eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
ساقی بیا که مشکلم آسان نمی‌شود جامی بریز باده که پنهان نمی‌شود طوفانی‌ام ، رسیده‌ام از خُم سبو کشم با این یکی دو جام که طوفان نمی‌شود ما را خدا برایِ حسین آفریده است این بندگی حواله‌ی سلطان نمی‌شود ما از ازل خراب سبوییم و غیرِ ما مستی حریفِ این مِیِ جوشان نمی‌شود ما عاشقیم ، عاشقِ ارباب زاده‌ایم این عاشقی نصیبِ سلیمان نمی‌شود – ساقی بیا و این دل دلداده را ببین جامی بریز و حضرتِ شَه زاده را ببین بالا بلند ! سایه‌ی طوبی کجا و تو! ای آبشار ! پهنه‌ی دریا کجا و تو! با یک نگاه زنده کُنی کائنات را تا سر دهند شورِ مسیحا کجا و تو! وقتی قدم به خاک نهادی بهشت گفت : ای قبله‌ی عیان شده ! دنیا کجا و تو! سیلاب می‌کند نظرت رشته کوه را ثابت کند که معجزِ موسی کجا و تو! – چون تو به اوج ، جاذبه پیدا نمی‌شود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمی‌شود از راه آمدی که زِ دل دلبری کُنی ما سر فدا کنیم و تو هم سروری کُنی نامت بلند باد! که این جا دلی نماند  زلفت دراز باد! که غارت گری کُنی ای از همه شبیه ترین بر رسولِ عشق باید به آلِ فاطمه پیغمبری کُنی ای دومین علی علی اول حسین باید از این به بعد علی پروری کُنی ای جلوه‌ات شبیه ابالفضل بی بدیل باید میانِ معرکه‌ها حیدری کُنی – پیغمبرِ دوباره‌ی ایل و تبار عشق! ای صاحبِ همیشگیِ ذوالفقار عشق! وقتی میان معرکه تکبیر می‌کِشی یک دشت را به پنجه‌ی تسخیر می‌کشی چشم تو کافی است برایِ تمام خلق وای از دَمی که قبضه‌ی شمشیر می‌کشی زَهره که هیچ ، هر رجزت سینه می‌درد وقتی که نعره‌های نفس گیر می‌کشی عقاب‌های آسمان همه مبهوتِ مرکبت میتازی و زبانه به زنجیر می‌کشی ای سبط مرتضی تو علی را به کارزار با ضربه‌های خویش به تصویر می‌کشی – زیبا ترین تجسمِ خونِ خدا تویی سر تا به پا تمامیِ کرب و بلا تویی راهِ خدا به سمت تو و آسمان توست حتی حسین چشم به راهِ اذان توست همسایه‌ی همیشه‌ی معراجِ اهل بیت جای پیامبران همه در آستان توست شیواترین مُکبّر محرابِ مرتضی  نهج‌البلاغه تا به ابد خطبه خوان توست اَبرو کمانِ حضرتِ ارباب تا ابد خورشید کوچه گرد به طاقِ کمانِ توست باب الحوائجیِ تو مثلِ عموی توست عباس مست جاذبه‌ی بی امان توست بندِ دل حسینی و آرام زینبی تو روضه‌ی نگفته‌ی هر شام زینبی حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
قدری مِیِ طهور ز ته مانده سبو بر لب زدم به نیت تر کردن گلو تا آتش و شراره آن بر دلم نشست بابى ز عشق وا شد از این دل به سوى او دیدم صداى هاتفى از غیب مى رسد أُدخل الی الحرم که شده وقت گفتگو بالا بزن به عزم تقرب تو آستین با اشک دیده وقت سحر ساز یک وضو صورت بمال بر حرم و خاکِ پاى یار تا از غبار مقدم او یابى آبرو بر مِنبرى ز تور نشین ، وصفِ عشق کن بی خود ز خویش گشته فقط از على بگو امشب فقط به سوى حرم سجده جایز است مستانه رو به روى حرم سجده جایز است با یک سلامْ دل به هوایت روانه شد تسبیح اشک پاره شد و دانه دانه شد بر روى آب عکسِ ضریحى کشیده ام دریاى گریه هام عجب بى کرانه شد گشتم دخیل گوشه اى از کَشتى نجات دیدم که صاحبش پسرى ناز دانه شد از جانب بهشت نسیمى وزید و بعد  با عطر سیب موى کمندِ تو شانه شد بر بوسه هاى ممتد مولا ز صورتت این روزها نبودنِ زهرا بهانه شد آهسته گفت گریه کنان اَیْنَ فاطمه؟ دردِ نبودنت به دلم جاودانه شد تو آمدى و دوباره پیمبر ظهور کرد قنداقه تو کعبه سیّارِ خانه شد نازم به این جمال و کمال و خصالِ تو عاشق کُشَ است یک سحرى شرح حالِ تو مرآتِ کبریاست جمالِ خدائى ات بَدرُ المُنیرِ عشقْ رُخِ مصطفائى ات چشم تمام اهل حرم خیره مى شود بر شکل راه رفتنِ خیر النسائى ات کردى حقوق حضرت استاد را ادا نازم به بخشش و کرمِ مجتبائى ات گم کرده راه بودم و تا خانه کریم من را کشانده جلوه نارُ القرائى ات صاحب دعا حسین ، مُریدانه تا سحر دل داده پاى زمزمه ربنائى ات الگوى هر چه عابد لله مى شود با این وجود غرق به نور و خدائى ات بِیْنِ خطوط روی جبینت پُر از خداست اِبْنُ الحسینْ لیلى لیلاى کربلاست گیسو به باد مى دهى و دلبرى على پا در رکاب مى کنى و حیدرى على ابرو نهان کن از نظر خیره حسود آئینه دارِ صورت پیغمبرى على قامت نگو قیامت زهراست قامتت از بس که قد کشیده اى و محشرى على گرم طوافِ روى تو آلِ بوتراب غرق عبادتى و خدا منظرى على وصف تو این بس است که وقت تجلى ات شه زاده حرم على اکبرى على در کربلا تجلّى فتاح خیبرى همنام شهریارِ عرب حیدرى على برقِ عرق به روى تو الماسْ اکبرا ای هم نشین حضرتِ عباسْ اکبرا از باده تو مستى دلها فراهم است کارِ دلم چو زلفِ تو پیچیده دَرهَم است لشگر کشیده ام به هوا خواهى ات على این قطره اشکها چو سپاهی منظم است تو وارث تمام اولوالعزم ها شدى وصف تو امتداد رسولِ معظم است ترکیبى از حسن و حسین است رُوى تو ریحانه بهشت بگویم به تو کم است من نذر کرده ام که بمیرم براى تو  خونین شدن به پاى تو سِرِّ مُحرّم است هر جا که حرفِ پیرِ جوان مُرده مى شود تصویر دست و پا زدنِ تو مجسم است بالای نعشِ تو پدرت پیر شد على دنبال تکه هاى تنت با قدى خم است دیدند همچنان بدن پاره پاره ات فریادهاى یا ولدی ، نا منظم است امروز قدرتى به صدا جمع مى کند فردا تو را میانِ عبا جمع مى کند  قاسم نعمتی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یاصاحب الزمان(عج) کنون که حال دلم را تو در نظر داری بگو به سمت کدامین گذر ، گذر داری تویی که راه گشایی تویی که راهنما کلید رحمتی و در نگه قمر داری به صد امید تو را صاحب خودم خواندم نگو خدای نکرده ز من حذر داری تویی تو همدم صبح و به شام چاه فراق به غیر گوش بیابان که را به بر داری مگو نماز فرادا سوی خدا خواندی بگو جماعت همره به پشت سر داری از اینکه غمخور مایی دلم خبر دارد از اینکه نیست به فکرت کسی خبر داری؟ دعای مادر تو پشت در برایت بس به وسعت دو جهانی تو چشم تر داری تویی تو زخمی جانسوز روضه های حرم به دیده زخم و به جانت خون جگر داری حامدآقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مهتاب آمد شیعه وقتی که امامش شاد است روحش از سلسله ها آزاد است تا که شش گوشه ی دل کرببلاست دل که دل نیست، حسین آباد است نخل زهرا ثمری آورده حیدری، شیر نری آورده از چه رو شیعه چنین مجنون است ام لیلا پسری آورده بنویسید که مهتاب آمد باز خورشید جهان تاب آمد این خبر مشتلق قیمتی است پسر اول ارباب آمد باید امشب همه خوشه خوشه بستانند ز رویش توشه این جگرگوشه پسر آمده تا قبر باباش شود شش گوشه این پسر کیست که برتر گشته در علی بودنش اکبر گشته این امامت و رسالت زاده گاه علی، گاه پیمبر گشته لحظه لحظه جلواتش شد وحی شان تنزییل صفاتش شد وحی بنویسید که این شبه نبی آیه آیه کلماتش شد وحی جلواتش همه پیغمبری است کارش از اهل حرم دلبری است چیست در کنه وجودش که حسین تا دم مرگ علی اکبری است ای به حق بسته ز خود رسته علی برو میدان ولی آهسته علی می دهی جان ولی یادت باشد جان ارباب به تو بسته علی امیر عظیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نوه یِ فاطمه ای دِلـبری آمده ای دل بِبَـری با نَظَـری نوه یِ فاطمه ای نورِ دو چشمِ پدری دشمن وُ دوست همه مُتَّفِقُ القول شدند که تو شایسته تری از همگان خوب تری مثلِ جَـدَّت عـلیِ عـالی اعـلایی وُ.... نَتَـوان گفت خدایی تو علی یا بَشَری رَجَـزَت مثـلِ علـمدارِ حـرم طوفانی فصـلِ یادآوریِ قصّه یِ شَـقَّ القَـمَری با اذانَت دلِ اربابِ وفـا را بُـردی هر نَفس ریخته از لَعلِ تو دُرُّ و گوهری قَسَمی می خورم وُ می شکنم قافیه را به خـداییِ خـدا آمـده احـمـد دنیا خُلق وُ خویِ نَبی وُ بویِ علی یعنی این صاحبِ قـدرتِ بازویِ عـلی یعنی این پسرِ اَرشدِ اربابِ کَـرَم در معـنا مالکِ تیـغِ دو اَبرویِ علی یعنی این حسنی صورت وُ سیـرت علـوی آوازه وَ هُوَ الحقُّ و هُوَ الهُویِ علی یعنی این اوّلیـن برگه یِ معراجِ بنی هاشمیون اوّلیـن زائرِ بانویِ علـی یعـنی این چه کسی مدّعی عاشقی شیرِ خداست گِرِه خورده به سرِ مویِ علی یعنی این جُز علیّـاً ولی الله تمـامیِ علـیست علی اکبر نوه یِ اَرشد وُ نامی علیست به تنِ خـود زِرِه وُ خـوُودِ پیمـبر دارد نَفَسَش عطر وُ بویِ سوره یِ کوثر دارد این رسول است که از خیمه می آید بیرون رویِ لب ذکـرِ مدد حیـدرِ صَـفدر دارد همه یِ عرشِ خدا دور وُ بَرِ شهـزاده چِقَـدَر این نوه یِ فاطمه نوکـر دارد یک تنه ریخت بِه هَم کاخِ یهودی ها را خیبَـر از جا بِکَـنَد دستی اگر بَردارد خوش به حالِ پدر وُ مادرِ من چون پسری... نذریِ روضه یِ شاه وُ عـلی اکبر دارد از همان روزِ اَزَل حیـدری اَم وَاللّههِ تا نَفَس دارم علی اکبـری اَم وَاللّههِ پیشِ پاهایِ ضریحِ تو نشستم ارباب سائلم سائلِ تو سائلِ خـود را دریاب بی تو هر روز شود زندگی اَم تیره وُ تار با تو شَبهایِ من وُ خانه یِ قلبَم مهتاب نَکُنَد یک نَفس از صحنِ شما دور شوم تشنه اَم تشنه یِ روضه نَکُنیدَم سیراب می رسد نیمه یِ شعبان وُ دلم می گیرد طاقِ نصرت زَده اَم رفته دلم تا سرداب بهترین ذکـرِ شبِ نیمه یِ ماهم این است اَلسَّلام اِی لبِ خشکیده یِ ارباب وُ رباب باز هم ذکـرِ حسیـن ابنِ عـلی وُ ندبه تکیـه کُـن منتَـقمِ شاهِ کَـرَم بر کـعبه حسین ایمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
معجزه می آفریند جلوه ی سیمای احمد گر که در تمثالِ اوست یعنی اینکه مثلِ جدش هر دو عالم مالِ اوست در سحر گاهان خدا داده گلی بر احمدش عالمی مشتاقِ روی نقشِ خط و خالِ اوست هم از اول در سرش شوقِ پَرِ پرواز داشت چون عمو تا بینهایت آسمان در بالِ اوست در نبردِ ظهرِ عاشورا به آغوشِ بلا ماه رفت و ناله ی خورشید در دنبالِ اوست معجزه می آفریند در صفِ کرببلا ماشاءالله چه غرورِ حیدری در حالِ اوست دل به امواجِ بلا زد تا کرانه پَر کشید ذوب گشتن در ولایت راهِ اتصالِ اوست در مقامِ حضرتش این بس که با لطفِ خدا جمله اوصافِ نبی در طالع وُ اقبالِ اوست عاشقا گر بهره میجویی برای عافیت بهره ی دنیا وُ عقبا مصطفی وُ آلِ اوست! هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
رعنا علی اکبر والا علی اکبر زیبا علی،غوغا علی،رعنا علی اکبر باد موافق را با گیسویش انداخته از پا علی اکبر اصلاً به جای زُلف پیچیده دور سر،شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند مِنها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی،یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی،آنجا علی،هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خَلقاً و خُلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است؛ امروز علیِ اصغر و فردا علی اکبر بابا ز دنیا و می بُرد هرلحظه دل از بابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر مهدی رحیمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ما گرفتار آفریده شدیم عاشق ِیار آفریده شدیم خاک ما را ز باده گِل کردن مست دیدارآفریده شدیم به امیدى که ذبح مان بکنند نذر دلدار آفریده شدیم نسل در نسل عاشقت هستیم آبرو دار آفریده شدیم خوب شد چون تو دست میگیرى ما گنهکار آفریده شدیم چون که آخر تو میخرى ما را سرِ بازار افریده شدیم لذتى دارد این اسیر شدن پاىِ این خانواده پیر شدن روزگاریست در تمنائیم مثل قطره میان دریاییم پسرِ ارشد امام حسین (ع) ما همه نوکرو تو آقاییم هر کجا بوى زلف تو آید سر گرفته به دست مى آییم کاش مادر بزرگ تو بود همه امشب به یاد زهراییم بى جهت نیست عاشقت شده ایم بى جهت نیست مست و شیداییم در میان عروس هاى على ما گرفتار ام لیلاییم ریشه دارد کسى که نوکر توست مادر ما کنیز مادر توست خوش بحالِ دلی که ساغر شد گریه ها کرد تا مطهر شد هرکسی دید ابروانِ تو زائر صورت ِ پیمبر شد راه می رفتی و به دنبالت دلِ سادات تنگ ِ مادر شد همه گفتند پنج تن یک جا رویِ دستِ حسین اکبر شد دست پرورده امام حسن چه کسی نا امید از این در شد نمکِ سفره علی خوردی طرز جنگیدنت چو حیدر شد با تو شش گوشه شد ضریح حسین چون مقامِ تو فوقِ باور شد ما همیشه حرم که آمده ایم قبل از ارباب بر تو رو زده ایم از پسرها جگر درست شده از جگرها پسر درست شده چقَدَر باغبان خمیده تا پیش چشمش ثمر درست شده وقت نقاشىِ سرِ زلفت شاهکار هنر درست شده قد کشیدى و زیر سایه تو بهر عمه سپر درست شده وقت جان دادنِ جوان انگار دردها در کمر درست شده با تماشاى دست و پا زدنت قتلگاه پدر درست شده بهر یک پیرِ مرد ِخورده زمین چقدر درد سر درست شده از على ِ حسین بر دستش صد و ده تا پسر درست شده زود عباس با عبا آمد کار بدست قمر درست شده عمه مضطر شده زجا بر خیز حرف معجر شده ز جا برخیز خواستم تا بغل کنم بدنت ریخت از لاى پنجه ها تنت آبرویم میان لشگر رفت از جگر لحظه صدا زدنت یوسفم گیر گرگ افتادى پنجه پنجه شدست پیرهنت جگرم ریخته بهم چه کنم با تماشاى دست و پا زدنت چه کنم تا کمى نفس بکشى چه کنم وا شود کمی دهنت از لبت خون لخته مى پاشَد مثل جان دادن عمو حسنت مثل کوچه تو گیر افتادى همه با هر چه بود میزدنت پشت در یک عبا روى مادر کربلا این عبا شده کفنت قد خمیده یکى یکى ازخاک در عبا جمع میکنم بدنت قاسم نعمتی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
نخل رفیع آل عبا ای برتر از تمام زمین و زمان علی وی جایگاه عرشی تو جاودان علی ای مهر تو فروغ همه آسمان علی دارد ز پاکی ات دل دریا نشان علی مهری و ماهی و فلک بیکران علی تو آمدی و خون خدا را پسر شدی لیلاست چون صدف تو برایش گُهَر شدی نخل رفیع آل عبا را ثمر شدی حیدر شدی نبی شدی و معتبر شدی ای حیدری ترین پسر آسمان علی بابای تو حسین و مه انورش تویی لیلاست مادر و پسر اکبرش تویی تو یار زینب و سپر معجرش تویی الگوی قاسمی و همه باورش تویی استاد مکتب ادب هر جوان علی جان حسین و زینب کبری نگاه تو لیلا اسیر طرهء زلف سیاه تو خیل بشر در آرزوی جایگاه تو حوری حسد بَرَد به رخ همچو ماه تو ای لامکان ترین بشرِ این جهان علی دل برده ای ز عالم و آدم برای چه نازل شدی مشابه خاتم برای چه اکبر شدی چو حیدر اعظم برای چه جاری شدی به سینهء زمزم برای چه ای آرزوی عرش و همه قدسیان علی دردی بدون مهر تو درمان نمیشود بی یاریِ تو مشکلی آسان نمیشود جان بی هوای عشق تو جانان نمیشود هر کس که بی علیست مسلمان نمیشود یادت دو بار زنده شود در اذان علی لیلای عالمی و جهان از تو در جنون در طوف تو زمین و زمان گشته بی سکون وقتی ز تیغ و نیزه تنت گشت غرق خون بغض حرم شکفته شد و دشت لاله گون بعد از تو سروِ قدِّ پدر شد کمان علی داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
جلوهٔ احمد در خلوت دل نغمه دلدار شنیدم عطری ز وجود و نفس یار شنیدم صوتش نه چو داود که بل بهتر از آن بود رویش نه چو یوسف که صد جان جهان بود گل در طلب روی خوشش ناله بپا کرد شبنم به عذار رخ گل اشک ادا کرد در منظر هستی همگان مست جمالش عشق است گرفتار خط و هیبت و خالش مهری که ز پندار رخ یار بپا گشت شمسی شد و عالم همه در نور خدا گشت از نور خدا شد اثر جلوهٔ احمد اشبه به پیمبر شده اکبر چو محمد این مولد دیگر ز پیمبر شده یا رب یا آنکه حسین را پسری آمده امشب از عمق نهاد است بپا گشته مقدر صوت صلوات است نثار رخ اکبر آن مشرق زیبایی و پاکی و ثنایی آن صورت صنع و هنر ناب خدایی آن زینت دامان حسین و گل لیلا شیراوژن حیدر صفت عرصه هیجا آن هالهٔ دور قمر و در وسطش ماه هاله بود عالم مه آن اکبر دلخواه هم اختر والای حسین بن علی گشت هم نام علی حیدر کرار ولی گشت در معرفت و علم چو بابش شه خوبان زهرا صفت است حجب و حیای مه تابان در مرتبت عشق بشد اکبر دوران نوشیده می از جام الست شه عرفان اندر حرمی که حرم خاص خدایی است صوت نبوی روی نبی بحر عطایی است ای جان به فدای تو علی اکبر لیلا خوش آنکه نظر کرده به روی تو دلارا هنگام ولادت همه جا ذکر و ثنا بود هم زمزمه از خلق رسول دو سرا بود روزی به سر دوش نبی جای حسین است یا احمد دیگر به تمنای حسین است بوسید دهان پسرش حجت یزدان یاد آمدش از معرکه و وقعهٔ میدان شد شبنم مولا به گل صورت اکبر خواندش به اذان سنت نیکوی پیمبر چارم قمر ماه نبی اکبر زیباست شعبان خدا کنگره عرش معلاست خورشید بپوشید چو دیبای زر اندود از برکت پیدایش اولاد علی بود به به چه علی حجت و سلطان ولایت از عشق پدر نام پسر کرده حکایت تا نام گرامیش علی گشت و مؤید در صورت و خصلت شده مانند محمد هر دیده به قدر اثر نور ببیند تا شاخه ای از گلشن احباب بچیند یا رب تو به تشریف علی اکبر لیلا چشمان شریفت بنما بر رخ مولا سید عبدالحمید شریفزاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
هوای شوق قدر قدرت قدر شوکت به شیدایی جهان آرا پیمبر خو پیمبر رو علی سیرت علی سیما قضادستش که پابستش نفس هاهست درحبسش نشد از ماه تعریفی بجز سیمای این لیلا هوای شوق بارانی چه خورشیدی به پیشانی به لب خنده چه فرخنده شده روی گل بابا و زینب نزد او ماند نماز شکر میخواند علی را در بغل بگرفته و گرم است بر لالا به دلها بند آمد او به لبها قند آمد او شده مهمان میلاد علی انسیه الحورا دلی خرسند آورده حسن اسفند آورده برای عرض تبریکش به بیت حضرت لیلا قتیل اشقیا آمد دوباره مرتضی آمد سرسازش ندارد با سر طغیانگر اعدا نویسم هر چه را بر مصطفی باید بر او آرم اگر ریگیم او صحرا اگر قطره علی دریا حامدآقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
تماشای پیمبر مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده آن دل که به مهر علی اکبر نرسیده در خواهشت ای سائل درمانده چه خیری ست وقتی که به پابوسی این در نرسیده هی قافیه در قافیه افتاد به پایش از شوق غزلهای به دفتر نرسیده از خیمه برون آمد و آمد به تماشا هرکس به تماشای پیمبر نرسیده با اشک پدر گفت که برخیز موذن هرچند که هنگام اذان سر نرسیده یکبار شهادت بده حق با چه کسی بود تا آتش تردید به باور نرسیده آرام برو مایه ی دلگرمی بابا آرام برو قصه به آخر نرسیده میرفت؛ نگاهش به پدر بود کماکان دلتنگ پدر بود به مادر نرسیده با تیغ دو ابروی کجش مثل اباالفضل مشغول قتال است به لشگر نرسیده گفتند که بغضا لعلی زود بیاید هرکس به مصاف یل خیبر نرسیده بر دور ضریح زرهش در دل لشگر جز تیر و سنان زائر دیگر نرسیده ای کاش که میشد پدرش زود بیاید تا کار به غارت شدن سر نرسیده از اسب نگاهی به علی کرد حسین و سمت پسر افتاد به پیکر نرسیده   معلوم شد از آینه کاری شدن دشت سمت حرم این جمع مکسر نرسیده سید ابوالفضل عصمت پرست لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