#مبانی_طبقهبندی | سه اصل بنیادین پیش از طبقهبندی دانش
🔹 ۱. تعیین تکلیف با جهان:
- فهم ماهیت هستی و جایگاه انسان در آن.
- بررسی نسبت میان طبیعت، ماوراءالطبیعه، و حقیقت وجود.
🔹 ۲. روشنسازی معرفتشناسی:
- تعیین روش شناخت، منابع معرفت، و حد توانایی عقل.
- تفکیک میان *معرفت تجربی، شهودی، و وحیانی*.
🔹 ۳. مشخصسازی اهداف زندگی:
- تعیین جهتگیریهای کلان در مسیر رشد فردی و اجتماعی.
- تنظیم اهداف انسانی بر اساس *نیازهای واقعی* و *ارزشهای متعالی*.
🔹 نتیجه:
- بدون تعیین این سه اصل، هر گونه طبقهبندی دانش ناقص و غیرمعتبر خواهد بود.
- این اصول زیربنای فهم عمیقتر علوم و تنظیم یک نظام علمی جامع را فراهم میکنند.
#تحلیل_معرفت #ساختار_دانش #جهانبینی #اهداف_زندگی
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
#نقشهراه
#هویتنقشهراه
« #نقشهراه » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
🔸مسأله بحث:
چگونه میتوان مسیر و مراحل رسیدن به یک هدف تعیین شده را شبیهسازی کرد؟ (با تعیین عناصر اثرگذار و اثرپذیر، مثبت و منفی)
🔸 پیش فرض ها:
✳️نقشه راه = شبیهسازی مسیر و مراحل و عناصر و روابط بهینه، برای رسیدن به هدفی تعیین شده (پس از بررسی مسیرها و مراحل و عناصر و روابط محتمل دیگر)
⏮نقشه راه، هویت #آیندهپژوهانه دارد لذا روشها و تکنیکهای آیندهپژوهی در آن جاری است.
⏮نقشه راه، هویت #راهبردی دارد لذا روشهای طراحی «استراتژی» در آن جاری است.
⏮بهترین روش برای تدوین «نقشه راه» #سناریونویسی و #شبیهسازی است.
🔸تبیین:
اسناد بالادستی، تعیین کننده اهداف هستند (اهدافی که مبتنی بر باورها و ارزشها شکل گرفتهاند) و تعیین کننده شاخصهایی که برای تحقق اهداف لازم است؛ پس از تعیین اهداف و شاخصها، مسأله و مشکل اصلی این است که: «چگونه به این اهداف با این شاخصها برسیم؟»
♻️توضیح:
اگر برنامهریزی، تعیین نقطه هدف ونقطه شروع و نحوه حرکت از مبدأ به مقصد است به نحوی که کمترین هزینه با بیشترین منفعت را حاصل کند آنگاه منطق برنامهریزی، ابتدا #هدفگذاری را الزام میکند.
◀️اگر اهداف، آثار و پدیدههایی هستند که در انتهای حرکت و فعالیتهای مورد نظر باید حاصل شوند، آنگاه با « #ارزشها»مرتبط میشوند و براساس ارزشها تنظیم میگردند.
◀️اگر ارزشها، اعتبارات و ملاحظات برخاسته از واقعیتها باشند ، آن گاه با « #باورها» مرتبط میشوند و براساس باورها تنظیم میگردند.
◀️اگر #مأموریت هر مجموعهای، تلاش برای تحقق اهداف #اولویتدار است، آنگاه مأموریتها تابعی از ارزشها و باورها میشوند.
✅بنابراین قدم اول برای #برنامهریزی یا #معرفی یک برنامه، توصیف #باورها، #ارزشها، #اهداف و سپس #مأموریت آن مجموعه است.
