🔰#اموال
🔰#امهال
🔰#اميدواری
🌹مورچه و سليمان نبی(ع)🌹
✍️روزي حضرت سليمان(ع) در كنار دريا نشسته بود، نگاهش به مورچه اي افتاد كه دانه گندمي را با خود به طرف دريا حمل مي كرد. سليمان همچنان به او نگاه مي كرد كه ديد او نزديك آب رسيد. در همان لحظه قورباغه اي سرش را ازآب بيرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه درون آب رفت. سليمان مدتي در اين مورد به فكر فرو رفت و شگفت زده فكر مي كرد. ناگاه ديد آن قورباغه سرش را از آب بيرون آورد و دهانش را گشود. آن مورچه از دهان او بيرون آمد ولي دانه گندم را همراه خود نداشت.
سليمان(ع) آن مورچه را طلبيد و سرگذشت او را پرسيد. مورچه گفت: «اي پيامبر خدا! در قعر اين دريا سنگي تو خالي وجود دارد و كرمي درون آن زندگي مي كند. خداوند آن را در آنجا آفريد. او نمي تواند از آنجا خارج شود و من روزي او را حمل مي كنم. خداوند اين قورباغه را مأمور كرده مرا درون آب دريا به سوي آن كرم حمل كرده و ببرد. اين قورباغه مرا به كنار سوراخي كه در آن سنگ است، مي برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ مي گذارد. من از دهان او بيرون آمده و خود را به آن كرم مي رسانم و دانه گندم را نزد او مي گذارم و سپس باز مي گردم و به دهان همان قورباغه كه در انتظار من است وارد مي شوم. او در ميان آب شنا كرده مرا به بيرون آب دريا مي آورد و دهانش را باز مي كند و من از دهان او خارج مي شوم.
سليمان به مورچه گفت: وقتي كه دانه گندم را براي آن كرم مي بري آيا سخني از او شنيده اي؟ مورچه گفت: آري. او مي گويد:
اي خدايي كه رزق و روزي مرا درون اين سنگ در قعر اين دريا فراموش نمي كني، رحمتت را نسبت به بندگان با ايمانت فراموش نكن.(1) « و چون انسان را نعمت بخشيم روي برتابد و خود را كنار كشد و چون آسيبي بدو رسد دست به دعاي فراوان بردارد.»(2)
📚(1)- داستان انبیاء
📚(2)-سوره فصلت - آيه۵۱
☺️برچسب هان:
☺️حکمت الهی روزی رسانی خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh
✅اميد بخشی 🔴 #خدای_مهربانتر از مادر!
🌺در زمان حضرت موسی(علیه السلام) جوانی بسیار مغرور زندگی می کرد.
⛔️او همواره مادر پیرش را رنج می داد.
بی مهری او به مادر به جایی رسید که روزی مادرش را به کول گرفت و بالای کوه برد و در آنجا نهاد تا طعمه درندگان بیابان شود!
🔘هنگامی که مادرش را در آنجا نهاد و از آن کوه پایین آمد تا به خانه بازگردد..
🌾مادرش در این فکر افتاد که مبادا پسرم در مسیر پرتگاه کوه بیفتد و بدنش زخمی شود و یا طعمه درندگان گردد!
🌺لذا برای پسرش چنین دعا کرد: خدایا! پسرم را از طعمه درندگان و از گزند حوادث حفظ کن تا به سلامت به خانه اش بازگردد.
✨از سوی خداوند به موسی(علیه السلام) خطاب شد: ای موسی! به آن کوه برو و منظره مهر مادری را ببین.
💥 ببین مهر مادری چه ها می کند؟ جفا دیده اما دعا می کند.
🌾موسی به آنجا رفت، وقتی مهر مادری را دریافت، احساساتش به جوش و خروش درآمد، که به راستی مادر چقدر مهربان است.
🌺خداوند به موسی(علیه السلام) وحی کرد: «ای موسی! من به بندگانم مهربانتر از مادر هستم.
📚منبع: سرگذشتهای عبرت انگیز، محمدی اشتهاردی
آموزش بذهن سپاری مطالب آموزنده و تکرار آن تا فراموش نشود
(منتخبی از کتاب داستان راستان
اثر استاد شهید مرتضی مطهری)
🎂اميدهايي که به ثمر نرسيد.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/78
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰انضباط
https://eitaa.com/dastan_latifeh/310
انبياء
انتقام
انحراف
اندازه
اندوه
انديشه
انذار
انزوا طلبى .
🔰انسان
🌷انسان شناسی
🎂(بخش روانشناسی)
https://eitaa.com/dastan_latifeh/364
انصاف
🔰انفاق بدست خود نه وصيت بر انفاق
#داستان_کوتاه
✍️یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به بینوایان انفاق کند. پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود: سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم.
لذا در یک حدیث دیگری پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است
📙نمونه معارف اسلامی، ص ۴۱۹
📗جامع احادیث شیعه، ج ۸
👈برچسب ها: پاداش وصيت
🌷بايدها و نبايدهای انفاق
https://eitaa.com/dastan_latifeh/71
اولاد
اولى الامر
🔰اهانت
🌷بزرگان در قبال اهانت بدکاران
https://eitaa.com/dastan_latifeh/360
✅نمونه تحمل و صبر بزرگان در قبال اهانت ديگران https://eitaa.com/aliasgharnameh/49 🔰اهل بيت (ع)
🎋جايگاه و ضرورت استفاده از اهل بيت عليهم السلام https://eitaa.com/masuman/156 🌷فرق اهل بيت پيامبر (ص) با ديگران
https://eitaa.com/dastan_latifeh/105
ايثار
ايذاء
ايستادگى
ايمان
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
2️⃣ حرف ب :
🔰بازگشت
🔰بازى
🌷پيامبر (ص) و بازی کودکان
https://eitaa.com/dastan_latifeh/43
🔰 باطل
باطن
باور
🔰#بت و بت پرستى https://eitaa.com/danestanyhaybozorgan/106
🔰#بخشش
✅بذل و بخشش
✍️#کریمتر_از_حاتم !!
آوردهاند که روزی ﺣﺎﺗﻢ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ:
«ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﯾﻤﺘﺮ ﺩﯾﺪهاﯼ؟»
ﮔﻔﺖ: «ﺑﻠﯽ!، ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪی ﻏﻼﻣﯽ ﯾﺘﯿﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻭﯼ ﺩﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﻓﯽ ﺍﻟﺤﺎﻝ ﯾﮏ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﮑﺸﺖ ﻭ ﺑﭙﺨﺖ ﻭ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺁﻭﺭﺩ، ﻣﺮﺍ ﻗﻄﻌﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪ، ﺑﺨﻮﺭﺩﻡ.»
ﮔﻔﺘﻢ : «ﻭﺍﻟﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺴﯽ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ»
ﺣﺎﺗﻢ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: «ﻏﻼﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﯾﮏ ﯾﮏ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﻣﯽﮐﺸﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻣﻮﺿﻊ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺨﺖ ﻭ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ...
ﭼﻮﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻮﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺴﺖ؟»
ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻭﯼ ﻫﻤﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺖ.»
ﻭﯼ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ: «ﭼﺮﺍ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩﯼ؟»
ﮔﻔﺖ: «ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺧﻮﺵ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﻟﮏ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺨﯿﻠﯽ ﮐﻨﻢ؟»
ﭘﺲ ﺣﺎﺗﻢ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ: «ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑل ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺍﺩﯼ؟»
ﮔﻔﺖ: «ﺳﯿﺼﺪ ﺷﺘﺮ ﺳﺮﺥ ﻣﻮﯼ 🐪🐪🐪ﻭ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ🐑🐑🐑»
ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﭘﺲ ﺗﻮ ﮐﺮﯾﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﯽ!»
ﮔﻔﺖ: «ﻫﯿﻬﺎﺕ! ﻭﯼ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ اﺯ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﻭ ﺍﺯ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ، ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﺪﺍﺩﻡ...»
"حکایتهای_پندآموز"
بخل
بداء
بدبختى
بدبينى
🔰پرهيز از بدزبانی
🌷با زبان خوش خدا را بخوانيد
✍️امام صادق علیه السّلام
🌺در بنی اسرائیل مردی بود که سه سال به درگاه خدا دعا می کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند. زمانی که دید پروردگار دعایش را مستجاب نمی کند، به درگاه خدا عرضه داشت: ای پروردگارم آیا من از تو دورم پس صدایم را نمی شنوی! یا تو به من نزدیکی و دعایم را اجابت نمی کنی؟! در عالم خواب به او گفته شد: تو به مدت سه سال خدا را با بد زبانی و قلبی ناپاک و آلوده و نیّت غیر صادق خواندی(لذا دعایت مستجاب نشد).
🌺 پس دست از بد زبانی بردار و قلبت را با تقوای الهی پاک و نیّتت را نیکو کن (تا دعایت مستجاب شود).
🌺حضرت فرمودند: آن مرد چنین کرد و بعد از آن به درگاه خداوند دعا نمود، پس خداوند پسری به او عنایت کرد.
📚كافى ج۲ ص۳۲۴(باب البذاء ح۷)
https://eitaa.com/dastan_latifeh
بدعت
بدكارى
بدگمانى
بدگويى
🔰بدنامی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/40
🔰بدي
🎂پرهيز از بدی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/66
🔰بر و نيکی
برائت
برابرى
برادر
برادرى
🔰برتری
🌷معيار برتری
https://eitaa.com/dastan_latifeh/85
برترى جويى
🔰برخورد
https://eitaa.com/dastan_latifeh/43
برخوردارى
بردبارى
برزخ
برنامه ريزى
برهان
بزرگوارى
بزرگى
بزهكارى
🔰بستگان
🎂پرهيز از مکر بستگان مخالف
https://eitaa.com/dastan_latifeh/351
🔰بسم الله الرحمن الرحيم
🌷معجزه بسم الله
https://eitaa.com/dastan_latifeh/118
🌷برکات بسم الله گفتن
1 -نجات حضرت ابراهيم (ع) از آتش
https://eitaa.com/dastan_latifeh/362
2 - عبور از روی آب
https://eitaa.com/dastan_latifeh/14
بشارت
بشر
🔰بصيرت
🌷بصيران و بی بصيرت ها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/107
بعثت
بلا
بلاغت
بلاهت
🔰بلند پروازی ممنوع
💎حکایت عقاب و کلاغ بیشه
👈آورده اند که عقابی بود.
بر بچه گوسفند حمله آورد و او را به چنگال صید کرده، در ربود.
کلاغی که شوق تقلید داشت، این احوال را دید.
خواست که زور خود بر گوسفندی بیازماید، و لیکن پنجه اش در پشم گوسفند چنان اسیر ماند که بیچاره خود را از آن خلاص دادن نتوانست.
شبان آمد و او را اسیر یافته، بگرفت و به خانه برد تا از بهر بازیچه به فرزندان خود دهد.
چون فرزندان شبان کلاغ را دیدند، از پدر خود پرسیدند که این پرنده چه نام دارد؟
راعی گفت این پرنده ای است که پیش از یک ساعت خود را عقاب تصور کرده بود، اکنون خوب دانسته باشد که کلاغ بیشه است حماقت پیشه.
(خلاصه): آدمی را باید که در کاری که مافوقِ استطاعت (توانایی) او باشد قدم ننهد و اگر نهد، هم از سرانجام آن نومید گردد و هم مصدر تضحیک ابنای روزگار شود.
📚 حکایات دلپسند
✍️محمدمهدی واصف
🔰بندگی
https://eitaa.com/c/22112254/187
🌷اخلاص در بندگی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/165
🌷توفيق بندگی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/120
✅خدا و بندگان
نوح (نوجه گر، گریه کن)
اسم حضرت نوح پيامبر عبدالغفار يا سكن بوده است.
گویند که ...
بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلايق ، جبرييل ملك مقرب نزدش آمد و گفت : چندي پيش شغل تو نجاري بوده است حالا كوزه بساز . !
او كوزه زيادي ساخت ، جبرييل گفت : خدا مي فرمايد : كوزه ها را بشكن ، او هم چند عدد از كوزه ها را بر زمين زد و شكست . بعضيها را آهسته و بعضي را با اكراه شكست ، جبرييل ديد او ديگر نمي شكند .
گفت : چرا نمي شكني ؟ فرمود : دلم راضي نمي شود ، من زحمت كشيده ام اينها را ساخته ام .
جبرييل گفت : اي نوح مگر اين كوزه ها هيچ كدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . . ؟ !
آب و گلش از خداست ، همين قدر تو زحمتش را كشيده اي و ساختي ، چطور راضي به شكستن آنها نمي شوي ، چگونه راضي شدي خلقي كه خالق آنها خدا بود ، و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را نفرين كردي و همه را به هلاكت رساندي ؛ از اينجا او گريه بسيار كرد و لقبش نوح شد
جامع النورين ص 122
🔰#بهانه گيرى
https://eitaa.com/dastan_latifeh/40
✅بهانه آوردن یکی اسبی از دوستی به عاریت خواست.
گفت: «اسب دارم؛ اما سیاه است.»
گفت: «مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد؟»
گفت: «چون نخواهم داد، همین قدر بهانه بس.»
نقل حکایت از عبید زاکانی
بازنویسی حکایت به زبان ساده : نقل شده است روزی دوستی از دوستش می خواهد که اسبش را برای انجام کاری به او قرض دهد. صاحب اسب در پاسخ این درخواست دوستش می گوید : من اسب دارم اما اسب من سیاه است و نمی توانی سوار آن شوی. دوستش که از شنیدن این حرف خیلی تعجب کرده بود گفت : مگه نمی شه سوار اسب سیاه شد؟ این چه فرقی با بقیه دارد؟ صاحب اسب گفت چرا می شود سوار شد اما دنبال بهانه ای هستم که اسبم را به تو قرض ندهم. 📚کاربرد : موضوع حل مسئله بهتان
بهره مندى
بهشت
بى باكبى
بي تابى
بى تبارى
بى خيالى
بيزارى
بيمارى
بينش
بينيازى
بيهوده كارى
بيهوده گويى
https://eitaa.com/dastan_latifeh
حرف ب 📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
3️⃣ حرف پ :
🔰پاداش پارسائى
🔰پاسخ
🌷برکات پرسش و پاسخ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/355
🔰پاكدامنى
🌷نمونه پاکدامن ها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/95
پاكيزگى
پايدارى
🔰پدر و مادر
🎂بی احترامی به پدر
https://eitaa.com/dastan_latifeh/163
🌷مهربانی با بزرگترها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/26
🌷مسؤليت پدران
https://eitaa.com/dastan_latifeh/45
🌷سبب آمرزش پدر و مادر
https://eitaa.com/dastan_latifeh/114
پرخورى پرده درى
🔰پرستش
🔰پرسش و پاسخ
🌷برکات پرسش و پاسخ
https://eitaa.com/dastan_latifeh/355
پرهيزكارى پستى پشتكار پشوا
🔰پشيمانى
🎂نمونه پشيمان شدگان
https://eitaa.com/dastan_latifeh/360
پناه پناه بردن
🔰پند
🌷اهميت پند و نصيحت و موعظه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/132
🌷نمونه پند ها
1 - پند و اندر بر نيکی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/132
2 - پند و اندرز برخلاف حق
https://eitaa.com/dastan_latifeh/362
📚ماه رمضان و حکایات پند آموز
مرحوم پدر خودمان رضوان اللَّه عليه، ما از بچگى اين را مى ديديم كه از نظر ايشان آنچه كه مربوط به دين و مذهب بود در نهايت احترام بود؛ نماز يك حقيقت محترم بلكه محترمت رين حقيقت ها بود. ما حس مى كرديم ماه رمضان كه مى آيد واقعاً يك امر قابل احترامى مى آيد، يك امرى مىآيد كه دارد استقبال مى شود، از ماه رجب و شعبان به استقبال مى رفتند يعنى مرتب روزه مستحبى مى گرفتند؛ پيشواز مى رفتند. پيشواز رفتن [يعنى] مهمانى دارد مى آيد كه ما داريم استقبالش مى كنيم.
آداب ماه رجب، آداب ماه شعبان و مستحبات اين دو ماه عمل مى شد. معلوم بود كه به سوى يك امر بزرگ و خطير دارند مى روند. اگر بچه يك ذره قابل باشد در او اثر مى گذارد. اگر در خانوادهاى بچه حس كند كه پدر راستى را به دليل اينكه راستى است [ترك نمى كند و] دروغ اساساً به زبان اين پدر نمى آيد، او راستگو مى شود. اما بچه اى كه مى بيند پدرش به خاطر كوچكترين منفعتى دروغ مى گويد، اگر پدر يك ساعت بنشيند بگويد بچه جان دروغ نگو، او نمى تواند بپذيرد.
مرحوم ابوى ما در بعضى از ساله ا دو ماه رجب و شعبان را پيوسته روزه مىگ رفتند و به ماه مبارك رمضان متصل مى كردند، يعنى اين سه ماه را يكسره روزه مى گرفتند.
📚مجموعه آثارشهید مطهری ج 27ص 464 و 559
🔰پوزش خواهى
☺️نمونه پوزش خواهی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/360
پوشاك پوشش
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰پول و مال
🌷نمونه راهکارهای
🔱 چاره درد سر #مالداری
📚 #حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🏷دو درويش در راهی با هم میرفتند. يكی بیپول بود و ديگری پنج دينار داشت.
درویش بیپول، بیباک میرفت و به هر جايی که میرسيدند، چه ايمن بود و چه ناامن، به آسودگی میخوابيد و به چيزی نمیانديشيد. اما ديگری مدام در بيم و هراس بود كه مبادا پنج دينار را از كف بدهد.
بر چاهی رسيدند كه جای دزدان و راهزنان بود.
اولی بیپروا دست و روی خود را شست
و زير سايهی درختی آرميد. در همين حين متوجه شد که دوستش با خود چه كنم چه كنم میكند!
برخاست و از او پرسيد: اين چندين چه كنم برای چيست؟
گفت: ای جوانمرد! با من پنج دينار است
و اينجا ناامن است و من جرات خفتن ندارم.
مرد گفت: اين پنج دينار را به من دِه
تا چارهی تو كنم.
پس پنج دينار را از وی گرفت و در چاه انداخت و گفت:
رَستی از چه كنم چه كنم!
ايمن بنشين، ايمن بخسب،
و ايمن برو، که آدم فقير، دژیست كه نمیتوان فتحش كرد.
🌷بجا خرج کردن پول
https://eitaa.com/dastan_latifeh/27
🔰پيامبر
🌷حسب و نسب پيامبران (ع)
https://eitaa.com/dastan_latifeh/362
پيام رسانى پيروزى پيروى پيرى پيشوا پيكار
پيمان 🌷ادامه داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
4️⃣ حرف ت :
🔰تاريخ تاسف تبانى تباهى تبذير تبرى تبسم تبليغ تجارت تجربه تجسس
تجسم اعمال
تحريف
🔰تحصيل علم
👈حکايت در اين مورد را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/306
🔰ترحم
👈حکايتی در مورد ترحم را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/296
🔰تغافل
👈حکايتی در مورد تغافل را با استفاده از لينگ مطالعه بفرمائيد.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/298
🔰پرهيز از تمسخر ديگران
🌱حکایت
👈روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید: من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !
یک اینکه می گوید :خداوند دیده نمی شود پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید :خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت ! استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست ! ب
هلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه! بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم،استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت !
👈ميدان ندادن به خبرچينان
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰 تحقير
✅جبران تحقير
🔴داستان تربیتی واقعی
معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی
تحمل تحميل
🔰تخصص
🌷اقسام تخصص
👈بايدها و نبايد های تخصص
🎂محل نبايد بکار گيری تخصص
https://eitaa.com/dastan_latifeh/236
تدارك تداوم تدبر تدبير تذكر
🔰#تربيت
✅اهمیت تعلیم و تربیت
🍎جايزه به معلم
نقل شده : عبدالرحمن سلمى، سوره حمد به فرزند امام حسين (ع) آموخت، وقتى كه آن فرزند سوره حمد را نزد امام حسين (ع) به خوبى خواند.
امام (ع) هزار دينار و هزار حله به معلم او جايزه و انعام داد، و دهان او را پر از در كرد.
بعضى از اين موضوع تعجب كردند، امام (ع) دو شعر زير را خواند:
اذا تجاءت الدنيا عليك فجدبها على الناس طرا قبل ان تتقلب
فلا الجود يفنيها اذا هى اقبلت ولا البخل يبقيها اذا ما توليت
يعنى : وقتى كه دنيا به تو نيكى و سخاوت كرد، تو نيز به وسيله آن به همه مردم نيكى و سخاوت كن، قبل از آن كه اين موفقيت از دستت برود.
و بدان كه وجود و بخشش موجب تهيدستى نمى شود. اگر دنيا به انسان روى آورد، و همين طور بخل موجب بقاى (ثروت) دنيا نمى شود، اگر دنيا از انسان روى گرداند (2)
به اين ترتيب از امام حسين (ع) درس فضائل اخلاقى و ارزش هاى انسانى مى آموزيم، و در مى يابيم كه امام (ع) چقدر به تعليم و تعلم ارزش مى داد، كه آن همه به معلم احترام كرد و جايزه داد.
📚1- مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 66.
🎂سرزنش بی خيالی نسبت به تربيت فرزندان
https://eitaa.com/dastan_latifeh/45
🌷تربيت قبل از تولد
https://eitaa.com/dastan_latifeh/47
🌷اهميت تربيت فرزند
https://eitaa.com/dastan_latifeh/114
✅راهکار های تعليم و تربيت 🌹تغيير صورت مسئله 🔰نمونه بکار گيری اين شيوه را، در داستان امام_باقر و مرد مسیحی مطالعه بفرمائيد.
https://eitaa.com/najskfoc/17
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰#ترحم 🌷سفارش به ترحم
نمونه اى از برخورد نيک
👈به طور كلى رحم , مهربانى و ترحم امرى است كه هميشه در اسلام مطرح است .
اين داستان را شنيده ايد كه مردى از اشراف جاهليت , خدمت رسول اكرم ( ص ) آمد و ديد كه ايشان يكى از فرزندانشان را روى زانوى خودشان نشانده اند و او را مى بوسند و مى بويند و به او محبت مى كنند .
يك دفعه اين آدم به پيغمبر (ص) رو كرد و گفت : من ده تا بچه دارم و هنوز در عمرم هيچ كدامشان را يكبار هم نبوسيده ام . ( 1 ) .
در يكى از رواياتى كه در اين زمينه آمده , نوشته اند : فالتمع وجه رسول الله
پيغمبر اكرم از اين حرف چنان ناراحت عصبانى شد كه صورت مباركش قرمز شد و لمعان ( 1 ) پيدا كرد و فرمود : من لا يرحم لا يرحم ( 2 ) آن كه نسبت به ديگرى رحم نداشته باشد , خدا هم به او رحم نخواهد كرد .
📗کتاب : انسان كامل جلد:1
2 . جامع الصغير , ج 2 , ص 183 .
🌷موجبات ترحم الهی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/116
🔰#ترديد گريه امام صادق (ع) بر غيبت امام زمان (عج)
سدير صيرفى مى گويد: من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسيديم، ديديم آن بزرگوار بر روى خاك نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گريه مى كرد. آثار حزن و اندوه از چهره اش نمايان است و اشك، كاسه چشم هايش را پر كرده بود و چنين مى فرمود: سرور من غيبت (دورى) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ كرده و آرامشم را از دلم ربوده. آقاى من غيبت تو مصيبتم را به مصيبت هاى دردناك ابدى پيوسته است. گفتم : خدا ديدگانت را نگرياند اى فرزند بهترين مخلوق ! براى چه اين چنين گريانى و از ديده اشك مى بارى ؟ چه پيش آمدى رخ داده كه اين گونه اشك مى ريزى ؟ حضرت آه دردناكى كشيد و با تعجب فرمود: واى بر شما، سحرگاه امروز به كتاب (جفر) نگاه مى كردم و آن كتابى است كه علم منايا و بلايا و آنچه تا روز قيامت واقع شده و مى شود در آن نوشته شده، در باره تولد غائب ما و غيبت و طول عمر او دقت كردم. و همچنين دقت كردم در گرفتارى مؤ منان آن زمان و شك و ترديدها كه به خاطر طول غيبت او كه در دل هايشان پيدا مى شود و در نتيجه بيشتر آن ها از دين خارج مى شوند و ريسمان اسلام را از گردن برمى دارند.... اينها باعث گريه من شده است.
بحار: ج 51، ص 219؛ روايت تلخيص شده است.
🔰ترس
1️⃣ ترس مثبت
🎂ترس از عذاب الهی بخاطر اعمال زشت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/197
2️⃣ ترس منفی
🎂ترس از اشياء و موجودات
https://eitaa.com/dastan_latifeh/364
🎂ترس از غير خدا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/362
ترشرويى
ترغيب
تزكيه نفس
تسامح
تساوى
🔰#تسبيح
✅نوشتن تسبيح و تكبير و تهليل
انس بن مالك نقل كند كه رسول خدا (ص) فرمود: (خداى تعالى، بنده اش را دو ملك، وكيل فرموده است كه بر او بنويسند. پس چون بميرد، گويند: پروردگارا بنده ات، فلانى را ميراندى ؛ پس حال به كجا رويم ؟ خداوند فرمايد: آسمانم پر است از ملايك كه من را عبادت كنند و زمينم پر از خلق كه من را فرمان برند. به قبر بنده ام رويد و من را تسبيح و تكبير و تهليل گوييد و آن را تا روز قيامت در زمره حسناتش به كتابت آوريد) 📚کتاب توبه استاد حسن زاده، ص 165.
*خشتى از طلا و خشتى از نقره *
رسول خدا (ص) فرمود: وقتى من را به معراج بردند، وارد بهشت شدم. در آنجا فرشتگانى ديدم كه با خشت طلا و خشت نقره ساختمانى مى سازند ولى گاهى دست از كار مى كشند از فرشتگان پرسيدم : شما چرا گاهى كار مى كنيد و گاهى از كار دست مى كشيد؟ سبب چيست ؟
پاسخ دادند: هر وقت مصالح ساختمانى به ما برسد مشغول مى شويم و هرگاه نرسد از كار باز مى ايستيم.
گفتم : مصالح ساختمانى شما چيست ؟
جواب دادند: (سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر).
وقتى مؤ من اين ذكر را مى گويد ما ساختمان را مى سازيم. وقتى كه ساكت مى شود ما نيز دست از كار مى كشيم.
📚بحار: ج 73، ص 346 - بحار: ج 18، ص 292 و 409 - ج 93، ص 83 و 169 با كمى تفاوت.
مرتبطات : معراج بهشت ذکر
تسليت
تسليم
تشكر
🔰تشويق
https://eitaa.com/dastan_latifeh/27
تصميم
🔰تطميع
https://eitaa.com/dastan_latifeh/107
https://eitaa.com/dastan_latifeh
ادامه حرف ت :
تطهير
تطير
تعاون
تعب
🔰تعجب
https://eitaa.com/dastan_latifeh/45
تعصب
تعلم
🔰#تعليم
✅واى به حال فرزندان آخر الزمان
روزى رسول خدا (ص) نگاهش به طفلى افتاد و فرمود: واى به حال بچه هاى آخرالزمان از طرف پدرهاى ايشان ! پرسيدند: يا رسول الله از پدرهاى مشرك ؟ فرمود: نه از پدرهاى مؤ من كه واجبات را به فرزندان خود تعليم نمى دهند، و هر گاه ديگرى بخواهد به ايشان تعليم دهد، مانع مى شوند، و خشنود هستند كه فرزندانشان از مال و منال دنيا چيزى بدست آورند (ولى به دين اولادشان اهميت نمى دهند، فقط به فكر رفاه هستند) من از اين پدرها بيزارم، آنها هم از من بيزارند. ✅منقول از لئالى الاخبار.
تغافل
تفرقه
تفريح
تفريط
🔰#تفكر
✅سفارش رسول خدا به تفكر
مردي از حضرت رسول (ص) طلب وصيتي و نصيحتي نمود. حضرت تا سه مرتبه به او فرمود: »اگر من تو را نصيحتي كنم به جا خواهي آورد؟ و هر دفعه آن شخص عرض كرد: بلي. پس حضرت فرمود كه: هر وقت اراده امري مي كني در عاقبت آن تامل كن اگر نيك باشد بكن و الا ترك كن و پيرامون آن نگرد«.
📚مفاتيح الجنان 1 302
🔰#تقرب ✅حضرت عيسى (ع)
در روايت است كه عيسى بن مريم سه نفر را ديد كه بدنهايشان لاغر و رنگ صورتشان متغير شده، فرمود: چه چيز شما را به اين حال دچار نموده است؟ گفتند: ترس از آتش. فرمود: بر خدا سزاوار است كه هراسان را ايمن كند.
از آن ها گذشت و به سه نفر ديگر رسيد كه از آن ها لاغرتر و رنگ پريدهتر بودند، فرمود: از چه رو چنين شدهايد؟ گفتند: از شوق بهشت. فرمود: بر خدا سزاوار است آنچه را اميد داريد به شما عطا كند. از آنها نيز گذشت، سه نفر ديگر را ديد كه از آن ها نحيفتر و رنگ پريدهتر بودند، چنانكه گوئى چهرههايشان آيينه نور است.
فرمود: چه چيز شما را رنگ پريده و لاغر كرده؟ گفتند: حب خداى عز و جل.
آنگاه سه بار فرمود: شما مقربانيد، شما مقربانيد.
شوريده نباشد آنكه از سر ترسد + عاشق نبود آنكه ز خنجر ترسد معراجالسعادة 1 745
تقليد 🔰تقوا
✅تقوا ملاک ارزش انسان ها
✍️روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابهی پیامبر (ع) به احترام او از جای خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند.لحظهای نگذشته بود که یکی از صحابهی معروف نیز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده کرد؛لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیما بینالعرب؛این مرد ایرانی و عجمی که در صدر مجلس نشسته در میان عربها چه میکند؟»
رسول خدا (ص) با شنیدن این سخن غیراسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید که تمام انسانها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندانهای ما یکسانند،عرب بر عجم،گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد،مگر به تقوا»
📚مستدرک الوسائل، ج12 ص89
🌷بايدها و نبايدهای تقوا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/107
🔰تقيه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/20
تكبر
تكليف
تكلف
تكيه كردن
🔰تلاش
🌷سفارش به تلاش و کوشش
https://eitaa.com/dastan_latifeh/37
تمسخر
تملق
🎂تنبلى
💦پرهيز از تنبلی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/37
🔰تنبيه
🎂مخالفت #پيامبر (ص) با تنبيه #کودکان
https://eitaa.com/dastan_latifeh/43
تندخويى
تندرستى
تنزيه
تنگ چشمى
تنگ نظرى
تواضع
توانگرى توبه
توحيد
🔰#توسل
🔰#توفيق
توكل
توهين
تهجد
تهديد
🔰#تهذيب
🌷#تهذيب_نفس
🔰#تهمت
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
5️⃣ حرف ث :
🔰ثروت = پول
ثواب
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
6️⃣ حرف ج :
🔰جابجايى
جامعه
جامعه شناسى
جامه
جانشينى
جايزه
جايگاه
جبر
جبران
جدايى
جدل
جرم
جريمه
جزا
🔰#جزع
✅جزع و بيتابي زكريا
مروي است كه: «چون حضرت زكريّا از كفّار فرار نمود و در ميان درختي پنهان شد، كفّار مطّلع شده به تعليم شيطان، ارّه دو سر ساختند و بر بلاي درخت نهاده كشيدند تا ارّه به فرق همايون زكريّا رسيد، بياختيار ناله از او سر زد پس وحي الهي به زكريّا رسيد كه: اگر يك ناله ديگر از تو بلند شود نام تو را از ديوان انبيا محو ميسازم. پس زكريّا دم دركشيد و دندان بر جگر نهاد تا او را به دو نيم كردند».
گفتمش: اين قدر آزار دل زار مكن گفت: اگر يار مني شكوه ز آزار مكن
گفتم: از درد دل خويش به جانم چه كنم گفت: تا جان بودت درد دل اظهار مكن
📚معراج السعادة 1 810
جزيه
🔰جسارت
🎂نمونه جسارت کنندگان
https://eitaa.com/dastan_latifeh/360
جماعت
جن
جنابت
جنت
جنگ
جنون
🔰جواب
🌷برکات حاضر جوابی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/124
👈حاضر جوابى
روزى عقيل (برادر على (ع) به مجلس معاويه وارد شد و عمروبن عاص نيز در كنار معاويه بود. معاويه به عمرو عاص گفت : اكنون با مسخره كردن عقيل تو را به خنده مى آورم. عقيل پس از ورود سلام كرد. معاويه گفت : خوش آمدى، اى كسى كه عمويش ابولهب است. عقيل در پاسخ گفت : آفرين بر كسى كه عمه اش (حمالة الحطب فى جيدها حبل من مسد) است. هر دو راست گفته بودند، چون ابولهب عموى عقيل و زن او (ام جميل) عمه معاويه بود. معاويه ساكت نشد و بار ديگر گفت : درباره عمويت چه فكر مى كنى ؟ او اكنون در كجاست ؟ عقيل در جواب گفت : وقتى به جهنم رفتى، طرف چپت را نگاه كن ! ابولهب را خواهى ديد كه روى عمه ات حمالة الحطب افتاده، آن وقت ببين آيا در ميان آتش جهنم شوهر بهتر است، يا زنش ؟ معاويه گفت : به خدا سوگند! هر دو شان بد هستند. 📚بحار: ج 42، ص 114.
جوانمردى
🔰#جوانى
✅سلمان فارسى و جوان بيهوش
روزى سلمان فارسى در كوفه از بازار آهنگران مى گذشت، جوانى را ديد كه بى هوش روى زمين افتاده و مردم به اطرافش جمع شده اند. مردم خدمت سلمان رسيده از او تقاضا كردند كه بر بالين جوان آمده دعايى به گوش او بخواند! هنگامى كه سلمان نزد جوان آمد، جوان او را ديد به حال آمد و سرش را بلند كرد و گفت : يا سلمان ! اين مردم تصور مى كنند من مرض صرع (عصبى) دارم و به اين حال افتاده ام، ولى چنين نيست، من از بازار مى گذشتم، ديدم آهنگران چكش هاى آهنين بر سندان مى كوبند، به ياد فرموده خداوند افتادم كه مى فرمايد: (و لهم مقامع من حديد) : بالاى سر اهل جهنم چكش هايى از آهن هست. از ترس خدا عقل از سرم رفت و اين حالت به من روى داد. سلمان به آن جوان علاقه مند شده و محبت وى در دلش جاى گرفت و او را بردار خود قرار داد. و هميشه در كنار يكديگر بودند تا جوان مريض شد، در حال جان كندن بود، سلمان به بالين او آمد و بالاى سرش نشست. آنگاه به ملك الموت خطاب كرد و گفت : اى ملك الموت ! با برادرم مدارا و مهربانى كن ! از ملك الموت جواب آمد كه اى سلمان ! من نسبت به همه افراد مؤ من مهربان و رفيق هستم. 📚بحار: ج 22، ص 385.
جود
جهاد
جهان گردى
جهت گيرى
جهل
🔰جهنم
🌷موجبات نجات از آتش جهنم
https://eitaa.com/dastan_latifeh/114
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚 🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
7️⃣ حرف چ :
🔰چاپلوسى
🎂عاقبت چاپلوسى
https://eitaa.com/dastan_latifeh/78
چاره انديشى
چشم
🌷موجبات چشم برزخی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/351
🔰چشم بصيرت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/103
✅ آداب نگاه کردن:
در كتاب كافى به سند خود از جميل بن دراج از ابى عبد الله (ع) نقل كرده كه فرمود :
رسول خدا (ص) نگاههاى زير چشمى خود را در بين اصحابش به طور مساوى تقسيم كرده بود به اين معنا كه به تمام آنان به يك جور نظر مىانداخت و همه را به يك چشم مىديد،
📚 ترجمة الميزان ج 6 ص 450
چشم بندى
چشم زخم
چهره
https://eitaa.com/dastan_latifeh
📚🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈📚
🌷داستان ها و ... موضوعی الفبايي.
8️⃣ حرف ح :
🔰#حاجت
🌷برآوردن حاجت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/128
🔰حاجت طلبى
🔰حادثه
🌷نمونه حادثه های #عبرت_آموز
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
حبط عمل
حج
🔰#حجاب
🍎حضرت فاطمه (س) و حجاب
🌿از امیرالمومنین (علیه السلام) این گونه نقل می شود که؛
شخصی که نابینا بود از فاطمه (سلام الله علیها) اجازه خواست تا به حضور برسد. آن حضرت اجازه داد ولی در طول ملاقات حجاب کامل در بر داشت.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)
فرمودند: دخترم! چرا حجاب در
بر نمودی در حالی که او تو را نمی بیند؟
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: آری او مرا نمی بیند ولی من او را می بینم و او بوی مرا حس می کند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: شهادت می دهم که تو پاره ای از وجود من هستی.
📚بحار الأنوار، ج 43، ص 91.
حجت
🔰#حدود
https://eitaa.com/dastan_latifeh/310
✅اجرای حدود الهی كنيز ام سلمه امام باقر (ع) فرمود : ام سلمه همسر پيامبر گرامى اسلام (ص) كنيزى داشت كه سرقت كرده بود. كسانى كه مال آن ها غارت شده بود حضور رسول خدا (ص) آمدند تا آن كنيز را مجازات كند. ام سلمه در باره كنيز خود نزد پيامبر (ص) شفاعت كرد، آن حضرت فرمود : اين حدى است از حدود الهى كه نبايد تعطيل شود. سپس دست كنيز را قطع كرد. 📚نقطههاىآغاز 1 598 حديث
🔰#حرام
🌷رعايت حلال و حرام
#فرزندان_خود_را_اینچنین_تربیت_کنید
💥 #معاویه روزی برای ابوالاسود دئلی هدیه ای فرستاد که مقداری از آن، حلوا بود. منظورش از فرستادن هدیه این بود که دل آنها را بدست آورد وقلبشان را از محبت #علی(ع) خالی کند. ابوالاسود دخترکی پنج ساله یا شش ساله داشت پیش پدر آمد همین که چشمش به حلوا افتاد لقمه ای از آن برداشت در دهان گذاشت.
#ابوالاسود گفت دخترکم! بینداز، این #غذا زهری است، #معاویه می خواهد بوسیله حلوا ما را #فریب دهد و از امیر المؤمنین(ع) دور کند، #محبت ائمه (ع) را ازقلب ما خارج نماید. دخترک گفت قبحه الله یخدعنا عن السید المطهر بالشهداء المزعفر تبا لمرسله و آکله خدا صورتش را زشت کند. می خواهد ما را از سید پاک و بزرگوار به وسیله حلوائی شیرین و زعفران دار بفریبد. مرگ بر فرستنده و خورنده این حلوا باد. آنقدر دست به گلو برد و خود را رنج داد تا آنچه خورده بود قی کرد آنگاه که خود را پاک از آلودگی حلوا یافت این #شعر را سرود.
ابا لشهد المزعفر یابن هند - نبیع علیک احسابا و دینا
معاذ الله کیف یکون هذا - و مولانا امیرالمومنینا
📚الکنی و الالقاب، ج 1، ص
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🎂سرزنش #مال_حرام
https://eitaa.com/dastan_latifeh/85
🎂آثار شوم #لقمه_حرام
https://eitaa.com/dastan_latifeh/47
حرج
حرص
حريم
حزب
حزن
حسابرسى
🔰#حسد
https://eitaa.com/dastan_latifeh/40
🔰#حسرت
https://eitaa.com/dastan_latifeh/29
🎂عوامل حسرت زا
https://eitaa.com/dastan_latifeh/71
🔰حسنه
https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰حق در مقابل باطل
🔰#حق_و_حقوق
*حکایتی زیبا درباره حق الناس حتما بخونید*
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿ ﮑﺮﺩ
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ .
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،
که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد !
ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ
ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد
فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود.
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند:
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟
ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ (ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و....
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید .
ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ
ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ !
ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید:
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ
ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...
ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست
ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست
هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور
هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست...
🔰حقارت
🔰حقد
🔰حقوق
🔰حقيقت گرايى
🔰حكم
🔰#حكمت
🌷توجه به حکمت الهی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
🌷نمونه حکمت ها https://eitaa.com/dastan_latifeh/392
🌷تسليم حکمت الهی https://eitaa.com/dastan_latifeh/17 🌷حکمت محروميت ها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/22
🌷لقمان حکيم
https://eitaa.com/dastan_latifeh/40
حكومت
🔰#حلال
🌷برتری #مال_حلال بر حرام
https://eitaa.com/dastan_latifeh/85
🔰حلم
حماقت
حمد
حوادث
حيا
🔰#حيله
🎂نمونه مکر و حيله و فريب کاری
https://eitaa.com/dastan_latifeh/124
🔰به حيله گری کمک نکنيم.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/64
https://eitaa.com/dastan_latifeh