eitaa logo
دروس الشباب
400 دنبال‌کننده
121 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی نصیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی خالد میقاتی مدیر دبیرستان اسلامی در لبنان در باره جایگاه قرآن و لزوم تمسک پیوسته به آن شنیدنی است. http://eitaa.com/alinasirigilani
حسین جان! از شوق، دو صد بوسه زنم بر دهن خویش هرگاه که نام تو برآید بزبانم
با سلام با تسلت به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم الحرام وشهادت امام حسین علیه السلام ویاران باوفای ایشان.. نسخه pdf کتاب 24 جلدی الامام الحسین علیه السلام فی الحدیث والتاریخ / تآلیف علامه محقق سید جعفر مرتضی عاملی قدس‌سره را خدمت عزیران گرامی تقدیم می شود. این نسخه فقط برای استفاده شخصی می‌باشد وهرگونه استفاده تجاری وغیره از آن شرعاٌ وقانوناٌ مجاز نمی‌باشد. التماس دعا https://eitaa.com/alameli
تمارین قرآنی علم بیان از الجدول فی اعراب القرآن.doc
122.4K
برای کسانی که می خواهند کار عملی در بلاغت انجام دهند. فایل ارزشمندی است. برشی از جلد آخر کتاب الجدول فی اعراب القرآن https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از مجله حوزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دروازه توهین 🔰 شاید برایتان سؤال باشد، باب اهانت به قرآن کریم ریشه در کجا دارد؟! ✅همه چیز بر می‌گردد به سال 1376🧐 📣رصد اخبار تحلیلی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی و... ╭ ✍️ 🇮🇷l بامن‌بيا ╰┈➤ @MajalleHozeh
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسي‏ وَ أَخي‏ (سورة المائدة/ الآیة: 25) در اعراب واژۀ سه احتمال است: ، بنابر: 1. عطف بر ضمیر مستتر در (ترکیب زمخشری که ابن هشام در أوضح المسالک بر آن اشکال کرده است. و خالد در التصریح به آن جواب داده است.) 2. عطف بر محل و اسمش (عطف بر محل بعید) در اصطلاح به آن می گویند. (کسانی که حروف مشبهه به فعل و لا نفی جنس را از شرح ابن عقیل خوانده اند بهتر این نظریه را درک می کنند.) 3. أخی مبتداست و خبرش به قرینۀ خبر إنّ حذف شده است و تقدیر چنین است: (وأخي لا يملك إلا نفسه) پس آیه از باب عطف جمله بر جمله می باشد. در حالی که در ترکیب های قبل از باب عطف مفرد بود. ، بنابر: 1. عطف بر اسم إنَّ 2. عطف بر (نفس) که مستثنای مفرغ و مفعول به و منصوب به (أملک) است. ، بنابر: 1.عطف بر یاء متکلم در (نفسی) البته از دیدگاه جمهور بصریین عطف بر ضمیر مجرور فقط در صورت اعادۀ عامل جرّ، جایز است. ولی مشهور متأخرین این شرط را لازم نمی دانند، مانند: صلّی الله علیه و آله. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا ( ) در آیا یک واژه می تواند به طور همزمان و در یک جمله بر دو معنا دلالت کند؟ برخی اصولیین مثل شهید صدر در حلقات و سایر بزرگان نجف این استعمال را ممتنع می دانند. ولی سید محمد فشارکی (شاگرد میرزای شیرازی) و نیز شاگرد ایشان شیخ محمد رضا اصفهانی در و نیز (شاگرد اصفهانی) و مشهور متأخرین مدرسه قم و نیز برخی متأخرین مدرسه نجف مثل آیت الله سیستانی،و شهید صدر در تقریرات خاج اصول، این استعمال را ممکن دانسته اند. می توان ترجمه آیت الله مشکینی (رحمة الله علیه) در آیه 1 سوره نجم را یکی از مثال های این بحث، دانست: وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏ یعنی: قسم به ستاره هنگامی که طلوع و غروب می کند (ترجمه مشکینی) ایشان واژۀ را در این آیه به دو معنای و دانسته است. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
