eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.8هزار دنبال‌کننده
860 عکس
205 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است » • گروه #شعر و هنر چامه : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed تبادل نداریم🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
🔹 برای رسیدن به اولین مرتبه انسانیت باید یک دور فلسفه بخوانیم!!! #امام_خمینی ◾ يكى از آن مراتب (سل
مگر در زمان ائمه فلسفه داشتیم که بگوییم تا حکمت نخوانیم نمیتوانیم آدم شویم؟ ◾ شاید با دیدن این مطلب برای خواننده گرامی سوال ایجاد گردد که مگر در زمان مولا امیرالمومنین علم فلسفه داشتیم که بگوییم اگر کسی فلسفه نخوانده باشد سلوک الی الله برای او ممکن نباشد؟ و من سوال میکنم کنون اگر کسی بگوید هرکس علم فقه بلد نباشد از شریعت اسلام بویی نبرده است مگر سخنش غلط است؟ گرچه در زمان اهل بیت علمی به اسم فقه نداشتیم و هنوز تدوین کتب فقهی مانند اکنون صورت نپذیرفته بود. پس همین اشکال راجع به احکام شرعیه نیز وارد است. ◾ آنچه در کلام ائمه یا در لسان قرآن به عنوان فقه آمده است نه معنی اصطلاحی آن بلکه معنی تفقه و اجتهاد در دین است. جواب این سوال این است که گرچه علم و کتاب فلسفی به معنی امروز هنوز تدوین نگشته بود اما مگر معارف موجود در حکمت متعالیه چیزی غیر از آیات و معارف ناب محمدی است؟ ◾ موضوع فلسفه ما همان آیه هو الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‌ است و معارف آن چیزی غیر از حقیقت توحید نیست. فلسفه در صدد این است که به ما بگوید يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ و میخواهد بگوید چگونه است که هرچه خیر است از جانب خداست و هرچه بدی است از جانب بنده. ◾ گرچه اصطلاح و بیان فلسفی غیر از بیان آیات است اما معارف توحیدی یکی است و شما اگر به دیده انصاف بر آنچه فلاسفه با عمری ریاضت و غلامی در خانه اهل بیت به آن رسیده اند را بررسی نمایید خواهید دید هیچ حرفی نگفته اند مگر از قرآن گرفته باشند و با قرآن یکی باشد. پس در واقع پیرمغان ما امام خمینی که در کل عمر خود غیر از حکمت و غیر از واقعیت حرفی نزد درست گفته است که نمیشود انسان بدون معرفت توحیدی قدم در راه توحید بگذارد. ◾ مگر ممکن است انسان خود را سالک الهی بداند و هیچ اعتقادی بر فقر ذاتی یا توحید مطلقه نداشته باشد؟ خود حصول معارف فلسفی به آسانی بر کسی ممکن نیست و این خود ریاضتی است از ریاضات انسان. و نفسی که بتواند حقیقت این امر توحیدی را دریابد میتواند جامعه و دولتی اسلامی بسازد. مگر ممکن است عالمی که خود بویی از معرفت توحیدی نبرده و درکی از این اصرار غیبی نداشته بتواند مدلی توحیدی برای تحول اجتماعی بسازد ؟ _ ___ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به پوستر و لباس ارزشی درست کردن نمیشود کار فرهنگی گفت کار فرهنگی را درست لخت کنیم و بفهمیم یعنی چه. کار فرهنگی، آن چیزی نیست که لباس فرهنگی دارد. لباس فرهنگی، یعنی نوشته و کاغذ و قلم و امثال اینها. این، فرهنگ میشود؛ اما کار فرهنگی نیست. کار فرهنگی، یعنی روح فرهنگی در آن باشد، یک حرکت فرهنگی باشد، رشد بدهد و فعل و انفعال را در ذهن و مغز و جان و عواطف انسان به وجود آورد. اگر شما مدرسه درست کردید، ولی این مدرسه در روح کودکی که هدف و آماج کار تبلیغی شماست، اثر مثبت نگذاشت، این کار چیست؟ میتوانید ادعا کنید که کار فرهنگی است؟ نه، این، ضد کار فرهنگی است. میخواهم حساسیت قضیه را توجه بکنید. ۱۳۶۹/۱۰/۲۳ ___ _ @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
سپرد جا به تو هر کس ز بزم بیرون رفت تویی به جای همه، هیچ کس به جای تو نیست 👤 🏷 💠 @ensani_islami | فلسفه, شعر، علوم انسانی
وقتی برای هدفی تلاش میکنید و ناامید میشید این حرف امام خامنه ای عزیز شاید کمکتون کنه ... برای روز های خستگی و ناامیدی. ____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
🔹 اسلام چه موقعيت اجتماعى به زن داده؟ ◾ چنان كه اشاره كرديم، وقتى كه خورشيد اسلام از افق نيلگون اين جهان سر زد و با فروغ درخشان خود جهان و جهانيان را روشنايى داد، دنيا به دو دسته متمايز منقسم بود: يك دسته متمدن، مانند امپراتورى بزرگ روم و شاهنشاهى ايران و ملل ديگر مانند مصر و حبشه و هند و چين، و در ميان اين ملل زن حكم اسير داشت؛ يعنى انسانى كه آزادى اراده و عمل نداشت و از مزاياى عمومى اجتماع به‌كلى محروم بود، ارث نمى‌برد، عملش احترام نداشت، در امور خوراك و پوشاك و مسكن و ازدواج و طلاق‌ و اقسام معاشرت و تصرف در اموال و غيرآنها هيچ‌گونه آزادى و استقلالى نداشته و هر نفسى را كه مى‌كشيد يا قدمى را از قدم برمى‌داشت با تصويب و اذن مرد مى‌بايست انجام دهد و اگر مورد تعدى قرار مى‌گرفت، اقامه دعوى و شكايت او را مردان مى‌بايست بكنند و اعتنايى به دعوى و شهادت و سخن وى نبود. و دسته ديگر، ملل و اقوام عقب مانده مانند اهالى آفريقا و سكنه گوشه و كنار معموره بود و زن در ميان اين اقوام و قبايل اصلًا انسان محسوب نمى‌شد بلكه طفيلى جامعه به شمار رفته و در صف حيوانات و استخدام و استثمار شده قرارداشت. بار مى‌كشيد و صيد مى‌كرد و خدمت مردان و تربيت بچگان و پرستارى مريض‌ها مى‌نمود و آتش شهوت شوهران يا كسانى را كه آنها مى‌خواستند، خاموش مى‌كرد و گاهى در قحطى يا مهمانى‌هاى با شكوه با گوشت وى تغذيه مى‌شد. اين بود اوضاع عمومى جهان آن روز كه محيط عمومى ظهور اسلام بود و محيط خصوصى آن كه جزيرةالعرب بود. به واسطه اين‌كه نوع اهالى آن سامان باديه‌نشين بودند و در عين حال از خارج با ملل معظمه روم و ايران و حبشه و مصر محصور بودند و از داخل با يهود يثرب و اطراف آن و نصاراى يمن و عراق محشور بودند و معظم‌شان دين وثنيت را داشتند، رسوم زندگيشان از مجموع رسومات و مقررات اين ملت‌ها تركيب يافته و بر اثر كسرو انكسار، طريقه‌اى شده‌بود كه از همه طريقه‌ها نمونه‌هايى داشت. به همان ترتيب روم و ايران و ملل ديگر زن را از عامه حقوق محروم قرارداده و هميشه تحت سرپرستى مطلق‌العنان مرد نگاه داشته و هيچ‌گونه احترام اجتماعى برايش قائل نبودند. گذشته از اينكه بر اثر اخلاق بدويّت اساساً زن را مايه عار مى‌دانسته و از دختر نفرت داشته و بدشان مى‌آمد و حتى قبيله بنى‌تميم دخترها را زنده در گور مى‌كردند، چنان كه قرآن كريم بالخصوص به اين دو موضوع متعرض شده: {«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ* يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‌ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ» «1». و{«وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ* بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» «2». در چنين محيطى كه توصيف شد، اسلام زن را جزء حقيقى و عضو كامل جامعه انسانيت قرارداده و از اسارت بيرون آورده و آزادى اراده و عمل به وى بخشيد. زن