رخصت گرفت روز و به شب هم کشیده شد
پاهای لنگ تا که به پرچم کشیده شد
مردی که وام او به ضمانت نیاز داشت
کارش دگر به ضامن عالم کشیده شد
تصویر زائران حرف دور این ضریح
در قاب مثل قطره ی شبنم کشیده شد
دارد غذای حضرتی اعجاز می کند
پای تمام عالم و آدم کشیده شد
آن روضه خوان زیارت مخصوص می رود
اما زیارتش به محرّم کشیده شد ...
#فربد_افشاری
#شعر_مناجات_امام_رضا
#ایام_زیارت_مخصوصه
@hadithashk
حسین جان
اگر لب تشنه ی آب بقایی همره ما شو
دلت را کربلا ،کن دشت تربت شو، معلی شو
منيت حاصلش فقر است میخواهی غنی باشی
بیا بین گدایانش، بیا همسفره ی ما شو
نبازی ،مفت عمرت را ، دو روز زندگانی را
گدایی کن در این خانه و آقای دنیا شو
بساط من منم را جمع کن در پیشگاه او
خودت را دست او بسپار و سر تا پا تمنا شو
برای شستن دیگ غذای نذری روضه
زرنگی کن همیشه زودتر از دیگران پاشو
تولی پیشه کن اما برای صدق گفتارت
به امر حضرت صادق کمی اهل تبری شو
هوا سرد است و سرمای گنه پُر کرده دنیا را
بنوش از چای داغ روضه ی او غرق گرما شو
به درباری که سائل ساحتِ پیغمبری دارد
گدای دست سقا باش و با افتادن آقا شو
سریر پادشاهی چیست؟ مسکین نجف بودن
رسیدی پای ایوان طلایش تا کمر تاشو
شبیه جون” اگر ماندی به پای اعتقاداتت
برای گرمی آغوش اربابت مهیا شو.....
در آن وادی که یک بال مگس اشکت شفاعت هست
بیا اشکی بریز و باعث لبخند زهرا شو
ابا الفضلی اگر بالای تل در روضه ذهنت رفت
به اشک ،دیده قطره قطره در گودال دریا شو
صدا زد اکبرم ! گفتم برو سوى رسول الله
ولی دیگر نگفتم قبل رفتن ارباً اربا شو
بسوز ای دل برای زینبی که گفت با گریه
در این گودال خوابیدی ،چرا بی پیرهن... پا شو
قوام عرش رحمان سینه ی این شاه مظلوم است
تمام عرش سنگین گشته ای شمر لعین پاشو
گروه شعر یا مظلوم
#شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_سیدالشهداء
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسین جانم
اسلام اگر که نور فروزان و ثاقب است
ماه محرم است که آن را مراقب است
راه سعادت بشر از کربلا گذشت
راه حسین صدر تمام مکاتب است
در روضه بود دین خدا را شناختیم
این مستحب مقدم بر هرچه واجب است
یک قطره اشک دادم و جنت خریدهام
دیگر گدای پشت در امروز کاسب است
وقتی تو دستگیر منی در جزا حسین
دیگر چه خوف از غم و رنج محاسبه است
آسیمه سر به نعش علی اکبرش رسید
این ابتدای روضهی ام المصائب است
کرامت نعمت زاده
#شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_سیدالشهداء
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
روزگاری مردی از جنس خدا
مردی از نسل علیِ مرتضی
پا در این دهر پر از بلوا گذاشت
چهرهای نورانی و پُرخنده داشت
از طفولیت دلی سرزنده داشت
باطنی از نور حق تابنده داشت
تاج سر بود و به هر دل جای داشت
زندگیاش را بهپای دین گذاشت
گفتههایش بیبدیل و ناب بود
بهر حفظ مردمش بیتاب بود
سینهاش آکنده از آلام بود
آرزویش عزّت اسلام بود
با درایت بود و الحق باخدا
مقتدر بود و به دور از ادعا
آمد و با همّت ربّانی اش
دلربا شد با رخ نورانیاش
وصف او تا هرکجا اعجاز کرد
چشم هر جویای حق را باز کرد
خانهاش چون معبد شاهان نبود
زرق و برق دنیوی در آن نبود
بی مَثَل بود و نظیرش هم نبود
ذرّهای وابستهی عالم نبود
گرچه دائم بر لبانش خنده بود
همچو تیغی گفتهاش بُرّنده بود
پاک بود و خالی از ناخالصی
شیر بود و خالی از دلواپسی
آگه و سرزنده و بیدار بود
دشمن هوشیار استکبار بود
او امین مردم و دلسوز بود
زاهد شب بود و شیر روز بود
حق چنان رعنا و پاکش کرده بود
عالمی را سینه چاکش کرده بود
خالصانه آبرویش را گذاشت
باغبان بود و هزاران لاله داشت
لالههایش عاشقش مستانه وار
بهر جان دادن برایش بیقرار
ابلهان ناگه که حملهور شدند
لالههای باغ او پرپر شدند
لالهها پرپر شدند و باغبان
خونِ دل خورد از شعار این و آن
الغَرَض در نیمهی خرداد ماه
بزم ما شد خانهی هجران و آه
حق به روی مرد حق در باز کرد
با ضمیری مطمئن پرواز کرد
مرد حق رفت و عزادارش شدیم
خال لب رفت و گرفتارش شدیم
تا خمینی عارفانه دیده بست
کثرتی از عهد و پیمانها شکست
عدّهای آهنگ اهریمن زدند
طعنهها بر رهبر میهن زدند
دینفروشان ظاهراً با دین شدند
مدعی مکتب و آیین شدند
عالمان بیعمل عامل شدند
ظاهراً یک خادم قابل شدند
سادهلوحان عارف و عابد شدند
یکشبه صاحب دل و زاهد شدند
الغَرَض دانی هماکنون درد چیست؟
فرقِ بین مرد و یک نامرد چیست؟
ضعف ما همره نبودن با ولی ست
مشکل ما غفلت از حرف علی ست
تا علی داری سری و سروری
سر مکن خم پیش پای اشعری
تا علی داری، چه باکی از ضرر
با علی تو در امانی از شرر
با علی باش و مشو از او جدا
تا ظهور نور مصباح الهدی
#وحیدقاسمیان
#امام_خمینی
#قیام_١۵_خرداد
@hadithashk
روزه بودَم
زَهرى اُفتاده بجانم كه نمانَداثرم
دست وپاميزنم ونيست كنارم پدرم
جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نريخت
خواهرى نيست مَرا لَختِه ببيند جِگرم
زَهر در آب نمود و آب را زَهرَم كرد
روزه بودَم من و اِفطار به دِل زَد شَررَم
مى كِشَم سينه و دِل را به زَمين ميخَندد
فَرقى انگار ندارد كه چه آيد بِسَرَم
آب آوَرد زَنى ، يادِ هِلال اُفتادم
كَربَلا آن به آن ميگُذَرَد از نَظَرَم
خاكِ اين حُجره كُجا و تَهِ گودال كُجا
به تَنَم نِيزِه نَخُورده است وجُدانيست سَرَم
پِدَرَم بود ، مَرا بِينِ عَبا مى پيچيد*
گرچِه پاشيده زِهم نيست تَنَم دورو بَرَم*
سعیدخرازى
#شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ابن الرضا
حجره شلوغ است و کسی هم در نمی آید
دیگر تن تو از پس سم بر نمی آید
از جعده بدتر ام فضل است و کنیزانش
از این همه زن ، یک مسلمان در نمی آید
جان کندن ات را ذره ذره دید در حجره
این زن دلش آمد ، دل کافر نمی آید
از تشنگی چشمت سیاهی می رود اما
با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی آید
انقدر بی حالی که در بین مناجاتت
مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی آید
مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق
شکر خدا بالا سرت خواهر نمی آید
اینها که چیزی نیست ، جای شکر دارد که
اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید
کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است
چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید
بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد...
پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید
کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست
در این میان حرفی هم از معجر نمی آید
علیرضا وفایی خیال
#شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد #علیرضا_وفایی_(خیال)
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ناله ی العطش
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است
هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است
ناله ی العطش من نرسیده ب کسی
چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است
صورت خاکی مارا برو از کوچه بپرس
در زمین خوردن ما دست دگر در کار است
علتش چیست که بالاسر من میرقصند
پیش معصوم مگر جای زن بدکار است؟!
نه مرا سنگ زدند و نه سرم برنیزه است
جای این اذیت وآزار فقط بازار است
به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت
از روی اسب بیافتی ب زمین دشوار است
جان به قربان تنی که همه اش غارت شد
بیش از پیرهنش پیکر پاکش پاره است
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
زهر جفا
زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود
سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود
طوبای باغ سبز `رضا” زرد زرد شد
آفت تمام برگ و برش را گرفته بود
از درد مثل حضرت زهرا خمیده شد
با دستهای خود کمرش را گرفته بود
حُجره شلوغ بود ولی مونسی نداشت
ای کاش یک نفر خبرش را گرفته بود
بی حرمتیِّ مَحرَم او تا کجا کشید...
دستی دهان شعلهورش را گرفته بود
او داد می کشید..،به دادش نمی رسند
یک عده پست دور و برش را گرفته بود
آمد کنیز و کاسه ی آبی به خاک ریخت
ای کاش جرعهای شررش را گرفته بود
دور از مدینه غربت بغداد را چشید
ارث غریبی پدرش را گرفته بود
خوبیِ بام بود که سُم بر تنش نرفت
این ارتفاع ها ضررش را گرفته بود
شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود
نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود
در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای
شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود
با ضربه های ممتد او استخوان شکست
در پیش خواهری که سرش را گرفته بود
ای کاش بیخیال شود ساربان..،ولی
انگشتریِّ او نظرش را گرفته بود
بردیا محمدی
#بردیا_محمدی #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مستجاب الدعوه
امام مستجاب الدعوه،دلها را هوایی کن
نوای از نفس افتادگان را نینوایی کن
مرا بر سفره ی احسان خود بنشان تمام عمر
ولی ذکر لبم را یا علی موسی الرضایی کن
بیا از کودکی مثل مسیح وحضرت یحیی
فقط بر سرزمین قلبها فرمانروایی کن
کسی از آستانت دست خالی بر نمیگردد
مرا مشمول اقیانوسی از حاجت روایی کن
شبیه کشتی طوفان زده درگیر گردابم
تو سکان دار این کشتی بمان وناخدایی کن
جواد اهل بیتی وجوانی وقت رفتن نیست
بمان وبیشتر از اهل عالم دلربایی کن
تو راز نُه فلک را فاش کردی با کراماتت
پس از این هم جهان را غرق نور وروشنایی کن
تو راز «کُلُ ارضٍ کربلا» را خوب میدانی
زمان را کاظمینی کن ،زمین را کربلایی کن
احمد علوی
#احمد_علوی #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دست کریم
دست کریم، روزی من را زیاد داد
آبی طلب نکردم و دیدم مُراد داد
از خالِ هاشمیِ لبش کعبه ساختم
ما را حکایتِ سر زلفش به باد داد
شکر خدا که فاطمه در راه بندگی
کار مرا حواله به خیرالعباد داد
با یا رضا به حلقه ی این در زدم ولی
دیدم جواب سائل خود را جواد داد
اینجا اگر تمام گداها نظر شدند
احساس می کنند که محتاج تر شدند
نزد کریم تحفهء بهتر می آورند
کاسه گلاب ناب ز قمصر می آورند
مهمان مان کنید بگوئیم یا جواد
تا اشک را ز چشمه ی کوثر می آورند
در کاظمین عریضه نوشتیم دست ِ جمع
دیدیم یا رضا زحرم در می آورند
آنانکه آشنای همین خانواده اند
کی رو به سوی خانهء دیگر می آورند
از سوی عرش آمده دردانهء رضا
مست شمیم فاطمه شد خانهء رضا
صحرا چقدر صورت لیلا کشیده است
مجنون منم که دیده به دریا کشیده است
توصیف آفتاب هم بکنم باز ناقص است
مثل پدر درست به زهرا کشیده است
شب تا سحر دعای جوادالائمه است
ما را حساب کرده و بالا کشیده است
میل رسیدن ِ دو سه بوسه به مرقدش
مشتاق را به آن سر دنیا کشیده است
هرکس شده هوایی و دلداده ء حسین
پل میزند ز جاده مشهد به کاظمین
یک بام دارد و دو هوا، غیر این که نیست
صحن شماست صحن رضا، غیر این که نیست
هر چند برده نوکر تو آبروی تو
من منتسب شدم به شما، غیر این که نیست
از من مگیر گوشه ی باب الجواد را
حاجات دنیوی ِ گدا، غیر این که نیست
امشب اگر کسی درِ این خانه را زده
دارد هوای کرببلا غیر این که نیست
پس باز هم بیا و جواب مرا بده
پس باز هم بیا و بخر، کربلا بده
جان می کنی به خاک ولی نیست خواهری
جان می کنی ولی نبریده است حنجری
جان می کنی و هلهله ها زجر می دهند
دور و بر تو نیست ولی آه مادری
جسم تو می برند کنیزان به پشت بام
اما نمی برند به سر نیزه ها سری
جان می کنی به خاک ولیکن نمی رسد
انگشتر و ردا و عبایت به دیگری
راحت به خاک حجره خود سر گذاشتی
داغ سه ساله و غم معجر نداشتی
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مجال آه نداشت
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پارهپاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال روبهراه نداشت
میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت
بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنهای نرسیدن مگر گناه نداشت
سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت
نبود نیزه، به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت
برای کشتن او زهر بیاثر میماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت...
محسن حنیفی
#شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد #محسن_حنیفی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آه جگر سوز
بردار از خاک کف حجره سرت را
از بیکسی کمتر صدا کن مادرت را
اینجا جواب نالههایت نیشخند است
اصلاً نمی فهمند چشمان ترت را
با هلهله با پایکوبی خنده کردند
سوز صدای خستهی بی جوهرت را
آه جگر سوزت امانت را بریده
اتش زدی با سرفه ات دور و برت را
حتی توان ایستادن هم نداری
قوّت نداری وا کُنی بال و پرت را
پیداست از حال وخیمت زهر بدجور
آتش زده باغ گل نیلوفرت را
داری به خود میپیچی اما حیف اینجا
چشمی نمی بارد دل غم پرورت را
باید که تنها در غریبی بگذرانی
در خانهی خود لحظههای آخرت را
در پیش رویت آب را روی زمین ریخت
میبینی آقا دشمنی همسرت را ؟
بیحرمتی شد به مقامت آه – اما
خنجر نزد بوسه ضریح حنجرت را
میدانم اما شرم دارم که بگویم
بردند پشت بام خانه پیکرت را
محمد حسن بیاتلو
#شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد #محمد_حسن_بیاتلو
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا جواد الائمه(ع)
مبارکی تو و خود رزق بی حساب ،جواد
ندیده است شبیه تو را تراب ، جواد
برای وارث جود رضا شدن بی شک
نشد به جز تو کس دیگر انتخاب ، جواد
مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی
تن تو سوخت چرا زیر آفتاب ، جواد؟
سه روز چشم فلک روی بام بیدار است
دیار کفر خودش را زده به خواب ، جواد
به زخم های دلت ام فضل می خندد
نمک زده است دلت را کند کباب ، جواد
اگر چه کل جهان بر سرت خراب شده است
سرت ندیده به خود مجلس شراب ، جواد
هزار شکر که بعد از شهادتت دیگر
نبود صحبتی از معجر و نقاب ، جواد
شهریار سنجری
#اشعار_امام_جواد_علیه_السلام #شعر_شهادت_امام_جواد #شعر_مدح_امام_جواد #شعر_مدح_و_مرثیه_امام_جواد #شهریار_سنجری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باب الجواد
غیر از شما کسی به دل ما امان نداد
غیر از شما کسی به گدا، آب و نان نداد
از هر کسی سوال نمودم «کجا روم؟»
جایی به غیر خانهی تان را نشان نداد
غیر از شما و سر در باب الجوادتان،
هرگز کسی نشانه ای از آسمان نداد
بر نی نرفت رأس تو و وقت تشنگی،
خولی به تو ز خون تو آب روان نداد
شکر خدا! یزید نزد چوب بر لبت،
با خیزران کینه، لبت را تکان نداد
هرچند شد شهید، علی اکبر رضا
شکر خدا که زیر سم اسب جان نداد
مهران قربانی
#شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد #مهران_قربانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا جواد الائمه
با نگاهت، چشمه، باران، رود، معنا میشود؛
بخشش و احسان و لطف و جود معنا میشود
بیوجودت کارِ دنیا، غرقِ خسران میشود،
با وجودِ اهلِ جودت، سود معنا میشود
یا جوادِ اهلِ بیتِ مصطفی، با دستِ تو
دم به دم، بخشایشِ معبود، معنا میشود
رخت بستی از زمینِ خاکی و در این جهان
هرچه غربت بود و خواهد بود، معنا میشود
ای شهیدِ زهرِ کین!، ای نورِ حق، با رفتنت،
ناگهان این بغضِ حزنآلود، معنا میشود
عادل حسین قربان
#شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد #عادل_حسین_قربان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ابن الرضا (ع)
در برگ ریز فصل خزان مثل مادرش
افتاده است امام جوان مثل مادرش
شب را امام خسته ی ما صبح می کند
با چشمه های اشک روان مثل مادرش
غم خیمه می زند به دلش صبح و ظهر و شام
با هر فرازهای اذان مثل مادرش
از کودکی که داغ پدر دیده قوت او
خون دل است و زخم زبان مثل مادرش
از جای تازیانه نه ؛ از غربت علی
دارد به دوش بار گران مثل مادرش
امشب به حال دختر خود گریه می کند
دلواپس است و دل نگران مثل مادرش
در بند وارثان سقیفه بعید نیست
قدش شود به کوچه کمان مثل مادرش
خیلی شبیه مادر خود می خورد زمین
در پای او نمانده توان مثل مادرش
قلب جریحه دار امام جوان ما
افتاده بود از ضربان مثل مادرش
بر پیکر رهاشده بالای پشت بام
باید گریست با دل و جان مثل مادرش
راهی کربلاست جوادالائمه هم
شب های جمعه گریه کنان مثل مادرش
در ماتم حسین همه صیحه می کشند
از هوش رفت امام زمان مثل مادرش
” الشِّمرُ جالسُ...” همه خیره به قتلگاه
زینب رسید لطمه زنان مثل مادرش
ساکت نشین ؛ محتشم عصر خویش باش
با احتیاط روضه بخوان مثل مادرش
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا در خاک و خون تپیده به میدان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلاعلیرضا خاکساری #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد #علیرضا_خاکساری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امام شاهد
غریب مانده ولی زهر تا اثر بکند
خدا کند جگرش را خودش خبر بکند
برای اشک به خنده جواب می آید
کنیز خانه به دنبال آب می آید
امام شاهد طومار بی مرامی هاست
امام مظهر مظلوم تشنه کامی هاست
غمش کجا ببرد زخم از خودی خورده
کسی که ارث ز تنهایی حسن برده
به احتضار غریبش به هلهله بودند
هزار جعده به فرمان حرمله بودند
نمک شدند به زخمش دمی که رقصیدند
به اشک بی کسی اش ناکسانه خندیدند
به خاک حجره چه آرام می برد سر را
خدا به خیر کند چارچوبه ی در را
خدا کند که از این حجره جابه جا نشود
خدا کند که سرش سهم پله ها نشود
خدا کند که عزیز غلام ها باشد
نه گرم سوختن روی بام ها باشد
اگر چه سوخت ولی بی کفن نمی ماند
سر مطهر او بی بدن نمی ماند
روا نبود شبیه حسین جان دادن
گلوی خویش به سر نیزه ی سنان دادن
کسی که گوشه ی گودال زیر و رو می شد
شبیه غصه تنش شرح مو به مو می شد
رسید پنجه به مو موقع بلا شده بود
زمان پر زدن شاه کربلا شده بود
رسید زینب کبری برای یاوریش
هزار حیف زمانی که سر جدا شده بود
میان توبره ای راس سیدالشهدا
خدا به خیر کند صحبت طلا شده بود
چه کرد شمر تنش را که لحظه ی تدفین
عزیز فاطمه محتاج بوریا شده بود
قدیم ها به سر دوش مصطفی جا داشت
سری که ملعبه ی دست بچه ها شده بود
حسین واعظی
#حسین_واعظی #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا جواد الائمه(ع)
چشمه ی خشکیده را شب تا سحر پُر می کنند
سفره های اشک ما را پشت در پُر می کنند
هرکه هستی، هرچه هستی از کریمان کم نخواه
دست خالی را کریمان، بیشتر پُر می کنند
مُشت خاک از کوچه ای ویرانه دستم را گرفت
خاک ها را می خرند و جاش، زر پُر می کنند
ما گداها آبروریزیم اما اهل جود
کیسه ی ما را همیشه بی خبر پُر می کنند
بارِ مانده بر زمین را روی شانه می کِشند
شهر را با جودشان اهل نظر پُر می کنند
سائل باب الجوادم، زائر باب المراد
در حرم کشکول من را بی ضرر پُر می کنند
من فدای تشنه ای که زهر خورده جای آب
آنکه در جانش حرامی ها شرر پُر می کنند
پیش چشم آن کسی که تشنه خورده بر زمین
از چه آب کاسه ها را اینقدر پُر می کنند
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله
دفن شد آفتاب با لَحَدی
حُجره اش بود خانهی ابدی
مُشتِ دیوار خورد بر سر او
روی پیشانی اش نشسته رَدی
نا ندارد نفسنفس بزند
ناتوان مانده..،یا علی مددی!
باغبان را خبر کنید از طوس
سوخت سروی در آتش حسدی
به عمویش حسن کشیده چِقَدر
جگرِ پاره اش شده سندی
خِیرِ عالم اسیر شَرها شد
دور او پُر شد از زنان بدی
تا زمین خورد،گفت: وا اُمّاه...
دومی ضربه زد..،عجب لگدی!
مَحرَمَش هم شریکِ قتلش بود...
پیش او نیست هیچ معتمدی
این حسین است..،تشنه افتاده
کاسهآبی نمی دهد اَحَدی
پدرش وقت پا کشیدن نیست
تا که او را صدا کند: ولدی!
هتک حرمت به جسم او کردند
بُرده او را غلام نابلدی
خوبیِ پشتبام در این است
سُمِّ مرکب نمی خورد جسدی
نَعل ، تحت فشارها ، خم شد
تن عریانِ شاه درهم شد
بردیا محمدی
#بردیا_محمدی #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_نهم #شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه #شهادت_امام_جواد
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جز عطش جز درد جز آتش بجز ماتم نداشت
آه، زهرِ امفضل از زهرِ جعده کم نداشت
مجتبای دیگری در حجرهای اُفتاده بود
غیر وا اُما خدایا سینهاش مرهم نداشت
آن حسن دورش شلوغ است از عزیزان این حسن
خواهری حتی برای گریه کردن هم نداشت
ای جوانِ خانه با این زهر پیرت کردهاند
ای بهم پیچیده قدتت شانههای خم نداشت
واجوادِ فاطمه دارد رضا را میکُشد
داغ این است این جوان جز قاتلش محرم نداشت
پشت در کِل میکشند و پای میکوبند تا...
گم شود دادش که دیگر قوتی از سم نداشت
خوب شد بابای او بالاسرش امروز نیست
خوب شد پیش پدر خون نالهای مبهم نداشت
گرچه بر سینه کشیدندش به سمت پشت بام
جای شُکرش هست دیگر سینهای درهَم نداشت
بوی نان میآمد اما دخترک این روزها
چند وعده جای نان جز سیلی محکم نداشت
#شهادت_امام_جواد_الائمه
#حسن_لطفی
@hadithashk
مرثیه امام جواد علیه السلام
اثری نیست به جا ازجگر شعله ورت
پاره پاره شده از زهر تمام جگرت
بین حجره به روی خاک بخود می پیچی
پدرت نیست ببیند که چه آمد به سرت
پاکشیدی به زمین همسر تو می خندید
بود خوشحال که می دید روی خاک سرت
وسعت حجره کجا تنگی گودال کجا
شکرحق نیزه دراینجا نبود دور وبرت
به روی بام تنت ماند ولی چکمه نخورد
شکرحق پای کسی نیست به روی کمرت
یک دوبیتی نتواند که بگوید شائق
ز ره لطف نباشد اگر آقا نظرت
#محمود_اسدی
#شهادت_امام_جواد_الائمه
@hadithashk
یک جوان غریب و یک شهری
که ز پیر و جوان مقابل اوست
مَحرم هرکسی همسرش است
همسر این جوان ، قاتل اوست
سینه ات را ز داغ خون کردند
جگرت را به زهر پاشیدند
ناله از زجر زهر میکردی
به تو اما چقدر خندیدند
آنقدر زهر ، زهر خود را ریخت
که به جسمت دگر توان نرسد
پشت در هلهله بپا شده بود
که صدایت به این و آن نرسد
اِی بهار رضا ،خزان شده ای
تو کجا و نشانه ی پیری؟
وسط حجره ی غریبی خود
داری انگار روضه میگیری
روضه ای از جفای همسر خود
از غم غربتت سخن داری
هِی به یاد مدینه می افتی
زیر لب ذکر یا حسن داری
از لبت ، پاره پاره ی جگرت
لخته لخته بر آستین میریخت
پیش لبهای تشنه از عطشت
کاسه ی آب بر زمین میریخت
پیکرت را کشان کشان تا بام
میبرند ، آه ، میروی از حال
یادت افتاد روضه ای دیگر
سر گودال تا ته گودال
پیکر تو سه روز بر روی بام
این خودش ماجرای درد و غم است
باز باقیست جای شکرش که
رویِ این بام ، ریگ داغ کم است
خواهر و مادرت که لازم نیست
به تنِ بی سرِ تو سر بزنند؟!
یا ببینند عده ای با تیغ
زخم بر روی زخمِ تر بزنند
سَرِ آخر کفن نصیبت شد
تنِ تو بی کفن نمی ماند
نانجیبی بر رویِ جسمت
اسبِ با نعل نو نمیراند
#شهادت_امام_جواد_الائمه
#ایمان_دهقانیا
@hadithashk
عهد عاشقی
شب عشق و شب پیوند علی و زهرا
نیست عاشق به همانند علی و زهرا
روز محشر، به کتاب عمل ما بستهست
مهر تأیید، به لبخند علی و زهرا
تا نفس هست به سینه، ز شما میخوانم
کفتر جلدم و در بند علی و زهرا
هر زمانی که فتادهست به کارم گرهی
باز گردیده به سوگند علی و زهرا
از ازل خادم این خانهام و خواهم بود
تا ابد نوکر پابند علی و زهرا
افتخارم به دو دنیا، همه این باشد که
بختیاریام و فرزند علی و زهرا
پدرام اسکندری
#پدرام_اسکندری #شعر_ازدواج_امام_علی #شعر_ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمؤمنین #شعر_ازدواج_حضرت_فاطمه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پیوند عاشقانه
وحی در هفت آسمان تا میزند ناقوس را
میبرد از خواب عالم وحشت کابوس را
پابه پای ناخدای خویش میخواند خدا
محرمیت نامه ی بین دواقیانوس را
شال سبز و چادر مشکی مجسم میکند
پیش چشم عالمی رنگ پر طاووس را
ازدواج حیدرو حوریه معنا میدهد
ارتباط بین یاسبوح ویاقدوس را
می نشاند بر لبان مرتضی لبخند را
تا که میخواند محمد خطبه ی پیوند را
بانگاهش میبرد هوش از سر آیینه تا
فاطمه وا میکند از چهره اش روبند را
شرم در لبخند محجوبانه دختر نشست
تاپدر در گردنش انداخت گردنبند را
بی خدیجه اشک در چشمان احمد میدود
لحظه هایی که تماشا میکند فرزند را
عالیه رجبی
#شعر_ازدواج_امام_علی #شعر_ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین #شغر_ازدواج_حضرت_زهرا #عالیه_رجبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