👆 #آرشیو
تصاویر محفل شعر قند پارسی
سهشنبه ۶ تیرماه ۱۴۰۲
کتابخانه رییسی اردکانی
دوستانی که در محفل ۶ تیرماه شعرخوانی داشتن، ممنون میشم اگه شعرشونو برای یکی از ادمینها بفرستند.🌸🙏
ارتباط با ادمینهای کانال :
محمد محمدیرابع
@shiraz_wound
پدرام اکبری
@Pedram_akbari
محفل شعر قند پارسی
(ستاره درخشان)
«نَجم تَزْهَر»
الا یا ایها ساقی کوثر
فَبَشرکَ عَطَیتَ نجم تَزهَر
اَفَتحة باب حانة رحمة الله
وَ أمْلَأ قلبنا مِن کأس احمر
طَلَّعَ البدر فی بیت علیٰا
وَ صار البوتراب مضیف اقمَر
نزول الجبرئیل مِن عرش أرضا
فَقالَ ، لِلاَزَل امرٍ مُقَدَّر
لَقَد جمعَ النبوة بِالولایة
شرابُ المعرفة هذا المُخَمَّر
وَ صَلَّ اللهُ احمد و التهانی
و بارَکتِ علیٰ زهراء اَطهَر
گلی خوشبوی بر دست علی داد
کز انفاسش بشد عالم معطر
شهنشاه زنان و شاه مردان
چه نیکو وصلتی اینگونه همسر
همه افلاکیان سرمست دیدار
بخوانند نغمه الله و اکبر
بیاورد تهفه ای ناقابل افراز
اگر چه دارد او قلبی مُکَدَّر
یاهو
روزتان شاد و جانتان آباد
عید بر شاعران مبارک باد
یکی از تفاوتهایی که میان شعر کهن و معاصر دیده میشود، توجهی است که شاعران به مضامین شاد و در کنار آن اعیاد داشتهاند. متاسفانه در تاریخ شعر فارسی بهاستثنای عصر سامانی و غزنوی و تاحدودی در دوران سلجوقیان، شعر فارسی اغلب بستری برای نمود غصهها و افسردگیها بوده است.
هرچه از سدههای آغازین به زمان حملهی مغول نزدیک میشویم، به دلایلی چون: جنگ، قحطی، رواج سختگیریهای مذهبی، فراموشی جشنها و اعیاد اسلامی و ایرانی، کم شدن پایگاههای حمایت از شاعران و عواملی از این دست، شعر فارسی به سمت سوگ و اندوه و غم پیش رفته است.با اینحال در اوج همین دورانِ غمورزی و در شعر عرفانی، غم مورد نکوهش بسیاری شاعران بوده است؛ چنان که مولوی میگوید:
خون غم بر ما حلال و خون ما بر غم حرام
هر غمی کاو گرد ما گردید شد در خون خویش
یا حافظ می سراید:
کی شعرِ تر انگیزد خاطر که حزین باشد
صد نکته در این معنی گفتیم و همین باشد
با این حال نشانههای شعر شاد دوران محمود و مسعود غزنوی یا شاعران درباری عصر ملکشاه و سنجر را تقریبا در هیچ دورهی دیگر از ادب فارسی نمیتوان دید.
یکی از عوامل درونمتنی این شادی، توجه شاعران به اعیاد در سرودههاشان بوده است. کثرت اشعاری که در موضوعهایی چون: تبریک عید فطر، عید قربان، نوروز، جشن مهرگان، جشن سده و غیره سروده شده، سبب شده که شعر شاعرانی نظیر فرخی، عنصری، منوچهری، قطران تبریزی، ازرقی هروی، ابوالفرج رونی، معزی، عثمان مختاری و... اغلب شاد باشد و به.مرور در سروده های کسانی چون: ناصر خسرو، مسعود سعد و سنایی زمینههای غم انگیزی در شعر نمود یابد و پس از آنان در شعر خاقانی، کمالالدین اسماعیل و شاعران عارف و زاهد سده های ششم و هفتم، زمینههای تقدس غم فراهم شود و شعر شاد فارسی به سمت اندوهگرایی تمایل یابد.
