|⇦•قلب ما از تو غم عشق ..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
قلب ما از تو غم عشق تقاضا دارد
چشم ما نیز فقط گریه تمنا دارد
قدر بال مگسی گوهر اشک غم تو
قیمتی بیشتر از گوهر دریا دارد
هرکه در بزم عزای تو قدم بگذارد
زیر پایش پرِ جبریل امین را دارد
غیر آغوش تو هرجا بروم نا امن است
روضه ات امن ترین جاست که دنیا دارد
آی مَردم به خدا تربت قدسی حسین
اثرِ بیشتری از دم عیسی دارد
نیستم در پی درمان مگر از دست حسین
عبد هنگام بلا چشم به مولا دارد
مرگ از زندگی بی تو سزاوار تر است
گذر عمر به همراه تو معنا دارد
پدرم نوکری آموخت به من روحش شاد
بهترین ارثیه را طایفۀ ما دارد
ظاهرش سرخ و کبود است اگر سینۀ ما
سند نوکریِ ماست که امضا دارد
سر شکستن وسطِ روضۀ تو چیزِ کمیست
عاشق از داغ تو گر جان بدهدجا دارد ..
دورِ گودال همه محو تماشا بودن
آه از این قوم مگر قتل تماشا دارد !!
کاش تنها به مصافِ سر تو می آمد
خنجرِ شمر نظر بر همه اعضا دارد
بی ادب بود که با چکمه به گودال آمد
مقتل تو چه کم از عرشِ معلی دارد
یتیمانِ امام حسن رو مثه بچههاش بزرگ می کرد و تمرین میداد .. اباالفضل علیه السلام شمشیر زدن یادش میداد .. همه او را آماده کردن برا کربلا .. گفت قاسمم، فردا به بلای عظیمی گرفتار میشی .. بمیرم برات .. هر کاری کرد اذنِ میدان بگیره عمو قبول نکرد .. اومد تو خیمه نجمه خانم .. عزیزم چی شده اینجور داری زار زار گریه می کنی .. فرمود عمو اجازه نمیده .. فرمود الان بهت سندی رو نشان میدم که اجازه بده .. ساروق بسته ای رو باز کرد دست خطِ امام حسن رو آورد .. خوشحال با عجله رفت خدمت ابی عبدالله .. انقدر با ادب بود، اول دست عمو رو بوسید گفت عموجان این دست خطِ بابامِ .. روایت داره وقتی نگاه کرد امام حسین دست خطِ برادر رو شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. ای غریب مدینه .. ابی عبدالله فرمود آمادۀ میدان کنند قاسم رو .. هر چی گشت خانم زینب زرهی اندازه نشد به تنِ قاسم .. دستمال سر رو براش تحت الحنک بست از بس که زیبا بود .. می گفت می ترسم چشمش بزنن .. واردِ میدان شد ( شنیدید ..) تا شروع کرد رجز خواندن إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن هـذا حسینٌ کالاَسیر .. ازرق شامی از بزرگانِ لشکرِ دشمنِ با همه بچه هاش اومده کربلا .. دونه دونه بچه هاش رو به درک واصل کرد .. آخرالامر خودش اومد تو میدان .. تا اومد تو میدان حضرت فرمود تو یل این لشکری؟! انقدر بی عرضه ای بندِ چکمه هات رو نبستی اومدی وسط میدان .. سرش رو انداخت پایین نگاه کنه به کفشش چنان با شمشیر زد ازرق شامی به درک واصل شد .. ابی عبدالله فرمود نجمه خانم دعاش کن .. شنیدید دورهش کردن .. اول کاری که کردن با نیزه دوره ش کردن از رو اسب به زمین افتاد .. تنها بدنی که جان داشت و زیرِ سم مرکب ها رفت .. یه مرتبه صدا زد عمو به دادم برس .. روایت میگه مثه بازِ شکاری حضرت خودش رو رسوند به بدنِ قاسم .. دید این کاکل و موی قاسم رو قاتل گرفته .. داره با خنجر سر رو جدا میکنه .. با شمشیر زد دستِ قاتل قطع شد .. قاتل با همون حالش قومش رو صدا زد ریختن دورِ ابی عبدالله .. یه وقت دید به آقایی از زیرِ سم اسب داره صدا می زنه عمو استخوان هام شکست ..
مهتابی درخشان شد عازم به میدان
بر پیشانی او سربندِ حسن جان
با ان تنکرونی شير انقلاب است
شاگرد ابالفضل پور بوتراب است
ای جانم حسن جان ..
نقش بازوی او الله ُمع الحق
افتاده به پایش بی سر جسم ازرَق
چون شیر جمل او چرخانده چو شمشیر
ار عرش الهی زهرا گفته تکبیر
ای جانم حسن جان ..
زیرِ سم مرکب کم کم قد کشیده
می آید صدایش بریده بریده
بس که پا کشیده روِ خاکِ صحرا
زنده کرده داغِ بی تابی زهرا
ای جانم حسن جان ..
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
|⇦• کوچه ها بعد تو ..
#توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
سایه ات از سر من رفت سرم درد گرفت
جگرم بودی ورفتی جگرم درد گرفت
تکیه گاهم شدی و تکیه به تومی کردم
در نبودت سِپرمن، سِپرم درد گرفت
قُوَّت قلب وخوشیِ دلِ دخترپدر است
بی توای ریشه یِ من برگ وبَرَم دردگرفت
پلک من سوخت کجایی که ببینی بابا
آنقدر زار زدم چشمِ ترم درد گرفت
حرمتی داشتی و حرمت من دست نخورد
حرمتت نیست که اینگونه پرم درد گرفت
کوچه ها بعد تو، جای گُذرِ زنها نیست
صورتم در جریانِ گُذرم درد گرفت
*بابا! اول قباله ام رو پاره کرد،اونی که تو دادی دستم...بعد طوری زد،نمی دونم چی شد، دو طرف صورتم وَرَم کرده...*
باخبر هستی ازاین غم، که دو دستی خوردم
گونه ام خورد به دیوار و سرم درد گرفت
خبرش آمده که پیش حسنم افتادم
مثل من صورت سُرخِ پسرم درد گرفت
تا توبودی دَرِ این خانه به لگد باز نشد
بی تو در باز شداما کمرم دردگرفت
تَنِ من پشت درافتاد و دَر رویِ تنم
کمترم سوخت ولی بیشترم درد گرفت
↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦• برای تا خدا رفتن ..
#روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اگرچه روز و شب هستیم دائم برسَرِ خوانت
ببخش آقا که کم بودیم عُمری مرثیه خوانت
*غیر از اینِ؟ عاشورا چقدر شلوغِ،اما برا پیغمبر اکرم اینجور نیست...حالا چه کسایی غریبند؟ سه تا غریب آخرِ ماهِ صفر، هر کدومشون از یکی دیگه غریب تر،هم حضرت رضا،هم حضرت مجتبی،و چه حضرت رسول الله...امشب وقتی گریه می کنی باید چشمات مثلِ چشمایِ حضرت زهرا باشه...کسی نیست که برا باباش گریه کنه...*
پراز دردم ولی درد من اصلا جسم خاکی نیست
بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت
فقط یا رحمة لِلعالمین یک گوشه چشمی کُن
کویرم خاکِ بی خیرم، من و اُمیدِ بارانت
مرا همسفره ی یک وعده نانِ خشک خود گردان
که طعنه میزند برهر ضیافت تکه ی نانت
برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم
بِکَش دستی سرم شاید شدم یکروز سلمانت
*اومده اجازه میگیره،دَقُ الباب میکنه،کی هستی داری در میزنی؟جوانی از راهِ دور اومدم،برا زیارت پیغمبر،گفت: بابام حالش خوب نیست برگرد...لحظاتی بعد دوباره در زدن،حضرت باز جوابش کرد..دفعه ی سوم،یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد،دخترم کیه؟ بابا همین که در میزنه بدنم میلرزه...فرمود: این برادرم عزرائیلِ...دخترم فقط از خونه ی تو اجازه می گیره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...*
گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد
به هرکس میرسد بی شک و شُبهه لطف و احسانت
من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که
عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت
گفت:سلمان!...جانم آقا!...گفت: این کوچه ای که رد می شدم هر روز بر سرم یه جوانی از بالا زباله می ریخت، دو سه روزِ نیستش،پیداش کن، برو ببین چی شده،اومد گفت: یارسول الله! مریض شده...گفت:سلمان! بریم عیادتش...آی رحمةالله!...به جوان خبر دادن پیغمبرِ اسلام داره میاد تو خونه ات وارد میشه...روپوشی که داشت کشید رو صورتش،گفت: من خجالت می کشم،چند وقتِ آشغال میریزم رو سرش...پیغمبر اومد گفت: چطوری،چرا مریض شدی؟ گفت: یا رسول الله باهات حرف نمیزنم،مگر اینکه شهادتینی که به همه گفتی به منم بگی،بعد روپوش از صورتم بر میدارم....
من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که
عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت
*گفتم یهودی مسلمان شد...یاد یه جایِ دیگه هم افتادم...یهو وسط کوچه بنی هاشم یکی داد زد: " أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّه"و" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّه" یکی گفت: آی یهودی! این حرفا چیه میزنی؟ گفت: من این دست بسته رو می شناسم...یه روزی این آقا دَرِ خیبر رو از جا تنهایی در آوُرد، اما امروز...*
چه اُنسی با حَسن داری که باهم سفره وا کردید
میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت
#شاعر سید پوریا هاشمی
↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•خیر بیمار زمینخورده...
#روضه و توسل ویژه شهادت ابا المهدی آقا امامحسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد حاجمنصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ!. بِمُوالاتِكُم عَلَّمَنَا اللّه ُ مَعالِمَ دينِنا ، وأصلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِن دُنيانا"
خیر بیمار زمین خورده اگر تسکین است
بغلم کن که مرا مرهَم وتسکین این است
مهربانی بقیه به مذاقم تلخ است
جان به قربان تو، دعوای تو هم شیرین است
«یابن الحسن!
گر سلامم را نمی گویی
در جواب بنده دشنامی بگو»
کنده ام از همه تا که به تو رو بزنم
بده در راه خدا پشت درت مسکین است
بِشِکن بغض مرا تا که سبک تر بشوم
بغضِ مانده به گلویم چقدر سنگین است
آقا جان!
همه جا خیر دعای تو نجاتم داده
گر چه این نوکر بد مستحق بد نفرین است
باز هم پیش تو شرمنده می آیم آقا
باز هم پیش تو ای دوست سرم پایین است
هر کسی کرب و بلایی است تو امضا کردی
کربلا رفتن من از کرمت تضمین است
من اگر کافر و گمراهم اگر شیخ طریق
قبله ام روی حسین است همین است
*شب شهادت ای کاش سامرا بودیم..چه سامرایی درست کردن چه صحن و سرایی درست کردند.. ما یه امام حسن داریم تو بقیع نه صحنی نه شمعی نه چراغی.. آیا جلو چشم شما عمه اتون رو زدن؟ نه والله.. امام عسکری من رومو کردم به سرداب حضرت حجت گفتم مادرش نرجس خاتون هم اینجا خوابیده چه صحنی چه بارگاهی.. من نشنیدم مادرتو رو زده باشن اما اینومیدونم مادرمون حضرت زهرا رو زدن..
امام زمان علیه السلام اومدن آب بهش بدن از بس که این زهر روبدنش اثر گذاشته بود می لرزید دندونا میخورد به این ظرف، میپاشید هرکاری کرد نتونست آب بخوره.. بیست و هشت سالشون بود با سختی هم جون داده.. خیلی امام زمان تنهایی گریه کرده..ولی هرچی بود آب به لبش رسید لذا روضه امام عسکری همینه.. عمه اتون رو زدن نه ،مادرتون رو زدن نه،باباتون رو زدن نه...*
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات سر انداخته گدا
.
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
دارد شبیه کرب و بلا عشق می کند
با گنبد جدید شما عشق می کند
.
در پیشگاه لطف تو عنوان مهم نبود
انسان رسیده یا که نه حیوان مهم نبود
سائل مسیحی است و مسلمان مهم نبود
این چیزها برای کریمان مهم نبود
پای سفره تو نشستیم یا حسن
ما اهل سامرای تو هستیم حسن
هر چند ابری است هوای زیارتت
دلها به حسرت است برای زیارتت
لبها گرفته اند هوای زیارتت
یادی کنیم از شهدای زیارتت
قربان زائران تو که در سفر خوشند
راه تو پر خطر شده و با خطر خوشند
ای کاش نیمه جان نشود مثل تو کسی
از دیده ها نهان نشود مثل تو کسی
راهی پادگان نشود مثل تو کسی
بیمار و ناتوان نشود مثل تو کسی
اطراف خانه ی تو چه شب ها به خط شدند
سرباز ها مزاحم آرامشت شدند
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•گدای کریمه شدن...
#روضه #حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
در این روزگاری که دل بیقرارست
گدایِ کریمه شدن افتخارست
ثوابِ زیارت برایم نوشتند
خودم نه دلم سویِ تو ره سپارست
دوباره حرم قسمتم نه نشد آه
چقدر این دلِ بی نوا بدبیارست
چنان گنبدت جلوه دارد در عالم
که صحنِ تو در آسمان ها مدارست
کسی که قدم میزند در حیاطت
رویِ فرشِ بالِ ملائک سوارست
نگاهت مرا از غریبی درآورد
ببین خنده رویِ لبم آشکارست
همین هم نشان از کرم خانه دارد
گدا زاده ای با شما هم جوارست
کریمه کرم کن گدایِ خودت را
گدایی که در ماتمت سوگوارست
چکید اشک تو بر زمین بعد از آن بود
که از ساوه تا قم درختِ انارست
دلم خون شد از این غم و ماجرایت
دلت تنگ بوده برایِ رضایت
*وارد شد در این شهرِ مقدس .. تمام مردم به استقبالش اومده بودن .. همه گل دستشون بوده .. آخه برا اولین بارِ دخترِ امام داره میاد.مرد و زن احترام گذاشتن. ولی چون در ساوه به بی بی زهر داده بودن ، مریض احوال بود و خانه ای براش آماده کردن .. هفده روز در آن خانه زندگی کرد و مهمان بود .. مردم قم حتی نذاشتن مردی واردِ محله بشه .. بمیرم برات خانم ..*
تفسیر کن دوریِ خواهر از برادر را
تعبیر کن خوابِ حرم بوسیِ مادر را
جاری بکن در قم کمی از حوضِ کوثر را
ماتمکده کن کشورِ موسی ابن جعفر را
ای زینبی که از حسینِ خود جدا ماندی
با ما بگو آیا به زیرِ نیزه ها ماندی؟
آیا زِ تو کس هتک حرمت کرد نه هرگز
در قم دلِ تو حسِ غربت کرد نه هرگز
کس خنده در اوجِ مصیبت کرد نه هرگز
کس غارتِ خلخالُ و زینت کرد نه هرگز
اینها که گفتم یک به یک آمد سرِ زینب
ای وای سوغاتِ سفر شد معجرِ زینب
قم با سلام و تهنیت دنبالِ تو آمد
با سر به طوفِ کعبۀ آمالِ تو آمد
با شاخه هایِ گل به استقبالِ تو آمد
دستِ محارم زود زیرِ بالِ تو آمد
زینب ولی با خیل نا محرم کجاها رفت
پیشِ دو چشمش خیزران پایین و بالا رفت..
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_منصور_ارضی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•به دوش بارِ فراقت کشیده ام ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی به الفدا اجرا شده صنف لباس فروشان مهرماه ۱۴۰۳ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به دوش بارِ فراقت کشیده ام آقا
شکسته پای غمت ، بغض دیدهام آقا
میان این همه غوغا و این مصیبت ها
صدایِ آمدنت را شنیدهام آقا
هزار مرتبه دیدی مرا ولی افسوس
یک از هزار شما را ندیدهام آقا
فقط ز آل علی دم زنم به والله
چرا که عشق علی را چشیدهام آقا
غلامِ حضرت مولا شدم فقط زیرا
گدایِ مادرِ قامت خمیده ام آقا
مقام و مرتبت تو کم از پیمبر نیست
کسی شبیه تو با حیدرت برابر نیست
خدا کند که مرا از قلم نیندازی
به روز حشر که جز تو پناهِ دیگر نیست
کریمیِ تو یقین ارثِ از حسن دارد
از او کسی به سخاوت، معتبرتر نیست
گریزِ شعرِ من اما اذانِ عاشوراست
بگو چرا خبری از علی اکبر نیست
تمام ایل و تبارم فدای تو آقا
منم گدایِ گدایِ گدایِ تو آقا
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مناجات_دعا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5796385964582508298.mp3
3.87M
|⇦•به دوش بارِ فراقت کشیده ام ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی به الفدا اجرا شده صنف لباس فروشان مهرماه ۱۴۰۳ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به دوش بارِ فراقت کشیده ام آقا
شکسته پای غمت ، بغض دیدهام آقا
میان این همه غوغا و این مصیبت ها
صدایِ آمدنت را شنیدهام آقا
هزار مرتبه دیدی مرا ولی افسوس
یک از هزار شما را ندیدهام آقا
فقط ز آل علی دم زنم به والله
چرا که عشق علی را چشیدهام آقا
غلامِ حضرت مولا شدم فقط زیرا
گدایِ مادرِ قامت خمیده ام آقا
مقام و مرتبت تو کم از پیمبر نیست
کسی شبیه تو با حیدرت برابر نیست
خدا کند که مرا از قلم نیندازی
به روز حشر که جز تو پناهِ دیگر نیست
کریمیِ تو یقین ارثِ از حسن دارد
از او کسی به سخاوت، معتبرتر نیست
گریزِ شعرِ من اما اذانِ عاشوراست
بگو چرا خبری از علی اکبر نیست
تمام ایل و تبارم فدای تو آقا
منم گدایِ گدایِ گدایِ تو آقا
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مناجات_دعا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•به دوش بارِ فراقت کشیده ام ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی به الفدا اجرا شده صنف لباس فروشان مهرماه ۱۴۰۳ به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به دوش بارِ فراقت کشیده ام آقا
شکسته پای غمت ، بغض دیدهام آقا
میان این همه غوغا و این مصیبت ها
صدایِ آمدنت را شنیدهام آقا
هزار مرتبه دیدی مرا ولی افسوس
یک از هزار شما را ندیدهام آقا
فقط ز آل علی دم زنم به والله
چرا که عشق علی را چشیدهام آقا
غلامِ حضرت مولا شدم فقط زیرا
گدایِ مادرِ قامت خمیده ام آقا
مقام و مرتبت تو کم از پیمبر نیست
کسی شبیه تو با حیدرت برابر نیست
خدا کند که مرا از قلم نیندازی
به روز حشر که جز تو پناهِ دیگر نیست
کریمیِ تو یقین ارثِ از حسن دارد
از او کسی به سخاوت، معتبرتر نیست
گریزِ شعرِ من اما اذانِ عاشوراست
بگو چرا خبری از علی اکبر نیست
تمام ایل و تبارم فدای تو آقا
منم گدایِ گدایِ گدایِ تو آقا
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مناجات_دعا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•کاری بکن من جزء...
#روضه و توسل به امام هادی علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
راهم بده،راهیِ عرش اعظمت باشم
در من بِدَم،خوبست مدیون دمت باشم
بد را بخر با خوبها بد نیست دلدارت
شاید که من هم بین جنس درهمت باشم
هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا
کاری بکن من جزء زوّار کمت باشم
آقا!
از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم
باید همیشه خاکسار مقدمت باشم
*حضرت رو وارد اون قفس سنگین کردن تا وارد شد همه ی همهمه های این حیوانات خوابید همه پوزه هاشون رو مالیدن به پای آقا..*
از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم
باید همیشه خاکسارمقدمت باشم
*بعد غذا ریختن حضرت ی نگاهی کردهمه عقب رفتن اون شیر پیر اومد جلو غذا خورد.بعد از آنی که از برکه اومد بیرون متوکل لعنت الله علیه پرسید چیشدگفت:: اینا اومدن عرض ارادت کردن و اون شیر پیر به من عرض کرد. آقاجان وقت غذا خوری اینها نمیذارن منم غذا بخورم دستور دادم و همینم شد..الله اکبر...! کاشکی ما هم به اندازه ی همون حیوانات خاکسار تو بودیم..*
آموزگار جامعه دستم به دامنت
بگذار مُستمسک به حبل محکمت باشم
من زنده ام به نوکری آقا دعایی کن
کارگر هرسال بزم ماتمت باشم
ای منتهای حِرب ،ای رکن بلاد ما
یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا...
در پادگانی غصه ی تبعید داری
اندازه ی یک عمر درد بی دوا داری
سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردن
قدی خمو چشمی تر از اون طعنه ها داری
قبر خودت را دیدی و آرام باریدی
آقای خوبم غربتی به انتها داری
وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد
معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری
*وارد بزم شرابش کردن حضرت فرمود از این چیزها خون و پوست و جسم ما دوره
گفت: حالا که نمیخوری برا ما یه چیزی بگو..حضرت طوری درمورد قبر و قیامت گفت..همه لرزیدن ظرف های شراب از دستشون افتاد.بی خود از اشک های چشم صورت هاشون خیس شد.حضرت رو با احترام برگردوندن..*
خیلی بیاد عمه زینب سوختی آنجا
خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری
شکرخدا چشمی به ناموست نیفتاده
شکر خدا اهل و عیالی در خفا داری
شکرخدا غارت نمیشد پیکرت هرگز
عمامه داری ،پیروهن داری،عباداری
حسین....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•این مدتی که می گذرد....
#روضه_حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
این مدتی که میگذرد در عزای تو
روزی نبوده اشک نریزم به پای تو
حسین جان !
با یاد آخرین شب پیش تو بودنم
یک شب نبوده روضه نگیرم برای تو
*عجب خواهری بوده تک بوده تک بوده
اگه حسین در موارد و مراتب دیگه وترالموتور بوده بی بی همین بوده ..*
یک سال ونیم شمع شدم سوختم حسین
یک سال و نیم آب شدم سوختم در عزای تو
ای کاش لحظه ای که رسید جان من به لب
بودم کنار تو در کربلای تو حسین
جان می دهم به بستر مرگم در آفتاب
مثل تن به خاک بیابان رهای تو
*هنوز یادم نمیره بدن تو توی آفتاب روی خاک افتاده بود سرت رو از بدن جدا کردن به نیزه ها زدن..*
بر روی سینه پیروهنت را گرفته ام
تا اینکه باز زنده شود ماجرای تو
گودال بود و ولوله ی نیزه دار ها
هم میزدن هم داد میزدن
گودال بود و ولوله ی نیزه دار ها
گم بود بین هله هله هاشان صدای تو حسین
گودال بود و پیروهن و نعل اسبها
ای کاش بود خواهرت آنجا به جای تو
«حسین جان،حسین جان»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#وفات_حضرت_زینب
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•تنها چو حیدرم..
#روضه_امام_کاظم و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امامموسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ استاد حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
گر چه گره گشایم و موسی بن جعفرم من
صدها گره فتاده به کارم که مضطرم
کنج قفس عدد نفسم را بریده است
چون گل شکسته ساقه ام و کرده پرپرم
تصویر مانده زیر عبا وقت سجده ام
خون جای اشک میرود از دیده ی ترم
قعر سجون سرایم و مانوس با بلا
با دست بسته بی کسم و تنها چو حیدرم
سر بی عمامه...پای برهنه...رخم کبود
یا رب ببین یهود چه آورده بر سرم
از ارتباط صورت و زانو، من آگهم
از چه میان کوچه زمین خورد مادرم
هم بر عبا و صورت من جای پای او...
از بس که زیر پایت ،جسمم بَرند
گر صحبت از مخلص الاشجار می کنند
تا سینه بین خاک فرو کرد پیکرم
.
«وای...آقاجانم....وای»
چون ساعد. چون استخوان ساق..
من از ضربه تا شده
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#شهادت_امام_کاظم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•مجنون شدم اما غم..
#مناجات و توسل ویژۀ روزهای پایانی ماه شعبان اجرا شده اولین مراسم مناجات وقرائت دعای کمیل سال ۱۴۰۱ استاد حاج منصور ارضی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهم»
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
«أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ (1)
اگه تا الان منو نبخشیدی از باقیه ماه شعبانی که مانده منو ببخش .. الهی العفو ..
مجنون شدم اما غم لیلا ندارم
تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم
دیروزم از غفلت شده یک عمر حسرت
در کوله ام جز نالۀ فردا ندارم
با آتشِ عصیان همه سرمایه ام سوخت
چیزی برای محشرِ کبری ندارم
من را بزن، تا حالِ نفسم جا بیاید
اما نگو دیگر برایت جا ندارم
خشم تو هم هرچند از رویِ علاقهست
من طاقتِ ناراحتی ات را ندارم
این آخرِ عمری شتر دیدی ندیدی
سنگین شده پروندهام، امضا ندارد
با این همه آلودگی اصلاً نگفتی
کاری به کارِ نوکرِ زهرا ندارم
بین نجف جانِ مرا باید بگیری
چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم
دنیای بی کربُبَلا یعنی جهنم
دیگر امیدی من به این دنیا ندارم
مهمانی نو آمده، کاری نکردم
دیگر سلاحی غیره این گریه ندارم
وا کن گرههای مرا جانِ رقیه
آن دختری که گفت من بابا ندارم
*یگانه گوهرِ یکدانه آمد
امام عشق را دردانه آمد
همه دیدن در شهر مدینه
دوباره فاطمه در خانه آمد
خانم جانم .. دو نفر هستند نمیشه براشون تولدی جلسه گرفت .. یکی حضرت علی اصغر(ع) یکی هم حضرتِ رقیه سلام الله .. فقط باید روضه بخونیم ..*
با لکنتِ روی زبانش گفت عزیزم
حالا که با سر آمدی من پا ندارم
*بابا ببخشید نمیتونم بلندشم احترام بزارم .. بابا انقدر زدن منو دیگه راه نمیتونم برم .. بابا همه استخوان هام شکسته .. بابا، دخترای شامی خیلی اذیتم کردن ..*
این شهر را روی سرِ خود میگذارم
هرچند از ضربِ لگدها نا ندارم
حالا که دیدم سوختهتر بودی از من
دیگر گلایه از سرِ سقا ندارم ..
منبع:
1)عیون اخبار الرضا، جلد2، صفحه 51
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مناجات_شعبانیه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها