود گوید زیاد گفته دروغ این امام ما هر سینه ای که مهد حقایق نمی شود بر خود نداده زحمت تحقیق و جستجو کاهل که مرد غور دقایق نمی شود شاید دروغ بسته شود بر امام ها این زودباوری ز تو منطق نمی شود یک شیعه پا نهد به رد پای رهبرش ان قلت گو به فوز که لاحق نمی شود معصوم اگر که توریه سازد مگو خطاست کذب عسکری مرام شقایق نمی شود ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
چونکه مهمان رسید صادق را حکم بنمود بهر استقبال بارشان تا نهند روی زمین لطف و تکریم تا به اوج کمال میهمانان در اوج آسایش جا گرفتند در سرای امام صاحب خانه بود غرق سرور موج شادی عیان به بحر کلام تا زمان وداع آنها شد توشه از بهرشان فراهم شد حکم اما رسید از صادق نقش شادی ز چهره ها کم شد بهر آماده گشتن آنها کس نمی داد بهرشان یاری گویی آمد بر اهل خانه پیام ننمایند بهرشان کاری با تعجب ضیوف پرسیدند ما خطایی نموده ایم آیا راز بی اعتنا شدن هاتان چیست وقت وداع ما مولا گفت بهر ورود مهمانها مشی ما یاری است با دل شاد از وداع ضیوف می رنجیم بهر رفتن نمی کنیم امداد عسکری میهمان صادق شو تا ابد یاب بر درش اسکان بر نگردی از آن سرای امید تا نرنجد ز رفتنت سلطان ۲۷اردیبهشت ۱۴۰۲