eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
745 عکس
259 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
• کدخدا • . . کج کرد پالانِ خرش را کدخدای ما خونِ خر و پالانِ کج مانده‌ست پای ما دستِ کجی می‌رفت اگر سوی خر و خورجین خرج کفن می‌کرد دزد بینوای ما وقتی سرِ خر را به سوی شهر کج می‌کرد پشتِ سرش می‌رفت تیرِ ناسزای ما تقدیرِ ما مثلِ خروسان سَر بریدن بود آری یکی می‌شد عروسی با عزای ما در پای وافور و کباب کبک خان می‌سوخت قالیچه‌های دستباف نخ‌نمای ما کِی می‌شد آن جا دست روی دست بگذاریم گرگی اگر شب نی‌لبک می‌زد به جای ما بر گردن گربه سیاهان بود تقصیرش وقتی نمی‌بارید باران با دعای ما در شیشه می‌کردند خونِ ما و می‌گفتند رنگی ندارد بعد از این دیگر حنای ما زاغ سیاه ایل ما را چوب می‌زد خان تا کم نیارد پیشِ کفش تابه‌تای ما بیدی نمی فهمید حال وروز مجنونی تا تب نمی کردند لیلی ها برای ما آب و هوای شهر می افتاد از چشمش وقتی کسی رد می شد از آب و هوای ما می‌گفت فردا حشرِ ذرات است می بینید مثلِ غباری در غروب روستای ما چوب خدا هرچند اغلب بیصدا باشد بشنو به فرق کدخدا، چوب خدای ما @golchine_sher
در آینه جز صورت زیبا نمی بینی اصلا غمی در چهره ی دنیا نمی بینی حرف از بهار احتمالی می زنی هر روز پاییز را در پشت در اما نمی بینی رد می شوی از کوچه باغ خیس چشمانم من را کنار جویِ غم تنها نمی بینی از خنده هایم عکس می گیری ولی یکبار در دوربینت بغض هایم را نمی بینی در برکه ی من صورت ماهت نمی افتد وقتی که دیگر کمتر از دریا نمی بینی بر اینهمه ناگفتنی ها چشم می بندم در پشت پلکم مرگ را حتی نمی بینی @golchine_sher
فکر کردن به تو زیبا است چون مهتاب در دلِ تاریکی چون نوازشِ خورشید  گاه می پندارم نشسته ام‌ ترانه ی دریا می شنوم‌ گاه بر می خیزم غنچه های سرخِ باغچه را می نگرم‌‌  می روم‌ بر ردِ پاهایی بوسه می نهم که سالهاست میزبانِ گرد و غبارند . ▪️ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمیده در هوا عطر گل سرخ گرفته کوچه راعطر گل سرخ دوباره صبح شد خورشید خانم بیاور چای با عطر گل سرخ @golchine_sher
شهریست که نور و دُرّ و گوهر دارد انا اعطیناک الکوثر دارد با پای پیاده پر زند تا خود صحن زائر که نه صد فوج کبوتر دارد هی بست نشست تا که باران بشود چون اشک به روی گونه، غلطان بشود چک چک چک چک چک چک آمد در صحن ابری که دلش لک زده مهمان‌ بشود https://eitaa.com/hediyearjmand @golchine_sher
از شب رفتن تو پیر شدم روز به روز از تماشای جهان سیر شدم روز به روز فکر دریاشدن از خاطر من رفت که رفت مثل مرداب زمین‌گیر شدم روز به روز از سراشیبی هستی به تو رو آوردم به عدم گرچه سرازیر شدم روز به روز گرچه یک عمر به تحسین تو لب وا کردم بیشتر پیش تو تحقیر شدم روز به روز منم آن بیدل سرگشته که از فرط جنون به سر کوی تو زنجیر شدم روز به روز شب به شب شکر کنم قسمت خود را ای عشق گرچه بازیچه‌ی تقدیر شدم روز به روز @golchine_sher
امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که آیه‌ی تطهیر بخشی از مقامش بود تمام سهمش از دنیای ما شد گوشه‌ی زندان همان آقا که سرتاسر همه عالم به نامش بود چنان با دشمنان خود هوای مهربانی داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در جمع محرومان به‌کامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش، تسبیح ملائک ذکر نامش بود به هر زندان که می‌بردند آقای غریبان را دل هر شیعه مانند کبوتر روی بامش بود برای دیدن آقا نه تنها سوخت جان ما که حتی کعبه هم مشتاق دیدار امامش بود عبادت بود کارش در تمام روزها و شب‌ها ولیکن گریه قوتِ غالبِ هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی؟ کسی که قلب حیواناتِ وحشی نیز رامش بود حَسَن، فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد در آن لحظه فقط ذکر مصیبت در کلامش بود؛ خدایا مادر مظلومه‌ام را بی‌هوا کشتند یکی ای کاش از آن‌ها بپرسد که؛ "چرا کشتند؟" @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا امام عسگری.... با کس نگوید ماه؛ این سرّ نهان را پیچیده درخون جگر زخم گران را آتش گرفته می گدازد سینه سینه تا یازده آیینه قلب کهکشان را دل می چکد از ناله ی وا غربت او سوزانده این غم سینه ی صاحب زمان را سمفونی خون است بر گیتار ِ گریه غم می نوازد زخمه های بی امان را گنبد به گنبد برده بربالِ کبوتر تا اوج سامرای او هفت آسمان را تاریخ عمری می نگارد روی تقویم آثار درد زخم های توأمان را ای وارث روحِ عطشناکی که نوشید از جرعه های درد داغِ شوکران را تو منتهی الحلمی ؛مصابیح الدجایی اعجاز کن !!!وا کن گره کارِ زمان را زخمیِ بالِ سینه سرخان را نباشد تدبیر جز اشک و دعای انس و جان را چون غنچه لبهای فرج سربسته مانده... کو تا نسیمی وا کند سرّ نهان را @golchine_sher
آموخته ام که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن نگاه را وسعت داد ... @golchine_sher
جنگل، پاییز، کلبه ای چوبی و دودی که از دودکشش بالا می رود کاش با تو در چهارچوب همین تابلو آشنا شده بودم ...! @golchine_sher
در چار سوق عشق خودت را محک بزن مهر از یقین بگیر و به بازار شک بزن از بس که نی زدی رمه را خواب کرده ای از ترس گرگ ، گاه به گله کتک بزن تا چند زخم خنجر خویشان به گرده ات یک چند حیله کن ، به رفیقان کلک بزن در سوز و ساز عشق به مرهم چه حاجت است بر زخمهای خویش دمادم نمک بزن تا چند از غرور لبت غنچه مانده است گل باش و بوسه ای به لب شاپرک بزن @golchine_sher
اگر چه با محبت بر فقیران آب و نان دادی حسن(ع) بودی و مثل مجتبی(ع) با زهر؛ جان دادی به زحمت میکشیدی یک نفس با چشم نیمه باز به زحمت دستهای ناتوانت را تکان دادی همان دستی که آب از جاریِ سرداب برمیداشت همان آبی که نوشاندی؛ به دل تاب و توان دادی گمانم جام زهر از غربتَت "یاعسکری(ع)" میگفت دلش میسوخت وقتی دل به دستِ آسمان دادی زمین بستر برای پیکرت بود و تمام عمر چه سجده ها که بر این خاکدان بیکران دادی تمام سینه ات را هُرم ِ زهرِ بی حیا سوزاند لبان تشنه ات را دستِ آهی بی امان دادی تپیدن ها به قلبِ مهربانت کاش برمیگشت که با جان دادنت غم بر دلِ صاحب-زمان(عج)دادی تمام سامرا یکپارچه رخت عزا پوشید همان ساعت که تن را در کفن جا و مکان دادی حسن(ع) بودی ولی تابوتِ تو تشییع شد آرام ببین با رفتنت ماتم به قلبِ شیعیان دادی! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تسلیت_یاصاحب‌الزمان_عج گشته عزای حسن عسکری جـان بفدای حسن عسکری تکیه زده مهدی صاحب‌زمان زیــرِ لــوایِ حسن عسکری اهل بهشت است هرآنکس کند گــریـــه بـــرای حسن عسکری شهادت جانسوز امام حسن عسکری(ع) را به ساحت مقدّس امام زمان (عج) و شیفتگان ولایت و امامت تسلیت عرض مینماییم. ـ┅┅❅🏴💔🏴❅┅┅ـ @golchine_sher
آیینه‌ایم، هرچه بگویی به ما تویی نامهربان سنگدل بی‌وفا تویی آن‌کس که نیست جز تو کسی در دلش، منم آن‌کس که برده است ز خاطر مرا تویی ای عشق! در صحیفە‌ی تقدیر من چرا هر قصه‌ای‌ست، راوی آن ماجرا تویی سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی بیگانه‌ای میان هزار آشنا تویی خون گریه کن به حال من ای شیشە‌ی شراب! تنها حریف درد من این روزها تویی @golchine_sher
کشتی بی لنگر بس که از موجِ بلا آسیب دیده پیکرم! در دلِ طوفان ، تو گوئی کشتی بی لنگرم همچو شمعی در سحر آتش گرفتم سوختم هر نسیمی می برد همراهِ خود خاکسترم جملگی دار و ندارم عاقبت بی شِکوه سوخت عشق سوزان است ، من همواره بر این باورم دلخوشی های جهان، تنها خیالی بیش نیست غیرِ خونِ دل ندیدم در میانِ ساغرم آهِ حسرت تا بر آمد از درون سینه ام چون سپندی شعله ور گردید یکسر مجمرم با نگاهی آمد و آهوی دل را کرد اسیر در کمندِ غمزه اش مانند صیدِ لاغرم ناله ی عجزم بلند است از تبِ بی طاقتی آتشِ دل شعله دارد می کشد از بسترم در قفس هم نیستم غافل ز فکرِ پر زدن تا نفس دارم امیدم هست از اینجا می پرم دامنِ خواهش که برچییدم چو (شایق) از جهان فکرِ دیدارش کشانده تا سرای دیگرم @golchine_sher
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبز سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟ @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
کانال رباعی و تک بیت ما @robaiiyat_takbait
با مِهر نشانیِ نجات آورده رمزینه‌ی حل مشکلات آورده برخیز او را گرم در آغوش بگیر صبح آمده یک بغل نشاط آورده () @golchine_sher
گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خورده تو سنگی را رها کردی که بر این بال و پر خورده خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده نمی­دانم کجا باید بیفتم از نفس دیگر درختی را تجسم کن که از هر سو تبر خورده غم­ انگیزم، دلم چون کودکی ناشی ا­ست در بازی که از لبخندهای تلخ استهزاء سر خورده شبیه پوشه ­ای در دست مردی گیج و مبهوتم به خاک افتاده­ ام، در راه او بر صد نفر خورده هوایم بی تو همچون حال ورزشکار دلخونی­ است که در دیدار پایانی به اسرائیل بر خورده @golchine_sher
یاد بهار بودم در فصل خشک‌سالی دل‌تنگِ پرکشیدن وقت شکسته‌بالی کاش این دل شکسته روزی به چشمت آید هرچند قیمتی نیست، این کوزه سفالی در چشم من نظر کن، دیگر نمی‌توان دید رودی به این روانی، اشکی به این زلالی در آرزوی دریا، شوق رهایی‌ام بود حال مرا بپرسید از تنگ‌های خالی! بگذر تو هم که عمری دنیای ما گذشته‌ست گاهی به سخت‌کوشی، گاهی به بی‌خیالی! @golchine_sher
امام_حسن_عسکری علیه السلام از اول هم قرار یاس ها در صحن برپا بود حرم لبریز کاشی های عاشق بود و زیبا بود نماز کوچه ها ی سامرا بوی تو را می داد حسن بودی و لطفت بیشتر از پیش پیدا بود غلط می رفت بیماری که درمان را ورق می زد که در صحن تو آقا درد آغاز مداوا بود هزاران خواهش افتاده، به دامان ضریح تو هزاران التماسی که مسیرش سمت دریا بود صدای روضه خوان نقاره ی روز شهادت شد خودم اینجا و قلبم سامرا نزدیک آقا بود دوباره زهر دریا را گرفتار عطش می کرد دوباره قصه ما غصه ی اولاد زهرا بود لبت از تشنه کامی سرخ شد خون جگر می خورد گمانم مادر قامت کمان آن لحظه آن جا بود @golchine_sher
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فَرَجَ الْمَلْهُوفِينَ آقا سلام اى پدر مهربان سلام بعد از سلام، عرض ارادت على الدّوام آقا اجازه هست زيارت كنم تو را؟ آقا سلام بر تو و بر يازده امام اينجا بهشت پاك خدا، سامراى توست صف بسته اند جمله ملائك در اين مقام بالا بلندِ نسلِ امامت به محضرت- مى ايستند خيل رسولان به احترام آقا سلام در حرمت گم شدم غريب دستت گرفت دست دلم را در ازدحام در آبشار عاطفه ى هر نگاه تو جارى شده ست مهر خدايى و بار عام آقا سلام اى پسرت مقتداى عشق آقا سلام صلِّ علىَ العشق صبح و شام دور سر امام زمان كرده اى طواف يعنى كه حج نرفته شدى حاجىِ تمام در آرزوى هر قدم آسمانيت حسرت گذاشتى به دلِ مسجد الحرام بعد از تو آفتاب امامت رها نشد شكر خدا كه سايه مهديست مستدام رفتى كه انتظار مرا تازه تر كنى ما مانده ايم منتظر آخرين امام آرى دعا براى فرج بى جواب نيست ياايها العزيز ولاغير والسّلام @golchine_sher