#فهرست
❇️ فهرست داستان های کانال حکایات منبر (شماره۱)
🔹️حکایات موضوعی
●محاسبه نفس
●چشم چرانی ؛ شیخ صنعان
●عادت به گناه؛ عبور از بازار عطاران
●کنترل نفس؛ ابن سیرین
●دام شیطان برای عابد بنی اسرائیل
●بالا بردن ظرفیت؛ ماهیگیر
●انفاق؛ حاتم طاعی و دزد خانه اش
●صبر؛ شاهکار زن ابوایوب انصاری
●کنترل زبان؛ شیخ جعفر امین
●ناامیدی از رحمت خدا؛ حمید بن قحطبه
●توبه واقعی ؛ فضیل بن عیاض
●اثر اطاعت خدا؛ حمال بازار
●مکافات عمل؛ راز مرگ عابد و پادشاه
●شکرگزاری؛ ملاقات حضرت عیسی با بنده خاص خدا
● اخلاص؛ سید یاحسینی در اصفهان
●اخلاص؛ حضرت سلیمان و گنجشک
●اعتماد به خدا؛ کوهنورد آمریکایی
●اعتماد به خدا؛ پیرمرد فقیر
●پیمان شکنی و بی ظرفیتی؛ ثعلبه انصاری
●امانتداری ؛ سیدهاشم حطاب
●مکافات عمل؛ چشم چرانی
●مکافات عمل و انتقام؛ قتل حضرت یحیی
●رحمت خدا به بندگان؛ نفرین حضرت ابراهیم
●رحمت خدا به بندگان؛ بت پرست ک بت گلی
●غرور و ادعای بیجا؛ سبط بن جوزی
●باطن افراد؛ حاجیان انسان نما
● استجابت دعا در ماه رجب
● روزه ماه رجب و دفع عذاب قبر
● ثواب روزه آخر ماه رجب
● دعای ماه رجب؛ ریش بغل دستی
🔸️ حکایات مربوط به شیعیان یا دشمنان اهلبیت علیهم السلام
●حفظ آبرو برای اهلبیت(ع)
●محبت اهلبیت(ع)؛ ابونیذر نجاشی
●محبت اهلبیت(ع)؛ قاسم پسر هارون الرشید
●محبت اهلبیت(ع) ؛ سعد اموی یا سعد الخیر
●محبت اهلبیت(ع)؛ اباذر غفاری
●گدای امام رضا(ع)؛ نادرشاه افشار
●جهالت دشمنان اهلبیت(ع)؛ جعل حدیث عمروعاص
🔹️ حکایات از زندگی پیامبر و ائمه علیهم السلام
●پیامبر اکرم(ص) و جوان شرابخوار
●پیامبر اکرم(ص)؛ فروختن به چند گردو
●امیرالمومنین(ع)؛ اهانت خرمافروش
●امیرالمومنین(ع)؛ اهانت قصاب
●امیرالمومنین(ع) ؛ حال ویژه هنگام عبادت
●حضرت زهرا(س) ؛ مرد نابینا
●حضرت زهرا(س)؛ اجر پاسخ به سوال
●حضرت زهرا(س)؛ برخورد با زیردستان
●حضرت زهرا(س)؛ ساخت تابوت و لبخند بی بی
●حضرت زهرا(س)؛ گردنبند پر برکت
●حضرت زهرا(س)؛ اعمال هنگام خواب
●حضرت زهرا(س)؛ سخن گفتن در شکم مادر
●امام حسین(ع) ؛ مرد و زن کنار کعبه
●امام حسین(ع) ؛ ملاعباس چاوش
● امام باقر(ع) ؛ نصیحت به عمربن عبدالعزیز
●امام باقر(ع) ؛ افتخار به کار کردن
●امام باقر(ع) ؛ بهترین دارو و درمان
●امام باقر(ع) ؛ تزویج فرزند
●امام باقر(ع) ؛ چهارده معما و پاسخ
●امام صادق(ع)؛ دادن سرمایه
● امام کاظم(ع) ؛ظلم
● امام کاظم(ع) ؛ کارکردن
● امام کاظم(ع) ؛ اخلاق
● امام کاظم(ع) ؛ سجده شکر
● امام کاظم(ع) ؛ نهی از منکر(توبه)
● امام کاظم(ع) ؛ کمک
● امام کاظم(ع) ؛ معجزه(حیوانات)
● امام کاظم(ع) ؛ گره گشایی
● امام کاظم(ع) ؛ امامت
●امام جواد (ع) ؛ قیافه شناسان
●امام جواد(ع) ؛ اموال پنهانی و صلوات
●امام جواد(ع) ؛ نامه مشکل گشا
●امام هادی(ع) ؛ شیعه شدن مرد اصفهانی
●امام رضا(ع) ؛ قرارداد کاری
●امام رضا(ع) ؛ شکایت گنجشک
●امام رضا(ع) ؛ حجت خدا
●امام رضا(ع) ؛ ورود به قم
●امام رضا(ع) ؛ برکت
●امام رضا(ع) ؛ نماز اول وقت
●امام رضا(ع) ؛ اثر غبار حرم
●امام هادی(ع) ؛ شیری که شعبده باز را بلعید
●امام هادی(ع) ؛ جزای خیانت
●امام هادی(ع) ؛ ترس از مرگ
●امام هادی(ع) ؛ فقط لب بجنبان!
