eitaa logo
دفتر شعر من
105 دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت موسی بن جعفر ماه انور السلام قائد العسکر وفی بر شیعه سرور السلام ای امین و زاهر و کاظم تو ای نفس زکی زینت بر مجتهدّان طیب، اطهر السلام بر تلاوتهای قرانت به هنگام سحر بر زمین چون می نهی در سجده ات سر السلام بر سخا و حلم تو بر مسند و آثار تو هم احادیثی که بودند از گهر سر السلام باب حاجاتی نه تنها شیعه را، بر غیر هم دشمنت را هم شوی ای شاه یاور السلام بر تمام رنجهایی که خریدیشان به جان تا دهد دین در درون سینه ها بر السلام تلخی زندان بغدادت دلم را کرده خون وهم را این حجم از غم نیست باور السلام در دل و در قصر دشمن کرده ای ای جان نفوذ ابن یقطینهات در قصر ستمگر السلام السلام ای موسی کاظم تو‌را و کاظمین مضجع نورانیت را تا به محشر السلام السلام ای والد آقا علی موسی الرضا والد دختی که دارد بوی کوثر السلام السلام ای زاده ی صادق ترین مردمان بس حمیده آن که بر تو بود مادر السلام السلام ای دستگیر خلق عالم یک نظر تا ز نزدیکت بگوید جمع نوکر السلام ۱۳ بهمن ۱۴۰۲
ای گدایان در موسی کاظم صلوات هر که خواهد حرمش را شود عازم صلوات هر که دارد به دلش آرزوی نوکریش حرمش را بشود حاجب و خادم صلوات هر که افتاده به کارش گره این آقا هست تا ز غفلت نشوی درهم و نادم صلوات تا به محشر به سر سفره ی او بنشینی حضرت حق شود از این به تو راحم صلوات تا رسی از نفسش شیعه پس از این همه قرن تو به حظ بصر از قامت قائم صلوات ۱۳بهمن ۱۴۰۲
بابی انت و امی ای همه روح و روان کاظم ای فخر دو عالم ای امام شیعیان شد خجل از صبر تو ایوب ای مولای من مهر تو حتی به قلب دشمنت کرد آشیان دشمن از تیر کلامت لابد ای مرد خدا کرده پر از تازیانه کند و زنجیرت جهان صوت قرآن تو کافر را مسلمان می کند شعله های سجده ات سوزد قلوب عارفان با وجود گل ولی زندان گلستان می شود با وجود شمس تابان این زمین هم آسمان از چه می گفتی خلاصم کن خلاصم کن خدا از چه می کردی شکایت هی ز زندان زمان از جفای سندی بی رحم یا از زهر کین از خیانتهای یاران یا ز رنجی بی امان کاش باشد عسکری آن روزهای انتقام در رکاب مهدیت ای سرور کون و مکان سال ۷۷ آخرین تصحیح ۱۵ بهمن ۱۴۰۲
گفت امضا مکنید نامه ی خصم عنید تازه آزاد شدم از غل و کند و حدید سندی آمد الامان تیر کینش به کمان کی خلاصم کنی ای روشنای دل و جان آن امام انس و جان سرور هر دو جهان پر کشد جانب حق قاتلش بی شرفان شد نگهبان هم از آن جذبه ها پیرو او زن رقاصه چه شد تائب و بنده ی هو لعن بر سندی دون آخرین تیر عدو سجن مولا شده کاخ باز شد کند از او گفت امضا مکنید نامه ی خصم عنید تازه آزاد شدم از غل و کند و حدید کرده بیمار و پریش وصف این حال مرا گر چه گفتن ز ولاست بهترین قال مرا می شوی کی تو عیان صاحب امر و زمان ای به ظالم تو جزا بهر مظلوم امان سال ۷۸ آخرین تصحیح ۲۹ اسفند۹۸ 
. باب الحوایج ای که می باری چو باران بر دشمنان خویش هم مانند یاران آخر چرا با این همه این سان غریبی آمد جفا از هر دو بهرت صد هزاران صد زخم از اعدا و صد از دوست داری وقتی که سدی بر ره دنیامداران وقتی سعایت کرد پیش دشمنت دوست وقتی امینت می شود از خدعه کاران باید که در کنج قفس در بند باشی چون دیو در کاخ است، شاه گلعذاران باید سه روز از رفتنت بر دار باشی تا خدعه ای سازند بهرت وجه داران گویند چون عیسی نهان شد موسی ما باید برش باشیم ما چشم انتظاران باید امام بعد را سازند تشکیک تا همچنان باشند جزو سهم خواران ای عسکری زین شیعیان تا هست دنیا باشند بر موسی بن جعفر سوگواران ۸اسفند۱۴۰۰
نگهبان هم شد از یاران مولا دد درنده ساکت مانده در جا نمانده دیگرش یک تیر شیطان به غیر قتل آن انسان والا در و دیوار زندان ناله دارد غل و زنجیر از غم ژاله دارد به فریاد و فغان شد تازیانه که یارانی چو ایشان واله دارد بلی امشب دگر سوز است و حرمان شب وصل است بهر عشق ورزان نباشد شب شکن دیگر پس از این از این زندان نیاید صوت قرآن شود زندانی از زندان روانه نماند دیگر از او یک نشانه نه دیگر سجده های عارفانه نه صوت دلخراش تازیانه دگر سندی نسوزد آدمی را فراق نور سوزد عالمی را شود پرپر گلی از باغ طه دوباره شیعه بیند ماتمی را اجابت شد دعاهایی که موسی به آنها با خدا می کرد نجوا که از دستان این سندی کافر خلاصم کن خلاصم کن خدایا خداوندا رضا غم دارد امشب ز چشمانش ز غم خون بارد امشب بله باز آمده غم سوی شیعه دلش را دیو می آزارد امشب از این غم عسکری باید دهی جان، امام منتظر چون هست گریان برای حضرت موسی بن جعفر اگر چه هست خود در بند هجران سیزدهم اردیبهشت نود و پنج آخرین بازنگری ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ 
سلام ای شاه مسجون مطامیر چه می دانند از رنجت مضامیر از آن سجنی که مشهور سجون است در آن قامت ندارد حق تغییر فقط حق نشستن باشد و بس ولی در قید و بند و کند و زنجیر پس از این حبس طولانی چه گردد اگر کندت کند بر ساق تاثیر ز کند جامعه آن هم نه هر کند به ساق له شده باشد چه تدبیر شوی دور از هوای تازه، باشد شب و روز تو ظلمانی چنان قیر به روزه سر کنی هر روز را بعد کند سندی تو را با ضربه ها سیر تو طی الارض را اهدا نمایی به هر سالک به هر عارف به هر پیر چرا مولا نکاهیدی ز رنجت چه ای مولا رضا بودی به تقدیر گمانم عسکری این باشد علت که تخفیفی شود بر شیعه تقریر ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
خورشید باشی سالها در چاه باشی در عمق تاریکی انیس آه باشی دائم اهانت بشنوی از هر پلیدی هر چند در پاکی به عالم شاه باشی کند و قل و زنجیر تو در ضجه باشند اما تو عبد عالی الله باشی افطار سازی روزه را با تازیانه با سندی کافر اگر همراه باشی دور از زن و فرزند باشی کنج زندان مهمان طعن دشمن گمراه باشی با چار ابلیس ار شوی هم عصر هر دم در انتظار لطمه ای جانکاه باشی قدت کمانی می شود از سقف کوتاه چون مادرت مضروب از بدخواه باشی تو رنج غربت می کشی چون جد پاکت مصداق گر بر وال من والاه باشی آری اگر رفتی به راه پاک احمد آماج تیر کینه ی عاداه باشی خواهی کشی بر دوش جور شیعیانت وقتی چو ابراهیم حق اواه باشی از ذکر خلصنیت اهل عرش لرزند وقتی غمین از رنج محنت گاه باشی هرگز نمی تابد تو را ابلیس وقتی ای عسکری بر راه حق آگاه باشی ۱۹ اسفند۹۹ آخرین بازنگری ۵ مرداد ۱۴۰۳