📌نماز جمعه و عدم افشاگری اسرار
✍️امام خمینی:
و آن چيزى كه من از آقايان تقاضا مىكنم اين است كه آقايان ارشاد كنند مردم را، دعوت كنند مردم را. اگر- فرض كنيد- كه اين جوانها، اينها هم نه اينكه سوء قصد دارند، اينها هم يك اشتباهاتى دارند، يك خطاهايى دارند، البته ممكن است كه از گروههاى مختلفى كه همه منحرف هستند نفوذ كرده باشند در بين اينها، لكن شما نصيحتشان كنيد، با برادرى با آنها رفتار كنيد. وقتى نصيحت كرديد و آنها فهميدند راه چيست، اكثراً اين طور هستند كه تابع مىشوند و بايد با اينها با برادرى رفتار كرد و موعظه كرد و نصيحت كرد.
و اگر فرض كنيد يك خطايى از اين گونه افراد مىشود، در نماز جمعه طرح نشود، چون اين اسرار را كه گفتند، بعضى وقتها در يك جاهايى- از مازندران نشنيدهام من، اما در بعضى جاها هست كه- يك مطلبى كه واقع مىشود آقاى امام جمعه مىروند و اظهار مىكنند كه كِيَكْ يك همچه كارى كرده است، فلانى اين كار را كرده؛ اين شأن امام جمعه نيست كه در محضر همه مردمى كه هستند- فرض كنيد- حيثيت يك آدمى را كه خطا كرده، اشتباه كرده، يا- فرضاً- تعمّد كرده، اين را از بين ببرند. بايد آقايان ارشاد كنند، دعوت كنند. همان طورى كه مأموريم به دعوت، ما دعوت كنيم و ان شاء اللَّه، امور اصلاح بشود و شما مطمئن باشيد كه هيچ انقلابى به اين آسانى نشده است.
صحيفه امام، ج16، ص99.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 چرا دیر شده است این راهبرد ...؟
مهمترین رکن تحول حوزه در این بیان آیت الله العظمی خامنهای است اما عمل به آن خیلی دیر شده است:
من اعتقادم بر این است که این درس خواندن، باید یک تحول عمیق و وسیع و همهجانبهای در کیفیت تدریس و تدرّس ما در سطح حوزههای کشور به وجود آورد، که حالا جای آن حرف اینجا نیست. ما نقصها و کمبودهای زیادی داریم که باید نظام درسی ما، آن کمبودها را جبران کند؛ نباید هم بگذاریم دیر بشود؛ اما به هر حال درس خواندن، با سواد شدن، با کتاب و سنت آشنا شدن، با مبانی معرفت دینی آشنا شدن؛ چه فقه، چه فلسفه، را باید یاد گرفت.
باید انسان بتواند در میدان چالشهای فکری امروزِ دنیا سینه سپر کند. امروز دنیا، دنیای تعارض فلسفهها و فکرهاست.
یکی از دلایلی که انقلاب اسلامی توانسته است در مقابل کارشکنیهای غرب ایستادگی کند - که امروز هم پیش از ظهر اشارهی مختصری کردم - همین است؛ ما فکر به میدان آوردیم؛ ما مثل یک کودتا عمل نکردیم. امروز تفکرات اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی، تفکرات سیاسی و اجتماعی غرب را به طور جد به چالش کشیده است؛ همین مسئلهی مردمسالاری دینی و مسئلهی پیگیری عدالت. اینها پرچم صلح را بالا میبرند و میگویند: صلح! صلح! خیال میکنند که صلح به طور مطلق یک ارزش است؛ نه، صلح به طور مطلق یک ارزش نیست. صلحِ عادلانه یک ارزش است. والّا ظالمی که آمد خانهی یک مظلومی را غصب کرد، با همدیگر اختلاف پیدا میکنند؛ آن مظلوم اعتراض میکند، دعوا میکند؛ یکی بیاید بگوید صلح کنید؛ حالا پهلوی هم زندگی کنید! پس غصب خانهی او چه میشود!؟ بنابراین، صلحِ عادلانه مهم است. این مسئلهی عدالت و تعمیم آن به همهی میدانهای قضاوتهای سیاسی و اجتماعی، جزو افکار و نوآوریهای جمهوری اسلامی در عرصهی سیاسىِ دنیای امروز است که اینها را به چالش میکشد. پس پایهی فکری را باید قوی کرد تا انسان در پیکار اندیشهها و افکار گوناگون در امروزِ دنیا بتواند بایستد و جبههی خودش را حفظ کند.
۱۳۸۵/۰۸/۱۷
بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
حرف نو، عالم نو.pdf
227.4K
📌حرف نو ، عالم نو
تحلیلی از حرف نوی جمهوری اسلامی
برپایه نظریهی آیت الله العظمی خامنهای
✍سید مهدی موسوی
تهیه و تنظیم:
پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت
بهمن 1401
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌دور نگه داشتن فهم مردم از درک فسق و کفر، رفتاری طاغوتی
امام صادق(ع): إِنَّ بَنِیأُمَیَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِیمَ الْإِیمَانِ وَ لَمْ یُطْلِقُوا تَعْلِیمَ الشِّرْکِ لِکَیْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَیْهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ.
بنىامیّه آموختن ایمان را براى مردم آزاد گذاشتند، اما شرکشناسى را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرک بکشانند، مردم متوجّه نشوند.
منبع:
الکافی، ج۲، ص ۴۱۵
🔸آیت الله العظمی خامنهای:
در روایتی از امام صادق و علیهالصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «انّ بنیامیّة اطلقوا تعلیم الایمان، و لم یطلقوا تعلیم الکفر، لکی اذا حملوهم علیه لم یعرفوه» یعنی بنیامیّه اجازه دادند که مردم ایمان را یاد بگیرند و بفهمند ایمان چیست؛ اما اجازه ندادند که مردم بفهمند کفر و فسق چیست! چرا نگذاشتند مردم این را درست بفهمند؟ برای اینکه اگر خودشان رفتاری کردند که مردم را به سمت کفر و فسق سوق دادند، مردم نفهمند اینها چه کار میکنند، و مشتشان جلوِ مردم باز نشود. این، رفتار بنیامیّه است؛ رفتار طاغوتهاست.
۱۳۷۴/۰۱/۰۳
بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌هدف فلسفه
در اولین دیدار و گفتگوی میرداماد و ملاصدرا
ملاصدرا، که جوانی بیش نبود، هنگام عصر که موقع تدریس میرداماد بود در مدرسه حاضر شد سپس نزدیک استاد شد. سلام گفت و خود را معرفی کرد و از استادخواست که وی را در محضر درس خویش بپذیرد و از علوم برخوردار کند.
میرداماد در آن موقع مردی جوان بود و هر کس او را می دید، حیرت می کرد چگونه مردی به آن جوانی درمدرسه خواجه، مدرس حکمت شده است.
میرداماد بعد از این که از جوان شیرازی شنید که قصد دارد نزد او حکمت تحصیل کند.پرسید: «ای محمد آیا تو برای تحصیل حکمت آماده هستی؟»
ملاصدرا گفت: «بلی ».
میرداماد گفت: «آیا می دانی که برای چه می خواهی حکمت را تحصیل کنی؟»
جوان شیرازی گفت: «برای این که اهل معرفت شوم.»