🔸سطوح و لایههای برنامهریزی:
🔹۱. مبانی و زیرساختها:
1)◀️ #جهانبينی = پاسخ به سؤالِ «ما چه باورهايی داريم؟ در اين هستی چه خبر است؟»
2)◀️ #ارزشها = پاسخ به سؤالِ «ما چه چيزهایی را خوب و چه چيزهايی را بد میدانيم؟»
3)◀️ #گرايشها = پاسخ به سؤالِ «در ميان فهرست خوب و بدها، كداميك اولويت دارند؟»
4)◀️ #آرمانها = پاسخ به سؤالِ «اصلیترين آرزوهای ما كدامند؟»
5)◀️ #دكترين = پاسخ به سؤالِ «ساختارهای ما بر چه اساسی باید شكل بگیرند؟» (برآیند جهانبینی، ارزشها، گرایشها و آرمانها، که به تعیین ساختار منجر شود)
🔹۲. اهداف کلان:
6)◀️ #چشمانداز = پاسخ به سؤالِ «ما درآينده چگونه هستيم؟»
7)◀️ #رسالت = پاسخ به سؤالِ «ما اصلا چراهستيم؟ ما چرا ما شديم؟»
8)◀️ #هدفكلان = پاسخ به سؤالِ «ما بايد به دنبال تحقق چه چيزی باشيم؟»
🔹۳. تعیین مسیر:
9)◀️ #بيانيهمأموريت = پاسخ به سؤالِ «ما الان به دنبال چه چيزی هستيم؟»
10)◀️ #رويكرد = پاسخ به سؤالِ «ما برای رسيدن به اين هدف، چه زاويه ديدی بايد داشته باشيم؟»
11)◀️ #خط مشی = پاسخ به سؤالِ «ما برای رسيدن به هدف، چه جهت كلی را در حركت بايد داشته باشيم؟»
12)◀️ #استراتژی = پاسخ به سؤالِ « در جهتی كه انتخاب كرديم، بهترين فرآیند برای رسيدن به هدف كدام است؟»
13)◀️ #راهكار = پاسخ به سؤالِ «برای فعالسازی بهترين حركت، چه قدمهايی بايد برداشته شود؟»
کل ابعاد پنجگانهای که در قسمت «تعیین مسیر» مطرح شدهاند، تشکیلدهنده «نقشه راه» میباشند. (دنبال چه هستیم؟ با چه زاویه دیدی؟ با چه جهت کلی در حرکت؟ فرآیند بهینه کدام است؟ چه قدمهایی از نقطه شروع تا نقطه پایان باید برداشته شود؟)
این ترکیب باید تبدیل به #سناریو شده، #شبیهسازی شود تا بتوان نمونه عینی یک نقشه راه را به دست آورد. فرآیند شبیهسازی را میتوان به صورت زیر ترسیم کرد:
برای تولید یک «نقشه راه» باید مراحل ۱۳گانه برنامهریزی که در بالا ارائه شد، طی شود و در نهایت، یک مدل دارای #ورودی، #خروجی، #پردازش، که #نقطهشروعپردازش، #مرکزثقل آن، #مراحلآن، #نقاطبحران در آن مشخص شده است، ارائه شود.
نقشه راه، نزدیکترین #مفهومسازی، به صحنه #عملیاتی و تلاش برای تطبیق بر مصادیق است.
#نقشه_راه
#الگوریتم
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
#ضمائم
جستاری در جهانبینی و علم
چکیده
این متن به مقایسهای جامع میان فلسفه غرب و جهانبینی اسلامی پرداخته است. در حالی که فلسفه غرب بر اصول مادهگرایی، نسبیگرایی، و مشاهدهمحوری تأکید دارد، جهانبینی اسلامی، علم را بر اساس توحید، وحی و سنتالله بنا میکند. علم در نگاه غربی به دلیل وابستگی به محسوسات، دائماً در تغییر و بیثباتی است. در مقابل، علم اسلامی هدفمند، نافع، پاسخگو و مبتنی بر مسیر تکاملی سنت الهی است.
فلسفهٔ غرب و پارادایمهای علم
فلسفه غرب از ابتدا بر اصالت مشاهده و عینیت شکل گرفته است. برخی از ویژگیهای بارز علم غربی عبارتند از:
۱. اصالت عینیت و ادراکات حسی
علم در غرب بر اساس مشاهده و تجربه حسی بنا نهاده شده است. نظریات علمی مانند پارادایم کوهن و ابطالپذیری پوپر به این تأکید اشاره دارند. در این دیدگاه، مشاهدات تغییرپذیر مبنای شکلگیری علم هستند.
۲. دوگانهانگاری و سکولاریسم
فلسفه غرب به دلیل دوگانهانگاری، میان ماده و معنا، دنیا و آخرت، و علم و دین جدایی ایجاد کرده است. این رویکرد باعث تسلط سکولاریسم و دنیوی شدن بر جوامع انسانی شده است.
۳. پلورالیسم و آنارشیسم
پلورالیسم ناشی از نسبیگرایی منجر به تضادهای گسترده در نظریات علمی غربی شده است. این وضعیت، بیثباتی فکری و علمی را تشدید کرده است.
۴. علم انسانساخته و نسبیگرایی
علم در غرب ماهیتی کاملاً انسانی دارد و دائماً در معرض تغییر و ابطال است. نسبیگرایی و تغییرات سریع ناشی از محدودیتهای عقل انسانی، از ویژگیهای شاخص علم غربی است.
جهانبینی اسلامی و علم
اندیشه اسلامی، علم را در چارچوبی توحیدی تعریف میکند که بر محور وحی، سنتالله و لوح محفوظ استوار است.
۱. وحدانیت مسیر تولید علم
در علم اسلامی، وحدانیت مسیر تولید علم به معنای تأکید بر معرفتشناسی توحیدی است. تمامی یافتههای علمی باید با منابع فراروایی تطابق داشته باشند.
۲. اصالت جهانبینی، وحی و سنتالله
در اندیشه اسلامی، واقعیتهای اجتماعی و علمی بر اساس سنت الهی اعتبار مییابند و این امر خطاهای علمی را به حداقل میرساند.
۳. غایت داشتن و هدفمندی تاریخ
علم و تاریخ در جهانبینی اسلامی دارای غایت مشخصی هستند که در مسیر تحقق اراده الهی و تکامل انسانی حرکت میکنند.
۴. تکاملی بودن علم
علم اسلامی به صورت مرحله به مرحله در مسیر تکامل قرار دارد. این تکامل با هدف ایجاد عدالت و بصیرت در جوامع بشری طراحی شده است.
۵. مسؤولیتپذیری علم
علم اسلامی موظف است در تمام مراحل خود، پاسخگو و مسئولیتپذیر باشد. نتایج علمی باید در راستای هدایت انسان و تحقق عدالت اجتماعی عمل کنند.
روششناسی در اندیشه اسلامی
۱. مدل قیاسی-استقرائی-قیاسی
مطابق نمودار ارائهشده، علم در اندیشه اسلامی از سطح جهانبینی شروع میشود، وارد واقعیت اجتماعی میشود و با اعتباریابی در منابع الهی، به نظریات معتبر تبدیل میشود. این فرآیند، علم را به سوی تولید مفاهیمی معتبر و نافع هدایت میکند.
۲. اعتباریابی از منابع الهی
منابعی چون لوح محفوظ و سنتالله**، علم را به مسیر توحیدی هدایت میکنند. این روششناسی، خطاهای علمی را به حداقل کاهش میدهد و علم اسلامی را در جایگاهی متفاوت از علم غربی قرار میدهد.
**نتیجهگیری
این متن تأکید دارد که فلسفه غرب به دلیل وابستگی به محسوسات، مشاهده و تغییرات مداوم، علم را به سوی بیثباتی و نسبیگرایی سوق داده است. در مقابل، علم اسلامی با تکیه بر توحید، وحی و سنتالله**، مسیری پایدار و معتبر را ارائه میدهد. علم اسلامی نه تنها بر ارتقاء انسان و جامعه تأکید دارد، بلکه مسیر تحقق عدالت و بصیرت را نیز هموار میکند.
#جهانبینی #علم_اسلامی #فلسفه_غرب #وحی #توحید #سنت_الله #نسبیگرایی #معرفتشناسی #اصالت_مشاهده #تفکر_توحیدی #روششناسی_اسلامی #عدالت_اجتماعی
🔸 **کانال دستیار محقق:
[https://eitaa.com/dastyaar]