جای شگفتی است که عیدی بزرگ چون عید قربان که عبارت "و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا" بهترین وصف در جایگاه آن است، دیگر جایی در اشعار ما ندارد یا تنها نمود فردی و درونی آن را در برخی شعرها میبینی؛ در صورتی که همین موضوع یکی از درونمایههای اصلی دیوان شاعران سدههای پنجم و ششم بوده و اشعار متعددی بهویژه در قالب قصیده در تبریک این عید یا به قول گذشتگان عید اضحی و عید گوسپندکشان سروده شده است. در پایان این مقال مطلع دو شعر با این موضوع از نظر خواهد گذشت؛ هرچند این بحث ادامه دارد:
مسعود سعد:
جشن اسلام و عید قربان است
شاد از او جان هر مسلمان است
جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی:
بس خرم و فرخ است این اضحی
بر حاکم شرع و خواجه دنیا
#محمد_مرادی
#عید_قربان
#شادی
@mmparvizan
یا لطیف
عمری بجز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند وما باور نکردیم
حتی خیال خال اسماعیل خود را
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم
با اهدا سلام و عرض تبریک عید سعید قربان روز قربانی کردن نفس سرکش انسانی و تبریک پیشاپیش عبدالله الااکبر نوروز حقیقی شیعیان عید بزرگ غدیر خم به همه ی دوستان گروه محفل قند پارسی ؛ وعذرخواهی به دلیل خرابی چند روزه گوشی اینجانب وخارج شدن کنترل و مدیریت گروه از دسترس بنده که موجبات رنجش خاطر دوستان را فراهم کرد.
برای اساتید بزرگوار و دوستان اهل دل روزهای شادی را در کنار کانون گرم خانواده محترم آرزومندم .
کما فی السابق در خدمت عزیزان همراه بویژه مدیران جدید گروه جناب آقای پدرام اکبری و جناب آقای محمدی رابع هستیم !
ما ابتدای نقطه ی عشقیم وتا ابد
هرگز اسیر نقطه پایان نمی شویم.
ارادتمند...کیوانی
هدایت شده از پروانه نجاتی
غزل دریاچه
دریاچه ام که راه به جایی نمی برم
باران ببار تا که بجوشد سماورم!
زل می زنم به ماه،به تاریکی سکوت
سودای موج می گذرد باز از سرم
از من گذشته است ولی عاشق پل ام
زیرا عبور می کند از گونه ی ترم
در من هزار ماهی لب تشنه ی تو هست
چرخانده اند حس تو را در سراسرم
ای کاش جویبار شوم در مسیر شوق
در هر قدم نگاه تو باشد پیمبرم
باید بزرگ باشم تا باشم آسمان
از بس که در مقابل تو کم می آورم!
شیراز
پروانه نجاتی
هدایت شده از پروانه نجاتی
بهتر از شیراز نیست
در بهشت جاودان اینقدر سرو ناز نیست
بهتر از شیراز نیست
هیچ جا اینقدر زیبایی و چشم انداز نیست
بهتر از شیراز نیست
می وزد عطر بهار از کوچه باغ خوش نسیم
مثل ایام قدیم
گرچه در گل چون هُلند، آنقدر یکّه تاز نیست
بهتر از شیراز نیست
گاه از پاریس و گاهی از وِنیز آید سخن
گاه حتی مَنهَتَن
هیچ جایی شهروندش شاعر و طناز نیست
بهتر از شیراز نیست
نور گنبد ها چراغ راه مردم می شود
غصه ها گم می شود
جز به قم یا مشهد این اندازه ها اعجاز نیست
بهتر از شیراز نیست
خواجو آن بالا به شهر ما حسودی می کند
فکر دودی می کند
هیچ جا دروازه قرآنی چنین پُر راز نیست
بهتر از شیراز نیست
مردمان با کمالش تا گلو تر می کنند
شعری از بر می کنند
لهجه ای مانند شیرازی غزل پرداز نیست
بهتر از شیراز نیست
گاه گاهی دوست دارم اندکی فرصت کنم
با خودم خلوت کنم
ای دریغا حافظیه نیمه شب ها باز نیست
بهتر از شیراز نیست
رودخانه خشک هم باشد صفایش جاری است
چشمه ی بیداری است
هیچ رودی زادگاه موش های ناز نیست
بهتر از شیراز نیست!!
آب آن گچ دارد و ذوق هنر می پرورد
بال و پر می پرورد
هیچ شهری در جهان غرق پَر و پرواز نیست
بهتر از شیراز نیست
کاهو و تُرشی و کُتلت، گوشه ی بلوار ها
زیر پای سارها
در چمن های زمین این جشن انسان ساز نیست
بهتر از شیراز نیست
ساز های بد صدا در شهر جولان می دهند
بوی قلیان می دهند
گرچه اینجا ها صدای نغمه و آواز نیست
بهتر از شیراز نیست
حرف شیراز است و قطعا اصفهانی ها کم اند
چون کمی نامحرم اند
اصفهان جز در تمیزی پیش ما ممتاز نیست
بهتر از شیراز نیست
شهرداری هم که دلسوزانه کوشش می کند
گاه خواهش می کند
کوششش با شهروندان اندکی همساز نیست
بهتر از شیراز نیست
من که در هر شهر گشتم، چال چوله کم نبود
نکته ای مبهم نبود
پس نگو در هیچ جا اینقدر دست انداز نیست
بهتر از شیراز نیست!!
پروانه نجاتی. شیراز
🔹محمدحسین ملکیان را با شعر آیینیسیاسیاش میشناسیم؛ همان شعری که با ردیف «نه» سروده است و مصرع معروفِ «رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه». فراز، نام مستعار اوست. اوج کار فراز را میتوان شعرهای آیینی او دانست. مهمترین ویژگیهای اشعار آیینی او، «زاویه دید جدید» و «نسبت برقرار کردن با امروز» یا به تعبیر دقیقتر «نسبت و محبت مردم زمانه با اهل بیت» است. برای ویژگی اول، شعرِ عاشورایی سروده شده برای حضرت علیاصغر با مطلعِ « قبول دارم در کربلا صواب نکردم»، نمونه خوبی است که از نگاه تیر سهشعبه، داستان را روایت میکند. این شعر را میتوان جزء بهترین اشعارِ سروده شده برای حضرت علیاصغر دانست. رنگ و بوی ویژگی دوم هم در شعرهای متعدد آیینی او جاریست. او در همین سبک زندگی مردم امروز ایران، دنبال سوژههای آیینی میگردد و تصویرهای صمیمانهای خلق میکند؛ مثلاً در شعری امام رضایی میگوید:
در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین
هر زمان که یارضا گفتیم، معبر باز شد […]
از صدای گریۀ زنها یکی واضحتر است خوش به حالش، بعد عمری بغض مادر باز شد
دار قالی... پنجره فولاد... مادر سالها
بس که روی هم گره زد، بخت خواهر باز شد...
🔹ملکیان نسبت به مسائل مهم زمانه خود نیز بیتفاوت نیست؛ شعرهایش برای حادثه گوهرشاد و حجاب، شهدای مدافع حرم، وحدت اسلامی، شهدای هستهای، سردار بغداد و محسن حججی، شاهد بر این مدعاست. جالب است که او در شعری که برای محسن حججی سروده است، در بیتی، به نقاشی معروف حسن روحالامین اشاره میکند:
گمانم چشم محسن رو به قاب تازهای وا شد
گمانم حق در آن تصویر، با روحالامین باشد
🔹محمدحسین ملکیان متولد ۵ تیرماه ۱۳۶۴ و اهل اصفهان است. «توارد شخصی»، «جمع مکسر»، «تفسیر آه» و «نتهای گریهدار»، عناوین کتابهای شعر اوست.
#شعر #شعر_آیینی #بیت #بیت_ناب #تک_بیت #ملکیان #فراز_ملکیان #محمدحسین_ملکیان #شعر_انقلاب #شعر_سیاسی #شعر_عاشورایی
صبح شد برخیز و برزن دامن خرگاه را
تا ز سر بیرون کنیم این خفتن بیگاه را
ساقی گلچهره شاهد بین و غایب شمع را
مهر عالمتاب طالع بین و غارت ماه را
آبی از ساغر بزن بر عشق و در مجمر بسوز
حاصل این عقل غم افزای شادی کاه را
#نشاط_اصفهانی
... هوش مصنوعی...
از اول آدمی فکر خطا بود
به فکر سرکشی و ماجرا بود
نه فرمان بُرد از عقل نه از هوش
دَم ِ در رفتن از دست خدا بود
همان روز نخست آفرینش
به دنبال خلاف واشتباه بود
دلش می خواست تا آزاد باشد
فقط فکر رهایی و رها بود
در این آشفته بازار دنائت
چنان گندم فروشی جُونما بود
نمی دانم چرا این تازه وارد
پی طغیان وجنگ وماجرا بود
برای خوردن سیب خداوند
حریص وسرکش وخوش اشتها بود
بشر با " هوش معمولی" خطا کرد
خدا این
هوش مصنوعی" کجا بود !!؟؟
# حسین کیوانی
اول تیر ۱۴۰۲
# هوش - مصنوعی
اصطلاحات نقدی و ادبی مقالات ادبیات فارسی
توارد در شعر چیست ؟!
توارد یا صنعت توارد یکی از صنایع بلاغی شعر فارسی به شمار می رود.
توارد در شعر این است که دو شاعر بدون اینکه از هم تأثیر پذیرفته باشند و از شعر هم اطلاع داشته باشند یک مصراع یا یک بیت شبیه هم بسرایند.
توارد را در لغت به معنای «رسیدن دو نفر با یکدیگر در یک جای و از یک سرچشمه آب گرفتن» آوردهاند، ولی در بلاغت ادب فارسی، از مباحث دانش بدیع به شمار میرود که دو شاعر بدون آگاهی از حال و سخن یکدیگر و بدون آن که شعر یکدیگر را دیده، خوانده یا شنیده باشند، مضمون واحدی را میسرایند.
این اتقاق نادر در ادبیات فارسی کم و بیش حادث شده است اما معمولا در حد شباهت در طرح یک مضمون باقی مانده است یعنی دو شاعر طرح شکل گیری مشترکی از یک مضمون دارند اما معمولا این مشابهت در همین حد باقی می ماند و هر کدام با ابزارها و عناصر و تصویر سازی های متفاوت طرح شان به مرحله شعر می رسانند.
البته اگر توارد هم در مضمون و هم در شکل باشد و دو بیت بسیار شبیه باشند این را باید تأثیرپذیری نامید و اگر از جنبه منفی نگاه کنیم نوعی سرقت ادبی است
مثال:
نظامی: هم قصه نانموده دانی هم نامه نانوشته خوانی
حافظ: که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
[box type=”note” align=”” class=”” width=””]علی رغم اینکه حافظ در بسیاری از موارد موفق تر از شاعران پیش تر خود عمل کرده و بیت درخشان تری نیز آفریده است اما نظامی این بیت را پیش تر سروده و باید گفت حافظ در زمان خلق این اثر به شعر نظامی توجه داشته است![/b
#محفل قند پارسی
یه عده ای دم از خدا می زنن
خدا می دونه ! چی چیا می زنن
بعضیا شون دستی به اعجاز دارن
جیبا رو بی سر و صدا می زنن
وقتی جیبا سوراخ داره این هوا
هر چی بیفته رو هوا می زنن
کاری نداره که حلالش کنن
قند و یهو تو چاییا می زنن
چه شیطونایی هستن این جماعت
سنگ الکی به اون بابا می زنن
عادت هر ساله شونه تو سفره..
لقمه به یاد فقرا می زنن
دیدی چطو یه مُشتی کبریت به دست
دارن آتیش به کبریا می زنن
امید ما به آخرالزمون بود
به اون که خیلیا صدا می زنن
نکته ی بامزه و طنزش اینجاس
پا که بده سینه با ما می زنن
اینا رو گفتم و می دونم یه روز
تیپا به شاعر از قفا می زنن
پدرام اکبری
🌸🌸🌸🌸🌸
تعدادی از کانالهای شعر شاعران محترم 👇👇👇
خطخطیها دل
@khatdl
سرودههای مهدی شریفی
@ashaarsharifi
اشعار حسین مرادی
@poetmoradi
اندیشهی سبز
@andisheysabz
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
@gida13
نبض قلم
@nabzeghalam
عاشقانهها
@eshgh10
پروانگی
@eitaaparvanegi
اشعار عاصی
@ashare_asi
شعرهای بهجت فروغی مقدم
@behjatf
اشعار محسن درویش هرندی
@mohsen_darvish_harandi
طنزیات خانه خمیر
@mimjmim
اشعار احمد رفیعی وردنجانی
@asharahmadrafiei
مجتبی خرسندی
@Mojtaba_khorsandi
شعرهای جلیل صفربیگی
@varan313
ای نازنین شعری بخوان
@saredustansalamat
شرابخانهٔ علوی
@sharab_alavi
عاصی خراسانی
@ASI_khorasani
دردنامه
@DarDnameh
محمدمهدی سیار
@mmsayyar
اشعار مرضیه عاطفی
@marziyehatefi
شعرکده
@sherkadeh
فاطمه عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
عاشقانههای بیتاب
@taranah_rahmat
سهگانیهای علیرضا مهران
@alirezamehran_3
زهرا سپهکار
@zahra_sepahkar
هی هات
@mehdi_jahandar
شعر
@poem12
خلوت وصال
@khalvatevesal
دلنوشتههای من
@sherenur
بیپردهخوان/ محمد خادم
@khadempoet
☘☘☘☘☘
تعدادی از کانالهای شعر و ادبیات 👇
گلچین شعر
@golchine_sher
شعرهای ناب
@sherhaye_nab
آبادی شعر
@abadiyesher
حسینیهی دل
@hoseiniye_ye_del
عارفانه
@arefaaneh
شعرناب
@Shere_naab
شعرکده گل و بلبل
@golo_bolbol
صائب تبریزی
@saebetabrizii
انجمن شعر و ادب رها
@mikhaneraha
اشعار ناب آئینی
@shere_aeini
درخت دوستی
@iieeoo
آموزش عروض و قافیه
@arozghafie
عطر یار
@atre_yar
ساحل شعر
@sheradab1
حدیث عشق
@hadise_eshgh313
شکوفههای خیال
@shokofeha_ye_kheal
شعر طنز و عاشقونه
@tanz_Love
عاشقانه
@asheghaneha70133
کانال ادبخانه
@adabkhane
کشکول شعر و ادبیات
@kashkool5555
از هر دری سخن
@azhardarisokhan
چایخانهٔ عشّاق
@chaykhaneoshagh
هیچستان
@hicheestan
کانال شعر علوی
@Sheroadab_alavi
شعر زیبا
@sherziba110
راه آرامش
@rahAramehs
🌺🌺🌺🌺🌺
بادِ صبحی به هوایت ز گلستان برخاست
که تو خوش تر ز گل و تازه تر از نسرینی
#حافظ
چه شاعرانه نوشتی که دست همچون نی
اگر بریده نباشد، «قلم» نخواهد شد!
محمد محمدیرابع
شب شعر
یک روز که از خودم زدم بیرون
گفتم بزنم به شعر لبخندی!
راه افتادم به جانب فرهنگ
از کوچه ی آخر کمربندی
آواز بنان و افتخاری، تاج
ستار و معین و اندی و سندی
تابلو زده بود: مرغ پرکنده
آرایشگاه، بستنی بندی...
یکدفعه نگاه من توقف کرد
بر روی نوشته ای که لبخندی
آورد به صورتم، به خود گفتم
این هم شب شعر، بعد یک چندی
«آدرس: ته کوچه ی هدایت خان!
فرهنگسرای آبرومندی
هنگامه ی شعر هم همین حالا
کانون جوان شعر دربندی»
با کله به سمت آدرس رفتم
پرسان پرسان و با خوشایندی
گفتم لابد سروده می خوانند
از حادثه ی عظیم لبخندی
از دلهره ی شکستن بالی
یا وسوسه ی گشودن بندی
یا با قلم حماسه می سازند
بر دشت ادب شکوه الوندی
دیدم شب شعر کوچکی برپاست
با موضوع: قرارها چندی...
مجری سر حرف را یهو وا کرد
بی نام خدایی و خداوندی
بعد از دو سه تا لطیفه دعوت کرد
از شاعر اولی که خرسندی،
از چهره ی اخمی اش نمی بارید
با خود گفتم عجب هنرمندی!
موهاش بلند مثل دخترها
ابروش کمان، دماغ پیوندی
یک شعر سپید صادراتی خواند
مملو تعفن و کثافندی!
از ... گفت و ... و ...
از ... در سطوح آوندی
یک عاشق سینه چاک شاعر گفت:
ای ول کلک رژیم! را کندی!!
بعدی آمد غزل بخواند، خواند:
سگ،حامله، روسپی... چه فرزندی؟!
بعدی چه شبیه سیندرلا بود
بعدی چه شبیه بزبز قندی!
با پوز کشیده آمدم بیرون
در خود بودم که با چه ترفندی
همچون لقمان ادب بیاموزم
از انجمن چنین ادب مندی
ناگاه صدایی از درونم گفت:
دلگیر نشو! چرا نمی خندی؟
از کوزه نازک هنرمندان
جز محتوی اش چه می تراوندی؟
امروز كلاس شعر يعني اين
مفلوك! تو مال قرنم چندي؟!
عبدالرضا قیصری
@naftinashi1
هدایت شده از omid
خوشا گشت گذار دور دنیا
خوشا ناز شقایق های زیبا
چه خوش باشد سفر همراه یاران
نفس تازه کنی در دشت و صحرا
# صمد زارع _ تخلص امید
بداهه
هدایت شده از غلامرضا کافی
شعر قرآن
در آن پیداست ناپیدا و ناپیداست پیدایش
فریبی نیست، رَیبی نیست، در لحنِ فریبایش
جهانِ رازناکش عین و سین و قاف و حامیم است
چنان که کاف و ها و یا و عین و صاد، ایمایش(1)
خداونداست نورِ آسمان ها و زمین در آن
که تابان است در اقطارِ عالم روی زیبایش
هم او اول، هم او اخِر، هم او باطن، هم او ظاهِر
که خلاّق است و جبّار است، وصف عالم آرایش(2)
به بسم الله الرحمن الرحیمش هست مفهومی
که سرتا پای هستی نیست حتی نقطه ی بایش
درآن نجّارِ کوفه میخ بر الوار می کوبد
که طغیان جوش نفرین است اشکِ کوه-بالایش(3)
درآن فرزندِ تارِخ را تبر بر دوش می بینند
که دل بر می کند از نازنین فرزندِ رعنایش(4)
بفرمایید خود زیباترین افسانه اش از کیست؟
عزیزِ پاک پنداری که راعیل است شیدایش(5)
درآن با چوبدست سِحر دریا می شود نیمه
دو نیمه می کند فرعونیان را قهرِ دریایش(6)
درآن مریم به معبد، میهمان سفره ی غیب است
که جان را می برد تا آسمان، مرغِ مُسَمّایش
بر آرد " اِنّی عبدُاللّه آتانِی الکتاب" از آن
همان در مهد، پیغمبر که می خوانند عیسایش(7)
محمّد یک شبان ساده درآن هست پیغمبر
که طرح ماه، کامل می شود از نورِ سیمایش
امیرالمؤمنین درآن همان مدهوشِ محراب است
که انگشتر برون آید ز دستش، تیر از پایش(8)
چه گویی سهم بانویِ جهان آیاتِ کوتاهی است؟
حبابِ لفظ اندک می زند، دریاست معنایش(9)
به قرآن و به فُرقان و کتاب و ذکر و وحی و حق
بیان و موعظه، نور و بصائر، نامِ بُشرایش(10)
الهی سینه ام را گنجه ی نورِ مُهَیمِن کن
که با " حیَّ علی خیرِالعمل " باشم مُهیّایش
غلامرضا کافی
****
اشاره ها:
1)عسق، حم و کهیعص از حروف مقطعه در قرآن.
2)به تمامی صفات خداوند است.
3)اشاره به داستان حضرت نوح.
4)اشاره به داستان حضرت ابراهیم. تارخ بر وزن ناسِخ نام پدر حضرت ابراهیم.
5)به تعبیر خودقران، اَحسنُ القِصَص، داستان حضرت یوسف است و راعیل نام زلیخاست.
6)داستان حضرت موسی و قوم فرعون.
7)سخن حضرت عیسی در قران:من بنده ی خدایم و او به من کتاب ارزانی داشته است.
8) منظور آیه ی ولایت: انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا... تا هم راکعون، که اشاره به نگین بخشی علی(ع) در نماز دارد.
9)اشاره به سوره ی کوتاهِ کوثر درشان حضرت زهرا سلام الله علیها.
10)به همراه مهیمن در بیت بعد، به تمامی اسامی دیگر قرآن است.
قرآن
زیباترین نوشته ی دنیایی
پر رمز و راز مثل معمایی
پیغام دوست هستی و حرف عشق
حس می کنم که باب دل مایی
موسیقی حروف تو روح افزاست
غوغای واژه های خوش آوایی
سی رشته تابناکی مروارید
در یک صد و چهارده دریایی
آیه به آیه نوری و بالیدن
پیوند جان به عالم بالایی
صفحه به صفحه خواندنی و شیرین
در چشم و گوش و ذهن چو حلوایی
هم قصه هم بشارت و هم انذار
سرچشمه ای ،شفایی و معنایی
آیینه ی تمام نمای دین
سحر کلام ،اشارت و ایمایی
آتش بگیرد آن که نمی فهمد
تو نسخه ی نجاتی و مانایی!
پروانه نجاتی
Riyah.mp3
3.26M
نماهنگ جانم علی
گروه سرود نجم الثاقب
فقط به عشق امیرالمومنین و
شادی دل حضرت زهراجان
بشنوید و تو پخشش بترکونید
بابا علی ...
نفر اول دنیا علی
من سلامام به سمت نجفه ✋
و خداحافظیام یا علیه 👋
#مبلغ_غدیر_باشیم
🔹برای کودکان دلبندتان این اهنگ زیبا رو پخش کنید 🔹
😍😍😍😍
تشنهٔ دیدار را سیرابکردن مشکل است
صائب از نظّارهٔ خوبان نخواهد سیر شد!
#صائب_تبریزی
هر صبح با صائب