میرداماد پرسید» «چرا می خواهی اهل معرفت شوی؟»
محمد از سؤال مزبور حیرت نمود و گفت: «برای این که انسان اگر معرفت نداشته باشدارزش ندارد.»
میرداماد گفت: «امروز من راجع به فایده حکمت صحبت خواهم کرد. در جلسه درس حاضر شو و آنچه می گویم بشنو و آن گاه فکر کن که آیا می توانی حکمت بیاموزی یا نه؟»
ملاصدرا گفت: «اطاعت می کنم و در جلسه درس حاضر خواهم شد.»
بعد از این که درس شروع شد استاد جوان گفت:
«من در گذشته گفتم که منظور طالب علم از تحصیل حکمت چه باید باشد و امروز به مناسبت این که دوستی جدید پیدا کرده ایم که ازشیراز آمده و می خواهد تحصیل کند آن موضوع را به طور دیگری می گویم. منظور ازتحصیل حکمت باید عمل کردن به آن باشد و عمل کردن به حکمت مستلزم این است که دردرجه اول خود را پاک کنیم تا بتوانیم به مقامات بالا برسیم - حکمت عملی -».
پس از ادای مقدمه ای مستوفا در این باره میرداماد بحث آن روز را که راجع به نظرافلاطون در باب علم بود مطرح کرد. بعد از آن که درس خاتمه یافت و طلاب مدرسه خواجه مباحثه را آغاز کردند.
میرداماد جوان شیرازی را فراخواند و از طلاب کناره گرفت. او رابا خود به سوی حوض مدرسه برد و در کنار حوض نشست و به ملاصدرا گفت بنشیند. پس از این که محمدبن ابراهیم نشست میرداماد گفت:
«ای محمد! من امروز گفتم کسی که می خواهد حکمت را تحصیل کند باید حکمت عملی را تعقیب نماید و اینک به تو می گویم که حکمت عملی در درجه اول دو چیز است: یکی به انجام رسانیدن تمام واجبات اسلام و دوم پرهیز از هر چیزی که نفس بوالهوس برای خوشی خود می طلبد.
به انجام رسانیدن تمام واجبات دین اسلام از این جهت ضرورت دارد که طلبه وقتی واجبات را به انجام می رساند از هر یک نتیجه ای می گیرد که به سود اوست. هر دستوری که جزء واجبات دین اسلام می باشد دارای فایده ای است جسمی یا روحی، و عمل کردن به آنهاسبب می شود که طلبه از نظر جسم و روح برای ادراک حقایق حکمت آماده گردد.
روش دوم که باید از طرف کسی که مطیع نفس اماره شد و مشغول تحصیل حکمت هم گردید به احتمال قوی از صراط مستقیم ایمان منحرف خواهد گردید و گرفتار بدبینی خواهدشد.
تو هم ای جوان شیرازی اگر خواهان تحصیل حکمت هستی نباید از هوای نفس پیروی کنی و خواهشهای نفس اماره را برآوری. نفس اماره در آغاز هوسهای کوچک می کند و بعداز این که هوسهایش برآورده شد، درخواستهای بزرگتر می کند و کسی که خواهان رسیدن به مرحله کمال است باید از تامین کوچکترین هوس نفس اماره سرکشی کند و نفس سرکش وقتی دریافت که به هوسهای او اعتنا نمی کنند از بوالهوسی صرف نظر می کند و دیگر چیزی نمی خواهد و از آن به بعد بر اثر سکوت نفس اماره، وسوسه گناه از بین می رود و چون طالب عمل، مرتکب گناه نمی شود، روحش برای ادراک حقایق حکمت آمادگی پیدا می کند.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 وجه مشترک صوفیگری و اخباریگری
صوفیگری و اخباریگری دو جریان به ظاهر متقابل هستند که یکی بر باطنیگرایی و دیگری بر ظاهرگرایی اصرار دارند. اما این دو جریان مخالف یک دشمن مشترک دارند و آن جریان معتقد به حکمت و عقلانیت اسلامی و فقاهت عقلانی و اجتهادی است.
لذا هر دو جریان معتقدند که "فلسفهی اسلامی «نظامساز» نیست و ظرفیت ساخت «تمدّن» و جامعه را ندارد." و "فقه جواهری برای نظام سازی کافی نیست و باید روش دیگری را تأسیس کرد"
جریان تمدنی حکومت صفویه از دو جبهه باطنیگرایی صوفیانه و ظاهریگری اخباریانه -که به ظاهر از "کنترل و هدایت عینیت" دم میزدند.- ضربههای سختی خورد و به انحطاط فکری رسید. و نهایتا توسط دولت متخاصم افغان شکست خورد.
انقلاب اسلامی هم در معرض تصاحب این دو جریان به اسم تمدن سازی و کنترل و هدایت عینیت و راه بینهایت است. از انقلاب اسلامی بواسطه حکمت و فقاهت پاسبانی کنیم و سه جریان را به حاشیه برانیم: 1. تحجر باطنی گرایی(صوفی گری)؛ 2. تحجر ظاهرگرایانه؛(اخباریگری)؛ 3. تجدد لیبرال مبنا (راست اسلامی) و 4. تجدد چپ تضاد گرا(چپ اسلامی).
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 وجه مشترک صوفیگری و اخباریگری صوفیگری و اخباریگری دو جریان به ظاهر متقابل هستند که یکی بر باط
📌دو برداشت متفاوت و متضاد از یک تحلیل تاریخی:
❇️ برداشت اول: موافق
احسنت!
بسیار درست و دقیق فرموده اید.
وجه مشترک الهیاتی هر دو جریان تصوف و اخباری، الهیات به شدت سلبی آنهاست. نتیجه چنین الهیاتی خالی بودن حیات انسان از حیات الهی و بی ارزش بودن زندگی در دنیاست. حال آن که حکمت عقلانی و فقه اجتهادی به دنبال آنند تا در همین دنیا زیستی الهی برای انسان ترسیم کنند.
❇️ برداشت دوم: مخالف
یکی بیاد سهگانه #صوفیگری، #اخباریگری و #برچسب_زنی رو جمعبندی کنه 😅
آخه اینجور جواب دادنه که تا کسی انتقاد میکند و حرفی میزند، سریع با انتسابش به یک جریان، در یک طبقه خاص فکری و اجتماعی، حرفش رو مهار میزنند...
مارکس هم با چنین سرعتی نمیتونست افراد رو در #طبقه جا کند؛ آنوقت شعار عقلانیت انقلابی اسلامی میدهیم...😩
♦️ پیشنهاد
جمع بندی بین این دو برداشت با شما و تحلیل شما هم در کانال منتشر میشود.
❓پرسش:
۱. آیا هر تحلیل تاریخی بدون هرگونه اشارهای به هر جریانی #برچسب_زنی است؟
۲. آیا "برچسب زدن خواندن" هر تحلیلی که با مذاق ما سازگار نیست #برچسبزنی نیست؟
۳. آیا اینگونه فهم کردن هر تحلیلی و #برچسبزدن به آن، مانع فهم، تعطیلی عقل و بستن دهنها نیست؟
❇️نکته آخر:
چه خوب بود مخالفی پیدا میشد و تحلیل را نقد میکرد و برای مدعای آن دلیل میطلبید و ادله را به چالش میکشید❗️❗️❗️
#دفتر_فرهنگستان
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌دو برداشت متفاوت و متضاد از یک تحلیل تاریخی: ❇️ برداشت اول: موافق احسنت! بسیار درست و دقیق فرموده
📌عصبانیت از کانال امتداد حکمت و فلسفه الهی:
یکی از دوستان متنی را برایم ارسال کرد که حاکی عصبانیت یکی از مروجان و سخنگویان پر و پا قرص دفتر فرهنگستان از مطالب کانال امتداد حکمت و فلسفه الهی است که از قضا نام کانالش را به امتداد ... تغییر داده است.
البته چندی پیش هم یکی دیگر از افاضات وی را درباره این کانال برایم ارسال شد که حاوی مطالب مهمی است و نیاز به بررسی روانشناسانه و جامعهشناسانه دارد.
ضمن تشکر از نویسنده و فوروارد کننده، متن این دوست نادیده را خدمت اعضای محترم بدون ذکر نام نویسنده محترم ارسال میکنم.
❇️ آخرین اظهار نظر:
واقعا پرداختن به این ترهات آن آقا _ که خالی از هرگونه افاده علمی است و تا کم میاره سریع پشت سر فرمایشات رهبری پناه میگیره_ نیاز به فروتنی زیادی داره.
اگر، ادعایی است در یک محفل علمی و مناظره مطرح کنند یا نقد مکتوب علمی داشته باشند.
با یک کانال که سرود سلام فرمانده را هم از مصادیق امتداد حکمت میداند که نمیشود مدعی علمیت بود.
❇️ اظهارات پیشین:
این اقدامات فرهیخته علمی را آقای ... آغاز کرد. استاد مسلم اندیشه رهبری (در مجامع مختلف) که بیشتر از بحث و گفتگو به بایکوت و سرکوب اندیشه علاقمند است.
این کانال امتداد حکمت و فلسفه الهی _ که سرود سلام فرمانده رو از ثمرات حکمت صدرایی میدونست_ هم از ایشان است.
♦️ پرسش:
۱. با این ادبیات فاخر ❗️و محترمانه❗️ چگونه باید برخورد کرد❓
۲. قریب به یک هزار مطلب و یاداشت در کانال امتداد حکمت و فلسفه الهی منتشر شده است -بغیر از ساير آثار - چرا ناشیانه فقط به مطلب #سلام_فرمانده چسبیدهاند و با سوء فهم، آن را چنین ناروا (و ما لایرضی صاحبه) تفسیر میکنند؟ آیا این نیازمند تحلیل روانشناختی و بررسی چرایی غلبه عوامل غیرمعرفتی (بغض و عصبانیت) بر چنین تحلیلهایی نیست؟
۳. دوستان بگویند که در چه زمینههایی حق و اجازه مطالعه و بحث داریم که هیچ تقابلی با ایدهها و سخنان آنها نداشته باشد؟
۴. و بفرمایند چرا انتشار بیانات رهبر معظم انقلاب و استناد علمی به اندیشههای رهبران و متفکران انقلاب اسلامی برایشان ناخوشایند و هراسناک است؟
#دفتر_فرهنگستان
📌عصبانیتی دیگر
مطلب دیگری از دوستان و مدیران دفتر فرهنگستان ارسال شد که در ادامه برداشتهای دو مخالف قبلی در یک گروه منتشر شده است و دوستی آن را باز ارسال کرد. عصبانیت ایشان هم مثل دو دوست قبلی ناشی از انتشار بیانات رهبر معظم انقلاب درباره خطر آثار فرهنگستان است.
نکات این دوست دیرین را بدون کم و کاست خدمت مخاطبان گرام تقدیم میکنم.
هر آنچه از دوست رسد نیکوست😘
❇️ اظهارات:
بیش از یک دهه پیش با راقم این سطور توفیق همکاری علمی داشتم ،اما هرگز گمان نمیکردم چنین احساس بیش فهمی به سراغ دوستان قدیم بیاید که گمان کنند دوستان دیگری که معتقد به قابل تامل و استفاده بودن جدی اندیشه های مرحوم استاد حسینی در پیشبرد اهداف انقلاب هستند،نکات پر مغز ایشان را متوجه نمیشوند!!!وفقط ایشان هستند که یک تنه دغدغه پیشگیری از یک انحراف بزرگ را به دوش میکشند وپیرو امام و رهبری وآگاه از تمام مواضع علمی ایشان واندیشه های ناب اسلامندو....
متاسفانه این گروهها جای مناسبی برای توضیح بیشتر نیست.....
فقط پناه بر خدا ازبرخی احساس تکلیف های ناپخته ی ما.🤲
❇️ پرسش:
۱. فقط نمیدانم چرا از یاداشت کوتاه "وجه مشترک صوفیگری و اخباریگری" فقط و فقط دوستان دفتر فرهنگستان ناراحت و عصبانی شدهاند و به سرعت واکنش نشان دادهاند. آیا نسبتی با این دو جریان یا یکی از آنها دارند❓
۲. اگر کسی اظهار نظری کرد و مطلبی را گوش زد کرد خود را تنها پیرو و تنها آگاه به اسلام ناب و مواضع متفکران انقلاب میداند؟
۳. دلیل ناپختگی انتشار بیانات متفکران انقلاب و اظهار نظر در اطراف آنها و احساس تکلیفها برای تامل بیشتر در ایدههای خام و یا انذیشههای متفاوت برخی از جریانها چیست؟
#دفتر_فرهنگستان
📌 نقدی محترمانه
سلام
ظاهراً این متن رو در جواب به پیام شما منتشر کردن توی یکی از کانال ها😅
❇️ نقد:
منتقد محترم دو نکته را فراموش کرده است:
1. توجه به بستر های تاریخی و اجتماعی در تحلیلی اجتماعی بسیار مهم و بلکه شاید تعیین کننده است. این مقایسه بین صفویه و انقلاب اسلامی عجیب است، این نوع نگاه خود گونه ای اخباری گری در تحلیلی اجتماعی است که از تفلسفه فاصله گرفته است؛
2. این که اساسا نقد حکمت متعالیه در حوزه امتداد اجتماعی را «ظاهر گرایی» و «اخباری گری» بدانیم خود اوّل کلام است و یک مصادره به مطلوب قابل توجه است. این یک دیدگاه «انحصارگرایانه» در حوزه تفلسفه و تأمّلات عقلانی _ نظری است که متأسفانه منتقد محترم مرتکب این مغالطه انحصار گردیده اند.
✅ پاسخ:
۱. با تشکر از مستشکل محترم که نکات قابل توجهی نگاشتند و ورود به بحث علمی را دور از شئونات خود ندانستند و انواع برچسبها را به نویسنده نزدند.
۲. راقم این سطور بر فقر علمی و قصور خود در باب تحلیل همهجانبهی حقیقت معترف است و همواره خود را محتاج نقد ناصحانه و نصیحت مشفقانهی دوستان و استادان محترم و حتی مخالفان و ستیزهگران میداند و از سر اشتیاق استقبال میکند و به آن میاندیشد و بهره میگیرد و افقهای آینده را در آینه آن نقدها به نظاره مینشیند.
۳. توجه به بسترهای تاریخی در تحلیل اجتماعی امری لازم و درست است. اما مقایسه دو مقطع تاریخ را اخباری دانستن نامفهوم است. مقایسه همواره در متن تحلیل تاریخ نهفته است.
۴. به اعتقاد برخی از مورخان و اندیشمندان اجتماعی، دوران صفویه و انقلاب اسلامی از جهات مختلفی شباهت دارند و از جملهی آنها گسترش باطنیگرایی و اخباریگری. هر جریان فکری از ظرفیتها و استعدادهایی برخوردار است و میتواند آثار و نتایج مشابهی را در دو مقطع تاریخی رغم بزند. (ر.ک: صفحات پایانی کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام) اما تحلیلگر اجتماعی باید از تاریخ درس بگیرد و به جوهرهی یک تفکر و جریان فکری پی ببرد و از آثار و نتایج مفید و یا خطرناک آن تامل کند و نتایج تاملات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.
۵. البته معلوم است که تحلیلگر از یک سو باید آماده شنیدن نقدها و بازاندیشی در یافتهها باشد و به ورطهی انحصارگرایی نیافتد و از سوی دیگر باید از نسبیگرایی و صلحکل بودن برحذر باشد و دچار حیرت و عسرت و اضطرار اندیشی نشود.
۶. مسئله بر سر نفی امتداد حکمت و فلسفه نیست و اشکال اخباریگری و ظاهرگرایی مخالفت با فلسفه و امتداد آن نیست. بلکه این فقط یکی از آثار آن است که ریشه در مبانی و بنیانهای فکری آن دارد.
۷. وجه مغالطهی انحصارگرایی برای راقم این سطور آشکار نشد که اگر چنین باشد حتما در متن بازاندیشی لازم است. اما مقصود این نیست که هرکس مخالف امتداد حکمت است اخباری است. اما اخباریان از جمله مخالفان امتداد حکمت هستند. و همچنین مقصود این نیست که فقط یک راه و شیوه برای امتداد حکمت وجود دارد بلکه راههای مختلفی ممکن است که رهبر معظم انقلاب و سایر بزرگان حکمت و فلسفه به آن اشاره کردهاند و آثار ارزشمندی را تولید کردهاند.
۸. تحلیل باطنیگرایی و ظاهرگرایی در همهی زمانها برای جامعه دینی مقولهای واجب و ضروری است و با درس گرفتن از گذشته و آثار و نتایج آنها، میتوان به سطحی از شناخت موقف تاریخی خود و درک زمانه و کنشگران فعال عصر خود دست یافت. اگر چنین نباشد پس وجه تاکیدات مکرر قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) به عبرت گیری از تاریخ و تحولات گذشته و سرنوشتساز انسان چیست❓
والعلم عند الله فهو اعلم بالصواب
#دفتر_فرهنگستان
📌 متکلم پرکار
آیت الله حاج شیخ علی ربانیگلپایگانی بزرگترین شاگرد حضرت آیت الله العظمی سبحانی است و به اندیشهها و آثار فیلسوف انقلاب استاد شهید آیتالله مطهری احاطه کامل دارد و در امتداد اندیشههای استاد مطهری به موضوعات جدید توجه دارد و در درس خارج کلام به آنها میپردازد.
از جمله مباحث ارزشمند ایشان نقد و بررسی نظریههای علم دینی و روششناسی اجتهاد در موضوعات کلامی و اجتماعی است. مجموع صوتها و تقریر دروس ایشان در سایت مدرسه فقاهت موجود است.
اندیشهها و کلاسهای درس حکیم و متکلم برجسته حضرت آیت الله علی ربانی گلپایگانی (حفظه الله)
@kharejkalam
آرشیو صوت ها از طریق سایت مدرسه فقاهت
http://eshia.ir/Aqaed/Archive/
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌عصبانیت از کانال امتداد حکمت و فلسفه الهی: یکی از دوستان متنی را برایم ارسال کرد که حاکی عصبانیت ی
📌یاداشتهای وارده:
بعد از انتشار پیامهای دوستان دفتر فرهنگستان در پی یادداشت "وجه مشترک صوفیگری و اخباریگری" این یادداشتها ارسال شد که متن آنها بدون کم و زیاد و فقط با حذف نام نویسندگان منتشر میشود:
❇️یادداشت اول:
سلام علیکم
حقیر سالیانی در محضر استاد ... بودم
نظر ایشان درباره فرهنگستان این بود که اینها مطالبی را متوجه شده اند ولی به علت ضعف فلسفی نمیدانند چطور بگویند که دچار تالی فاسدهای فلسفی نشود.
به عبارتی مستضعف فلسفی هستند
اضف الی ذلک که مجموعه مذکور خود دارای طیف های مختلفی است و برخی از آنها گرایش های عقلی قابل توجهی دارند...
بنابر این به نظر نمیرسد لزومی به خط کشیهای تقابل گونه با فرهنگستان باشد
بلکه تعامل سازنده در بسیاری موارد کارساز خواهد بود و در باقی نیز اختلاف میان فلاسفه کمتر از این ها نیست.
از نوشتههای شما استفاده میکنم
...
❇️یادداشت دوم:
سلام و عرض ادب محضر استاد ... عزیز
بنظر حقیر درگیری با نظام فکری فرهنگستان در شرایط فعلی به صلاح نیست و باید همه جریانهای همراه انقلاب حول فرمایشات و راهبردهای تعیین شده توسط مقام معظم رهبری به اتفاق نظر برسند.
جناب استاد میرباقری و افرادی که در مجموعه فرهنگستان هستند با فلسفه و امتداد فلسفه مشکل داشتند ولی با توجه به روحیه ولایتمداری که داشتند نظراتشات نسبت به فلسفه و امتداد آن تا حدود زیادی تعدیل گردید.
جناب استاد فلاح شیروانی نقل میکردند که استاد میرباقری در یک دیدار فرمودند: ما با اینکه بلحاظ علمی با فلسفه سازگاری نداریم ولی چون مقام معظم رهبری تاکیدشان بر فلسفه و امتداد فلسفه است ما هم در این راستا تلاش خواهیم کرد.
بنظر میرسد تمرکز بر نقاط وحدت آفرین و اجماع سازی نیروهای انقلابی و پرهیز از حاشیه سازی اصل مهمی است که حضرت آقا نیز بارها بدان تاکید داشته اند.
از مطالب علمی و ارزشمند حضرتعالی خیلی مستفیض میشویم و دعاگوی سربازان مخلص ولایت هستیم🌹
❇️یاداشت سوم: (از نویسنده یادداشت دوم)
سلام مجدد و تشکر از لطفتان🌹🙏
بنده نیز از آتش باران و دست پاچگی گروه فرهنگستان علیه یادداشت کلی و بدون ذکر اسم و رسم،حضرتعالی متعجب و ناراحت شدم ولی چه میشود کرد از دست زنجیرهای جهل مرکب و هواهای نفسانی که انصاف و مروت را به بند کشیده اند!!
نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا
البته بنظر حقیر جریان اخباریگری توسط
آقای برنجکار و آقای سبحانی و اطرافیانشون با قدرت بیشتری پیش میره و بدنه اجتماعی بیشتری رو نسبت به فرهنگستان علوم با خودش همراه کرده.
انشالله توفیق باشه حضورا از محضر مبارکتون استفاده و تلمذ کنیم💐🌹
التماس دعا
❇️ یادداشت چهارم(ترکیب چند پیام)
واقعا حکمت در کشور ما مظلومه. بیش از همه هم از جانب مدافعینش بش ستم میشه. خدا به شما کمک کنه.
اون جور که من جریان فرهنگستان رو می فهمم، در نهایت به یه جور بن بست معرفتی جدی در فهم حقایق معتقدند. بن بستی که به دست ولی باید حل بشه.
این چندان مرزی با اعتقادات متصوفه، نداره:
چیزی رو نمیشه فهمید مگر این که شیخ و پیر و قطب و ... گره رو با نفس مسیحاییش باز کنه...
البته اینها نباید مانع از این بشه که حرفها و نقدهای خوبشون بررسی نشه. بحث انتزاع و انضمام که مطرح می کنند، بحث مهمی است. گرچه واقعا پاسخ داره و پاسخش فی الجمله در کتب حکما اومده ولی بالاخره باید باشون حرف زد.
از اویی به هر دو سرای ارجمند
گسسته خرد پای دارد به بند...
تمام حرف اینه. باقیش عوارض اینه که آدم می خواد عقل رو نپذیره
بله واقعا
اگر حکمت اسلامی نقد میشد، بالنده و زنده تر می شد. اما متاسفانه فقط مورد هجمه قرار می گیره.
#دفتر_فرهنگستان
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی
🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبانهای مختلف، پیام های مختلفی دارد که یکی از آنها پی بردن به شیوه های نوین حضور تمدنی و گسترش فرهنگ اسلامی است.
🔸از سویی توجه به فرهنگ مهدویت و مقاومت و از سوی دیگر زبان ساده و معصومانه کودکی در قالب سرود از جمله ویژگیهای این اثر هنری است که توانست در میان ملتها جاگیر شود.
🔹 سلام فرمانده یک سرود تنها نیست بلکه نمادی از حکمت انقلاب اسلامی و فرهنگ متعالی برآمده از آن است که سالیان متمادی متفکران و اندیشمندان انقلاب اسلامی به صورتبندی آن پرداخته اند و توسط امام خمینی و امام خامنهای به یک گفتمان تبدیل شده است و توسط مجاهدان جبهه مقاومت، به عنوان الگوی موفق عملیاتی معرفی شده است. امروز سلام فرمانده با این عقبه تئوریک و زمینه فرهنگی توانست مرزهای جغرافیایی را در نوردد و نمادی از آن فرهنگ و عمل باشد.
🔸 ندیدن این عقبه تئوریک و عدم توجه به حکمت انقلاب اسلامی، موجب می شود که نتوان تحلیلی واقع بینانه از موفقیت سلام فرمانده داشت و صرفا آن را در سطح یک سرود و شعر و آهنگ فهم کرد و به تحلیل نشست. در این صورت، نقدهای هنری برجسته می شود که شاید بسیاری هم وارد باشد.
🔹اما آنچه سلام فرمانده را از سایر آثار همانند متمایز کرد تجلّی فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی با محوریت گفتگو با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در زبانی ساده و سرشار از احساسات پاک آن هم از زبان کودکان و نوجوانانی است که آینده متعلق به آنهاست.
🔸 لذا می توان آنرا نمونه یک اثر تمدنی دانست. #اثر_تمدنی اثری است که اولا قابلیت درنوردیدن مرزهای جغرافیایی را داشته باشد و پیامی نو را به ملتها منتقل کند و ثانیا از آنچنان عمق معنایی برخوردار باشد که قابلیت انعطاف محتوایی با اقتضائات فرهنگی، زبانی و سیاسی جوامع مختلف را داشته باشد و لازمه آن امکان شکل گیری جهشهای مضمونی در چارچوب شبکه مفهومی و نظام معنایی بنیادین آن است به نحوی که اصل پیام محفوظ باشد.
🔹 سلام فرمانده نمونه یک اثر تمدنی است چراکه آغازی بر یک جریان پاک و طيب و خودجوش انقلابی است که خود مسیرش را در داخل و خارج پیدا کرد و به سرعت نسخه های متنوع آن بدون هرگونه دخالت دولتها در میان ملت ها تولید شد. نکته جالب توجه دیگر، جهش های مضمونی آن در نسخه های ملتهای دیگر است که کاملا موجب سازگاری آن سرود با فرهنگها و اقتضائات زبانی و سیاسی ملتهاست. ارتقا #سلام_فرمانده به #سلام_يا_مهدي یکی از جهشهای محتوایی این اثر است که در آینده جهش های دیگری را هم در پی خواهد داشت.
✍ سید مهدی موسوی
#سلام_فرمانده
#سلام_یا_مهدی
#فرهنگ_سازی
#مقاومت
#مهدویت
#انقلاب_اسلامی
❇️ کانال #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی 🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبانهای مختلف، پیام
چرا مروج ایدههای دفتر فرهنگستان در هر مکان و هر زمان از این یادداشت ناراحت است شاید لازم باشد #سلام_فرهنگستان خوانده میشود تا از ناراحتی و عصبانیت چند ماهه خلاص شود.
#دفتر_فرهنگستان
📌نقدی دیگر با مجموعه ای از تهدیدها و برچسبها از سوی مدافعان آتشین و عصبانی دفتر فرهنگستان
❇️عصبانیت
این مشی و این مرام بیش از هر کسی، عمر خود نویسنده رو تباه خواهد کرد.
نویسنده جوان این متن، جا داره قدری راه طی شده و تجربه گذشته آقای خسروپناه رو که زمانی در کتاب «جریان شناسی فرهنگی» فردید و رضا داوری اردکانی، استاد اصغر طاهرزاده، فرهنگستان و ... رو جزو نحله های انحرافی دونسته بود، مطالعه کنه. اون موقع، نوشته آقای خسروپناه جزوه آموزشی نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها بود و در دوره های آموزشی به دانشجویان تدریس می شد.
جا داره نویسنده محترم ببینه که چقدر اون حرفهای آقای خسروپناه ـ که خیلی محقق تر و پرتلاش تر از این نویسنده جوان هم بود ـ اثر داشت و امروز خود آقای خسروپناه در مواقف مدیریتی که توش قرار گرفته، چقدر به همون جریان هایی که منحرف بودند، نزدیک تر شده.
تجربه بیش از یک دهه اشتغال به جدل و دعواهای فکری یا از دور مشاهده کردن چنین مناقشه هایی، به من اموخته که اگر حرف جدّی و عمیقی، بی غرض سیاسی و از سر صفا مطرح بشه، جای خودش رو در سایر نحله های فکری ـولو نحله های فکری رقیب ـ باز خواهد کرد.
صدرایی، مشایی، هایدگری، فردیدی، فرهنگستانی، عرفان نظری و ... اگر واقعا پای انقلاب اسلامی ایستادند، انقلاب اسلامی اینقدر وسعت نظری باید بهشون داده بشه که پای هم صبوری کنند تا با هم راهی باز بکنن.
اما اگر پای داشته های موجود خودشون ایستادند و میخوان با اون به جنگ دیگران برن، بدونند که واقعیت جمهوری اسلامی، صخره سختی هست که هر جریان یا نحله فکری متوهمی رو سر عقل میاره.
🔴 پرسش:
واقعا از این همه برچسب زدن ، توهین و تهدید چه باید کرد؟
#دفتر_فرهنگستان
📌پاسخ به پرسش وارده
(تقابل رویکردهای باطنی گرایی و اخباری گری با رویکرد عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی)
بخش اول:
❇️ پرسش:
سلام از مطالب کانالتون خیلی استفاده میکنم. اما یه سوالی هم دارم که ذهنمو مشغول کرده. لطفا جواب بدید
چرا شما اینقدر از خطر اخباریگری و ظاهرگرایی و یا از صوفیگری و باطنیگرایی میگویید و مینویسید مگه اینها در گذشته چه کردهاند و چه ضرری داشته اند؟
اینها فقط حرفای شماست یا از اندیشمندان معاصر هم کسی این طوری تحلیل میکند. اگه کسی هست معرفی کنید؟
ممنون🌷
❇️ پاسخ
سلام و تشکر از پرسش بسیار خوب شما
اساس اسلام بر عقلانیت و آگاهی عمیق به هستی و اعتقاد راسخ به خداوند متعال و حقایق وحیانی و عقلانی است که ریشه در کشف واقعیت دارد و از تعصبات و جهالت ها ، تقلیدها و تصنع ها به دور است. از این رو، ایمان در اسلام بر سه پایه ی 1. باور یقینی، 2. گرایش متعالی و 3. تعهد عملی ممکن است. بخصوص اگر حیثیت اجتماعی ایمان لحاظ شود بر ضریب اهمیت عقلانیت و نظم ذهنی افزوده میشود. به همین جهت هرگونه خروج از عقلانیت و خرد ورزی به بهانه های مختلف معرفت دینی را دچار اختلال می کند و زمینه ی التقاطهای فکری و انحرافات اجتماعی را فراهم می سازد. که یا به تحجر و جمود می انجامد و یا به تقلید و پیروی از دیگری منجر می شود.
عقلانیت مبتنی بر وحی و عقل موجب خلق جهان معنایی الهی (عالم نور) و پیشرفت و تعالی اجتماع و حرکت آحاد جامعه به سوی قله های نور خواهد شد و همین عامل اصلی در گسترش تمدنی دین اسلام و رشد معقول مسلمین در عرصه های مختلف علمی و فناوری می شود.
همچنین این عقلانیت وحیانی و عقلانی سبب می شود تا اعتدال بر بینش ها ، گرایش ها و رفتارها حاکم شود و دوست و از دشمن بازشناسی شود. در پرتو این بازشناسی عقلانی و مرزگذاری عادلانه است که مواجهه با دوست و دشمن سامان می یابد و از عدالت و انصاف خارج نمی شود. از این رو، هر کس در جایگاه خود قرار می گیرد و به زنده باد و مرده باد احساسی نمی انجامد. بلکه دوستی ها و دشمنی هم بر پایه واقعیت و حقیقت و برای تبرّی از باطل و خروج از تیرگیها و ظلمتها به سوی نور حقیقت خواهد بود.
بنابراین طبق روایات صریح حضرات معصومین «ستون انسان عقل است» و بواسطه عقل که حجت الهی است صواب و عقاب ممکن می شود و وصول به حضرت حق و خشوع در برابر حقیقت تسهیل می شود. نقد و ارزیابی، سنجش و گزینش نظام مند می شود. لذا یافته های عقل از حجیت و طریقیت برخوردار است و بر همین اساس دانش های اسلامی همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، اخلاق و سیاست در تمدن اسلامی تکون یافته و پیشرفت رفته است و امروز به درختهای تناور فکری و زیرساختی جوامع اسلامی تبدیل شده است که ثمرات آن مسلمین را برای رویارویی با تمدن مهاجم غرب تقویت و توانمند میکند. خلاصه، با عقلانیت و اجتهاد است که امکان ساخت و مدیریت الهی جامعه انسانی و برقراری معنویت، عدالت، آزادی و پیشرفت ممکن می شود.
در مقابل این رویکرد عقلانی و اجتهادی به منابع دینی و یافته های بشری، دو رویکرد دیگر وجود دارد که حجیت عقل را نفی میکنند و به جای عقل، امر دیگری را جایگزین می کنند. تصوف با برجسته کردن شهودات معنوی به کنار گذاشتن عقل رأی میدهد و تمام کتاب و سنت را به نحو باطنی تأویل و تفسیر می کنند به نحوی که الهام بخش سلوک فردی باشد. رویکرد اخباری گری و ظاهری گرایی نیز به بهانه دفاع از دین در برابر عقل، مبتنی بر فتوای تقابل عقل و دین، به تقلیل دین در حد نقل تن می دهد و با نفی حجیت عقل، بنا عقلا و ظواهر قرآن کریم، بر مراجعه به اخبار تأکید می ورزد و دینداران را به «ایمان گروی احساسی" ملزم می کند.
جریان باطنی گرایی و اخباری گری علی رغم ظاهر متفاوت و گاه متضاد، هر دو بر «ایمان گروی احساسی» تأکید دارند و بر ارادت و پیروی مطلق انسان تأکید دارند که نتیجه آن گسترش تقابل ها و تضادهای فکری، فرهنگی و اجتماعی است.
در پاسخ به بخش دوم پرسش باید گفت که متفکران بزرگ تشیع پس از وحید بهبهانی و شاگردان ایشان تا امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید مطهری و مراجع معظم تقلید معاصر همواره بر عقلانیت وحیانی و اجتهاد عقلانی تأکید داشته اند و به نقد باطنیگرایی و اخباریگری پرداختهاند. ان شاءالله در مطلبی دیگر به این بخش از پاسخ پرداخته میشود.
🔴 ادامه دارد ...
📌مخالفت صریح و مخالفت غیر صریح دشمنان با انقلاب
مخالفت با انقلاب هم دوجور است: یکوقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت میکنند -که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بیاطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشهکنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند- یکوقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود؛ روی اینها باید حسّاس بود.
۱۳۹۴/۱۲/۲۵
بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
📌شاهنامه = حکمت قرآنی
حکیم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای:
🔹نمیدانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مأنوسید. من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامهی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ #حکمت_قرآنی است.
🔸 اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانها و پهلوانها و شخصیتهای مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشههای اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیتهای منفی مثل تورانیها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیتهایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شدهاند. اما تفکر اوستایی چیست و چیزی که میتواند حکمت اوستایی را به ما نشان دهد، کجاست؟ زمان فردوسی هم بیش از الان نبوده.
🔹اینطور نیست که ما خیال کنیم زمان فردوسی تفکر اوستایی آشکارتر بوده؛ خیر، آنوقت هم بیش از آنچه الان ما در اختیار داریم، نبوده است. لذا #حکمت_قرآنی، همان حکمت ملی بومی و ایرانی ماست.
🔸این مفاهیم میتواند در این نقشها و تابلوها بیاید و وسیلهیی بشود برای گسترش عالیترین و زیباترین و سازندهترین و مفیدترین و پُربهرهترین مفاهیم. البته نمیخواهم بگویم یک هنرمند خود را محبوس کند. هنرمند گاهی دوست میدارد مثلاً چیزی را بکشد که هیچ ارتباطی به ایدههای اسلامی یا ایرانی ندارد، یا اصلاً فلسفهیی ندارد؛ فقط لبّ احساس خود اوست. هنرمند باید از این کارها بکند؛ هیچ هنرمندی نیست که این را نداشته باشد. بنده به عنوان عقیدهی شخصی، او را منع نمیکنم. این احساس از هنرمند غیرقابل تفکیک است که لبّ احساسات خود را با زبان ویژهی هنرِ خودش بیان کند. این احساس گاهی نه ارتباطی به فکر دارد، نه ارتباطی به فرهنگ دارد، نه ارتباطی به سنتها دارد، نه ارتباطی به عقیده دارد؛ هنرمند احساسی دارد که میخواهد آن را بیان کند؛ این هیچ مانعی ندارد و هیچ مخالفتی با این نیست؛ لیکن آنجایی که میخواهیم ایدهیی را بیان کنیم، به نظر من هنر یکی از بهترین چیزهایی است که میشود تفکرات اسلامی را با آن بیان کرد.
بیانات در بازدید از نمایشگاه مینیاتور و نگارگرى، در حسینیهى امام خمینى 10 / 6/ 1372
#حکمت_قرآنی
#حکمت_ملی
#شاهنامه
#ایران
#هنر
#حکمت_انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی
حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنهای :
🔸یک نکتهی دیگری در مورد شعر وجود دارد؛ شعر فارسی در طول زمان نقشآفرینی کرده است در تولید اندیشه و تعمیق اندیشه. شما اگر نگاه کنید، در شعر فارسی #حکمت زیاد است؛ ما فردوسی را میگوییم «حکیم فردوسی»، نظامی را میگوییم «حکیم نظامی»، سنائی را میگوییم «حکیم سنائی»، و از این قبیل؛ سعدی یک حکیم واقعی است، حافظ یک حکیم و عارف واقعی است؛ یعنی اینها شعر خودشان را ظرفی قرار دادند برای حکمت، آنهم #حکمت_اسلامی، #حکمت_قرآنی، #حکمت_معنوی و پیامبرانه.
🔹شعر فارسی مملو از حکمت است؛ بایستی این روحیه و این حالت حکمت و اخلاق، در شعر امروز ما برجسته بشود. من در همین شعرهایی که امشب اینجا خوانده شد، چند بیت دیدم که واقعاً در آنها حکمت بود و از ابیاتی بود که اینها را میتوان نگه داشت در حافظه، در کتاب، در نوشتهها و منتقل کرد و منتشر کرد.
🔸 نقطهی مقابل این حکمت و اخلاق و تعمیق اندیشه و ایجاد اندیشه و ایجاد امید در شعر، این است که ما در شعر، مخاطب خودمان را به لاابالیگری در عمل، سطحینگری در اندیشه و فکر، وادادگی در سیاست، و بیتفاوتی در مواجههی با دشمن سوق بدهیم؛ یعنی اگر شعرِ ما اینجور باشد که این خصوصیّات را ایجاد بکند، این قطعاً برخلاف حکمت شعری است که در طول زمان در شعر فارسی وجود داشته. بایستی به این توجّه کرد؛ این یک مسئلهی مهمّی است.
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9 / 3/ 1397.
#حکمت_قرآنی
#حکمت_معنوی
#حکمت_اسلامی
#حکمت_انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 عقل و خرد در شاهنامه حکیم فردوسی:
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
از او شادمانی و ز اویت غمی است
و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است
#حکمت_قرآنی
#حکمت_ملی
#شاهنامه
#ایران
#هنر
#حکمت_انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ پیروی ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺎﺩ.
ﻣﮋﺩﻩ دﻩ ﺁﻧﺎﻥ را ﻛﻪ ﺳﺨﻦها ﺭﺍ ﻣﻰﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ.(الزمر:١٨)
⏬⏬
📌 بگذاریم حقیقت آشکار شود ...
🔸غایت نوشتن در شبکههای اجتماعی یا انتقال پیامی صریح و یا تلنگری تنبهبخش در قالب یادداشتی کوتاه و رسا است.
مهمترین پیام در این فضا، یا #امیدبخشی و افقگشایی است یا #انتقادگری از رویههای ناصحیح بهمراه نشان دادن بیپروای نتایج مخرب آن است.
🔹 رسیدن به این غایت، در گرو نهادینه شدن رواداری در برابر انتقاد و تأمل عمیق در نگاشتههاست، که یا صحیح است و نیازمند بازنگری در خود و یا غلط است و محتاج تذکر منصفانه و مؤدبانه به نویسنده. اگر این فرهنگ در فضای عمومی و بخصوص مدعیان فضل و علم و رسانه وجود نداشته باشد چندان نباید به واکنشهای منطقی و اخلاقی و آشکار شدن حقیقت امیدوار بود. بلکه میبایست منتظر مستوری و به خفارفتن حقیقت بود و شاهد آشکار شدن نفاق و توهین و تخریب و تمسخر و تهدید بود.
🔸 متاسفانه از این بدتر اینکه کسانی که بیشتر از نسبيتگرایی در اندیشه و تفاهم و گفتگو و رواداری و فعالیت جمعی سخن میگویند بیشتر از دیگران به تضاد و تمسخر و برچسبزدن اشتغال دارند و باب مقابله و مجادله را میگشایند و البته وقتی که به هدف خود رسیدند چهره اخلاقی و موعظهگرانه به خود میگیرند و خود را بیطرف نشان میدهند.
🔹 اگر در فضای فکری و موضوعات علمی فرهنگ آزاداندیشی، انتقاد کردن منصفانه و نقد پذیری عاقلانه بر جامعهای حکمفرما شود و نفاق و اغوا و لاپوشانی به اسمهای واهی همچون وحدت و جبههسازی و ... کنار گذاشته شود حقیقت آشکار میشود و ظرفیتهای هر جریان فکری نشان داده میشود.
🔸 اما متاسفانه امروزه، اجازهی نقد اندیشهها و جریان شناسی فکری جریانهای مدعی را نمیدهند و چراکه اگر بابدل برخی از رسانهبهدستهای اقلیت و یا ... نباشد با اغواگری و تهاجم چندسویهی تخریبی، تهدیدی، تمسخری و ... ، صاحبان سخن و اندیشه را به سکوت و سکون وادار میکنند و آنها را متهم به وحدت شکنی، مخالفت با جبههسازی و ضدیت با کار دبیرخانهای میکنند.
🔹 عرصهی فکر و اندیشه عرصهی حقیقت است و واقعیت، دلیل است و برهان، نقد است و انتقاد، نوآوری است و خلاقیت، تبارشناسی است و جریان شناسی. نه عرصهی قرارداد اجتماعی و تفاهم صوری، جبههسازی تصنعی و دبیرخانههای نفتی، تقیه و لاپوشانی.
وحدت و قرارداد و جبههسازی و تفاهم متعلق به #مقام_عمل است که همگان باید تحت امامت الهی جامعه و در چارچوب اندیشه و دستگاه فکري او اقدام و عمل کنند. اما در #میدان_فکر و علم باید گذاشت #حقیقت آشکار شود، ظرفیتها نشان داده شود، شباهتها و تمایزها بر ملا گردد، بنیانهای فلسفی و ریشههای تاریخی اندیشهها و تبار فکرها مشخص شود. تا زمینهی انتخاب و قدرت گزینش برای مخاطبان حقیقی و حقوقی فراهم شود. تا گفتگوی عقلانی و سنجش انتقادی و اصلاحی ممکن شود. اگر چنین نشود، حقیقت مستور میگردد و فضا غبارآلود میشود هر کس میتواند ادعایی کند بدون دلیل، همراهی کند بدون باور، همنشینی کند بدون ثمر.
🔸جبههسازی در مقام فکر و وحدت حقیقی در میدان اندیشه بر کشف واقعیت و شناخت حقیقت استوار است. چرا که ذهنها و قلبها فقط بر مدار حق و حقیقت به هم متصل میشوند و اگر چنین اتصال و همبستگیای بوجود آید، مستحکم، پایدار و پویا خواهد بود. لکن با قرارداد اجتماعی و تفاهم صوری و مستوری حقیقت نمیتوان فکرها و دلها را به هم نزدیک کرد. اگر جبههای هم با قرارداد و تفاهم صوری ساخته شود بسیار شکننده، لرزان و ناپایدار خواهد بود و پس از دفع خصم و به قدرترسیدن در اجتماع، زمینهی سهمخواهیها فراهم و اختلافات فکری و فلسفی، آرمانی و ارزشی آشکار میشود.
🔹هیچ اندیشهای و هیچ جریانی بینیاز از بحث و گفتگو، نقد و مباحثه نیست اما داشتن #منطق و برهان و سنجش درونی اندیشهها از حیث استقامت دلیل و انسجام سخن پیشنیاز آزاداندیشی و تفکر انتقادی است، اما علاوه بر آن، اتخاذ نگرش تاریخی به فکر، تبارشناسی اندیشه و #جریانشناسی فکری (بر بنیادهای صحیح) یکی از لوازم فهم و تفکر انتقادی است. چرا که هیچ فکری در خلأ به وجود نمیآید و هر فکر و اندیشهای ریشه در تاریخ و فرهنگ داخلی و خارجی دارد. هیچ کس نمیتواند ادعای تأسیس و خلق از عدم داشته باشد. از این رو، تاریخ و تبارشناسی اندیشهها امری لازم و ضروری است تا هم ریشهها شناخته شود و هم به آثار و نتایج ممکن آنها پیبرده شود. چرا که تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است. رد هر اندیشه و جریانی را میتوان در تاریخ پیدا کرد و از امکانها و ظرفیت، نتایج و آثار فکری و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مطلع شد و وضعیت امروز را به تحلیل نشست و پیامدهای آینده را پیشبینی کرد.
🔸 بگذاریم و بگذارید و بگذارند در میدان فکر و علم، #حقیقت آشکار شود ...
✍ سید مهدی موسوی
#انتقادگری
#حکمت_اسلامی
#منطق
#آزاداندیشی
#اغوا
#تفاهم_صوری
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1104
📌خواندن کتب غربی برای طلاب و مدیران واجب است یا حرام؟
❇️پرسش:
سلام
همواره از سوی برخی از خطبا و تریبونداران اینگونه گفته میشود که طلاب و مدیران نباید آثار متفکران غربی همچون کانت و کینز و مانند آن را مطالعه کنند. این با مطلب شهید مطهری که مطالعه فیلسوفان غربی در باره تاریخ و جامعه را از اوجب واجبات میداند ناسازگار است. همچنین چگونه میتوان آثار غربیها را نخواند و از تمدن سازی سخن گفت؟
لطفا پاسخ دهید.
❇️پاسخ:
همواره دو نظرگاه مهم درباره مطالعه آثار فکری و علمی تمدن غرب وجود داشته است که ریشه در مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی آنها دارد.
✅جریان اول:
جریانی که معتقد است که طلاب و حوزویان باید آثار غربیان را عمیق و اجتهادی و انتقادی بخوانند و ضمن نقد اجتهادی از آنها برای شناخت زمانه و موضوع شناسی استفاده کنند و بر پایه نظریه #تبادل_فرهنگی گفتگوی علمی و اجتهادی را با متفکران غربی آغاز کنند. بنیان این نظریه، معرفتشناسی واقع گرا است که امکان کشف واقعیت را ممکن میداند و معتقد است انسانها میتواند بواسطه عقل به سطوحی از واقعیت برسند هرچند کمال معرفت از طریق همدوشی عقل و وحی ممکن است. اما اگر کسانی با عقل به صورت روشمندانه با واقعیات طبیعی و انسانی مواجه شوند میتوانند گزارههای علمی صادقی به دست آورند. اگر چه طبیعتا برخی از گزارههای معرفتی آنها میتواند باطل باشد که میبایست به صورت اجتهادی تحلیل و بررسی شود.
متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی، امام خامنهای، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید صدر، علامه جعفری، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله جوادی املی، از این جملهاند. به تعبیر شهید مطهری مطالعه آثار پیرامون جامعه و تاریخ از #اوجب_واجبات طلبگی است.
✅ جریان دوم:
جریان دوم، جریانی است که در سخنان خود چنین به مخاطب القا میکنند که همه آثار فکری و علمی غرب، شیطانی و برساختهی ارادهی انسان غربی است چون هیچ معرفتی کاشفیت از واقع ندارد و همه معرفتها به صورت سیستمی برآمده از ارادهها و تعلقات نفسانی است. از این رو، مطالعه آثار غربیان در تعارض با نماز شب و مسلمان بودن است لذا طلاب و اساتید نباید آثار آنها را در اقتصاد و سیاست و مانند آنها را مطالعه کنند.
هر چند برخی از این افراد خود بیشترین بهره را آثار فیلسوفان غربی و اندیشمندان علوم انسانی بردهاند. مثلا منطق دیالکتیک، نظریه تقدم اراده بر معرفت و همچنین نظریه سیستمها و قدرت محوری را که اساس نگرش آنهاست از غرب گرفتهاند و بواسطهی آنها روایات را فهم و علوم اسلامی را نقد میکنند.
♦️نتیجه:
اختلافات روبنایی این چنینی ریشه در مبانی فکری و فلسفی دارد و هر دستگاه معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی تحلیل متفاوتی از پدیدههای علمی، اجتماعی و سیاسی عرضه میکنند و احکام متفاوتی هم صادر میکنند.
#اوجب_واجبات
#تبادل_فرهنگی
#غرب
#عقلانیت
#فلسفه
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌انقلاب قرآنی ما
انقلاب اسلامی ایران محصول تحول باطنی ملت ایران و انقلاب درونی آحاد جامعه بود که ریشه در بازگشت عاقلانه و حکیمانه به قرآن کریم، سیرهنبوی و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) بود. ملت ایران از این طریق توانست خودآگاهی تاریخی خود را به دست آورد و اتصالی عمیق با حقیقت #توحید برقرار سازد و همین فعال کننده دستگاه فلسفی و الهیاتی و همچنین فقاهت و اجتهاد فقهی شد.
انسان انقلاب اسلامی در پرتو معارف قرآن کریم و از طریق بازخوانی توحید و پی بردن به روح آن که #نفی_عبودیت_غیر _خدا بود به حقیقت عدالت، آزادی و پیشرفت پی برد و توانست غل و زنجیرهای فکری و فرهنگی برآمده از استبداد و استعمار را کنار بزند و به خلق جهان معنایی جدیدی بپردازد جهان معناییای که توحید دل مرکزیت آن قرار دارد و نتیجه طبیعی آن پذیرش خلافت الهی و #مسئولیت_اجتماعی است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121