●امام هادی(ع) ؛ عنایت به مرد مسیحی
●امام زمان(عج)؛ شیخ علی حلاوی
●امام زمان(عج) ؛ عطار بصره
●امام زمان(عج) ؛ آهنگر و قفل پیرزن
●امام زمان(عج) ؛ قاسم بن علاء
●امام زمان(عج) ؛ علی بن مهزیار
🔸️حکایات خاندان عترت
●حضرت ابوطالب(ع)؛ راهب مسیحی
●حضرت ابوطالب(ع)؛ حجت خدا
●حضرت ابوطالب(ع)؛ ولیمه
●حضرت ابوطالب(ع)؛ خانواده باایمان
●حضرت ابوطالب(ع)؛ پیشگویی ولادت فرزند
●حضرت زینب(س) ؛ همسایه
●حضرت زینب(س) ؛ سخاوت
●حضرت زینب(س) ؛ محبت به برادر
●حضرت زینب(س) ؛ غم بی انتها
●حضرت زینب(س) ؛ معجزه(نفرین)
●حضرت زینب(س) ؛ معجزه(توسل
●حضرت زینب(س) ؛ معجزه(توسل)
●حضرت زینب(س) ؛ معجزه(احترام)
●حضرت زینب(س) ؛ گریه جبرئیل
●حضرت زینب(س) ؛ امام زمان و حرم مطهر
●حضرت زینب(س) ؛ مجلس عزا
●حضرت زینب(س) ؛ سوال از برادر
●حضرت معصومه(س) ؛ فداها ابوها
●حضرت معصومه(س) ؛ جلال زهرایی
●حضرت معصومه(س) ؛ معجزه(شفای خادم حرم)
●حضرت معصومه(س) ؛ معجزه(شفای چشم جوان)
●حضرت معصومه(س) ؛ معجزه( توسل ملاصدرا)
●حضرت معصومه(س) ؛ وسعت شفاعت
●حضرت معصومه(س) ؛ معجزه(نجات گمشده)
🔹️حکایات مربوط به علما
●شیخ احمد مقدرس اردبیلی ره؛ لقمه حلال
●شیخ بهایی ره ؛ طلسم حرم امام رضا(ع)
●شیخ بهایی ره؛ گوهر شب چراغ
●علامه مجلسی ره؛ ازدواج ملاصالح و دختر علامه
●محدث قمی ره؛ لقمه حرام
●علامه امینی ره ؛ دیدار علمای اهل سنت
●شیخ جعفر شوشتری ره؛ بوی سوختن
●خواجه عبدالله انصاری؛ جریان الاغ
فهرست در حال تکمیل....
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#حکایات_منبر
#حضرت_معصومه
#فضائل
#داستان۱۰۶
✅️ عالمه غیرمعلمه
عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از امام کاظم(ع) بپرسند. امام(ع) در سفر بود، پرسش های خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم نمودند.
@hekayatemenbari
چون عزم سفر کردند برای پاسخ پرسش های به منزل امام(ع) شرفیاب شدند، اما امام هنوز از سفر برنگشته بودند و چون امکان توقف نداشتند، حضرت معصومه(س) پاسخ سئوال ها را نوشتند و به آنها دادند، آنها با مسرت فراوان از مدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام روبرو شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند.
@hekayatemenbari
هنگامی که امام(ع) پرسش های آنان و پاسخ های حضرت معصومه(س) را ملاحظه کرد، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.»
@hekayatemenbari
با توجه به این که حضرت معصومه(س) به هنگام دستگیری پدر بزرگوارشان، خردسال بودند، این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرت حکایت می کند.
📚کتاب «کشف اللئالی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#حکایات_منبر
#حضرت_معصومه
#فضائل
#داستان۱۰۷
✅️ جلال و جبروت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها
مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی(ره) بارها می فرمودند:
علّت آمدن من به قم این بود که پدرم، آقا سیدمحمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین علیه السلام، بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی علیه السلام را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
@hekayatemenbari
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر مطهر حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.
حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.
عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟
@hekayatemenbari
حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه معصومه سلام اللّه علیها عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها برود.
📚 فروغ کوثر، ص 58، کریمه اهلبیت، ص 44
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#حکایات_منبر
#حضرت_معصومه
#کرامت #معجزه
#داستان۱۰۸
✅️ شفای یکی از خدام حرم حضرت معصومه سلام الله
این کرامت که به حد تواتر رسیده از این قرار است: که یکی از خدام حضرت معصومه سلام الله علیها بنام (میرزا اسدالله) به سبب ابتلای به مرضی انگشتان پایش سیاه شده بود.
جراحان اتفاق نظر داشتند که باید پای او بریده شود تا مرض به بالاتر از آن سرایت نکند.
@hekayatemenbari
قرار شد که فردای آن روز پای او را جراحی نمایند. میرزا اسد الله گفت: حال که چنین است امشب مرا ببرید حرم مطهر دختر موسی بن جعفر علیه السلام.
او را به حرم بردند؛ شب هنگام خدام در حرم را بستند و او پای ضریح تا نزدیک صبح از درد پا می نالید.
ناگهان خدام صدای میرزا را شنیدند که می گوید: در حرم را باز کنید حضرت مرا شفا داده!!!
در را باز کردند دیدند او خوشحال و خندان است.
او گفت: درعالم خواب دیدم خانمی مجلله آمد به نزد من و گفت چه می شود تو را؟
عرض کردم که این مرض مرا عاجز نموده و از خدای شفای دردم یا مرگ را می خواهم.
@hekayatemenbari
آن مجلله گوشه مقنعه خود را بر روی پای من کشید و فرمود: تو را شفا دادیم.
عرض کردم شما کیستید؟
فرمودند: مرا نمی شناسی؟! و حال آنکه نوکری مرا می کنی. من فاطمه دختر موسی بن جعفرم.
بعد از بیدار شدن، قدری پنبه در آنجا دیده بود آن را برداشته و به هر مریضی ذره ای از آن را می دادند و به محل درد می کشید،شفا پیدا می کرد.
@hekayatemenbari
او می گوید: آن پنبه در خانه ما بود تا آن وقتی که سیلابی آمد و آن خانه را خراب کرد و آن پنبه از بین رفت و دیگر پیدا نشد.
📚انوارالمشعشعین، محمدعلی قمی، ص 216
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#حکایات_منبر
#حضرت_معصومه
#کرامت #معجزه
#داستان۱۰۹
✅️ کرامات حضرت فاطمه نقل شده از آیت الله مکارم شیرازی
حضرت آیت الله مکارم شیرازی می فرمود:
«بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.
@hekayatemenbari
مقدمات کار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند.
در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسئول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از کاروان علمی، مسؤول فیلمبرداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد.
@hekayatemenbari
جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شکسته می شود.
وقتی کاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال خوابش می برد.
در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر می گردد.
دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها مشغول دعا و توسل می شوند.
@hekayatemenbari
وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها مصرانه خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که باعث بیداری و هدایت دیگران و استحکام عقیده مسلمین گردد.»
📚فروغی از کوثر، ص ۵۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#حکایات_منبر
#حضرت_معصومه
#کرامت #معجزه
#داستان۱۱۰
✅️ راهگشای مشکلات علمی
مرحوم صدرالمتألهین شیرازی معروف به ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب کتاب گرانسنگ «اسفار اربعه» شاهکار فلسفه اسلامی،
در سال های اواخر عمر پربرکت خود، تبعید شده و در روستای «کهک» قم مقیم گشته و در آنجا به تحریر مباحث فلسفی مشغول شده بود.
@hekayatemenbari
ایشان گفته است: هرگاه در زمینه ی علمی، مشکلی برایم پیش می آمد که از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه سلام اللّه علیها رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم.
با این کار، مسأله و مشکل من حل می شد و سپس به روستای کهک باز می گشتم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#حکایات_منبر
#حضرت_معصومه
#کرامت #شفاعت
#داستان۱۱۱
✅️ دایره شفاعت حضرت معصومه در بیان میرزای قمی
شیخ عباس قمی(ره) در عالم رؤیا میرزای قمی (رحمت الله علیه) مدفون در شیخان قم را می بیند.
@hekayatemenbari
از ایشان می پرسد؛ آیا اهل قم را حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) شفاعت خواهند کرد؟
میرزا از این سئوال ناراحت می شود!
و نگاه تندی به ایشان می کند و می پرسند. چه گفتین؟ ایشان دوباره سؤال را تکرار می کند.
@hekayatemenbari
که می فرمایند: چرا چنین سؤالی می کنید!؟
من برای شفاعت اهل قم کفایت می کنم!
حضرت فاطمه معصومه(س) تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهند کرد!
امروز که اینچنین به کرامت زبان زدى
تا رستخیز بهرِ شفاعت، چه ها کنى؟
📚کتاب مردان علم در میدان عمل جلد ۳ صفحه 36
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#حکایات_منبر
#حضرت_معصومه
#کرامت #معجزه
#داستان۱۱۳
✅️ نجات گمشده و عنایت به زائرین
خادم و کلیددار حرم که مکبر مرحوم آقای روحانی که از علمای قم و امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام بود می گوید:
شبی از شبهای سرد زمستان در خواب حضرت معصومه علیها السلام را دیدم که فرمود: بلند شو و بر سر مناره ها چراغ روشن کن.
@hekayatemenbari
من از خواب بیدار شدم ولی توجهی نکردم.
مرتبه دوم همان خواب تکرار شد و من بی توجهی کردم.
در مرتبه سوم حضرت فرمود: مگر نمی گویم بلند شو و بر سر مناره چراغ روشن کن!
من هم از خواب بلند شده بدون آنکه علت آن را بدانم در نیمه شب بالای مناره رفته و چراغ را روشن کردم و بر گشته خوابیدم.
@hekayatemenbari
صبح بلند شدم و درهای حرم را باز کردم و بعد از طلوع آفتاب از حرم بیرون آمدم.
با دوستانم کنار دیوار و زیر آفتاب زمستانی نشسته، صحبت می کردیم که متوجه صحبت چند نفر زائر شدم که به یکدیگر می گویند:
معجزه و کرامت این خانم را دیدید!
اگر دیشب در این هوای سرد و با این برف زیاد، چراغ مناره حرم این خانم روشن نمی شد ما هرگز راه را نمی یافتیم و در بیابان هلاک می شدیم.
@hekayatemenbari
خادم می گوید: من نزد خود متوجه کرامت و معجزه حضرت و نهایت محبت و لطف او به زائرینش شدم.
📚 کتاب ودیعه آل محمد، محمدصادق انصاری، ص ۱۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#امام_رضا
#حکایات_منبر
#کارگر
#داستان۱۱۴
✅️ قرارداد کاری
سليمان جعفرى كه يكى از ارادتمندان امام رضا عليه السلام بود، مى گويد:
براى كارى خدمت امام رفته بودم ، چون كارم تمام شد خواستم به منزل خود برگردم ، امام فرمود:
امشب نزد ما بمان !
@hekayatemenbari
در محضر امام به خانه او رفتيم ، غلامان آن حضرت مشغول بنايى بودند امام در ميان آنها غلامى سياه را ديد كه از غلامان آن حضرت نبود، پرسيد:
- اين كسيت ؟
عرض كردند:
- به ما كمك مى كند به او چيزى خواهيم داد.
فرمود:
- مزدش را تعيين كرده ايد؟
عرض كردند:
- نه ، هر چه بدهيم راضى مى شود.
امام برآشفت و بسيار خشمگين شد. من عرض كردم :
فدايت شوم چرا خودت را ناراحت مى كنيد؟
@hekayatemenbari
فرمود:
من بارها به اينها گفته ام هيچكس را براى كارى نياوريد مگر آن كه قبلا مزدش را تعيين كنيد و قرارداد ببنديد. كسى كه بدون قرارداد قبلى كارى انجام دهد اگر سه برابر به او مزد بدهى ، خيال مى كند مزدش را كم داده اى ، اما اگر مزدش را قبلا تعيين كنى وقتى مزدش را بپردازى از تو خشنود خواهد شد كه به گفته خود عمل كرده اى و اگر بيش از مقدار قرارداد چيزى به او بدهى هر چه كم و ناچيز باشد، متوجه مى شود اضافه داده اى ، سپاسگزار خواهد بود.(1)
📚 داستان هاى بحار الانوار جلد چهارم
📚بحار: ج ۴۹، ص ۱۰۶
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#امام_رضا
#حکایات_منبر
#معجزه #حیوانات
#داستان۱۱۵
✅️ شکایت گنجشک
سليمان جعفرى كه از نسل حضرت ابى طالب است ، مى گويد: در ميان باغ در خدمت امام رضا عليه السلام بودم كه ناگاه گنجشكى آمد با حال اضطراب جلوى آن حضرت نشست و مرتب داد مى زد و فرياد مى كشيد.
@hekayatemenbari
حضرت به من فرمود:
فلانى مى دانى اين گنجشك چه مى گويد؟
گفتم : خير!
فرمود: مى گويد؛
مارى در خانه مى خواهد جوجه هاى مرا بخورد.
سپس فرمود:
اين عصا را بردار و حركت كن و در فلان خانه مار را بكش !
سليمان مى گويد:
من عصا را برداشتم و وارد آن خانه شدم ديدم مارى به سوى جوجه ها در حركت است او را كشته و به خدمت امام برگشتم.
📚داستان هاى بحار الانوار جلد سوم
📚بحار: ج ۴۹، ص ۸۸، و ج ۶۴، ص ۳۰۲
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
#امام_رضا
#حکایات_منبر
#کارگر
#داستان۱۱۶
✅️ حجت خدا
عبدالله بن مغيره عراقى مى گويد: من به مذهب (واقفيه ) اعتقاد داشتم ، (و مى گفتم بعد از امام هفتم ، امامى نيست ) براى انجام مراسم حج به مكه رفتم در آنجا در مورد مذهبم ، شك و ترديد نمودم ، كنار كعبه خود را به ملتزم (ديوار مقابل در خانه كعبه ) چسباندم و گفتم : (خدايا! تو خواسته مرا مى دانى ، مرا به بهترين دين ارشاد فرما).
@hekayatemenbari
همانجا به قلبم افتاد كه به حضرت امام رضا(ع ) بروم ، به مدينه رفته و به خانه آن حضرت شتافتم ، و به خادم خانه گفتم : (به مولايت بگو يك مرد عراقى به در خانه آمده است ).
هماندم صداى امام رضا(ع ) را از درون خانه شنيدم دوبار فرمود:
(اى عبدالله بن مغيرة ! وارد خانه شو).
@hekayatemenbari
وارد خانه شدم ، هنگامى كه آن حضرت ، به چهره من نگاه كرد، فرمود: (خداوند دعايت را به استجابت رسانيد، و تو را به دين خودش ، هدايت نمود).
گفتم :
(اشهد انك حجة الله و امينه على خلقه :
گواهى مى دهم كه البته تو حجت خدا، و امين خدا در ميان مخلوقاتش هستى ).
📚استاد محمد مهدی اشتهاردی
داستانهاى اصول كافى جلدهاى ۱ و ۲
📚اصول کافی ، ج۱، ص ۳۵۵، حديث ۱۳
🔻کانال حکایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57