💠آیین رونمایی کتب الفوائد الصمدیه الهدایه فی النحو ✅با حضور حجت الاسلام و المسلمین نقشه چی (مسئول آموزش مدارس سطح ۱ حوزه علمیه قم) 🌀سه شنبه۳۱مرداد۱۴۰۲، بعد از نماز ظهر و عصر 🌀نماز خانه مدرسه علمیه حاج ملاصادق مجتهد قمی (ره) 🔰 مدرسه علمیه حاج ملا صادق مجتهد قمی(ره) 🍃 مدرسه زندگی🌱 🆔 @mojtahedeqomi 🌐 mojtahedeqomi.com
احكامى كه در عبادت به طور مشترك جريان دارند عبارتند از: اول- اسلام و ايمان: و اعتقاد به معتقدات مذهب اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) دوم- قصد قربت سوم- خُلُوّ از رياء: رياء يعنى انجام دادن كارى به خاطر كسب ثناء و طلب بزرگى در دل مردم. چهارم- خُلوّ از عُجْب: عُجب آن است كه كسى در عبادت فخر و طلب بزرگى براى خويش كند، و بر خداى تعالى منّت گذارد كه حق او را كاملًا اداء كرده است. پنجم- خُلوّ از إدلال: إدلال آن است كه شخص علاوه بر داشتن عُجب از خداى تعالى نترسد، و خود را نزد او عزيز بداند، يعنى به جهت عبادات و اعمال خويش معتقد باشد كه بر خدا حق دارد، و استبعاد كند كه خدا او را به مكروه مبتلاء كند. ششم- خلوّ از سَمعه (شنواندن): اگر مكلّف عبادتى- مثلًا نماز- را به قصد شنواندن به مردم بجا آورد، و اين قصد تمام انگيزه يا جزء انگيزه‏اش باشد، مبطل عبادت است. هفتم- متّحد نبودن عبادت با ضمائم محرّمه: عبادت نبايد با ضمائم محرّمه متّحد باشد، پس اگر چيز حرامى- مانند دست بسته نماز خواندن، يا آمين گفتن بعد از قرائت حمد- متّحد با نيّت عبادت و يا متّحد با جزئى از اجزاء عبادت شود، عبادت را باطل مى‏كند؛ ولى اگر چيز حرامى با عبادت به نحو اجتماع امر و نهى باشد، يعنى چيز حرام خارج از عبادت و مقارن با آن باشد- مانند خواندن نماز در وقت وجوب إزاله نجاست از مسجد- عبادت را باطل نمى‏كند. هشتم- ضمائم راجحه يا مباحه محرّك انجام عبادت نباشند: اگر ضميمه مباحه يا راجحه در عبادت باشد- مثلًا مكلف وضوء بگيرد به قصد قربت و خنك شدن، يا به قصد قربت و تعليم غير- چنانچه قصد قربت سبب‏ اصلى عبادت باشد، عبادت صحيح است؛ و اگر ضميمه سبب اصلى باشد، عبادت باطل مى‏باشد؛ و اگر هر كدام جداگانه يا با هم سبب و محرّك براى انجام عمل باشند، أحوط اعاده آن عمل است. نهم- وجوب مقدّمه واجب دهم- حرمت مقدّمه حرام يازدهم- انجام واجب موقّت مشكوك در وقتش دوازدهم- جائز نبودن عبادت به نيابت از زنده https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
یکی از دوستان که تازه اصول را شروع کرده است، دربارۀ و تعریف آن و نیز سؤال کرد که آیا زیر مجموعۀ قطع هست یا نیست؟ و اساسا قطع اصولی و منطقی به یک معناست یا با هم فرق می کند، ایشان را ارجاع دادم به این پیام.
ورزش اهداف ورزش 1- حضرت علي(ع) در دعاي کميل، هدف از ورزش را در يک عبارت زيبا و دلنشين چنين مي‌فرمايند: «يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ قَوِّ عَلي خِدمَتِکَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَي العَزيمَةِ جَوانِحي» پروردگارا اعضاء و اندام مرا در طريق خدمت به خودت نيرومند گردان و اعصاب و افکارم را بر عزم و استواري محکم فرما. 2- در حديثي از پيامبر اکرم(ص) چنين مي‌خوانيم: «اِنَّ الشَّديدَ لَيسَ مَن غَلَبَ النّاسَ وَلکنَّ الشَّديدَ مَن غَلَبَ عَلي نَفسه» همانا پهلوان و شجاع کسي نيست که بر مردم پيروز شده است، ليکن پهلوان کسي است که بر نفس سرکش خود پيروز گرديده باشد. مردي‌گمان‌مبر‌که‌به‌پنجه‌است‌و‌ زور‌ و‌کتف با نفس اگر برآيي، دانم که شاطري 🤼‍♂️زکات ورزش « پيامبر (ص) : لِکُلِّ شَي ءٍ زَکاةً » (هر چیزی زکاتی دارد) زکات هاي مرتبط با بدن و نیرومندی: 1- زکات بدن: « حضرت علي(ع): وَ لِکُلِّ شَيْ‌ءٍ زکاةً وَ زَکاةُ الّبَدَنِ الصِّيامُ » (زکات بدن روزه است) 2- زکات شجاعت: « حضرت علي(ع): زکاةُ الشُّجاعةِ، الجِهادُ في سَبيلِ اللهِ » (زکات شجاعت، جنگيدن در راه خداست) 3- زکات سلامتي: « حضرت علي(ع): زکاةُ الصِّحَةِ ، السَّعْيُ في طاعَةِ اللهِ » (زکات سلامتي، تلاش در راه بندگي و طاعت خداست). 4- زکات پيروزي: « حضرت علي(ع): زکاةُ الظَّفَرِ، الإحسانُ (العَفْو) »(زکات پيروزي، نيکي، احسان و گذشت است.) 5- زکات قدرت: « حضرت علي(ع): زَکاةُ القُدْرَةِ ، الإنصافُ » (زکات قدرت، انصاف و دادگري است.) https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
علت آیا می دانید، تا قبل از قرن 5هجری، علمای عامّه، واژۀ را برای کسی به کار می بردند که: «ابوبکر و عمر را قبول دارد و علی را برتر از عثمان می داند» (من یفضل أبابکر و عمر و یفضل علیا علی عثمان). آنان در همین زمان در تعبیر از امامیه (قائلین به امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام)، از واژۀ استفاده می کردند. در ج14 ص133 دربارۀ نسائی می گوید: قلت: و لم یکن أحد فی رأس الثلاث مئة أحفظ من ، هو أحذق بالحدیث و علله و رجاله من مسلم و من ابی داود و من ابی عیسی و هو جار فی مضمار البخاری و ابی زرعة إلا أن فیه قلیل و انحراف عن خصوم الامام کمعاویة و عمرو . و الله یسامحه علت مهجور شدن سنن نسائی در میان اهل سنت نیز همین است، با اینکه او را حاذق تر از مسلم و ابوداوود و ابوعیسی دانسته اند. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به کربلا خوش آمدید خوش‌آمدگویی ۶ زبانۀ عراقی‌ها به زوار اربعین @Farsna - Link
رونمایی-میرجلیلی.m4a
10.43M
توضیحاتی درباره این دو کتاب