مانند مرد در ثروتى كه طبقه گذشته به ارث مى‌گذارند شركت دارد و از پدر و برادر و عمو و خالو و ساير خويشاوندان و همسر ارث مى‌برد و هر كار مشروع و زندگى معروف را براى خود انتخاب كند آزاد است و عمل وى احترام اجتماعى داشته و باارزش مى‌باشد، حقوق خود را مى‌تواند مطالبه كرده و به مراجع صالحه مستقيماً مراجعه كند و در صورت تعدى، اقامه دعوى نمايد و شهادت اقامه كند و در همه اين مراحل كه كليات زندگى زن به آنها تأمين كامل مى‌شود، مرد هيچ‌گونه ولايت و قيمومت و تحكمى نسبت به زن ندارد. {بررسي هاي اسلامي، ج‌1، ص: 284} _ _____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
🕯️ به‌تنهایی گرفتارند مشتی بی‌پناه اینجا مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا غرض رنجیدن ما بود_از دنیا_که حاصل شد مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ به خون خویش می غلتند خلقی بی گناه اینجا نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست نشان می جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا _ @ensani_islami | فلسفه، شعر، علوم انسانی
نتیجه یک تحلیل توهمی، صرفا یک انقلاب مجازی است. _ ______ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
اشتباه فیلسوف بهتر از اشتباه نکردن عامی است... فرق است ميان اشتباه كردن يك فيلسوف و حتى اشتباه نكردن يك عامى؛ يعنى اشتباه كردن يك فيلسوف بر اشتباه نكردن يك عامى ترجيح دارد تا چه رسد بر اشتباه كردن يك عامى، چرا؟ زيرا يك فيلسوف در تلاش است كه خود را به قلّهاى برساند، از يك راه پر پيچ و خم كوهستانى- كه راه شوسهاى نيست- مىخواهد به تنهايى بالا برود (در حالى كه گاهى جهتها برايش نامشخص مىشود) بلكه خودش را به قلّه برساند. آدم قهرمان از اين پيچ به آن پيچ و از اين دره به آن دره مىرود و بر سر صد دوراهى قرار مىگيرد، به خوبى مىفهمد كه از كدام طرف بايد برود، ولى به صد و يكمى كه مىرسد راه را گم میكند؛ يكدفعه به يك لغزشگاه بزرگ مىرسد، زير پايش را نگاه مىكند مىبيند هزار متر تا درّه فاصله است، پايش را به زمين مىگذارد، همان جا معلّق مىشود و سقوط مىكند. اين فرد اشتباه كرد و به مقصد نرسيد. اما آن آقاى ضدّ قهرمان آن كسى كه وقتى چشمش به كوه مىافتد فكر رفتنش را هم نمىكند، در دامنه كوه مىايستد و فقط تماشا مىكند، او سالم مانده است. حال آيا اين كه سالم مانده برترى دارد بر آنكه اشتباه كرد و افتاد؟ نه، او به اين دليل سالم مانده كه پايش را آنجا نگذاشته است؛ يكى از آن دهها نكتهاى را كه او كشف كرده اين كشف نكرده است. آن بيچاره صد جاده مجهول را كشف كرد، يك جا هم اشتباه كرده و به خاطر اشتباهى كه كرده سقوط كرده و مرده است. اشتباه كردن او، سقوط و مرگ او، بر نمردن اين فضيلت دارد، چون اين فرد قدمى بر نداشته است. لهذا اشتباه امثال كانت و هگل هم ارزش دارد چرا كه اينها پيچ و خمها را تا مقدار زيادى رفتهاند، ولى اين آقايان اصلا نرفتهاند و نمىدانند پيچ و خم راه چيست و كجاست، [مىگويند] تبديل كمّيت به كيفيت شد [و خيال مىكنند] قضيه را حل كردهاند! مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج13، ص: 410 _ ____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
بگذارید به خاطر شعار شما، بعضی ها از شما اجتناب کنند. من این را میخواهم که عده ای حریم انقلابی را حفظ کنند... ______ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
