✅ #اصل_جهان (قسمت دوم)
مدرکاتحسی مااز کثرات خلقی حکایت میکنند، و #عقل همه چیزرا درقالب #وحدت میفهمد.زیرا برای رسیدن به #حقیقت تنها به گزارشات حسی اکتفانکرده بلکه درمتن ماهیات عالم، وحدتی آفاقی راجستجو میکند وحکم به تقررآن میدهد.اگر به یافت قوای حسی اعتناکنیم وبگوییم درعالمخارج کثراتاصیلهستنداین سوال بوجودمیآید که چگونه صفتی راحمل بر موجودی میکنیم؟ مثلا میگوییم آبگرم است؟ لازمه قول به #اصالت_ماهیت این است که گرما وآب هرکدام ماهیتی مستقل و وجودی متباین از هم باشند،دراینصورت چگونه حکم به حمل و #اتحاد آن دومیدهیم؟؟ اگرحقیقت عبارتاست از کثرات متباینه، صفاتوجودی یا #معقولات_ثانی چگونه تبیین میشوند؟ مثلا حرکت چیست؟؟پاسخ آنکه ماهیتی مستقل.
سوال بعد،ظرف #ثبوت این ماهیتکجاست؟؟
پاسخ دوچیز است:
اول:درعالم خارج، سوال به چه نحودرخارج موجوداست؟؟ یا #فی_نفسه،که این حالت محال میباشد(زیرالازم میآید که حرکت به عنوان موجودی مستقل درعالم خارج درکنار درخت وسنگ تقرر داشته باشد.وآنگاه مساله حمل آن به موجودات دیگر دارای محذوریت میشود.زیرا در حمل، محمول باید به نحو لابشرط اخذشود واگرحرکت وجود مستقلی باشد یعنی به نحو بشرطشی اخذشده وامکان حملش منتفی است)
یا #فی_غیره(یعنی در ضمن یک متن اصلی وموضوعی بهنحواندماجی موجوداست مثل کشتی درحال حرکت)که این سخن فقط با #اصالت_وجود قابل توجیه است.
دوم:قائلینبه اصالت ماهیت معقولاتثانی را #انتزاعی وساخته #ذهن میدانند (زیرا #سهروردی اعتقاد اگراز وجود چیزی درخارج تکرر نوعش لازم آید، وجودخارجی آن امر محال است زیرا سبب #تسلسل میشود.مثلا اگر حرکت درخارج وجود مستقل داشته باشد، اگر آن موجود دچار حرکت شود یعنی حرکتی غیراز خودش باید موجودباشد که اورامتصف به حرکت کردهایم، وبرای حرکت دوم هم باید حرکتی دیگر باشد که آنرا حمل براو کردهایم و..الخ...این امرتسلل وباطل است) دراین صورت این سوال مطرح میشود که آیا ذهن صفتی راکه موجود حائزآن نیست به او حمل میکند؟؟؟ اگربله،پس انسان درتوهم بزرگی بسرمیبرد، زیرااز چیزی سخن میگوید که حظی ازهستی ندارد واین آغازشکاکیت است.واگرپاسخ خیرباشد بازهم سوال است که پس چگونه درخارج موجودند؟؟؟ وپاسخهای قبل تکرار شده وبه مرحله اول بازمیگردیم.
چنانچه خارج راوعاء موجودات متباین بدانیم حقیقت عبارت است از کثرت.درجهانی که کثرتحقیقت است، ساحت #الهی و #معنوی چگونه توجیه میشود؟؟؟ در اتاق من که تمام فضا توسط وسائلم پرشده، وهرمکانی مختص به چیزی است، #خداوند چگونه #حضور دارد؟؟؟ ایا اودر موجودات است؟؟ یاخارج آنها؟؟ اگرخارج آنهاست چگونه مکانی رااشغال نکرده( زیراهرمکانی اختصاص به یک ماهیت دارد) ولی همه جا هست؟؟؟ براین اساس ساحت قدسی عالم در مکانی بعیداز ماتقرر دارد.پس رابطه #نفس ماباآن عالم چگونه است؟؟؟زیرا مرزهای ماهوی مانع از اتحاد حضوری سالک با مراتب مجردعالم میباشد.
اصلا رابطه #نفس و #بدن چه میشود؟؟؟دو #ماهیت مستقل متباین که هرکدام #جوهریت خاص خودرادارند،چگونه میتوان باماهیتی به نام نفس که ازسنخ #مجردات است جواهرغیرهمسنخش که جسمانیات اطرافش میباشند رادرک کند؟؟؟ واینها نیمی از ابهامات پیش آمده از اصیل دانستنکثرات ماهوی است. تاریخ اثبات کرد که درصورت اعتقاد به #اصالت_ماهیت، به گونهای که تمام لوازم ومفردات ونتایج وخروجی آن پذیرفته شود، اگر #تقوا و تشرعدینی ونگاه #توحیدی راکنار بگذارد،قطعا منتهی به #سوبژکتیویسم میشود.(البته این بدان معنانیست که #سوبژکتیویسم همان #اصالت_ماهیت است.بلکه اصالت ماهیت کماهیعلیه منتهی به این مساله میشود) آیا #دکارت کثرات عالم رااصیل نمیدانست؟؟؟ اوهرگز نتوانست ازتباین دوماهیت مستقل به نامنفس وبدن فراتر رود.چگونه جوهری مجرد(نفس)میتواند جوهری جسمانی(بدن ومثلا درخت)را درک کند؟؟؟ از طریق #صورت؟؟ از کجا بفهمیم صورت حاصله مطابق خارج است؟؟ راهی جز انشاءنفس باقی نمیماند. اینکه مانند #کانت نتیجه راپذیرفته وصراحتا اعلام کنیم حقایق مدرکه همگی #پدیدارهای ذهن انسان هستند، وگرنه راهی به فهم #نومن خارجی نیست.ماآنچیزی را میفهمیم که ذهن میسازد نه آنچه را که او بازتاب میدهد.
قائلین به اصالت ماهیتدرعالم #اسلام بیشتر دعوِ تنزیه حضرت #حق_تعالی از ماسوایخلقیاش را داشتهاند،وگرنهنتایج #وجود_شناختی اصالتماهیت به هیچعنوانتوجیه پذیرنیست.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔸فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ فلسفه اسلامی_۱
#فلسفه_اسلامی به اذعان برخی اصطلاحی متناقض و سخنی سخیف میباشد. چه اینکه ماهیت #دین و#مذهب تعبد وبندگی است و#فلسفه عبارت است از پرسش وابهام بشر درباره حقایق هستی. چگونه مقام تعبد وپرسش بایکدیگر جمع میشوند؟؟ ازاین روی فلسفه اسلامی، یا امتداد #فلسفه_یونان وشرحی بر کتب آنهاست ویامباحثی است پیرامون اثبات اصول دین ومعارف مذهبی.به عبارتی مسلمانان بر علم #کلام نام فلسفه اسلامی گذاشتهاند.
سوای از میزان صحت وسقم ادعاهای فوق(که همگی ناشی از عدم مطالعه متون فلسفه اسلامی وهمچنین ناآشنایی با دین #اسلام است) باید ابتدابه این سوال پاسخ داد که منظور از فلسفه اسلامی چیست؟؟
جهت پاسخ به پرسش فوق باید گفت #فلسفه دارای دو مقام است:
1_مقام جمع آوری 2_مقام داوری
هر #فیلسوفی دارای ایده وجهانبینی خاصی است وبه حکم انسان بودن، از امور مختلفی نظیر دین، عرف، اساطیر، علم، خرافات، کشف وشهودو...تاثیر میپذیرد. وهمه این موارد میتوانند منشاء ایدههای فیلسوف باشند.
اینکه #فیلسوف در مقام جمع آودی، ایده #فلسفی یا #حدوسط #برهان خود را ازکجا آورده، مهم نیست.زیرا نه میتوان در ذهن و روان انسانها جستجو کرد که ازچه چیز تاثیر پذیرفته اند!! ونه اصلا چنین کاری مطلوب ومفیدفایده است. بنابراین فیلسوف در اخذ ایده ومقام جمع آوری آزاد است.
اما دربُعد دوم یعنی مقام داوری، فیلسوف باید به قامت ایده وادعای خود لباس #استدلال و #برهان وتفسیر #عقلانی بپوشاند. هرفیلسوفی تفسیری از عالم وحقایق دارد. یک فیلسوف میگوید حقایق موجودات در عالمی دیگربه نام #عالم_مثال موجود است. وفیلسوفی دیگر میگوید حقایق موجودات درهمین دنیاودرمتن جوهر وماهیات موجودات میباشد. فرد دیگری میگوید حقیقتی خارج از ذهن ماوجود نداردوتمام حقایق #فنومن ویا #پدیدارهای ذهن بشر هستند. همه این مسائل ادعاهای است که #فیلسوفان درطول تاریخ مطرح کرده ودرباره آنها سخن گفتهاند. اینکه هرکدام ازآنها، ایدههای فوق را از کجا بدست آورده اند، مهم نیست. آنچه حائز اهمیت است این است که آیا در مقام داوری میتوانند برای اثبات ادعاهای خود دلیل واستدلال ارائه کنند؟؟
برهمین اساس فلسفه اسلامی، یعنی آنکه فیلسوفان درمقام جمع آوری ازفرهنگ ومذهب اسلامی تاثیرپذیرفته اند وبراساس حقایق مذهبی دارای ایده وتفسیری خاص ازعالم میباشند.اما در مقام داوری فیلسوف مسلمان برای اثبات ادعای خود باید برهان اقامه کند.
پس فلسفه عبارت است از تفسیرعقلانی هستی، وقید اسلامی یعنی فیلسوف در مقام جمع آوری ایده وتفسیر عالم از فرهنگ ومذهب اسلام تاثیر پذیرفته
و درمقام داوری تنها به استدلال وبرهان مقید و وفادار است ونه به متن #کتاب_مقدس ویا روایات منقول.
پس اینکه فیلسوف درمقام جمع آوری ایده مرکزی خود را از مذهب بگیرد هیچ نقضی در فلسفه او نمیباشد. زیرا باید در مقام داوری با ارائه برهان واستدلال، عقلانی بودن ایده خود را اثبات کند.
چنانچه فیلسوف در مقام داوری بگوید فلان مساله را به عنوان یک مساله فلسفی میپذیرم، چون مذهب آنرا تایید میکند، نقض فلسفه میباشد. والبته هیچ یک از فیلسوفان مسلمان در مقام داوری به متن دین استناد نکرده اند.
گرچه در مقام جمع آوری از مذهب تاثیر پذیرفته اند اما در مقام داوری به استدلال وارائه برهان عقلانی مقید بودهاند.
واین فرق مهم #فلسفه با #علم_کلام است.در علم کلام، #متکلم در مقام جمع آوری از مذهب متاثر است ودر مقام داوری اولا از مذهب وثانیا از عقل متاثر است.
ولی فیلسوف در مقام جمع آوری امکان دارد از مذهب ویاعلم ویا اساطیر ویا خرافات و....متاثرباشد. اما در مقام داوری فقط مقید به برهان است. بنابراین فلسفه اسلامی تفاوت بسیاری با علم کلام دارد.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari