أین الحسینیون
فطرس بیاورید کرامت شروع شد
باران گرفت، لطف و عنایت شروع شد
دنبال نوکرند برایش پیمبران
أین الحسینیون ولایت شروع شد
ما را به راه راست بَرَد ابروی کجش
یک نوع دیگری ز هدایت شروع شد
قنداقه تا به دست رسول امین رسید
«ای جان امتم به فدایت» شروع شد
در عمق ذات حضرت پروردگار خویش
آنقدر رفت و رفت ، نهایت شروع شد
آمد برای اهل سماوات سرپرست
فامیلیِ تمام ملائک حسینی است
مجنون بیاورید که لیلا رسیده است
عیسی بیا ببین که مسیحا رسیده است
از مهر و عاطفه بنویسید شاعران
حالا که شاه بیت غزل ها رسیده است
خورشید و ابر و باد و مَه از خلق های اوست
خیر حسین بر همه دنیا رسیده است
این سفره پهن شد که دهد حق خودی نشان
لؤلؤ به بحر حیدر و زهرا رسیده است
از عرش با ملائکه در بین محملی
خضر نبی برای تماشا رسیده است
هرجا حسین گفته شود هست میکده
شأن نزول سورهء والفجر آمده
ذکر حسین روزیِ یک سال انبیاست
گریه به شاه أحسن احوال انبیاست
بر گرد هم نشسته و روضه گرفته اند
ذکر حسین باعث اکمال انبیاست
پیغمبران به واسطهء گریه بر حسین (ع)
تا عرش میروند، پر و بال انبیاست
باید بپرسد از خود آن مرده یا عصا
هر کس که گفته معجزه ها مال انبیاست
حضرتْ اراده کرده که اعجاز میشود
مثل پدر همیشه به دنبال انبیاست
چشم و چراغ حیدر و زهراست، یاعلی(ع)
دنیا به نام حضرت آقاست، یاعلی(ع)
ما را پناه نیست به جز کشتی نجات
راه نجات ماست از این دار مشکلات
بر پرچم سیاه غمش تکیه می کنم
جانم فدای ماتم لب تشنهء فرات
بودند دیو و دَد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کائنات
گودال تنگ و روی تن شاه پر ز سنگ
نیزه شکسته ها به تنش از همه جهات
از بس شلوغ بود که دیگر نمی رسد
از روی تل صدای فغان مخدرات
باز این چه شورش است! خدایا همه زدند
با تیغ و سنگ و نیزه در آن همهمه زدند
آنجا سر لباسْ که دعوا مرافه شد
هرکس ز خیمه دید تنش را کلافه شد
از بس که خون او ز سر تیغ ها چکید
هر جای قاضریه پر از عطر نافه شد
بعد از غروب یک طرف دشت غرق حُزن
یک سوی دیگرش همه دارالضیافه شد
مانده سه روز پیکر او زیر آفتاب
تاول به زخم های عمیقش اضافه شد
رأس حسین(ع) از پی آزار اهل بیت
آویز درب اصلی دارالخلافه شد
یک بار اگر زیارت ناحیه وا کنی
باید ز غصه جان ...
#شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا #عزیزم_حسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بر مشام خاکیان
بر مشام خاکیان بخشیده جان بوی حسین
شد گلستان کل عالم از گل روی حسین
ماه شعبان را رسول الله خوانده ماه خود
چون نمایان می شود در آن مه روی حسین
دست ِ خالی ، دست ِپر ، افلاکیان و خاکیان
هر که را دیدیم راهی می شود سوی حسین
جبرئیل از آسمان با سر می آید تا زمین
مست ِ مست ِ مست ِ مست از نام دلجوی حسین
آی دنیا ، این حسابش فرق دارد با همه
وای بر تو گر شود کم ، یک سر ِ موی حسین
می کند بر اهل باطل ، خواب را زین پس حرام
زور بازوی علی و زور بازوی حسین
دارد از کار جهان کم کم گره وا می شود
سرور آزادگان تشریف فرما می شود
کرده غوغا مهربانی ِ بدون منتی
هر چه طوفان بود را برده نسیم رحمتی
آمده باب نجات ِ کل دوران ها حسین
میکشد شیطان ز دل امشب چه آه حسرتی
آمده آن کس که دارد مهربانی های او
قدّ ِ سنّ ِ حضرت حوا و آدم قدمتی
هر که هستی ، هر چه هستی همره فطرس بیا
ای گنهکاران نباشد بهتر از این فرصتی
کوری چشم تمام ابتران رو سیاه
فاطمه آورده بهر دوش بابا زینتی
کفر آنهایی که می دانید بالا آمده
یا علی گویید بابای علی ها آمده
آیه والفجر در آغوش کوثر ، دیدنی است
دومین شیر ِ ولی الله ِ اکبر دیدنی است
آسمان جانم حسن ، جانم حسن دارد به لب
شوق دیدار ِ برادر با برادر دیدنی است
عرش و فرش امشب همه هستند سرتا پای چشم
بس که آقازاده ی زهرا و حیدر دیدنی است
اینکه روز اولش کرده شفاعت این چنین
دستگیری هاش در فردای محشر دیدنی است
آن که او را جور دیگر دوست می دارد خدا
لیلی ِ تا روز محشر بی برابر دیدنی است
شیر مردی که شود در کل عالم غیرتش
رمز ماندگاری ِ دین پیمبر، دیدنی است
آی اسلام ِ محمد ، بیمه هستی با حسین
ماندگاری ِ تو را با خون زَنَد امضا حسین
در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین
مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین
می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش
بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین
هر که با او در بیفتد را خدا خوارش کند
پرچم ارباب ما بالاست ای جانم حسین
هر چه بد کردیم ما ، او خوب بود ، او خوب بود
بیشتر از ما به فکر ماست ای جانم حسین
شک ندارم قاتلش را هم شفاعت می کند
آی مردم او دلش دریاست ، ای جانم حسین
داد سر اما به ذلت زندگی را سر نکرد
بچه شیر حضرت مولاست ای جانم حسین
ما رایت ِ زینب کبری به عالم یاد داد
زندگی با او فقط زیباست ، ای جانم حسین
آبرو خواهی اگر هم در ز ...
#شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا #عزیزم_حسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قرص قمر
گوهر حیدر، گوهر آورده است
جلوه ی قرص قمر آورده است
روی دو دستش پسر آورده است
ام بنین شیر نر آورده است
روز علی رو و شبش موی اوست
تیغ علی ، گوشه ی ابروی اوست
هان ! ضربانش چه وزین می زند
طعنه نگاهش به نگین می زند
اخم علی ، ضربه به کین می زند
پشت فلک را به زمین می زند
مژده که آمد قمر عالمین
روی لبش ذکر امیری حسین
ماه کرم , در خور مدح و ثناست
درد بیارید که چشمش دواست
طفل نگو ، عاشق تیر بلاست
قامت او محشر کرب و بلاست
بر لب حور و ملک این نغمه بود
ذخر الحسین چشم به دنیا گشود
آمده ای یاوری دین کنی
هرچه حسین گفت تو تمکین کنی
سر بدهم تا که تو تمرین کنی
مرگ مرا کاش تو شیرین کنی
کاش به دریای تو پاکم کنند
زیر قدم های تو خاکم کنند
حق به دلت مُهر تولا زده
مِهر تو را نیز به دلها زده
کشتی امن تو به دریا زده
بوسه به دستان تو مولا زده
ماه عرب، ماه عجم کیست ؟ تو
وارث شمشیر دو دم کیست ؟ تو
آمدی از ایل و تباری اصیل
مست تماشای تو شد جبرییل
جان حسینی و به زینب کفیل
بر علم سرخ تو عالم دخیل
خورده گره نبض جهانم به تو
ای علم افراشته، جانم به تو
هر که از اوصاف کرم گفته است
از غم هجران حرم گفته است..
حرف مرا..چشم ترم گفته است
جای نصیحت پدرم گفته است:
بر خم زلفش تو گرفتار باش
نوکر عباس علمدار باش
روی تو از ماه نشان را گرفت
آمد و نبض ضربان را گرفت
سر غمت چیست که جان را گرفت
نام ابلفضل جهان را گرفت
اسم تو شد زینت هر منبری
حیدری و حیدری و حیدری
بودنت آرامش قلب رباب
لب به دعا باز کن ای مستجاب
خم نشو تا نهر ای عالیجناب
رو نزن ای حضرت دریا به آب
آب خودت تشنه ی لبهای توست
خاک کجا ؟ عرش خدا جای توست
خون تو در علقمه غلطیده شد
خیمه پر از حرف نسنجیده شد
اشک حسین بن علی دیده شد
دست تو قرآن شد و بوسیده شد
دست جدا از بدنت، چاره ساز
دست به دامان تو کردم دراز
سنسیز اولار قلب جهان تار و مار
آدین ائدر فصل خزانی بهار
قاشلاری تیغ دو دم ذوالفقار
سنسن حسین و حسنه هم جوار
کیمسه سنین تک شرف الناس اولار
قطعا حسین قارداشی عباس اولار
...
#شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم #ناصر_دودانگه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت
لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت
ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم
اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت
شهر بانوی قبیله , شد کنیز فاطمه
مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت
در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز
پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت
حامل نور
امامت” بود , بانوی حسین تا به دنیا آمدی , تبریک از مولا گرفت خاک پایت سرمه ی چشم تمام قدسیان آفرینش با قدوم پاک تومعنا” گرفت زینت سجده تویی , زین العباد عالمی با نماز تو , `عبادت” جلوه ای زیبا گرفت بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت زیور از گوش یتیمان , شام عاشورا گرفت پوریا باقری #اشعار_آیینی #اشعار_اهل_بیت #اشعار_روضه #اشعار_شهادت #اشعار_کانال_حدیث_اشک لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ابالفضل
شب عشق است و از بالا گلی روی زمین آمد
رکاب عشق را آذین نمودند و نگین آمد
فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد ولی امشب
علی رخساره ای بر دامن ام البنین آمد
صفا بخش دل حبل المتین گردید و زین معنی
خودش باب الحوائج گشت و چون حبل المتین آمد
ستاره ریخت از یمن قدومش بر سر هستی
تمام هستی زینب شد و شور آفرین آمد
به شاگردی مدال فخر از شیر جمل دارد
جوان کربلا از درس استادی چنین آمد
اذان گفت و نبی در خاطر مردم از آن آمد
رجز خواند و علی در دیده مردم از این آمد
وفا را کرد معنا با تمام خویش این یعنی
بنای دست مردانه برون زین آستین آمد
حرم لب تشنه بودند و دل دریا به دریا زد
به سویش تیر دشمن از یسار و از یمین آمد
بریدند از تنش دستش ، مبادا تا رود خیمه
به فرق حضرت دریا عمود آهنین آمد
کنار علقمه از پا فتاد و پیش اربابش
به دستانی بریده سر به زیر و شرمگین آمد
اگر چه نیست اینجا مادرش بر دامنش گیرد
ولی ، زهرا بجای مادرش ام البنین آمد
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
من کویرم
من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند
آتشم اما در این شبها گلستانم کنند
شب به شب این در زدن ها کار خود را می کند
هر چه باشم درد ، در این ماه درمانم کنند
من گناهم هر چه هست از نا امیدی کمتر است
غرق عصیانم ، الهی غرق غفرانم کنند
مست دنیایم ولی این شب نشینی ها مرا
مست ِ مست ِ مست از سبحانَ سبحانم کنند
هر چه باشم از محالات است در این بارگاه
بی محلی بر من و حال پریشانم کنند
چهارده شب من در این خانه گدایی کرده ام
تا که امشب آستان بوس حسن جانم کنند
ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام
بر خدای دست و دلبازان پناه آورده ام
ریخت عالم را بهم ، دست عطای مرتضی
هر که را دیدم شده امشب گدای مرتضی
ثانیه ثانیه امشب به گل روی حسن
مرده زنده می کند دارالشفای مرتضی
آی دنیا بعد از این از فقر دیگر بیمه ای
آمده مشکل گشای بچه های مرتضی
لشکر باطل چه آید بر سرش ، الفاتحه ...
فاطمه آورده سرلشکر برای مرتضی
آمده تا روزهای تلخ را شیرین کند
آمده غوغا نماید پا به پای مرتضی
کار تزویر و نفاق و ظلم و فتنه زار شد
عالمی مبهوت این شاه و سپهسالار شد
ای مبارک ماه ِ این ماه مبارک یا حسن
آمدی و با تو شد جود و کرم معنا حسن
آشنا و غیر نشناسد مرام فاطمیت
ای دلت دریاتر از دریاتر از دریا حسن
ای که بر زهرا تو اول بار مادر گفته ای
ای بزرگ و ای سرآغاز بنی الزهرا حسن
شیر مرد معرکه ، سردار صفین و جمل
هر کسی که با تو در افتاد شد رسوا حسن
ای که زد صلح تو طعنه تا ابد بر هر چه جنگ
هر چه آید پیش ، باشد پرچمت بالا حسن
اولین شاگرد و شاگرد اول مولا تویی
مرشد شیران بی تکرار عاشورا تویی
ای همیشه چاره سازم دوستت دارم حسن
سرور بنده نوازم دوستت دارم حسن
همدمم ، سنگ صبورم ، ای پناه آخرم
محرم هر درد و رازم دوستت دارم حسن
مهربان آقای من یک بار هم در خانه ات
رد نشد دست نیازم دوستت دارم حسن
بارها با نام تو در طرفه العینی فقط
طی شده راه درازم ،دوستت دارم حسن
هر که خواهد هر چه گوید من مسلمان توام
ای نیازم ای نمازم دوستت دارم حسن
من به مردم گفته ام دارم رفاقت با حسن
آبرویم را نبر روز قیامت یا حسن
یا معزالمومنین ای خسته از بی عارها
آمده جانت به لب از ظاهرا دین دارها
آی لعنت تا قیامت بر مرام روزگار
هیچ کس یاور نشد بر یاور بی یارها
هم به مسجد ، هم به خانه ، هم میان کل شهر
خوب حقت را ادا کردند ا ...
#شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا #عزیزم_حسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای جانم حسین
در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین
مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین
می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش
بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین
هر که با او در بیفتد را خدا خوارش کند
پرچم ارباب ما بالاست ای جانم حسین
هر چه بد کردیم ما ، او خوب بود ، او خوب بود
بیشتر از ما به فکر ماست ای جانم حسین
شک ندارم قاتلش را هم شفاعت می کند
آی مردم او دلش دریاست ، ای جانم حسین
داد سر اما به ذلت زندگی را سر نکرد
بچه شیر حضرت مولاست ای جانم حسین
ما رایت ِ زینب کبری به عالم یاد داد
زندگی با او فقط زیباست ، ای جانم حسین
آبرو خواهی اگر هم در زمین ، هم آسمان
با حسین بن علی بن ابیطالب بمان
محمد حسین رحیمیان
#شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا #عزیزم_حسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا قمرالعشیره
ابتدای راه میگویم حسین
با دلی آگاه میگویم حسین
بعد بسم الله میگویم حسین
چهارم این ماه میگویم حسین
یا حسین گفتم دلم بیدار شد
کف بزن اقا برادردار شد!
درصد مستی قلبم پُر شده
گونه ام از اشک امشب سُر شده
وای من نان دلم آجر شده
گوییا ساقی ز من دلخور شده
گفت بهتر از برادر بودنم...
این بود که نوکر آقا منم!
پیش دریا صحبت از جو نیست که
پیش ما حرفی به جز هو نیست که
وصف عباس از سر و رو نیست که
وصف او در چشم و ابرو نیست که
چشم و ابرویش اگرچه محشر است..
بخدا عباس از آن بالاتر است!
جمع صبر و علم و ایثار و یقین
جمع شد در پیکر این نازنین
نیست مانندش خدایا در زمین
مست شو با حرف زین العابدین..
در وفا مثل عمویم کَس ندید
غبطه خورده بر مقامش هرشهید
در بصیرت اسوه ی عمارها
در شرف الگوی مردم دارها
داروی مجانی بیمارها
هرچه گشتم باهمه معیارها
مرد و مردانه ابوفاضل تک است
عقل ما از درک اینها منفک است
ای سحرها چشم بیدارت علی
محضر محتاج، رفتارت علی
نحوه ی تدبیر پیکارت علی
آفرین گفته به گفتارت علی
خطبه ی تو کار طوفان میکند
کعبه زیر پات جان جان میکند
ماهی اما آفتاب زینبی
نور اطراف حجاب زینبی
تو به نوعی بوتراب زینبی
تو دعای مستجاب زینبی
چه زمان امدن چه رفتنت
کیف کرده خواهرت از دیدنت
خواهرت هربار مضطر میشود..
یا که چشمش از غمی تر میشود
تا که خیره بر تو دلبر میشود
حال او بهتر وَ بهتر میشود
ذکر میگوید برای چشمهات
ای عصای دست من زینب فدات!
اینهمه عشق برادر خواهری
کرد در این دونفر جلوه گری
کربلا شد قصه جور دیگری
ماند تنها خواهری با لشگری
این طرف سقای ما بی دست بود
آن طرف کوفه سپاهش مست بود
زینب و چشمان سنگین عوام
زینب و زخم عمیق احترام
زینب و پای برهنه راه شام
زینب و ... کافیست حرف من تمام
دیده عباس از این غم تر است
دیگر اصلا لال باشم بهتر است
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین
رود سمت خانه ی دریا قدم برداشته
دامن دشتِ پر از آلاله نم برداشته
تا که بنویسد به روی پلک او `فَتحًا مُبین”
حضرت حق از پر فطرس قلم برداشته
آهِ حسرت می کشد،هی پشتِ دستش می زند
چون که جبریل از لب او بوسه کم برداشته
چهره ی”قند”و”نمک” پوشیه اش افتاده است
دست حیدر پرده از تیغ دو دم برداشته
عکس لبخند ملیحش قاب ها را شاد کرد
از رخ آئینه ها تصویر غم برداشته
بوی سیبی از پر قنداقه ی او پخش شد...
عالمی را ناگهان عطر حرم برداشته
آسِمان بار امانت را به پیغمبر سپرد
آفتابش را به دست ساقی کوثر سپرد
چشم ما اندازه ی بال مگس نمناک شد
بعد از این نم بود که لوح دل ما پاک شد
کشتی ات تا بادبان عاشقی را باز کرد
با سجودِ بادهای بی امان کولاک شد
مادر تو مادر آب است ای فرزندِ نور
مادر تو همسر بابای اهل خاک شد
مادر تو بانی خلق تمام عالم است
مادرت شان حدیث قدسی لولاک شد
گرچه شیعه مست انگور”ضریح”مرتضی است
چادر خاکیِ زهرا سایه ی این تاک شد
حضرت صدیقه ی کبری دلش می خواست..،پس
یا”حسین بن علی” ذکر لب افلاک شد
این حسینِ روی لب ها از دعای فاطمه است
تا قیامت شیعه مدیون عطای فاطمه است
پنجمین خورشید روی پشت بام پنج تن
نیمه ی شب ها تویی ماه تمام پنج تن
تو نوای نای خاموش حسن گردیده ای
از گلویت پخش می گردد پیام پنج تن
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین...
ذکر شیرین تو شد تکیهکلام پنج تن
صبح و ظهر و عصر و شب..،هرلحظه از عرش خدا
می رسد تا کربلا عرض سلام پنج تن
ظاهراً ما را خدا خوانده غلام کوی تو
باطناً ما را خدا خوانده غلام پنج تن
عاشقی وقتی که پایانِ خوشی دارد،خوش است
پس تو باید می شدی حُسنِ ختام پنج تن
سیب را آدم به عشق روضه ی تو چیده است
هفت شهر عشق را عطار در تو دیده است
کهکشان با صدهزار آئینه تزئین می شود
آسمان با آفتاب و ماه آذین می شود
ای که احکام شریعت در وجودت جمع شد
غالباً دین با بیانات تو تبیین می شود
در قیامت رخت شاهی را به تن خواهد نمود
پشت درب خانه ی تو هر که مسکین می شود
نان بچّهشیعه ها از دستپخت فاطمه است
رزق ما از سفره ی بابات تأمین می شود
هرکسی قدر پر ارزن برایت خرج کرد
از زبان حضرت صدیقه تحسین می شود
خواهرت در روضه تقسیم وظایف می کند
تحت امرش شغل نوکرهات تعیین می شود
یاد خُشکی لب تو سخت گریه می کنم
سینه ام هرگاه از اندوه سنگین می ...
#بردیا_محمدی #شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شیرافکنِ قبیلهی آلِ علی
سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است
خورشید در مدارِ خودش ایستاده است
غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ
هر قُله در دیارِ خودش ایستاده است
در بینِ سینههاست نفسها که دیدهاند
آری علی کنارِ خودش ایستاده است
رزم آوری رسیده که امروز عَبدو وَد
مبهوت بر مزارِ خودش ایستاده است
میدان به احترام امیرش بلند شد
از هیبتِ سوار خودش ایستاده است
شیرافکنِ قبیلهی آلِ علی است یا...
شیری به بیشهزارِ خودش ایستاده است
هرکس که دید گفت یقینا که مرتضی...
با تیغِ ذوالفقارِ خودش ایستاده است
او امتدادِ قلعهتکانیِ مرتضاست
عباس خاطراتِ جوانیِ مرتضاست
سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی
مستی حریفِ باده نبود و تو آمدی
تو از نژاد حیدری و فرق میکنی
چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی
سوگند میخورند تمامیِ آبها
دریای ایستاده نبود و تو آمدی
پیش از تو ای مدار تمامیِ کیشها
این قدر عشق ساده نبود و تو آمدی
بر خاک آستانه ماهی تمام عمر
خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی
قبل از تو دل به هیچ جمالی ندادهایم
این عشقِ بی اراده نبود و تو آمدی
این خانواده داشت هر آن چیز غیرِ تو
شوری به خانواده نبود و تو آمدی
تو آمدی و از تو علی بوسه چین شده است
از این به بعد فاطمه امالبنین شده است
گفتم که جرعهای زنم از آبشارِ تو
لکنت زبان گرفتهام اما کنار تو
الکن کَن است آنکه که از هیبت تو گفت
بیچاره خشک ، پیش تو شد شد شکارِ تو
سَرسَرخوشم نـ نـ نذرِ توام تا ابد ابد
هر هر نفس زِزندهام از از بهار تو
از از ازل شده شدهام مبتلای تو
دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو
من من غلاغلام د در درگه توام
من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو
الـ الکنم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست
بگشا گره گره زِ من شرمسار تو
این بار هم زبان مرا باز میکنی
تا از تو گویم از طپش چشمهسار تو
بابالحسین باب دلی بو الفضائلی
ای شکل مرتضی چقدر خوش شمایلی
از آن زمان که فیض سحر آفریدهاند
از جلوههای روی قمر آفریدهاند
شیرانِ بیشههای شجاعت نوشتهاند
از خاکِ مقدم تو جگر آفریدهاند
در پیش بچههای علی خاک زادهای
بالای کعبه سایهی سر آفریندهاند
دورِ سرِ حسین و حسن چرخ میزنی
از ابتدا به دوشِ تو پَر آفریدهاند
امالبنین گرفته تو را نذر کرده است
بهر حسین چشم نظر آفریدهاند
جمع است ...
#حسن_لطفی #شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قلب رو به قبلهام
قلب رو به قبلهام را کرد احیا پرچمت
ای نفسهایم بقربان مسیحا پرچمت
هر محرم با هزاران شوق بر تن کردهام
رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت
قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار
هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت
بس که مواج است از چندین خیابان دورتر
ماندهام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟
بر سر خورشیدِ گنبد تا میافتد سایهاش
میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت
غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود
باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت
هر فرازی دیدهام با خود فرودی داشتهاست
«هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت»
با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت
هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت
میثم کاوسی
#شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا #عزیزم_حسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا سَیِّدُ السّاجدین
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید
در دل صورها، صدا پیچید
صوت شیرین ربَّنا پیچید
عطر سجاده ی خدا پیچید
مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک
سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک
نغمه ی چَنگ و ضَربِ دف آمد
موسمِ شادی و شعف آمد
مِی عُشّاق از نجف آمد
دادِ کعبه از آن طرف آمد:
گوشها! بشنوید فریادم
عاشقِ سینهچاکِ سجادم
ماه، نِعمَ الْبَدَل* گرفت تو را
حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را
شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را
تا پدرجان بغل گرفت تو را
شب میلاد..،کربلا رفتی
بین آغوشِ عشقِ ما رفتی
ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم
بخدا سرسپرده ی یاریم
دار بر دوش،مثلِ تَمّاریم
با علیها چه عالمی داریم
شَرَفُ الشَّمس مشرقینی تو
دومین حیدر حسینی تو
عشق تزریق کرده در جانت
تا پدر کرده بوسهبارانت
عمه می گفت:ای به قربانت...
...به عمویت کشیده چشمانت
چشمه ای، رو به جو نخواهی زد
با ابالفضل مو نخواهی زد
فرشِ پشتِ درِ تو از پرِ ماست
بامِ تو لانه ی کبوترِ ماست
خانهات سرپناهِ آخرِ ماست
مادرت آبرویِ کشورِ ماست
با تو ما نیز جزءِ این ایلیم
عجمی زاده ایم..،فامیلیم
هر که در کویِ وحدتِ تو دوید
از همه غیر رَبِّ خویش بُرید
بال هرکه عروج را فهمید
از صحیفه به صحن عرش رسید
مَلَک وحی اگر جلیل شده
با دعایِ تو جبرئیل شده
قَطره ی نطقِ تو خودش دریاست
واژه هایت عجیب،بیهمتاست
منبرت بانیِ تحولهاست
خطبه ات مُهرِ ثبتِ عاشوراست
از تو داریم نوحه و دم را
از تو داریم این محرم را
غمِ من را حضور تو کم کرد
عشق را بین سینه ام دم کرد
گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد
حَرَمت را درست خواهم کرد
در بقیعت به پا کنم..،علنی!
اوّلین چایخانه ی حسنی
کاشیاش پُر لَعاب خواهد شد
دل زُوّار آب خواهد شد
آب حوضش شراب خواهد شد
صحنها،انقلاب خواهد شد
کنج هر صحن،انجمن داری
تا خودِ صبح،سینهزن داری
در حرم عطر ناب خواهم ریخت
مثل مشهد،گلاب خواهم ریخت
مشک بر دوش..،آب خواهم ریخت
یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت
سهم جسمِ ضریح تو..،تب نیست
بیحیا دور عمه زینب نیست
بردیا محمدی
#بردیا_محمدی #بقیع #شعر_میلاد_امام_چهارم #شعر_میلاد_امام_سجاد #شعر_میلاد_حضرت_امام_زین_العابدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سجادهی عشق
کیستی ای که چنین بویِ علی را داری
روی چشمان خود اَبرویِ علی را داری
پرده مَنداز کمی مانده تو را سجده کنیم
بسکه در خویش سر و روی علی را داری
در قنوتِ تو رسیدیم و مسلمان گشتیم
واژه واژه اثرِ هویِ علی را داری
بینِ سجادهی تو عشق نفَس میگیرد
شاخهای از گلِ شببوی علی را داری
هر سرِ موی مرا با تو هزاران کار است*
که تو عطرِ سرِ گیسوی علی را داری
نخِ تسبیحِ تو ما را به خداوند رساند
ای که در قُرب هیاهویِ علی را داری
کاش یکبار به خیبر بروی تا گویند
چشمِ بد دور که بازوی علی را داری
ما در این معجزه تصویرِ علی را دیدم
آمدی و همه تکثیرِ علی را دیدیم
اِذن اگر بود به شمشیر نشان میدادی
دشت را با دَمِ تکبیر تکان میدادی
اِذن اگر بود علی را به اُحد میدیدند
وقت تفریح به میدان هیجان میدادی
یا حسن میشدی و قلبِ جمل میلرزید
بر رگِ خشکِ شجاعت ضربان میدادی
اِذن اگر بود به هنگامِ علمداریِ خویش
با دَمِ تیغ چه حالی به یَلان میدادی
تو بنا نیست بجنگی که ببینند که بر...
...ملکالموت در این معرکه جان میدادی
تا رسد بر تو و تا رَدِ تو را گُم نکند
صبر میکردی و بر مرگ امان میدادی
گرچه تیغی نزدی جامعالاضدادِ زمین
درسِ مردی و شرافت به جهان میدادی
در مناجاتِ تو شمشیرِ علی را دیدیم
با تو الطافِ نفسگیرِ علی را دیدیم
من که از خاکِ خراباتِ توام بسمالله
سائلِ کوچهی خیراتِ توام بسمالله
که ابوحمزه شوم تا سحرت درک کنم
آمدم بر سرِ میقات توام بسمالله
یا سعید ابن جُبَیرَت بشوم داد زنم
جرعهای تشنهی آیاتِ توام بسمالله
روزیِ ماتَ سعیدا عاشَ سعیداً با توست
چشم بر زلفِ عنایات توام بسمالله
گرچه پنهان زِ همه خادمِ حجاج شدی
کعبهای رو به ملاقاتّ توام بسمالله
که مرا اهل فیوضاتِ خداوند کنی
سالها پایِ مناجات توام بسمالله
مُصحفِ فاطمه را مُصحفِ تو معنی کرد
با صحیفه همه شب مات توام بسمالله
خط به خط پیش تو تعبیرِ علی را دیدیم
سالها اشکِ سرازیرِ علی را دیدیم
سحرِ فاطمه ما را به سحر برگردان
سمتِ سجادهی خود بارِ دگر برگردان
چشمِ شوریدهی ما را تو به دریا برسان
چشمِ خود را سوی ما نیم نظر برگردان
خاکِ ما خوده تَرَک حضرت باران دریاب
نخلِ خشکیدهی ما را به ثمر برگردان
یک نفَس آه بکش تا که بسوزیم از آه
باز این سوزِ جگر را به جگر برگردان ...
#بقیع #حسن_لطفی #شعر_میلاد_امام_چهارم #شعر_میلاد_امام_سجاد #شعر_میلاد_حضرت_امام_زین_العابدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
وصف ماه
هرچه بین راه گفتم شد علی
هرچه وصف ماه گفتم شد علی
هرچه مدح شاه گفتم شد علی
هرچه بسم الله گفتم شد علی
تا حسین از برکت اولاد گفت
سجده و سجاده یاسجاد گفت
حاجت شاه و گدا پیوست شد
از شلوغی، کوچه ها بن بست شد
ساقی آمد میکده یکدست شد
شهربانو قبل ساقی مست شد
ریخت از تسبیح او بی معطلی
یا علی بن حسین بن علی
این حسین است و صدای او علی است
کعبه و سنگ بنای او علی است
مروه و سعی و صفای او علی است
اسم کلّ بچه های او علی است
من که ویران همین آبادی ام
نوکر اربابم و سجادی ام
ما رکاب و تاج ما سنگ یمن
او پیمبر، ما اویسی از قرن
بار داده نخل عمر پنج تن
آمده دلبند عباس و حسن
جلوهء مولاست، شکل حیدر است
سیرتش مثل علی اکبر است
انس دارد عشق با تب، بیشتر
بنده دارد خواهش از رب، بیشتر
ماه دارد جلوه در شب، بیشتر
ذوق دارد عمه زینب، بیشتر
در مدینه حال مردم عالی است
بین خانه جای زهرا خالی است
می نشیند نور سیمایش به دل
می نشاند کشتی غم را به گل
سائلانش را نمی بینی خجل
می شود هر یاعلی `یا مَن تُحِل”
اعتقادم بر امامم محکم است
چونکه او مشکل گشای عالم است
هر زمان که خورده چشمانش به آب
سقف دنیا بر سرش گشته خراب
چونکه دیده سوخته طفل رباب
قبر او هم مانده زیر آفتاب
پیکر ارباب یادش مانده است
بی مزار و بی حرم افتاده است
ماجرای شام را یادش نرفت
مردمان عام را یادش نرفت
سنگ روی بام را یادش نرفت
خیزران و جام را یادش نرفت
داغِ روی سینهء صد چاک شد
دختری که در خرابه خاک شد
رضا دین پرور
#بقیع #رضا_دین_پرور #شعر_میلاد_امام_چهارم #شعر_میلاد_امام_سجاد #شعر_میلاد_حضرت_امام_زین_العابدین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا سیدالساجدین
بسم عشقی که نشسته در دلم
عُلقه اش آمیخته شد با گلم
هست کل آبرو و حاصلم
فخر دارم تا قیامت سائلم
خوشه چینم، خوشه چینم، خوشه چین
خوشه چین بر خوان زین العابدین
بهره می گیرد زمین از خنده اش
شمس، سائل بر رخ تابنده اش
بنده ی حق است و عالم بنده اش
هست زین العابدین زیبنده اش
شکر، نامم عبد خانه زاد شد
نام او هم حضرت سجاد شد
آشنا کرده دلم را با حسین
یاد داده تا بگویم یا حسین
گفته در هر غم بگو تنها حسین
پشت بر هر کس نما الا حسین
هر که هستی هر چه هستی بنده باش
با حسین بن علی پاینده باش
او به ما لحن دعا آموخته
در صحیفه رازها آموخته
هم ابوحمزه به ما آموخته
هم بساط روضه را آموخته
با علی بن حسین بن علی
شد به دل ها نور ایزد منجلی
ما همه انسان سجادیم و بس
تشنه ی عرفان سجادیم و بس
در پی رضوان سجادیم و بس
دست بر دامان سجادیم و بس
کاش ما را در کلاسش جا دهد
مشق حب حیدر و زهرا دهد
حال خوبم بد شد از یک داغ و غم
قامتم را یک مصیبت کرده خم
با که گویم ای خدا از این ستم
مانده آقای دو عالم بی حرم
بر خلاف هر کسی مولای من...
سنگ قبری هم ندارد، وای من
در بقیعش مشهدی خواهیم ساخت
صحن های بی حدی خواهیم ساخت
روی قبرش مرقدی خواهیم ساخت
بر فرازش گنبدی خواهیم ساخت
قبر او هم چون خراسان می شود
شهربانو شاد و خندان می شود
محمد جواد شیرازی
#بقیع #شعر_میلاد_امام_چهارم #شعر_میلاد_امام_سجاد #شعر_میلاد_حضرت_امام_زین_العابدین #شعر_میلاد_حضرت_علی_ابن_الحسین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین
خدا بر مصحف خود آیه ی غفران عطا کرده
به خلق خود نماد واژه ی رحمان عطا کرده
پس از اعطای مروارید حُسن، از عرش اعلایش
به دریای علی (ع) و فاطمه (س) مرجان عطا کرده
دمیده عطر سیب از جانب باغ حسین آباد
بنازم باغبان را چون گل و ریحان عطا کرده
خدا را تا قسم دادند بر اسمش کرم جوشید
به یُمن او خداوند از قدیم احسان عطا کرده
رسید و از سرانگشت رسالت شهد می نوشد
حسینٌ منّی آمد بر محمّد (ص) جان عطا کرده
مسلمانی دین و رکن ایمان جاودانی شد
حسینیٌ بقا را ایزد منّان عطا کرده
خدا را بهر این نعمت هزاران شکر زیرا که
به جانهای تمام شیعیان جانان عطا کرده
بنازم لطف ایزد را به حال عاشقان زیرا
به عشقت اشک و آه و ناله و افغان عطا کرده
چه دلداری چه آقایی چه اربابی چه مولایی
به شهر عشق، سلطان جهان سلطان عطا کرده
کویر خشک دلها بعد از این آباد خواهد گشت
اله گریه ها بر دیده ها باران عطا کرده
از این آتش که در این طور سینا شعله ور گشته
به جمع عاشقانش سینه ی سوزان عطا کرده
همان سردار که چرخ و فلک دور سرش گردند
به سرهای همه سر دادگان سامان عطا کرده
رسیده قصه اش بر سر اگرچه اول عشق است
قضا را حق چو بنویسد چنین پایان عطا کرده
شنیدم راس شه بر نیزه ها قرآن تلاوت کرد
دوباره جنگها بر نیزه ها قرآن عطا کرده
ز آیات سر نیزه عجب دارم که تیغ خصم
به اهل کاروان قاری خوش الحان عطا کرده
رسید از بعد عاشورا صبا با عطر گیسویش
خدا بر راس بر نی گیسوی افشان عطا کرده
علی (ع) بخشید در حال رکوعش خاتم خود را
حسینش خاتم خود را به خون غلطان عطا کرده
دمی که خیزران بوسید لبهای چو قندش را
شنیدم پیشکش بر خیزران دندان عطا کرده
خراب مسلک پیر خراباتم که در شامی
به طفلش مرقدی در گوشه ی ویران عطا کرده
منم آن راهب دیر حسینیه که از لطفش
خدا بر گرد شمع تو به من ایمان عطا کرده
مقام نوکری ات را چو دیدم آتش عشقت
در این وادی به رسم موسِی عِمران عطا کرده
جواد محمودآبادی
#جواد_محمودآبادی #شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دریا دل ابوفاضل
شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل
کسی که خندهاش آئینهی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل
همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد
همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل
به لطف گوشهی چشمش مسلمانیم و آنکس که
به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل
میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید
به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل
به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید
أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل
شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی
نرفته ناامید از خانهاش سائل، ابوفاضل
مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده
برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل
میثم کاوسی
#شعر_شعر_میلاد_سقای_دشت_کربلا #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل #شعر_میلاد_حضرت_ابالفضل_العباس #شعر_میلاد_حضرت_قمر_بنی_هاشم #میثم_کاوسی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
از سر لطف اگر نامه بر خویش خطابش کردی
پر در آورد تو در کسوت دلداده حسابش کردی
نا امید از در این خانه نرفته ست گدایی بیرون
کی گدایی به تو آورده پناه و تو جوابش کردی
انا عطشان تو شش ماه ، فقط اشک به چشمش آورد
شب میلاد دلش گریه نمی خواست ، مجابش کردی
شب میلاد شب شادی مادر پدر نوزاد است
شب میلاد شب گریه نبوده ست ، تو بابش کردی
جگر سوخته ام شمع شب جشن تو را روشن کرد
حیف شد شمع تو خاموش نشد، سوخت! تو آبش کردی
#ناصر_دودانگه
#شعر_میلاد_سیدالشهدا
@hadithashk
تو حسینی که تو را اهل دعا
می شناسند به باران عطا ...
پنجمین اختر تابان کسا
شاه بیت غزل کرب و بلا
السلام ای همه دارایی من
بهترین همدم تنهایی من
ای حسینی که سراپا حسنی
با خبر باش که دنیای منی ...
روشنی بخش شب پنج تنی
کور گشتم برسان پیرهنی ...
پر دهی نامه برت خواهم شد
ندهی خاک درت خواهم شد
در خورت بود دُر ناب شدن
در دل خاطره ها قاب شدن
قبله گاه دل احباب شدن
ناگزیری تو به ارباب شدن
ورنه خاکی تر از این القابی
همنشین با همه ی اصحابی
چوب، منبرشد از این خانه نرفت
خاک تو ، زر شد از این خانه نرفت
پر ، کبوتر شد از این خانه نرفت
هرکه نوکر شد از این خانه نرفت
آبرو یافته از این خانه
زندگی کرد گدا شاهانه
لطف ، سر می رود از محضر تو
فطرس آورد نیازی برِ تو
پر در آورد به زیر پر تو
هر دری بسته شود جز در تو
نگرفته ست کسی جای تو را
از تو داریم تمنای تو را
ما هم از آمدنت خرسندیم
به پر شال تو دل می بندیم
اشک داریم ولی می خندیم
گریه کن های ارادتمندیم ...
پر به شوق علمت آوردیم
سر برای قدمت آوردیم
بر نداریم سر از دامانت
همه هستیم بلا گردانت
آمدی جان جهان قربانت
روضه می خواند :( أنأ العطشانت)
غم تو قبل تو آمد به جود
از ازل گریه کنت فاطمه بود
دل مادر به عزیزش بند است
لذتش بوسه ی بر فرزنداست
شاد از آمدن دلبند است
شب میلاد شب لبخند است
پس چرا مادر تو گریان بود ؟
وقت بوسیدن تو نالان بود
جمله ات بغض ب ما داد حسین
کردم از غصه ی تو یاد حسین
کربلا یاد من افتاد ، حسین
نمک روضه ی میلاد : حسین ...
ای مرتب شده در بین حصیر
از پریشان شده ها دست بگیر
#ناصر_دودانگه
#شعر_میلاد_سیدالشهدا
@hadithashk
ارباب عشق
بــر ســر گـهـوارهٔ اربــاب غـوغـایـی بـه پاست
بـر سر بوسیدن رویش چه دعوایـی به پاست
عرش را زهرا خـودش زیـبـا و تـزییـن میکند
شوروشوقی در دلش وقت گلآرایی به پاست
فـوج فـوج از آسمـانهـا مثـل بـاران میرسنـد
از مـلائـک نـزد زهــرا مـوج دریـایـی به پاست
جبـریـیـل آمد، و مـیکـایـیـل و عـزرایـیـل هـم
آمد اسـرافـیـل هـم، بـزم مـصفـایـی به پاست
فـطـــرس آمــد، انـبــیــأ و اولــیــا هـم آمـدنـد
خـانـهٔ حـیـدر چه مهـمـانـی زیبـایـی به پاست
آمــده آن دلــربــایــی کـه بـهــار جـان مـاسـت
فصل جان عاشقانـش را شکوفـایـی به پاست
منکه باشم؟ تاکه یکتن از محبانش خداست
عـشـق در قنداقه و گهـواره جنبانش خداست
سید محسن حبیب اله پور
#سید_محسن_حبیب_اله_پور #شعر_سوم_شعبان #شعر_میلاد_امام_حسین #شعر_میلاد_اهل_بیت #شعر_میلاد_سیدالشهدا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای عشق آمدی و تسلای ما شدی
روح و روان و راحت جان های ما شدی
پایان ترسِ روزِ مبادای ما شدی
از عرش نور آمدی آقای ما شدی
حبل المتین اهل ولایت، خوش آمدی
سر سلسله، به خط شفاعت خوش آمدی
قلب بهشت با تو تپیدن گرفته است
فطرس دوباره بال پریدن گرفته است
جبریل وحی نوبت دیدن گرفته است
در شهر، شور عشق وزیدن گرفته است
از روشنای نام تو جنت سراج داشت
دنیا فقط به چون تو کسی احتیاج داشت
تازه شده هوای بهشت و ترنّمش
افتاده است آتش دوزخ تلاطمش
زیباست روی صورت زهرا تبسمش
حالا کسا شناخته خورشید پنجمش
بر طاق عرش نام تو در اهتزاز شد
پرونده ی شفاعت از این لحظه باز شد
شب بودم و به مهر تو اکنون سپیده ام
حالا که آمدی قدمت روی دیده ام
حُسن حسین بوده هر آنچه شنیده ام
عمری فقط به سمت حرم پر کشیده ام
پروانه ایم و حضرت خورشید آمده است
جان دوباره ای به مأذن امید آمده است
عاشق تر است آنکه به تو مبتلا تر است
چشمش به هر چه غیر تو بی اعتنا تر است
هر کفتری به گنبد تو باوفا تر است
در آسمان کرببلایت رها تر است
جنت زمینی است به پاسِ ضریح تو
من زنده می شوم به تماسِ ضریح تو
ای تربتت شراب ترین باده از ازل
کار دلم به دست تو افتاده از ازل
حتی خدا به نور تو دل داده از ازل
ما بوده ایم کرببلا زاده از ازل
دردی دوا نکرده کسی غیر تو ز ما
ما را دوباره پر بده در راه کربلا
بگذر ز کوچه های دلم جان من فدات
تا گل دهد کویر تنم زیر ردِّ پات
اردیبهشت می وزد از پشت پلک هات
با من چه کرده ای تو به دوری ز کربلات
این لطف توست مثل منی از تو دم زده
این شعر را نگاه تو بی شک رقم زده
چشمم ز هر کسی به ضریحت دخیل تر
نام تو هست از همه عالم جمیل تر
باران بزن به آتش نفسم، خلیل تر
دلتنگ کربلام، ز اشکم دلیل تر؟
خوشبخت آنکه پلک دلش خیس روضه هاست
چشمان او تجسم تندیس روضه هاست
نشنیده است جز تو کسی التماس ما
وقف تو بوده است تمام حواس ما
از تو جدا شدن شده تنها هراس ما
بوی حسین می دهد عطر لباس ما
نوکر شدم که رو نزنم من به هر کسی
غیر از تو من نگفته ام ارباب بر کسی
گهواره ات که منبر پیدای روضه شد...
لب های تشنه ات که الفبای روضه شد...
میلاد تو تولد زیبای روضه شد
چشمان خیس فاطمه امضای روضه شد
ای دانه دانه اشک غمت بی بدل ترین
حی علی العزای تو خیرالعمل ترین
ای که ذبیح کرببلایی حسین جان
جسمِ مُرَمَّلٌ البِدمایی حسین جان
زخمی سنگ و چوب و عصایی حسین جان
زیبای سر جدا ز قفایی حسین جان
ای کشته ی فتاده به هامون عزیز دل
ای صید دست و پا زده در خون عزیز دل
#شعر_میلاد_امام_حسین
#شعر_میلاد_اهل_بیت
#حسن_کردی
@hadithashk
مرا وصل کرده نیازم به تو
رسیدم در اوج نمازم به تو
سراپا نیازم، بنازم به تو
بفرما! که جان را ببازم به تو
تویی قلبم و بی تو سنگم حسین
بدان که بدون تو لنگم حسین
شرف بر عقیق یمن می دهی
مِی از باده ی پنج تن می دهی
سبو را، ز دست حسن می دهی
به من اذن نوکر شدن می دهی
در خانه ی تو ادب میکنم
فقط گریه از تو طلب میکنم
شود کوثر، اشکِ گران قیمتت
شفا میدهد چای با تربتت
مرا رد نکن با زر و ثروتت
منم رعیتِ رعیتِ رعیتت
عبای خودت را به چشمم بکش
به این پیکر زخم، مرهم بکش
درست است سنگین شده پوشه ام...
درست است بی زاد و رهتوشه ام...
هنوز از نجف، مست آن خوشه ام
به دنبال بوسه به شش گوشه ام
به شوق تو پَر از قفس میکشم
به دور ضریحت نفس می کشم
به روی رکابم نگین می زنم
رویش نقش عرش برین می زنم
علم را به روی زمین می زنم
درِ بیتِ ام البنین می زنم
می و بادهء ناب مان آمده
علمدار ارباب مان آمده
صفا داده اشکش به جریان نیل
ز لعلش طلب میکند سلسبیل
اسیر نگاهش شده جبرئیل
به قنداقه اش جان عالم دخیل
فدای دو تا چشم او نشئتین
بقربان دستان ذخر الحسین
رجزهاش از الان همه حیدری
شده کار شمشیر او صفدری
ابالفضلیَ است و علی اکبری
زند گردن اولی آخری
به رگهای او غیرت زینب است
قدش سایه ی قامت زینب است
جهنم بپا میشود با تبش
بهشت است مدهوش جام لبش
علی جلوه ها کرده در یا ربش
به زهرا رسید از نماز شبش
زیارت که با زمزمه می روم
همان اولش علقمه می روم
علی را ببین و هوالهو بزن
گدا باش و صرفاً به او، رو بزن
فقط پیش پاهاش، زانو بزن
دم از زاده ی شهربانو بزن
جهان، مست عطر سه سردار شد
حسین بن حیدر پسردار شد
چه عشقی است ذکر و وضو داشتن
در این دست خالی سبو داشتن
امید فراوان به او داشتن
درِ خانه اش آبرو داشتن
دمش گرم! سینه زدن رزق اوست
محرم صفرهای من رزق اوست
خریدارِ آه گرفتارهاست
شفابخش آلام بیمارهاست
دعای سحرگاهِ بیدارهاست
غمش کاسه ی آب افطارهاست
قنوتش مناجات شعبانیه است
همه روضه ها را خودش بانی است
دلش ابری از آسمانِ حسین
بلا دیده در کاروانِ حسین
کجا می رود در امانِ حسین؟
چه دارد به سر، ساربانِ حسین؟
صدا زد به این حج، پریشان برو
عقیق خودت را بپوشان برو
#میلاد_امام_حسین_ع
#میلاد_حضرت_عباس_ع
#میلاد_امام_سجاد_ع
#رضا_دین_پرور
@hadithashk
May 11
نام او را بر زبان آور حلاوت را ببین
خاکبوس آستانش باش عزت را ببین
در جهان فانی ما نیست خیری بی حسین
نان خور شاه شهیدان باش، برکت را ببین
گر چه خیلی بی وفایی دید اما باز هم
دستگیری میکند از ما مروت را ببین
معصیت میگیرد و خوبی به جایش می دهد
در ازای قطره اشکی، تجارت را ببین
راه من سوی تباهی بود سوی او نبود
ناگهان چشمم به پرچم خورد، قسمت را ببین
نوکر عاصی او گر راهی دوزخ شود
زود بانگی می رسد برگرد حضرت را ببین
در جهانی که همه از پشت خنجر می زنند
سِیر در سینه زنانش کن رفاقت را ببین
اینقدر دریا و دشت و کوه را زیبا مخوان
در حریم او قدم بگذار جنت را ببین
حُرِّ بی او را تصور کن هلاکت را نگر
حُرِّ با او را تصور کن شهادت را ببین
روز محشر که بیاید روضه خوان او خداست
اشک ریزش مادرش زهراست، هیئت را ببین
تحت امرش بود باران و برای جرعه ای
منت از دشمن کشید اوج مصیبت را ببین
روی محتاجان همیشه باز بود آغوش او
نیزه ها را هم پذیرا شد سخاوت را ببین
ساربان با اینکه دیر آمد به دیدارش ولی
دست پر برگشت از مقتل کرامت را ببین
آه بعد از بوسه شمشیرها بر صورتش
دخترش نشناخت بابا را جراحت را ببین
#علی_ذوالقدر
#شعر_میلاد_سیدالشهدا
#شعر_سوم_شعبان
@hadithashk