مقام معظم رهبری: «آثارشهید مطهری مبنای انقلاب ماست» ____ پ.ن؛ ما با مبانی فکری علامه طباطبایی و شهید مطهری انقلاب کردیم امابرای ادامه انقلاب با این مبانی برای انقلاب چه کرده ایم؟ غیر از استفاده فرمالیته برای پایان نامه ها و مقالات و رزومه جمع کردن، هیچ کار جدی ای با این منابع معرفتی نشد... افرادی که نه متد اجتهادی، نه تفکر فلسفی دارند ایدولوژیست های امروز شده اند‌. حرف اولشان با آخرشان یکی نیست. این ها همان های جامعه حزب الله هستند که از انقلاب فقط پوسته آن را برداشته و دست رد بر هرچه تعقل و تعمق دینی است زده اند‌... جامعه حزب الله اینک اسیر های است . ____ _____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 تا به مردم حق انتخاب اشتباه ندهید آنها رشد نخواهند کرد. مثلا انتخابی مانند انتخاب وکیل مجلس می‌خواهد صورت بگیرد. ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفته‌اید حسن نیت هم داشته باشید و واقعا تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب کند، و فرض می‌کنیم واقعا هم آن فرد شایسته‌تر است. اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل کنید و بگویید شما نمی‌فهمید و باید حتما فلان شخص را انتخاب کنید، اینها تا دامنه قیامت مردمی نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند. باید آزادشان گذاشت تا فکر کنند، تلاش کنند، آن که می‌خواهد وکیل شود تبلیغات کند، آن کسی هم که می‌خواهد انتخاب کند مدتی مردّد باشد که او را انتخاب کنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد. یک دفعه انتخاب کند، به اشتباه خودش پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش کامل شود و بعد آن ملت به صورت ملتی‏ در‌بیاید که رشد اجتماعی دارد. والّا اگر به بهانه این که این ملت رشد ندارد و باید به او تحمیل کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی می‌ماند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتدا اشتباه هم بکند. صد بار هم اگر اشتباه کند باز باید آزاد باشد ... _ استاد مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص317 ______ ____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
«ربنا آتنا» نگاهش را، که هوايم دوباره باراني است «السلام عليکْ يا» دريا که دلم بي قرار و توفاني است «اِنّ في خلق» تو خدا هم مست، روحْ حيران، فرشته‌ها هم مست «اِنّ في خلق» تو زمين مبهوت، زير يک آسمان پريشاني است «لا اله»َم ! کجاي «الا»يي؟ روح دريا! کجاي دريايي؟ مثل آبي به چشم ماهي‌ها، اي «هوالظاهر»ي که پيدا نيست! «يا سريع الرضا»ي لبخندت، عاشقان را کشيده در بندت «يا وليَّ الذينَ» يک دنيا که در اسم تو غرق حيراني است «و اذا الشّمسْ» پيش تو تاريک، «واذا البحرْ» از تو در جوشش واذا القلبِ من که مي‌پرسند: به کدامين گناه قرباني است؟ از ميِ «اِنّما ولي» مستم، در هواي «هوالعلي...» مستم از «شراباً طَهورِ» چشمانت، شب ميخانه‌ام چراغاني است «اشهد انَّ» هر چه دارم تو، «و قِنا من عذابِ نار»َم تو  آه، «يا ايها العزيز»َم آه، توشه‌ام اين غزل که ‌مي‌خواني است «ليْتَ شِعري»که شعر من آيا مي رسد تا به ساحلت؟ دريا! - ناله‌هاي کبوتري زخمي که در اين بند تيره زنداني است- ___ __ 💠 @ensani_islami | شعر, فلسفه ، علوم انسانی
