بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش_روضه_عاشورا (۲)
♦️ حضرت زهرا سلام الله علیها یه شب فرمود زینب جان بیا کارت دارم.
زینب اومد، گفت برو برام اون بقچه ها رو بیار. رفت آورد
وقتی بقچه رو باز کرد دید چند کفنه
حضرت فرمود
یک کفن برا منه اینو بده بابات
یک کفن برای باباته ، شب ۲۱رمضان به دردت می خوره.
یک کفن برا داداشت حسن علیه السلام تو مدینه به دردت می خوره.
حالا زینب داره نگاه میکنه، انگار خوشحال شده... لااقل نیستم داغ برادرم حسین رو ببینم..
هنوز زینب تو فکره ، یکدفعه دید مادر یه پیراهنی داد گفت اینم بده داداشت حسین روز عاشورا .... انگار عالم رو سر زینب خراب شد
یعنی من عاشورا باید کنار داداشم باشم، پیراهنی که مادر وصیت کرده رو به برادر بدم
چیه این پیراهن کهنه؟؟؟
♦️امیر المومنین علیه السلام فرمودند:«حضرت یعقوب به این لباس متوسل شد تا یوسف را دید، حضرت یونس در دل ماهی با توسل به این پیراهن نجات یافت، حضرت سلیمان با توسل به این پیراهن انگشتری خودش رو پیدا کرد.»
بالاتر بگم زمانی که امیرالمؤمنین (ع) را دست بسته به مسجد بردند حضرت زهرا (س) فرمود اگر رهایش نکنید این پیراهن را بر سر میاندازم و نفرین خواهم کرد و امیرالمؤنین (ع) را نجات داد.
این پیراهن توسط حضرت فاطمه (س) به حضرت زینب (س) سپرده شد و فرمود روزگاری وارد واقعه سختی میشوید و هر زمان برادرت حسین او را طلب کرد بدان که وقت شهادت اوست.
حالا عاشورا رسید.
وقتشه عقیله بنی هاشم به وصیت مادر عمل کنه. کهنه پیراهن رو آورد به برادر داد، اما به همین پیراهن کهنه هم رحم نکردند
__________
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
السلام علیک ایها المرمل بالدماء
السلام علی الاجساد العاریات
___________
مگر به کربلا کفن بغیر بوریا نبود
مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
مگر که کهنه پیروهن به پیکرش روا نبود
___________
مثل فردا روزی زینب بیاد تو گودی قتلگاه، هی نگاه کنه، برادر کجایی ؟؟؟
آخه یه نفر رو یا به سر می شناسند یا به تن می شناسند یا به لباس ....
یا صاحب الزمان آجرک الله
سر که از بدن جدا شده
تن که رفته زیر سم مرکب ها
کهنه پیراهنش رو به غارت بردن...
بی بی زینب هی نگاه بکنه
گلی گم کرده ام، می جویم او را
به هر گل می رسم می بویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
______
هم ناله با زینب کبری یا حسین
#حجت الاسلام محمد حسین قنبری
.
آغاز اسارت
پس از واقعه عاشورا، بازماندگان سپاه عمر سعد، کشتههای خود را روز یازدهم محرم، دفن کردند و اهل بیت امام حسین(ع) و بازماندگان شهدای کربلا را به سوی کوفه بردند.[۱]
مأموران عمر سعد زنان اهل بیت را از کنار اجساد شهدا عبور دادند. زنان خانواده امام حسین(ع) در آن حال ناله کرده و بر صورتهایشان میزدند. چنانکه از قرة بن قیس نقل شده، حضرت زینب (س)، وقتی از کنار بدن برادرش امام حسین (ع) میگذشت، از شدت غم سخنانی گفت که دوست و دشمن گریه کردند.[۲]
سخنان حضرت زینب (س) هنگام عبور از کنار بدن امام حسین(ع)
یا محمداه، یا محمداه! صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا قال: فابکت والله کل عدو و صدیق [۳]
ترجمه: «یامحمد، یامحمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، «این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون اعضاء بریده! «یا محمد، دخترانت اسیرند، ذریهات کشته شدهاند که باد بر آنها میوزد. راوی میگوید والله دوست و دشمن گریه میکردند.
درباره زمان ورود اسرا به کوفه، گزارش صریحی در منابع تاریخی نیامده است. با این حال بنابر عبارتی از شیخ مفید، میتوان ورود اسرای کربلا به کوفه را ۱۲ محرم دانست. [۴]
پی نوشت:
1- طبری، تاریخالأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶.
2- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۶.
۳.ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۶.
۴. شیخ مفید، ارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۴.
.
بسم الله الرحمن الرحیم.
به نقل شیخ مفید در الارشاد،فردا روز ورود اسرا به کوفه است.
روزی که برای بار آخر زینب کبری و اسرای اهل بیت از کنار کشتگان گذر می کنند. یعنی روز وداع با ابدان شهداست.
عرض تسلیت داشته باشیم خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
🔰امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
امشب بيا و با دل خونين جگر بخوان
از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان
از شام بي کسي و شب بي سحر بخوان
از روضه هاي عمه تان بيشتر بخوان
وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است
آئینهی غریبی و غمهای زینب است
یا این دل شکستهی ما را صبور کن
یا لا اقل به خاطر زینب ظهور کن.
🔰روز یازدهم محرم ۶۱لشکر عمر سعد کشته های خودشون رو دفن کردند، زمین کربلا مانده با «شهدای بهشتی»
برای بار آخر کاروان را از کنار این ابدان عبور دادن.
خدا رحمت کنه مرحوم محتشم کاشانی رو از زبان این شاعر و عاشق بخوانم:
🔰بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هر جا که بود آهویی از دشت پا کشید
هر جا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعره هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پرگله آن بضعهًْالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست.
♦️زینب کبری سلام الله علیها یه نگاهی کرد به گودی قتلگاه آنقدر بر زینب کبری سلام الله علیها سخت گذشت که یاد سخت ترین لحظه مادر افتاد، اون لحظه ای که بین درب و دیوار رو کرد سمت قبر رسول اکرم گلایه کرد ، یا اینها الرسول هکذا یفعل بحبیبتک.... شکایت کرد، زینب کبری الگو گرفت که باید امروز شکایت کنه نزد رسول خدا لذا رو کرد سمت مدینه:
یا محمداه، یا محمداه! صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا قال: فابکت والله کل عدو و صدیق.
ترجمه: «یامحمد، یامحمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، «این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون اعضاء بریده! «یا محمد، دخترانت اسیرند، ذریهات کشته شدهاند که باد بر آنها میوزد. راوی میگوید والله دوست و دشمن گریه میکردند.
همه دارن گریه می کنند.
اما بی بی جان یه نگاهی کرد به برادر
« چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند»
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#فیش #روضه_امام_سجاد
امام صادق (علیه السلام)
اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَى عَلَى اَلْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ فِي خَدَّيْهِ أَمْثَالُ اَلْأَوْدِيَةِ وَ أَمَّا يَعْقُوبُ فَبَكَى عَلَى يُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّى قِيلَ لَهُ تَاللّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ اَلْهالِكِين وَ أَمَّا يُوسُفُ فَبَكَى عَلَى يَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ اَلسِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ اَللَّيْلَ وَ تَسْكُتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ اَلنَّهَارَ وَ تَسْكُتَ بِاللَّيْلِ فَصَالَحَهُمْ عَلَى وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ ص حَتَّى تَأَذَّى بِهَا أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى اَلْمَقَابِرِ مَقَابِرِ اَلشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ فَبَكَى عَلَى اَلْحُسَيْنِ ع عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلاَّ بَكَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْهالِكِينَ قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اَللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّهِ ما لا تَعْلَمُون نِّي مَا أَذْكُرُ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلاَّ خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ .
امام صادق(ع)فرمود: پنج تن گريه فراوان كردند آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه دختر محمد(ص)و علي بن الحسين(ع)اما آدم براي دوري از بهشت آن چنان گريست كه اثر اشك همچون رودخانه برخسارش نمايان شد و اما يعقوب بر فراق يوسف باندازه اي گريست كه چشمش از دست رفت و او را گفتند اين چنين كه تو پيوسته بياد يوسف هستي بخدا از بيماري لاغر و نحيف گردي و يا خود را نابود خواهي نمود. اما يوسف از دوري يعقوب آن چنان گريست كه زندانيان ناراحت شدند و يوسف را گفتند يا شب گريه كن و روز آرام باش و يا روز گريه كن و شب آرام بگير يوسف نيز با پيشنهاد آنان ساخت كه در يكي از شبانه روز بگريد و اما فاطمه براي رسول خدا باندازه اي گريست كه اهل مدينه ناراحت شدند و بحضرتش عرض كردند از بس گريستي ما را آزرده نمودي پس از اين تذكر فاطمه از مدينه بيرون ميرفت و در گورستان شهر هر چه ميخواست گريه ميكرد و سپس باز ميگشت و اما علي بن الحسين بيست سال و يا چهل سال بر مصيبت پدرش گريست هر چه خوراك به پيش آن حضرت مينهادند ميگريست تا آنكه يكي از غلامانش عرض كرد يا بن رسول الله من بفدايت، ميترسم كه شما خود را هلاك سازيد. فرمود: شكوه غم و اندوه فراوان خود را فقط بنزد خداوند برم و من از جانب خداوند چيزي مي دانم كه شما از آن آگاه نيستيد خاطره قتلگاه فرزندان فاطمه را هر گاه كه بياد مي آورم گريه راه گلويم را ميگيرد.
دریا به دیده تر من گریه می کند
آتش زسوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند به فرقم زروی بام
بر زخم تازه سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
ریزد سرشک دیده اکبر به روی نی
اینجا به من برادر من گریه می کند
وقتی زدند خنده اشکم زنان شام
دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
رأس حسین بر همه سر می زند ولی
چون می رسد برابر من گریه می کند
ای اهل شام پای نکوبیید بر زمین
کاینجا ستاده مادر من گریه می کند
تا روز حشر هر که به گل می کند نگاه
بر لاله های پرپر من گریه می کند
زنهای شام هلهله و خنده می کنند
جایی که جد اطهر من گریه می کند
بگذار ظالمانه بخندند شامیان
«میثم» که هست زائر من گریه می کند
حاج غلامرضا سازگار
❌، از امام سجاد (ع) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ ۳ بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام!
صفحه دوم:
طبق روایت دیگر امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.
۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت.
۳. زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!»
۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید.
۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷. ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم.
♦️لذا امام تا زمانی که زنده بودن از این مصائب گریه می کردند.
جان عالم بفدای تو آقا
یه جمله بگم روضه ام تمام
اگه اینهمه مصیبت را دیدین باز خدا را شکر شما رو کفن کردند، تشییع و دفن کردند
دلها بسوزه بابی المستضعف الغریب حتی مضی، اون آقایی که
افتاده بود روی زمین و،کفن نداشت
آن یوسف شهید، به تن پیرهن نداشت
پیکر بدون سر،به روی خاک مانده بود
سرروی نیزه بود واثر از بدن نداشت
غرق ستاره بودتن آسمان عشق
خورشیدهم فروغ چنین شب شکن نداشت
ناله بزن یا حسین.....
#شهادت_امام_سجاد
.
.
.
سَلامٌ عَلی قَلبِ زَینَبِ الصَّبور...
بی بی جان!
شرمندهایم که بهای حسینی شدن ما،
"بیحسین" شدن تو بود
و شرمندهتر از آنکه تو "بیحسین" شدی
و ما حسینی نشدیم...
.
.
#مرثیه_اسارت
#امام_سجاد(علیه السلام)
در حدیثی آمده است که امام زین العابدین(علیه السلام) فرمودهاند:«یالیت اُمّی لم تلدنی»یعنی ای کاش مادر مرا نمیزایید! و این زمانی بود که حضرت چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزند دو سالهاش (حضرت محمدباقر علیه السلام) را در بغل داشت. چادر او آن قدر کوچک بود که اگر میخواست خود را بپوشاند آفتاب به صورت فرزند او میتابید و صورتش را میسوزانید و اگر میخواست فرزند را زیر چادر ببرد نمیتوانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهی کشید و فرمود:«ای کاش مادر مرا نمیزایید و این روز را نمیدیدم»
عرض من این است:آقایی که با دیدن این منظره این طور حرف میزند حق دارد آن جایی که از او سئوال کردند کجای واقعۀ کربلا برشما سختتر بود سه مرتبه بفرماید:«الشام الشام الشام» یزید نامرد در آن مجلس کذایی زن و بچۀ خود را پشت پرده پنهان کرده بود؛ ولی زنان و کودکان و خاندان رسولالله(صلی الله علی و آله و سلم) را در مجلس نامحرمان نشانده بود در منظر دید زنان و کودکان با چوب خیزران به لب و دندان امام حسین(علیه السلام) میزد و فخریه میکرد...
گریزهای مداحی،ص331
#گریز
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت
.👇
4_5972330601238233430.mp3
3.78M
.
#تحلیل_مداحی
#آیت_الله_سیبویه (ره)
تحلیل
#دکتر_محمد_فراهانی
#متن_نوحه 👇
اگر کشتند چرا آبت ندادند
به حلق تشنه ات خنجر نهادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صد چاکت نکردند
الهی مدرت زهرا بمیرد
تو را در کربلا بی سر نبیند
مسلمانان حسین مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد
🏴🏴
#سیبویه
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
حضرت عباس ۱۴۰۲.mp3
3.52M
🎧 حضرت #ابوالفضل_العباس صلواتالله علیه
#شب_نهم_محرم
🔻 حجةالاسلام محسن حنیفی
🔻 محرمالحرام ۱۴۴۵
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🔊 #حامد_کاشانی 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت یازدهم 🎙 #سخنرانی 📆 جمعه ششم م
.
خدا به ما بصیرت بده تا بفهمیم که کسی که بیشتر در روضه رفته ،کسی که بیشتر اشک ریخته، بدهکارتره..
اهلبیت خانواده کرم اند، عادتکم الاحسان...
اهلبیت یه سفره ی پر خیر و برکت انداختن و ما هم بر سر این سفره نشسته ایم و متنعم شده ایم و در آخر وقتی که میخواهیم از سرِ سفره بلندشیم، تازه دنبال اجر میگریم...چرا... چون این از کرمِ صاحبخانه است... وگرنه اگر قرار بود سرِ این سفره شایسته ها رو راه بدهند، منو نباید راه میدادند... بلکه من حتی حق نداشتم با دهانِ ناپاکم ، اسمش رو بر زبان بیارم... اما ما همه ممنونِ مادرِ این خانواده ایم... چون ما هم ؛مسکین و فقیر و اسیریم که بر در این خانه آمده ایم.. پس ما رو بر در این خانه نگه دار ، بی بی جان... حیفه که این گریه کن ، جز برای فرزندت مهدی، جای دیگری خرج بشه ...
#بیانات_گفتاری
............
امام حسین پای هدایت ما ، خیلی هزینه داد ... پس ما باید بابت عزاداریمون بدهکار حضرت باشیم.
و توان یاری اهلبیت رو نداریم... پس باید به فقرمون آگاه بشیم تا یاری خدا بما برسد.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🔊 #حامد_کاشانی 📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت یازدهم 🎙 #سخنرانی 📆 جمعه ششم م
.
هر کی از اصحاب میرفت میدان ، خودش رو معرفی میکرد و میگفت من از چه قبیله ای هستم .... غلام سیاه که میخواست بره میدان، دقت میکرد که ببینه دیگران چی میگن و چطورخودش رو معرفی میکنه... لذا وقتی رفت میدان، دید نه از فرمانده هانه قبائله (مثل حبیب و زهیر و ..) و نه شباهتی به اینا داره... باخودش گفت پس من چی بگم؟! لذا وقتی رفت میدان گفت: من از خودم چیزی ندارم، ولی امیری حسین و نعم الامیر ... یعنی من افتخارم اینه نوکره حسینم.... لذا وقتی به زمین افتاد ، فکرش رو هم نمی کرد که ابی عبدالله بیاد بالای سرش، اما دید صدای گریه میاد،و یه نفر سرش رو از روی خاکا برداشت و روی زانوش گذاشت و به این هم اکتفا نکرد، بلکه "فوضع خده علی خده" صورت به صورت این غلام گذاشت.یعنی قبل از علی اکبر ، امام محاسنش با خون این غلام سیاه خضاب شد. وقتی این قضایا رو دید... همینطور که در خون خودش غوطه ور بود ، خوشحالیش رو پنهان نکردو گفت:به عهدم وفا کردم؟ و بعدش اضافه کرد: "مَن مثلی؟" کی مثله منه...یعنی این افتخار دیگه نصیب کی شده؟ لذا امام براش دعا کرد ... اللهم بیض وجهی... خدایا روش رو سفید کن، خدایا خوشبوش کن....
#جون
#واضح #اسلم
#اصحاب
#شب_چهارم_محرم
.
.
بابی انت و امی
مینشاند بر لب عشاق تو لبخندها
«بابی انت و امی گفتنِ فرزندها
یا حسینه بچهها ،در روضههای خانگی
آب کرده در دلِ مادر پدرها قندها
از پدرها به پسرها میرسد میراث عشق
شورها، شمشیرها، تکبیرها، سربندها
ای خوشا آن مادرانی کز محبت کردهاند
یک به یک نذر حسین فاطمه، دلبندها
تا که سرو خویش را از زیر قرآن رد کنند
سوخته دلهایشان در آتش اسفندها
مادرانی که به دخترهایشان آموختند
درس ایمان و حیا در مهد غیرتمندها
نسل پشت نسل ما اهل وفاییم اهل عشق
از محمد وز خدیجه مانده این پیوندها
#گریز_زیارت_عاشورا
...........
🌺نکته ای از زیارت عاشورا :🌺
🍂 اَللَّـهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،
⚡️بعضیا میگن باید همه رو دوست داشت و هیچکسی را نباید لعن کرد.
🍁 درحالی که لعن دشمن ظالم، هم عقلی است و هم شرعی.
🔴 فرض کنید یک باغبان، بدلیل علاقه ای که به گیاهان سبز داره، هیچ علف هرزی رو نچینه.
آیا این کار عقلانیه؟
🍃هر عقل سلیمی میگه صرف سبز بودن، دلیل موجهی نیست. اتفاقا برای حفظ و رشد گیاهان مفید، باید علفهای هرز را بچینید و دور بریزید.
⭐️پس اگر بشریت را دوست داریم، باید برای حفظ و رشد انسانها، ظالمین و دشمنان بشریت را لعن و مرگ بگوییم.
☘علاوه بر این که خود خدا هم آنان را لعن نموده:
أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ
(بقره/١۵٩)
#زیارت_عاشورا
.
.
آن حسینی را که دشمن کشت پیش چشم دوست
چشم دشمن کور اینک عالمی مجنون اوست
▪️ سبک روشنگری حضرت زینب و امام سجاد در دو شهر کوفه و شام و در مجالس یزید و ابن زیاد متفاوت بود. در کوفه هشداردهنده تا از خواب غفلت بیدار شوند و اما در شام آگاهی دهنده تا حجاب خرافات و جهل ها برداشته شود؛ این نیز مهمترین درس جنگ روایت ها یعنی مخاطب شناسی است.
در هردو مجلس عده ای می گریستند. اما در کوفه جماعتی کمر به جبران بستند و در مجلس یزید گروهی جدا شدند و مجلس ختم و عزا گرفتند ...و اینطور شد که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.
و اما غلبه دشمن در جنگ روایت ها آنجا شکل می گیرد که اهل خرد و علما و خواص سکوت کنند.
🔻 لب کلام؛
هرکس هرجا هست، قیام کند. قیام امروز، روایت حق است و منحصر به رسانه ها و منبری ها نیست. جنگ روایت ها جنگ توده هاست. هرکس هرجا نشسته، بایستد...واگرنه عاشوراها رقم می خورد.
.
.
#خطبه_منا
#خطبه #امام_حسین (ع) در سرزمین #منا
بسم الله الرحمن الرحیم
متن خطبه ی امام حسین(ع) در برابر علمای اسلام و صحابی معروف پیامبر(ص) در سرزمین منا ( دو سال قبل از واقعه عاشورا )
سلیم بن قیس می گوید، یک سال قبل از مرگ معاویه، حسین بن علی(ع) با عبدالله ابن عبّاس و عبدالله بن جعفر به حج رفتند، امام حسین(ع) مردان و زنان و یاران بنی هاشم و آن عده از انصار را که او و خاندانش را می شناختند جمع کرد. سپس چند نفر را فرستاد و فرمود:
همة کسانی را که امسال از اصحاب پیامبر(ص) معروف به صلاح و عبادت اند به حج آمده اند، نزد من جمع کنید.
در پی این دعوت بیش از هفتصد نفر ـ که بیشتر آنان از تابعین و حدود دویسـت نفـر از اصحـاب پیامبر(ص) بودند ـ در «منا» در خیمة آن حضرت گرد آمدند. امام در میان آنان برای ایراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) دربارة ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. می خواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید. [و بی تفاوت نمانید.]
شمار را سوگند می دهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همة شما در دیار خود از قبایلتان ـ آنان را که به آنها اطمینان دارید ـ دعوت کنید.1
آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیة قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) دربارة پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همة آنها اصحاب پیامبر (ص) می گفتند:
آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت می دهیم.
و تابعین می گفتند:
به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنها را به راستگویی و امانت می شناسیم برای ما نقل کردند.
حضرت(ع) فرمود:
شما را به خدا قسم می دهم که این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.
سلیم می گوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که دربارة آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود:
شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید که علی بن ابی طالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟!
گفتند: آری به خدا. آنگاه فرمود:
شما را به خدا سوگند می دهم، آیا می دانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درب اتاق پدرم همه را بست. پس در این باره عده ای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درب منازل شما را بسته و درب منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درب منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ می داد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!
گفتند: آری به خدا. و فرمود:
آیا می دانید که عمربن خطاب علاقه داشت تا روزنه ای به اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!
گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید که رسول خدا(ص) روز غدیر خم علی(ع) را به ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید رسول خدا(ص) در جنگ تبوک به علی(ع) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟
گفتند: آری به خدا. و فرمود:
شما را به خدا سوگند، آیا می دانید که رسول خدا(ص) هنگامی که نصارای نجران را برای مباهله فراخواند جز علی(ع) و همسرش (فاطمه(س)) و دو فرزند او (حسن و حسین(ع)) را نیاورد.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا قسم می دهم، آیا می دانید پیامبر(ص) در روز خیبر پرچم را به دست علی (ع) داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی درپی (بر دشمن) یورش می برد و فرار نمی کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می دانید که پیامبر(ص) او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
👆
آیا می دانید که رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود: ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می دانید که او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل می شد هرگاه می پرسید، پیامبر پاسخش می گفت و هرگاه سکوت می کرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن می کرد؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می دانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم ـ که اسلامش از همه پیش تر، و بردباریش از همه بزرگ تر و دانشش از همه بیشتر است ـ تزویج کردم؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می دانید که رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همة فرزندان آدمم، و برادرم (ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می دانید که رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد که جبرئیل در غسل به او کمک خواهد کرد.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می دانید که رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبه ای که برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها می گذارم: کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید.
گفتند: آری به خدا.
امام حسین(ع) هیچ مطلبی را که خدا در قرآن در شأن علی بن ابی طالب و خاندانش نازل کرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود ـ نگذاشت مگر که آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) می گفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین می گفتند: این سخنان را کسی که به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل کرده است.
سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد که آیا شنیده اند پیامبر(ص) فرموده:
کسی که گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ می گوید. مرا دوست ندارد کسی که علی را دشمن دارد.
شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟
فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر که علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر که مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟
گفتند: آری به خدا، شنیدیم.
سخن امام حسین(ع) در امر به معروف و نهی از منکر
ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که می فرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمی دارند؟» و می فرماید: «از میان بنی اسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند» تا می فرماید: «چه بد بود آنچه می کردند.»
و بدین سان خداوند آنان را نکوهش کرد، چون آنان از ستمگر میان خود کارهای زشت و فساد می دیدند و نهیشان نمی کردند به طمع آنچه از آنها به ایشان می رسید و از بیم آنچه از آن می ترسیدند، با اینکه خدا می فرماید:
از مردم نترسید و از من بترسید.1
و می فرماید:
مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند، به کارهای پسندیده وا می دارند و از کارهای ناپسند باز می دارند.2
خدا از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیف واجبی از خود، آغاز کرده است، زیرا می دانسته که اگر این فرضیه ادا شود و برپا گردد، همة فرایض ـ از آسان و دشوارـ برپا شوند، چه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیت المال و غنایم، و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.
سپس شما ای گروه نیرومند! دسته ای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروفید، و به وسیلة خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از حساب می برد و ناتوان شما را گرامی می دارد و آنان که هم درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می دارند، شما واسطة حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی دارید. آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حقّ خدا قیام کنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده اید از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساخته اید و به پندار خود حقّ خود را گرفته اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیره ای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟
ای آرزومندان به درگاه خدا! من می ترسم کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافته اید که بدان بر دیگری برتری دارید و کسی را که به وسیلة خدا (بر شما) شناسانده می شود گرامی نمی دارید با اینکه خود به خاطر خدا در میان مردم احترام دارید، شما می بینید که پیمان های خدا شکسته شده و نگران نمی شوید با اینکه برای یک نقض پیمان پدران خود به هراس می افتید
۳👆
می بینید که پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لال ها و از کار افتاده ها در شهرها رها شده اند و رحم نمی کنید، و در خور مسئولیت خود کار نمی کنید و به کسانی که در آن راه تلاش می کنند وقعی نمی نهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسوده اید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دسته جمعی است که خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت بر شما از همة مردم بزرگ تر است، زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می کردید.
این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام (یعنی پست های کلیدی) به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امین اند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطة تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص) با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید. و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه ها (و تعهدها) را تحمل می کردید، زمام امور خدا بر شما در می آمد و از جانب شما به جریان می افتاد و به شما برمی گشت، ولی شما ظالمان را در جای خود نشاندید و امور خدا را به آنان سپردید تا به شبهه کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا که از شما جدا خواهد شد [آنان را بر این منزلت چیره کرده] بدین سان ضعیفان را به دست آنان سپردید که برخی را برده و مقهور خود ساخته و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کردند، در امور مملکت به رأی خود تصرف می کنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید می آورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار!
در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن می گوید، سرتاسر کشور اسلامی بی پناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند که هیچ دست برخورد کننده ای را از خود نرانند.
آنها که برخی زورگو معاندند و برخی بر ناتوان سلطه گر و تندخویند، فرمانروایانی که نه خدا شناسند و نه معاد.
شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریبکاری نابکار و مالیات بگیری ستمگر و فرمانروای بی رحم بر مؤمنان است، پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری می کند.
خدایا! تو می دانی که آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان بخشی را در سرزمین هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیدة تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند. و شما (ای مردم!) اگر ما را (در این راه مقدس) یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران (بیش از پیش) بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما بکوشند. خدا ما را بس است و بر او توکل داریم و به سوی او بازمی گردیم و سرانجام به سوی اوست.
پی نوشت ها:
٭ برگرفته از فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)،صص222ـ303.
1. سورة مائده (5)، آیة 44.
2. سورة توبه (9)، آیة 71.
#سینه_زنی
#زبانحال_حضرت_زینب با سر برادر
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#سبک_ای_ماه_من_برگو_چرا_بر_نی_نشستی
▪️▪️▪️▪️
ای ماه من برگو چرا بر نی نشستی
چند روزِ رفتی قلب خواهر را شکستی
در کربلا ای گل ترا گم کرده بودم
اکنون بکوفه باز پیدایت نمودم
ای ماه زینب. که بر سنانی
گاهی به نیزه. گاهی نهانی
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
▪️▪️▪️
دیشب کجا بودی ندیدم ماه رویت
برگو چرا خاکستری گردیده مویت
گر اکرم الضیف هست و در دین تازه مهمان
از چه ترا کنج تنور کردند و پنهان
جای تو بوده. آغوش زهرا
کنج تنور کی. داده ترا جا
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
▪️▪️▪️▪️
خون ریزد از فرق سرت خواهر بمیرد
فرصت ندادن تا عزای تو بگیرد
سر بشکنم بر چوب محمل ای برادر
همدرد تو گردم فدایت جان خواهر
طاقت ندارم. ای نور چشمان
بر نیزه بینم. رآس شهیدان
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
▪️▪️▪️▪️
هرجا روی من همسفر هستم برادر
تو روی نی من کنج محمل زارو مضطر
گاهی چو خورشیدی به نوک نی بتابی
گاهی نگاهی کن بطفلان از ثوابی
طفل حزینت پرسد زبابا
برگو چگویم. ای ماه زیبا
مظلوم حسینم ۲. از هجر و داغت در شور و شینم
▪️▪️▪️▪️
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
.👇
قطره ای از دریای زینت بندگان خدا.ogg
7.54M
#منبر
#شهادت_امام_سجاد علیه_السلام
🔷مروری بر درس های #امام_سجاد علیه
السلام
⚡️شرایط متفاوت دوران امام سجاد علیه السلام
🕌عبادت های جانانه ی امام سجاد علیه السلام
✅اخلاق عظیم و ملکوتی و حلم وبردباری عظیم با نادانان
✅♥️گره گشایی و رسیدگی به مشکلات مردم در روش و گفتار امام سجاد
😍روایتی بسیار شیرین درباب ثواب هر کدام از رفع نیازهای مومنین!
🌸اللهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعابِدينَ، الَّذِى اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَجَعَلْتَ مِنْهُ ائِمَّةَ الْهُدىَ، الَّذينَ يَهدُونَ بِالْحَقِّ، وَبِهِ يَعْدِلُونَ، الَّذى اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَاصْطَفَيْتَهُ وَجَعَلْتَهُ هادِياً مَهْدِيّاً، اللهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ افْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى احَدٍ مِنْ ذُرِّيَةِ انْبِيآئِكَ، حَتّى تَبْلُغَ بِهِ ما تَقِرُّ بِهِ عَيْنُهُ فِىالدُّنْيا وَالْأخِرَةِ، انَّكَ عَزيزٌ حَكيمٌ.🌸
.
#نوحه_چارپاره
#شب_هفت_امام_حسین علیه السلام
#سبک_شبانگاهان
سبک اباصالح التماس دعا
بیا مادر شام هفت حسین
بر عیادت من گوشهٔ زندان
ببین مادر دست بستهٔ من
قلب خستهٔ من دیدهٔ گریان
اگر مادر دشت سینهٔ من
پاره پاره شده چون گل لاله
غم یارم برده از کف من
تاب وطاقت من می زنم ناله
ببین مادر قلب سوزانم
پریشانم من پریشانم
مادرای مادر(۴)
ببین مادرخونجگر شده ام
هم سفر شده ام با سر ماهم
غم یارم می کشد آخر
میرود به سما شعلهٔ آهم
تو میدانی سوز داغ حسین
با وجود زینب چها کرده
ز سر سامان مرا برده
دربدراندر کوچه ها کرده
فلک از سر برده سامانم
پریشانم من پریشانم
مادر ای مادر (۴)
من از اول با محن با درد
و بلاو غم آشنا بودم
دل آزار از سوز میخ در و
غصهٔ تلخ کوچه ها بودم
اگر سنگم می زند کوفی
جرم ما ذکر یا علی بوده
خودم میدانم که پاداش
بستگیما باعلی بوده
خودم یار این غریبانم
پریشانم من پریشانم (۲)
مادرای مادر (۴)
مصطفی نظری طهرانی✍
#هفده_محرم #روز_شانزدهم_محرم
#شب_هفت_امام #هفت_امام #هفتم_امام_حسین
.
4_5922630047142777442.mp3
1.43M
﷽
به امام سجاد علیهالسلام گفت
آب میبینی گریه میکنی
میفهمم
شیش ماه میبینی گریه میکنی
میفهمم
اما مردم #وضو میگیرن
گریه میکنی نمیفمم؟
...
#شهادت_امام_سجاد
*امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسیله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیجاره میکنه بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ..*
حسین .....
.