eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی داستان، طنز،لطيفه ها و خاطرات آموزنده
117 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰انضباط https://eitaa.com/dastan_latifeh/310 انبياء انتقام انحراف اندازه اندوه انديشه انذار انزوا طلبى . 🔰انسان 🌷انسان شناسی 🎂(بخش روانشناسی) https://eitaa.com/dastan_latifeh/364 انصاف 🔰انفاق بدست خود نه وصيت بر انفاق ✍️یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به بینوایان انفاق کند. پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود: سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم. لذا در یک حدیث دیگری پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است 📙نمونه معارف اسلامی، ص ۴۱۹ 📗جامع احادیث شیعه، ج ۸ 👈برچسب ها: پاداش وصيت 🌷بايدها و نبايدهای انفاق https://eitaa.com/dastan_latifeh/71 اولاد اولى الامر 🔰اهانت 🌷بزرگان در قبال اهانت بدکاران https://eitaa.com/dastan_latifeh/360 ✅نمونه تحمل و صبر بزرگان در قبال اهانت ديگران https://eitaa.com/aliasgharnameh/49 🔰اهل بيت (ع) 🎋جايگاه و ضرورت استفاده از اهل بيت عليهم السلام https://eitaa.com/masuman/156 🌷فرق اهل بيت پيامبر (ص) با ديگران https://eitaa.com/dastan_latifeh/105 ايثار ايذاء ايستادگى ايمان https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚 🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي. 2️⃣ حرف ب : 🔰بازگشت 🔰بازى 🌷پيامبر (ص) و بازی کودکان https://eitaa.com/dastan_latifeh/43 🔰 باطل باطن باور 🔰 و بت پرستى https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan/106 🔰 ✅بذل و بخشش ✍️ !! آورده‌اند که روزی ﺣﺎﺗﻢ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ: «ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﯾﻤﺘﺮ ﺩﯾﺪه‌اﯼ؟» ﮔﻔﺖ: «ﺑﻠﯽ!، ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ‌ی ﻏﻼﻣﯽ ﯾﺘﯿﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻭﯼ ﺩﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﻓﯽ ﺍﻟﺤﺎﻝ ﯾﮏ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﮑﺸﺖ ﻭ ﺑﭙﺨﺖ ﻭ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺁﻭﺭﺩ، ﻣﺮﺍ ﻗﻄﻌﻪ‌ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪ، ﺑﺨﻮﺭﺩﻡ.» ﮔﻔﺘﻢ : «ﻭﺍﻟﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺴﯽ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ» ﺣﺎﺗﻢ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: «ﻏﻼﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﯾﮏ ﯾﮏ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻣﻮﺿﻊ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺨﺖ ﻭ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ... ﭼﻮﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺴﺖ؟» ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻭﯼ ﻫﻤﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺖ.» ﻭﯼ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ: «ﭼﺮﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩﯼ؟» ﮔﻔﺖ: «ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺧﻮﺵ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺨﯿﻠﯽ ﮐﻨﻢ؟» ﭘﺲ ﺣﺎﺗﻢ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ: «ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑل ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺍﺩﯼ؟» ﮔﻔﺖ: «ﺳﯿﺼﺪ ﺷﺘﺮ ﺳﺮﺥ ﻣﻮﯼ 🐪🐪🐪ﻭ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ🐑🐑🐑» ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﭘﺲ ﺗﻮ ﮐﺮﯾﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﯽ!» ﮔﻔﺖ: «ﻫﯿﻬﺎﺕ! ﻭﯼ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ اﺯ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﻭ ﺍﺯ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ، ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﺪﺍﺩﻡ...» "حکایتهای_پندآموز" بخل بداء بدبختى بدبينى 🔰پرهيز از بدزبانی 🌷با زبان خوش خدا را بخوانيد ✍️امام صادق علیه السّلام 🌺در بنی اسرائیل مردی بود که سه سال به درگاه خدا دعا می کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند. زمانی که دید پروردگار دعایش را مستجاب نمی کند، به درگاه خدا عرضه داشت: ای پروردگارم آیا من از تو دورم پس صدایم را نمی شنوی! یا تو به من نزدیکی و دعایم را اجابت نمی کنی؟! در عالم خواب به او گفته شد: تو به مدت سه سال خدا را با بد زبانی و قلبی ناپاک و آلوده و نیّت غیر صادق خواندی(لذا دعایت مستجاب نشد). 🌺 پس دست از بد زبانی بردار و قلبت را با تقوای الهی پاک و نیّتت را نیکو کن (تا دعایت مستجاب شود). 🌺حضرت فرمودند: آن مرد چنین کرد و بعد از آن به درگاه خداوند دعا نمود، پس خداوند پسری به او عنایت کرد. 📚كافى ج‏۲ ص‏۳۲۴(باب البذاء ح۷) https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدعت بدكارى بدگمانى بدگويى 🔰بدنامی https://eitaa.com/dastan_latifeh/40 🔰بدي 🎂پرهيز از بدی https://eitaa.com/dastan_latifeh/66 🔰بر و نيکی برائت برابرى برادر برادرى 🔰برتری 🌷معيار برتری https://eitaa.com/dastan_latifeh/85 برترى جويى 🔰برخورد https://eitaa.com/dastan_latifeh/43 برخوردارى بردبارى برزخ برنامه ريزى برهان بزرگوارى بزرگى بزهكارى 🔰بستگان 🎂پرهيز از مکر بستگان مخالف https://eitaa.com/dastan_latifeh/351 🔰بسم الله الرحمن الرحيم 🌷معجزه بسم الله https://eitaa.com/dastan_latifeh/118 🌷برکات بسم الله گفتن 1 -نجات حضرت ابراهيم (ع) از آتش https://eitaa.com/dastan_latifeh/362 2 - عبور از روی آب https://eitaa.com/dastan_latifeh/14 بشارت بشر 🔰بصيرت 🌷بصيران و بی بصيرت ها https://eitaa.com/dastan_latifeh/107 بعثت بلا بلاغت بلاهت 🔰بلند پروازی ممنوع 💎حکایت عقاب و کلاغ بیشه 👈آورده اند که عقابی بود. بر بچه گوسفند حمله آورد و او را به چنگال صید کرده، در ربود. کلاغی که شوق تقلید داشت، این احوال را دید. خواست که زور خود بر گوسفندی بیازماید، و لیکن پنجه اش در پشم گوسفند چنان اسیر ماند که بیچاره خود را از آن خلاص دادن نتوانست. شبان آمد و او را اسیر یافته، بگرفت و به خانه برد تا از بهر بازیچه به فرزندان خود دهد. چون فرزندان شبان کلاغ را دیدند، از پدر خود پرسیدند که این پرنده چه نام دارد؟ راعی گفت این پرنده ای است که پیش از یک ساعت خود را عقاب تصور کرده بود، اکنون خوب دانسته باشد که کلاغ بیشه است حماقت پیشه. (خلاصه): آدمی را باید که در کاری که مافوقِ استطاعت (توانایی) او باشد قدم ننهد و اگر نهد، هم از سرانجام آن نومید گردد و هم مصدر تضحیک ابنای روزگار شود. 📚 حکایات دلپسند ✍️محمدمهدی واصف 🔰بندگی https://eitaa.com/c/22112254/187 🌷اخلاص در بندگی https://eitaa.com/dastan_latifeh/165 🌷توفيق بندگی https://eitaa.com/dastan_latifeh/120 ✅خدا و بندگان نوح (نوجه گر، گریه کن) اسم حضرت نوح پيامبر عبدالغفار يا سكن بوده است. گویند که ... بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلايق ، جبرييل ملك مقرب نزدش آمد و گفت : چندي پيش شغل تو نجاري بوده است حالا كوزه بساز . ! او كوزه زيادي ساخت ، جبرييل گفت : خدا مي فرمايد : كوزه ها را بشكن ، او هم چند عدد از كوزه ها را بر زمين زد و شكست . بعضيها را آهسته و بعضي را با اكراه شكست ، جبرييل ديد او ديگر نمي شكند . گفت : چرا نمي شكني ؟ فرمود : دلم راضي نمي شود ، من زحمت كشيده ام اينها را ساخته ام . جبرييل گفت : اي نوح مگر اين كوزه ها هيچ كدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . . ؟ ! آب و گلش از خداست ، همين قدر تو زحمتش را كشيده اي و ساختي ، چطور راضي به شكستن آنها نمي شوي ، چگونه راضي شدي خلقي كه خالق آنها خدا بود ، و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را نفرين كردي و همه را به هلاكت رساندي ؛ از اينجا او گريه بسيار كرد و لقبش نوح شد جامع النورين ص 122 🔰 گيرى https://eitaa.com/dastan_latifeh/40 ✅بهانه آوردن یکی اسبی از دوستی به عاریت خواست. گفت: «اسب دارم؛ اما سیاه است.» گفت: «مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد؟» گفت: «چون نخواهم داد، همین قدر بهانه بس.» نقل حکایت از عبید زاکانی بازنویسی حکایت به زبان ساده : نقل شده است روزی دوستی از دوستش می خواهد که اسبش را برای انجام کاری به او قرض دهد. صاحب اسب در پاسخ این درخواست دوستش می گوید : من اسب دارم اما اسب من سیاه است و نمی توانی سوار آن شوی. دوستش که از شنیدن این حرف خیلی تعجب کرده بود گفت : مگه نمی شه سوار اسب سیاه شد؟ این چه فرقی با بقیه دارد؟ صاحب اسب گفت چرا می شود سوار شد اما دنبال بهانه ای هستم که اسبم را به تو قرض ندهم. 📚کاربرد : موضوع حل مسئله بهتان بهره مندى بهشت بى باكبى بي تابى بى تبارى بى خيالى بيزارى بيمارى بينش بي‏نيازى بيهوده كارى بيهوده گويى https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرف ب 📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚 🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي. 3️⃣ حرف پ : 🔰پاداش پارسائى 🔰پاسخ 🌷برکات پرسش و پاسخ https://eitaa.com/dastan_latifeh/355 🔰پاكدامنى 🌷نمونه پاکدامن ها https://eitaa.com/dastan_latifeh/95 پاكيزگى پايدارى 🔰پدر و مادر 🎂بی احترامی به پدر https://eitaa.com/dastan_latifeh/163 🌷مهربانی با بزرگترها https://eitaa.com/dastan_latifeh/26 🌷مسؤليت پدران https://eitaa.com/dastan_latifeh/45 🌷سبب آمرزش پدر و مادر https://eitaa.com/dastan_latifeh/114 پرخورى پرده درى 🔰پرستش 🔰پرسش و پاسخ 🌷برکات پرسش و پاسخ https://eitaa.com/dastan_latifeh/355 پرهيزكارى پستى پشتكار پشوا 🔰پشيمانى 🎂نمونه پشيمان شدگان https://eitaa.com/dastan_latifeh/360 پناه پناه بردن 🔰پند 🌷اهميت پند و نصيحت و موعظه https://eitaa.com/dastan_latifeh/132 🌷نمونه پند ها 1 - پند و اندر بر نيکی https://eitaa.com/dastan_latifeh/132 2 - پند و اندرز برخلاف حق https://eitaa.com/dastan_latifeh/362 📚ماه رمضان و حکایات پند آموز مرحوم پدر خودمان رضوان ‏اللَّه عليه، ما از بچگى اين را مى ‏ديديم كه از نظر ايشان آنچه كه مربوط به دين و مذهب بود در نهايت احترام بود؛ نماز يك حقيقت محترم بلكه محترمت رين حقيقت ها بود. ما حس مى ‏كرديم ماه رمضان كه مى ‏آيد واقعاً يك امر قابل احترامى مى ‏آيد، يك امرى مى‏آيد كه دارد استقبال مى ‏شود، از ماه رجب و شعبان به استقبال مى ‏رفتند يعنى مرتب روزه مستحبى مى ‏گرفتند؛ پيشواز مى ‏رفتند. پيشواز رفتن [يعنى‏] مهمانى دارد مى ‏آيد كه ما داريم استقبالش مى ‏كنيم. آداب ماه رجب، آداب ماه شعبان و مستحبات اين دو ماه عمل مى ‏شد. معلوم بود كه به سوى يك امر بزرگ و خطير دارند مى ‏روند. اگر بچه يك ذره قابل باشد در او اثر مى ‏گذارد. اگر در خانواده‏اى بچه حس كند كه پدر راستى را به دليل اينكه راستى است [ترك نمى ‏كند و] دروغ اساساً به زبان اين پدر نمى ‏آيد، او راستگو مى ‏شود. اما بچه ‏اى كه مى ‏بيند پدرش به خاطر كوچكترين منفعتى دروغ مى ‏گويد، اگر پدر يك ساعت بنشيند بگويد بچه جان دروغ نگو، او نمى ‏تواند بپذيرد. مرحوم ابوى ما در بعضى از ساله ا دو ماه رجب و شعبان را پيوسته روزه مى‏گ رفتند و به ماه مبارك رمضان متصل مى ‏كردند، يعنى اين سه ماه را يكسره روزه مى ‏گرفتند. 📚مجموعه آثارشهید مطهری ج 27ص 464 و 559 🔰پوزش خواهى ☺️نمونه پوزش خواهی https://eitaa.com/dastan_latifeh/360 پوشاك پوشش https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰پول و مال 🌷نمونه راهکارهای 🔱 چاره درد سر 📚 ‌بسیار زیبا و خواندنی 🏷دو درويش در راهی با هم می‌رفتند. يكی بی‌پول بود و ديگری پنج دينار داشت. درویش بی‌پول، بی‌باک می‌رفت و به هر جايی که می‌رسيدند، چه ايمن بود و چه ناامن، به آسودگی می‌خوابيد و به چيزی نمی‌انديشيد. اما ديگری مدام در بيم و هراس بود كه مبادا پنج دينار را از كف بدهد. بر چاهی رسيدند كه جای دزدان و راهزنان بود. اولی بی‌پروا دست و روی خود را شست و زير سايه‌ی درختی آرميد. در همين حين متوجه شد که دوستش با خود چه كنم چه كنم می‌كند! برخاست و از او پرسيد: اين چندين چه كنم برای چيست؟ گفت: ای جوانمرد! با من پنج دينار است و اينجا ناامن است و من جرات خفتن ندارم. مرد گفت: اين پنج دينار را به من دِه تا چاره‌ی تو كنم. پس پنج دينار را از وی گرفت و در چاه انداخت و گفت: رَستی از چه كنم چه كنم! ايمن بنشين، ايمن بخسب، و ايمن برو، که آدم فقير، دژی‌ست كه نمی‌توان فتحش كرد. 🌷بجا خرج کردن پول https://eitaa.com/dastan_latifeh/27 🔰پيامبر 🌷حسب و نسب پيامبران (ع) https://eitaa.com/dastan_latifeh/362 پيام رسانى پيروزى پيروى پيرى پيشوا پيكار پيمان 🌷ادامه داستان ها و ... موضوعی الفبايي. 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈 4️⃣ حرف ت : 🔰تاريخ تاسف تبانى تباهى تبذير تبرى تبسم تبليغ تجارت تجربه تجسس تجسم اعمال تحريف 🔰تحصيل علم 👈حکايت در اين مورد را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد. https://eitaa.com/dastan_latifeh/306 🔰ترحم 👈حکايتی در مورد ترحم را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد. https://eitaa.com/dastan_latifeh/296 🔰تغافل 👈حکايتی در مورد تغافل را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد. https://eitaa.com/dastan_latifeh/298 🔰پرهيز از تمسخر ديگران 🌱حکایت 👈روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید: من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم ! یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت ! استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست ! ب هلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه! بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم،استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت ! 👈ميدان ندادن به خبرچينان https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 تحقير ✅جبران تحقير 🔴داستان تربیتی واقعی معلّم از دانش‌آموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگه‌ای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچ‌کس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّه‌ها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّه‌ها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار می‌کرد و از بچّه‌ها می‌خواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" می‌نامیدند، نیست و تمام تلاش خود را می‌کرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند. آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس‌های بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است. 📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی تحمل تحميل 🔰تخصص 🌷اقسام تخصص 👈بايدها و نبايد های تخصص 🎂محل نبايد بکار گيری تخصص https://eitaa.com/dastan_latifeh/236 تدارك تداوم تدبر تدبير تذكر 🔰 ✅اهمیت تعلیم و تربیت 🍎جايزه به معلم نقل شده : عبدالرحمن سلمى، سوره حمد به فرزند امام حسين (ع) آموخت، وقتى كه آن فرزند سوره حمد را نزد امام حسين (ع) به خوبى خواند. امام (ع) هزار دينار و هزار حله به معلم او جايزه و انعام داد، و دهان او را پر از در كرد. بعضى از اين موضوع تعجب كردند، امام (ع) دو شعر زير را خواند: اذا تجاءت الدنيا عليك فجدبها على الناس طرا قبل ان تتقلب فلا الجود يفنيها اذا هى اقبلت ولا البخل يبقيها اذا ما توليت يعنى : وقتى كه دنيا به تو نيكى و سخاوت كرد، تو نيز به وسيله آن به همه مردم نيكى و سخاوت كن، قبل از آن كه اين موفقيت از دستت برود. و بدان كه وجود و بخشش موجب تهيدستى نمى شود. اگر دنيا به انسان روى آورد، و همين طور بخل موجب بقاى (ثروت) دنيا نمى شود، اگر دنيا از انسان روى گرداند (2) به اين ترتيب از امام حسين (ع) درس فضائل اخلاقى و ارزش هاى انسانى مى آموزيم، و در مى يابيم كه امام (ع) چقدر به تعليم و تعلم ارزش مى داد، كه آن همه به معلم احترام كرد و جايزه داد. 📚1- مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 66. 🎂سرزنش بی خيالی نسبت به تربيت فرزندان https://eitaa.com/dastan_latifeh/45 🌷تربيت قبل از تولد https://eitaa.com/dastan_latifeh/47 🌷اهميت تربيت فرزند https://eitaa.com/dastan_latifeh/114 ✅راهکار های تعليم و تربيت 🌹تغيير صورت مسئله 🔰نمونه بکار گيری اين شيوه را، در داستان امام_باقر و مرد مسیحی مطالعه بفرمائيد. https://eitaa.com/najskfoc/17 https://eitaa.com/dastan_latifeh