#نقشهراه
#هویتنقشهراه
« #نقشهراه » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
🔸مسأله بحث:
چگونه میتوان مسیر و مراحل رسیدن به یک هدف تعیین شده را شبیهسازی کرد؟ (با تعیین عناصر اثرگذار و اثرپذیر، مثبت و منفی)
🔸 پیش فرض ها:
✳️نقشه راه = شبیهسازی مسیر و مراحل و عناصر و روابط بهینه، برای رسیدن به هدفی تعیین شده (پس از بررسی مسیرها و مراحل و عناصر و روابط محتمل دیگر)
⏮نقشه راه، هویت #آیندهپژوهانه دارد لذا روشها و تکنیکهای آیندهپژوهی در آن جاری است.
⏮نقشه راه، هویت #راهبردی دارد لذا روشهای طراحی «استراتژی» در آن جاری است.
⏮بهترین روش برای تدوین «نقشه راه» #سناریونویسی و #شبیهسازی است.
🔸تبیین:
اسناد بالادستی، تعیین کننده اهداف هستند (اهدافی که مبتنی بر باورها و ارزشها شکل گرفتهاند) و تعیین کننده شاخصهایی که برای تحقق اهداف لازم است؛ پس از تعیین اهداف و شاخصها، مسأله و مشکل اصلی این است که: «چگونه به این اهداف با این شاخصها برسیم؟»
♻️توضیح:
اگر برنامهریزی، تعیین نقطه هدف ونقطه شروع و نحوه حرکت از مبدأ به مقصد است به نحوی که کمترین هزینه با بیشترین منفعت را حاصل کند آنگاه منطق برنامهریزی، ابتدا #هدفگذاری را الزام میکند.
◀️اگر اهداف، آثار و پدیدههایی هستند که در انتهای حرکت و فعالیتهای مورد نظر باید حاصل شوند، آنگاه با « #ارزشها»مرتبط میشوند و براساس ارزشها تنظیم میگردند.
◀️اگر ارزشها، اعتبارات و ملاحظات برخاسته از واقعیتها باشند ، آن گاه با « #باورها» مرتبط میشوند و براساس باورها تنظیم میگردند.
◀️اگر #مأموریت هر مجموعهای، تلاش برای تحقق اهداف #اولویتدار است، آنگاه مأموریتها تابعی از ارزشها و باورها میشوند.
✅بنابراین قدم اول برای #برنامهریزی یا #معرفی یک برنامه، توصیف #باورها، #ارزشها، #اهداف و سپس #مأموریت آن مجموعه است.
🔸سطوح و لایههای برنامهریزی:
🔹۱. مبانی و زیرساختها:
1)◀️ #جهانبينی = پاسخ به سؤالِ «ما چه باورهايی داريم؟ در اين هستی چه خبر است؟»
2)◀️ #ارزشها = پاسخ به سؤالِ «ما چه چيزهایی را خوب و چه چيزهايی را بد میدانيم؟»
3)◀️ #گرايشها = پاسخ به سؤالِ «در ميان فهرست خوب و بدها، كداميك اولويت دارند؟»
4)◀️ #آرمانها = پاسخ به سؤالِ «اصلیترين آرزوهای ما كدامند؟»
5)◀️ #دكترين = پاسخ به سؤالِ «ساختارهای ما بر چه اساسی باید شكل بگیرند؟» (برآیند جهانبینی، ارزشها، گرایشها و آرمانها، که به تعیین ساختار منجر شود)
🔹۲. اهداف کلان:
6)◀️ #چشمانداز = پاسخ به سؤالِ «ما درآينده چگونه هستيم؟»
7)◀️ #رسالت = پاسخ به سؤالِ «ما اصلا چراهستيم؟ ما چرا ما شديم؟»
8)◀️ #هدفكلان = پاسخ به سؤالِ «ما بايد به دنبال تحقق چه چيزی باشيم؟»
🔹۳. تعیین مسیر:
9)◀️ #بيانيهمأموريت = پاسخ به سؤالِ «ما الان به دنبال چه چيزی هستيم؟»
10)◀️ #رويكرد = پاسخ به سؤالِ «ما برای رسيدن به اين هدف، چه زاويه ديدی بايد داشته باشيم؟»
11)◀️ #خط مشی = پاسخ به سؤالِ «ما برای رسيدن به هدف، چه جهت كلی را در حركت بايد داشته باشيم؟»
12)◀️ #استراتژی = پاسخ به سؤالِ « در جهتی كه انتخاب كرديم، بهترين فرآیند برای رسيدن به هدف كدام است؟»
13)◀️ #راهكار = پاسخ به سؤالِ «برای فعالسازی بهترين حركت، چه قدمهايی بايد برداشته شود؟»
کل ابعاد پنجگانهای که در قسمت «تعیین مسیر» مطرح شدهاند، تشکیلدهنده «نقشه راه» میباشند. (دنبال چه هستیم؟ با چه زاویه دیدی؟ با چه جهت کلی در حرکت؟ فرآیند بهینه کدام است؟ چه قدمهایی از نقطه شروع تا نقطه پایان باید برداشته شود؟)
این ترکیب باید تبدیل به #سناریو شده، #شبیهسازی شود تا بتوان نمونه عینی یک نقشه راه را به دست آورد. فرآیند شبیهسازی را میتوان به صورت زیر ترسیم کرد:
برای تولید یک «نقشه راه» باید مراحل ۱۳گانه برنامهریزی که در بالا ارائه شد، طی شود و در نهایت، یک مدل دارای #ورودی، #خروجی، #پردازش، که #نقطهشروعپردازش، #مرکزثقل آن، #مراحلآن، #نقاطبحران در آن مشخص شده است، ارائه شود.
نقشه راه، نزدیکترین #مفهومسازی، به صحنه #عملیاتی و تلاش برای تطبیق بر مصادیق است.
#نقشه_راه
#الگوریتم
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
فرآیندی که در ذهن رخ میدهد تا یک مسأله حل شود :
2)
مسأله مهمیکه در این قسمت باید بررسی شود، #فرآیندی است که در ذهن رخ میدهد تا یک مسأله حل شود. عموم مردم وقتی با مشکلی روبرو میشوند تا هنگامی که مشکل را برطرف میکنند مراحل زیر ناخودآگاه در ذهنشان میگذرد:
۱. شناسایی نقص و #نیاز:
فرد وضعیت مطلوبی را که به دنبال دستیابی به آن است در نظر دارد، با وضعیت موجود که مبتلا به نقص و مشکل است مقایسه میکند و نقطه مشکل ساز را تشخیص میدهد (یک فهم اوّلیه از مسأله پیدا میکند).
۲. شناسایی قواعد و معادلات موجود در هستی:
انسانها، با #تجربه هایی که در #مسیرزندگی به دست آوردهاند به مجموعهای از معادلات و قوانین موجود در هستی دست یافتهاند لکن چون عملکرد آنها به صورت #ناخودآگاه است، #توجّه متمرکز و دقیق ندارند و در برخی موارد گرفتار اشتباه میشوند و نتایج نامطلوب میگیرند. وقتی مشکلی بروز میکند پس از تشخیص نوع مشکل (یعنی چه اثر و نیرویی لازم داریم ولی موجود نیست؟ ) به سراغ تأثیرات و تواناییهای موجود در هستی میروند و با استفاده از تجربیات قبلی خود و دیگران، چیزی را که میتواند رفع نقص کند تشخیص میدهند.
۳. شناسایی نحوه استفاده از قوانین هستی برای رفع نیاز:
در این مرحله، فرد به دنبال دستیابی به روش برقراری ارتباط بین وضع موجود (کمبود و نقص) با وضعیت کمکی (نیرو و توان اثرگذار) است تا به وضعیت مطلوب برسد. یعنی چگونه میتوان بین منبع نیرو و موقعیت نیاز #ارتباطی برقرار کرد که منبع نیرو اثرگذار شود و خلاء موجود در وضعیت نیاز را برطرف کند.
«#فهم_کاربردی» و «#حل_مسأله» در حقیقت همین مرحله سوم است. دو مرحلهٔ قبل فقط زمینه ساز هستند. کسی که میداند چگونه از امکانات استفاده کند تا نیاز خود را برطرف کند دارای فهم کاربردی است و مسأله را حل کرده است.
#حل_مساله
#معادلات_هستی
#نقشه_راه
#رفع_نیاز
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
نگرش کلان و نظامواره (شبکهای یا سیستماتیک) در حل مساله :
3)
منطقیین حرکتهای سهگانه:
شناخت مشکل
جستجوی عنصری که نیاز را برطرف میکند
برقراری ارتباط بین عنصر مطلوب و مشکل موجود ، را «#تفکر» میخوانند.
«تفکر» دامنه وسیعی است که تمام لایه از سطوح فهم و ادراک را در بر میگیرد.
از این مرحله، تمام تلاش بر تفسیر «#فرآیند_تفکر» متمرکز میشود.
انسانها #علم میآموزند تا بتوانند درست و کامل #فکر کنند و فکر میکند تا بتواند محدودیتهای خود را برطرف کند و به سوی #کمال حرکت نماید.
#فهم_تحلیلی = کشف اجزاء و عناصر درونی و بیرونی موثر بر موضوع، و کشف تمام روابط ممکن و احتمالی بین آنها و کشف رابطه بهینه.
برای دستیابی به فهم تحلیلی، نیاز به نگرش کلان و نظامواره (شبکهای یا سیستماتیک) نسبت به موضوعات است. هر پدیدهای و یا هر متنی ، #سیستم و شبکهایاست که مؤلف طراحی و مدلسازی کرده است. مفهومی که در عناوین و جملات و کلمات و تصاویر بکار رفته است عناصر درونی این سیستم هستند؛ نوع مخاطب و سطح آنها و زمینههای فرهنگی، اجتماعی، زبانی و سیاسی که با آنها روبرو بودهاند، عناصر بیرونی سیستم هستند.
بدون #نگرش_شبکهای نمیتوان علم را برای #زندگی به کار برد و به مقصود رسید.
#نگرش_سیستمی
#حل_مساله
#نقشه_راه
#روش_تفکر
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar