eitaa logo
اصرار
284 دنبال‌کننده
694 عکس
745 ویدیو
4 فایل
به چه زنده ایم؟ آدم ها، جا و زمان ها دگرگون می شوند. خبر آنکه چیزی شروع و چیزی تمام شد. چه باید کرد؟ تن دهیم یا اصرار کنیم؟ چاره چیست؟ مگر آنکه اصرار 📍اصرار در ایتا و تلگرام Esrar3@ 📍اینستاگرام Esrar3.insta@ ✅ برای ارتباط با ما @Esrar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازیکنان در زمین دست کودکانی را گرفتند که دیگر نیستند. با کودکانی عکس گرفتند که دیگر نیستند. @Esrar3
احتمالا شنیدید که دو سرباز مصری در مرز رفح حین درگیری با سربازان رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. این آخرین مطلبی ست که یکی از سربازان منتشر کرده است. او نوشته بود: «قلب اندوهگین می‌شود و چشم می‌بارد، و غزه ما در نزدیکی تو اندوهگینیم. غزه در اندوه است و جهان کر و لال و کوری‌ست که نمی‌تواند مردانگی را به دنیا بیاورد. سکوت استاد بیان عجز است». @Esrar3
داستان کوتاه است نیمه‌ای از سر مادرم، و دو دستش را پیدا کردم. نشستم و تکه تکه، او را جمع کردم. @Esrar3
در شرح شب سرخ رفح نوشتند: کربلا رو ندیدم اما امشب رفح رو دیدم. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خدا خسته شدیم. دیگه نه توان داریم نه صدا. تصور کن پسرت یا برادرت اینجوری بمیره. همّ و غم ما فقط شده همین که به یه روش خوبی بمیریم. تجمع کنید. راهپیمایی کنید. بچه‌ها رو ببینید که اینجوری می‌میرن. تصور کنید، خودتون رو بذارید جای ما. @Esrar3
اختلافت با من در مورد فلسطین تمام دوستی‌مان را خراب می‌کند. 🧷چنان نزدیکی که پیوندها این چنین از تو متولد می‌شوند. اسلام بی تو نه سیاست داشت و نه پیوند. بیخود نیست که تو را پاره‌ی تن اسلام نامیدند. @Esrar3
هر روز صادقانه از خودت بپرس برای اینکه این قتل عام تکرار نشه چیکار کردی؟ 🧷بعد از طوفان الاقصی معانی واژه‌ها در فاصله‌ی میان قاره‌ای جابه‌جا شدند.‌ مثلا واقعا چه کاری کار است؟ @Esrar3
💢تحریم کالاها به تحریم افراد رسید مثلا محمد صلاح 🧷باور می‌کنید؟ باور می‌کنید محمد صلاح که روزی او را مرد دین و مبلغ اسلام در فوتبال می‌شناختند که طرفدارانش را مسلمان می‌کند، حالا بواسطه‌ی تبلیغاتش برای پپسی او هم به فهرست تحریم‌ها افزوده شده؟ بی‌فلسطین، دین چیزی کم دارد. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀مرزی که آینه شد نماینده‌ی پارلمان فرانسه: رفح فقط مرز نیست، رفح آینه‌ی ماست. آقای رئیس اگر روابطتان را با اسرائیل قطع نکنید چطور به خودتان در آینه نگاه می‌کنید؟ 🧷دوست داشتم از تاریخ‌دا‌ن‌ها بپرسم سیاست کی و کجا اینقدر شخصی شده بود که نمایندگان پارلمان فرانسه در صحبت‌شان با یکدیگر بپرسند: اگر برای رفح کاری نکنی چطور می‌توانی به خودت در آینه نگاه کنی؟ یا حتی باز هم بپرسم کی‌ و کجا مرزها آینه‌ای شده بودند که از هزاران کیلومتر آن طرف‌تر بیایند و در نزدیک‌ترین تصویر ما پیش خودمان بنشینند که کسی بپرسد اگر این آینه (رفح) را نبینی در کدام آینه میخواهی خودت را ببینی؟ این‌ها همه خواب است؟ من بیدارم؟ @Esrar3
فکر کردن به مرگ دیگه ترسناک نیست. ترسناک اینه که زنده بمونی بخوای تیکه تیکه های بدن عزیزان و خانواده‌ت رو اینجوری جمع کنی. 🧷من که فیلسوف نیستم اما اگر دستتان به فیلسوف و مرگ اندیش و کلا آدم‌هایی که در باب مرگ زیاد فکر می‌کنند رسید، بپرسید خبر دارند؟ خبر دارند که ما در زمان معکوسی افتاده‌ایم که همین زندگی فناست و مرگ را جایی در گذشته‌ی خودمان جا گذاشته‌ایم؟ خبر دارند؟ @Esrar3
° آیت الله خامنه‌ای برای دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا نامه نوشتند: بسم الله الرّحمن الرّحیم این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته است. جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحده‌ی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستاده‌اید. شما اکنون بخشی از جبهه‌ی مقاومت را تشکیل داده‌اید، و در زیر فشارِ بی‌رحمانه‌ی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بی‌رحم صهیونیست دفاع میکند ــ مبارزه‌ای شرافتمندانه را آغاز کرده‌اید. جبهه‌ی بزرگ مقاومت در نقطه‌ای دور، با همین ادراک و احساسات امروز شما، سالها است مبارزه میکند. هدف این مبارزه، توقّفِ ظلمِ آشکاری است که یک شبکه‌ی تروریست و بی‌رحم به نام «صهیونیست‌ها»، از سالها پیش بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، آنها را زیر سخت‌ترین فشارها و شکنجه‌ها گذاشته است. نسل‌کشیِ امروز رژیم آپارتاید صهیونیست، ادامه‌ی رفتار بشدّت ظالمانه در ده‌ها سال گذشته است. فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملّتی متشکّل از مسلمان و مسیحی و یهودی، و با سابقه‌ی تاریخی طولانی. سرمایه‌داران شبکه‌ی صهیونیستی پس از جنگ جهانی، با کمک دولت انگلیس، چند هزار تروریست را بتدریج وارد این سرزمین کردند؛ به شهرها و روستاهای آن هجوم بردند؛ ده‌ها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند؛ خانه‌ها و بازارها و مزرعه‌ها را از دست آنان بیرون کشیدند، و در سرزمین غصب‌شده‌ی فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند. بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحده‌ی آمریکا است که پشتیبانی‌های سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بی‌احتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هسته‌ای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است. رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بی‌دفاع فلسطین به کار گرفت و بی‌اعتنا به همه‌ی ارزشهای وجدانی و انسانی و دینی، روزبه‌روز بر بی‌رحمی و ترور و سرکوبگری افزود. دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این تروریسم دولتی و ظلم مستمر، دریغ کردند. امروز هم برخی اظهارات دولت ایالات متّحده در قبال جنایت هولناک غزّه بیش از آنچه واقعی باشد، ریاکارانه است. «جبهه‌ی مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأس‌آلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد. سردمداران صهیونیسم بین‌المللی که بیشترین بنگاه‌های رسانه‌ای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوه‌ی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟ سردمداران سلطه‌ی قهرآمیز جهانی، حتّی به مفاهیم بشری هم رحم نمیکنند. رژیم تروریست و بی‌رحم اسرائیل را دفاع‌کننده از خود وانمود میکنند، و مقاومت فلسطین را که از آزادی و امنیّت و حقّ تعیین سرنوشت خود دفاع میکند، «تروریست» مینامند! من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقه‌ی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبهه‌ی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. تاریخ هم در حال ورق خوردن است. بجز شما دانشجویانِ ده‌ها دانشگاه در ایالات متّحده، در کشورهای دیگر هم دانشگاه‌ها و مردم به پا خاسته‌اند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثه‌ی مهم و اثرگذاری است. این میتواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد میکنند، تا اندازه‌ای آرامش‌بخش باشد. من نیز با شما جوانان احساس همدردی میکنم و ایستادگی شما را ارج مینهم. درس قرآن به ما مسلمانان و به همه‌ی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ و درس قرآن درباره‌ی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون. جبهه‌ی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله. توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۳/۳/۵ 🧷این نامه پنج خرداد نوشته شده. یعنی شش روز پس از اعلام شهادت آقای رئیسی و همراهان‌شان. @Esrar3
إخلَع نَعلَكَ يا موسى - رلى ميلاد عازر (320).mp3
8.74M
اخلع نعلیک یا موسی_ رلا آذر • حتى النعش كان يقاوم ذاك النعشُ نعش شيرين @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتى النعش كان يقاوم، ذاك النعشُ نعش شيرين 🧷مقاومت حتی بعد از مرگ... این چه وضعی‌ست که اگر بمیری هم باید در آن مقاومت کنی؟ واقعیت است؛ زین پس ما با مُردگان و رفتگان به یک صف ایستاده‌ایم، همه در مقاومت. @Esrar3
شرح شهید شیرین.pdf
785.4K
اگر برای زنی که با پیکرش هم در مقاومت ایستاد، خواستید چیزی بسازید روی کمک من حساب کنید. این متن برای آنانی‌ست که دوست دارند برای خبرنگار فلسطینی که نامش در سینه‌ی‌ هر فلسطینی محفوظ است، کاری کنند. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻برخیز مریم از این بهت تاریخ به کجا می گریزید؟ کاهنان این تاریخ یک سویه را به سخره گیرید. مریم های روزگارتان را فراخوانید! پرده ها را بدرید، و بگذارید نسیم طراوت زن، تاریخ را در نفَس عیسی بن مریمی‌اش زنده کند. هوای او در تاریخ کمی نفس بگیرد، پرسه زند. این تاریخ رو به موت قدوم چون اویی را می طلبد. این لطافت، حیات عیسی به دل دارد. زبانم به روی تو باز میشود مریم. گامهایت را محکم تر بکوب. تاریخ بی تو کجا را دارد برود؟! دژهای بلند معبد تاریخ مان در عطش فاتحی چون توست؛ تو که مادر حقیقتی. بس‌ست مریم. بشکن روزه ی سکوتت را. بیا و در قدس ممنوعه ی تاریخ‌مان پا بگذار. پلکان تاریخ سخت در انتظار توست...( ۵ شهریورِ۹۶) پس لب به سخن گشود، با صدایی که می گوید: این منم؛ شیرین! اسمی دیگر به دنیا تقدیم شد. اسمی که قریب و اقصی بدان سر بلند کرد. پس تابوتِ عهد نازل گشت، آیه ای در دستان مسیح و محمّد، در زحمتِ بغضِ سلاح، سوگندِ دست ها بر تابوت پیمان بست. چشمی آرام پرسید: این مسیح است در هیئت شیرین یا محمّد در پیکرِ تشییع ؟ من چه می بینم؟ این کدام خداست که در نقطه ای خُرد و کوچک می شنود و به عالَمی اجابت می کند؟ «پس بخور و بیاشام و چشم روشن دار و هر آنکه از بشر دیدی بگو نذر خویش را» بگو این منم صامت و صائم و قائم و چشم در راه و چشم در راه و چشم در راه ... (۲۵ اردیبهشتِ ۱) @Esrar3
مونا عمری در کوچه پس کوچه‌های قدس شیرین را دید که در طاقچه‌ی مغازه‌ها کنار دست آینه‌ها نشسته است. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻فلسطین «ما فارغ از سیاست با هم دوست هستیم» را برملا کرد این خانم توضیح می‌دهد که اینستاگرام بعد از طوفان الاقصی گزینه‌ی محتوای سیاسی را به تنظیماتش افزوده و همین مسأله باعث شده مخاطبان بدون آنکه حواسشان باشد خبرهای مربوط به غزه برایشان فیلتر شود. پیش‌فرض گزینه‌ی محتوای سیاسی «عدم نمایش محتوای سیاسی»ست و شما باید خودتان تنظیمات را عوض کنید. 🧷فلسطین در حال برملا کردن تمام آن چیزی‌ست که سالهاست تلاش کرده بودند تصویر دیگری از آن نشان دهند. جادو با فاصله‌ی میان چشم و نظر با حیثیت چشم‌ها بازی می‌کند.‌ حالا فکرش را بکنید دستی آمده و آن پارچه‌ی تیره‌ای که جادوگر در پناهش اسباب جادویش را جفت و جور می‌کرد، کنار زده. جادوگر هرچه جادو سرهم کند، رسواتر می‌شود. فلسطین همان دست است. وَلَا يُفلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيثُ أَتَىٰ @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهای همسایه‌ها! یه ابر از دود بهتون رسید؟ این از اجساد بچه‌های غزه‌ست. زنده زنده سوختن. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دشمنِ خانه یک سرباز اسرائیلی یک خانه فلسطینی در نوار غزه را به مناسبت جشن لاگ بعومر و برای گرامیداشت خاخام شیمون و خاخام های اسرائیلی به آتش کشید. @Esrar3
خونه ی بی بی از این قدیمی هاست. همون هایی که دو طرفِ حیاط اتاق داره. اون طرف حیاط آخرین اتاق بغل دیوار اتاق دایی مرتضی بود. وقتی من به دنیا اومدم شهید شده بود. بی بی وسایل اضافه ش رو اونجا می ذاشت ولی از طرفی هم کسی حق نداشت توی اون اتاق بره. از بالا تا پایین شیشه ای بود. انگار از اون خونه، تنها جایی که عوض نشده هنوز همون اتاق دایی مرتضی ست. ورودی خونه بی بی یه راهرو داشت، میگم داشت چون شاید الان هم باشه ولی این راهرو، راهروی قدیم نیست، به این راهرو می گفتن دالون. اونجا هم یه عکس از دایی ها رو زده بودن، دایی محمّد و دایی مرتضی. جمله های شهید قلب تاریخ است و این جور چیزها هم روی طاقچه های خونه بود. بی بی و جدو، همون بابا بزرگ به عربی، غروب ها می نشستن توی ایوون. همینجوری که تسبیح دست شون بود و ذکر می گفتن به درخت های حیاط، به پرنده ها، پرستوها، به حوض، به آسمون... نگاه می کردن. بعد گاهی وقت ها هم یه حالی بهمون می دادن می گفتن برو پفک بخر، بستنی بخر بیار همه با هم بخوریم. حالا اون همه از خونه ی بی بی رفتن. کلی با هم قهر کردن. کلی هم دیگه سر نمی زنن. خلاصه اون خونه خلوت شده و بی بی هم که این روزا داره تنهایی سر می کنه. من هم که نوه‌ش باشم توی این سن با مامان بزرگم همذات پندار شدیم. اون موقع ها گاهی لابلای حرفی چیزی مامان بزرگم می گفت ما خاک پای امام هم نیستیم. منم همش فکر می کردم مگه همه بابابزرگا امام خمینی نیستن پس چرا مامان بزرگم فقط اون امام خمینی رو انقدر تحویل می گیره؟ اون امام خمینی بنّای خونه ی بی بی اینا نبود ولی انگار اتاق دایی مرتضی رو خودش ساخته بود چون اگه اون نبود، دایی مرتضایی نبود که شهید باشه و اونجا بشه اتاقش که ما بچه ها موقع بازی کردن هی بهش سرک بکشیم. امام خمینی اعضای خونواده مون نبود ولی انگار هر خونه ای هر چند تا عضو داشت، مثلا پنج نفره اون نفر ششم خونه ها بود. نفر ششمی که یجوری توی خونه هامون جا داشت که انگار اول اون بود، بعد مامان باباهامون بودن بعد بچه ها اومدن. یعنی انگار حتی اون قبل از ما توی خونه هامون بوده و مامان بابامون رو عقد کرده. امام خمینی رو از نزدیک ندیدیم ولی انگار که یه عالم خاطره باهاش داشتیم. یه برچسب کوچولو قد کف دست قدیم ها بابا زده بود روی کمد چوبی مون. نه تابلویی بود نه عکس قدی. همه عکس هاش برچسب بود که روی دیوارها، دفتر کتاب ها، کمدها، درهای خونه، بعضی ها می زدن. اینجوری توی خونه زندگی هامون بود. خمینی توی حرف نبود واسمون. باهاش زندگی می کردیم. بی بی هیچوقت نگفت خمینی این حرف رو زده فقط خمینی رو دوست داشت. نگفت بیا به این حرف خمینی فکر کن. حتی نگفت من به حرف های خمینی فکر کردم بعد بچه ها رو به حرف خمینی فرستادم جلو توپ و تانک. هر چی فکر می کنم می بینم حرف وسط نبود اون موقع ها. شبیه به چشم توی چشم شدن. انگار بی بی اینا با خمینی شون چشم توی چشم شده بودن. انگار هیچ حرفی وسط نبوده. یادم افتاد به وضعِ الان. اینکه الان هر کسی می خواد باشه، باید حرف بزنه. واقعا چرا هر چیز به «حرف» زنده ست؟ تا وقتی کسی حرف بزنه هست، حرف نزنه نیست؟ من حرف می زنم پس هستم. یعنی حرف زدن با بودن و حرف نزدن با نبودن یکی گرفته می شه. چرا انقدر از همدیگه حرف می خوایم؟ چرا وقتی هم می گیم نه مسئله ی ما حرف زدن نیست مسئله ی ما زندگی کردنه آخرش می بینی یه گفتگوکده ی بزرگ راه انداختیم و اسمش رو گذاشتیم جهان و خونه ؟ رهبرش اگه چند سال حرف نزنه دیگه نیست. وجودش واسه همه به حرف بسته ست. اصلا کسی نمی تونه خامنه ایِ ساکت رو بفهمه. خامنه ای وقتی هست که چیزی بگه تا بعضی ها باهاش فکر کنن، بعضی ها فحش بدن، بعضی ها دنبال حرف هاش برن... کلا انگار ملاتِ هرچیزی شده حرف. طرف وقتی واسمون هست که حرف بزنه. تا اونجا که حرف که می زنه بعد بیاد توضیح بده که حرفای من تکراری نیست... هی فکر می کنم چی شد که ما با خمینی زندگی کردیم؟! چرا اون موقع ها رو بزرگترهامون یادشون رفت و اون ها هم افتادن توی این چرخه ی روزگار؟ من گله دارم از بزرگترهامون. گله دارم چرا قدیم ها رو یادشون رفت. چرا یادشون رفت خودشون اینجوری زندگی نکردن. چرا یادشون رفت و توی فراموشی شون نتونستن به ما یادآوری کنن؟ چرا همش می خوان فکر کنن؟ من فکر کردن رو دوست ندارم. آدم ها که فکر کردن، افتادن توی معامله. خیلی ها وقتی خمینی اومد فکر نکردن و رفتن پای کار ولی وقتی یکم فکر کردن اهل معامله شدن. مگه من وقتی بچه بودم چه می فهمیدم خمینی یعنی چی ولی اونقدر واسم خاطره ساخته بود که بابا بزرگمم خمینی می دیدم. کاش می تونستم یه دل سیر بشینم و واسه این سیاه بختی مون گریه کنم. کاش ورق برگرده. کاش حرف ها بمیرن. کاش زندگی کنیم. @Esrar3