eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
180 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌‌در تهران یک شو خیابانی واقعی راه می‌انداختیم! و را با ماشین‌های مدل بالا و رو باز بدون هیچ پوشش، با همان لباس… در تهران! البته کمی داشت اولین بار! دور دور در با ماشین رو باز و یک میلیاردی… بارهای اول عروس و داماد دروغین یکی دو خیابان را تست کردند. خبری که نشد طول مسیر را بیشتر کردند. پخش فیلم‌ها و عکس‌ها در الگویی می‌شد برای همه شهرها... ‌ *** ‌ ‌زنان عنکبوتی روایت داستانی است که نشان می‌دهد فضای مجازی می‌تواند در حقیقی تاثیر بسزایی داشته باشد. ‌در این کتابِ امنیتی با نفوذ که زاده‌ی است، بیشتر آشنا خواهید شد. ‌ ‌شاید برایتان جالب باشد که بدانید در همه‌ی لحظه‌ها و مکان‌ها چه حقیقی و چه ، نفوذ این فرقه امکان‌پذیر است. از طرفی اثبات می‌کند که اتفاقات فضای‌مجازی بخشی از زندگی حقیقی است، این کتاب روایت یکی از فریب‌خوردگان فرقه ضاله است و نقش شبکه‌ی اجتماعی در سرنوشت این شخصیت را به خوبی به تصویر کشیده است. پس بیشتر حواستان جمع باشد! خواندن این کتاب به تمام خانم‌ها و دخترهای ایرانی پیشنهاد می‌شود. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ هرسال تیرماه که آغاز می‌شود غم ازدست دادن نیز تازه می‌شود، غم شهادتش همچنان مانند هر تیرماهی که فرا می‌رسد گرم است و در دل‌های مؤمنین سرد نمی‌شود؛ انگاری غم‌ نبودن و فقدانش به‌اندازۀ شهادتش زنده است و با امت آخرالزمانی حاج‌آقا ، دارد زندگی می‌کند و رشد و نمو می‌یابد؛ التیام غم‌اش، چشیدن از جرعۀ علم‌اش، شناساندن‌اش و شناختن‌اش میسر نیست مگر از راه خواندن و شنیدن‌اش در لابلای صوت‌ها و کتاب‌ها و جزوه‌هایش؛ ‌ این روزها و به تبع حال و روز جامعۀ گرفتار در حوائج و سختی‌های دنیایی، مبحث «سه‌گونۀ اسلام» او، راه روشن می‌کند و مانع از سر راه امت می‌زداید و نمی‌گذارد امت را بر ترجیح دهند. ‌ مبحث «سه‌گونۀ اسلام» این شخصیت کم‌نظیر و متعالی، در واقع سخنرانی شهید معزز در جمع دانشجویان در اتریش است که بانضمام سخنرانی دیگری با عنوان «مراحل اساسی یک نهضت» از ایشان در مرکز اسلامی هانوفر در قالب کتابی توسط روزنه عرضه شده است؛ ‌ در این مباحث انواع را و انواع گروندگان به نهضت‌های مسلکی را بیان و تبیین نموده است. به عقیدۀ ایشان گروندگان به هر ایدئولوژی‌ای به پنج گروه تقسیم می‌شوند و در اسلام نیز چنین است: یکم؛ جست‌وجوگران راستین حق‌جوی حق‌پو که دل‌شان در حق می‌تپد؛ ‌دوم؛ یک عدۀ ناراضی از وضع موجود که به هر دعوت تازه‌ای لبیک می‌گویند؛ سوم؛ افرادی که بیش از نارضایتی یک گمشده‌ای مانند جاه‌طلبی دارند؛ چهارم؛ فرصت‌طلبانی که حتی به اندازۀ گروه سوم حاضر به هزینه‌دادن نیستند؛ ‌پنجم؛ مردم معمولی که اصولاً کاری به این کارها ندارند و پیرو مذهب زندگی آرام‌اند. ‌ در این مبحث اشاره می‌کند که طبق سورۀ حمد، جامعه سه دسته است: ‌دستۀ اول انعمتَ علیهم‌اند که مقصود همان گروه اول است؛ دستۀ دوم مغضوب علیهم‌اند که همانا گروه سوم و گروه چهارم‌اند و دستۀ سوم، گروه دوم و گروه پنجم‌اند که اگر روی‌شان کار نشود دستۀ ضالین‌ها را تشکیل می‌دهند. برای شناخت ، راهی جز خواندن و شنیدن بهشتی نیست؛ بهشتی یک بود، یک روش‌مند و حریص به هدایت انسان‌ها از طریق ساخت . ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ یک بار یکی از هم‌قطارانم از سرکرده‌مان پرسید: "راستی چرا خلیفه مردی را که بیست‌سال از او بزرگ‌تر است به عنوان انتخاب کرده؟" سرکرده‌مان در جواب او شمشیرش را در غلاف جابه جا کرد و گفت:"اگر دنبال دردسر نیستی، این سوال را از مغزت بیرون بریز." من یک غلام سیاهم. من و همراهانم یاد گرفته‌ایم با یک اشاره هر سوالی را از خود بیرون کنیم؛ اما مردم این‌‌طور نبودند. آن‌ها سوال‌هایشان را در گوش هم تکرار می‌کردند و برای هر سوال جوابی می‌ساختند. شاید روزی این پچ‌پچ ها به فتنه‌ای تبدیل می‌شد که دامن همه را می‌گرفت. علی‌بن‌موسی، مردی که تا چندی پیش تنها آوازه‌اش را شنیده بودیم، اکنون مهم‌ترین مرد بود. مردی که حتی بیش از خلیفه جلب‌توجه می‌کرد و شهرتش روز به روز بیشتر می‌شد. ‌ *** درباره‌ی زندگی هشتمین اختر تابناک ، کتاب‌های تاریخی و داستانی زیادی نوشته شده است، اما کتاب «اعترافات غلامان» یک فرق اساسی با همه آن‌ها دارد. ‌ این رمان‌ ، از زاویه‌ای جدید به زندگی (ع) پرداخته است. هر کدام از فصل‌های از نگاه یکی از غلامان اجیر شده توسط مأمون ملعون روایت می‌شود. غلامانی که نه تنها به ارادت ندارند که حتی با سوء‌ظن و خصومت به ایشان می‌نگرند. ‌ ‌روایت داستان از زبان چنین راویانی در عین‌اینکه سخت است ولی برای جذاب است و او را شدیدا درگیر می‌کند و به فکر وا می‌دارد. داستان# کتاب، در مرو می‌گذرد و این غلامان، زندگی امام رضا(ع) و نیز ارتباط ایشان با مأمون و مردم و شیوه‌ی رفتار و منش ایشان در زمان ولایتعهدی ایشان را توصیف می‌کنند. ‌ گرچه توسط کانون پرورشی فکری و نوجوان و برای مخاطب نوجوان نگارش یافته است، ولی خواندنش برای هم خالی از لطف نیست. ‌ در آستانه ی ولادت ، کتاب «اعترافات غلامان» می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای مطالعه باشد👌🏻 ‌ ‌https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ ‌‌گم کرده ام در غربتی انبوه، انسان را در جنگل پاییز، مفهوم درختان را تقویم های ناگزیرم را بهاری نیست حس می‌کنم هرصبح فروردین زمستان را هفتاد گاو لاغر و هفتاد سال اندوه تعبیر کن ای ! این خواب پریشان را... ‌ *** ‌ در حقیقت ابداع و نوآوری در و آزاد تنها به و و دیگر شعرای این سبک شعری و ادبی مختصر نماند و ما هر روز شاهد رشد و نمایان شدن استعدادهایی درخشان و مستعد در این حوزه هستیم. ‌ در حقیقت شعر نیمایی یا آزاد توانست در مدت زمانی کوتاه مخاطبین خود را پیدا کند و این امر جرأت شاعران این سبک را برای سرودن لوحه‌های ادبی خود با این سبک زیبا دوچندان کرد و این امر به وضوح در دیوان شعر نو "مرور پنجره‌ها" واضح و آشکار است. کما اینکه این نوع سبک مورد ملامت و گاها مذمت شعرای شعر عمودی و سبک قدیم قرار گرفته شده است. ‌ در این کتاب تمام زوایا و موارد تخصصی شعر نو مراعات شده است به گونه‌ای که برخی از صاحب نظران "سید وحید سمنانی" را پدیده‌ای در شعر نو یا نیمایی پنداشتند. ‌ انتخاب لوحه‌های ادبی زیبا و سهل و آسان، فهم آن‌ها را برای هر و و دوستار نو آسان نموده است و این امر، تخصص عزیز در زمینه سرودن را می‌رساند. ‌ را که تصفح نمایید و به غزل های سروده شده آن توجه کنید *عرفان، عشق، وصف زیبایی‌ها و وفاداری* در آن‌ها موج می‌زند و این امر باعث شده که تعداد کثیری از دوستداران و ادب نو این کتاب را مورد مطالعه قرار دهند. ‌ در حقیقت این کتاب و این نوع شعر را می‌توان یک جدید در نو قلمداد کرد چرا که سعی بر آن داشته است که تلفیقی از ادبیات‌نو و آیینی را در ‌سروده‌های خود بکار برد که این امر به نوبه خود باید مورد توجه مخاطبان این عرصه قرار گیرد. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
نام‌ و‌ نام‌خانوادگی و شماره‌تون رو برامون بفرستید👇🏻 @havadaranketab
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ دستش را که گرفتم یخ کرده بود، پاهایش می‌لرزید، رو به من گفت: عزیز نمی‌تونم راه برم، منو بغل می‌کنی؟ یک دستی را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخه‌اش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک می‌ریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است این باشد. هر چه جلوتر می‌رفتیم فاطمه محکم‌تر مرا بغل می‌کرد، می‌دانستم آغوش می‌خواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر را حس می‌کردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم. ‌ *** عاشقانه‌ای از جنس پُر از ثبت لحظه‌های شاد و دسته‌جمعی در خانه‌ی کوچک کربلایی. راوی کتاب، مادر زکریا است. آنچه بیشتر از همه در لحظه‌لحظه‌ی "کاش‌برگردی!" دیده می‌شود و به گوش می‌رسد خنده‌ها و شیطنت‌های زکریاست. آن‌قدر که یقین دارم با خواندن آن، بارِ سنگین خستگی روح را بر زمین خواهی گذاشت و با دنیای پاک و خالص و شاداب ، کمی زندگی خواهی کرد. را که شروع به خواندن می‌کنی، بعید است بتوانی تا اتمام آن رهایش کنی. فضای کتاب و اتفاقات و قلم سلیس و روان به قدری حال و هوایت را خوش می‌کند که حسرت می‌خوری کاش تو هم جای یکی از خواهرهای زکریا بودی؛ از بس که برایشان مایه دلگرمی‌ بود و مهربانی‌اش روز و شب نداشت. دوست داری تا جایی ادامه داشته باشد که پایانش بنویسد: پیکر زکریا به وطن برمی‌گردد. صدحیف که رعنای کربلایی و ننه رقیه با آن صفای درون و اخلاق حسنه، با آن همه موهبتی که برای ، دوستان، بستگان، همکاران، اهل‌محل و نیازمندان داشت نشانی از خود برای ما نمی‌فرستد تا قلب بی‌قرار و ، چشمان منتظر فاطمه‌ی خردسالش، دلِ آشوب الهه همسر جوانش و محمدصدرایی که حالا می‌تواند بابا بگوید، کمی آرام گیرد. خواندم و گرفتم؛ گاه با شیطنت‌هایش خندیدم و هر چه به پایان کتاب نزدیک شدم با غم ننه رقیه و عاشقانه‌هایش با زکریا سوختم و... حال من هم بی‌قرار آمدن زکریا هستم. زکریایی که در این سال‌ها حاجت‌های بزرگی را برآورده کرده است. زکریایی که مهربان است و حواسش جمع همه است. زکریایی که می‌بیند ما را! با آنکه گفت هیچ‌گاه منتظر آمدن من نباشید اما همچنان دست‌گیری می‌کند! و تا همیشه جاری‌ست. پس اکنون تو هم صدایش بزن. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ مجموعه ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ بابا گفت برای این کار باید معنی را بدانی. وقتی فهمیدی حجاب یعنی‌چه می‌توانی توی مطالب زیادی بنویسی. حنانه گفت: خب من فقط می‌دانم یک و با حجاب یعنی کسی‌که سرش می‌کند. بابا گفت: خب به نظرت من می‌تونم با این زیرشلواری و زیرپوش بروم بیرون؟ ‌ *** ‌ ‌‌حنانه، شخصیت اصلی مجموعه داستانی است با محوریت حجاب که برای گروه سنی الف نوشته شده است. "علی باباجانی" در این مجموعه‌ی چندجلدی، در روایت‌های متنوع، بحث را به میان آورده است. «روزنامه دیواری»، «بوی گل»، «من چادر نمی‌خواهم»، «هدیه جشن‌تکلیف»، «حنانه گزارشگر می‌شود» و «مامان گل» اسامی هستند که باباخانی برای این مجموعه چند جلدی انتخاب کرده است و در هر یک از آن‌ها داستانی برای روایت می‎شود. به‌طور مثال، در کتاب روزنامه دیواری، حنانه باید یک روزنامه‌دیواری برای تهیه کند به‌همین‌خاطر از دیگران کمک می‌گیرد. لحن و شیرینِ در کنار نقاشی‌های‌زیبا، جذابیت کتاب را دو چندان می‌کند. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ "مرحوم در یکی از سخنرانی‌های خود اعلام نمودند که پس از پذیرش و حمله مجدد عراق به ایران و اعزام خیل بی‌شمار نیروهای مردمی به ، امام فرمودند: اگر می‌دانستم مردم این‌گونه به جبهه می‌آیند، قطعنامه را قبول نمی‌کردم." ‌ *** ‌ این از مجموعه کتب جلد چهل و هشتم می‌باشد و در آن سعی می‌نماید علل، عوامل، چرایی و چگونگی پایان را از میان اسناد و مدارک و همچنین در بین سخنان و گفتارهای مسئولین سیاسی و فرماندهان و امرای نظامی وقت استنتاج نماید. ‌ اگر بپذیریم که هر جنگی یک آغاز و سرانجام یک پایان دارد، تنها پرسشی که برایمان باقی می‌ماند، نحوه پایان جنگ است. ‌ در تیرماه 1366 یعنی زمانی که به لحاظ نظامی بر برتری داشت، به تصویب رسید اما بین تصویب تا پذیرش آن یک سال وقفه افتاد، یعنی زمانی که برتری ایران به لحاظ نظامی _ به دلیل کارشکنی و عدم حمایت برخی از مسئولان از جبهه‌های نبرد_ رو به افول گذاشته بود. چگونه امامی که هشت‌سال بی‌وقفه رزمندگان را با خطابه‌های عاشورایی به دفاع و ترغیب می‌کرد، به یکباره را می‌نوشد؟ آیا پذیرش قطعنامه از موضع ضعف بوده است و یا استراتژی (ره) بر این امر بوده است؟ ‌ گردآورنده در این تلاش می‌نماید تا پاسخ این سؤالات را از رهگذر رجوع به مستندات و واقعیت‌های آشکار و پنهان به دست آورد و با گردآوری نظرات و عملکرد افرادی که در آن دوره سیاسی مسئولیت‌هایی برعهده داشته‌اند، خواننده را به کشف واقعیت برساند. ‌اگرچه ممکن است همانند سایر وقایع تاریخی، این اظهارات نیز دارای نقاط تاریک و مبهمی باشد. اما مستندات ذکر شده به حدی است که می تواند بسیاری از زوایای پنهان را برای خواننده حقیقت‌جو روشن نماید. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌ اگر بخت یارم بود، اکنون نه در ستیز با خود بودم و نه ایستاده در میان خانه‌ای که هرگز دلبندش نشدم. آری... این بازی تقدیر است و هیچ ‌چیز به اراده من نیست. وگرنه چرا من؟ مرا چه به اینجا؟ مرا چه به این خانه؟ من، ام‌فضل، دختر خلیفه بزرگ، مأمون عباسی، کجا و خانه‌... جز بازی تقدیر چه تدبیری است برای حال این لحظه من؟ من که از ابتدا چنین نیتی نداشتم. دست سرنوشت من را به این بازی کشاند. گاهی با خود می‌گویم ای کاش میل پدر، به نکاح من با وزیرزاده یا عموزاده‌ای بود. که اگر بود اکنون اینجا نبودم؛ اینجا، کنار دروازه‌های جهنم... آرزوی عبثی است این‌که چشمانم را باز کنم و هر کجا باشم، جز این خانه؛ هر کجا، جز اینجا... بی راه بازگشت. ‌ *** ‌ "فاطمه سلیمانی ازندریانی" در یک خوشه انگور سرخ بخشی از زندگی (علیه‌السلام) را به رخ می‌کشد. این کتاب چهارمین اثر به قلم این است و به خلاف آثار قبلی بسیار مفید واقع شده‌ و موفق به دریافت جایزه نخست از جشنواره کتاب سال رضوی در سال 97 شده است. ‌ داستان از زمان ورود امام‌‌جواد (علیه‌السلام) به بغداد و برخورد ایشان با معتصم آغاز و با استناد به مستندات تاریخی، مناظرات، معجزات و کرامات و خوار شدن عباسیان را تا سال‌های ابتدایی زندگی پربرکت (علیه‌السلام) در مدینه ادامه می‌دهد. ‌‌ ‌به تصویر کشیدن حسادت زنانه و مکارانه "ام فضل" و مادر ملعونه‌اش ، از زبان "ام فضل" با زاویه دید مناسب نقطه قوت قلم نویسنده به شمار می‌آید؛ هر چند که تعدد راویان بر جذابیت می‌افزاید. مرداب کینه‌ی عباسیان دختری جوان، بی‌فکر و فتنه‌ساز را تربیت کرده است که طبق نقشه از پیش تعیین شده پدر و عمویش به نکاح امام‌جواد(علیه‌السلام) در آمدند. ‌ ‌"عینا" جوان‌ترین همسر خلیفه، جز محبین اهل‌بیت (سلام‌الله‌علیهم) بود و از کودکی داستان‌هایی از زندگی ائمه را به خورد ام‌فضل و دیگر فرزندان خلیفه داده بود. داستان به تناسب موضوع از جذابیت خاصی برخوردار است اما شخصیت‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار دارند. ‌ ‌پرداخت به شخصیت‌ها به خلاف پیرامون به طور مثال بیان بخشی از زندگی امام علیه السلام و "بانو سمانه" مادر امام هادی علیه‌السلام ، کشش و جذابیت داستان افزون می‌کرد. (ع) https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/