eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
180 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ عموجان حق داشت. اگر پرونده و روزنامه‌ها منبع استناد من بودند، عموجان آن روزها را به چشم دیده بود. حق داشت در مورد این که بهمن کی بود، شک کند. اطلاعات و یکم تا دهم اردیبهشت ۵۴ را صفحه به صفحه خواندم. تیتر روزنامه‌های چند روز اول اردیبهشت این بود: "مدعی پیامبری کشته شد!" ‌ *** ‌ فواد طلبه‌ی جوانی است که علاقه‌ی خاصی به دارد. عموی فواد که بازنشسته است و از کودکی راهنما و حامی او بوده، وقتی از تصمیم وی برای قاضی‌شدن آگاه می‌شود چند پرونده به او می‌دهد تا هم نظرش را بداند و هم او را محک بزند. ‌ در راستای مطالعه‌ی پرونده‌ها،ماجراهای عجیبی برای فواد پیش می‌آید. بخشی از داستان که مربوط به پرونده‌ی علی‌پهلوی(اسلامی) نوه‌ی رضاخان، بهمن حجت‌کاشانی و همسر وی کاترین عدل است ماجرایی واقعی بوده که در سال ۱۳۵۴ اتفاق افتاده است. ‌ تلفیق هوشمندانه و جالب یک ماجرای واقعی و با تخیل ، به نحوی بر جذابیت افزوده است که خواننده را پای مطالعه‌ی می‌نشاند. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ بعد از نماز صبح دردش کمی فروکش کرده بود. ثریا صبحانه نعمت‌الله را آماده کرد که بخورد و برود سر کار. بیشتر از این نمی‌توانست در خانه بماند. نعمت‌الله چایی را که به سمت دهانش برد، با ثریا چشم در چشم شد؛ لحظه‌ای مکث کرد چایی را گذاشت روی سفره و گفت ثریا دیشب برای یه لحظه فکر کردم امشب رو دیگه صبح نمی‌کنم. پیش خودم گفتم تموم شد داشتم فکر می‌کردم که باید از همه‌چی دل بکنم به همه فکر کردم دیدم می‌تونم از همه دل بکنم حتی بچه‌ها ولی از تو نه! دیدم چقدر محاله بتونم از تو دل ببرم اشک گوشه چشم ثریا جمع شد زبانش از شوق آنچه می‌شنید بند آمده بود فقط با چشم‌هایش به نعمت‌الله فهماند که او هم ... ‌ *** ‌ مدتی است به برکت مجاهدت‌های لشکر خاطراتی از شهدای این جمع مخلص و باصفا در حال انتشار است و یکی از آن‌ها کتاب «تو جای همۀ آرزوهایم» می‌باشد. ‌ این کتاب که با تشویق شهید مدافع‌حرم «مرتضی عطایی» نوشته شده، تصویری از زندگی ساده، پرتلاش و سخت عزیزان افغانستانی را ارائه می‌دهد. ‌ این اثر علاوه بر این که شهید را به شما معرفی می‌کند، شما را دلباختۀ شخصیت دوست‌داشتنی این زحمتکش می‌کند و باعث می‌شود کمی از سختی‌ها و مشکلاتی که مردم در کشورمان متحمل می‌شوند، آگاه شوید. ‌ امیدوارم این آگاهی، آغازی باشد بر پایان تبعیض‌های ناروایی که بر هم‌کیشان‌مان متحمل می‌شود. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌‌‌ و چیستی آن و نسبتش با بدن انسان و همچنین مسائل حاشیه‌ای مرتبط با آن مانند دیدن ، تربیت روح و نفس و...، مواردی هستند که بیان آن‌ها برای بزرگسالان سختی‌ها و پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد، چه برسد به اینکه کسی بخواهد این مسائل را برای مطرح کند! ‌ نغمه رحیمی‌پور در کتاب "صدرا در فردا" و در بستری داستانی به سراغ این موضوع سخت و پیچیده برای نوجوانان رفته‌ است! ‌ ماجرا با خواب‌دیدن آغاز می‌شود، خوابی چند بخشی که در بخش‌های مختلف آن به وقوع می‌پیوندد. صدرا علاوه بر تعجب شدیدش نسبت به این مسئله، دچار نگرانی هم می‌شود! چراکه در بخشی از خوابش اتفاقی ناگوار برای یکی از همکلاسی‌هایش افتاده و حال صدرا به کمک دوستانش می‌خواهند جلوی این اتفاق را بگیرند! ‌ در خلال این ماجراها و در صحبت بین دانش‌آموزان با معلمین خود، مطالبی در مورد ، روح و مسائل پیرامونیشان بیان می‌شود. ‌ کتاب خوشخوان و روانی است که به سرعت تمام می‌شود. می‌توانست با کمی داستان‌پردازی بیشتر را جذاب‌تر هم بکند. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب گزیده شعر انتشارات گردآورنده کتاب و ‌‌‌ پناهگاهِ جوانی‌های بود. وقتی از برایمان می‌خواند قطره اشکی میهمانِ مرواریدهای چشمانش می‌شد. گاهی برای یاری می‌گریست و در زلف او پیچ و تاب می‌خورد و گاهی خود را لب ایوان می‌دید و از مغازه‌ی «دهین المصطفی» سر در می‌آورد. می‌گفت: شهریار بود و با سروده‌هایش برای معشوقه‌اش می‌بافت. ، متخلص به شهریار اهل استان آذربایجان‌شرقی بود که به زبان‌های فارسی و آذری سروده است. مهم‌ترین اثر او منظومه می‌باشد که در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده است. به چشمک این همه مژگان به‌هم مزن یارا/سنین عمر به هفتاد می‌رسد ما را... ‌ ترکی: ایل کئچدی، باهار اولدو،خبر یوخ گولوموزدن سال‌ها گذشت، بهار هم آمد، اما خبری از گل ما نیست. شبیه مرد عاشق‌پیشه‌ای بودم که از شهرش، به دنبال طبابت رفت امّا شهریار آمد... ‌ به مناسبت https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
سلام 😊 می‌دونید امروز چه روزیه؟ امروز ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۹ دقیقا دو سال پیش در همچین روزی باشگاه هواداران کتاب شروع به فعالیت کرد و امروز ما با شما مخاطب‌های همیشگی وارد سومین سال همراهی می‌شیم. شعار ما از اول این بود: کتابِ خوب بخوانیم خوب کتاب بخوانیم تیم‌ باشگاه هواداران کتاب تو این دوسال تلاش کرده تا با معرفی کتاب‌هایی که ارزش خوندن دارن و همچنین با تولید محتوای مفید و موثر، برای هرچه بهتر و بیشتر کتاب‌خوندن، به مخاطب کمک کنه و به این شعار تحقق ببخشه! ما همیشه تو این مسیر در تلاش بودیم، اما معتقدیم برای بهتر شدن روند کارمون، به همراهی شما نیاز داریم. پس برای قدردانی از همراهی شما براتون یک کد تخفیف درنظر گرفتیم، شما می‌تونید از همین امروز تا آخر مهرماه با استفاده از کد «Havadaran99» از کتابیکا (بخش کتاب اپلیکیشن روبیکا)، برای خرید کتاب کاغذی و الکترونیکی 20 درصد تخفیف تا سقف 200 هزارتومان داشته باشید. دوستاتون رو تگ کنید تا اونا هم ما رو فالو داشته باشن و از این کد تخفیف استفاده کنن😉 ‌ همچنین ازتون می‌خوایم که تو روز تولدمون یک جمله در مورد «باشگاه هواداران کتاب» بنویسید :) اصلا اگر شما جای ما بودید بیشتر به چه موضوعاتی می‌پرداختید؟ شما دوست دارید چه بخش‌ها و فعالیت‌هایی به اضافه بشه؟! پیشنهاد و انتقاداتتون رو همین‌جا بهمون بگید... در آخر جا داره از همه عزیزان و نویسندگانی که تو این دوسال از زمان شکل‌گیری باشگاه برای تحقق اهدافمون کنارمون بودن و دلسوزانه کمک کردن صمیمانه تشکر کنیم🙏🏻🌷
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم و انتشارات ‌‌ کتاب مهاجر سرزمین آفتاب خاطرات جذابی از زندگی خانم () است که به قلم حمید حسام و مسعود امیرخانی نوشته شده است. این بانوی ژاپنی که این روزها بیش از 80 سال دارد، به‌عنوان تنها مادر در معروف است. ‌ در کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» نحوۀ آشنایی او با و ماجرای ازدواجش، چگونگی ورودش به ایران، روند ایمان‌آوردن و مسلمان‌شدنش و ماجراهای جذاب دیگری را می‌خوانید. اما نکته‌ای که در بخش‌های ابتدایی این اثر وجود دارد و می‌خواهم توجه شما را به آن جلب کنم ماجرای پذیرفتن شکست ارتش ژاپن از ارتش ایالات متحدۀ آمریکاست که چه تبعات فرهنگی به‌همراه داشته است. ‌ در این کتاب خانم بابایی توضیحاتی از نحوۀ برخورد سربازان آمریکایی با مردم ژاپن بالآخص دختران ژاپنی نکاتی می‌گویند که قابل تأمل و عبرت است. ‌ نکتۀ دیگر تغییر مسیر و تحول صورت گرفته در ایشان است که در این‌باره می‌گوید: «هیچگاه تصور نمی‌کردم داستان زندگی من روزی به صورت منتشر شود چون اگر در ژاپن و در کنار خانواده‌ام می‌ماندم یک زندگی کاملا عادی را تجربه می‌کردم در حالی که آشنایی من با یک ایرانی مسیر زندگی‌ام را تغییر داد و توسط او به دنیای جدید و ناشناخته‌ای آمدم» ‌ خلاصه کتاب سوژه‌ای خاص و منحصر به فرد دارد و حتما لحظات خوبی را با این اثر خواهید داشت.👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
سلام سلام😊 امیدواریم که حالتون خوب باشه و اگر نیست برای خودتون با کتاب، حالِ خوب بسازید :) می‌پرسین چطوری؟!🙄 چطوریش رو اهالی کتاب بهتر می‌دونن اما یه راهش اینه که بخرید که اونم راه داره و می‌تونید از کد تخفیفی که به مناسبت براتون در نظر گرفتیم و تا آخر مهرماه مهلت داره، استفاده کنید. پس حتما به پست دوسالگی‌مون مراجعه کنید😉 خب بریم سر اصل مطلب...🤩 یارای قدیمی باشگاه هواداران کتاب حتما در جریان هستن که ما از سال گذشته در راستای شعار "خوب کتاب بخوانیم" یه‌سری نکات درباره کتاب و کتابخوانی منتشر کردیم و طبق بازخوردهاتون متوجه شدیم خیلی بهش علاقه داشتید و یه جورایی براتون مفید بوده😎 اعضای جدید باشگاه هواداران هم که الان در جریان قرار گرفتن (!) میتونن با مراجعه به هشتگ به این مطالب دسترسی داشته باشن😇 ‌ ‌ خب حالا داستان چیه؟!🤔 اولا که خواستیم بگیم اگه به این حوزه علاقه دارید حتما مطالب گذشته رو بخونید و استفاده کنید.😁 ثانیا اینکه... تصمیم گرفتیم با اومدن ، حال و هوای تازه‌ای به باشگاه هواداران‌ کتاب بدیم و کنار شما یه اتفاق ویژه و نو رقم بزنیم🥳 حاضرید؟! پس تا سه‌شنبه هفته آینده منتظر باشید اما تا اون‌موقع می‌تونید حدس بزنید.😉 به‌نظرتون اون اتفاق چی می‌تونه باشه؟!⁦✌🏻⁩
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم مترجم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 «با صدایی گریان ادامه داد: اگر آدم کسی رو نداشته باشه، دیوونه میشه. فرق نمی‌کنه طرف آدم کی باشه، هرکی می‌خواد باشه، اما پهلوت باشه! و گریان ادامه داد: من بِت می‌گم. یادت باشه. آدم از ناخوش میشه.» ‌ *** ‌ جان اشتاین بک، نویسندۀ آمریکایی، یکی از مهم‌ترین نمایندگان مکتب و خالق آثاری چون ، و و برندۀ جایزه ادبی نوبل ‌ قطعاً بسیاری از ما این معرفی را از کتاب دوران تحصیل‌مان به یاد داریم، هرچند در کتاب‌های تحصیلی، خبری از اصل داستان‌ها نبود و تنها به چند پاراگراف از خوشه‌های‌خشم بسنده شد، اما از تکرار بیش از حد یا از خوش‌آهنگی و روان‌بودن نام ، يکی از ماندگارترین اسامی خارجی است که در پسِ ذهن همه‌مان نقش بسته است. ‌ موش‌ها و آدم‌ها رمانِ کوتاهِ اجتماعی است که به زندگی سخت کارگران روزمزد مزارع می‌پردازد. لِنی و جورج، دو کارگر کوچنده که برای پیداکردن کار از جنوب به شمال آمده‌اند، به این امید که با پس‌اندازکردن حقوقشان، روزی بتوانند زمین و مزرعه خودشان را داشته باشند. ‌ جورج باهوش و وفادار و لِنی سبک‌مغز و مهربان با جثه‌ای بزرگ و قدرتی که توجه مزرعه‌داران را جلب می‌کند. اما مشکل لِنی سبک‌مغزبودنش نیست، چرا که جورج را همیشه کنار خود دارد. مشکل اصلی لِنی در کنار مهربانی ذاتی‌اش، این است که نمی‌تواند قدرت خود را کنترل کند. لِنی عاشق نوازش‌کردن چیزهای نرم و لطیف است، از موش و خرگوش تا پارچه‌های نرم و موی زن و نوازش‌های شدیدش همیشه جان حیوانات را می‌گیرد. ‌ کتاب «موش‌ها و آدم‌ها» کتابی کم‌حجم، روان و خوش‌خوان و پر از توصیفات صحنه‌ها و شرایطی است که شخصیت‌ها در آن حضور دارند. این کتاب حکایت تنهایی انسان‌هاست، انسان‌هایی که از تنهایی به یکدیگر پناه می‌برند. ‌ «موش‌ها و آدم‌ها» حکایت رهاییِ خیال و آرزوهایی‌ست که در ذهن کارگرهای مزارع مختلف می‌گذرد، آرزوهایی که برباد می‌رود و تنهایی‌هایی که باقی می‌مانند.... ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب ( ) به قلم انتشارات ‌ «قلعه محافظان» پر از اتفاقات مهیج و جالبی است. ژانر ماجراجویی و تخیلی، این اثر را برای مناسب کرده است. این روایت کنندۀ‌ چند پرنده است که قلعۀ محافظان را بنا می‌کنند تا بتوانند نسلی را برای آینده کنند و آن‌ها را برای مقابله با لشکر تاریکی مجهز کنند. ‌ همۀ پرندگان که در قلعه محافظان هستند، سال‌ها آموزش می‌بینند تا اینکه روزی بر لشکر تاریکی پیروز شوند و داستان ما را تا ابد، جاویدان نگه‌ دارند. ‌ همه ساله آزمونی برای سنجش سطح، بین پرندگان تازه‌وارد برگزار می‌شود . «برنا» از نوادگان است و در هیچکدام از مسابقات قبلی شایستگی خاصی کسب نکرده است، اما همین برنا تغییراتی در سرنوشت رقم می‌زند که دیگران حیران می‌مانند. آن قسمت از داستان که «برنا» با کمک «علی»، برای پیدا کردن سنگ‌ها به زمان پیامبران می‌رفتند و آن داستان‌هایی را که تاکنون شنیده‌ایم، زنده و جلوی چشم خود مشاهده می‌کردند. ‌ ‌به‌طور کلی و ماجراجویانه‌ای بود که پیشنهاد می‌کنم بخوانید و با برنا همراه شوید. این رمان دارای فضای جالبی است و کشش خارق العاده‌ای دارد که شما را نسبت به پایان کنجکاو می‌کند، از طرفی زمانی‌که به پایان داستان می‌رسیدید، سطل آب سردی روی سرتان خالی می‌کنند که: «این داستان ادامه دارد...» ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم برگردان انتشارات ‌ ‌ ‌‌‌رمان «من پناهنده نیستم» یکی از بهترین و زیباترین رمان‌هایی است که راجع‌به اشغال توسط صهیونیزم از خانم رضوی عاشور مصری تألیف شده‌است و به لحاظ فرم و محتوی در نوع خود کم‌نظیر و بلکه بی‌نظیر است. کم‌نظیر به این جهت که نویسنده، خانمی سنی مذهب و اهل قاهره مصر است اما شما با خواندن دقیق و با حوصلهٔ این اثر درخواهید یافت که حریت و آزادگی در این ، موج می‌زند. ‌ خودش را در این اثر فاخر وام‌دار هیچ جریان سیاسی که سال‌ها توسط دولت‌هایی چون اردن، و و گروه‌های سیاسی فلسطینی که صرفاً سوار بر موج حمایت از مردم فلسطین شده‌اند، نمی‌داند و علاوه بر اینکه نقشی برای آن‌ها در قضیهٔ فلسطین قائل نشده‌است، بلکه از تمامی کشور‌های عربی وابسته و نیز گروه‌های سیاسی به‌ظاهر مدافع ملت فلسطین نیز به‌طور جدی و واضح انتقاد کرده‌ و شاید به‌همین دلیل نویسنده محترم از مصر اخراج شده‌است. ‌ * ‌نمونه‌ای از حریت و آزادگی نویسندهٔ محترم را در صفحهٔ ۴۰۵ ملاحظه کنید: کمتر از یک هفته بعد از رسیدن ما به اسکندریه دیدم ابوعمار در کاخ سفید با اسحاق رابین شیمون پرز مصافحه می‌کند. محمود عباس سمت چپش ایستاده بود و رئیس جمهور آمریکا سمت دیگرش. پیمان اسلو را امضا کردند. چند دقیقه بعد از پایان پخش مستقیم برنامه از کاخ سفید، صادق زنگ زد و گفت: دیدی پیرمرد چه کرد؟.... و با تلخی دربارهٔ علاقهٔ ابوعمار به مصافحه با رابین و پرز و شانه‌خالی کردن آن‌ها حرف می‌زد انگار با مصافحه چیزی را به یکدیگر واگذار می‌کنند. «این مسخره بازی را دیدی؟! دیدی چکار کردند؟!» * در بخشی از کتاب، سه عنصر اصلی یعنی سرزمین، مردم و بازگشت حتمی مردم به فلسطین پس از آزادسازی جنوب لبنان توسط حزب‌الله، خودش را بیشتر نشان می‌دهد و نماد هر سه عنصر، کلید خانه‌های فلسطینیان آواره‌ای است که بر گردن زنان این سرزمین خودنمایی می‌کند. ‌ ‌***‌ در صفحهٔ ۴۵۴ میخوانیم: حواسم به آوازها جمع می‌شود، جوان‌ها در اتوبوس ایستاده‌اند و آواز می‌خوانند... یک‌دفعه پیرزنی از روی صندلی‌اش پرید و گفت:«خدا سیدحسن را حفظ کند، اگر او نبود، اگر مقاومت نبود، ما الان نمی‌توانستیم به این خاک بیاییم... صداها بلند شد و برای سید دعا کردند و گفتند انشالله بعدش آزادی فلسطین. یکی از جوان‌هایی که جلوی اتوبوس بود پرید و گفت:«رهبرمان ابوعمار. برای عمار دعا کنید.» یک لحظه تنش شد! ‌ ‌*** خلاصه، رمان «من پناهنده نیستم» در دل خود قصه‌ها و حوادث فراوانی دارد، اتفاقات خوش و ناخوش زیادی را راوی بیان می‌کند. ، مرگ، عروسی و عزا. ‌ پیشنهاد می‌شود این اثر فاخر را که‌ نویسنده‌اش به‌خاطر تالیف و چاپ آن شهروندی خودش را از مصر از دست داده، حتما بخوانید.👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌‌ من و دسته‌ام سمت راست و در فاصلۀ هشتصد متری از آن خانه مستقر شدیم، درحالی‌که تیراندازی‌ها در مرکز و اطراف خانه شروع شده بود. در بی‌سیم اعلام شد که بچه‌ها با موفقیت وارد خانه شده‌اند؛ اما لحظه‌ای نگذشت که صدای انفجار مهیبی بلند شد. از دور بچه‌ها را می‌دیدم که دوان‌دوان یا سینه‌خیز به عقب برمی‌گردند. همه چیز بهم ریخته بود، بچه‌هایی که توانسته بودند زنده از آن خانه به عقب برگردند، در گوشه و کنار خاکریز نشسته بودند و گریه می‌کردند، حتی نمی‌دانستیم کدام یک از بچه‌ها نیستند و شهید شده‌اند، من در ارتش افغانستان با چنین صحنه‌هایی مواجه شده بودم اما این اولین برخورد جدی و واقعی بچه‌ها با خشونت و بی رحمی جنگ بود. با ناراحتی و دلگیری گفتند خانه تله‌گذاری شده بود و به محض ورود ما منفجر شد. ‌ *** ‌ مصطفی که اصالتاً اهل افغانستان است، ابتدا از زندگی در احساس غربت می‌کند و برای فرار از این غربت تحمیلی به افغانستان می‌رود و فکر می‌کند در افغانستان گمشدۀ خودش را پیدا می‌کند. او که جز اصالت ذاتی افغان بودن، چیزی از فرهنگ و رسوم آنان درک نکرده، آنجا هم گرفتار غربت شده و برای فرار از این غربت عازم ارتش افغانستان می‌شود و چهار سال در آن خدمت می‌کند. بعد از مدتی تصمیم می‌گیرد به ایران بازگردد ولی مسیر به‌صورت قانونی بسته است. با تحمل سختی‌های فراوان به‌صورت قاچاقی به ایران می‌رسد و به دیدار خانواده‌اش می‌رود. حالا اینجا بین جوانان افغان ساکن ایران، شوری برای رفتن به کشورهای اروپایی ایجاد شده و مصطفی هم از این میل رفتن بی‌نصیب نیست. مصطفی به ترکیه می‌رود تا از آنجا به‌صورت غیرقانونی به یونان برود، اما ناکام می‌ماند و بعد از دستگیری به افغانستان فرستاده می‌شود. ‌ مصطفی این‌بار به‌صورت قانونی به ایران بازمی گردد و در کنار خانواده‌اش زندگی می‌کند. پس از مدتی با چند مجاهد افغانستانی در سوریه، مسیری برای رفتن به آنجا پیدا کرده و می‌رود تا سرنوشت خودش را رقم بزند. در این راوی ما به فیض نرسیده و برای اولین‌بار است که کسی برای شما از جنگ سوریه می‌گوید. او خاطراتی برای ما می‌گوید که جایی شنیده نشده است. ‌زندگی ، پیشنهاد خوبی برای کسانی است که به بررسی زندگی‌های پر شور و حماسه علاقه دارند. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ «هدف از خلقت چیزی جز قرب و لقاء حضرت‌حق نیست، لذا شناخت راه وصول به این هدف بزرگ برای رسیدن به آن بسیار مهم و ضروری است و برای رسیدن به این راه دو نوع مسیر پیش‌بینی و پیشنهاد شده است، راه نخست، راه بزرگان و علمای اخلاق و برخی کتاب‌های معرفت به استناد آیات و روایت است و راه دوم سلوک با شفاعت اولیای‌خدا و بلای آن‌هاست. اگر راه نخست را همچون عبادت در ایام عادی سال فرض کنیم، راه دوم به منزله شب‌قدر است و راهی کوتاه تر برای رسیدن به لقای پروردگار است، که دعاهایی مانند زیارت عاشورا این راه را هموارتر می‌کنند.» ‌ *** ‌ ضیافت بلا تنظیم متن سخنرانی‌های درباره مقایسه ارکان و مراحل «سیر و سلوک متعارف» و «سیر و سلوک با بلای معصومین(ع)» است که در سال ۱۳۷۷ ارائه شده است و مباحثی مانند «عزم و تصمیم انتخاب معبود»، «محاسبه»، «توبه» و «رجوع الی‌الله»، «سلام به ولی خدا» و «علت عقب ماندن افراد مختلف از قافله عاشورا» را بررسی کرده است. ‌ ایده سلوک با بلای معصوم ایده‌ای بدیع از آیت‌الله میرباقری است که در آن، روش سلوک به صورت کلی به دو نوع تقسیم می شود: روش اول، همان راه متعارف معرفی شده در علم اخلاق است که بر اموری همچون صمت، جوع، سهر، خلوت و ذکر تاکید می کند. روش دوم که ایده نویسنده کتاب است، محور تهذیب اخلاقی را بلا تعریف می‌کند و در ادامه نیز خود بلا را به دو نوع بلای شخص سالک و بلای معصوم تقسیم می نماید. ‌ ‌از نظر نویسنده، سلوک با بلا، انسان را از خطر عجب و ریا حفظ می‌کند ولی بلا نیز تابع ظرفیت وجودی صاحب بلاست. از این رو کاملترین سلوک، همراهی با بلای ولی معصوم به ویژه اعظم بلاها و ابتلائات، یعنی مصیبت (ع) است که ظرف اعظم ابتلاهاست. ‌ ‌این ابتلا اعظم وسائل سلوک به سمت خدای‌متعال و محور تهذیب همه‌ جوامع و همه‌ است. حتی انبیای الهی نیز از این ابتلا بهره برده و به همین واسطه رشد کرده‌اند. در نتیجه و مصیبت سیدالشهدا(ع) باید محور سلوک باشد. ‌ ‌https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/