eitaa logo
دفتر شعر من
105 دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
. بیا که بزم گدایان فراهم است امشب اگر دمیست غنیمت همان دم است امشب ز شهر جود یکی آمده به نام جواد یقین که بذل عطایی دمادم است امشب اگر که بحر بخواهی نموده ای تو زیان به زاد روز سخا این عطا کم است امشب بیا که ارض و سما غرق شادی و جشن است. که روز خنده ی خوبان عالم است امشب بیا به سوی خدا عسکری به ذکر جواد که کار بنده به این ذکر محکم است امشب ۲۲بهمن ۱۴۰۰
اگر به بخشش و جود بنا بود دیاری تویی شهنشهش که جواد این تباری تو هدیه ی خدایی به خلق عالمینش که بخشش خدا را به خلق عهده داری تویی که از قدومت رضای او رضا شد به طاعنین فراهم بساط شرمساری تویی چو مهر رخشان به برکت طلوعت سرور شب بدل شد به حزن و سوگواری جواد آل طاها خوش آمدی به دنیا نصیب این جهان شد ببین چه افتخاری سفر به دور دنیا کجا و کاظمینت بدون تو جنان هم ندارد اعتباری به عسکری نظر کن بخوان به کاظمینت منه تو نام او را ز زائران کناری ۱۲ بهمن ۱۴۰۱
وه چه امشب رضا بود خندان از عطایای حضرت سبحان چون جواد الائمه آمده است اسوه ی جود و بخشش و احسان آنکه در کودکی امام شد و علم او سر ز عالمان جهان گوید از او رضا مبارک تر بهر دین زاده ای ندیده زمان نهمین نور روشنی بخشِ عالم است این امام پاک جوان دشمنان پدر ز آمدنش گشته خلع سلاح و بسته دهان چون پلی بین ارض و سما پایه و رکن مکتب و ایمان وقت حاجت گرفتن از مولاست دست خود را مگیر از این دامان "یا جواد الائمه ادرکنی" عسکری می رساندت به امان بیست و نهم فروردین نود و پنج  آخرین بازنگری ۱ بهمن ۱۴۰۲
. هشت سالش که بود گشت یتیم از جفای خلیفه ای ملعون علم او بود چون برش تهدید خواند او را به نزد خود مأمون دخترش را نمود همسر او تا مراقب بود به کردارش هیچ حصری نبود از این بدتر در بغل داد چوبه ی دارش رفت چون آن دسیسه گر به درک بدتر از او خسی دگر آمد باز احضار شد امام جواد تا عدو طاقتش به سر آمد چون به هر مجلسی ابو جعفر می درخشید و شمع محفل بود بر نیامد کسی ز عهده ی او جغد را تاب نور مشکل بود تا که آخر نمود مسمومش حارس دائمی به جلد عروس گشت آزاد عاقبت آنکه بود در خانه ی خودش محبوس باز فریاد العطش آید باز نالد کسی ز سوز جگر ناله هایش میان هلهله گم دشمنی باز هم مضایقه گر یک نفر چون علی غریب غریب مثل زهرا کسی جوان جوان چون حسن با خیانت همسر یک جهان حسن می رود ز جهان باز هم یک شهید تشنه و خصم می کند بر جنازه نیز جفا یادم آمد ز دشت کرب و بلا اسب ها نعل تازه خون خدا یازده شهریور نود و پنج آخرین بازنگری ۷ خرداد ۱۴۰۳
ما نان گرفته ایم با ختم یا جواد ایمان گرفته ایم با ختم یا جواد خواندش عدو جوان گفتیم ما به او ماجان گرفته ایم با ختم یا جواد دریوزه بوده ایم در پای خوان او سامان گرفته ایم با ختم یا جواد در جنگهایمان با خصم بد نهاد میدان گرفته ایم با ختم یا جواد امشب که می رود ارباب کلبه ی احزان گرفته ایم با ختم یا جواد هر چند تشنه رفت چون جد پاک خویش باران گرفته ایم با ختم یا جواد از سوز آفتاب بر پشت بام غدر غلیان گرفته ایم با ختم یا جواد اصلا عجیب نیست ای عسکری اگر رضوان گرفته ایم با ختم یا جواد ۱۹ تیر۱۴۰۰