📣قابل توجه اساتید و طلاب محترم 📚کتاب "الفوائد الصمدیة" 📚کتاب "الهدایة فی النحو" 💢 با تحقیق و تصحیح جدید 💢 🟢: 🔺ویرایش متن کتاب برای آسان کردن تدریس و درک سریع مطلب از راه: ۱. پاراگراف‌بندی مسئله‌محور در هر بحث ۲. تعیین فروع هر مسئله ۳. تبیین جایگاه قیود در متن 🔺افزودن عناوین ضروری، بدون تغییر قالب کتاب 🔺اعراب‌گذاری مثالها 🔺تحقیق سندی آیات و روایات 🔺تحقیق سند و ترجمه و بررسی شاهد مثال‌های شعری 🔺افزودن پاورقی در موارد ضرورت 🔺ضمیمه شدن کتاب "عوامل منظومه" به هر دو کتاب 📌تصحیح صمدیه بر اساس نسخه شیخ بهایی که به دست سید علی خان کبیر رسیده است. 📌تصحیح هدایه با مقابله سه نسخه رایج در حوزه‌های علمیه قم، خراسان و پاکستان. 📌در کتاب هدایه، در بعض موارد به قدر ضرورت متن کتاب اصلاح یا جابه‌جا شده است مثل اسماء عدد و منادی. ✍: محمدعلی جوان، محمدصادق خوشنویس، مهدی میرجلیلی 📎دانلود فایل ⬇️کتاب صمدیه ⬇️کتاب هدایه 💰قیمت کتاب صمدیه: ۹۰هزار تومان 💰قیمت کتاب هدایه: ۱۰۰هزار تومان 📌امکان چاپ کتاب با جلد گالینگور وجود دارد. 📌تخفیف ویژه مدارس و خرید گروهی 📱برای در ایتا به @M_M3444 پیام بدهید. 📇: مدینة الولایة 🔰 مدرسه علمیه حاج‌ملاصادق مجتهد قمی(ره) 🍃 مدرسه زندگی🌱 🆔 @mojtahedeqomi 🌐 mojtahedeqomi.com
در یکی از مباحث باب ، مفعول له است. برخی مانند تعدد مفعول له را محال دانسته اند. زیرا یک معلول بیشتر از یک علت تامه ندارد. نتیجه عملی نظر سیوطی در آیه 231 سوره بقره: (وَلَا تُمۡسِكُوهُنَّ ضِرَارٗا لِّتَعۡتَدُوا) یعنی: «و آنان را براى آزار رساندن و زيان زدن نگه نداريد، برای آنکه به تعدّى و ستم كنيد» او در می گوید: اگر لتعتدوا متعلق به تمسکوهن باشد، نمی توان ضرارا را حال دانست، زیرا یک فعل دو مفعول له نمی گیرد. دوم: یک فعل می تواند دو یا چند مفعول له داشته باشد و استعمالات قرآن شاهد صحت آن است. زیرا: منظور از در چیزی جز و انگیزه بر انجام فعل نیست، که این هم می تواند علت تامه یا ناقصه باشد.(علوم العربیه) مثال تعدد مفعول له در قرآن : سوره انعام ثُمَّ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ تَمَامًا عَلَى ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ وَتَفۡصِيلٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ (154) @DUROUS_ALSHABAB
تنها در صورتی می توان منکر ضروری دین را کافر دانست که: انکارش منجر به یا یا بشود. : كتاب الطهارة (للإمام الخميني، ط - الحديثة)؛ ج‌1، ص: 216 ثمّ إنّ إنكار الضروري لا يكون بنفسه موجباً للكفر، بل إنّما يوجبه إذا كان مستلزماً لإنكار الأُلوهية أو التوحيد أو النبوّة. ________________________________________ خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، كتاب الطهارة (للإمام الخميني، ط - الحديثة)، 4 جلد، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى قدس سره، تهران - ايران، اول، 1421 ه‍ ق @DUROUS_ALSHABAB
در باب : برای میزان تأثیر علم کلام و پیش فرض های عقیدتی بر آراء نحویان و ادباء، کافی است در عبارت زیر از صبان ، بیاندیشید: حاشية الصبان على شرح الأشمونى على ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني، ج‏1، ص: 109 عبارت اشمونی برای کلماتی که از نظر اعرابی ملحق به مثنی هستند ولی تعریف مثنی بر آنها صدق نمی کند: دربارۀ مفرد «عمرین» دو احتمال است: 1- عمرو و عمر 2- أبو بكر و عمر عبارت صبان: در احتمال اول، عبارت را به دو گونه می توان قرائت کرد: 1- عُمَرَین (از باب تغلیب عُمَر بر عَمرو) یعنی از باب: تغلیب أعزّ و اشرف بر غیر أعزّ باشد. 2- عَمرَین (از باب تغلیب عَمرو بر عُمَر) یعنی از باب: تغلیب أخفّ بر غیر أخفّ باشد. عبارت صبان چنین است: يصح ضبطه بالفتح (یعنی: ) فالإسكان تغليبا للأخف و بالضم (یعنی: ) فالفتح إشارة إلى قوله صلّى اللّه عليه و سلّم: «اللهم أعز الإسلام بأحب العمرين إليك» يعنى عمر بن الخطاب و عمرو بن هشام الذى هو أبو جهل تغليبا للأشرف الذى سبقت له السعادة فيكون فى الحديث رمز إلى أنه الذى يسلم. قال الدمامينى: يغلب الأخف لفظا ما لم يكن غير الأخف مذكرا. أقول: أو اقتضى تغليبه سبب غير التذكير كما قررناه فى العمرين بالضم فالفتح. ( : گاهی ملاک تغلیب غیر از تذکیر است همان طور که در عُمَرَین توضیح دادیم) و ما نقلناه عن الدمامينى نقله الشمنى عن التفتازانى. ثم نقل الدمامينى عن ابن الحاجب أن شرط التغليب تغليب الأدنى على الأعلى و ضعفه، و عن غيره أن شرطه تغليب الأعلى على الأدنى و ضعفه. @DUROUS_ALSHABAB
آیا می دانید، یکی از دخول ، خبر «أنَّ» است؟ البته به شرط اینکه: جملۀ أنّ با اسم و خبرش ، از نظر معنایی در حکم جملۀ منفی باشند. مثال (سوره أحقاف؛ آیه33): «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ» الله اسم أنّ و قادر خبر آن است. دخول باء زائده بر قادر به خاطر این است که أنّ بعد از «أ و لم یروا» آمده و استفهام اقراری یا توبیخی بدین معناست: أ و لیس الله بقادر؟! منبع: الأشباه و النظائر سیوطی مغنی اللبیب ابن هشام @DUROUS_ALSHABAB
فرق هاى بين حكم و فتوا‏ : 1- حكم مربوط به خارج و انشاء امر جزئى، نسبت به واقعه ای معيّن است؛ در حالی که فتوا، مربوط به‏ احكام كليّه است، 2- قضاوت، است؛ و نفوذش محتاج به نصب مى‏ باشد؛ در حالی که فتوا، است. 3- حكم منشأ آثار است و نقض نمى‏ شود؛ مگر اينكه قطع پيدا شود كه مقدّماتش صحيح نبوده است؛ در حالی که فتوا‏ عبارت است از نظر فقيه از روى اجتهاد در غير سمت قضاء. @DUROUS_ALSHABAB
عبارت است از: چيزى كه حكم شرعى به خاطر وجود آن، جعل شده است و با از بين رفتن آن، حکم نیز از بين مى‌رود؛ در حالی که دایرۀ ، تنگ تر از آن است، بدین معنا که ممکن است حکم شرعی وجود داشته باشد، ولی حکمتی که در آیه یا روایت بیان شده، وجود نداشته باشد. مثال برای موردی که در پی تشریع حکم بیان شده است، ولی با وجود عدم مقتضی برای آن ، باز هم حکم شرعی پابرجاست و باید رعایت شود: سورۀ بقره، آيۀ 228: «وَ الْمُطَلَّقٰاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلٰاثَةَ قُرُوءٍ وَ لٰا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مٰا خَلَقَ اللّٰهُ فِي أَرْحٰامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللّٰهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ» یعنی: «زنهايى كه طلاق داده شدند، تا سه پاكى بر آنها بگذرد. و برای آنان روا نیست که آنچه را خدا در رحم آنها آفريده، كتمان كنند؛ اگر به خدا و روز قيامت ايمان دارند». بر اساس این آیه؛ زن حق ندارد تا سه طهر بعد از طلاق؛ ازدواج مجدد داشته باشد. ( حکم شرعی: از ازدواج مجدد). وجوب اجتناب از شوهر کردن بعد از طلاق: روشن شدن وضعيت رحم كه آيا حامله است يا نه؟ حكم خوددارى از شوهر كردن، وسيعتر از حکمت آن است؛ زيرا حتى كسى كه مى‌داند حامله نيست نيز بايد اين چند ماه را از شوهر كردن اجتناب كند؛ مانند موارد زير: 1. زنى كه عقيم است و هرگز حامله نمى‌شود. 2. مردى كه عقيم است. 3. زنى كه شوهرش براى مدتى، مثل شش ماه يا بيشتر، از او دور بوده و علم دارد كه حامله نيست. 4. اگر با وسايل پزشكى معلوم شود كه زن حامله نيست. با اين كه در موارد فوق، حكمت ياد شده وجود ندارد؛ يعنى مى‌دانيم كه زن حامله نيست، اما حكم آيۀ فوق، يعنى وجوب خوددارى از شوهر كردن، جارى است. بقای حکم با فرض انتفای حکمت، منافاتى با قاعدۀ تبعيت احكام از مصالح ندارد؛ زيرا مراد از اين قاعده اين است كه در اكثر موارد، ملاكاتى براى صدور احكام وجود دارد، نه در تمامى موارد. یا اینکه ملاک احکام منحصر در چیزی که بدان تصریح شده، نمی باشد. @DUROUS_ALSHABAB
این داستان: علی التوضیح در ذیل فعل باب پنجم در: الجهة السابعة: أن يحمل كلاما على شي‏ء، و يشهد استعمال آخر في نظير ذلك الموضع بخلافه، خلاصۀ داستان: در عصر حکومت خلیفه دوم؛ زنى فوت نمود و شوهر و مادرى بجاى گذاشت. نیز دو برادر مادرى و دو برادر پدرى و مادرى هم داشت. برای تعیین سهم الإرث دو بار نزد خلیفه رفتند. در نوبت اول عمر چنین حكم كرد: 1. حق شوهر، نصف تركه. 2. حق مادر، يك ششم، 3. حق برادران مادرى، يك سوم، یعنی: به هر كدام يك ششم کل اموال را بدهند. بدين ترتیب مال تمام شد، و به برادران پدرى و مادرى چیزی نداد. در نوبت دوم، خواست باز همين‌طور حكم كند، ولى يكى از دو برادر ابوینى گفت: « كن پدر ما بوده است، و ما را هم همانند برادران مادری در ارث شريك گردان». عمر لحظه‌اى سر به زير افكند و گفت: درست گفتى، چون همۀ شما فرزندان يك مادر هستيد، سپس ثلث (يك سوم) مجموع تركه را ميان هر چهار برادر على السويه تقسيم كرد.» مردى گفت: تو فلان موقع به اين دو، سهمى ندادى؟ ! عمر گفت: آن حكمى بود كه آن روز نموديم، و اين حكمى است كه امروز مى‌كنيم! ! : گاهی بعد از ؛ قرار گرفته و سدّ مسدّ مفعول به اول و دوم می شود. ولی برخی مانند: جرمی و ابن سيده و جوهری و حريری معتقدند این استعمال لحن است. ولی برخی نظیر ابن هشام و خالد بن عبدالله ازهری می گویند این استعمال است زیرا در قول عربی خطاب به چنین آمده است: «هَب أنَّ أبانا كانَ حِمَاراً». : بيهقى ؛ و نیز ابن ابى شيبه؛ و در كتاب جامع و كنز العمّال؛ و شرقاوى در حاشيه تحرير شيخ زكرياى انصارى. و امين در صفحۀ 285 در جلد اول «فجر الاسلام» اين داستان، معروف به فريضۀ حماريه (يا داستان الاغيه) است. چون يكى از برادران، به خليفه گفت: فرض كن پدر ما الاغ بوده است! و «حجريه» و «يميّه» هم خوانده مى‌شود؛ زيرا برخى روايت كرده‌اند كه وى گفت: فرض كن پدر ما سنگى بوده كه در دريا انداخته شد. «عمريه» هم خوانده مى‌شود؛ زيرا عمر در اين قضيه دو قول مختلف دارد! ! @DUROUS_ALSHABAB