♦️ در اسلام مقررات ثابت را نمیشود همه پرسی کرد و مبتنی بر دموکراسی قرار داد. ◾ چنان كه در كلمات عده‌اى نويسنده اهل بحث ديده مى‌شود، روش اسلامى نه روش دموكراسى است و نه روش كمونيستى است و در دو قسم از مقررات خود با روش‌هاى اجتماعى و سوسياليستى فوق، تفاوت فاحشى دارد، زيرا در مقررات ثابت اسلام واضع قوانين ثابت اسلام خداست (عزّ اسمه) و مقررات ثابته ساير روش‌هاى اجتماعى مولود افكار جماعت و وضع شده ملت مى‌باشد و هم‌چنين در مقررات قابل تغيير در روش‌هاى ديگر پايه اصلى اراده و خواست اكثريت افراد ملت است و هميشه آزادى و به عبارت ديگر شعور و اراده اقليّت (نصف افراد منهاى واحد) فداى خواست و پسند اكثريت ملت (نصف افراد به علاوه واحد) مى‌باشد خواه خواسته‌شان حق بوده باشد يا نه، ولى مقررات قابل تغيير در جامعه اسلامى با اين‌كه نتيجه شوراى مردم مى‌باشد، پايه اصلى آنها حق است نه خواست اكثريت و روى واقع‌بينى بايد استوار باشد نه روى اميال و عواطف. ◾ در جامعه اسلامى بايد حق و صلاح واقعى اسلام و مسلمين اجرا شود، خواه مطابق با اكثريت بوده باشد و خواه نه، البته در جامعه علم و تقوا كه اسلام تربيت مى‌كند هرگز اكثريت، خواسته‌هاى هوس‌آميز خود را به حق و حقيقت ترجيح نخواهد داد. کتاب بررسی های اسلامی، ج۱، ص ۱۶۶ _ ______ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
📚 توی پیام قبلی شهید مطهری گفتن تا آزادی در انتخاب نباشه مردم رشد نمیکنن, الان علامه میگه توی ملاکات ثابت دین اصلا رای گیری نداریم که بگیم آزادی انتخاب هست. این دو حرف چه طور قابل جمعه؟
📚 حتی انکار فلسفه هم نوعی تایید آن است. چاره ای غیر از آموختن فلسفه نیست... __ __ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
• علامه از معنی میگوید. ____ 💠 |زندگی برای علوم انسانی ⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
چرا دولت جمهوری اسلامی یا به بی راهه می رود یا به تضاد با نظام میرسد؟ ____ ✅ زندگی برای علوم انسانی ⬇️⬇️⬇️⬇️ @ensani_islami
اینکه شما کل نظام علمیت بر اساس نفسانیت شکل بگیره و اینکه هیچ واقعیت و ملاکی برای اثبات حرفات نداشته باشی هیچ ایرادی نداره و همین که اصطلاحات مدرن به کار ببری میتونی با اعتماد به نفس از مبانیت دفاع کنی اما همین که بخوای توی سنت خودت حرفی بزنی، با اینکه سرتاسر سنتت با برهان و منطق پرشده بازهم متهم میشی به غیرواقعی و آرمانی صحبت کردن که این حرفا توهم هست... آن کسی انتزاعی بحث میکند که اساس فکرش بر سراب توهم ساخته شده نه کسی که دم از واقعیت میزند! ____ 💠 زندگی برای علوم انسانی ✅ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
"سید علی خامنه ای از استاد خود علامه طباطبایی میگوید" 🔷 جامعه امروز به سمت همان سرمنزلى پيش مى‌رود كه علامه طباطبایی در انديشه بلند خود آن را مى‌ديد و به سوى آن بر مى‌انگيخت. • «علامه طباطبایی» مجموعه‌اى از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقيه بود، حكيم بود، آگاه از اندوخته‌هاى فلسفى شرق و غرب بود، مفسر قرآن بود، از علوم اسلامى، يعنى علومى كه از اسلام نشأت گرفته يا از آن تغذيه كرده است، مطلع بود: از اصول، از كلام، از ادبيات، از نجوم و هيأت و رياضيات، و از برخى علوم بى‌نام و نشان ديگر. شخصيت او در لابه‌لاى اين دانستنى‌هاى بسيار به كمك رياضتى مداوم و دراز مدت، پرورده، صيقل يافته و پرداخته شده بود. از كسانى بود كه تنها مكتب جامعى چون اسلام مى‌تواند امثال او را در دامان پربركت خويش