eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 ▪️ علیها السلام ▪️◼️ تبسم حضرت عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ◼️▪️▪️ از ابن عباس روايت شده است كه: موقعي كه اهل بهشت متنعم به نعمتهاي الهي هستند ناگهان نوري همانند نور خورشيد مي‌بينند كه بهشت را روشن نمود. پس مي‌گويند: خداوندا! مگر در قرآن نفرمودي كه: «لا يرون فيها شمسا» [۷] «نمي بينند در بهشت خورشيدي» - در اينحال خداوند متعال جبرائيل را مي‌فرستد كه به اهل بهشت بگو: اين نور، نور خورشيد نبود بلكه نوري بود كه در اثر تبسم حضرت علي و حضرت فاطمه (عليهماالسلام) بوجود آمد و بهشت را روشن نمود. [۸]. بر بی بی دو عالم حضرت 📚منابع: [۷] انسان، ۱۳. [۸] البرهان، ج ۴، ص ۴۱۲ / بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۴۱ / مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۲۹. ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
﷽؛ 🌈 (ص) به روایت 🌈 📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است . 📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است . 📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند . ✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه 📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است . ✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص) 📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد ! ✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص) 📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ،  معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت . ✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی 📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند . 📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود . ✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه 📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .  «اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند . 📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است : 👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند . 👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند . 👈 ابرهه نزديك يكى كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟ 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامت جنسی کودکان کنجکاوی کودکان در مورد دستگاه تناسلی خود
4_5884045882021643661.mp3
1.83M
نکته هایی در تربیت فرزندان اهمیت تربیت فرزندان
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) !✨✨ مى دانم كه تو هم مثل من آرزو دارى به زيارت خانه خدا بروى! حتما شنيده اى كه طواف خانه خدا چقدر صفا دارد! پس بيا همراه هم به اين سفر برويم. امّا تا يادم نرفته به تو خبر خوشى بدهم، من و تو قرار است همسفر پيامبر باشيم. همين چند روز قبل، پيامبر اعلام كرد كه به زودى براى انجام حج به مكّه خواهد رفت.۱ همه مسلمانان دارند خود را آماده اين سفر مى كنند، آنها مى خواهند همراه پيامبر، حج به جا آورند. ما بايد خدا را شكر كنيم كه الآن در مدينه هستيم و مى توانيم همراه پيامبر به حج برويم. ده سال از هجرت پيامبر به مدينه مى گذرد و پيامبر در اين مدّتِ ده سال كه در مدينه بوده، به حج نرفته است. در واقع، اين اوّلين بار خواهد بود كه پيامبر، مراسم حج را به صورت عملى به مردم نشان خواهد داد. از زمان حضرت ابراهيم (ع) سال‌ها مى گذرد و در اين مدّت، بدعت هاى زيادى در حج پيدا شده است، پيامبر مى خواهد حجِّ ابراهيمى را دوباره زنده كند. پيامبر، گروهى را به مناطق مسلمان نشين فرستاده است تا اين خبر را به همه مردم بدهند. مدينه هر روز از روز قبل شلوغ تر مى شود، گروه هاى زيادى از مسلمانان مناطق مختلف، به مدينه آمده اند. آيا تو با خود لباس احرام آورده اى؟ نكند فراموش كرده باشى! ناراحت نباش، آنجا بازار مدينه است، زود برو و براى خود لباس احرام خريدارى كن، به زودى اين قافله بزرگ حركت خواهد كرد! 📚منابع: ۱.الاحتجاج على أهل اللجاج، أبو منصور أحمد بن علي الطبرسي (ت ۶۲۰ ه) تحقيق: إبراهيم البهادري ومحمّد هادي به، طهران: دار الاُسوة، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۳ ه.
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 💠 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💠 🌺 صورتى كه شده، آيا دارد اين همه طولانى را باشد؟!. 🌺 ج- اوّلًا خداى قادر مطلقى كه اين همه نظام آفرينش را ميلياردها سال سرپا نگهداشته، آيانمى تواند يكفرد از اولياء خود را ميليون‌ها سال نگهدارد!!. و ثانياً پيرامون طول عمر قائم- عجّل اللَّه فرجه الشريف- مباحث گوناگون و مقاله هاى مستقل و مطالب متقن و مبرهن زيادى نوشته شده است كه نيازى به اثبات آن نيست وثالثاً امكان عمر طولانى، هم از نظرپزشكى و طبيعى و هم از نظر نيروى مافوق طبيعى به اثبات رسيده است و جاى هيچ گونه ترديد و تشكيك وجود ندارد و عمر طبيعى به هيچ وجه، حدّ ثابتى ندارد. هم چنين آزمايش هاى مختلف روى انسان‌ها و حيوان‌ها و گياهان ثابت كرده است كه عمر طولانى براى همه اين صنوف، امكان پذير بوده و هست و خواهد بود. آنان كه در اين زمينه، دچار وسوسه مى شوند، فقط كافى است در اين باره به كتاب هاى علمى و تحقيقى مراجعه كرده و از كارشناسان فن جستجو نمايند. درحالى كه خود اين افراد اشكال كننده، به طول عمر از اولياى خدا اعتراف دارند، حضرات خضر [۱] و الياس و نوح ۲۳۰۰ كه در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است ۸۵۰ سال پيش از بعثت خويش زيست و ۹۵۰ سال به پيام رسانى گذرانيد و ۵۰۰ سال هم پس از طوفان و نابودى ستمكاران بود كه از كشتى معروف خود فرود آمد، آب فروكش كرد و بناى شهرهاو زندگى نوين رانهاد و فرزندان خويش را در شهرها سكونت داد [۲] و در روايت ديگرى آمده است كه «نوح عليه السلام ۲۵۰۰ سال [۳] و نيز به طول عمر شيطان تا يوم وقت معلوم و دجّال اعتراف دارند. از حضرت صادق عليه السلام روايت آمده است كه... «امّا بنده صالح خدا خضر خداوند عمر اورا نه به خاطر رسالتش طولانى گردانيد و نه بخاطر كتابى كه به او نازل كند و نه به خاطر اين كه به وسيله او و شريعت او؛ شريعت پيامبران را نسخ كند و نه به خاطر امامتى كه بندگانش به او اقتدانمايند و نه به خاطر طاعتى كه خدا براو واجب ساخته بود، بلكه خداى جهان آفرين، بدان دليل كه اراده فرموده بود عمرگرامى قائم عليه السلام را در دوران غيبت او بسيار طولانى سازد و مى دانست كه بندگانش برطول عمر او، ايراد و اشكال خواهند نمود؛ به همين جهت عمر اين بنده صالح خويش «خضر» را طولانى ساخت كه به آن استدلال شود و عمر قائم عليه السلام بدان تشبيه گردد و بدينوسيله اشكال و ايراددشمنان و بد انديشان باطل گردد... [۱] امام سجاد عليه السلام فرموده است: «فى القائم سنّة من نوح وهى طول العمر» در قائم خصلت و نشانى از نوح است و آن هم طول عمر مى باشد. [۲] ...... . --------------- 📚منابع: [۱]: امام رضا عليه السلام« خضر از آب حيات نوشيد و اينك زنده است و تا روز رستاخيز ودميده شدن صور، زنده خواهد بود او هرسال در مراسم حج حاضر مى گردد، و در عرفه مى ايستد و به دعاى مردم آمين مى گويد و خداوند به وسيله او تنهائى قائم ما را در دوران غيبتش بر طرف مى كند و او به قائم ما مى پيونددن اكمال الدين ج ۲ ص ۳۹۰ امام مهدى ص ۴۴۵ از آن. [۲]: تفسير برهان ذيل آيه شريفه و اكمال الدين ج ۲ ص ۵۲۳، امام مهدى: ص ۴۴۸ ازآن. [۳]: امام مهدى ازولادت تاظهور: ص ۴۴۸. [۱]: اكمال الدين: ج ۳ ص ۳۵۷، بلحارالانوار: ج ۵۱ ص ۲۲۲، امام مهدى: ۴۴۵ از آن. [۲]: اكمال الدين: ج ۱ ص ۳۲۲ و ۵۲۴، معجم أحاديث الامام المهدى عليه السلام ج ۳ ص ۱۹۲.
 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 و علیه 🌸✨✨ واژه " فتنه " در قرآن کریم و احادیث به دو معنی عام و خاص آمده است. معنی عام آن عبارت از هر امتحان و آزمایشی است که برای انسان پیش آید، خواه از ناحیه خود انسان باشد یا از ناحیه شیطان و یا از سوی مردم و خواه انسان از امتحان، کامیاب و روسفید بیرون آید و از گرفتاری برهد و یا در آن سقوط کند. اما معنی خاص آن عبارت از حوادث و پیشامدهایی است که مسلمانان را از زاویه اعتقادی در بوته امتحان قرار دهد. فتنه هائی که پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به آن هشدار داده به همین معناست. اصحاب پیامبر و تابعین [۱] علیرغم اختلاف‌های اعتقادی، روایات متعددی نقل کرده اند که بر اساس آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم را از فتنه‌ها و دسیسه‌های بعد از خود برحذر داشته است. در میان صحابه " حذیفة بن یمان " با احادیث مربوط به این فتنه‌ها بیش از دیگران آشنا است، چرا که او تمام سعی خود را به کار بست تا وقایع مربوط به آن را از رسول خدا سؤال کرده و ثبت و ضبط نماید. به همین خاطر بسیاری از روایات مربوط به " فتنه‌ها " توسط حذیفه از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یا از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است. حذیفه از اصحاب خاص امیر المؤمنین نیز به حساب میآمد. او میگوید: " تا روز قیامت هیچ گروه توطئه گری نیست که تعدادشان به سیصد تن برسد مگر آنکه اگر بخواهم نام سردستگان و نام پدران و محل سکونتشان را بیان کنم، همه این اطلاعات، از آموخته‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله به من است. " و میگوید: " اگر تمام آنچه را که میدانستم برای شما بازگو میکردم، مرا تا شب مهلت نمیدادید " [۱] یعنی مرا فورا میکشتید و منتظر تاریکی شب نمیشدید. از این حدیث روشن میشود که مردم بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله گرفتار فتنه میشوند. توجه فراوان مسلمانان به احادیث فتنه ها، به جایی رسید که گاهی احادیث مربوط به حضرت مهدی علیه السلام را تحت الشعاع خود قرار داد، زیرا پیامبر خبر داده که امت از فتنه رها نخواهد شد مگر بدست حضرت مهدی علیه السلام. از این رو نویسندگان کتابها و مجموعه‌های حدیثی، فصلهایی را تحت عنوان " فتنه‌ها و جنگ‌های مهم " که پیامبر از وقوع آنها خبر داده، تدوین نموده اند. همچنانکه عده ای از راویان و دانشمندان اسلامی کتابهائی را به صورت مستقل در این باره تألیف نموده و روایات مربوط به آن را گرد آورده اند..... ---------- 📚منابع: [۱]: ۱. تابعین به مسلمانانی گفته میشود که در صدر اسلام موفق به درک محضر رسول خدا نشدند و مطالب اسلام را از صحابه پیامبر گرفته اند. [۱]: ۱. نسخه خطی ابن حماد ص ۱ - ۲.
حرم
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  #عصر_ظهور 🔹🔸🔸 #فصل_اول #فتنه #شرق و #غرب علیه #مسلمانان 🌸✨
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 رومی‌ها در منظور از روم در احادیث مربوط به آخر الزمان و ظهور حضرت مهدی علیه السلام، ملت‌های ارو‌پا و به دنبال آن آمریکاست، چرا که آمریکائی‌ها همان فرزندان و وارثان امپراطوری تاریخی رومیانند که در چند قرن اخیر بدانجا مهاجرت کرده اند. ممکن است گفته شود، رومیانی که خداوند در سوره روم از آنان سخن گفته و پیامبر صلی الله علیه و آله و پس از او مسلمانان با آنها پیکار نمودند، غیر از اروپائیان امروزیند، چرا که رومیان آن زمان همان بیزانس‌ها بودند که پایتختشان ابتدا شهر " رم " در ایتالیا و سپس شهر قسطنطنیه بود، تا آنکه مسلمانان حدود ۵۰۰ سال پیش آن را فتح و به " اسلام بول " تغییر نام دادند که مردم آن را استانبول تلفظ مینمایند. در پاسخ این سخن باید گفت: درست است که رومیان هنگام نزول قرآن و صدور احادیث همان طرفداران امپراطوری معروف روم یا بیزانس بودند. اما اروپائیان امروز، ملت و نژادی غیر از آنها نبوده و نیستند. بلکه میتوان گفت که اینها تداوم بخش همان خطوط سیاسی و فرهنگی و جزئی از آن امپراطوری سابقند. ملت‌های فرانسه، بریتانیا، آلمان و چند کشور دیگر، از لحاظ فرهنگ، سیاست و دین، از اجزاء حقیقی امپراطوری روم به حساب میآیند به خصوص که این کشورها در آن زمان از مستعمرات امپراطوری روم شمرده میشدند. سرداران بیزانس و روم که دو هزار سال در رم و قسطنطنیه حکومت کردند، همه از نژادهای متعدد اروپائی بودند، حتی پس از الحاق یونان به امپراطوری، گاهی در میان زمامداران روم، یونانیان نیز به چشم میخوردند. شاید به همین دلیل است که وقتی امپراطوری روم باستان به ضعف گرائید و در قسطنطنیه و پیرامون آن محدود شد و در محاصره دریای خروشانی از ملتهای مسلمان قرار گرفت، سایر کشورهای اروپائی به ادعای میراث خواهی به پا خاستند، و شاید به همین دلیل، لقب قیصر که مخصوص پادشاهان امپراطوری روم بود در بسیاری از کشورهای غربی از جمله آلمان، برای سران این کشورها، به کار میرفته است. باید توجه داشت که این گونه تغییر و تحول در امپراطوری‌ها و دولتها امری طبیعی است، چرا که ممکن است حکومت از منطقه ای به منطقه دیگر و از ملتی به ملت دیگر انتقال یابد، اما شالوده‌های اساسی و ویژگی‌های اصلی آن حکومت همچنان پابرجا بماند. بنابراین، احادیث باارزشی که از آینده رومیان یا به تعبیر عرب‌ها " بنی اصفر " (مو طلائی ها) خبر میدهد، منظور فقط رومیان بیزانس ایتالیائی تبار نیست تا سایر نژادها و قبائل فرنگی و اروپائیان چشم آبی را در بر نگیرد. به همین دلیل مسلمانان در کتابهای تاریخی خود از اروپائیان گاهی به نام روم فرنگی نام برده اند اما در عین حال به همه آنها رومی گفته، و از آنان با کلمه رومی ها یاد کرده اند. علاوه بر آن، از آیات ۳۱ و ۳۲ سوره روم، و آیات ۱۲ و ۲۱ سوره کهف و احادیث مربوط به آن که از شرک رومی‌ها و پیروانشان سخن به میان آورده چنین استفاده میشود که منظور از رومیان در این منابع، احزاب و ملت هائی است که ادعای پیروی از حضرت مسیح علیه السلام را دارند. و روشن است که رهبری ملت های مسیحی در ابتدا به دست رومیان ایتالیائی و قسطنطنیه ای بوده، و سپس به سایر ملت‌های غربی ارث رسیده است. * * نام " روم " در بسیاری از احادیث زمان ظهور مطرح شده است. از جمله، احادیث فتنه رومیان و تسلط آنها بر مسلمانان که شرح آن در بخش قبلی کتاب گذشت. روایات دیگری درباره حرکت کشتی‌های غربی به سواحل سرزمین‌های عربی، اندکی پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام، وجود دارد. از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: " وقتی در سرزمین شام فتنه را مشاهده کنی، پس مرگ است و مردن، تا آنکه " مو زردها " روانه سرزمین‌های عربی گردند و حوادثی بین آنان رخ دهد. " [۱]..... ---------- [۱]: 📚۱. الملاحم والفتن ص ۱۰۷.
حرم
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  #عصر_ظهور 🔹🔸🔸 #فصل_دوم #نقش رومی‌ها در #دوران #ظهور #بخ
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 🌸🌺🍃 به نظر میرسد منظور از ترک‌ها در روایات جنبش خجسته ظهور حضرت، روس‌ها و ملت‌های اروپای شرقی اطراف آنانند، آنها گرچه مسیحی و از لحاظ تاریخی از ملتهای مستعمره امپراطوری روم بشمار میروند، بطوری که مدعی وراثت آنها نیز شده اند، و شاهان خود را مانند آلمان‌ها و دیگران، قیصر (سزار) نامیده اند اما اولا: از قبیله‌های مناطق گوناگون شرق و از نژاد آسیا - اروپا هستند که در روایات و تاریخ " قبیله‌ها و ملتهای ترک " نامیده شده اند، و این نام علاوه بر ترکهای ترکیه و ایران، شامل قبیله‌های تاتار، مغول، بلغارستان، روسیه و غیر آنان نیز میگردد. ثانیا: مسیحیت، در بین آنها اصیل نبوده و بعدها به آن مناطق وارد شده و به صورت یک لایه سطحی درآمده و وضعی بدتر از ملت‌های اروپای غربی مادی گرا و شرک آمیز یافته است و شاید به همین دلیل بود که تسلیم نظریه الحادی کمونیسم شده و در برابر نفوذ آن، مقاومت نکردند. ثالثا: اگر چه برخی روایات مربوط به جنبش ترکان علیه مسلمانان، بر یورش ترک‌های مغول به سرزمین ما در قرن هفتم هجری منطبق است. اما برخی روایات، بیانگر جنبش آنان در حوادث ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. و بیانگر همکاری آنها با رومیان علیه ما و اختلافشان با یکدیگر است و این ماجرا جز بر روسها منطبق نیست، و اگر ماجرای ظهور به درازا کشیده شود، بر وارثان دولت روس از اقوامی که ریشه و تبار ترکی دارند منطبق است. اینک به چند نمونه از این روایات که نقش آنان را بیان میکند، توجه کنید: الف: روایات مربوط به آخرین فتنه ای که بدست آنها و رومیان علیه مسلمانان به پا میشود و شرح آن قبلا گذشت و آن را جز بر هجوم غربی‌ها و روس‌ها به سرزمین‌های اسلامی در اوایل این قرن، نمیتوان تفسیر کرد، فتنه ای که پیوسته ادامه خواهد داشت تا خداوند آن را با حرکت زمینه ساز ظهور حضرت، و سپس با ظهور مبارک او بر طرف میسازد. ب: روایات مربوط به جنگ سفیانی با ترک‌ها نیز از جمله این روایات است. من، روایتی که دلالت بر جنگ سفیانی با ترک ها، در دمشق یا اطراف آن داشته باشد، نیافتم، اما روایات بسیاری به دست ما رسیده که حاکی از درگیری بزرگ سفیانی با آنان در قرقیسیا، واقع در مرز سوریه، عراق و ترکیه است و علت آن درگیری، کشمکشی ست که بر سر گنجی که در مجرای نهر فرات و یا نزدیک آن کشف میشود. بعلاوه، شاید مراد از ترک ها، در این نبرد، ترک‌های ترکیه باشند نه روسها، ممکن است روسیه در جنگ با ترک‌ها بطور نهانی با سفیانی بوده و از او پشتیبانی کند که در حوادث مربوط به سرزمین شام و حرکت سفیانی به ذکر آن خواهیم پرداخت. انشاء الله ج: روایات مربوط به انقلاب آذربایجان در رویاروئی با ترک‌ها است. از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: " آذربایجان برای ما لازم است، چیزی در مقابل آن یارای مقاومت ندارد و چون انقلاب گر ما قیام کند به سوی او بشتابید، اگر چه با چهار دست و پا رفتن روی برف باشد " [۱] ممکن است از قول امام صادق علیه السلام که فرمود " ناگزیر از آذربایجان بوده و چیزی در مقابل آن ایستادگی نمیکند " چنین استفاده شود که منظور جنبشی است هدایت گر که در آذربایجان و یا توسط اهالی آن به پا خواهد شد که باید پس از آن، منتظر نشانه های ظهور بود. اما از روایت زیر فهمیده میشود که ممکن است این ماجرا در رویاروئی با روسها باشد:...... ---------- [۱]:📚 ۱. غیبت نعمانی ص ۱۷۰.
حرم
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹  #عصر_ظهور 🔹🔸🔸 #فصل_سوم #نقش_ترک‌ها_در_دوران_ظهور 🌸🌺🍃 #بخش
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   🔹🔸🔸 در 🔸🔹🌺 اگر به جز آیات ابتدای سوره " بنی اسرائیل " چیز دیگری پیرامون نقش یهودیان در آخر الزمان و عصر ظهور در اختیار نداشتیم، همان آیات برای ما کافی بود، زیرا این آیات در عین کوتاهی، بسیار رسا و گویا بوده و خلاصه ای از تاریخ را بیان کرده و به شکل معجزه آسا و با دقت تمام، آینده را روشن ساخته است. در حالی که علاوه بر این آیه‌ها و آیات دیگر، روایات بسیاری وجود دارد که بعضی مربوط به تفسیر آیات، و برخی دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. ما پس از تفسیر آیات به بیان آنها نیز خواهیم پرداخت. الهی بر 🔹🔸🌸 خداوند میفرماید: " پاک و منزه است (خدائی) که یک شب، بنده اش (محمد صلی الله علیه و آله) را از مسجد الحرام به مسجد اقصی سیر داد. مسجدی که مبارک کردیم (برکت دادیم) پیرامونش را تا از نشانه‌های خود به او بنمایانیم. بدرستی که او شنوا و بیناست. و به موسی تورات داده و او را هدایت گر بنی اسرائیل کردیم (که به آنها بگوید) تا غیر از من سرپرستی نپذیرند. (بنی اسرائیل) ای فرزندان کسانی که آنان را با نوح (در کشتی) سوار نمودیم، نوح بنده ای شکرگزار بود " [۱] . " ما در تورات به بنی اسرائیل اعلام نمودیم که شما (بنی اسرائیل) در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برتری طلبی و طغیان بزرگی خواهید نمود " " پس چون زمان وعده (تحقق) اولین فساد فرا رسد بندگانی را از ناحیه خود که توانمند و سخت جنگجویند علیه شما برانگیزیم که در میان خانه‌ها به جستجوی (شما) بپردازند و این وعده ای قطعی و انجام شدنی است ". " سپس پیروزی بر آنان را به شما بازگردانیم و شما را با ثروتها و پسران یاری نمائیم و تعداد شما را بیش از آنان قرار دهیم ". " اگر خوبی کردید، خوبی به خود نموده اید و اگر بدی کردید به خود بدی نموده اید و چون وعده (کیفر طغیان) بار دوم فرا رسد، (مخالفانتان) چهره‌های شما را غم بار و سیاه گردانند و وارد مسجد اقصی گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و بر آنچه دست یافتند به کلی نابود کنند. " " (اگر توبه کنید) امید است که پروردگارتان بر شما ترحم کند و اگر (به فساد) بازگردید ما نیز (به کیفر شما) بازمیگردیم و جهنم را برای کافران زندانی تنگ قرار دادیم. " توضیح بخشهائی از آیات فوق چنین است، در آیه ۴ فرمود: " وقضینا إلی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علوا کبیرا ". (ما در تورات به بنی اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برتری طلبی و طغیان بزرگی خواهید نمود) یعنی ما در توراتی که بر آنان فرستادیم حکم قطعی کردیم که شما به زودی از راه راست منحرف شده و دو بار در جامعه فساد و تبهکاری میکنید، همچنانکه به زودی بر دیگران برتری جوئی و طغیان بزرگی خواهید نمود. " فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید... " یعنی چون وقت مجازات شما بر نخستین فساد و تبهکاریتان رسید، بندگانی که منسوب به ما هستند به سویتان میفرستیم، بندگانی با صلابت و سر سخت که بر سرتان فرود آیند. " فجاسوا خلال الدیار وکان وعدا مفعولا " این جمله کنایه از سهولت فتح اول فلسطین به دست مسلمانان است، که سپاه اسلام به جستجوی خانه به خانه بقایای دشمنان یهودی خود میپردازند و این وعده ای قطعی است..... ---------- [۱]: 📚۱. بنی اسرائیل / ۱ - ۸.
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
 🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) افتخار بر 🔸🔹🍃 خداى من! چه بِركه زيبايى! چه آب باصفايى! قربان بزرگى خدا بشوم كه در دل كوير، بركه اى به اين زيبايى درست كرده است! من كنار بركه مى روم و از آب زلال آن سيراب مى شوم و شكر خدا را به جا مى آورم. به راستى كه اين عرب‌ها چه زبان شيوايى دارند! حتما مى گويى چرا! آنها چه اسم خوبى براى اين بركه انتخاب كرده اند: غدير خُم! حق دارى از من سؤل كنى كه معناى كلمه خُم چيست! خوب حالا كه سؤل كردى بايد كمى حوصله كنى تا برايت توضيح دهم. وقتى تو جارو به دست بگيرى و خانه خودت را حسابى تميز كنى آن وقت هر كس به خانه تو نگاه كند مى گويد: اين خانه، تميز شده است. امّا اگر يك دوست عرب زبان داشته باشى، وقتى خانه تميز تو را ببيند مى گويد: خُمّ. منظور او اين است كه اين خانه بسيار تميز شده است. خوب، اكنون به اين بركه زيبا نگاه كن! آب اين بركه چقدر زلال و صاف است! اگر بخواهى اسمى براى اينجا بگذارى چه مى گويى؟ درست حدس زدم؟ اسم پيشنهادى شما اين است: بِركه زلال. امّا اينجا سرزمين حجاز است و همه به عربى سخن مى گويند، پس ما بايد اين اسم شما را به عربى ترجمه كنيم.۸۲ به نظر شما ترجمه عربى بركه زلال چه مى شود؟ درست ترجمه كردى: غدير خم! دوست خوبم! ديگر وقت نيست، كاروان بايد به حركت خود ادامه دهد. كاش فرصتى بود تا كمى اينجا مى مانديم و صفا مى كرديم! من نمى توانم از آبىِ اين آب، چشم برگيرم! ساعت حدود نه صبح است، ولى ما نمى توانيم اينجا بمانيم، ان شاءاللّه براى نماز ظهر در منزلگاه بعدى توقّف خواهيم كرد! ۸۳ عدّه اى مشك‌ها را پر از آب مى كنند و به كاروان ملحق مى شوند. پيامبر در حالى كه بر شتر خود سوار است به بركه مى رسد. صدايى به گوش پيامبر مى رسد: «يَأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ...: اى پيامبر! آنچه بر تو نازل كرده ايم براى مردم بگو كه اگر اين كار را نكنى، وظيفه خود را انجام نداده اى و خداوند تو را از فتنه‌ها حفظ مى كند ».۸۴ وعده خدا فرا مى رسد، خدا مى خواهد كنار اين آب، مردم را با ولايت آشنا سازد.۸۵ ...... 📚منابع: ۸۲.عيون أخبار الرضا عليه السلام، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابَوَيه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت ۳۸۱ ه)، تحقيق: الشيخ حسين الأعلمي، ۱۴۰۴ ه، بيروت: مؤّسة الأعلمي للمطبوعات. ۸۳.عيون الأثر فى فنون المغازي والشمائل والسير (السيرة النبويّة لابن سيّد الناس)، محمّد عبد اللّه بن يحيى بن سيّد الناس (ت ۷۳۴ ه)، بيروت: مؤسّسة عزّ الدين، ۱۴۰۶ ه. ۸۴.غاية المرام وحجّة الخصام في تعيين الإمام، هاشم بن إسماعيل البحراني (ت ۱۱۰۷ ه)، تحقيق: السيّد علي عاشور، بيروت: مؤسّسة التاريخ العربي، ۱۴۲۲ ه. ۸۵.الغدير في الكتاب والسنّة والأدب، عبد الحسين أحمد الأميني (ت ۱۳۹۰ ه)، بيروت: دار الكتاب العربي، الطبعة الثالثة، ۱۳۸۷ ه. @haram110
. ✔️ آیا برای زیارت ائمّه علیهم السلام نمی خورید⁉️ پاداش زیارت یکی از ائمّه علیهم السلام 1⃣ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: روز قیامت، بر عرش خداوند چهار نفر از اوّلین و چهار نفر از آخرین خواهند بود. چهار نفر از اوّلین، عبارتند از: حضرات نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام، و چهار نفر از آخرین عبارتند از: محمّد و علی و حسن و حسین علیهم السلام. سپس این مجلس توسعه داده می‌شود و هرکس قبور ائمه علیهم السلام را زیارت کرده باشد، در کنار ما خواهد نشست. 📚كامل الزيارات، ص308 2⃣ حضرت رضا علیه السلام فرمود: هر امام، عهدی بر گردن دوست داران و شیعیانش دارد، و از لوازم وفای به عهد و ادای حقّ ائمّه خود، زیارت مرقد ایشان است. پس هرکس با رغبت به زیارت ایشان برود و به آنچه آورده‌اند، تصدیق کند، امامانش روز قیامت از وی شفاعت خواهند کرد. 📚 تهذيب الأحكام، ج‏6، ص79 3⃣ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس مرا یا یکی از ذرّیّه مرا زیارت کند، روز قیامت او را زیارت می ‌کنم و او را از ترس ‌های آن روز رهایی می‌ بخشم. 📚 كامل الزيارات، ص11 4⃣ رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: عده ‌ای قبور شما اهل بیت علیهم السلام را زیارت خواهند کرد و به این کار، برکت طلب می ‌کنند. حقّی است بر من که روز قیامت نزد آنها بیایم و ایشان را از ترس ‌های بزرگ روز قیامت که به واسطه گناهانشان است، رهایی بخشم و خداوند آنها را در بهشت ساکن می ‌نماید. 📚 کامل الزيارات، ص58 ⚡️علی مع الحق والحق مع علی⚡️ 📚پخش و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام @haram110
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) درختان و 🔸🔹🌺 آفتاب بر سر و صورت من مى تابد، خوب است زير درختانِ كنار بركه بروم. چه درختان سرسبز و بلندى! اينها درخت مُغيلان است، درختى بسيار بلند و خار دار كه كنار بركه هاى اين صحرا روييده است.۸۸ اين درختان با شاخه‌ها و برگ هاى انبوه خود، سايبان خوبى براى مسافران هستند. ۸۹ فضاى سايه اين درختان پر از بوته هاى خار شده است و ما نمى توانيم زير سايه آن استراحت كنيم. شاخه هاى اين درختان هم بلند شده و بعضى از آنها به روى زمين رسيده است. نگاه كن! پيامبر هم به سوى اين درختان مى آيد، او نگاهى به اين درختان مى كند و به فكر فرو مى رود. آنگاه چهار نفر از ياران خود را صدا مى زند، آيا آنها را مى شناسى؟ سلمان، مقداد، ابوذر، عمّار. پيامبر از آنها مى خواهد تا بوته هاى خار زير اين درختان را از زمين در آوردند و شاخه هاى اضافى را قطع كنند.۹۰ آنها فورا مشغول مى شوند، ابتدا بوته هاى خار را از ريشه در مى آورند خارها به دست آنها فرو مى رود، امّا دردى احساس نمى كنند، زيرا با عشقى مقدّس كار مى كنند. به راستى در اينجا چه خبر است؟ همسفرم! بيا من و تو هم به كمك آنها برويم تا هر چه سريع تر، سايبان اين درختان آماده شود و زمين از خارها پاك شود. بعد از لحظاتى، زير درختان از بوته هاى خار خالى مى شود، امّا اگر خوب نگاه كنى خارهاى زيادى، روى زمين ريخته است و ممكن است به پاى كسى برود. پيامبر دستور مى دهد تا زير اين درختان جارو شود، و مقدارى آب در آنجا پاشيده شود.۹۱ بيا سريع از گياهان بيابان جارويى بسازيم و اينجا را جارو كنيم. عزيزم! مى دانم خسته شده اى، امّا تو به سفر عشق آمده اى، بايد تحمّل كنى، تو دارى به ميعادگاه غدير خدمت مى كنى! به به! حالا، اينجا خيلى باصفا شد! وقتى پيامبر زير درختان غدير را نگاه مى كند، لبخند زيبايى مى زند. گوش كن، اين سخن پيامبر است: «اكنون برويد و سنگ هاى بزرگ بيابان را جمع كنيد و در آنجا منبرى آماده كنيد».۹۲ بلند شو، رفيق!...... 📚منابع: ۸۸.فرائد السمطين في فضائل المرتضى والبتول والسبطين والأئمّة من ذرّيّتهم، إبراهيم بن محمّد بن المؤيّد بن عبد اللّه الجوينيّ (ت ۷۳۰ ه)، تحقيق: محمّد باقر المحموديّ، بيروت: مؤسّسة المحموديّ، الطبعة الاُولى، ۱۳۹۸ ه. ۸۹.الفصول المختارة من العيون والمحاسن، أبو القاسم عليّ بن الحسين الموسوي المعروف، بالشريف المرتضى وعلم الهدى (ت ۴۳۶ ه)، قمّ: المؤتمر العالمي بمناسبة ذكرى ألفية الشيخ المفيد، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۳ ه. ۹۰.الفصول المهمّة في معرفة أحوال الأئمّة، عليّ بن محمّد بن أحمد المالكي المكّي المعروف بابن صبّاغ (ت ۸۵۵ ه)، بيروت: مؤسّسة الأعلمي. ۹۱.فضائل الصحابة، أبو عبد اللّه أحمد بن محمّد بن حنبل المعروف بالنسائي (ت ۲۴۱ ه)، تحقيق: وصيّ اللّه بن محمّد عبّاس، جدّة: دار العلم، الطبعة الاُولى، ۱۴۰۳ ه. ۹۲.فقه القرآن، سعيد بن عبد اللّه الراوندي (قطب الدين الراوندي) (ت ۵۷۳ ه)، تحقيق: أحمد الحسيني، قمّ: مكتبة آية اللّه المرعشي النجفى، الطبعة الاُولى، ۱۳۹۷ ه.
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) كسى دست است؟ 🌺🌸 محمّد و على (ع) بر بالاى منبر ايستاده اند و همه چشم‌ها به آنها خيره شده است. صداى پيامبر بار ديگر سكوت را مى شكند: «اى مردم! چه كسى بر شما ولايت دارد؟ » پيامبر، منتظر جواب مردم است، همه فرياد مى زنند: «خدا و پيامبر او». براى بار دوم پيامبر سؤل مى كند: «چه كسى بر شما ولايت دارد؟ ». مردم در جواب مى گويند: «خدا و پيامبر او». و بار سوم هم پيامبر همان سؤل را مى كند و مردم همين جواب را مى دهند.۱۰۶ همه مسلمانان، اطاعت از خدا و پيامبر را بر خود واجب مى دانند، هيچ كس در ولايت خدا و پيامبر شك ندارد. همسفرم! نگاه كن! پيامبر دست على (ع) را در دست مى گيرد، و تا آنجا كه مى تواند دست او را بالا مى آورد و با صداى بلند مى گويد: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلىٌّ مَوْلاهُ؛ هر كس من مولاى او هستم اين على، مولاى اوست ». سپس پيامبر چنين دعا مى كند: «خدايا! هر كس على را دوست دارد تو او را دوست بدار ويارى كن، و هر كس با على دشمنى كند با او دشمن باش و او را ذليل كن ». ۱۰۷ پيامبر اين سخن خود را سه بار تكرار مى كند.۱۰۸ پيامبر مى خواهد همه مردم، على (ع) را ببينند، براى همين، بازوىِ على (ع) را با مهربانى مى گيرد و او را بلند مى كند. اكنون على (ع) يك سر و گردن از پيامبر بالاتر قرار گرفته است.۱۰۹ ببين چگونه على (ع)، روى دست آسمان است!! به راستى چرا پيامبر على (ع) را اين گونه بلند كرده است؟ او مى خواهد همه مردم، امام خود را به خوبى ببينند. صداى پيامبر به گوش مى رسد: «اى مردم! اين على است كه برادر و جانشين من است، او اميرمؤنان است و به همه دانش هاى من آگاه است ».۱۱۰ و بعد از آن پيامبر مى گويد: «اى مردم آيا شنيديد؟ ». همه صدا مى زنند: «آرى، اى رسول خدا! ». پيامبر بار ديگر مى گويد: «آيا شنيديد؟ ». بار ديگر مردم جواب مى دهند: «آرى، اى رسول خدا! ». اكنون پيامبر رو به آسمان مى كند و مى گويد: «خدايا! تو شاهد باش كه من وظيفه خود را انجام دادم، من سخن تو را براى همه اين مردم گفتم». و بعد از آن مى گويد: «اى جبرئيل! تو هم شاهد باش».۱۱۱ در اين ميان، مردى از ميان جمعيّت برمى خيزد و مى گويد: «اى رسول خدا! منظور شما از اين كه على، مولاى ماست، چيست؟ ». من با تعجّب به او نگاه مى كنم، سخن پيامبر خيلى واضح و روشن بود، به نظر شما آيا جمله «هر كس من مولاى او هستم، على مولاى اوست» توضيح بيشترى مى خواهد؟ امّا پيامبر با روى باز جواب او را مى دهد و مى گويد: «هر كس من پيامبر او هستم اين على امير اوست».۱۱۲ على (ع) امير و آقاى همه مسلمانان است. با اين سخنِ پيامبر، ديگر براى هيچ كس شكّى نمانده است. پيامبر بار ديگر مردم را مورد خطاب قرار مى دهد. اين سخنان پيامبر است:..... 📚منابع: ۱۰۷.المبسوط في فقه الإماميّة، أبو جعفر محمّد بن الحسن المعروف بالشيخ الطوسي (ت ۴۶۰ ه)، تحقيق: محمّد علي الكشفي، طهران: المكتبة المرتضويّة، الطبعة الثالثة، ۱۳۸۷ ه. ۱۰۸.مجمع البيان في تفسير القرآن، أبو عليّ الفضل بن الحسن الطبرسيّ (ت ۵۴۸ ه.)، تحقيق: السيد هاشم الرسوليّ المحلاّتيّ والسيّد فضل اللّه اليزديّ الطباطبائيّ، بيروت: دار المعرفة، الطبعة الثانية، ۱۴۰۸ ه. ۱۰۹.مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي (ت ۸۰۷ ه)، بيروت: دار الكتب العلمية، الطبعة الاُولى، ۱۴۰۸ ه. ۱۱۰.المجموع (شرح المهذّب)، الإمام أبو زكريا محي الدين بن شرف النووي (ت۶۷۶ ه)، بيروت: دار الفكر. ۱۱۱.المحلّى، أبو محمّد علي بن أحمد بن سعيد (ابن حزم) (ت ۴۵۶ ه)، تحقيق: أحمد محمّد شاكر، بيروت: دار الفكر. ۱۱۲.مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سليمان الحلّي (ق ۹ ه)، قمّ: انتشارات الرسول المصطفى.
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله ) با مولاى آب و 🌸🌺🌺 پيامبر هنوز بالاى منبر است، او نگاهى به مردم مى كند و مى گويد: «اى مردم! اكنون وقت آن فرا رسيده است كه به من تبريك بگوييد، زيرا خداوند ولايت و امامت را به عترت من داده است، از شما مى خواهم تا با على بيعت كنيد و به او با لقب «اميرِ مؤنان» سلام كنيد، خدا مرا مأمور كرده است تا از شما براى ولايت على و امامانى كه بعد از او مى آيند و از نسل او هستند، اقرار بگيرم».۱۲۳ همه مردم به چهره پيامبر چشم دوخته اند، آنها مى دانند كه پيامبر منتظر شنيدن جواب آنها مى باشد، براى همين آنها يك صدا جواب مى دهند: «ما سخن تو را شنيديم و به امامت و ولايت على و فرزندان او اقرار مى كنيم».۱۲۴ اكنون پيامبر و على (ع) از منبر پايين مى آيند. پيامبر مى خواهد مراسم بيعت با على (ع) به صورت رسمى باشد براى همين دستور مى دهد تا زير سايه درختان، خيمه اى بر پا كنند. آيا مى دانى اين خيمه براى چيست؟ اين خيمه سبز ولايت است! بيا، من و تو هم كمك كنيم تا اين خيمه برپا شود.۱۲۵ پيامبر از على (ع) مى خواهد تا در اين خيمه بنشيند و مردم براى بيعت نزد او بروند. على (ع) وارد خيمه مى شود، خيمه ولايت چه حال و هوايى دارد! پيامبر وارد خيمه ولايت مى شود، كنار على (ع) مى ايستد، گويا پيامبر كار مهمّى با او دارد. آيا مى دانى در ميان عرب، رسم بر اين است كه وقتى مى خواهند رياست شخصى را بر قومى اعلام كنند بر سر او عمامه مى بندند؟ پيامبر هم عمامه مخصوص خود را به عنوان تاج افتخار بر سر على (ع) مى بندد، نام اين عمامه، سحاب مى باشد.۱۲۶ سيماى مولا، زيباتر شده است.تاج ولايت كه بر سر اوست بر جلال او افزوده است. پيامبر از خيمه بيرون مى آيد، تا لحظاتى ديگر، مراسم بيعت با على (ع) شروع مى شود. آنجا را نگاه كن! در اين ميان، گروهى از بزرگان قريش به سوى پيامبر مى آيند و به پيامبر مى گويند: «اى رسول خدا! تو مى دانى كه اين مردم تازه مسلمان شده اند، آنها هنوز رسم و رسوم دوران جاهليّت را فراموش نكرده اند، آنها هرگز به امامت پسر عمويت، على، راضى نخواهند شد، براى همين ما از تو مى خواهيم تا شخص ديگرى را براى رهبرى انتخاب كنى». پيامبر رو به آنها مى كند و مى گويد:...... 📚منابع: ۱۲۳.مسند أحمد، أحمد بن محمّد بن حنبل الشيباني (ت ۲۴۱ ه)، تحقيق: عبد اللّه محمّد الدرويش، بيروت: دار الفكر، الطبعة الثانية، ۱۴۱۴ ه. ۱۲۴.مشكل الآثار، أبو جعفر أحمد بن محمّد الأزدي الحجري الطحاوي (ت ۳۲۱ ه)، بيروت: دار صادر. ۱۲۵.مصباح المتهجّد، أبو جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ بن الحسن الطوسي (ت ۴۶۰ ه)، تحقيق: عليّ أصغر مرواريد، بيروت: مؤسّسة فقه الشيعة، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۱ ه. ۱۲۶.المصباح في الأدعية والصلوات والزيارات، تقي الدين إبراهيم بن زين الدين الحارثي الهمداني المعروف بالكفعمي (ت ۹۰۵ ه)، قمّ: منشورات الرضي.
2_5409146249976745121.mp3
23.37M
🖌 فضیلت علم - شرح خطبه 👈🏻(در بستر 😭) 📥پیشنهاد دانلود🔹نشر دهید... شیخ حفظ الله 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
از سبک زندگی «پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌» 🔹
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 ▪️ علیها السلام ▪️◼️ تبسم حضرت عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ◼️▪️▪️ از ابن عباس روايت شده است كه: موقعي كه اهل بهشت متنعم به نعمتهاي الهي هستند ناگهان نوري همانند نور خورشيد مي‌بينند كه بهشت را روشن نمود. پس مي‌گويند: خداوندا! مگر در قرآن نفرمودي كه: «لا يرون فيها شمسا» [۷] «نمي بينند در بهشت خورشيدي» - در اينحال خداوند متعال جبرائيل را مي‌فرستد كه به اهل بهشت بگو: اين نور، نور خورشيد نبود بلكه نوري بود كه در اثر تبسم حضرت علي و حضرت فاطمه (عليهماالسلام) بوجود آمد و بهشت را روشن نمود. [۸]. بر بی بی دو عالم حضرت 📚منابع: [۷] انسان، ۱۳. [۸] البرهان، ج ۴، ص ۴۱۲ / بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۴۱ / مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۲۹. ~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
2_5409146249976745121.mp3
23.37M
🖌 فضیلت علم - شرح خطبه 👈🏻(در بستر 😭) 📥پیشنهاد دانلود🔹نشر دهید... شیخ حفظ الله 🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
* 💞﷽💞 ‍ بسم_رب_الحسین رمان: نویسنده: با بغض شروع کردم به نوشتن امروز: امروز هم مثل روز های قبل.امروز هم دوباره حسرت.همه در حال رفتند.فقط ده روز باقی مانده. همه عاشق هاهمه رفتند.فقط منم کههستم هنوز که هنوز است.فقط من...باید این من از میان برخیزد.این لباس عاریتی وجود باید به دور افکنده شود.و عاشق تنها او شود.آنقدر باید گریست و خون دل خورد و در کام بلا فرورفت تا دوست نگاه عنایتی بنماید و لطفی کند.آن قدر باید سر به دیوار این قفس کوفت،تا از نفس افتاد.تا مپنداری آسان است کار عاشقی! دکمه های مانتوم رو دونه دونه بستم و روسری نیلی رنگم رو صاف کردم.چادر لبنانی ام رو انداختم رو دستم و کیف دستی و یک دونه سیب برداشتم و از آشپز خونه زدم بیرون. با مامان خداحافظی کردم و توی حیاطمون چادرم رو پوشیدم.حیاطمون مثل خونه های قدیمی بزرگه.یک حوض آبی رنگ وسط حیاطه که دوتا ماهی قرمز توش هستن.یک باغچه جمع و جور هم داریم که دیوارش پر شده از گل های یاس و برگ مو. به یاد بانو پهلو شکسته مثل هر روز مشام خودم رو پر می کنم از بوی یاس رازقی و از خونه میرم بیرون.تا سر کوچه قدم زنان میرم که زینب هم میبینم داره برام دست تکون میده.تند تر راه میرم میرسم بهش.خوش و بش می کنیم و راه می افتیم سمت دانشگاه.زینب دوست صمیمی منه که یک کوچه با هم فاصله داریم.هر دو ما داریم روانشناسی بالینی می خونیم.همین جوری که داریم قدم زنان میریم بهش یادآوری می کنم که ده روز مونده.چیزی نمیگه.معلومه بغض کرده.دست هاش رو می گیرم.یخ کرده. _زینب جان... 🌸 پايان قسمت اول بخش اول 🌸 کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
حرم
* 💞﷽💞 ‍ ‍ ‍ #بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_ششم بلاخره بعد از یک ع
* 💞﷽💞 ‍ رمان: نویسنده: -رضوان.رضوان جان.پاشو دیگه چقدر می خوابی تو دختر.نمی دونستم انقدر خواب الویی .پاشو یه ذره بریم پایین یه آبی به دست و صورتت بزن حالت جا بیاد.الان اتوبوس حرکت می کنه ها. باشه ای به نرگس گفتم و خمیازه کشیدم و پاشدم.هیچکس توی اتوبوس نبود.نگاه که به ساعت انداختم دیدم ساعت 9 شبه.ای وای چقدر خوابیدم من.از پله های اتوبوس که پایین اومدم یک راست رفتم و آب زدم به صورتم.خواب از سرم پریده بود و خستگی ام حسابی در رفته بود.تازه اونجا بود که فهمیدم زینب خانم و نرگس هم پا به پای من خوابیده اند.الحمدالله هر سه تا مون تا خود صبح بیداریم دیگه.وضو گرفتم و از وضو خونه اومدم بیرون.نسیم خنکی به صورت خیسم خورد و حسابی حالم رو خوب کرد.اومدم برم سمت نماز خونه که گلی رو دیدم.تکیه داده بود به درخت و با موبایلش ور میرفت.چادرش دوباره روی شونه اش بود و موهاش ریخته بود روی پیشونیش.بسم الله گفتم و رفتم برای برداشتن قدم دوم.با لبخند رفتم سمتش و : -سلام گلی جونم. برای اولین بار بهم لبخند زد و گفت: —سلام بر رضوان خانم گل تعجب کردم که انقدر باهام خوب شده.وقتی تعجب من و چشم های گرد شده ام رو دید خندید و گفت: -ببین من پشیمون شدم چرا اونجوری باهات حرف زدم.آخه هر چادری که دیده بودم اصلا شبیه تو نبود.می دونی چی میگم همشون خشک و خشن. می فهمیدم چی میگفت و از اینجا بود که اشتباه خودمون رو فهمیدم.ما می خواهیم بهشون کمک کنیم اما با بعضی از رفتار هامون گاهی اوقات هم خشن و مستبد اون ها رو نه تنها از خودمون می رونیم بلکه از خدا و دین و پیامبر هم می رونیم.بایدنرم باشیم.درست مثل خود پیامبر.نرم و مهربون.که اگر این جوری نبود نمی شد پیام آور خدا. بهش گفتم: -خوش حالم که باهام دوست شدی. —اره منم خوش حالم ولی این دلیل نمیشه اعتقادت رو هم زود قبول کنم ولی واقعا درمورد غنا خوب گفتی.من قبول کردم. -خوشحالم.خیلی زیاد. در حالی که دستم رو بردم سمت شالش و موهاش گفتم: -حیف این موهای قشنگ تو نیست که اینجوری میزاری نامحرم ببینه؟ —وا خب موهام خوشگله می خوام نشون همه بدم دیگه! -ببین گلی خانوم.خدا بهت می گه برای خودت ارزش قائل شو.خودت رو محترم بشمار.نگاه کن به خلقت خدا.یک مثال برات می زنم مگه ندیدی مروارید توی صدفه؟مروارید خیلی ارزشمنده و چون ارزشمنده به وسیله صدف نگه داری میشه.حالا هم نمازمون داره دیر میشه.الان هم اتوبوس حرکت می کنه.بیا بریم نماز بخونیم باقی حرف ها باشه برای توی اتوبوس.راهی نمونده تا مرز.تا پس فردا توی بغل خود امام علی هستیم. وضو بلد نبود رفتیم و ریز به ریز یادش دادم.وقتی رفتیم توی نماز خونه نگاهی به چادر های کثیف روی چوب لباسی انداخت.قبل از اینکه چیزی بگه گفتم: -صبر کن الان میام.... 🌸 پايان قسمت هفتم پخش اول 🌸 امیدوارم لذت برده باشید🌷 کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
* 💞﷽💞 ‍ رمان: نویسنده: راه افتادیم.از نجف دل کندن سخت بود... ولی خب.باید می رفتیم سمت ارباب... تقریبا اول های راه هستیم.راه خیلی شلوغه.میشه گفت ترافیک آدمه.جلوی روت آسمون رو نمی تونی ببینی.آسمون که نیست پر از پرچمه.پر از پرچم لبیک.هرکس نگاه کنه باورش نمیشه هزار و چهارصد سال پیش حسین فقط هفتاد و دو نفر یار داشت و الان این سیل جمعیت دارن خودشون رو به خاک و خون می کشیدن برای کی؟برای خود حسین. عمه زینب این جمعیت رو ببینه.... سه نفری با هم بودیم.من و نرگس و زینب.روی دوش هامون چفیه های یه رنگ و روی سرم سربند یازهرا.عین گروه سرود شده بودیم😁 هممون ذوق کرده بودیم نمی دونستیم چی کار کنیم جوری که اول های راه سر هر موکب می ایستادیم و هرچی خوراکی داشت می خوردیم.هنوز به تیر برق صد نرسیدیم از شکم پر نمی تونستیم راه بریم. -رضوان سادات جان عزیز دلم.کسی شما رو زور نکرده که همه چایی های موکب هارو بخوری ها؟من برای خودت میگم خواهر.اینجا دسشوویی ایناش زیاد تمیز نیستا.تو هم که وسواسی... اینجا بود که یاد این شعر افتادم توی دلم خندیدم: من ترک چایی کرده بودم سالیانی موکب به موکب اربعین چایی خورم کرد —شما خودت از اول راه فلافل هارو درو کردی تا اینجا زینب بانو.بزار برای بقیه هم بمونه. خلاصه اول راه همه جوگیر بودیم.نمی دونستم گلی کجای راهه.می خواستم پیداش کنم و یک قسمتی از راه رو با اون باشم.باید پیداش می کردم. _وای بچه ها من دارم می پزم..‌ نرگس درحال که خودش رو باد می زنه می گه: _وای وای.دیشب تو سرما دندونامون تیلیک تیلیک می کردا.الان احساس می کنم مغزم به صورت مایع از گوشام بریزه بیرون... همه از این حرف نرگس خندیدیم.عجب راهی بود... باهمه سختی هاش حاضر نیستی جاتو با بهشت عوض کنیم. زینب که مخ گروه بود مثلا چفیه هممون رو گرفت و برد زیر شیر آب.خوب که خیس شد اورد انداخت رو سرمون. آخی چقدر خوب شد. راستی..عمه زینب شما چفیه داشتی؟ اصلا آب... 🌸 پايان قسمت يازدهم بخش اول 🌸 امیدوارم لذت برده باشید🌷 کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.