. جوان ترینِ امامان، ولی شکوفا بود برای قلَّت سنش عجیب دعوا بود در این قضیه رضا پاسخش سلیمان و به مهد، بعثت عیسی و عهد یحیی بود جواب چهره شناسان به اهل شک؛ در خلق، فقط همین یکی ابنِ علیِ موسی بود چو بود یکسره در حصر و بند، رابطه اش به خلق با وکلا و به نامه بر پا بود ز یک طرف نظر آماده کردن مردم برای غیبت صغرا و بعد کبرا بود گروه منحرفِ واقفی و اهل حدیث و نیز زیدیه، غُلات از او چه رسوا بود مناظرات کلامی که داشت با علما بیان کند به شریعت که مرد احیا بود بگفت دیده علیل است، جسم پنداران که دید قلب فراتر ز چشم بینا بود گروه زیدیه و واقفی خطاکارند نگاه عاملةٌ ناصبه، به انها بود جواد، غالی بر شأن خود نمی خواهد ز لعن اهل غلو، این مهم هویدا بود نمود دعویُ تدبیرِ دهر را تکذیب و گفت حکم، ز تفویض یار با ما بود فقط صراط صواب این بوَد نه راه دگر که هر که پیش و پس افتد به دین شود نابود رضا سپرده، نگردد کسی به جود تو سد جواد چونکه جوادست تا که یارا بود عجیب نافله هایش جواد طولانی است جواد سر ز همه عابدان دنیا بود شریف در نظر او شریف در علم است چقدر بَرده از اینش مقامِ والا بود ولی شرافت او سر ز حد افهام است از این قضیه شررها به قلب اعدا بود از او سعایت بی حد کند ابی داوود که در مقابل او چون صغیر نوپا بود شده است دختر مأمون جواد را تزويج از اين قضيه ولى قصد ديو پیدا بود به خانه دم به دمش مخبر و مراقب داشت سمانه، مادر بر غنچه های مولا بود رهید حضرت جود از جفای ام الفضل دمی که از اثر سم به فکر بابا بود بساط هلهله جور است باز اطرافِ کسی که لحظه آخر شبیه زهرا بود بجوی عسکری از این جواد برگ برات از آنکه عادت او بر عطا و اهدا بود ۳۱ تیر۹۹
السلام ای جود و بخشش را نماد السلام ای قائد نیکو نهاد السلام ای اعلم اشباب دهر قطره علم ماسوا ، علم تو بحر السلام ای نور چشمان رضا حسن اخلاقت شبیه مصطفی السلام ای وارث عدل علی نور حق در وجه زیبایت جلی ای گرفتار عدوی خانگی با وجود آن همه فرزانگی ای شهی که در جوانی شد شهید تا بپاید از پیَش پست و پلید السلام ای باب حاجات بشر عسکری را عسکری را یک نظر ۱۶ خرداد ۱۴۰۳
بر جود جواد آل احمد صلوات بر عبد حمید حی سرمد صلوات بر عزم عظیم و علم و تقوای تقی بر وارث اخلاق محمد صلوات ۱۶ خرداد ۱۴۰۳
. همسرت یک دشمن غدار فکرش را بکن هی دهد جان تو را آزار فکرش را بکن جای پشتیبانی از تو در تقابل با عدو خود کند با سم تو را ناکار فکرش را بکن چون جگر می سوزد از سم همنوا با ناله ات هی بخندد مست و مجنون وار فکرش را بکن نشنوندت ناله تا، بر دست افشانی کند عده ای را پشت در وادار فکرش را بکن چون بسوزی از عطش او جای رفع آن تو را وانهد با یک تن تب دار فکرش را بکن با دهان تشنه رفتی مرده ات را هم برد زیر تیغ شمس آتشبار فکرش را بکن تا کبوترها بپیوندند پرهاشان به هم تا نبینی بیش از این آزار فکرش را بکن عسکری سوزاندی از غم سینه ی زهرا بس است مادر و این قصه ی غمبار فکرش را بکن بیست و سوم شهریور نود و چهار آخرین بازنگری ۱۷خرداد ۱۴۰۳