پرورش دهد. چهره معنوى او، سيماى پرصلابت مردى بود كه ايمانى استوار و عرفانى راستين را با دانشى گسترده و عميق توأم ساخته و با آميزه شگفت وجود خويش ثابت كرده بود كه اسلام مى‌تواند سوز درون دلسوختگان شيفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهيخته يكجا گردآورد. او، تلاش و جهاد بى‌انتها و خاموش نشدنى خود را هم به اين معجون الهى در آميخته بود، در يكى از حساس‌ترين دوران‌هاى حيات اسلام و تشيّع، جانانه به دفاع از حريم معنويت اسلامى و حكمت و معرفت الهى برخاسته و مفاهيم زيباى اجتماعى اسلام را از آيات كلام الهى استخراج كرده و به عرضه كامل و جامع اسلام پرداخته بود. او مدافعى استوار از ارزش‌هاى فرهنگ اسلام در برابر بساط نيرنگ مكاتبى بود كه با بهره‌گيرى از انواع شيوه‌ها و ترفندها بر اين فرهنگ الهى تاختن آورده و به تدريج رابطه دل‌ها و مغزها را در بخش‌هايى از جامعه از چشمه سار زلال آن گسسته بودند. او كه در سفره متاع ارزنده حوزه علميّه قم، در شمار درخشنده‌ترين گوهرها بود و به آن مدرسه اسلامى پربركت، ارزش مى‌بخشيد، تنها به آن حوزه محدود نشده بود و به تدريج در همه حوزه‌هاى علمى و در همه محافل اسلامى و در سطح وسيع جامعه حضور خود را مجسم‌تر و برجسته‌تر مى‌ساخت، معارفى كه از زبان و قلم او بر صفحه دل‌ها و كاغذها نقش بسته بود از صدها و هزارها زبان و با صدها و هزارها بيان در همه جا منتشر مى‌گشت و به همه كس علم و معرفت مى‌آموخت. اكنون اين چراغ برافروخته و روشنى بخش به خاموشى گراييده است اما، خورشيدطلوع كرده و عالم افروز اسلام مى‌رود كه همه زوايا را در اين كشور فراگيرد، جامعه امروز به سمت همان سرمنزلى پيش مى‌رود كه او در انديشه بلند خود آن را مى‌ديد و به سوى آن بر مى‌انگيخت. در پيشاپيش اين كاروان، مردى از سلاله انبيا و رهبرى از زمره عاشقان و عارفان باللَّه، فقيهى بزرگ و اسلام‌شناس راه را مى‌پيمايد و هدف را مى‌نماياند. عطر دلاويز دنياى انبيا و اوليا به مشام مى‌رسد. آخرت با دنيا درآميخته و بهشت الهى دريچه‌اى به سوى زمين گشوده است. هنگامه، هنگامه اوليا و فقها و عرفا است و جاى آن فقيه و عارف و سالكى كه اكنون به ياد يكمين سالگرد رحلتش گرد آمده‌ايم خاليست. ◀️ استاد علّامه بزرگوار ما بايد، با گسترش ميراث فرهنگى گران‌بهايى كه گردآورده و اندوخته بود، در جامعه، حاضر و شاهد بماند و سر انگشت اشارت او راه درست را به همه راهروان بياموزد. اين مهم به عهده دانش پژوهان و معرفت پروران است و اميد كه اين مجمع بزرگ و محترم از عهده سهم خود در اين تكليف به‌خوبى برآيد. بخشی از پیام امام خامنه ای به مناسبت اولین سالگرد درگذشت مرحوم علامه طباطبایی ____ _ 💠 زندگی برای علوم انسانی ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ✅ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
با تو یک شب بنشینیم و شرابی بخوریم آتش آلود و جگر سوخته آبی بخوریم در کنار تو بیفتیم چو گیسوی تو مست دست در گردنت آویخته تابی بخوریم بوسه با وسوسهٔ وصل دلارام خوشست باده با زمزمه‌ی چنگ و ربابی بخوریم سپر از سایهٔ خورشید قدح کن زان پیش کز کماندار فلک تیر شهابی بخوریم پیش چشم تو بمیریم که مست ‌است بیا تا به خوش‌باشیِ مستان می نابی بخوریم صلهٔ سایه همین جرعه‌ٔ جام لب توست غزلی نغز بخوانیم و شرابی بخوریم ____ 💠 شعر، فلسفه، علوم انسانی ✅ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef